Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماه من

قدیمی‌ترین تصنیف ایرانی به نقل از استاد مرحوم محمدرضا شجریان
@kultur
نوبت دوم زیر چاپ رفت.

@kultur
■ تفاوت طالبان کنونی با گذشته
■ مشکلات درون طالبانی
■ رهبری طالبان و مرجعیت فتوا
■ طالبان و آمریکا
■ مسئولیت گریزی حکومت کنونی
■ مشکل شناختی ایرانیان در قبال افغانستان
■ آینده پیش رو و روابط با همسایگان
■ ناکام در شناسایی
■ اثرات فروپاشی
■ از پکن تا تهران و از دهلی تا مسکو؛ تاثیر جنگ داخلی افغانستان بر سرنوشت دو و نیم میلیارد نفر
👇👇👇

https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy

@kultur
Forwarded from اتچ بات
طالبان: در مسیر شناسایی یا فروپاشی؟

■ طالبان گذشته به لحاظ سنی یک مجموعه بودند. ترکیب سنی قریب، همراه همبستگی قومی و زبانی نزدیک و البته بسیار مهم اینکه؛ باورمندانه نه تنها به فتوا، بلکه به مرجعیت فتوای ملا محمدعمر ایمان داشتند. لذا وقتی که در سال 1996 تا سال 2001 آن طالبان آمد، این تصویر کلی را ساخت.
■ فراموش نباید کرد در بستر آن اجتماع و جمعیتی که باید به انها طالبان نخستین یا عهد "دوره زایش طالبان" بگوییم، هسته‌هایی هم نفوذ کرده بودند، تربیت شده توسط مراکز یا مدارسی که الزاماً دنبال همدلی و همراهی با بقیه نبودند و اغراض خاص دیگری را پی می‌گرفتند. بعضی از سر تعصب و برخی بر اساس اهداف و مأموریت‌هایی که برایشان وضع می‌شد، خودسرانه عمل می‌کردند. نمونه روشن ماجرا و حادثه مزار شریف است. در حادثه مزار شریف می‌دانیم که بخشی از طالبان مسئولیت آن کار را داشتند، اما می‌دانیم که آن بخش طالبان در ارتباط با سیستم امنیتی یک کشور دیگری وارد عمل شدند. لذا نمی‌توانیم آن بخش‌ از طالبان را به کلیت تصوری که از طالبان دوره اول داریم تعمیم بدهیم. اما می‌توانیم بگوییم که در طالبان دوره اول سلول‌هایی بودند که یا خودانگیخته عمل می‌کردند یا در چهارچوب مأموریت‌های خاص و موظف فعالیت می‌کردند. 
■ شور و همبستگی طالبان دوره نخست و انقیاد تربیتی که داشتند به لحاظ مرجعیت فتوای ملا عمر مانع از این شده بود که یک حکومت بی‌در و پیکری باشند. به همین خاطر بعد از یک سال اول بود که در جمع؛ تصویر کلی آرام آرام از آنها شکل گرفت، تصویر حاکمیتی که می‌خواهد مسئولیت‌پذیر باشد و می‌خواهد در چهارچوب مرزهای افغانستان عمل بکند و به بیرون از مرزهای افغانستان کاری ندارد. مأموریت دارد یک امارت بر اساس باور و برداشت اعتقادی و درکی که از فقه حنفی، سلوک طریقتی و اعتقاد ماتردیدی و خاستگاه اجتماعی پشتونی دارد را بنیان گذارد. اما به رغم اینکه بیست سال گذشته ما هنوز نتوانستیم کشف کنیم که چقدر این لایه‌ها در ارتباط مستقیم با شخص اول حکومت آن دوران ملا عمر عمل کردندو لایه‌هایی که با القاعده کار کردند یا با سرویس‌های امنیتی کار کردند، کدام بودند. تنها می‌دانیم در دل طالبان دوره اول هسته‌هایی وجود داشتند. 
■ طالبان دوره اول در قیاس با وضعیت فعلی بسیط بود. امروز وقتی که می‌خواهیم مقایسه کنیم و بررسی و درک کنیم، متوجه می‌شویم  که آنها یک شکل یکپارچه‌تری داشتند تا آنچه که امروز با آن روبه‌رو هستیم. طالبان دوره اول همچنین نسبت به استقلال افغانستان و حفظ آن چیزی که می‌توانست امنیت و تمامیت ارضی افغانستان را تامین کند مسئولانه‌تر عمل کرده است.
■ این حس نشان می‌داد که طالبان دوره اول برای افغانستان و مرزهای آن و ثبات کشور تصویری را داشت که مشخص نیست طالبان امروز چقدر این تصویر را حفظ کرده باشد.

https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy

@kultur
Forwarded from اتچ بات
طالبان: در مسیر شناسایی یا فروپاشی؟

■ طالبان امروز آنچه که دارد نشان می‌دهد این است که دیگر مرجعیت فتوای رهبرشان وجود ندارد. یعنی مولوی هبه‌الله آخوندزاده در رابطه با منع کشت خشخاش فتوا می‌دهد اما آمار تولید تریاک و مواد افیونی در افغانستان کاهش پیدا نمی‌کند، سیر صعودی هم پیدا می‌کند. پس این به معنای این است که فتوا دیگر آن قابلیت اجماع‌پذیری فراگیر سرزمینی را ندارد. در رابطه با مسئله آموزش دختران و کار خانم‌ها در خارج از خانه فتوای اخیری که داده شده موضوع یک بحث اجتماعی شده است. یعنی دیگر حکم حاکم نیست و این می‌تواند جنبه‌های برخورد فیزیکی را هم در آینده‌ای نزدیک داشته باشد. فتوا داده شده که زنان نباید درس بخوانند، مدارس تعطیل باشد، دانشگاه‌ها تعطیل باشد و زنان نباید بدون محرم بیایند. به لحاظ طبیعی اگر آدم‌هایی باورمند باشند، دیگر فردی نباید در رابطه‌ اصل فتوا از دورن طالبان استمزاج و سؤالی بپرسد و ابهامی ایجاد بکند. اما دو صدا از دولت افغانستان شنیده می شود. وزیر تحصیلات عالی می‌گوید: اگر بمب اتم هم بر سر ما بزنند فتوا جاری است. ما اصلاً برای این اجماع و برای مرجعیت فتوا است که داریم می‌جنگیم. دیگری، وزیر معادن می‌گوید: تا اسفند ماه تلاش می‌کنیم که این مسئله را فیصله بدهیم و حل کنیم. یعنی در درون حاکمیت فعلی طالبان شما دیگر یک زبان واحد نمی‌بینید. پس این طالبان متفاوت از آن طالبان است.
■ مسئله بعدی که در عملکرد یک‌ساله طالبان جدید مشاهده می‌کنید اینکه یک جدال و کشاکشی بین مباحثی وجود دارد که بخشی از اساس آن مقولات ریشه شریعت‌مدارانه دارند. بر اساس اصول و درکی که در قندهار و میان هیأت  فتوا از اسلام و فقه حنفی و عقیده ماتریدی دیده می‌شود. اهل شریعت طالبان روی آن ایستادند و نمی‌خواهند از آن عدول کنند، این تصلب شکل گرفته و به هیچ عنوان هم حاضر نیستند عقب‌نشینی کنند. در جهت مقابل؛ با یک کشاکش قومی میان اقوام مواجه هستیم که باز در همین بستر وجود دارد، نه فقط بین درانی و غلزایی ها بلکه حتی بین قبایل غلزایی مانند هوتک‌ها و زدرانی‌ها. در سخنان و فکرشان دو اندیشه مشاهده می‌کنید. یک تنش دیگری هم در سطح شخصیت‌ها و حاکمیت طالبان می‌بینید و آن هم تنش بر سر این پرسش است که؛ ما باید چقدر بر اصول پشتون والی وفادار بمانیم؟
■ حاصل‌جمع این تکاپوها و چالش های درون طالبانی مانع بزرگی شد که طالبان بعد از ورود به کابل نتوانست به پیش‌نویش قانون اساسی برسد و لذا کشور با حکومتی روبروست که نه قانون اساسی دارد و نه یک بازه زمانی را برای پایان دولت انتقالی تعریف کرده است و بسیار می‌کوشد که از خودش یک تصویر واحد ارائه دهد. اما این تصویر واحد را شما در بیان، مواضع و عملکرد آنها نمی‌بینید. 
@kultur
Forwarded from اتچ بات
طالبان: در مسیر شناسایی یا فروپاشی؟

■ کادر حاکمیتی که امروز در کابل هستند، دارند تلاش می‌کنند که راه را باز کنند، اما ناگهان یک دیوار و یک سدی جلویشان برافراشته می‌شود. مقامات طالبان تا به امروز خیلی آبروداری کردند، که این بحران‌ها را بتوانند کنترل کنند. چون می‌دانند که در مقابل کل جامعه جهانی بایستی تصویر واحدی از خودشان نشان بدهند. متأسفانه نتوانستند تصویری که دولت اول طالبان بعد از یک سال از خود نشان داد - که گمرک‌هایش را تنظیم کرد خطوط ارتباطش را تعریف کرد،‌ و یک‌سری ساختارهای اولیه را شکل داد و حتی شریعت را معنا کرد - نشان دهد.
■ مشکل عدم انسجام درون سیستمی مهمترین مشکلی است که امروز در میان طالبان وجود دارد.
■ جامعه جهانی در یک مقطعی تصمیم گرفت
که به هر حال مکانیسمی برای شناسایی طالبان پیدا کند، حداقل بخشی از کشورهای همسایه و کشورهای دیگر به این نتیجه رسیدند، اما انقدر این رفتارهای متناقض را دیدند که عقب رفتند. نه چینی‌ها، نه روس‌ها، نه کشورهای آسیای مرکزی، نه پاکستان، و سایر همسایگان هیچ‌کدام نتوانستند که شناسایی بکنند، چون دیدند نمی‌توانند کشف کنند که این هیأت حاکمه غرضش از حاکمیت بر این سرزمین چیست؟
■ الان یکی از مشکلات بین افغانستان و پاکستان بحث تحریک طالبان پاکستان است. دولت پاکستان نمی‌داند که آنهایی که الان درکابل‌اند یا در قندهار هستند چه سیاستی را می‌خواهند نسبت به تحریک طالبان پاکستان در پیش بگیرند.
■ حتی در قضیه الظواهری هم شما یک مثال دیگرش را می‌بینید آمریکایی‌ها می‌گویند: "او را زدیم" طالبان می‌گوید: یک اتفاقی افتاده اما نمی‌گوید اصلاً چه کسی کشته شد و قضیه چه بوده چه نبوده است.
■ این آشفتگی و این سرآسیمگی در رفتاری که طالبان از خودش بروز می‌دهد نه برای ما بلکه برای کل افکار عمومی جامعه جهانی کاملاً محسوس است.
https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy

@kultur
Forwarded from اتچ بات
طالبان؛ در مسیر شناسایی یا فروپاشی؟

■ طالبان خیلی دوست دارند بگویند ما ضد آمریکایی‌ عمل کردیم. حتی مثلاً مطرح می‌کند که نشانه ای از اشتراک مواضع بین آنها با ج اا این است که مواضع ضد آمریکایی مشترک داریم. در پاسخ به این سؤال اگر بخواهم جواب بدهم به نظرم می‌رسد که این موضع با واقعیت آشکار انطباقی ندارد.
■ درست است که جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هسته‌ای با طرف آمریکایی وارد گفت‌وگو شد اما در چهارچوب 1+5 نه به صورت مستقل تا بخواهد از حمایت آمریکا برای تثبیت حقوق و منافع خودش استفاده کند بلکه حق خودش را بدون پشتوانه بیگانه اکتساب کرده بود. آنجا به دنبال آن بود که حقوق خودش را در دل یک گفت‌وگی فراگیر با همه آنهایی که حق رأی در شورای امنیت داشتند و حقوق ایران را تمکین نمی‌کردند، با پشتوانه یک قطعنامه مسجل کند.
■ در حالی که جریان طالبان وقتی که وارد مذاکرات دوحه شد پذیرفت برای ورود به قدرت سیاسی نیاز به یک بیگانه و میانجی دارد که این میانجی‌ همان طرف اشغال‌گر بود. طالبان به واسطه آمریکا با دولت حاکم وارد گفت‌وگو شد.
■ این اشتباه بزرگی بود که هم طالبان و هم دولت گذشته افغانستان کردند که برای حل مسائل داخلی عنصر بیگانه‌ای را وارد مشکل داخلی کردند. به ویژه که آن عنصر نیروی اشغال‌گر باشد. کانال گفت‌وگوی مستقیم بین طالبان و دولت گذشته امکان‌پذیر بود کما اینکه چندین‌بار این در مذاکراتی با کمک همسایگان در مسکو و تهران گشوده شد. اما وقتی که طرح و توافقنامه و پیش‌نویس آن را نیروی اشغال‌گری که آمده کشور شما را اشغال کرده با طرفین منازعه داخلی انجام می‌دهد یعنی شما عملاًبه مشارکت از بسترگفتگوی ملی نرسیدید، سهمی به شما داده شد یا کوشش شد در مسیر پیش رو دستاوردی کسب کنید و لااقل بخشی از طالبان این را در نظر نگرفت .
■ الان هم امیرخان متقی به عنوان وزیر امورخارجه نیست که رفته با طرف آمریکایی در دبی گفت‌وگوی دیپلماتیک کند؛ وزیر دفاع رفته تا به طرف آمریکایی گزارش بدهد. این خبر خود سایت وزارت دفاع طالبان بود که "در مورد وضعیت مرزهایمان گفت‌وگو کردیم". اینجاست که دیگر آن هیمنه که طالبان می‌خواهد قدرت مستقل باشد تا از مرزهای افغانستان و تمامیت ارضی دفاع کند مثل دوره اول دیگر معنا پیدا نمی‌کند، چون شما به عنوان وزیر دفاع می‌روی با یک کشور بیگانه وارد گفت‌وگو می‌شوی و از مرزهای خودت گزارش می‌دهی. اینجا دیگر نمی‌توانی بگویی من مستقلم. اینجا پذیرفتنی نیست که مسئولان طالبان بگویند بین ما و شما اشتراک است و ضد آمریکا هستیم؛ به نظر من این تعارف را کنار بگذاریم. دنیای امروز دیگر دنیای تعارفات دیپلماتیک نیست.
■ این نشان می‌دهد که ما نباید صرفاً تحت تأثیر آنچه که طالبان بیان می‌کند قضاوت و داوری را داشته باشیم، بلکه آنچه که طالبان اجرا می‌کند مبنای قضاوت و داوری باید باشد.
👇
https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy

@kultur
Forwarded from اتچ بات
طالبان: در مسیر شناسایی یا فروپاشي؟

■ با این شرایط افغانستان در آستانه یک تحول اجتماعی سیاسی و حتی می‌توانم بگویم نظامی است که وارد یک دوره تازه‌تری بشود. سال گذشته دوران ایجاد یک زیرساختی بود و طالبان دوم "پلتفرم" شده که بایستی روی آن نرم‌افزار یا حتی سخت‌افزاری دیگری اجرا بشود.
■ اینکه چه چیزی روی دهد باید به شواهد روی زمین نگاه کنیم. در درجه اول برخلاف دوره گذشته طالبان نمی‌تواند بحران‌هایی که داشته است را کنترل کند‌. فراموش نکنید دوره گذشته طالبان بعد از مدتی توانست یک صندلی در سازمان ملل بگیرد در آنجا یک نماینده داشت. این دوره طالبان تا امروز نتوانست این کار را بکند. چون نتوانست از خودش یک چهره مسئولیت‌پذیر نشان بدهد. در داخل به لحاظ اقتصادی و اجتماعی، در صحنه بین‌المللی هم مواد مخدر، مهاجرت‌های غیرقانونی و کنترل مرزها نتوانست مدیریت کند. نسبت به پیوست‌های بیرونی خودش، مثل تحریک طالبان پاکستان، یا طالبان تاجیکستان، و ... نتوانست موضع بگیرد و بگوید از طالبان هستند یا نیستند؟
■ وقتی همه اینها را با هم جمع ببندیم مواجه می‌شویم با اینکه وارد دوره گذار از این مرحله خواهیم شد دوره گذاری که هنوز چشم‌اندازی برای فردایش نداریم که چه اتفاقی می‌افتد. اما می‌دانیم که طالبان یک بدیل به نام داعش دارد و بسیار از آن می‌ترسد؛ چون می‌داند بخش عمده‌ای از نیروهایش دارند جذب داعش می‌شوند.
■ زمانی روی داعش در عراق مطالعه می‌کردم و کتابم «ریشه‌های تجدید حیات خلافت اسلامی و تأثیر ژئوپلتیک آن» برای فهم داعش بود. داعش بدون تردید تا این لحظه مدرن‌ترین -نمی‌گویم موفق‌ترین- گروه تروریستی بود که توانست به یک حاکمیت سرزمینی برسند و تجربه‌ای را آزمود که دیگران نتوانستند بیازمایند و طالبان دوره دوم آمده بود که تا تصویری از یک امارت اسلامی مسئول، مشارکت‌پذیر و مصالح‌جو که می‌خواهد در چهارچوب اغراض یک ملت و منافع یک ملت حرکت کند را پیش ببرد. اما بعد از یک سال و چند ماه خودش را ناموفق نشان می‌دهد و این باعث می شود که نوستالژی داعش زنده شود. داعشی که رسانه و بیان واحده و قدرت نظامی مجتمع داشت. تصمیم‌گیری و ساختارهای روشن داشت و قلمروش را اداره می‌کرد.
■ طالبان در روزهای گذشته این دعوا را در افغانستان داشت که این مالیات‌ها را چقدر باید بگیریم و چگونه باید بگیریم؟ طالبان اگر دولت اسلامی است و اساس هم بر فتواست، از همان الگویی که خلافت اسلامی داعش داشت استفاده باید می کرد و می‌گفت: زکات. در حالی که در طالبان یک بخشی می‌خواهد زکاتش را بگیرد، یک بخشی هم می‌خواهد مالیاتش را بگیرد. از چه کسی می‌خواهد بگیرد؟ از مردم فقیری که هیچ ندارند. یا می‌‌خواهند سرمایه جذب بکند و بعد می روند در دبی با تجار صحبت می‌کند بیایید سرمایه‌گذاری کنید، تاجر نمی داند مالیات یا زکات یا هر دو همراه با ریسک بالا، کدام انتظارش را می‌کشد. 👇

https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy
@kultut
Forwarded from اتچ بات
طالبان: در مسیر شناسایی یا فروپاشی؟
■ ما طالبان اول را و فراتر از آن افغانستان را چقدر می‌شناسیم؟ از 2001 بیست سال فرصت داشتیم تا در رابطه با یک اتفاق مهمی که به مدت 5 سال از 1996 تا 2001 مهمترین پیوست هویتی زبان فرهنگی تمدنی ما را متصرف شده بود مطالعه کنیم. ما کدام ادبیات را در این موضوع داریم؟ چقدر در مورد آن دوره مطالعه کردیم؟ در این بیست سال، افغانستان باز بود، چقدر محققان ما نشستند در مورد تاریخ طالبان بنویسند؟ چقدر شواهد را جمع کردند؟ چقدر سعی کردیم طالبان را تبارشناسی بکنیم ببینیم آدم‌هایی که 5 سال کناردست ما حکومت کردند، همسایه‌مان بودند، اینها که بودند؟
■ تحت تأثیر خبرها و رسانه‌ها گفتیم اینها وابستگان به سیستم امنیتی یک کشور دیگر هستند. گفتیم یک عده پشتون آمدند و در کابل نشستند. گفتیم که سلفی بودند. گفتیم بازوی القاعده بودند. گفتیم اینها ریشه‌شان آموزش در مدارس دیوبندی بود، در دارالعلوم حقانیه بود، گفتیم اینها بسته به اقتضای منافع فردی‌ و شخصی‌شان عمل می‌کردند. همه‌جور روایتی داریم که هم واجد نکات دقیق است و هم استناداتش کامل نیست. 25 سال بعد از سقوط کابل توسط طالبان هیچ آسیب‌شناسی در منابع مطالعاتی‌ و پژوهشی‌مان نداریم که به ما بگویید که اصلاً چرا طالبان در بهار سال 76 از سرآسیاب آمد به کابل وارد شد و آنجا نیروهایشان را مجتمع کرد، که بودند، چه بودند و چه نبودند؟ ممکن است خطوط تماسی با همه جهات افغانستان وجود داشته باشد و گزارش‌های پراکنده‌ای وجود داشته باشد ولی باید ما به یک شناخت نسبی و عمیق می‌رسیدیم.
■ سال 2020 مواجه شدیم با پدیده تازه‌تری به نام طالبان تغییر یافته و چون همه چیز بر اساس نگرش منطقه‌ای و ترتیبات سیاست جهانی و ژئوپلتیک منطقه تحلیل کردیم. طالبان را هم بخشی از پدیده‌هایی دیدیم که در منطقه دارند بازیگری می‌کند. حالا آن‌که طالبان در عین حال بخشی از افغانستان و جامعه آن است و اگر شما این را نسب‌شناسی را قبول نداشته باشید آن موقع دچار اعوجاج در تخیل و تصور می‌شوید و نمی‌توانیم به قضاوت و داوری برسیم.
■ به همان میزان که ما از مطالعه تحولات معاصر صد سال اخیر دور ماندیم به همان میزان، ‌سرزمین افغانستان دچار دگرگونی‌های اساسی‌ای شد. به ویژه از زمانی که شوروی وارد شد جغرافیایی طبیعی و جغرافیایی سیاسی و جغرافیایی‌ انسانی‌اش هم تغییر پیدا کرد. یک کتابی به نام جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان است. آخرین پژوهش محققان افغانی در فرهنگستان افغانستان در دوران گذشته است به هیچ وجه نمی توانید یک بخشی از آن را با آنچه الان در روی زمین وجود دارد انطباق بدهید. البته آنهایی که تاریخ را میدانند می‌گویند این تغییرات از زمان سلطنت امیر عبدالرحمان خان شروع شد که سعی کرد آدم‌ها را روی زمین جابه‌جا کند. اقوام را جابه‌جا کند و مسئله تعلق به زمین پیش آمد. بعد شروع کرد با قتل‌عام‌هایی که به عنوان سلطنت اسلامی انجام داد. آن زمان وقتی آدم‌ها روی زمین جابه‌جا شدند جهت نهر‌ها هم عوض شد. خطوط مواصلاتی‌ که جنگ برای خودش گشود جغرافیایی طبیعی را هم مورد دستبرد قرار داد و جغرافیای سیاسی هم عوض شد. درگیری بین قندهار و کابل مسئله قدیمی است. آن کسی که در کابل نشسته ترس دارد، حتی اگر خودش هم پشتون باشد، ترس از آن کسی که آن طرف کوه است. اتفاق عجیبی که افتاده این است که ما دیگر افغانستان تاریخی را نداریم، جغرافیا و راه‌هایش را نداریم. وقتی یک منطقه‌ای مین‌گذاری می‌شود و این مین‌ها در طی چهل سال شسته می‌شود و جابه‌جا می‌شود و این منطقه غیرقابل دسترسی می‌شود مثل این است که این منطقه را با بمب اتم زده شود. حداقل برای چندین دهه کسی نتواند از ظرفیت این منطقه استفاده کند، لذا مسیرها جابه‌جا می‌شود و دگرگون می‌شود.
■ چرا ما نتوانستیم درک درستی از تحولات داشته باشیم. یک اتفاق این بود که ما اصلاً کوششی برای مطالعه نکردیم، اتفاق دوم این بود که به همان میزان که ما تعلل ورزیدیم آنجا تغییرات وسیع و عمیقی در صحنه جغرافیای انسانی و طبیعی و بعد سیاسی اتفاق افتاده است. حالا شما با یک شکافی مواجه هستید،‌ لذا هر صدایی از آن طرف بیاید می‌گویی آواز خوش است. ما باید به شناخت برسیم. من فکر می‌کنم ما به این شناخت نرسیدیم. 👇

https://hammihanonline.ir/news/diplomacy/shnasayy-ya-frwpashy


@kultur
دوستان علاقمند به تحولات افغانستان، طالبان، القاعده، انگلستان و شمال آفریقا و .‌‌ . . این رشته توییت ۷ نوبتی را مورد عنایت قرار دهند

https://twitter.com/AliMoujani/status/1612881617139433472?t=qPepYx9fxo-SxTyH-JIkmQ&s=19

@kultur
2024/09/22 02:39:48
Back to Top
HTML Embed Code: