Telegram Web Link
قلم را که بر می داری، دستت به رعشه می افتد. سپیدی کاغذ رزمگاهی می شود بر هر آنچه کژی و کاستی است.

دیگر خودت نیستی عاشقی را مانی سرگشته در وادی بی انتهای عشق هبوط یافته در سرزمین «آگاهی» و «مسئولیت» رانده شده از بهشت بی خردی و نادانی.

قلم شمشیری دو دم را ماند. دمی‌ بر گردن خائنان و ناکسان و حرامی ها و دمی بر گردن صاحب قلم!

در میدان مبارزه کاغذی سفید و هیهات که همواره در این رزمگاه، خون قلم بدستان است که رنگین کمان کاغذ است.

قلم تان کوبنده
روزتان تهنیت

✍🏼 علی کدخدایی
🗓 ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👈🏿 دماوند

برآمد ز البرز کوهی بلند
دماوند کوه خجسته سپند
دماوند رمز دلیران ماست
سرافرازی خاک ایران ماست
دماوند سرچشمه جان ماست
دلش آتش مهر ایران ماست
دماوند ماه است و ایران سپهر
همیشه درخشد بر این ماه مهر

اجرای بسیار زیبای «گروه کر بهار»
ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی

رهبر ارکستر و تنظیم: آرشفولادوند
آهنگساز و نوازنده تار: مجید درخشانی
نوازنده‌ی تار: محسن فاضلی
تکنواز نی: شاهو عندلیبی
تنبک: سینا تیلا
شاعر: محمود جوادیان

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
👈🏿 تعریف جهانی اکوتوریسم

تعریف اکوتوریسم از منظر انجمن جهانی اکوتوریسم در سال 1991 میلادی: اکوتوریسم سفری است مسؤولانه به مناطق طبیعی، که موجب حفظ محیط زیست و بهبود زندگی مردم محلی گردد.

اما چند سال بعد در 1996 میلادی، اتحادیه‌ی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی با بسط تعریف بالا، اکوتوریسم را چنین تعریف کرد:

اکوتوریسم یک سفر و بازدید زیست محیطی مسؤولانه از مناطق طبیعی بکر است که به منظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و ویژگی های فرهنگی مرتبط با آن انجام می شود، به طوری که باعث ترویج حفاظت گردد و اثرات منفی بسیار کمی از جانب بازدید کنندگان بر محیط به جای گذارد و شرایطی را برای اشتغال و بهره مندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی (بومی) فراهم کند.

https://meisamroudaki.ir/ecotourism.html
https://instagram.com/RoudakiMeysam

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👈🏿 معرفی ابزار جدید پتزل: نسخه به روز شده گری گری به نام Neox

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👈🏿 تصاویری از قله #علمکوه و طبیعتش

🎵 آهنگ: شاره جان
🎙 استاد سهراب محمدی
📸 تصاویر از #سعیدطیرانی

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
📖داستان.
🧗‍♀دخترک کوهنورد.
👈قسمت :اول.
عصر پنج شنبه ی یکی از روزهای خرداد ماه چند سال پیش بود که با سه نفر از همنوردان خوبم تصمیم گرفتیم فردا جمعه برای صعود قله (کوه شاه یا کوشا) رو انتخاب کنیم .
کوه شاه با ارتفاع ۴۳۴۸ متر بعد از کوه هزار،دومین کوه بلند در استان کرمان و پنجمین کوه بلند کشور است.
کوه شاه برف‌گیرترین کوهستان در جنوب‌شرق کشور و جنوب غرب کرمان است .نزدیک ترین نقطه شهری به کوه شاه،شهر بزنجان در شهرستان بافت است و اصلی ترین مسیر دسترسی به کوه شاه،از جاده کرمان بافت_روستای( تلخه چار یا تلخه چاه)است که هر ساله گروه های متعدد کوهنوردی،این مسیر را برای فتح کوه انتخاب میکنند ، آبشار بنگان بافت از این کوه سرچشمه میگیرد. کوه شاه سرچشمهٔ هلیل‌رود است رودخانه و چشمه چِهرُن، رودخانه گلی حسن کشی، رودخانه عشق‌آباد و رودخانه اِسکِر که همه به هم می‌پیوندند و به رودخانه رابر تبدیل می‌شوند و بعد به هلیل می‌رسند. قله‌های این کوه عبارتند از قله شاه، قله کله‌ماری راه‌های دسترسی به کوه عبارتند از مسیر (تلخه چار یا تلخه چاه)که در جاده کرمان بافت قرار دارد و مسیر بنگان که در بزنجان قرار دارد و همچنین مسیر بر احمد که در جاده کرمان رابر قرار دارد، بالای سد لاله‌زار، چهرن، گلی حسن کشی، بالای اسکر و عشق‌آباد. این کوه همچنین سرچشمه آب جیرفت و جازموریان است و دلیل نامگذاری آن احتمالا بزرگی و عظمت آن باشد.
بگذریم،عصر پنج شنبه پس از تصمیم گیری و انتخاب مسیر ،ابزار ولوازم مورد نیاز را مهیا و برای صعود فردا آماده شدیم.
ساعت پنج صبح روز جمعه ،چهار نفری و با ماشین شخصی یکی از دوستان که در این برنامه نقش سرپرست و راهنما را بر عهده داشت از سیرجان بطرف شهرستان بافت حرکت کردیم ،سر پرست زیاد عجله نداشت و بعلت باریک بودن جاده آرام وبا سرعت قابل کنترلی حرکت میکرد مسافت صد کیلومتری سیرجان به شهر بافت را بدون توقف ، حدودا یک ساعته رفتیم و از ساعت شش گذشته بود که رسیدیم ،در بدو ورود به شهر چشممان به مغازه ی آش و حلیم فروشی افتاد .
توقف کردیم ،جای همگی خالی پس از خوردن یک صبحانه مفصل دوباره به راه افتادیم ،البته ناگفته نماند که بنده ساعت چهار و نیم هم صبحانه خورده بودم ،آخه از کودکی عادت داشتم قبل از بیرون رفتن از خانه حتما صبحانه بخورم ،حالا هر ساعتی که بود و هر مناسبتی که بود فرق نمی کرد،بدون خوردن صبحانه از خانه بیرون نمی رفتم.
ادامه دارد........

#سیدمحمد_حجازی

@Kooh_O_Vaje
@cafekohneveshte

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
📖داستان.
🧗‍♀دخترک کوهنورد.
👈قسمت :دوم
به شهر کوچه بزنجان رسیدیم که از شهر فقط نام آن را یدک میکشید و بیشتر به یک روستای زیبا و آرام میماند تا شهر،متاسفانه در چند سال اخیر مردم و مسئولین شهرها علاقه زیادی به استان شدن شهرشان دارند و مردم روستا هم به شهر شدن روستای خود علاقه زیادی نشان میدهند حالا این شهر پتانسیل استان شدن را داشته باشد و یا این روستا امکانات اولیه مورد نیاز یک شهر را داشته یا نداشته باشد چندان مهم نیست ،چون نمیخواهم به شهر ها و روستا های دیگر جسارتی کرده باشم ،شهر خودمان سیرجان را مثال میزنم که چند سالی است مردم و مسئولین آن دعوی استان شدن را دارند ، با وجود معادن بیشمار از قبیل معدن سنگ آهن گل و گهر که یکی از بزرگترین معادن سنگ آهن در خاور میانه است و درآمد سالیانه آن به تنهایی برابری میکند با درآمد پنج استان کشور ، حتی امکانات و استانداردهای اولیه یک شهر را ندارد چه رسد به استان.
بگذریم و از داستان خیلی دور نشویم، از بزنجان بطرف روستای تلخه چار حرکت کردیم، بعد از طی مسافتی کوتاه وارد جاده خاکی شدیم ،جاده بدی نبود ،نزدیک روستا که شدیم جاده سمت چپ را انتخاب کرده و خود را به قسمت شمال شرقی روستا رساندیم ،تا انتهای جاده ماشین رو و کنار کندوهای زنبور عسل پیش رفتیم و چون در اینجا جاده ماشین رو تمام میشد توقف کردیم و پس از پارک ماشین ،بند کفشها را محکم کرده و کوله بر دوش به راه افتادیم.
در سالهای گذشته و به دنبال معدن کاوی های افسار گسیخته بخش دولتی و خصوصی،شرکتی نیمه دولتی با شعار دروغین پیشرفت صنعت و ایجاد اشتغال در منطقه ، قصد ایجاد معدن و نابودی این محیط زیست زیبا را داشت وبا عجله و شتاب ، شروع به جاده سازی و تخریب محیط زیست کرده بودند که با هوشیاری کوهنوردان شهرستان بافت و دیگر شهرهای استان کرمان و همچنین همیاری و ایستادگی کوهنوردان سراسر کشور این پروژه تعطیل و مسببین این عمل ویرانگر،ناکام شده و بند و بساط خود را جمع کرده، از آنجا رفتند.
به منطقه که رسیدیم ،خدا رو شکر طبیعت کار خود را کرده بود،ریزش قسمت هایی از کوه ،عبور سیلابها و روییدن گیاهان جاده احداثی معدن را مسدود کرده و آن منظره زشت با گذشت زمان ، کم کم به طبیعتی زیبا مبدل شده بود.
ساعت هشت بود که خود را به پای کوه رساندیم ،از اینجا به بعد دو مسیر در پیش رو داشتیم ،مسیر اول آسان بود و سرسبز ، اما بسیار طولانی.
برای پیمودن این مسیر می بایست عصر روز قبل حرکت میکردیم و پس از طی کردن قسمتی از راه قبل از تاریکی هوا در محلی سر سبز به نام تخت شاه اتراق می کردیم و روز بعد برای صعود ادامه مسیر می دادیم ،اما حالا ساعت هشت صبح بود و اگر این راه رو انتخاب میکردیم سر شب به قله می رسیدیم و با این کار نه تنها قانون ساعت چهارده را زیر پا‌ گذاشته بودیم، بلکه برای شب مانی امکانات مورد نیاز را همراه نداشتیم و با وجود شب های بسیار سرد این منطقه با مشکل بسیار جدی روبرو می شدیم.
با صلاحدید سرپرست گروه که فردی بسیار کار کشته و فنی بود ،مسیر دوم را انتخاب کردیم ،این مسیر، مسیری مستقیم به سمت قله و تقریبا سختی بود.
پس از تعیین مسیر بوسیله دستگاه جی پی اس، به دنبال سر قدم به راه افتادیم ،دو ساعتی را با سرعت و بدون وقفه در حالی که از ابتدای کار دست به سنگ بودیم حرکت کردیم ،مسیر خشکی بود و از هیچ رودخانه یا چشمه ای در طول مسیر خبری نبود،حدود ساعت ده بود که برای استراحت و نوشیدن آب چند دقیقه ای توقف کردیم.
ادامه دارد......
#سیدمحمد_حجازی
@Kooh_O_Vaje
@cafekohneveshte
@KoohGram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👈🏿 زیبایی های #حیات_وحش

ویدیویی خیره کننده که نشان می دهد چگونه گورخر پدر در هنگام زایمان از مادر مهربان تر است.

در حین زایمان، گورخر ماده به دلیل دردهای شدید زایمان ناگهان بیهوش شد، و گورخر نر سعی می کند ماده را احیا کند تا اجازه ندهد او بمیرد و در این راه جنین نیز بمیرد.

خوشبختانه مادر به هوش آمد و پدر با کمک فوق العاده به او در طول مبارزه خود به او کمک کرد تا نوزاد را به دنیا بیاورد.

گورخر ماده پس از زایمان، بسیار عصبانی است و سعی می کند پدر و نوزاد تازه متولد شده را بکشد زیرا فکر می کرد هر دو مسئول درد زایمان او هستند. پدر نوزاد تلاش شجاعانه ای برای نجات نوزاد از دست گورخر ماده خشمگین انجام می دهد.

در نهایت موفق می شود هر دوی آنها را در این ویدیو خیره کننده که مملو از شور، شجاعت و محبت عالی پدرانه است، زنده کند.

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
👈🏿 صعود به قله دماوند

۲۲ الی ۲۵ تیر - رخ شمالی
۴ الی ۸ مرداد - رخ جنوبی

برای اطلاع از جزئیات برنامه های کوهنوردی در کانال زیر عضو شوید 👇🏿
https://www.tg-me.com/+Bi-MvtCfNWEzY2Zk

https://www.tg-me.com/KoohGram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👈🏿 زندگی، دوستی، غمناک، غروبا خیلی جاها
حس غروب، غمگینی، نیگا، صدا منظره

✍🏼 از کانال حسن نجاریان

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
👈🏿 عادت هائى که معجزه می کند

شیک لباس بپوشید
نجیبانه رفتار کنيد
همواره پس انداز کنيد
صبورانه کار کنید

با ملایمت سخن بگویید
عمیق نفس بکشید
عاقلانه بخورید
کافى بخوابید
بى باکانه عمل کنید

خلاقانه بیاندیشید
صادقانه عشق بورزید
هوشمندانه خرج کنید
یاد بگیرید بگویید: نه

خوشبختی یعنی امروز شاد باشی

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
ما عشق را ساختیم
با هزاران هزار غرور قله ها
با هزاران هزار نگاه های حسادت
با هزاران هزار لبخندی که
با آرزوی من بر گوشه لبانت نشست

و عشق شد آوازی از چشمانت
که هر بامداد با صبح بخیر هایت
نفس بکشم و زنده شوم

محبوب من، تو خوب آمدی
برای پرواز رفتن، هم آهسته برو
تا بال های من نشکند

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
📖داستان.
🧗‍♀دخترک کوهنورد.
👈قسمت :سوم
توی این جمع چهار نفره، خودم وکوله ام از بقیه بچه ها بزرگتر بودیم،بچه ها که متوجه خستگی من و سنگینی کوله شده بودند با اسرار مقداری از لوازم من رو از کوله بیرون آوردند و در کوله های خود گذاشتند،پس از خوردن آب و کمی تنقلات دوباره به راه افتادیم ،ادامه راه همچنان سخت بود و دست به سنگ،ساعت حدود یازده و نیم بود که به محوطه صاف و وسیعی رسیدیم که پوشیده از سنگهای بزرگ بود.
برای چند دقیقه ای در کنار تخته سنگهای بزرگ اتراق کردیم تا لبی تر کنیم و با خوردن میوه و تنقلات انرژی تحلیل رفته را بازسازی کنیم،اکنون در ارتفاع ۳۸۰۰متری قرار داشتیم و تا قله بیشتر از پانصد متری باقی نمانده بود،البته چون عمودی بالا نمی رفتیم این فاصله تا قله بالتبع بیشتر میشد،اما بدلیل سختی راه و سرعت زیاد ما هر چهار نفر از پا افتاده بودیم،چند دقیقه ای بود که نسیم سردی وزیدن گرفته و ما را در ماه خرداد مجبور به پوشیدن کاپشن میکرد،در قسمت جنوبی ما یخچالی طبیعی وجود داشت که از انباشته شدن برف سالیان گذشته ایجاد شده بود که از قدمت آن کسی خبر نداشت، وجود همین یخچال سردی هوای منطقه را دو چندان میکرد،بعد از استراحت، چند عکس در کنار یخچال گرفتیم و پس از مرتب کردن کوله و پوشیدن کاپشن های خود آماده رفتن شده بودیم که ناگهان از قسمت شرقی و پشت سر ما صدای چند گوسفند توجه ما را به خود جلب کرد،همه با تعجب به پشت سرمان نگاه کردیم و با تعجب زیاد تعدادی گوسفند را دیدین که به ما نزدیک میشدند ،هنوز این مسئله که این گوسفندان چگونه تا ارتفاع ۳۵۰۰ آمده بودند را متوجه نشده بودیم که چشممان به دختر بچه ای حدودا دوازده ،سیزده ساله افتاد که با لباس محلی و کفش دمپایی(صندل) در پشت سر گوسفندان نمایان شد.
گوسفندان به ما رسیدند و در اطراف ما شروع به چریدن کردند،دخترک نیز از پی آنها رسید و بطرف ما آمد،چهره آفتاب سوخته دخترک با آن لباسهای ساده و دمپایی هایی که از قسمت جلو کمی هم پاره شده بود با این گوسفندان در این ارتفاع از کوهستان ما را شکفت زده کرده بود، هر چهار نفر با دهان باز خشکمان زده بود.
ادامه دارد........
#سیدمحمد_حجازی
@KoohGram
@Kooh_O_Vaje
@cafekohneveshte
👈🏿 هر کس با معیارهای خود ما را می سنجد، معیار هایی عموما شبیه متر خیاطی و ما باید این حقیقت را بپذیریم که: هیچ کس اجازه نخواهد داد تا از او بلندتر باشیم.

✍🏼 آرتور شوپنهاور
🗓 تیر ماه 1402
📸 سعید طیرانی / #حصارچال #علمکوه

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
📖داستان.
🧗‍♀دخترک کوهنورد.
👈قسمت :چهارم

سرپرست گروه زود تر از همه خودش را جمع و جور کرد و رو به دخترک چوپان و با لکنت، گفت:به به چه دختر قشنگی ،چه خبر ،از کجا میای ، کجا میری؟
دخترک که از این حرکات و رفتار، متوجه دستپاچگی همه ما شده بود با خنده ای تمسخر آمیز جواب داد«سلام ،از روستای پایین میام و گوسفندها رو برای چرا بطرف تخت شاه میبرم،پدرم هم عصر پشت سر من میاد.
سرپرست حرف خود را ادامه داد و دوباره گفت :خوب دختر عزیزم این ساعت از روز که بطرف تحت شاه میروید به شب می خورید و نمیتوانید برگردید!! با نگاهی عاقل اندر سفی جواب داد ،ما که شب بر نمی گردیم ،شب رو آنجا می مانیم و فردا برمیگریم ،این کار همیشه ماست و هفته ای دو یا سه بار این مسیر رو رفته و برمیگردیم،دخترک صحبت میکرد و ما در حالی که یک نگاه به تجهیزات خودمان و نگاهی به او می انداختیم مات و مبهوت مانده بودیم که ما زیاد ترسو و ناشی هستیم که اینهمه لوازم برای حفاظت از خودمان برداشتیم و یا او بسیار شجاع و حرفه ای است که بدون به همراه داشتن آذوقه ،لوازم و لباس اضافه بی آنکه حتی فکر خستگی از سرش بگذرد ،به سادگی و راحتی کوهنوردی میکرد. ،آخه ما با لباسهای آنچنانی و کاپشن پر،کفشهای کوهنوردی گران قیمت از پا افتاده بودیم و او خوشحال و خندان،گویی لی لی کنان در سایه درختان پارکی خوش آب و هوا به سوی مدرسه میرود،به کوه آمده بود.
یکی از بچه ها گفت:چرا آب و غذا همراه خود نداری، تشنه و گرسنه نمی شوی.
دخترک با همان خنده معنی دار جواب داد :پدرم با الاغ آب و لوازم دیگر را عصر می آورد از آن گذشته در مسیر ما چند چشمه آب وجود دارد که خودمان و گوسفندان از آن آب میخوریم ،برای نهار هم تا دو ساعت دیگه به پایین دشت میرسیم،دختر عموی من با گوسفندانش آنجاست و با هم غذا میخوریم، آخه امروز نوبت غذا با اوست.
سرپرست گروه چند شکلات کاکائویی و مقداری میوه داخل کیسه پلاستیکی گذاشت و به او تعارف کرد،طبع بلند دخترک مانع از پذیرفتن آنها میشد ولی با اصرار سرپرست پذیرفت و پس از تشکر ،گوسفندان خود را هی کرد و از قسمت جنوبی کوه بطرف منطقه تخت شاه به راه افتاد.
راستش با دیدن این کودک چوپان ،غرور و جسارت خود را از دست داده بودیم و با وجود خستگی زیاد روی آن را نداشتیم که حتی اظهار خستگی کنیم.
به دستور سرپرست، کوله ها را جمع و جور کردیم و در حالی که سر خورده شده و دیگر آن شوق و ذوق را برای رسیدن به قله نداشتیم به راه افتادیم ،باقی راه از شیب کمتری برخوردار بود و راه پا کوب از میان سنگهای بزرگ می گذشت ، هر چهار نفر ،مسافت باقی مانده را در فکر دخترک بودیم و با دلایلی ذهن خود را قانع میکردیم که این پدیده طبیعی است و زندگی در این محیط و پیمودن این مسیر از سنین کودکی،مردمان این مناطق را آب دیده کرده و کاری که برای ما یک چالش همراه با سختی و مشکلات خاص خود بود،برای ساکنین اینجا قسمتی از زندگی و کار روز مره به شمار می آمد.
یک ساعتی راه پیمایی کردیم تا به قله رسیدیم ،هوا واقعا سرد بود ،چند عکسی برای یادبود گرفتیم و با عجله از پا کوب مسیر جنوبی راهی دشت سرسبز تخت شاه شدیم .
ادامه دارد......
#سیدمحمد_حجازی

@cafekohneveshte
@KoohGram
@Kooh_O_Vaje
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آدم به امید دست یافتن به ثروت، عشق، یا آزادی خود را خسته و فرسوده می کند و وقتی که آن را به دست آورد از داشتنش لذت نمی برد یا آن را تباه می کند.

خوشبخت واقعی آن کسی است که بتواند به خود بگوید: من میخواهم راه بروم نه به مقصد برسم. و بدبخت کسی است که خود را مقید می سازد و می گوید: من می خواهم به مقصد برسم. «رسیدن مردن است».

✍🏼 #اوريانا_فالاچى
📹 تنبورنوازان مستور

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
👈🏿 سردی و بی‌حسی دست‌ها در کوهنوردی

اگر شما از آن دسته افرادی نباشید که در کوهستان و حتی با پوشیدن دستکش مناسب کماکان احساس سردی و بی حسی در دست‌ها و انگشتان خود می نمایند، حتما با این دسته افراد برخورد داشته اید.

در اینجا سعی شده تا به برخی از مهم‌ترین دلایل ایجاد این حس در کوهنوردان اشاره شود.

۱. انتقال خون: افت و پایین بودن فشار خون یکی از دلایل ایجاد چنین حالاتی است، در این صورت بهتر است فشار خون خود را اندازه گیری کنید.

۲. اجزای خون: یکی از دلایل احتمالی وقوع چنین حالتی می‌تواند کم خونی و فقر آهن باشد. در این صورت شما باید با گنجاندن مولتی ویتامین ها و مکمل آهن (تحت نظر پزشک) در رژیم غذایی خود به این مشکل غلبه کنید.

۳. اختلالات خونی: یکی از دلایل می تواند وجود بیماری Raynaud در شما باشد که برخی علائم آن تغییر رنگ پوست از سفید به آبی یا قرمز، تغییر در درجه حرارت پوست به نحوی که موضع مورد نظر احساس سرما می کند، احساس بی‌حسی یا خراشیدگی در دستها، دماغ، پاها یا گوش‌ها، به نحوی که عضو مذکور بصورت موقت بخواب می رود.

در هنگام حمله این بیماری سرخرگ‌های شما مقدار کم‌تری خون به پوست می رساند و در نتیجه موجب تغییر رنگ پوست به سفید، سپس آبی و سپس قرمز می شود.

دوره های وقوع این حالت و حمله بیماری کوتاه است و چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد و در خانم ها بیش از اقایان رخ می دهد و معمولا قبل از سن ۴۰ سالگی است.

۴. کم تحرکی: برای افزایش جریان خون در دست‌ها و انگشتان می توانید به این روش‌ها عمل کنید. در حالی که نشسته اید شانه های خود را به جلو، بالا و عقب ببرید (به شکل دایره) و این حرکت را ۱۵ تا ۳۰ ثانیه ادامه دهید. مچ دست‌های خود را به مدت ۱۵ تا ۳۰ ثانیه در هر دو جهت بچرخانید. دستان خود را مشت کنید به نحوی که آخرین مفصل انگشتان خم نشود و ناخن ها کف دست را حس نکنند، این حرکت را ۱۵ تا ۳۰ ثانیه انجام دهید.

۵. ارتفاع زیاد: وقتی قصد صعود به ارتفاعات بالا را دارید عقل حکم می کند برای جلوگیری از یخ زدگی ابزار مناسب همراه داشته باشید، مثلا می توانید از کیت‌های گرم کننده دست یا پا استفاده کنید، چند جفت دستکش گرم همراه خود داشته باشید، بصورت دائم و دوره ای انگشتان دست خود را باز و بسته کنید تا جریان خون کم نشود، آب و غذای کافی هموراه داشته باشید، بدنتان کم آب و بی غذا نباشد، دیگر اعضای گروه را از این موضوع که شما ممکن است برای بستن کرامپون یا دیگر ابزار احتیاج به کمک دارید مطلع کنید.

اصلاح یک تفکر اشتباه

بسیاری موارد مشاهده می شود که کوهنورد تا به سرحد یخ زدن نرسیده از دستکش‌ها و پوشاک مناسب استفاده نمی کند.

باید توجه داشت برخلاف این تصور غلط که دستکش، کلاه، کیسه خواب و امثال آن موجب گرم شدن بدن می شوند، مهم‌ترین کارایی این ابزار جلوگیری از هدر رفت دمای بدن است و نه گرم کردن آن.

لذا ممکن است شما هیچ یک از مشکلات فوق را نداشته باشید اما به دلیل عدم استفاده بموقع از پوشش حالاتی نظیر حالات فوق را تجربه کنید.

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
👈🏿 تراژدی سقوط هلی کوپتر در نپال

سقوط یک هلی کوپتر گردشگری در ارتفاعات #اورست در کشور #نپال، باعث مرگ ۵ مکزیکی و خلبان نپالی شد.

مقام های محلی می گویند این حادثه تنها ۱۰ دقیقه پس از برخاستن هلی کوپتر از باند پرواز و در مسیر کاتماندو، پایتخت نپال، روی داد.

نپال یکی از نا امن ترین خطوط هوایی جهان را دارد و شش ماه پیش، بروز حادثه مشابه در همین کشور ۷۲ قربانی بر جای گذاشت.

📄 سی ان ان
📸 کاتماندو پست

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
📖داستان.
🧗‍♀دخترک کوهنورد.
👈قسمت :آخر
ساعت سه به منطقه پوشیده از چمن و حوضچه های متعدد تخت شاه رسیدیم ،کم کم گرسنگی بر ما چیره میشد و باید فکری برای ناهار میکردیم.
گله های کوچک و بزرگ گوسفند در سرتا سر دشت پراکنده بودند و چوپانان در دسته های دو یا چند تایی کنار هم نشسته و مشغول صرف چای و ناهار بودند.
در نزدیکی ما چند جوان مجرد چادر زده و روی زمین منقلی بزرگ درست کرده بودند،دو نفر از جوانها مشغول پیچیدن کباب و چند نفری هم مشغول صحبت و کشیدن قلیان بودند،با دیدن آنها افسوس می خوردیم که با این آب و هوای پاک در این ارتفاع بالا ،کشیدن قلیان چه صفایی دارد؟ و چرا این عادت زشت درمیان جوانان ما ریشه کرده.
یکی از بچه ها برای استفاده از منقل جوانها اجازه گرفت، املتی درست کردیم وچند کنسروی رو هم که همراه داشتیم در آب جوش قرار دادیم و جای شما خالی در آن هوای دلچسب تناول کردیم.
پس از چند دقیقه ای استراحت دوباره به راه افتادیم،از اینجا به علت کمبود انرژی سرمای عجیبی به جانم افتاده بود و با خوردن نوشابه و شکلات هم گرم نمی شدم.
ساعت حدودا چهار بود که از مسیر پاکوب به سمت شمال حرکت کردیم ،مسیر بسیار راحت وبی درد سری بود اما کمی از بقیه مسیرها طولانی تر،سه،چهار ساعت با سرعت و بدون توقف و استراحت ادامه دادیم تا به قسمت بالای روستای تلخه چار و کنار ماشینها رسیدیم.
هنوز هوا کمی روشن بود و زنبور های عسل که از حضور ما ناراحت شده بودند تلاش میکردند ما را از کندوهای خود دور کنند.
پس از جا دادن کوله ها در جعبه عقب اتومبیل به سمت بزنجان و بافت راه افتادیم،به شهرستان بافت که رسیدیم بعد از بنزین زدن و خرید یک هندوانه دوباره حرکت کردیم ،در مسیر بافت به سیرجان ،کنار روستایی به نام هوشون چند دقیقه ای استراحت کردیم و هندوانه ای خوردیم ،تازه از اینجا حالم کمی بهتر شده بود و کم کم داشتم گرم میشدم.
ساعت نه شب به سیرجان رسیدیم و پس از خداحافظی از همنوردان هر کس با فکر اینکه جمعه آینده چه برنامه ای داریم و به کجا خواهیم رفت به سوی خانه خود راهی شد.
از آن صعود و این داستان سالها میگذرد و هنوز پس از گذشت سالها وقتی به آن دخترک فکر میکنم پیش خودم حساب میکنم ،اگر ما کوهنورد بودیم پس او که بود.
پایان
#سیدمحمد_حجازی
@cafekohneveshte
@KoohGram
@Kooh_O_Vaje
👈🏿 تابلویی از قله #دماوند که نه نقاشی است نه عکس چاپی. تابلوی تک و طبیعی و زنده از پنجره جانپناه قله #توچال

همطناب «کوه‌گرام» شوید 👇🏿
© @KoohGram
2024/09/24 06:35:17
Back to Top
HTML Embed Code: