Telegram Web Link
اغتشاشگران اقلیتی هستند که در نظم عمومی جامعه اخلال ایجاد می کنند و اگر جمعیتی بی شمار روزهای متمادی در خیابان باشند، همین که نیروهای انتظامی و سپاه و ارتش برای کنترل اعتراض های غیرمسلحانه روزهای متمادی درگیر خاموش کردن فریادهای اندوهگین باشند، نشان می دهد کسانی که در خیابان فریاد می زنند، شلیک می شوند، می افتند، و شبانه دستگیر می شوند، بسیارند. نشان می دهد آنکه اغتشاش ایجاد کرده، مردم خیابان نیستند، بلکه قدرتی است که زندگی مردم را به اغتشاش کشیده و ‌مردم برای اعتراض به این اغتشاش متمادی به خیابان آمده اند… مگر تا کجا می شود زندان ها را انباشت؟
به جای تغییر معنی واژه ها، به جای تغییر تصاویر، به جای تغییر تعاریف، به یاد بیاورید که مشروعیت هر حکومتی بخاطر مقبولیت آن در میان اکثریت مردم است و نه اقلیتی که نانش در گرو قدرت است… ای کاش «انسان را که با درد قرونش خو‌کرده بود»، به یاد بیاورید،
ای کاش
چنان چون آفتابگردانی که آفتاب را با دهان شکفتن فریاد می‌کند.

تبصره: مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح، آزاد است. اعتراض ابراز مخالفت به صورت نوشتاری یا علمی و یا گفتاری در مقابل رویدادهای سیاسی یا اجتماعی است. اعتراض ممکن است به صورت فردی باشد یا تظاهرات گروهی.

لیلا صادقی
@LS_leilasadeghi
Forwarded from جایزه مهرگان (دبیرخانه جایزه مهرگان)
Forwarded from جایزه مهرگان (دبیرخانه جایزه مهرگان)
اطلاعیه مهم دبیرخانه جایزه مهرگان

لغو مراسم اختتامیه بیست و دومین دوره جایزه مهرگان

دبیرخانه جایزه مهرگان در پیِ حوادث تلخ و دردناک روزهای اخیر ایران، در بیانیه‌ای که به امضای مدیر و ۲۴ نفر از داوران جایزه مهرگان ادب و مهرگان علم و محیط زیست رسیده است، لغو مراسم اختتامیه جایزه را که قرار بود در روز ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱ (۲۱ اکتبر ۲۰۲۲) برگزار شود اعلام کرد. در این بیانیه آمده است:

«برگزاری جشنواره‌ها و مراسم تقدیر از نویسندگان، هنرمندان و کنشگران محیط زیست ایران در روزهایی که جامعه در التهاب و کشاکش از دست دادن زنان شجاع و جوانان برومندش خروشیده است و شعرا و نویسندگان، دانشجویان و چهره‌های آگاه و دلسوز وطن در بَندند معنایی ندارد. ما در اعتراض به خشونت کور و ناروایی که موجب پدید آمدن این شرایط پرتنش و نگران‌کننده شده است، مراسم اختتامیه جایزه مهرگان را برگزار نخواهیم کرد.»

دبیرخانه جایزه مهرگان
یازدهم مهرماه ۱۴۰۱

امضاءکنندگان:

حسین آتش‌پرور
قباد آذرآیین
جواد اسحاقیان
هلن اولیائی‌نیا
مانی پارسا
جواد پویان
کرم‌رضا تاجمهر
مژگان جمشیدی
آرزو چربدست
ابوالفضل حسینی
محمد درویش
مژده دقیقی
علیرضا زرگر
فرزان سجودی
پروین سلاجقه
سودابه سلگی
هوشنگ ضیایی
عنایت سمیعی
علیرضا سیف‌الدینی
لیلا صادقی
مهدی غبرایی
زهرا قلیچی‌پور
اسماعیل کهرم
سیاوش گلشیری
عبدالحسین وهاب‌زاده

@mehreganprize_fa
آزاديدگى - شعرى از ليلا صادقى

(فايل صوتى)



http://leilasadeghi.com/my-poem/1036-jina

@LS_leilasadeghi
دو سال پیش مقاله ای در روزنامه اعتماد نوشتم در انتقاد به عملکرد آموزش و پرورش در تدریس نشانه آ، با این مضمون که «آ» از دو‌ صامت همزه و مصوت کشیده تشکیل شده و «آب» سه صدا دارد، اما در کلاس اول «آ» به صورت یک صدا درس داده می شود! به گفته آنان به این دلیل که کودک تصور انتزاعی ندارد و همزه را نمی فهمد. اگر با این استدلال پیش برویم، برای تدریس انگلیسی، لابد برای نوشتن فیل باید گفت فعلن بنویسید
‏elefent.
بزرگ تر که شدید بنویسید
‏elephant.
بعد، در دبیرستان به نوجوانی که سنگ بنای تفکر استدلالی شکل نگرفته اش را ریخته اند، می گویند یک واج را باید یاد بگیرید که قبلن در آستین شعبده پنهان کرده بودیم.
این نمونه کوچک، نشان دهنده ساختار مدیریتی این نظام و پیامدهای روانی عملکرد مدیران مربوطه است و انتقاد بنده صرفن به مشکل در تدریس «آ» نبوده و نیست که البته در آن مقاله به این موضوع اشاره کردم. درواقع، اشتباه در گام اول تدریس نشانه اول الفبا نمایانگر اشتباه های ریشه داری در نظام آموزشی ماست که منجر به دو شقگی هویت و عدم اعتمادی می شود که از محل امنی چون مدرسه انتظار می رود.
پاسخ دست اندرکاران با زبان استهزاء این بود که نگارنده مقاله فکر می کند مشکلات جامعه با آب درمانی حل می شود.
امروز تجلی آب درمانی را در سخنان همین وزیر مربوطه می بینیم وقتی که دو کلمه متناقض آموزشگاه و بازداشتگاه را در یک جمله مثل آب خوردن کنار هم می گذارد و البته این در سطح انتزاع رخ نمی دهد، بلکه عملکرد همین نهاد آموزشی است که کوچک ترین انتقاد یا اعتراضی را بر نمی تابد و به کشته شدن همان دانش آموزانی منجر می شود که می گفتند تصور انتزاعی ندارند.

چگونه می شود این جمله را هضم کرد که دانش آموزانی چنین تلخ با آتشی که انتزاعی نیست و با آسیبی که انتزاعی نیست در مرگی که انتزاعی نیست، کشته می شوند.
چگونه می شود درک کرد که چرا مدرسه ای که قرار است خانه دوم کودکان باشد، به قتلگاه آنان بدل می شود و مدیری که قرار است حافظ و پناه کودکان باشد، به بازجویی تبدیل می شود که کودکان را به حبس می فرستد؟
آقای وزیری که نمی توانم بگویم آموزش و پرورش! من فکر نمی کنم که مشکلات جامعه با آب درمانی حل می شود، بلکه ایمان دارم که اشکال کار از همان حرف اول الفباست. بدانید که «آ» فقط یک صدا ندارد، بلکه بازتاب تمامی صداهایی است که در یک جمله می آیند، و آزادی حق مسلم هر شهروندی است و اعتراض باید منجر به اصلاحات شود، نه کشتار!
جواب سوال هایمان را با یورش شبانه به خانه ها، گاز اشک آور و زندان ندهید. ما فقط سوال داریم؟ همین!


#مهسا_امینی

جهت یادآوری مطلب دو سال قبل
روزنامه اعتماد، ۱۳۹۹، پنجشنبه ٣ مهر صفحه ١٠

http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/155463/دخترم!-«آب»-سه-صدا-دارد-حتي-اگر-نمره-نگيري
@LS_leilasadeghi
آزادیدن، لیلا صادقی


 
 
جهان را زادم، تو زاده شدی
زمین را کِشتم، تو زاده شدی
زمان را کُشتم، تو زاده شدی
که زادگاه تو زبان من بود ژینا
که زادن تو برای زندگی دادن بود
در ازای هر آن کجا که نازادگی ام بود
گفتم ژن
در خانه ای که وادگی ام بود
گفتم ژیان
هلا زنی که گیسو گشاده ای در ماه
صدای نسل ها در تکرار خون تو جاری
صدای پای اسبانی که از یک هزاره تاخته اند به هزاره ای دیگر
برای آزادیدن زادیدن یا یکبار برای همیشه دیدن

بگو ای گیسو کمندت که در برابر مرگت ایستاده ام
بگو ای تاریخ‍ترین معبری که با نام تو ریخته خون های بسیار
دختری که با گیسوانش تار می زد و با استخوانش پیکار
پسری که مدال هایش را مادرش بر مزارش می چید
دختری که می خواست فیزیک بخواند و قانون افتادن را نقض کند
می گویند افتادن تو بهانه ای است کوچک برای مردن

برای صرف کردن آزادیدن ایستاده ام با سنگ
آنکه نمی خواهمش در مقابل من با تفنگ
در این جهانی که زادنش از مصدر مرگ می آمد
تاریخ را ریخته اند در تارهایی که گریخته اند از گفت و گو
گفتی که گو ندارد و مقدس است!
که این آزادن گفت و گو ندارد و این زندان
فقط یک کلمه نیست
نام زنی است که جان داد و زندگی بخشید
از مویی که نامیدن دوباره ی آدم هاست
عبارتی تازه که هربار گفتنش به یک معناست
در جایی که آزادی فقط یک میدان دارد
هیچکس نمی داند که خیابان را به نام چه کسی می زنند
تو را به نام چه کسی بر زمینی که می افتی چرا می زنند
و این دو جور زدن برای جانی است که هم می شود گرفت و هم داد
صرف کردن جهانی که از ریشه ی جان می آید
برای بوییدن
برای فقط یکبار دیدن
نفس بکش که دو روی سکه است این برد و باخت
هیچ چیز ارزش کشیدن ندارد جز این نفس
هیچ چیز ارزشش بیشتر از این نیست که یک نفس
پایت را از گلویم بردار
می خواهم نفس بکشم بگویم
آزادیدن، زادیدن، یکبار برای همیشه آدیدن
 

http://leilasadeghi.com/my-poem/1036-jina

@LS_leilasadeghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهل روز از اندوه بزرگ ما می گذرد و امروز به یاد کسانی که شمع زندگی شان در این چهل روز خاموش شد، شمع هایی را در هرکجایی که هستیم، روشن می کنیم….

این آهنگ از میکیس تئودوراکیس است که برای دختری به نام "پائولا" ساخته شد.
به گفته او در خاطراتش «درست یک هفته قبل از کودتای ۱۱ سپتامبر می‌خواستم از پائولا تقاضای ازدواج کنم ولی هر بار موضوعی پیش می‌آمد که این مسأله را به تعویق می‌انداخت، تا روز ۱۱ سپتامبر که دفتر این عشق برای همیشه بسته شد. پائولا به همراه ویکتور خارا و بسیاری دیگر از انقلابیون، توسط مزدوران پینوشه دستگیر و به استادیوم منتقل شده و همگی اعدام شدند. از فردای آن روز چنان افسرده شدم که دیگر دنیا برایم بی‌ارزش شده بود و برای خود آرزوی مرگ می‌کردم. بعدها دوستی پیشنهاد داد که برای گرامیداشت پائولا آهنگی بسازم. آن‌موقع بود که من با تمام احساسم ملودی این آهنگ را نوشته و اجرا کردم که این قطعه بعدها موسیقی متن فیلم (حکومت نظامی) شد».
پس از كودتاى پينوشه در ١٩٧٣ حدود ۳۰ نفر از بازیگران شیلیایی که در این فیلم بازی کرده بودند، محکوم به اعدام، تبعید و زندانی می‌شوند.

Paola by Mikis Theodorakis.

@LS_leilasadeghi
عواطف و بقا

عواطف برای رفتارهای هوشمندانه ضروری هستند، همانطور که دیلان ایوانز (2002) به نقش «مثبت عواطف» در کنش های انسانی مى پردازد و نظریه تکامل نیز این ایده را اثبات می‌کند که «مزایای داشتن احساسات از معایب آن بیشتر است» (داماسیو، 2000)، درنتيجه بقای آن نسلی تضمین می شود که براساس عواطف به تصمیم گیری در موقعیت ها می پردازد. گرچه براساس اصل ١٧٧ قانون اساسی ایران امکان تغییر در قانون وجود ندارد، مگر با شرایطی که ذکر شده و خود جاى بحث دارد، با اين وجود، بارها همين قانون از سوی مسئولان زیر پا گذاشته شده و به جای عذرخواهی یا کناره گیری، پرسشگران بخاطر علنى كردن خطاى پنهانى مجازات شده اند. در قياس، در ديگر دولت ها وقتی یکی از مسئولان نه تنها بخاطر زیر پا گذاشتن قانون، بلکه به دلیل رفتار عاطفی نامناسب در موقعیتی خاص از قدرت کناره گرفته و از مقام خود استعفا مى دهد، مسلمن منافع ملی را تضمين مى كند. (ر.ک. استعفای بوریس جانسون در ٧ ژوئیه ٢٠٢٢ به دلیل آزردن احساسات مردم درباب عدم صداقتش). از آنجايى كه در اين نظام هرآنچه بقاى نظام را با چالش مواجه مى كند، جرم ناميده مى شود، بايد گفت كه دست كم بى توجهى به عواطف عمومى يكى از مهم ترين جرم هايى است كه از سوى اصحاب نظام رخ داده است!
آنتونیو داماسیو به عنوان عصب‌شناسی که درباره نقش عواطف در تصمیم‌گیری مطالعه می کند، بر این باور است که در مسائل بااهمیت اجتماعی و شخصی، تصمیم های خوب باید بر مبنای عاطفه گرفته شوند. در نتیجه، علاوه بر اتخاذ استراتژی‌های منطقی مانند تحلیل هزینه و سود در هر امری، به نظر می‌رسد برای بقا می بایست به یاری عواطف به همدلی با دیگران و همراهی در یافتن بهترین تصمیم پرداخت. از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است، می بایست برای دستیابی به اهداف خود به همکاری و ارتباط دوجانبه بپردازد. بدين منظور، ابراز عواطف و پاسخ به عواطف دیگری نقش مهمی در هر ارتباط انسانی اعم از رابطه دولت و مردم برعهده دارد. پاسخ همدلانه یعنی، آنچه را که شما حس می‌کنید، من هم احساس می‌کنم و پاسخ همدردانه یعنی، من درد شما را می‌بینم و متعاقبن با شما همدری می‌کنم. هر دوی این پاسخ ها، یعنی ما در یک جامعه هستیم و با یکدیگر در تعامل قرار داریم، چراکه عواطف راهی برای بیان مقاصد و نگرش‌های ما هستند، مردم اغلب با واکنش‌های عاطفی یکدیگر را ارزیابی و از نظر اخلاقی قضاوت می‌کنند. به طور خلاصه‌، عواطف ابزاری برای تعریف و درک خود و دیگران هستند و هر جامعه ای از مجموع انسان هایی شکل می گیرد که همگی متعلق به همان جامعه هستند.
#مهسا_امينى #فرشته_احمدى
#حديث_نجفى #نيكا_شاكرمى
#مونا_نقيب #مهرشاد_شهيدى
#اسرا_پناهى #سارينا_اسماعيل_زاده


@LS_leilasadeghi
شعری از لیلا صادقی در نشریه ادبی بانگ

https://baangnews.net/11392

@LS_lelasadeghi
گوبینو ایران را سنگ خارایی می‌نامد كه با وجود ناملایمات بسیار در طول تاریخ هم‌چنان همان است كه بود: «ایرانیان خود را در كشورشان و كشور را در خودشان دوست دارد. آنان با بی‌اعتنایی به آمد و شد حكومت‌های گوناگون نظر می‌كنند، بی‌ آن‌كه علاقه‌ای به یكی از آن حكومت‌هایی كه از بالای سر آنها می‌گذرند، نشان دهند. بدین‌سان، آنان مردمانی عاری از حس وطن‌پرستی سیاسی به نظر می‌آیند، اما كشورگشایی‌ها و چیره‌شدن‌ها، بی‌آن‌كه به فردیت ایرانی آسیبی برسانند، نیروی خود را از دست داده و نابود می‌شوند. به عبث، می‌توان بخشی از ایران را جدا یا سرزمین آن را تقسیم كرد؛ می‌توان نام ایران را از آن گرفت، ایران، ایران خواهد ماند و نخواهد مُرد.

ایران در نظر من، چونان سنگ خارایی است كه موج‌های دریا آن را به اعماق رانده‌اند، انقلابات جوی آن را به خشكی انداخته، رودی آن را با خود برده و فرسوده كرده است؛ تیزی‌های آن را گرفته و خراش‌های بسیاری بر آن وارد آورده، اما سنگ خارا كه پیوسته همان است كه بود، اینك، در وسط دره‌ای بایر آرمیده است. زمانی كه اوضاع بر وفق مراد باشد، آن سنگ خارا گردش از سر خواهد گرفت. اهمیتی ندارد كه كدام عنصر طبیعی پیروز شده یا چه حوادثی رخ داده باشد؛ تا زمانی كه او از میان نرفته باشد، همان سنگ خارا خواهد بود و به جای نیرویی كه بخواهد در درازای یك سده اندك آسیبی بر او وارد كند، او بر هزار نیروی مشابه چیره خواهد شد.»

دوگوببنو، سه سال در آسیا، ص. 203

@LS_leilasadeghi
سيستان سرد است
بلوچستان به خود مي لرزد
خواسته اند كه برايشان لباس گرم ارسال كنيم

اگر كسانى تمايل دارند دست هاى دوستان سيستان و بلوچستانى را بگيرند، مى توانند با ارسال لباس گرم در اين زمستانى كه بيشتر از يك فصل، كه تمام روزهاى زندگى است، گرمابخش دل هايشان باشند.

در خصوصى پاسخگو خواهم بود
به اميد ايرانى سرفراز و بالنده

@LS_leilasadeghi
بنی آدم اعضای یک پیکرند
مردم سیستان و بلوچستان اگر عزادار باشند، مردم دیگر شهرها نیز عزادارند. مردم کردستان، خراسان، خوزستان، آذربایجان همگی مردمان یک پیکرند، مردمان ایرانی که باید سر افراز و آزاد باشد.
از دیروز که درباره سرمای کنار کوه تفتان در سیستان و بلوچستان نوشتم، بالغ بر دوهزار پیام دریافت کردم و این حجم از همدلی را پیش بینی نمی کردم. مردم عزیزی که به من اعتماد کردید، امیدوارم روزی در آزادی و شادی و آرامش زندگی کنیم و از این تنها فرصتی که هستی یکبار به هر یک از ما داده است، بتوانیم به زیباترین شکلی استفاده کنیم.
برای تمامی خدانورها غمگینیم، به ویژه که روایت مرگشان را مخدوش کرده اند و این توهین بزرگ بخشودنی نیست.
غرض از نوشتن این چند خط تشکر از تک تک شماست.
امروز ۸ تومان خرید کردیم که فاکتور و خریدها را در تصویر می توانید مشاهده کنید. به زودی خبر توزیع و مناطق را خدمتتان ارائه می کنم.

نکته. صدای فیلم، صدای خانم رمرودی، معلم مدرسه ای است که با ما همکاری می کند در خرید و توزیع

@LS_leilasadeghi
دموکراسی و توازن هستی


انسان در طول حیات همواره در پی نامیرایی بوده و تصور حیات دیگر برای او یکی از راه های گریز از نامیرایی بوده است. حاکمان بسیاری در اساطیر، که انعکاس فهم انسان از جهان یک دوره هستند، در پی رسیدن به گیاه جاودانگی، آب خضر و زندگی ابدی سفری خارق العاده را آغاز کرده اند، چرا که طعم قدرت آنان را به موجوداتی خداگونه بدل کرده که تمایل به تثبیت خود داشته اند و مفهوم خدای ابدی و ازلی، خود همان نیازی است که انسان را از مرگ رهایی می بخشیده است. از نمونه هایی که برای فهم ادراک بشر درباب نیاز به جاودانگی می توان ارائه داد، حماسه گیلگمش، قدیمی ترین اسطوره ای است که از تمدن کهن سومری در دوازده لوح مربوط به ۲۱۰۰ ق.م. به جای مانده و نشان می دهد که مردم طبقات پائین اجتماع چگونه به دلیل جباریت و ستمکاری گیلگمش، نزد خدایان از او شکایت بردند، براین اساس که توزان زندگی آن ها بخاطر حاکمیت تک قطبی گیلگمش برهم خورده است. خدایان نیز برای بازگشت تعادل به زندگانی، رقیبی به نام انکیدو برای او ساختند که درنهایت باز گیلگمش او را، یا به عبارتی، خواسته ی خدایان را، شکست می دهد. سپس آن دو در دوستی با یکدیگر، تصمیم به قطع کردن درخت سدر مقدس می گیرند و انکیدو به دلیل نافرمانی از نقشی که در هستی مقرر بوده ایفا کند، به جهان زیرین (مرگ) فرستاده می شود. مهم ترین چیزی که می توان درباره ی نگاه بشر کهن به جهان در این اسطوره یافت، این است که حکمرانان ستمکار را هیچ چیز نمی تواند از کرده ی خویش هراسان کند، مگر مرگ، چراکه گیلگمش با مرگ انکیدو به یاد فناپذیری خود می افتد و هراسان در پی زندگی جاوید راهی دیدار با اوتا-ناپیشتی جاودان می شود، لیک با ناامیدی درمی‌یابد اگر از شکست دادن «خواب» ناتوان است پس هیچ امیدی به غلبه بر «مرگ» ندارد.
امروزه بالاخره دانشمندان رمز ژنتیکی نوعی عروس دریایی نامیرا را کشف کردند که توانایی بازگشت به شکل جوانی خود را دارد. نتایج این تحقیق در مجله مقالات آکادمی ملی علوم آمریکا منتشر شده و براساس آن، عروس دریایی دارای جهش هایی است که به او اجازه می دهد تقسیم سلولی اش محدود شود و از تجزیه تلومرها که کلاهک های محافظ کروموزوم ها هستند، جلوگیری کند، درنتیجه وقتی که به سن بلوغ می رسد، ساعت ژنتیکی خود را معکوس می کند تا بار دیگر تبدیل به لارو شود. این سرنخ ها برای دانشمندان بسیار امیدوارکننده است و برای مردم نگران کننده، چراکه اگر تنها قدرت مردان امکان دسترسی به جاودانگی را داشته باشند، توازن هستی را مرگ نیز جبران نخواهد کرد.

@LS_leilasadeghi
فاجعه گرنیکا و تحقق دموکراسی


اثر پیکاسو، واکنشی به بمباران دهکده گِرنیکا از سوی آلمان نازی در شمال این کشور به خواسته فرانکو، حاکم خود شهر گرنیکا بود که گویا این خودزنی حاکم شهر به قصد تثبیت حاکمیت تک قطبی و بلامنازع خود بود. این قاب از حضور مردان با چهره ی انسانی خالی است، چراکه درحال جنگ بر سر تغییر قدرت بودند، درنتیجه با چهره ی گاو و اسب که نمادی از مردان جنگجوی جمهوری خواه دربرابر نیروهای دموکرات بودند، به تصویر کشیده شدند. درنتیجه تمامی شخصیت های این اثر، زنان پریشان و بیمناکی هستند که در ویرانه های ناشی از جنگ درحال سوگواری از دست دادن عزیزان خود هستند. لامپ بالای اثر، نمادی از دوران تکنولوژی است که به جای کمک به رفاه مردم و تسهیل زندگی، به سرکوب و انهدام مردم می پردازد. تمامی عناصر موجود در این اثر، در حال درد کشیدن هستند، چه مردی که در پائین اثر بر اثر انفجار بر زمین افتاده و تکه تکه شده، درحالی که شمشیری شکسته را در دستش می فشرد، چه اسبی که شکمش دریده شده و از درد شیهه می کشد و چه گاوی که همچون فرانکو، فاتحانه مسبب این خشونت است. درواقع، او نیز، به عنوان نظاره گر در بالای اثر ایستاده است و تاریخ به صورت کلمه های حک شده بر تن شخصیت ها، او را به شهادت این جنایت بشری می گیرد. سیاه و سفید بودن اثر نیز در پی القای حس مرگ، وحشت، پریشانی و دردی ناگوار است که با بیانی سمبلیک به بیان واقعیت تلخ روزگار او پرداخته است.

پیکاسو در شرایطی اجازه انتقال اثر ارزشمندش با عنوان گرنیکا، به اسپانیا را داده بود، که دموکراسی در آنجا حاکم شود. این آرزوی او، در زمان حیاتش محقق نشد، اما هشت سالی پس از مرگ او (١٩٧٣)، اسپانیا در سال ١٩٨١ به کشوری تبدیل شد که با دیکتاتوری بدرود گفت و دموکراسی مهم ترین دستاورد مردمانش در طول تاریخ شد که اثر ارزشمند گرنیکا نیز در همین تاریخ به موزه ی رینا سوفیا در مادرید منتقل شد.

@LS_leilasadeghi
لیلا صادقی
به یاد کیان پورفلک

———

تن تو رفته است
اما
تن تو نرفته است
بیشتر از هر وقت دیگری نرفته است
تن تو خیابان
تن تو شيشه
گلوله
تن تو باران
و رنگين كمانى كه ناخداى آسمان

تن تو نرفته است
بیشتر از هر وقت دیگری که مادر بر مزار پسری نرفته است
تن تو با يخ هايى كه می شوند بخار
برای فروریختن ذره های تنت با باران
روی سر تک تک من، شما، ایشان
تن تو رفته است
اما
تن تو نرفته است
تن تو بنفش از فرط بين آبى و خون
تن تو سبز از فرط بين آبى و آفتاب
تن تو نارنجى از فرط خون و خورشيد
تن تو تمامى ذره هایی است
که می روند به اعماق و باز سر باز می کنند
تمامی تنهایی است که سرباز می شوند از دل خاک

تو هم پسر کسی هستی که با کشیدن کمان
از تنت تیری می سازی برای مرزی میان ایران و توران
تا ببینی که بالاتر از سياهى در برابر تو کدام رنگ
تن تو برمی گردد
اما
تن تو به ذره های ابر و باد و خورشید و فلک برمی گردد
تن توبیشتر از هر وقت دیگری برمی گردد
تن تو اعتماد
تن تو اعتراض
تن تو سوراخ سوراخ
تن تو استعفای معانی از کلمات
که ریشه در بازماندن نفس در گلو دارد
در مرگ و تیشه زدن به آرزو
در جسدهای بی جستجو
اما تن تو به بیمارستان نرفته است
و یخ آغازی است برای رنگین کمانی که آرش می کشد
افراسیاب را پس می کشد
تن تو تن تو تن تو دم
تن تو بازدم

http://leilasadeghi.com/my-poem/1037-kian-pirfalak

@LS_leilasadeghi
Forwarded from Gama | گاما
بیانیهٔ گروهی از مترجمان ایران [گاما]
در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی»


ما مترجمان همیشه متن‌ها را پس از اتمامشان ترجمه کرده‌ایم. متنی که اکنون در ایران نوشته می‌شود هزاران نویسنده دارد و همزمان با نوشته‌شدنش به یک زبان ترجمه می‌شود. در این ترجمه اما تنها باید دستور زبان این جنبش را دانست. هر شهروند اکنون مترجم صدای خودش و دیگران است. ما مترجمان همانند دیگر شهروندان ایران و جهان نام رمزگونهٔ ژینا (مهسا) امینی، و دیگر زنان و مردان و کودکانِ به‌خون‌خفته و زندانی این جنبش را، در سرتاسر کشور، بارها با خود و با دیگران تکرار کرده‌ایم؛ شعار جهان‌گیر و دوران‌ساز «زن، زندگی، آزادی» را که طلیعهٔ آیندهٔ این سرزمین است شنیده‌ایم، گفته‌ایم، و به هر زبانی که می‌دانیم تکرار کرده‌ایم.

ما مترجمان در کنار میلیون‌ها شهروند در برابرِ همهٔ مظاهر سلطه که همگان را، خصوصاً زنان را، به انواع انقیادها زنجیر کرده است می‌ایستیم، در برابر همهٔ تبعیض‌ها و ممنوعیت‌هایی که زندگی را در این کشور به بقای صِرف در اردوگاه‌های کار اجباری شبیه کرده است می‌ایستیم، ما در برابر فساد گسترده و دم‌افزونی که فقر افسارگسیخته و استیصالی بی‌سابقه را بر اکثر شهروندان تحمیل کرده است می‌ایستیم، ما در برابر یکایک قوانین و اقدامات موحشی که زندگی عمومی و خصوصی شهروندان را با رعب و وحشت دائمی عجین کرده است می‌ایستیم. ما در برابر دروغ‌های موهن و نفرت‌انگیز و بی‌پایان می‌ایستیم. پرسشی اگر همچنان باقی مانده باشد این است که در برابر این میزان از استبداد و فقر و فساد و تبعیض و ویرانی زیست‌محیطی چه کاری جز ایستادن در کنار این جوانان آزادی‌خواه می‌توان کرد، جوانانی که جانشان را بر سر دست گرفته‌اند و به مدنی‌ترین صورت ممکن برای احقاق حقوق بنیادین خود به پا خاسته‌اند و در خون خویش غلتیده‌اند؟ ما را هیچ‌چیز از ایشان جدا نخواهد کرد.

ما مترجمان طی ده‌ها سال کوشیده‌ایم تجربه‌ها و آثار ادبی و فکری جهان را به دست شهروندان ایران برسانیم. در این راه، همان سدهایی که اکنون در برابر صدای این جنبش قد علم کرده در برابر ما بوده است. همان سدهایی که کارشان قطع ارتباط شهروندان ایران با یکدیگر و با جهان بوده است، سال‌ها بین متن‌ها و شهروندان قرار داشته. این سدها نتوانست مانع رسیدن متن‌ها به شهروندان ایران شود و اکنون نیز نخواهد توانست مانع رسیدن صدای آزادی‌خواهیِ ایشان ـــ این نویسندگان آزادی‌خواه ـــ به جهان شود، که هیچ‌کجا هیچ‌زمان فریاد زندگی، آزادی، و زن بی‌جواب نمانده است.

ما مترجمان، ما شهروندان ایران، همچنان که این جنبش بزرگ به ما می‌آموزد، به عقب بازنخواهیم گشت و کوششمان را برای رسیدن به آزادی دوچندان می‌کنیم و به ایجاد روزنه‌های نو برای درهم‌شکستن سدهای سانسور برخواهیم خاست. ما از امروز کتاب‌هایی را که این سدها سال‌ها مانع رسیدنشان به شهروندان شده‌اند از هر راهی که بتوانیم بدون سانسور منتشر خواهیم کرد، گرچه واقفیم که این شعاعی از آفتاب درخشان این جنبش و جوانانش نیز نخواهد بود. هم‌صدا با میلیون‌ها شهروندِ ایران آزادی فوری و بی‌قیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی ـــ‌جوانانِ جنبش، دانشجویان، نویسندگان، کارگران، کارگردانان، وکلا، ورزشکاران، پزشکان، معلمان، دانش‌آموزان و دیگر گروه‌های جامعه‌ـــ را حقی می‌دانیم که اگر احقاق نشود، بی‌تردید به هر قیمتی ستانده خواهد شد؛ همچنان که حق آزادی اندیشه و بیان، حق آزادی تجمع، و حق آزادی انتخاب حکومت دموکراتیک برای ایران.


✍️ کلیک کنید: متن کامل و فهرست ۲۵۰ نفرهٔ امضاکنندگان

@GAMAper
2024/10/01 12:30:39
Back to Top
HTML Embed Code: