Telegram Web Link
مجموعه وبینار
اسلام پس از استعمار
@kultur
ویینار
سینمای ایران و زنان شاعر
دانشگاه تورنتو
@kultur
Forwarded from اتچ بات
آرمان انقلاب و قطعنامه 2231  
□ برای نگارنده که هر روز نظری به کاشیکاری هنرمندانه مدخل وزارت امور خارجه کشور انداخته و عبارت «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ایران» را بر فراز آن مشاهده می کند، پرسش اصلی همواره آن بوده است که «پیام این آرمان چه بوده و چه زمان محقق شده است؟» 
□ قدرتهای شرقی و غربی برخاسته از جنگ جهانی دوم را نمایندگی می کردند که در مهمترین سازوکار تصمیم‌گیر بر سرنوشت ملتها و کشورها یعنی شورای امنیت سازمان ملل متحد حکم می‌رانند. نفی شرق و نفی غرب، «نفی قدرت یکپارچه» آن مجموعه بود.
□ این معنا در سخنان ریاست مجلس شورای اسلامی در مسکو مورد اشاره درستی واقع شد: «من این مطلب را به آقای دکتر ظریف که به مجلس آمده بودند گفتم. در بخش‌هایی که مبتنی بر سنت‌های الهی و مدیریت درست مانند حوزه علمی، دفاعی و تکنولوژی حرکت کرده‌ایم، موفق بودیم و عمق استراتژیک حکومت ما هم 2000 کیلومتر شده است اما متاسفانه حوزه اقتصادی ما به اندازه یک خمپاره 60 هم نیست. شما ببینید که این دو با هم نمی خوانند». 
□ این سخن اشاره مستقیم به حوزه «قدرت سخت» است که به رغم دهه‌ها تلاش در بُعد «اقتصادی» قدرت ما با ابعاد «علمی، دفاعی و تکنولوژی» به محاسبه ریاست مجلس شورای اسلامی همخوان نیست اما در حوزه «قدرت نرم» یا همان «توانایی تاثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار و تطمیع» در کدامین تراز جهانی جای داریم؟ 
□ رابطه شورای امنیت با کشورها، دولتها، مسائل و موضوعات، همه رابطه «خواهان» است با «خوانده».
□ مطالعه قطعنامه 2231 آشکار می سازد اگر عمق استراتژیک ابعاد «علمی، دفاعی و تکنولوژی» ما تا 2000 کیلومتر شعاع دارد و قدرت «اقتصادی» ما دامنه ای با برد «خمپاره 60» محدود مانده اما «قدرت نرم» جمهوری اسلامی ایران با آنچه رایزنی «خوانده» با «خواهان» بر سر نگارش قطعنامه 2231 باید نام نهاد، ترازی جهانی پیدا کرد
بسیاری به اصل توافق که یک «برنامه» همکاری مشترک بود توجه نشان دادند و حتی ناخواسته از تضمین آن با رعایتِ الزامات جمهوری اسلامی که در بیانیه صادره و ثبت شده کشور پس از تصویب قطعنامه 2231 که روی «آشکار» تکاپوی دیپلماسی کشور بود، غفلت ورزیده اند. 
□ در بخش پنهان آن تکاپوی سخت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران برای احراز آرمان انقلاب اسلامی 22 بهمن 1357 در «نفی قدرتِ یکپارچه سازوکار بَرساخته پس از جنگ جهانی دوم»، ارکان عالی تصمیم‌گیر و کارگزاران سیاست خارجی کشور برای ماههای متوالی بر سر جزئیاتی که آن «خواهانِ» حاکم می خواست بر «خوانده» وضع کند به رایزنی نشسته بودند که افکار عمومی انعکاس تصمیمات را در قالب اخبار مذاکرات ‌شنیده‌اند. در آن مصاف طولانی و سخت، کارگروه مذاکراتی با هدایت ارکان عالی نظام می کوشید در مسیر نگارش متن قطعنامه و پیوست های مهم آن عناصر و مولفه های مورد نظر کشور را در متن مورد نظر آن قوۀ حاکم «خواهان»، شورای امنیت بگنجاند و تکالیف و الزاماتِ سختِ آن مجموعه پنج محوری که برای مواجهه با ایران دو قوه دیگر اقتصادی و اثر گذار، یعنی آلمان و اتحادیه اروپایی را هم به یاری گرفته بودند، را از متن بزداید. 
نخستین پیش‌نویسِ مکتوب برای قطعنامه مورد اشاره با اعمال اصلاحات وزیر خارجه ج اا در  2845 کلمه تدوین و از سوی دیپلماتهای کشور «خوانده» و «غیر عضو» شورای امنیت به آن مجموعۀ «خواهان» و «عضو دائم دارای حق مخالفت» در 21 خرداد 1394ش، یعنی بیش از یکماه قبل از صدور قطعنامه 2231 پیشنهاد شد. بدین گونه  قدرت‌های یکپارچه آن مجموعه در برابر چنین الگویی که نافی قدرت و حقوق آنان و نص تمام قواعد حاکم پس از جنگ دوم جهانی بود، منفعل ماند. 
□ مقدر چنان بود پس از دهه‌ها اعمال قدرت بلامنازع آن 5 کشور شرقی و غربی، اعضای دائم دارای حق مخالفت در وضع قطعنامه های الزام آور جهانی، برای 2231‌مین قطعنامه تاریخ شورای امنیت، دیپلماتهای ایرانی به واسطه قدرت نرم آرمانی که انقلاب اسلامی به آنها ارزانی داشته و با حمایت ملت شریف ایران و هدایت ارکان عالی تصمیم‌گیر، بتوانند ترازی جهانی و  شعاعی فراتر از قدرت سخت کشور را در قدرت نرم دیپلماسی به نمایش گذارند. 
قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد مصداقی بی‌بدیل از ایفای نقش در تراز جهانی آن هم نه در مقام محکوم و خوانده، بلکه در قواره و قدرت کشوری «مسئول و متعهد» را برای ایران رقم زده است.
https://www.etemaad.ir/fa/main/detail/163653/آرمان-انقلاب-و-قطعنامه-2231
@kultur
(Culture - Art & Diplomacy) pinned «‍ آرمان انقلاب و قطعنامه 2231   □ برای نگارنده که هر روز نظری به کاشیکاری هنرمندانه مدخل وزارت امور خارجه کشور انداخته و عبارت «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ایران» را بر فراز آن مشاهده می کند، پرسش اصلی همواره آن بوده است که «پیام این آرمان چه بوده و چه…»
ایران؛ گربه ای که می خواهد مستقل بماند
@kultur
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ یکصد سال پیش یا یکصد سال بعد؟

□ یکصد سال پیش در ایران کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش/ فوریه ۱۹۲۱م روی داد. درباره چگونگی کودتا گفته شده است، یک بیگانه ( ژنرال آیرونساید انگلیسی) به افسر قزاقخانه همایونی، رضا خان میرپنج گفت اگر کودتا بکنید ما در مقابل شما نخواهیم بود.
□ کودتا دو عامل اجرایی داشت یک عنصر سیاسی - رسانه ای به نام سید ضیا الدین طباطبایی و یک عنصر نظامی سردار سپه.
□ کودتا در شرایطی روی داد که نظام سیاسی برخاسته از انقلاب مشروطه دچار آشفتگی و بی ثباتی بود. مجلس از سر بی کفایتی شش سالی بود که تعطیل مانده و عنان دولت ناتوان با بازیگری سیاسیون داخلی هر روز از شاخه به شاخه دیگر می افتاد. بی ثباتی اداری سازه دولت که سنگ بنای حاکمیت بود با ۱۰ جابجایی طی ۶ سال یک پیام داشت: نحیف شدن محور سیاست و جسیم شدن گردونه اجتماع. نتیجه نیز معلوم بود؛ هیچ محور ناتوانی قدرت گردش چرخ زندگی ایرانیان را ندارد.
بود و نبود مجلس شورای ملی، تاثیری در سرنوشت ملت نداشت چه شش سال قبل از تعطیلی مجلس یعنی از ۱۲۸۸ش/۱۹۱۰م که مجلس دوم از خاکستر مجلس اول سر برکشید، سیاست و قانون دستمایه شهوت قدرت رجال انقلاب مشروطه و نورسیده های آنان شده بود. گزاف نیست اگر بیان شود، مشروطیت در ایران زیر توپ لیاخوف و گروهان قزاق روسی پیش از آنکه رضاخان قزاق با چکمه پا گردنش گذارد، جان داده بود.
□ یک بعد اجتماعی مهم دیگر بستر تحولات اجتماعی بود. در دل سه سال قحطی بزرگ ( ۱۲۹۶ - ۱۲۹۸) که مردم ایران محروم از دستیابی به اقلام مورد نیاز خود شده بودند، یک بیماری عالمگیر هم بروز کرد: آنفولانزای اسپانیایی (۱۲۹۷). ان سالها تحریمی بر ایران وضع نشده بود اما مردم در پی بی کفایتی دولت های مشروطه از دارو، مایحتاج، تجارت و .. محروم مانده بودند. □ مرگ و میر و مهاجرت حاصل آن سالهای سخت بود. اگر چرخ زندگی مردم ایران از حرکت بازمانده بود؛ اما چرخ صنایع قفقاز و چرخ توسعه در بین النهرین تحت اشغال بریتانیا با مهاجرت نیروی کار ایرانی و چرخ اقتصاد فلسطین و شام و استانبول با انتقال سرمایه های اندک ایرانیان به گردش درآمده بود.
□ دولت سیدضیا ۱۰۰ روز دوام داشت و هنگامیکه در ۱۴ خرداد ۱۳۰۰ کارکردش تمام شد، چند روزی بود که عصر تازه با دریافت لقب سردار سپهی و وزیر جنگی به فرمانده گروهان قزاق، رضاخان میرپنجه برای ایران آغاز شده بود. عصری بلند و پرماجرا با ۵۷ سال حاکمیت خاندان پهلوی و .....تا انقلاب اسلامی و تغییر نظام در همه ابعاد از دولت سلطنتی به دولت جمهوری و از مجلس شورایی به مجلس اسلامی تا روزگار ما، یعنی یکصد سال بعد از آن کودتا.
□ صد سال قبل از کودتای ۱۲۹۹، نبرد ارزروم، میان عثمانی و ایران بروز کرده بود. نبردی که به رغم پیروزی ایرانیان به دلیل همه گیری وبا، تاب جنگ نماند و مذاکرات صلح در دو دوره آغاز شده بود. میرزاتقی خان امیرنظام ( امیرکبیر بعدی)، همو که جان بر سر ایران داد، ماه های پیاپی به نمایندگی از ایران مذاکراتی چند جانبه با عثمانی و روس و انگلیس را هدایت کرد و به رغم دلواپسی دربار قاجار و زبان طعن و لعن علیه صدراعظم حاجی میرزا آقاسی و کارگزارش در مذاکره، میرزا تقی خان صلح برقرار شد. صلحی که بقای قاجاران را تا کودتا و تغییر سلطنت تضمین کرد.
□ ایران با مذاکرات ارزروم در ترازی متفاوت جای گرفت و دریافت برای صلح باید هزینه کند اما صلح، استبداد ناصری را برقرار ساخت و استبداد به انقلاب انجامید. انقلاب با جنگ عالمگیر زانو زد، این نوبت در ورسای مذاکرات چندجانبه درگرفت تا استقلال و صلح برقرار شود، اما کودتا گریبانگیر، انقلاب مشروطه خفه شد و استبداد برقرار تا انقلابی دیگر و ...
تاریخ دو قرن اخیر ایران در هر سده آبستن تحولاتی بزرگ، اما توام با شواهد و شباهتهای بسان بوده است،.

@kultur
(Culture - Art & Diplomacy) pinned «‍ ‍ ‍ یکصد سال پیش یا یکصد سال بعد؟ □ یکصد سال پیش در ایران کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش/ فوریه ۱۹۲۱م روی داد. درباره چگونگی کودتا گفته شده است، یک بیگانه ( ژنرال آیرونساید انگلیسی) به افسر قزاقخانه همایونی، رضا خان میرپنج گفت اگر کودتا بکنید ما در مقابل شما نخواهیم…»
بزرگمهر حسین پور

ناصرالدین شاه قاجاری و حرم

@kultur
ایرانشهر
وبینار ایرانشناسی دانشگاه تورین - ایتالیا
@kultur
(Culture - Art & Diplomacy) pinned «‍ ‍ ‍ یکصد سال پیش یا یکصد سال بعد؟ □ یکصد سال پیش در ایران کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش/ فوریه ۱۹۲۱م روی داد. درباره چگونگی کودتا گفته شده است، یک بیگانه ( ژنرال آیرونساید انگلیسی) به افسر قزاقخانه همایونی، رضا خان میرپنج گفت اگر کودتا بکنید ما در مقابل شما نخواهیم…»
تاییدیه شیخ بهایی بر رقم کتابت کمات قصار امیرالمؤمنین علیه السلام توسط"عباس صفوی، شاه ایران"
از مجموعه مرکز فقیه عاملی
جبل عامل - لبنان
@kultur
"بیانیه اروپایی"
حکایت بانگ و دانگ یا پالس و پارس؟
سالها پیش وقتی وارد دستگاه دیپلماسی شدم، هنوز بودند دیپلماتهای سابقی که اندوخته های آنان از دیپلماسی متعلق به انقلاب نبود. بخشی از آموزش های کلاسیک و سنت دیپلماسی که مقارن با تشکیل قاجاران به عنوان یک "فن" در قرون ۱۸ و ۱۹ شناخته شده بود، سرمایه آنان را تشکیل می داد. از اینرو به بیان مرحوم ایرج افشار که یک نوبت این سخن را برایم بازگفت: بدان، برای دیپلمات "تجربه و شم تاریخی" سرمایه و " خط و ربط " سرقفلی است. در بازار اگر کسی سرمایه و سرقفلی داشته باشد در طبقه تجار و کسبه جای می گیرد و اگر این دو را نداشته باشد، نزد بازاریان، "پادو" است.
آری؛ حشر و نشر با آن دانشوران که تجربه دو الگوی حاکمیتی سلطنت و جمهوریت را پشت سر گذاشته و سرمایه داران صاحب سرقفلی بودند، یکی از برکات سالهای آغازین آموختنم بود.
عزیزی از جمع آن قدما روزی برایم گفت؛ در مواضع دولتها و سیاستها باید بتوانی فرق "پالس دادن" و "پارس کردن" را نیک تشخیص دهی، چه اگر نتوانی، عمر در این سرا به ثمن بخس تبه ساخته ای.
وقتی جویای تمایز شدم؛ مثالی زد، سخت آموزنده که؛
آن یکی گفت ای گروه فن‌فروش
هست خاصیت مرا اندر دو گوش
که بدانم سگ چه می‌گوید به بانگ
قوم گفتندش ز دیناری دو دانگ
چون سگی بانگی بزد از سوی راست
گفت می‌گوید که سلطان با شماست

آنگاه؛ پس خوانش این ابیات مولانا، آن بزرگ برهانی گشود که "در سیاست جهان مواضع دولتها مصداق بانگ زدن است برای دانگ خواستن. گاه معترض هستند و پارس می کنند، گاه پالس می دهند و هشیار می کنند". سپس توصیه کرد که؛

خاصیت در گوش هم نیکو بود
کو به بانگ سگ ز شیر آگه شود
سگ چو بیدارست شب چون پاسبان
بی‌خبر نبود ز شبخیز شهان
هین ز بدنامان نباید ننگ داشت
هوش بر اسرارشان باید گماشت

القصه؛ به یک جمله آموخت با هوشمندی باید دانست در بطن این مواضع اعلامی چه اسرای مکنون و نهان است.

از دیروز که بیانیه E3 انتشار یافت آن خاطره تداعی شد که آیا باید این بیان را در کدام دسته قرار دهم؛ بانگ یا دانگ؟ این سه کشور واجد دیپلماسی کهن دانگ خود از آن شش دانگ ( ۱+۵ ) برجام را می طلبند یا بانگ اعتراض بر رقیب سر می دهند؟
این سه تفنگدار خسته که در دوئل برگزیت بر روی هم تیغ آختند، اکنون چه احساسی دارند؟
پشت در خانه مانده ای ؟!
یا
به بیان مولانا در دیوان شمس بر در خانه ایستاده ای برای به خانه کشاندن آن "صنم گریز پای شرقی" و "آن مه خوش لقای غریی" تا دانگ خود در این معامله ستانند.

بروید ای حریفان بکشید یار ما را
به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین
بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را

از این بیان آشکار است که‌ دعوت اروپا به خانه و بر سفره نشاندن "ایران" و "آمریکا" بانگ زدن نیست و دانگ ستاندن است.

بالنهایه، این بیانیه و اعلام موضع بیشتر " بانگ زدن از سوی راست است" و شرح احوال بیقرارانی سخت بی تاب شده که بیمناک هستند رقیب نارفیق همه شش دانگ سرمایه را یکجا به پای حریف "ظریف" نریزد.
https://images.app.goo.gl/3U3aEvBZxpGj6wdC8

@kultur
(Culture - Art & Diplomacy) pinned «"بیانیه اروپایی" حکایت بانگ و دانگ یا پالس و پارس؟ سالها پیش وقتی وارد دستگاه دیپلماسی شدم، هنوز بودند دیپلماتهای سابقی که اندوخته های آنان از دیپلماسی متعلق به انقلاب نبود. بخشی از آموزش های کلاسیک و سنت دیپلماسی که مقارن با تشکیل قاجاران به عنوان یک "فن"…»
علی ولی الله
@kultur
هشداری هنرمندانه

"انتخاب دمکراتيک"

اثر پاوه او کوچنسکی هنرمند لهستانی

@Kultur
2024/09/24 10:29:18
Back to Top
HTML Embed Code: