مرضیه محمودی برای سومین بار محاکمه میشود
مرضیه محمودی، روزنامهنگار به دلیل بازنشر گزارشی در ارتباط با قتل حکومتی زندهیاد نیکا شاکرمی ، برای سومین بار محاکمه خواهد شد.
به نوشته رضا شفاخواه، وکیل مرضیه محمودی، این روزنامهنگار روز چهارشنبه سیزدهم تیرماه، برای بار سوم محاکمه میشود.
این وکیل دادگستری، در ادامه نوشته است: «در حالی که برخی دوستان در ستادهای انتخاباتی عِرض خود میبرند، مرضیه محمودی، موکل روزنامهنگار، فردا برای بار سوم به علت بازنشر یک خبر محاکمه میشود.»
مرضیه محمودی، کمی پس از قتل نیکا شاکرمی، با انتشار یک متن اعتراضی در اشاره به عوامل جمهوری اسلامی نوشته بود که "اینها با لباس شخصی مردم را میکشند."
این روزنامهنگار در اردیبهشت ماه سال جاری، با پروندهسازی مشابهی از سوی شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه، مواجه شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مرضیه محمودی، روزنامهنگار به دلیل بازنشر گزارشی در ارتباط با قتل حکومتی زندهیاد نیکا شاکرمی ، برای سومین بار محاکمه خواهد شد.
به نوشته رضا شفاخواه، وکیل مرضیه محمودی، این روزنامهنگار روز چهارشنبه سیزدهم تیرماه، برای بار سوم محاکمه میشود.
این وکیل دادگستری، در ادامه نوشته است: «در حالی که برخی دوستان در ستادهای انتخاباتی عِرض خود میبرند، مرضیه محمودی، موکل روزنامهنگار، فردا برای بار سوم به علت بازنشر یک خبر محاکمه میشود.»
مرضیه محمودی، کمی پس از قتل نیکا شاکرمی، با انتشار یک متن اعتراضی در اشاره به عوامل جمهوری اسلامی نوشته بود که "اینها با لباس شخصی مردم را میکشند."
این روزنامهنگار در اردیبهشت ماه سال جاری، با پروندهسازی مشابهی از سوی شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه، مواجه شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسوج: تجمع اعتراضی دستگاهداران با دستگاههای سنگین به طول یک کیلومتر روبروی استانداری کهگیلویه و بویراحمد بخاطر نداشتن سوخت مصرفی گازوئیل!
استاندار کهگیلویه وبویراحمد/ صنعت و معدن وهیچ کسی پاسخگو نیستن
چهار شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
استاندار کهگیلویه وبویراحمد/ صنعت و معدن وهیچ کسی پاسخگو نیستن
چهار شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻مادران دادخواه شرق کوردستان: بەخاطر احترام خون فرزندانمان رای ندهید
دايه مينا، مادر شهریار محمدی، از جانباختگان جنبش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی همراه جمعی دیگر از مادران دادخواه خواستار تحریم انتخابات شد.
وی در این پیام ویدئویی به زبان کوردی کە در صفحە اینستاگرام فرزندش منتشر شدە، خطاب به مردم گفته، من از طرف خود و دیگر مادران که فرزندانمان در راه آزادی رفتند،از مردم شریف می خواهیم به احترام خون فرزندانمان در انتخابت شرکت نکنید و رأی ندهید.
🆔@kjarOfficialChannel
دايه مينا، مادر شهریار محمدی، از جانباختگان جنبش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی همراه جمعی دیگر از مادران دادخواه خواستار تحریم انتخابات شد.
وی در این پیام ویدئویی به زبان کوردی کە در صفحە اینستاگرام فرزندش منتشر شدە، خطاب به مردم گفته، من از طرف خود و دیگر مادران که فرزندانمان در راه آزادی رفتند،از مردم شریف می خواهیم به احترام خون فرزندانمان در انتخابت شرکت نکنید و رأی ندهید.
🆔@kjarOfficialChannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻زینب جلالیان زندانی سیاسی کورد که بیش از ١٧ سال است در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برد همچنان تحت فشار نهادهای امنیتی قراردارد و از حق رسیدگی پزشکی مناسب محروم است.
طبق گزارش شبکه حقوق بشر کوردستان نگرانی ها نسبت به سلامت این زندانی سیاسی افزایش یافته است.
🆔@kjarOfficialChannel
طبق گزارش شبکه حقوق بشر کوردستان نگرانی ها نسبت به سلامت این زندانی سیاسی افزایش یافته است.
🆔@kjarOfficialChannel
بگذار که بر شاخه ی این
صبح دلاویز نشینم
وز عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق
پر گیرم از این بام و
به سوی تو بیایم ....
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
صبح دلاویز نشینم
وز عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق
پر گیرم از این بام و
به سوی تو بیایم ....
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
احضار الناز شاکردوست به دادسرا به دلیل جریحهدار کردن عفت عمومی!
الناز شاکردوست بازیگر، تصویری از احضاریه اش به دادسرای فرهنگ ورسانه تهران منتشر کرد که به او اخطار داده شده. در پرونده او آمده به دلیل جریحه دار نمودن عفت عمومی به دادسرا احضار شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
الناز شاکردوست بازیگر، تصویری از احضاریه اش به دادسرای فرهنگ ورسانه تهران منتشر کرد که به او اخطار داده شده. در پرونده او آمده به دلیل جریحه دار نمودن عفت عمومی به دادسرا احضار شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
رشت؛ «شریفه محمدی» فعال کارگری به اعدام محکوم شد.
خانم محمدی در چهاردهم آذرماه ۱۴۰۲ دستگیر شد و به مدت چند ماه درسلول انفرادی نگه داشته شد. هنگام بازداشت، اتهام او “فعاليت تبليغی عليه نظام” اعلام شد. اتهامی كه به دلايل واهی پس از مدتي به اتهام سنگين “بغی” تغيير يافت. شريفه محمدی برای مدت طولانی تحت فشارهای جسمی و روانی شديد برای اخذ اعترافاتی عليه خود بود. او تا مدتها از ملاقات با خانوادهی خود، به ويژه فرزندش محروم بوده و برای مدت طولانی اجازه تماس تلفنی با خانواده را نداشته است، از ديگر سو فشارهای جسمی و بدرفتاریهای مكرر با شريفه، از سوی وزارت اطلاعات به حدی بود كه شايد به خاطر ترس از به خطر افتادن جان شريفه، منجر به اعتراض مسئولين زندان نسبت به ضرب و شتم او شد. پس از اعتراض مسئولين زندان، به شكنجه شريفه، او امكان ثبت شكايت را پيدا كرد اکنون مشخص گردیده که در این مدت حداقل دو بار به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. اتهام او “عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری” است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی آن را وابسته به کومهله اعلام کردهاند.
🆔 @KjarOfficialChannel
خانم محمدی در چهاردهم آذرماه ۱۴۰۲ دستگیر شد و به مدت چند ماه درسلول انفرادی نگه داشته شد. هنگام بازداشت، اتهام او “فعاليت تبليغی عليه نظام” اعلام شد. اتهامی كه به دلايل واهی پس از مدتي به اتهام سنگين “بغی” تغيير يافت. شريفه محمدی برای مدت طولانی تحت فشارهای جسمی و روانی شديد برای اخذ اعترافاتی عليه خود بود. او تا مدتها از ملاقات با خانوادهی خود، به ويژه فرزندش محروم بوده و برای مدت طولانی اجازه تماس تلفنی با خانواده را نداشته است، از ديگر سو فشارهای جسمی و بدرفتاریهای مكرر با شريفه، از سوی وزارت اطلاعات به حدی بود كه شايد به خاطر ترس از به خطر افتادن جان شريفه، منجر به اعتراض مسئولين زندان نسبت به ضرب و شتم او شد. پس از اعتراض مسئولين زندان، به شكنجه شريفه، او امكان ثبت شكايت را پيدا كرد اکنون مشخص گردیده که در این مدت حداقل دو بار به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است. اتهام او “عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری” است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی آن را وابسته به کومهله اعلام کردهاند.
🆔 @KjarOfficialChannel
سپیده قلیان: رای ندادن نوعی مقاومت مدنی است
سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامهای ضمن تحریم سیرک انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی نوشت:
شرکت در انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی این فرصت را برای او فراهم میکند که تصاویر مشارکت را به عنوان چهرهای از مشروعیت جعلی خود، خاصه در مجامع بینالمللی، به نمایش بگذارد.
رای ندادن در چنین شرایطی نوعی از مقاومت مدنی است که به عدم وجود مکانیسمهای دموکراتیک اعتراض میکند. مردم با عدم شرکت در انتخابات نارضایتی عمومی خود از وضعیت را نشان میدهند و پیامی مهم به جامعه جهانی از وضعیت اسفبار سیاسی و اجتماعی ایران میدهند.
این در شرایطی که جمهوری اسلامی پس از سرکوبهای شدید و در آخرین انواع آن سرکوبهای خونین جنبش زن زندگی آزادی به دنبال مشروعیت جهانی است اهمیت بسیار ویژه دارد.
مقاومت مدنی از نوع رای ندادن باید به صورت فعالانه و در جهت ارتقای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد، این ممکن نیست مگر با حفظ همبستگی اجتماعی میان گروههای مختلف و بازنمایی سیاسی آن در جهت تحقق دموکراسی واقعی و آزادی در ایران. به امید سرنگونی.
🆔 @KjarOfficialChannel
سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامهای ضمن تحریم سیرک انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی نوشت:
شرکت در انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی این فرصت را برای او فراهم میکند که تصاویر مشارکت را به عنوان چهرهای از مشروعیت جعلی خود، خاصه در مجامع بینالمللی، به نمایش بگذارد.
رای ندادن در چنین شرایطی نوعی از مقاومت مدنی است که به عدم وجود مکانیسمهای دموکراتیک اعتراض میکند. مردم با عدم شرکت در انتخابات نارضایتی عمومی خود از وضعیت را نشان میدهند و پیامی مهم به جامعه جهانی از وضعیت اسفبار سیاسی و اجتماعی ایران میدهند.
این در شرایطی که جمهوری اسلامی پس از سرکوبهای شدید و در آخرین انواع آن سرکوبهای خونین جنبش زن زندگی آزادی به دنبال مشروعیت جهانی است اهمیت بسیار ویژه دارد.
مقاومت مدنی از نوع رای ندادن باید به صورت فعالانه و در جهت ارتقای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد، این ممکن نیست مگر با حفظ همبستگی اجتماعی میان گروههای مختلف و بازنمایی سیاسی آن در جهت تحقق دموکراسی واقعی و آزادی در ایران. به امید سرنگونی.
🆔 @KjarOfficialChannel
ممکن است اتفاق در کیلو مترهای آخر بیفتد
هیچ چیز معلوم نیست.
تا لحظهی دیدار
من به یک لبخند.
به یک حرف
وامید تو قانعام.
باور کن!
ستمگران هنگام رفتن،
نسلشان را با خود،
به گور میبرند.
آن ها در باتلاقی از عدالت خود
دست و پا میزنند.
باتلاقی از وعدههایی پوچ.
باچشمان خود میبینی
محاکمه و مجازات خواهند شد.
حتی اگر نباشند.
تا آن زمان
از آرزوهایت سخن بگو.
از رویای آزادی.
از عشق.
از آینده.
حرفی بزن
از سرزمین مان.
ازخندههای نیامده.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
هیچ چیز معلوم نیست.
تا لحظهی دیدار
من به یک لبخند.
به یک حرف
وامید تو قانعام.
باور کن!
ستمگران هنگام رفتن،
نسلشان را با خود،
به گور میبرند.
آن ها در باتلاقی از عدالت خود
دست و پا میزنند.
باتلاقی از وعدههایی پوچ.
باچشمان خود میبینی
محاکمه و مجازات خواهند شد.
حتی اگر نباشند.
تا آن زمان
از آرزوهایت سخن بگو.
از رویای آزادی.
از عشق.
از آینده.
حرفی بزن
از سرزمین مان.
ازخندههای نیامده.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دومین روز اعتصاب و تجمع کارگران شرکت ملی حفاری در #اهواز
-اعتصاب و تجمع کارگران ارکان ثالث شرکت ملی حفاری اهواز ادامه یافت و کارگران پیگیر مطالبات خود و حذف پیمانکاران هستند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
-اعتصاب و تجمع کارگران ارکان ثالث شرکت ملی حفاری اهواز ادامه یافت و کارگران پیگیر مطالبات خود و حذف پیمانکاران هستند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
و تو ای قله سرکش خاموش
که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایی
که بر ایوان شب داری چشم انداز رویایی
که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می کوبی
که ابر آتشین را در پناه خویش می گیری
غرور و سربلندی مان تو را باد
امید ما را برافراز
چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر داری
غرورما را نگه دار
به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر داری
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایی
که بر ایوان شب داری چشم انداز رویایی
که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می کوبی
که ابر آتشین را در پناه خویش می گیری
غرور و سربلندی مان تو را باد
امید ما را برافراز
چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر داری
غرورما را نگه دار
به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر داری
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
گزارشی از آخرین وضعیت عاطفه رنگریز در زندان شاهرود
.
روز گذشته دادستان دامغان با حضور در زندان شاهرود، آخرین وضعیت پروندههای اخیر را در اختیار عاطفه رنگریز قرار داده است. بنا بر این گزارش، ۶ میلیون جریمه نقدی از بابت پرونده مهرماه ۱۴۰۲ وی، ذیل اتهامات «همکاری و عضویت در گروههای معاند نظام» به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس و از بابت «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تغییر پیدا کرده است.
همچنین او با پروندهسازی جدیدی تحت عنوان «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه» مواجه شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
.
روز گذشته دادستان دامغان با حضور در زندان شاهرود، آخرین وضعیت پروندههای اخیر را در اختیار عاطفه رنگریز قرار داده است. بنا بر این گزارش، ۶ میلیون جریمه نقدی از بابت پرونده مهرماه ۱۴۰۲ وی، ذیل اتهامات «همکاری و عضویت در گروههای معاند نظام» به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس و از بابت «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تغییر پیدا کرده است.
همچنین او با پروندهسازی جدیدی تحت عنوان «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه» مواجه شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش سوم
حیات جامعهی انسانی شباهتی به شكل حیات هیچ نوع جاندار دیگری ندارد. حاوی خصوصیاتی است كه در درون خویش و بر روی طبیعت قادر به توسعهی پدیدهی حكمرانی و قدرت میباشد. تلاش جهت ایجاد ملت بیشینه از نظر كمی و كیفی همانند امری كه در نمونهی قدرت دولتـ ملت دیده میشود، میتواند سیارهی محل حیات را به گورستان حیات تبدیل نماید.كجروی موجود در اینجا از جامعه یعنی از جامعهی مردسالار سرچشمه میگیرد. هژمونیای كه مردسالاری بر روی حیات زنان ایجاد نموده است، سیارهی ما را به حالت غیر قابل حیات درمیآورد. از طریق قدرت هژمونیك مردسالارانه به این نتیجه میرسد و نه تكامل بیولوژیك. بنابراین باید پدیدهی هژمونیك مردسالاری را از حیات مشترك با زن زدود. علیرغم اینكه زنی كه حیاتش تحت حكمرانی میگذرد، از طریق زایندگیاش میلیونها سال انسانیت را حیات بخشیده است، همگام با مدرنیتهی كاپیتالیستی زایندگی مزبور به شكلی استهزائی پایان زندگی را با خود به همراه میآورد. حیات با زنی كه در موقعیت فعلی قرار دارد، خبر از پایان حیات میدهد. نشانههای بیشماری از این واقعیت وجود دارد. میتوان این نشانهها را برشمرد:
الفـ به مرحلهای رسیدهایم كه جمعیت در سیاره نگنجیده و سایر انواع جانداران را مورد تهدید قرار میدهد. حیات در این شرایط با زنی كه در موقعیت فعلی قرار دارد، هر روز با سرعتی بیش از پیش طبیعی بودن حیات و اكولوژی آن را با تهدید روبرو مینماید.
بـ همچنین این حیات راهگشای خشونتهای بیشمار قدرتی در درون و بیرون جوامع گشته است. سطحی كه میلیتاریزم بدان رسیده است، این واقعیت را به اندازهی كافی اثبات مینماید.
جـ حیث جنسی زن به یك ابزار وحشتناك استثمار تبدیل شده و یك سركوب و استثمار وحشتناك بر روی آن اجرا میشود. حیات تماما تحریف گردانده شده و تقریبا با یك انحراف جنسی همسان گردانده شده است كه خویش را بصورت بیمعنا تكرار مینماید.
دـ زنی كه به تدریج از صحنهی جامعه زدوده میشود، بصورت ابزار تداوم نسل اجباری، كالای جنسی و نیروی كاری با ارزانترین دستمزد تبدیل میشود؛ انگار معنای دیگری ندارد.
هـ ـ یك نسلكشی فرهنگی بر روی زنان به اجرا درمیآید. همچون ارتش بیكاران بدون دستمزد و یا با دستمزد نازل تنها با حیث جنسی و یا نقش خویش در تداوم نسل ارزشمند میباشد. از نیروی ذاتی كه از طریق آن قادر به دفاع فیزیكی، اخلاقی و معنایی از خویش باشد محروم گردانده شده است.
وـ جامعهای كه با این مؤلفهها زن را در چنگال حیاتی بیمعنا گرفتار مینماید، تنها میتواند جامعهای بیمار باشد. جامعهی زنِ بیمعنا، خود نیز بیمعنی خواهد بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش سوم
حیات جامعهی انسانی شباهتی به شكل حیات هیچ نوع جاندار دیگری ندارد. حاوی خصوصیاتی است كه در درون خویش و بر روی طبیعت قادر به توسعهی پدیدهی حكمرانی و قدرت میباشد. تلاش جهت ایجاد ملت بیشینه از نظر كمی و كیفی همانند امری كه در نمونهی قدرت دولتـ ملت دیده میشود، میتواند سیارهی محل حیات را به گورستان حیات تبدیل نماید.كجروی موجود در اینجا از جامعه یعنی از جامعهی مردسالار سرچشمه میگیرد. هژمونیای كه مردسالاری بر روی حیات زنان ایجاد نموده است، سیارهی ما را به حالت غیر قابل حیات درمیآورد. از طریق قدرت هژمونیك مردسالارانه به این نتیجه میرسد و نه تكامل بیولوژیك. بنابراین باید پدیدهی هژمونیك مردسالاری را از حیات مشترك با زن زدود. علیرغم اینكه زنی كه حیاتش تحت حكمرانی میگذرد، از طریق زایندگیاش میلیونها سال انسانیت را حیات بخشیده است، همگام با مدرنیتهی كاپیتالیستی زایندگی مزبور به شكلی استهزائی پایان زندگی را با خود به همراه میآورد. حیات با زنی كه در موقعیت فعلی قرار دارد، خبر از پایان حیات میدهد. نشانههای بیشماری از این واقعیت وجود دارد. میتوان این نشانهها را برشمرد:
الفـ به مرحلهای رسیدهایم كه جمعیت در سیاره نگنجیده و سایر انواع جانداران را مورد تهدید قرار میدهد. حیات در این شرایط با زنی كه در موقعیت فعلی قرار دارد، هر روز با سرعتی بیش از پیش طبیعی بودن حیات و اكولوژی آن را با تهدید روبرو مینماید.
بـ همچنین این حیات راهگشای خشونتهای بیشمار قدرتی در درون و بیرون جوامع گشته است. سطحی كه میلیتاریزم بدان رسیده است، این واقعیت را به اندازهی كافی اثبات مینماید.
جـ حیث جنسی زن به یك ابزار وحشتناك استثمار تبدیل شده و یك سركوب و استثمار وحشتناك بر روی آن اجرا میشود. حیات تماما تحریف گردانده شده و تقریبا با یك انحراف جنسی همسان گردانده شده است كه خویش را بصورت بیمعنا تكرار مینماید.
دـ زنی كه به تدریج از صحنهی جامعه زدوده میشود، بصورت ابزار تداوم نسل اجباری، كالای جنسی و نیروی كاری با ارزانترین دستمزد تبدیل میشود؛ انگار معنای دیگری ندارد.
هـ ـ یك نسلكشی فرهنگی بر روی زنان به اجرا درمیآید. همچون ارتش بیكاران بدون دستمزد و یا با دستمزد نازل تنها با حیث جنسی و یا نقش خویش در تداوم نسل ارزشمند میباشد. از نیروی ذاتی كه از طریق آن قادر به دفاع فیزیكی، اخلاقی و معنایی از خویش باشد محروم گردانده شده است.
وـ جامعهای كه با این مؤلفهها زن را در چنگال حیاتی بیمعنا گرفتار مینماید، تنها میتواند جامعهای بیمار باشد. جامعهی زنِ بیمعنا، خود نیز بیمعنی خواهد بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ريشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد،
ما دوباره سبز میشويم...
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ريشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد،
ما دوباره سبز میشويم...
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
گرافیتی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش چهارم
این نشانههایی كه تعداد بیشتری از آنها را نیز میتوان برشمرد، نیاز به انجام تحولی ریشهای در زندگی مشترك با زن را بسیار آشكار كرده و ضرورت آن را نشان میدهد. زندگی آزاد به همراه زن فاقد امنیت و مُلك گشته، نمیتواند میسر باشد. این از نظر اخلاقی نیز ممكن نیست. زیرا بردگی تنها به هنگامی كه اخلاق از میان برود، تحقق مییابد. البته نمیتوان اخلاق نیروهای هژمون را اخلاق نامید. نیروی هژمونیك و مردانگی هژمونیك تنها با فروپاشی اخلاق اجتماعی تحقق مییابد. مادامی كه حیات بدون زن حیات میسر نیست (بدون وجود مردان حیات میسر است اما آن حیاتی بردهگونه خواهد بود)، جهت رهاییبخشی حیات انسانی، رهایی زنان ضرورت مییابد. این بازگویی بیشتر در پیوند با زن موجود در درون حیث ساختاری اجتماعی میباشد. مسئلهی زن در جهان و رابطهی ذهنیتی اهمیت بیشتری مییابد. تا زمانی كه ذهنیتی ایجاد نشود كه با موفقیت به مخالفت با نامطلوبیهای ذكر شده در بالا در مورد زنان بپردازد، عموما بعنوان شریك و خصوصا بعنوان شریك حیات آزاد نمیتوان زیست. بنابراین بعنوان تزهای متقابل برای زندگی با زن در سطح شریك آزاد، مواردی كه باید ایجاد شوند را بصورت خلاصه اینگونه میتوان برشمرد:
الفـ قبل از هر چیز به یك اصطلاح زندگی مشترك اكولوژیك نیاز وجود دارد كه تداوم نسل و تكثیر را بنیاد كار قرار نداده، همخوان با ایدهآل انسانیت جهانی بوده و به هستی سایر جانداران موجود در سیاره توجه مینماید. سطح جهانی كه جامعه بدان رسیده است، زندگی آزاد با زن را اجباری میگرداند. سوسیالیسم حقیقی را تنها بر اساس زندگی آزاد با زن میتوان برساخت. اولویت سوسیالیسم این است كه قطعا به سطح زندگی آزاد با زن دست یابیم.
بـ به همین جهت باید با قدرت هژمونیك مردسالار از نظر ذهنیت و نهادینگی مبارزه نموده و پیروزی قطعی این مبارزه را به مثابه ذهنیت و نهاد در سطح شریك آزاد رقم زد. زندگی مشترك آزاد را بدون رسیدن به این موفقیت و پیروزی نمیتوان تحقق بخشید.
جـ به هیچ وجه نباید زندگی با زن را بصورت استمرار بخشیدن غریزهی جنسی و كاربرد طولانی آن تفسیر نمود. بدون از میان برداشتن حیات جنسیتگرای اجتماعی كه همهنگام با تمدن و مدرنیتهی كاپیتالیستی به سطحی وحشتناك رسانده شده در تمامی حوزههای ذهنیتی و نهادی، نمیتوان زندگی مشترك آزاد را بنیان نهاد. زندگی با زن در پارادایم و نهادهایی كه زن را تنها بعنوان یك پدیدهی ملكیتی و ابژهای جنسی میبینند، نهتنها بزرگترین بیاخلاقی است بلكه در عین حال كریهترین و اشتباهآمیزترین شكل زندگی میباشد. نمونهی دیگری از پدیدهی اجتماعی وجود ندارد كه تحت این شرایط یك زن و به تبع آن مرد را در این سطح تحقیر نموده و فرسوده نماید.
دـ تنها در شرایطی كه ملكیتگرایی نفی گشته، جنسیتگرایی استثمارگرِ اجتماعی تماما مورد گذار واقع شده و در هر سطحی مساوات اجتماعی (مساواتی بر اساس تفاوتها) برقرار شود، زندگی مشترك آزاد با زن میسر میگردد.
هـ ـ زندگی آزاد مشترك تنها از طریق زنی میسر است كه از حالت ابزار تداوم نسل، كارگر با دستمزد ارزان و یا بیدستمزد و یا بیكار بیرون آمده، از حالت ابژهای بودن خارج گشته و در هر سطحی بصورت سوبژهای درآمده باشد.
وـ جامعه تنها در این شرایط مثبت میتواند با زندگی مشترك آزادش همخوان گشته و به تبع آن تبدیل به جامعهای آزاد و با شرایط مساوی گردد.
زـ زنان و مردانی كه در شرایط مثبت اجتماعی ارزش ساختاری و ذهنی خویش را توسعه داده باشند میتوانند زندگی مشترك آزاد داشته باشند.
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش چهارم
این نشانههایی كه تعداد بیشتری از آنها را نیز میتوان برشمرد، نیاز به انجام تحولی ریشهای در زندگی مشترك با زن را بسیار آشكار كرده و ضرورت آن را نشان میدهد. زندگی آزاد به همراه زن فاقد امنیت و مُلك گشته، نمیتواند میسر باشد. این از نظر اخلاقی نیز ممكن نیست. زیرا بردگی تنها به هنگامی كه اخلاق از میان برود، تحقق مییابد. البته نمیتوان اخلاق نیروهای هژمون را اخلاق نامید. نیروی هژمونیك و مردانگی هژمونیك تنها با فروپاشی اخلاق اجتماعی تحقق مییابد. مادامی كه حیات بدون زن حیات میسر نیست (بدون وجود مردان حیات میسر است اما آن حیاتی بردهگونه خواهد بود)، جهت رهاییبخشی حیات انسانی، رهایی زنان ضرورت مییابد. این بازگویی بیشتر در پیوند با زن موجود در درون حیث ساختاری اجتماعی میباشد. مسئلهی زن در جهان و رابطهی ذهنیتی اهمیت بیشتری مییابد. تا زمانی كه ذهنیتی ایجاد نشود كه با موفقیت به مخالفت با نامطلوبیهای ذكر شده در بالا در مورد زنان بپردازد، عموما بعنوان شریك و خصوصا بعنوان شریك حیات آزاد نمیتوان زیست. بنابراین بعنوان تزهای متقابل برای زندگی با زن در سطح شریك آزاد، مواردی كه باید ایجاد شوند را بصورت خلاصه اینگونه میتوان برشمرد:
الفـ قبل از هر چیز به یك اصطلاح زندگی مشترك اكولوژیك نیاز وجود دارد كه تداوم نسل و تكثیر را بنیاد كار قرار نداده، همخوان با ایدهآل انسانیت جهانی بوده و به هستی سایر جانداران موجود در سیاره توجه مینماید. سطح جهانی كه جامعه بدان رسیده است، زندگی آزاد با زن را اجباری میگرداند. سوسیالیسم حقیقی را تنها بر اساس زندگی آزاد با زن میتوان برساخت. اولویت سوسیالیسم این است كه قطعا به سطح زندگی آزاد با زن دست یابیم.
بـ به همین جهت باید با قدرت هژمونیك مردسالار از نظر ذهنیت و نهادینگی مبارزه نموده و پیروزی قطعی این مبارزه را به مثابه ذهنیت و نهاد در سطح شریك آزاد رقم زد. زندگی مشترك آزاد را بدون رسیدن به این موفقیت و پیروزی نمیتوان تحقق بخشید.
جـ به هیچ وجه نباید زندگی با زن را بصورت استمرار بخشیدن غریزهی جنسی و كاربرد طولانی آن تفسیر نمود. بدون از میان برداشتن حیات جنسیتگرای اجتماعی كه همهنگام با تمدن و مدرنیتهی كاپیتالیستی به سطحی وحشتناك رسانده شده در تمامی حوزههای ذهنیتی و نهادی، نمیتوان زندگی مشترك آزاد را بنیان نهاد. زندگی با زن در پارادایم و نهادهایی كه زن را تنها بعنوان یك پدیدهی ملكیتی و ابژهای جنسی میبینند، نهتنها بزرگترین بیاخلاقی است بلكه در عین حال كریهترین و اشتباهآمیزترین شكل زندگی میباشد. نمونهی دیگری از پدیدهی اجتماعی وجود ندارد كه تحت این شرایط یك زن و به تبع آن مرد را در این سطح تحقیر نموده و فرسوده نماید.
دـ تنها در شرایطی كه ملكیتگرایی نفی گشته، جنسیتگرایی استثمارگرِ اجتماعی تماما مورد گذار واقع شده و در هر سطحی مساوات اجتماعی (مساواتی بر اساس تفاوتها) برقرار شود، زندگی مشترك آزاد با زن میسر میگردد.
هـ ـ زندگی آزاد مشترك تنها از طریق زنی میسر است كه از حالت ابزار تداوم نسل، كارگر با دستمزد ارزان و یا بیدستمزد و یا بیكار بیرون آمده، از حالت ابژهای بودن خارج گشته و در هر سطحی بصورت سوبژهای درآمده باشد.
وـ جامعه تنها در این شرایط مثبت میتواند با زندگی مشترك آزادش همخوان گشته و به تبع آن تبدیل به جامعهای آزاد و با شرایط مساوی گردد.
زـ زنان و مردانی كه در شرایط مثبت اجتماعی ارزش ساختاری و ذهنی خویش را توسعه داده باشند میتوانند زندگی مشترك آزاد داشته باشند.
باید بسیار نیك دانست كه تمدن هژمونیك و مدرنیته به بهای نفی زندگی مشترك آزاد ایجاد گشتهاند. بنابراین به سبب اینكه هم توازن نیروی ساختاری و هم معنایی ـ به مثابه شرط اجباری عشق اجتماعیـ میان زنان و مردان غیرممكن گردانده شده است، عشق نمیتواند تحقق یابد. عشق در چارچوب شرایط ازدواجی كه انرژی معنایی خویش را از دست داده و هر لحظه روابط بردهوار جامعهی برده را تولید مینماید، قابل تحقق نیست. به همین سبب تأثیر مرگبار قدرت هژمونیك و مدرن بیشتر از هر زمانی هنگامی دیده میشود كه زندگی مشترك آزاد غیرممكن میگردد. به همین جهت حیات كه از طرف انسانیت به مثابه معجزهای بزرگ از آن استقبال میشود، در این شرایط به فلاكتی مبدل گردانده شده كه ارزش معجزهآسا و سحرآمیز خویش را از دست داده و بویژه زنان با غصه و انتحار به پیشواز آن میروند. باید نیك دانست كه زندگی مشترك یك برساخت اجتماعی است. این حیات میان افراد نر و ماده تحقق نمییابد؛ میان مردانگی و زنانگی اجتماعی برساخته شده برقرار میشود. همچنین باید نیك دانسته شود كه برساخت هژمونیك هر دو جنس را معیوب گردانده، روابط میانشان از این امر تأثیر پذیرفته و بعنوان رابطهی هژمونیك بازتاب یافته است. در رابطهی هژمونیك عشق نمیتواند ایجاد شود. شرط اساسی در عشق انسانی، لزوم وجود ارادهی آزاد هر دو طرف بصورت متوازن با همدیگر میباشد.
هنگامی كه تمدن و مدرنیته هم بصورت نهادینه و هم از طریق حیات ایدئولوژیك هژمونیك برقرار میشوند، در موضوع عشق در طول تاریخ همیشه در میان پارادوكس باقی میمانند. بسیار از عشق سخن رانده میشود اما نمیتوانند آن را تحقق بخشند. ادبیات جهان از یك نظر عبارت از بازگوییهای تراژیك عشقهایی است كه تحقق نیافتهاند. داستانهایی كه سبب روی دادن جنگها بخاطر زنان را بازمیگویند نیز اثباتی بر این واقعیت هستند. تمامی اشكال هنر انگار اعتراف به عشقی هستند كه نمیتواند تحقق یابد. حتی متون دینی نیز به نوعی كهنترین آثار هنری هستند كه به شدت از آرزوهای تحقق نیافته و یكجانبه باقی ماندهای تأثیر پذیرفتهاند كه در روابط الهـ الههها وجود دارند. تقدیس نمودن زندگی مشترك بعنوان حوزهی «زندگی خصوصی» از طرف نظامهای تمدن، باژگون شدهترین قضاوت حقیقت اجتماعی میباشد. در واقع درك حوزهی عمومی بعنوان خصوصی و حوزهی خصوصی بعنوان عمومی در تطابق بهتر با سرشت اجتماعی میباشد. رابطهی موجود در زندگی مشترك دارای خصوصیاتی است كه سطح جهانی و تمامی پیوندهای اجتماعی را از بیخ و بُن تحت تأثیر قرار میدهد. بزرگترین دورویی تمدن این است كه این رابطهی جهانی را تنها بعنوان یك پدیدهی دوگانهی منفردِ بسیار محرم محسوب نموده است. این امر یكی از دلایل اساسی بیارزش شدن و بیفایده گشتن معلومات جامعهشناسانه میباشد. عبارت «زن انسان را یا فیلسوف مینماید و یا دیوانه» كه به سقراط نسبت میدهد و این سخن عامیانه كه «زن انسان را هم وزیر هم میكند، هم رذیل!» نیز با این حیث عمومی واقعی در ارتباط میباشد. بالذاته تفكیك حوزهی «خصوصی» و «عمومی» در جامعه، تحریفی است كه مدرنیته ایجاد نموده است. در جامعهی واقعی، چنین تفكیكی بیمعنی است. مورد صحیح، برقراری اشكال اساسی و تعیینكنندهی مناسبات میباشد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
هنگامی كه تمدن و مدرنیته هم بصورت نهادینه و هم از طریق حیات ایدئولوژیك هژمونیك برقرار میشوند، در موضوع عشق در طول تاریخ همیشه در میان پارادوكس باقی میمانند. بسیار از عشق سخن رانده میشود اما نمیتوانند آن را تحقق بخشند. ادبیات جهان از یك نظر عبارت از بازگوییهای تراژیك عشقهایی است كه تحقق نیافتهاند. داستانهایی كه سبب روی دادن جنگها بخاطر زنان را بازمیگویند نیز اثباتی بر این واقعیت هستند. تمامی اشكال هنر انگار اعتراف به عشقی هستند كه نمیتواند تحقق یابد. حتی متون دینی نیز به نوعی كهنترین آثار هنری هستند كه به شدت از آرزوهای تحقق نیافته و یكجانبه باقی ماندهای تأثیر پذیرفتهاند كه در روابط الهـ الههها وجود دارند. تقدیس نمودن زندگی مشترك بعنوان حوزهی «زندگی خصوصی» از طرف نظامهای تمدن، باژگون شدهترین قضاوت حقیقت اجتماعی میباشد. در واقع درك حوزهی عمومی بعنوان خصوصی و حوزهی خصوصی بعنوان عمومی در تطابق بهتر با سرشت اجتماعی میباشد. رابطهی موجود در زندگی مشترك دارای خصوصیاتی است كه سطح جهانی و تمامی پیوندهای اجتماعی را از بیخ و بُن تحت تأثیر قرار میدهد. بزرگترین دورویی تمدن این است كه این رابطهی جهانی را تنها بعنوان یك پدیدهی دوگانهی منفردِ بسیار محرم محسوب نموده است. این امر یكی از دلایل اساسی بیارزش شدن و بیفایده گشتن معلومات جامعهشناسانه میباشد. عبارت «زن انسان را یا فیلسوف مینماید و یا دیوانه» كه به سقراط نسبت میدهد و این سخن عامیانه كه «زن انسان را هم وزیر هم میكند، هم رذیل!» نیز با این حیث عمومی واقعی در ارتباط میباشد. بالذاته تفكیك حوزهی «خصوصی» و «عمومی» در جامعه، تحریفی است كه مدرنیته ایجاد نموده است. در جامعهی واقعی، چنین تفكیكی بیمعنی است. مورد صحیح، برقراری اشكال اساسی و تعیینكنندهی مناسبات میباشد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel