شنیدن سولانین با صدای لیلا صادقی در تلگرام میسر شد
سپاس از همراهی تان
سولانین: نوشته و صدای لیلا صادقی
سولانین داستانی سمی است که به مرور همه را می کشد، شاید کسی درمانش را یافت!
اپیزود صفر
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1513
اپیزود اول
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1515
اپیزود دوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1516
اپیزود سوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1533
اپیزود چهارم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1522
اپیزود پنجم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1523
اپیزود ششم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1524
اپیزود هفتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1525
اپیزود هشتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1526
اپيزود نهم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1529
ادامه دارد
@LS_leilasadeghi
سپاس از همراهی تان
سولانین: نوشته و صدای لیلا صادقی
سولانین داستانی سمی است که به مرور همه را می کشد، شاید کسی درمانش را یافت!
اپیزود صفر
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1513
اپیزود اول
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1515
اپیزود دوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1516
اپیزود سوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1533
اپیزود چهارم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1522
اپیزود پنجم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1523
اپیزود ششم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1524
اپیزود هفتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1525
اپیزود هشتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1526
اپيزود نهم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1529
ادامه دارد
@LS_leilasadeghi
Telegram
ليلاصادقى
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود صفر)
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین…
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین…
Solanine-0.mp4
5.9 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود صفر)
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین قدرتی به دست آورده بود که به جای همه حروف صداداری که همیشه پشت حروف بی صدا پنهان بودند، می توانست تصمیم بگیرد و بگوید که هر کلمه ای را چطور بفهمیم.
@LS_leilasadeghi
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین قدرتی به دست آورده بود که به جای همه حروف صداداری که همیشه پشت حروف بی صدا پنهان بودند، می توانست تصمیم بگیرد و بگوید که هر کلمه ای را چطور بفهمیم.
@LS_leilasadeghi
Solanine-1.mp4
13.7 MB
سولانین - لیلا صادقی (اپیزود اول)
بخش اول، فصل اول، قسمت اول
دیروز محمود زنگ زده بود و گفته بود که بیاید زیر پل سیدخندان ولی به کسی نگوید. صادق خان رفته بود و محمود را ندیده بود. یک ساعتی بین تاکسی های زیر پل راه رفته بود و به صورت های درشت، خمود و عصبی مردمی که فقط راه می رفتند، بچه هایی که دستشان کشیده می شد که به سمتی رفته شوند، زن هایی که مدام باد لابه لای روسری شان می پیچید و مدام گره ها را سفت تر می بستند، ...
@LS_leilasadeghi
بخش اول، فصل اول، قسمت اول
دیروز محمود زنگ زده بود و گفته بود که بیاید زیر پل سیدخندان ولی به کسی نگوید. صادق خان رفته بود و محمود را ندیده بود. یک ساعتی بین تاکسی های زیر پل راه رفته بود و به صورت های درشت، خمود و عصبی مردمی که فقط راه می رفتند، بچه هایی که دستشان کشیده می شد که به سمتی رفته شوند، زن هایی که مدام باد لابه لای روسری شان می پیچید و مدام گره ها را سفت تر می بستند، ...
@LS_leilasadeghi
Audio
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود دوم)
فصل اول، قسمت دوم
صادق خان کنار داروخانه میایستد. کمی فکر میکند و بعد از پلهها بالا میرود. نسخهاش را از جیب کاپشن ورزشیاش درمیآورد و روی پیشخوان با کف دست صاف میکند. کاغذ را سمت دکتر داروساز دراز میکند و بعد از کمی انتظار با کیسهای پر از شیشه قرص و شربت از داروخانه بیرون میآید.
فصل اول، قسمت دوم
صادق خان کنار داروخانه میایستد. کمی فکر میکند و بعد از پلهها بالا میرود. نسخهاش را از جیب کاپشن ورزشیاش درمیآورد و روی پیشخوان با کف دست صاف میکند. کاغذ را سمت دکتر داروساز دراز میکند و بعد از کمی انتظار با کیسهای پر از شیشه قرص و شربت از داروخانه بیرون میآید.
Solanine-4.mp4
10.7 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود چهارم)
فصل دوم، قسمت اول
هرطور شده باید برش گردانم. شده بود وقتی که پشت صندوق نشسته ام و از خودکار مشتری خوشم آمده، وقتی که حواسش نبوده، خودکار را هل داده باشم این طرف میز و بعد سر داده باشم توی کشو یا با آدامسی چسبانده باشمش زیر میز خود مشتری تا وقتی رستوران تعطیل شد، سر فرصت بروم سر وقتش، اما نشده بود که از بابت چیزی که دیگر مال خودم شده، آنقدر شرمنده باشم که دستی دستی بروم پسش بدهم.
@LS_leilasadeghi
فصل دوم، قسمت اول
هرطور شده باید برش گردانم. شده بود وقتی که پشت صندوق نشسته ام و از خودکار مشتری خوشم آمده، وقتی که حواسش نبوده، خودکار را هل داده باشم این طرف میز و بعد سر داده باشم توی کشو یا با آدامسی چسبانده باشمش زیر میز خود مشتری تا وقتی رستوران تعطیل شد، سر فرصت بروم سر وقتش، اما نشده بود که از بابت چیزی که دیگر مال خودم شده، آنقدر شرمنده باشم که دستی دستی بروم پسش بدهم.
@LS_leilasadeghi
Solanine-5.mp4
9.4 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود پنجم)
فصل دوم، قسمت دوم
...هرچه هست، با اینکه رسیده ام سر خیابان، انگار کسی نشسته وسط مغزم و دارد هوار می زند. برای یک مداد بی خاصیت؟ صورت آن دخترک از جلوی چشمم نمی رود که مثل چشم های نبات لحظه ای که لقمه اش را شبیه مدادی از او قاپ می زدم، با چشم های گرد و عسلی اش به من زل می زد و انگار می خواست دستم را در هوا گاز کوچکی بگیرد.
@LS_leilsadeghi
فصل دوم، قسمت دوم
...هرچه هست، با اینکه رسیده ام سر خیابان، انگار کسی نشسته وسط مغزم و دارد هوار می زند. برای یک مداد بی خاصیت؟ صورت آن دخترک از جلوی چشمم نمی رود که مثل چشم های نبات لحظه ای که لقمه اش را شبیه مدادی از او قاپ می زدم، با چشم های گرد و عسلی اش به من زل می زد و انگار می خواست دستم را در هوا گاز کوچکی بگیرد.
@LS_leilsadeghi
Solanine-6.mp4
18.7 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود ششم)
فصل دوم، قسمت سوم
هر کدام از قلم هایی که توی موزه شخصی ام نگه می دارم، با وجود قصه های پر آب و تابی که دارند، هیچ جای پشیمانی برایم نگذاشته اند، به غیر از این مداد که بی خاصیت ترین آن هاست و نگاه دختری که از ذهنم پاک نمی شود. وقتی که مدادش را کشیدم از دستش، ناگهان با دو چشم وحشت زده به من خیره شد و وقتی که دید بی تفاوت از او دور شدم، زد زیر گریه.
@LS_leilasadeghi
فصل دوم، قسمت سوم
هر کدام از قلم هایی که توی موزه شخصی ام نگه می دارم، با وجود قصه های پر آب و تابی که دارند، هیچ جای پشیمانی برایم نگذاشته اند، به غیر از این مداد که بی خاصیت ترین آن هاست و نگاه دختری که از ذهنم پاک نمی شود. وقتی که مدادش را کشیدم از دستش، ناگهان با دو چشم وحشت زده به من خیره شد و وقتی که دید بی تفاوت از او دور شدم، زد زیر گریه.
@LS_leilasadeghi
Solanine-7.mp4
8.4 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود هفتم)
فصل دوم، قسمت چهارم
هر وقت توی هر خیابانی راه میروم که موشها توی جوبهایش لول میزنند، یاد همان مشت آهنی میافتم و صدایی که میگفت اگه یکبار دیگه پنیر رو روی زمین لیس بزنی، به یکی از همین موشهای چرک و کثیف توی جوب تبدیل میشی یا همین گربه های بی چشم و روی توی خرابه ها.
@LS_leilasadeghi
فصل دوم، قسمت چهارم
هر وقت توی هر خیابانی راه میروم که موشها توی جوبهایش لول میزنند، یاد همان مشت آهنی میافتم و صدایی که میگفت اگه یکبار دیگه پنیر رو روی زمین لیس بزنی، به یکی از همین موشهای چرک و کثیف توی جوب تبدیل میشی یا همین گربه های بی چشم و روی توی خرابه ها.
@LS_leilasadeghi
Solanine-8.mp4
14.6 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود هشتم)
فصل دوم، قسمت پنجم
هرطور شده باید برش گردانم .... هیچ وقت نشده بود که از بابت چیزی که دیگر مال خودم شده، آنقدر شرمنده باشم که دستی دستی بروم پسش بدهم. وقتی که خیال می کنی چیزی مال توست و به زور از دستت قاپیده اند، آن لحظه فشار، آن لحظه زور، آن لحظه ای که نشد چیزی بگویی... آمده بود آن شب مهمان ما، صورتش مهتابی بود، انگار که از ماه آمده باشد و …
@LS_leilasadeghi
فصل دوم، قسمت پنجم
هرطور شده باید برش گردانم .... هیچ وقت نشده بود که از بابت چیزی که دیگر مال خودم شده، آنقدر شرمنده باشم که دستی دستی بروم پسش بدهم. وقتی که خیال می کنی چیزی مال توست و به زور از دستت قاپیده اند، آن لحظه فشار، آن لحظه زور، آن لحظه ای که نشد چیزی بگویی... آمده بود آن شب مهمان ما، صورتش مهتابی بود، انگار که از ماه آمده باشد و …
@LS_leilasadeghi
Solanine-9.mp4
12 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود نهم)
فصل دوم، قسمت ششم
کاش لیلا این یکی را برنداشته بود! سر خیابان که میرسد، نفس عمیقی میکشد و تصمیم میگیرد که برود مداد را به دخترک پس بدهد. شالش را پشت و رو میکند که رنگش روشنتر به نظر بیاید و بعد از پشت گردن گره میزند دور سرش و میآورد روی شانهاش پیچ میدهد.
@LS_leilasadeghi
فصل دوم، قسمت ششم
کاش لیلا این یکی را برنداشته بود! سر خیابان که میرسد، نفس عمیقی میکشد و تصمیم میگیرد که برود مداد را به دخترک پس بدهد. شالش را پشت و رو میکند که رنگش روشنتر به نظر بیاید و بعد از پشت گردن گره میزند دور سرش و میآورد روی شانهاش پیچ میدهد.
@LS_leilasadeghi
Solanine-3.mp4
9.1 MB
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود سوم)
فصل اول، قسمت سوم و چهارم
استاد پای تخته ایستاده بود و دربارهی نظریه سوراخ توضیح می داد. اینکه جهان زمینی بی نهایت پهناور است و بالای آن آسمانی بی نهایت پهناور و ابرهایش بی نهایت باران زا. بارانی که مدام در حال باریدن است و مردمی که با سطل های مختلفی زیر باران ایستاده اند، اما سطل همه شان به یک اندازه پر نیست.
@LS_leilasadeghi
فصل اول، قسمت سوم و چهارم
استاد پای تخته ایستاده بود و دربارهی نظریه سوراخ توضیح می داد. اینکه جهان زمینی بی نهایت پهناور است و بالای آن آسمانی بی نهایت پهناور و ابرهایش بی نهایت باران زا. بارانی که مدام در حال باریدن است و مردمی که با سطل های مختلفی زیر باران ایستاده اند، اما سطل همه شان به یک اندازه پر نیست.
@LS_leilasadeghi
متاسفانه اپيزود سوم در تلگرام درست بارگذارى نشده بود و هم اكنون در فهرست جديد مى توانيد به همه اپيزودها دسترسى درستى داشته باشيد
با سپاس
با سپاس
سولانین: نوشته و صدای لیلا صادقی
سولانین داستانی سمی است که به مرور همه را می کشد، شاید کسی درمانش را یافت!
اپیزود صفر
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1513
اپیزود اول
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1515
اپیزود دوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1516
اپیزود سوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1533
اپیزود چهارم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1522
اپیزود پنجم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1523
اپیزود ششم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1524
اپیزود هفتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1525
اپیزود هشتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1526
اپيزود نهم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1529
ادامه دارد
@LS_leilasadeghi
سولانین داستانی سمی است که به مرور همه را می کشد، شاید کسی درمانش را یافت!
اپیزود صفر
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1513
اپیزود اول
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1515
اپیزود دوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1516
اپیزود سوم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1533
اپیزود چهارم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1522
اپیزود پنجم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1523
اپیزود ششم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1524
اپیزود هفتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1525
اپیزود هشتم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1526
اپيزود نهم
https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1529
ادامه دارد
@LS_leilasadeghi
Telegram
ليلاصادقى
سولانین، لیلا صادقی (اپیزود صفر)
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین…
مقدمه
روزی روزگاری، شهری بود به نام شهر فلان که در آن، یک حرف در ظاهر بی صدا به نام الف به همه صداهای موجود تبدیل شد و هیچ وقت هیچ کس نفهمید که الف، آنطور که براساس کتیبه های باستانی از شکل سر گاو به وجود آمده بود، چرا چنین…
Forwarded from Logos Publications نشر لوگوس (Ali Soltani)
#نشر_لوگوس منتشر کرد:
ویراست دوم مجموعه سه جلدی
#نقد_ادبی_با_رویکرد_شناختی
نوشته خانم دکتر #لیلا_صادقی
در این ویراست علاوه بر تغییرات صفحه آرایی و شکلی، تغییرات جزئی محتوایی در جلد دوم و سوم، مباحث جدیدی به جلد اول اضافه شده است.
خرید از وبسایت نشر لوگوس از هم اکنون
توزیع گسترده با پخش ققنوس به زودی
@irlogos
ویراست دوم مجموعه سه جلدی
#نقد_ادبی_با_رویکرد_شناختی
نوشته خانم دکتر #لیلا_صادقی
در این ویراست علاوه بر تغییرات صفحه آرایی و شکلی، تغییرات جزئی محتوایی در جلد دوم و سوم، مباحث جدیدی به جلد اول اضافه شده است.
خرید از وبسایت نشر لوگوس از هم اکنون
توزیع گسترده با پخش ققنوس به زودی
@irlogos
ليلاصادقى pinned «سولانین: نوشته و صدای لیلا صادقی سولانین داستانی سمی است که به مرور همه را می کشد، شاید کسی درمانش را یافت! اپیزود صفر https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1513 اپیزود اول https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1515 اپیزود دوم https://www.tg-me.com/LS_leilasadeghi/1516 اپیزود…»
چاپ دوم کتاب سه جلدی «نقد ادبی با رویکرد شناختی» نوشته لیلا صادقی با افزونه هایی منتشر شد.
بخشی از کتاب:
برای اشاره به تغییرات بنیادین فکری که ماحصل گسترش نگاه شناختی است، نخست میتوان به تفاوت نگاه شناختیها با پساساختگرایان دربارهی عدم دسترسی زبان به حقیقت اشاره کرد. به گفتهی دریدا: «دال بیانگر چیزی است بیش از آنچه معنای مورد نظر من است و معنای مورد نظر من فرمانبردار است و نه فرماندار» (هارلند، 1380: 196)، درحقیقت«هیچ حرکتی از دال به مدلول وجود ندارد» و تنها حرکت ممکن، «حرکت از دال به دال» (همان: 200) است. از نظر دریدا «یک دال به دال دیگر اشاره میکند و آن دال دیگر نیز به نوبهی خود به دالی دیگر و این زنجیره تا بینهایت تداوم مییابد» (همان)، […]، درصورتی که از نگاه شناختیها[…] هرچند واژهها برای حفظ پویایی زبان نمیتوانند دارای معانی ثابت باشند، اما برای ادامهی نسل بشر معانی واژهها نمیتوانند تا بینهایت شناور باشند، كه در این صورت ارتباط میان نسلهای مختلف بشر مختل میشد (اسپالسکی، 2002: 52).
@LS_leilasadeghi
بخشی از کتاب:
برای اشاره به تغییرات بنیادین فکری که ماحصل گسترش نگاه شناختی است، نخست میتوان به تفاوت نگاه شناختیها با پساساختگرایان دربارهی عدم دسترسی زبان به حقیقت اشاره کرد. به گفتهی دریدا: «دال بیانگر چیزی است بیش از آنچه معنای مورد نظر من است و معنای مورد نظر من فرمانبردار است و نه فرماندار» (هارلند، 1380: 196)، درحقیقت«هیچ حرکتی از دال به مدلول وجود ندارد» و تنها حرکت ممکن، «حرکت از دال به دال» (همان: 200) است. از نظر دریدا «یک دال به دال دیگر اشاره میکند و آن دال دیگر نیز به نوبهی خود به دالی دیگر و این زنجیره تا بینهایت تداوم مییابد» (همان)، […]، درصورتی که از نگاه شناختیها[…] هرچند واژهها برای حفظ پویایی زبان نمیتوانند دارای معانی ثابت باشند، اما برای ادامهی نسل بشر معانی واژهها نمیتوانند تا بینهایت شناور باشند، كه در این صورت ارتباط میان نسلهای مختلف بشر مختل میشد (اسپالسکی، 2002: 52).
@LS_leilasadeghi
فصل سوم، اپیزود دهم: سولانین، نوشته و صدای لیلا صادقی
قسمت اول
چشمهایش را که باز کرد، هیچکس هیچ کجای اتاق نبود. اتاق منتظرش چمباتمه زده بود در خلوت خودش با دو صندلی آهنی یکی سمت شاید شمال اتاق و دیگری هم سمت غرب که البته زیاد مطمئن نبود. روی امنترین جزیرهای که نه کنار آن یکی صندلی بود و نه سه کنج دیوار نشست. سایهای روی دیوار افتاد که صدایش از پشت سرش میآمد.
https://castbox.fm/vd/593622878
قسمت اول
چشمهایش را که باز کرد، هیچکس هیچ کجای اتاق نبود. اتاق منتظرش چمباتمه زده بود در خلوت خودش با دو صندلی آهنی یکی سمت شاید شمال اتاق و دیگری هم سمت غرب که البته زیاد مطمئن نبود. روی امنترین جزیرهای که نه کنار آن یکی صندلی بود و نه سه کنج دیوار نشست. سایهای روی دیوار افتاد که صدایش از پشت سرش میآمد.
https://castbox.fm/vd/593622878
Castbox
فصل سوم، اپیزود دهم: سولانین، نوشته و صدای لیلا صادقی
<p>
چشمهایش را که باز کرد، هیچکس هیچ کجای اتاق نبود. اتاق منتظرش چمباتمه زده بود در خلوت خودش با دو صندلی آهنی یکی سمت شاید شمال اتاق و دیگری هم سمت غر...
چشمهایش را که باز کرد، هیچکس هیچ کجای اتاق نبود. اتاق منتظرش چمباتمه زده بود در خلوت خودش با دو صندلی آهنی یکی سمت شاید شمال اتاق و دیگری هم سمت غر...
گزارش خبرگزارى ايبنا به مناسبت چاپ دوم مجموعه اثر لیلا صادقی؛
نگاهی به مجموعه سهجلدی «نقد ادبی با رویکرد شناختی»
مجموعه «نقد ادبی با رویکرد شناختی» تازهترین اثر لیلا صادقی است که شامل سهجلدِ «مباحث مبانی نظری»، «همگانیهای شناختی» و «اصول دریافت» برای دومین بار زیر چاپ رفت.
www.ibna.ir/fa/report/326242/نگاهی-مجموعه-سه-جلدی-نقد-ادبی-رویکرد-شناختی
نگاهی به مجموعه سهجلدی «نقد ادبی با رویکرد شناختی»
مجموعه «نقد ادبی با رویکرد شناختی» تازهترین اثر لیلا صادقی است که شامل سهجلدِ «مباحث مبانی نظری»، «همگانیهای شناختی» و «اصول دریافت» برای دومین بار زیر چاپ رفت.
www.ibna.ir/fa/report/326242/نگاهی-مجموعه-سه-جلدی-نقد-ادبی-رویکرد-شناختی
IBNA
نگاهی به مجموعه سهجلدی «نقد ادبی با رویکرد شناختی»
مجموعه «نقد ادبی با رویکرد شناختی» تازهترین اثر لیلا صادقی است که شامل سهجلدِ «مباحث مبانی نظری»، «همگانیهای شناختی» و «اصول دریافت» برای دومین بار زیر چاپ رفت.