#کتاب

برگرفته از کتاب "مسئله‌ی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"

10ـ اقتصاد
ارائه‌ی تعریفی با محدوده‌ی معین از اقتصاد بویژه بدان جهت كه فتشیزه گشته، حائز اهمیت بزرگی است. لیبرالیسم كه با كاهش دادن هرچیزی به اقتصاد، تعریف اقتصاد را بی‌معنی نموده است، هر پدیده‌ی مغایر با اقتصاد را نیز اقتصاد محسوب می‌نماید. از معنایی عمومی می‌توان اقتصاد را بعنوان عمل برآورده سازی نیازهای مادی ضروری جامعه و صورت نهادینه و مقرراتی آن بازگو نموده و از معنایی محدود نیز می‌توان بعنوان مبادله‌ی نیازهای مادی در چارچوب بازار تعریف نمود. در كنار این تعریف كه اقتصاد بازار آن اقتصادی است كه بجای ارزش كاربستی، ارزش معاوضه‌ای را بنیاد كار قرار می‌دهد، تعریفی مقبول است، این واقعیت نیز باید بسیار نیك دریافته شود كه كاپیتالیسم دقیقا همانند فاسد نمودن حوزه‌ی دموكراتیك، با درآوردن حوزه‌ی اقتصاد تحت حكمرانی انحصارات دولت‌ـ ملت و سرمایه، آن را از مضمونش تهی نموده است. اقتصاد را همانند فعالیت‌های ماهوی انحصارات سرمایه‌ای از طریق بازارهایی تعریف می‌كنند كه در زیر سقف دولت‌ـ ملت ساخته شده‌اند. اقتصاد در این تعریف نفی گشته و نظام سود افراطی تجاری، صنعتی و مالی انحصاری‌ای جایگزین آن می‌شود، نظامی كه اقتصاد نبوده و نافی اقتصادِ نیازهای واقعی می‌باشد؛ نظام مذكور تحت نام علم اقتصاد با چنان مشروعیت‌بخشی شدیدی عرضه می‌گردد كه انگار فعالیت ازلی و ابدی اقتصادی عبارت از این انحصارات می‌باشد. این فعالیت كه می‌توان آن را «ترور اقتصادی» نیز نامید، یعنی فروپاشاندن جامعه از نظر اقتصادی، محاصره نمودن بازار و تبدیل آن به حوزه‌ی سودبری، از میان برداشتن كامل روابط انحصارات كاپیتالیستی با اقتصاد در حوزه‌های صنعتی و تجاری از طریق ابزارهای مالی و بدین‌ترتیب تبدیل كسب پول از طریق پول بعنوان اساسی‌ترین بخش اقتصادی، بزرگ‌ترین مصیبت اجتماعی است، مصیبتی كه در تاریخ نظیری برایش نمی‌توان یافت.
عصر سرمایه‌ی مالی، اوج فروپاشی اقتصاد و جامعه می‌باشد. با جانور دیوانه‌ی جامعه‌ستیز، انسان‌ستیز و طبیعت‌ستیزی روبرو هستیم كه تقریبا نصف جامعه را بیكار نموده، تحت نام اقتصاد تسلیحاتی تولید ابزارهای نابودگر را بصورت بخش اساسی اقتصادی درآورده، تنها در راستای سودبری هدفمند بوده، ارتباطی با نیازهای ضروری جامعه نداشته، محیط‌زیست را تخریب كرده و تمامی منابع طبیعت و جامعه را به منبع سود تبدیل نموده است. مورد مهم در اینجا این است كه چالش بسیار غیرمعقولانه‌ی موجود در خارج نمودن دسترنج زنان و جوانان به مثابه قربانیان درجه یك این نظام‌ از حالت كاركردی و ناچار نمودنشان به حیاتی فاقد اقتصاد قبل از هر چیز و در مقابل این ارائه‌ی «هیئت‌های مدیر عامل» ـ كه ارتباطی با اقتصاد نداشته و هركدام یك گرگ مدیریتی پردنگ و فنگ قدرت می‌باشندـ به مثابه صاحب‌منصبان اقتصاد، بعنوان فعالیت اساسی اقتصادی معنا یافته است. انحصارات الیگارشیكی كه اكثریت قریب به اتفاق جامعه را از اقتصاد واقعی دور نموده، سود را بصورت یگانه غریزه درآورده و ارتباط آن با جامعه تنها در ایجاد انحصارات استثماری و تداوم‌بخشی آن می‌باشد در سطحی بیش از قدرت راهگشای سرطان اجتماعی گشته است و مورد دارای اهمیت حیاتی این است كه این امر را اقتصاد بشمار نیاورده و به همان میزان نیز بعنوان نفی اقتصاد تفسیر نماییم.

باید كاهنان مُدرنی را كه در روزگار ما (در عصر مدرنیته‌ی كاپیتالیستی) تحت نام اقتصاد سیاسی هزار بار بیشتر از آفرینش‌های متولوژیكِ عصر كاهنان سومری منافع نیروهای خارج از جامعه را بصورت اسطوره درمی‌آورند، در ارتباط با كاركرد واقعی‌شان نیك تعریف نمود. باید هیئت مدیر عامل شركت‌ها را نیز بر این دسته‌بندی افزود. نباید به هیچ وجه از نظر دور بداریم كه دولت‌ـ ملت اساسا سیستم جبری این نظام مدرن كاهنان می‌باشد. كتاب «كاپیتال» كه كارل ماركس ـ كه بیش از هركسی بنام علم به مخالفت با كاپیتالیسم پرداخت‌ـ جهت توضیح علمی این نظام به صورتی انجام داده است كه انگار نظام مزبور زمینه‌ی مشروع داشته است، نیاز به باز تفسیر دارد. كتاب مزبور علی‌رغم اینكه سعی داشته كه در بسیاری از حوزه‌ها نقابش را بیندازد، اما نشان دادن كاپیتالیسم بعنوان نظامی ناگزیر تاریخی، دلیل اساسی مستحیل شدن ماركسیسم در درون مدرنیته در تحلیل نهایی می‌باشد. این مسئله كه رئال سوسیالیسم همانگونه كه در آزمون‌های اتحاد شوروی و چین دیده شد، با انجام بزرگ‌ترین خدمت برای كاپیتالیسم، در نظام جایگاه یافت از نزدیك با این واقعیت در ارتباط می‌باشد. با كاهش دادن علوم اجتماعی به اقتصاد و اختصاص دادن اقتصاد نیز به تحلیل نظام كاپیتالیستی كه نفی همیشگی اقتصاد می‌باشد، جوهره‌ی بحران موجود در حوزه‌ی علم می‌باشد. بدون گذار از بحران اقتصاد سیاسی كه تمامی علوم اجتماعی را به سوی بحران می‌كشانند، امكان ندارد كه بتوان از بحرانی گذار نمود كه در تمامی علوم رهنمود نهادین (دانشگاه‌ها)، ذهنی و فلسفی خویش را از دست داده‌اند. بدون گذار از بحران پیش آمده در علوم و بدون برساخت مجدد معنایی و نهادین علم، ممكن نیست بتوان از بحران عمومی اجتماعی و جنون مدرنیته‌ی كاپیتالیستی گذار نمود.


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

ڕوکەن نەغەدە: پێویستە هەمووان زیاتر لە دەوری شۆڕشی ژنان کۆببنەوە و خۆیان ڕێکبخەن



#کۆمەڵگەی_ژنانی_ئازادی_رۆژهەڵاتی_کوردستان

🆔 @kjarOffIcialChannel

دووشەممە, ٣ حوزەیران ٢٠٢٤

ڕوکەن نەغەدە ئەندامی دەستەی بەڕێوەبەریی کەژار لە وتارێکدا ئاماژە بە خەباتی ئازادیخوازانەی ژنان دەکات لە ڕۆژهەڵاتی کوردستان و ئێران و دەڵێت: ژنان لە رێگای ئازادییدا تێدەکۆشن و قوربانیی گەورەیان داوە.

ڕوکەن نەغەدە ئەندامی دەستەی بەڕێوەبەریی کەژار، لە بەشێکی وتارێکدا کە لە ماڵپەری نەوای ژن بڵاوبۆتەوە بەناونیشانی: بیرکردنەوە کۆن و رزیوەکان لەناودەچن، باس لە تێکۆشانی ژنان دەکات لە رۆژهەڵاتی کوردستان و ئێران.

ئەو بە ئاماژەدان بەوەی ژنان لەپێناو ئازادیدا هەنگاودەنێن و قوربانیی دەدەن، نووسیویەتی: یەکێک لەو کەسانەی گەورەترین بەربەست بوو بۆ ژنان، ئیبراهیم رەئیسی بوو. خامنەی و رەئیسی، مەجلسی خوبرەگان و هەموو ناوەندەکانی دیکەی ئەو رژێمە، بازنەکانی ستەم لە دەوری ژن و کۆمەڵگا بنیات دەنێنن و لەبەرامبەردا، شۆڕشی ژنان، شۆڕشێکی کلتوری، هونەری، سیاسی و کۆمەڵایەتییە، کە فکر و فەلسەفەی ڕێبەر ئاپۆ، بە مانیفێستی کۆمەڵگەی دیموکراتیک لەپشتییەتی و بۆتە ئەلتەرناتیڤ بۆ ژنان و خەڵکانی وڵاتێکی وەک ئێران.

روکەن نەغەدە دەڵێت: رقی ڕژێمیش بەرامبەر بە ژنان و جەوانان بە ئەشکەنجە و زیندانیکردنیان، ئەو ڕاستییە دەسەلمێنێت، هەربۆیە پێویستە هەمووان زیاتر لە دەوری شۆڕشی ژنان کۆببنەوە و خۆیان ڕێکبخەن.

لەو چوارچێوەیەدا روکەن نەغەدە ئاماژە بە تێکۆشانی کەژار دەکات، کە هەنگاوی مەزنی ناوە و خەریکی بنیاتنانی خەباتێکی نوێیە لە ڕۆژهەڵاتی کوردستان و ئێران لەسەر بنەمای تێکۆشانی ژنان، کە ئێستا ژنان بە ناسنامەی سیاسی و سەربازی و کۆمەڵایەتی و کولتوورییەوە بەشداری لە هەموو بوارەکانی تێکۆشاندا دەکەن و دەڵێت: زەینەب جەلالیان، وریشە مورادی، پەخشان عەزیزی و هەموو ژنە زیندانیانی دیکە لەسەر ئەو هێڵی تێکۆشانەن.

بەشداری ژنانی گەلانی تر و کاری هاوبەشیان بە پێشەنگایەتیی کەژار، خاڵێکە روکەن نەغەدە هەڵوێستەی لەسەر دەکات و ئاماژە بەوە دەکات، کە کەژار چەندین بڕیاری گرنگی داوە لەپێناو تێکۆشان بۆ ئازادی ژن و کوردستانێکی ئازاد و ئێرانێکی دیموکراتیک لەسەر بنەمای یەکگرتوویی گەلان و نووسیویەتی: هەربۆیە ئێمە سەرقاڵین بە بابەتی تێکۆشان لەپێناو ئازادیدا، نەک بە گۆڕینی دەسەڵات لەپێناو بەرژەوەندیدا. تەلارسازی ئەم فەلسەفەیەش ڕێبەری ئازادی، ڕێبەر ئاپۆیە. هەربۆیە پێویستە خەبات بۆ ئازادی جەستەیی ڕێبەر ئاپۆ بکەین.


#کۆمەڵگەی_ژنانی_ئازادی_رۆژهەڵاتی_کوردستان

🆔 @kjarOffIcialChannel

این ذره ذره
گرمیِ خاموش‌وار ما
یک روز بی‌گمان
سر می‌زند ز جایی و
خورشید می‌شود


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

‌
نیما شفق‌دوست، نوجوان ۱۷ ساله‌ ارومیه‌ای بود که ۱۲ روز با پاهای تیرخورده و حال بد در خانه به صورت پنهانی نگه داشته شد.
پس از آن با اسلحه بالای سر مادر و پدر ایستادند تا بگویند که نیما با سگ‌گاز‌گرفتگی جان خود را از دست داده است.

اسخنان این مادر زخم‌خورده
«نیما، روز ۳۰ شهریورماه برای گرفتن پولش به اسلام‌آباد می‌رود، موقع برگشت به خانه درجریان اعتراضات از پشت به پای نیما تیر می‌زنند، نیما روی زمین می‌افتد، همسایه‌ها نیما را به خانه‌‌شان می‌برند و هر دو پای نیما را می‌بندند و پس از آن به خانه عمویش منتقل می‌کنند و عمو نیز نیما را باماشین به خانه خودمان می‌آورد، سپس نیما را به بیمارستان می‌بریم، اما مقابل در بیمارستان به اندازه‌ای مامور وجود داشت که نیما را به خانه برگرداندیم .

تا اینکه روز ۱۲ مهرماه، حال نیما بسیار بد شد، او را به بیمارستان بردیم، اما دیگر دیر شده بود.
پس از خاک سپاری، چند مامور مسلح به خانه‌امان آمدند و با تهدید از ما خواستند که مصاحبه کنیم و بگوییم که نیما با گازگرفتگی سگ فوت شده است.»


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

خودكشی یك دختر نوجوان در بوكان

روز دوشنبە ١٤ خردادماە ١٤٠٣، یك دختر ۱٣ ساله اهل بوكان با نام «نیان رستگار» فرزند قاسم و شهناز  به دلایل نامعلومی با اقدام به خودکشی به زندگی خود پایان داد.

این دختر نوجوان با حلق آویز کردن خود به زندگی اش پایان داده است.

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

🔻کۆمیتەی کچانی خۆر لە رۆژهەڵات: گۆشەگیریی سەر ئیمڕالی بە واتای گۆشەگیریی ژنان دێت

کۆمیتەی کچانی خۆر لە رۆژهەڵاتی کوردستان دژی گۆشەگیریی سەختی سەر ئیمڕالی، چالاکییەکیان رێکخست و هاوکات پشتیوانیی خۆیان بۆ کەمپەینەکەی کەژار دووپات کردەوە، کە دژی سێدارە رایانگەیاندووە.

لە بەیاننامەیەکدا ئەندامانی کۆمیتەی کچانی خۆر لە رۆژهەڵاتی کوردستان، بەتووندی سەرکۆنەی گۆشەگیری سەختی سەر رێبەر ئاپۆیان کرد و رایانگەیاند ئەو گۆشەگیرییە بەواتای گۆشەگیری تەواوی کۆمەڵگا و بەتایبەت ژنان دێت.

🆔@kjarOfficialChannel

ای روزهای خوب که در راهید!
ای جاده‌های گمشده در مِه!
ای روزهای سختِ ادامه!
از پشت لحظه‌ها به در آیید.
ای روز آفتابی!...


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

ادامه بی‌خبری از وضعیت سوسن حسن‌زاد با گذشت نزدیک به بیست روز از بازداشت

با گذشت نوزده روز از بازداشت سوسن حسن‌زاده، این فعال مدنی و مدرس زبان کُردی، همچنان بدون حق ملاقات با خانواده و تماس با وکیل در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه به‌سر می‌برد.

به نقل از منابع مطلع، : «از زمان بازداشت خانم حسن‌زاده تا امروز وی تنها یک بار تماس تلفنی کوتاهی با خانواده‌اش داشته و از نگهداری خود در سلول انفرادی یک بازداشتگاه امنیتی در ارومیه خبر داده است.»

طبق این گزارش، خانواده این فعال مدنی برای اطلاع از وضعیت او طی این مدت بارها به دادگاه و نهادهای اطلاعاتی بوکان مراجعه کرده‌اند، اما تا کنون هیچ پاسخ روشنی به آنها داده نشده است.

بازداشت خانم حسن‌زاده در پی یورش ماموران با هشت دستگاه خودروی این نهاد و با اعمال خشونت صورت گرفت.


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

#کتاب

برگرفته از کتاب "مسئله‌ی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"

11ـ آسیمیلاسیون
آسیمیلاسیون بیانگر رابطه و عمل یك‌جانبه‌ای است كه انحصارات قدرت و سرمایه‌ی موجود در جامعه‌ی متمدن بر گروه‌های اجتماعی‌ای اجرا می‌كنند كه آن‌ها را تحت بردگی درآورده و جهت كاهش دادن این گروه‌ها به موقعیت ضمیمه و دنباله‌ی خویش بدان متوسل می‌شوند. چیزی كه در آسیمیلاسیون بنیاد كار را تشكیل می‌دهد، تأمین برده‌ها جهت مكانیزم‌های قدرت و استثمار با كمترین هزینه است. با درهم شكستن و فروپاشاندن هویت و مقاومت ماهوی گروهی كه آسیمیله می‌شود، به موقعیتی تنازل داده می‌شوند كه مناسب‌ترین برده‌ها جهت خدمت به قشر ممتاز حاكم در آن گرد آورده شده‌اند. در اینجا كاركرد اساسی كه بر عهده‌ی برده‌ی آسیمیله گشته می‌افتد، تشابه یافتن مطلق به اربابش، نشان دادن همه نوع تلاشی در راه تبدیل شدن به ضمیمه و دنباله‌ی آن جهت اثبات صداقت خویش و بدین ترتیب ایجاد جایگاهی برای خویش در نظام می‌باشد. فردی كه آسیمیلاسیون بر وی اجرا می‌گردد، هیچ چاره‌ی دیگری نداشته و تنها گزینه‌ای كه برای حیات به وی ارائه می‌شود این است كه هر چه زودتر هویت اجتماعی قبلی خویش را ترك گفته و به بهترین شكل خویش را با فرهنگ اربابانش مطابقت دهد. جامعه‌ای كه دچار آسیمیلاسیون گشته است از شبه انسان‌هایی بی‌وجدان، بی‌اخلاق و بی‌ذهنیت تشكیل شده كه مطیع‌ترین، پركارترین انسان‌ها بوده و در بندگی به رقابت می‌پردازند. هیچ تصمیمی نیست كه فرد مذكور آزادانه گرفته و هیچ عملی نیست كه آزادانه انجام داده باشد. وادارش كرده‌اند كه به تمامی ارزش‌های هویتی اجتماعی خیانت نموده و به حیوانی با جامه‌ی انسانی كاهش داده شده است كه تنها و تنها به فكر سیر كردن شكم معده‌ی خویش است. قشر ممتاز حاكم جهت تحمیل این بی‌هویتی بر جامعه‌ی آسیمیلاسیون گشته از دو اسلحه‌ی اساسی بهره می‌برد: اولی، جبر فیزیكی عریان است. در كوچك‌ترین شورش و قیام، شمشیر نابودی را بر سرش به حركت درمی‌آورد. دومی، رو در رو نمودن با گرسنگی و بیكاری است. سعی دارند این قانون آهنین را برقرار سازند: اگر بر هویت فرهنگی خویش ابرام نموده و خدمتكاری مطابق میل ارباب نشوی، یا سر به تن تو نخواهد ماند و یا گرسنه باقی خواهی ماند!
مكانیزم اساسی كه قشر ممتاز حاكم برای این امر ایجاد نموده این است كه برای اینكه هر كسی، هر فردی كه به هرچیز مرتبط با فرهنگی كه مورد آسیمیلاسیون واقع می‌شود علاقه‌مند بوده و با آن فرهنگ مرتبط است هیچ امكان حیاتی در جامعه‌ی رسمی نیابد، تمامی راه‌های پیشرفت فرهنگی ساختاری و ذهنی را مسدود می‌نمایند. تمامی درهای دولتی را بر روی فرد، گروه و تشكل‌هایی كه با فرهنگ معروض آسیمیلاسیون ارتباط برقرار نموده و برای تداوم حیات این فرهنگ كار می‌كنند ـ هر اندازه مستعد باشندـ بسته و جهت اخراج‌شان از حوزه‌های جامعه‌ی غیر دولتی نیز از طریق روش‌های پنهان یا آشكار، نرم و یا خشك همه نوع تدابیری اتخاذ می‌شود. هنگامی كه افراد و تشكل‌هایی كه در ابتدا بصورت آماتور و با علاقه بر روی فرهنگ معروض آسیمیلاسیون كار می‌كنند، در طول دوران بعدی می‌بینند كه تمامی درها بر روی‌شان بسته شده و اگر اصرار بورزند موجودیت فیزیكی‌شان نیز به خطر می‌افتد، یا به جامعه‌ی آسیمیله‌گر دولت‌ـ ملت حاكم می‌پیوندند و یا روش خویش را تغییر داده و راه برون‌رفت و رهایی را در شخصیت مقاومت‌گر فعال و سازمان‌دهی آن می‌جویند. در تمامی تشكل‌های دولت‌ـ ملت مدرنیته‌ی كاپیتالیستی، نمونه‌های بی‌شماری از این دست وجود دارند. مكانیزم مذكور تنها بر روی تجمع‌های اتنیكی و خلق‌ها به اجرا درنمی‌آید؛ بلكه گروه‌های اتنیكی متفاوت و طبقات ستمدیده‌ی ملتی كه قشر ممتاز حاكم بدان منسوب هستند نیز از آسیمیلاسیون بی‌نصیب نمی‌مانند؛ با از دست دادن لهجه‌ی اتنیكی و ارزش‌های فرهنگی آزاد مانده‌شان روبرو می‌شوند.
خلق كرد كه بزرگ‌ترین قربانی آسیمیلاسیون در خاورمیانه می‌باشد، در این موضوع نمونه‌ی جالبی را تشكیل می‌دهند. اصرار بر كرد بودن به معنی روبرو گشتن با مرحله‌ای است كه از بیكار ماندن آغاز شده و تا نسل‌كشی پیش می‌رود. یك فرد كرد هر اندازه مستعد باشد نیز، تا زمانی كه همه نوع سیاست فرهنگی دولت‌ـ ملت حاكم را داوطلبانه نپذیرد، تمامی درهای موجود بر سر راه پیشرفت فردی و نهادی او یك به یك بسته می‌شوند. یا تسلیمیت داوطلبانه را انتخاب خواهد كرد و خواهد دید كه تمامی درهایی كه تا رئیس‌جمهوری می‌روند بر رویش گشوده می‌شوند، یا هنگامی كه تسلیم نشده و مقاومت را انتخاب نماید، تمامی بلایا و مصایب محتملی بر سرش خواهند آمد كه تا نسل‌كشی پیش می‌روند.


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

تو طلوع كردی و عشق بازآمد.

شعر شكوفه كرد،

و كبوتر شادى بال زنان بازگشت،

تنهايى و خستگى بر خاک ریخت.

با توام! و آينه‌هاى خالى،

از تصویرهاى مهر و امید سرشار مى‌شوند ...


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel

حجاب یعنی زور، حجاب یعنی سرکوب زنان!
خشونت علیه زنان، سرکوب، حجاب زوری!

گرافیتی اعتراضی به مناسبت سالمرگ خمینی جلاد
تهران، شهرک اکباتان

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel