Ciwana enternasyonal, KJAR, jinan Yezîdî, DestDan, Gemeinsamkämpfen
Îro jinan enternasyonal û kurd hemû bi hev re kom bûn û metn Reberti li serê sosyalîst û
enternasyonalîst weke utopie axavt. Hevalan enternasyonal ev metn xwand û me bi hev re li serê metn nîqaş kir. Bi taybet li serê wateyê enternasyonal kû ji bo gelê Almanîya bi taybet bi çi wateyê û em çawa dikarin ev zêdetir pratîk bikin.
Piştê wê Aktion di Train de çi bû. Bi zimanê almanî, kurdî, turkî, farisî û spanî metn reberti li serê system kapitaliste modern û şoreşgerî axavt. Die dawiyê de hemû stranê Zîlan xwand
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
Îro jinan enternasyonal û kurd hemû bi hev re kom bûn û metn Reberti li serê sosyalîst û
enternasyonalîst weke utopie axavt. Hevalan enternasyonal ev metn xwand û me bi hev re li serê metn nîqaş kir. Bi taybet li serê wateyê enternasyonal kû ji bo gelê Almanîya bi taybet bi çi wateyê û em çawa dikarin ev zêdetir pratîk bikin.
Piştê wê Aktion di Train de çi bû. Bi zimanê almanî, kurdî, turkî, farisî û spanî metn reberti li serê system kapitaliste modern û şoreşgerî axavt. Die dawiyê de hemû stranê Zîlan xwand
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
دگربار باز خواهم گشت؛
به خاطر لبخند بازخواهم گشت
و با چشمان حیران خویش
به نیمروز زرّین و جنگل سوخته مینگرم،
و دود سیاه نیلگونی که به آسمان کبود برمیخیزد.
سلانه باز میگردم همراه با جویبارانی
که برگهای سوختهی علفزاران خمیده را میشوید.
و یک بار دیگر به هزار رؤیای خویش از آبهایی میاندیشم
که شتابان از کوهها فرو میریزند.
باز خواهم گشت برای شنیدن آوای فلوت و ویولن
در پایکوبیهای دهکده،
نغمههای محبوب دلنواز
که ژرفای نهان حیات بومی را برمیانگیزند،
و نواهای سرگشتهی مبهم که یادآور سحر و افسوناند.
باز خواهم گشت، دگربار باز خواهم گشت،
برای رهایی اندیشهام از سالهای طولانی پر درد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
به خاطر لبخند بازخواهم گشت
و با چشمان حیران خویش
به نیمروز زرّین و جنگل سوخته مینگرم،
و دود سیاه نیلگونی که به آسمان کبود برمیخیزد.
سلانه باز میگردم همراه با جویبارانی
که برگهای سوختهی علفزاران خمیده را میشوید.
و یک بار دیگر به هزار رؤیای خویش از آبهایی میاندیشم
که شتابان از کوهها فرو میریزند.
باز خواهم گشت برای شنیدن آوای فلوت و ویولن
در پایکوبیهای دهکده،
نغمههای محبوب دلنواز
که ژرفای نهان حیات بومی را برمیانگیزند،
و نواهای سرگشتهی مبهم که یادآور سحر و افسوناند.
باز خواهم گشت، دگربار باز خواهم گشت،
برای رهایی اندیشهام از سالهای طولانی پر درد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
در ادامه فشار و سرکوب معلمان، خانم #سکینه_ملکی از فعالین صنفی معلمان استان گیلان شهرستان ( بندرانزلی )که پیشتر با رای هیات رسیدگی به تخلفات اداری به بازنشستگی پیش از موعد و دو گروه تقلیل محکوم شده بود در یک حرکت غیرمنتظره امروز پس از ۲۸ سال خدمت برای آموزش و پرورش با رای تجدید نظر هیات تخلفات با حکم #اخراج مواجه شد.
لازم به ذکر است پیشتر خانم سکینه ملکی در آبان ماه ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی نیز بازداشت شده بود
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
لازم به ذکر است پیشتر خانم سکینه ملکی در آبان ماه ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی نیز بازداشت شده بود
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
kjar جامعه زنان آزاد شرق کوردستان
3ـ بُعد اجتماعي در واقعيت كردها به هنگام بحث از هويت كردي و يا هر هويت ديگري، موردي كه قبل از همه بايد درك گردد اين است كه هويت، يك واقعيت اجتماعي ميباشد. جامعه وسيعترين پديدهاي است كه نوع انسان را شامل ميگردد. بنابراين هنگام استفاده از اصطلاح جامعه، احساس…
به راحتي ميتوانيم بگوييم كه كردها در طول تاريخ با تمايلات طبقاتي شدن برآمده از داخل و يا خارج به وفور آشنا شدهاند. پروتو كردها كه بصورت عميق و شيوهاي انقلابي نئوليتيك را زيستند، از جامعهي طبقاتي سومر بدينسو با طبقاتي شدن آشنا گشتهاند. تكوين طبقاتيِ داراي بُعد خارجي به تدريج بُعد داخلي كسب نموده است. مثلا خاندان گوتي (2150-2250 ق.م) ريشهشان از يك فدراسيون قبيلهاي داراي اصالت كردي ميآيد كه در جامعهي سومر تكوين طبقاتي را زيستهاند. رويدادهاي مشابه بيشماري رخ دادهاند. فدراسيونهاي عشيرهاي كردي، يعني بصورت محسوستر هوريان تأثير بزرگي در تشكلهاي دولتي بابل، هيتيت، آشور و اورارتو در اعصار اوليه داشتهاند؛ يا خاندانهاي بسياري از آنان در برساخت اين دولتها ايفاي نقش نمودهاند و يا دولتهاي مذكور خاندانهاي بسياري را در درون اجتماعات هوري تشكيل دادهاند كه به آنها وابسته بودهاند. اين مسئلهاي قطعي ميباشد. عليرغم اينها نمونههاي اصيل كردي تلاش بسياري به خرج دادهاند تا خصوصيات قبيله و عشيرهي اصلي خويش را حفظ نمايند. قبايل و عشاير در تمامي اين اوضاع آگاهي ژرفي داشتند كه تنها از طريق تشكيل فدراسيونهاي معيني قادر به حفظ موجوديت خويش و زندگي آزاد خواهند بود. كنفدراسيون مادها در اواخر 600 ق. م كه تاريخ فروپاشي امپراطوري آشورميباشد، خود به بزرگترين امپراطوري آن دوران مبدل شد. در دوران اين امپراطوري كه پس از آن با پارسها ادامه يافت، پديدهي طبقاتي در نمونههاي اصيل كردي دروني گشته و ريشه دوانيد. ميتوان گفت كه نظام بيگنشيني كردها، از اين تاريخها به بعد بصورت يك پديدهي اجتماعي درآمد. نمونههاي اصيل كردي در دوران هلنستيك، يعني دوران ساساني و روم، بر اساس نظامهاي (فدراسيونهاي) بيگنشيني و عشيرهاي با همپيمانيهاي متنوع داخلي و خارجي در جهت حفظ موجوديت (جنگهاي اين دوران عموما در مناطقي صورت ميگرفتند كه نمونههاي اصيل كردي در آن زندگي ميكردند) و دفاع از آزادي خويش اهتمام به خرج دادهاند.
تأثير اسلام بعنوان يك حيث اجتماعي جديد بر روي نمونههاي اصيل كردي، از طريق توسعه و تقويت جماعات ديني و نظامهاي بيگنشيني بوده است. جماعتهاي ديني بيشتر جامعهي مدني را به شكل طريقتها تشكيل داده، نظامهاي بيگنشيني سنتي سيستمهاي خويش را به شكل نظامهاي طبقاتي و نظامي پيشرفتهتر نوآوري نموده و تحكيم بخشيدند. ميتوان گفت كه طريقتها هركدام بعنوان يك سازمان جامعهي مدني، پس از جامعهي كاهني زرتشتي، در ساختار اجتماعي ژرفاي هرچه بيشتري به دست آوردند. در واقع طريقتها با شكل خالص خويش، نهادهاي مقاومت در برابر طبقاتي شدن برآمده از قدرت بودند؛ سازمانهاي جامعهي مدني بسيار راديكالتر و كاركرديتر از نمونههاي روزگار ما بودند. ليكن با مداخلهي وافر قدرتها در آنها و كشيدن آنها به مزدوري طبقات بالايي، بخش مهمي از آنها فاسد گشته و به مغايرت با اهداف خويش دچار ميگشتند. جامعهي قرون وسطي را اساسا همگام با مطرح شدن بيگنشينهاي فئودال و جماعتهاي طريقتي ميتوان توصيف نمود. در جامعهي كردي هر دو پديده نيز به وفور ديده شدهاند. بيشتر بيگنشينها به دولتهاي وسيعتر تبديل شدند. بيگنشينهاي كرد تا سدهي 16 در موقعيتي نزديك به استقلال بسر ميبردند. پايبندي نماديني در برابر خلفا داشتند. هنگامي كه در برابر صفويان به امپراطوري عثماني وابسته شدند، آغاز به از دست دادن تدريجي اتونومي خويش گشتند. با از ميان برداشتن بدرخانبيگ به سال 1847 و به تبع آن از ميان برداشتن بيگنشين بوتان، پايانشان رقم زده شد. طريقتها، بويژه قادريها و نقشبنديها به مثابه سازماندهيهاي موازي، بارها و بارها بعنوان آلترناتيو در برابر بيگنشينها مورد استفاده قرار گرفتند. سلاطين مطابق منافع خويش، از هر دو قشر نيز بهره بردند. هنگامي كه در سدهي 19 پايان بيگنشينها را رقم زدند، طريقتهايي كه مطرح كرده بودند، پيشرفت بزرگي را در سطح نمايندگي خويش در جامعهي كرد ايجاد نمودند؛ ليكن اين نقش چون با هدف شكست دادن شورشها ايفا ميگرديد، منفي بود. بدين جهت راهگشاي تخريباتي عميق بر روي جامعه گشتند. افواج حميديه راهگشاي پيامدهايي بسيار مخربتر در جامعهي كرد گرديدند. طبقات فوقاني كرد را هم در داخل خويش و هم در برابر ارمنييان، سوريانيها و عشاير عرب وارد درگيري نمود. بدين ترتيب نامطلوبترين مرحله در مزدوري كرد آغاز گرديد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
تأثير اسلام بعنوان يك حيث اجتماعي جديد بر روي نمونههاي اصيل كردي، از طريق توسعه و تقويت جماعات ديني و نظامهاي بيگنشيني بوده است. جماعتهاي ديني بيشتر جامعهي مدني را به شكل طريقتها تشكيل داده، نظامهاي بيگنشيني سنتي سيستمهاي خويش را به شكل نظامهاي طبقاتي و نظامي پيشرفتهتر نوآوري نموده و تحكيم بخشيدند. ميتوان گفت كه طريقتها هركدام بعنوان يك سازمان جامعهي مدني، پس از جامعهي كاهني زرتشتي، در ساختار اجتماعي ژرفاي هرچه بيشتري به دست آوردند. در واقع طريقتها با شكل خالص خويش، نهادهاي مقاومت در برابر طبقاتي شدن برآمده از قدرت بودند؛ سازمانهاي جامعهي مدني بسيار راديكالتر و كاركرديتر از نمونههاي روزگار ما بودند. ليكن با مداخلهي وافر قدرتها در آنها و كشيدن آنها به مزدوري طبقات بالايي، بخش مهمي از آنها فاسد گشته و به مغايرت با اهداف خويش دچار ميگشتند. جامعهي قرون وسطي را اساسا همگام با مطرح شدن بيگنشينهاي فئودال و جماعتهاي طريقتي ميتوان توصيف نمود. در جامعهي كردي هر دو پديده نيز به وفور ديده شدهاند. بيشتر بيگنشينها به دولتهاي وسيعتر تبديل شدند. بيگنشينهاي كرد تا سدهي 16 در موقعيتي نزديك به استقلال بسر ميبردند. پايبندي نماديني در برابر خلفا داشتند. هنگامي كه در برابر صفويان به امپراطوري عثماني وابسته شدند، آغاز به از دست دادن تدريجي اتونومي خويش گشتند. با از ميان برداشتن بدرخانبيگ به سال 1847 و به تبع آن از ميان برداشتن بيگنشين بوتان، پايانشان رقم زده شد. طريقتها، بويژه قادريها و نقشبنديها به مثابه سازماندهيهاي موازي، بارها و بارها بعنوان آلترناتيو در برابر بيگنشينها مورد استفاده قرار گرفتند. سلاطين مطابق منافع خويش، از هر دو قشر نيز بهره بردند. هنگامي كه در سدهي 19 پايان بيگنشينها را رقم زدند، طريقتهايي كه مطرح كرده بودند، پيشرفت بزرگي را در سطح نمايندگي خويش در جامعهي كرد ايجاد نمودند؛ ليكن اين نقش چون با هدف شكست دادن شورشها ايفا ميگرديد، منفي بود. بدين جهت راهگشاي تخريباتي عميق بر روي جامعه گشتند. افواج حميديه راهگشاي پيامدهايي بسيار مخربتر در جامعهي كرد گرديدند. طبقات فوقاني كرد را هم در داخل خويش و هم در برابر ارمنييان، سوريانيها و عشاير عرب وارد درگيري نمود. بدين ترتيب نامطلوبترين مرحله در مزدوري كرد آغاز گرديد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
رويدادهايي كه همگام با سدهي نوزدهم در جامعهي كرد روي دادند، نتيجهي نيروهاي ديناميك داخلي نبودند. شيوهي واپسگرايي، مزدوريت و به تدريج انكارگرايي شكل رويدادها را تعيين نمود. طبقات فوقاني در مقابل وابستگي به قدرت و كسب رانت، دست برداشتن از هويت كردي را بصورت سياست و يا به عبارت صحيحتر بيسياستي بنيادين درآوردند. جامعهي كرد بزرگترين خيانت تاريخي را در ارتباط با مدرنيتهي كاپيتاليستي، در دويست سال اخير به خود ديد. در اين مسئله، مورد تعيينكننده، منافع مادي طبقهي فوقاني بود. پايبندي به جامعهي كرد، مقتضي تلاش جهت تشكيل جامعهي ملي و جنگ در راه آن بود. هنگامي كه شورشهاي برپا شده بر اين اساس نيز موفقيت كسب نكردند، بصورت ناگزير به سرعت در برابر قدرت تسليم گشته، در برابر رانت كسب شده از هويت كردي دست برداشته، به هويت كردي خيانت نموده و حتي در پاكسازي آن نقش برعهده ميگرفتند، در غير اينصورت قادر به تداوم حيات مادي خويش نميگشتند. چيزي كه باقي ميماند تودههاي بيرهبري بود كه از آگاهي محروم بودند. اينها نيز به فرمهاي هزاران سال قبل يعني به جامعهي كلان و قبيلهاي ابتدايي بازميگشتند. آنها كه در چنگال طريقتها گرفتار ميآمدند نيز تماما از واقعيت اجتماعي دور ميگشتند، زيرا طريقتها در آن سدهها، اساسا بصورت مؤثرترين نهادهاي ايجاد عاملها از بالا تبديل شده بودند. مهمترين رويدادي كه در اين دوران در بُعد اجتماعي مشاهده ميشود، تشكل اقشار وسيع اجتماعي است كه از قبيله و عشيره خارج شده، در سازماندهيهاي بيگنشين و طريقتها جايگاهي نيافته و به عبارت صحيحتر طرد شده است. نوعي بيملكي شدن كه اگرچه بصورت غيرمستقيم اما در نتيجهي پيشرفت كاپيتاليستي ايجاد شده بود، همچنين نوعي تكوين پرولتاريايي موضوع بحث بود كه ناچار از استفاده از دسترنج خويش در بازار در مقابل دستمزد بود. اينها كسان و يا به عبارت صحيحتر بيكساني در موقعيت نيمه كشاورز، رعيت، كارگران مزدبگير فصلي بودند كه به تدريج بر شمارشان افزوده ميشد. اين اقشاري كه در بستر اجتماعي تشكيل ميشدند را از نظر كاتاگوريك كرمانج يعني «فرد كرد» عنوان مينمودند. به تدريج هويت كرمانجي و هويت كردي منطبق گرديدند. در سدههاي 19 و 20 به هنگام بحث از كردها، عموما كرمانج درك ميگرديد.
چيزي كه در اينجا جالب توجه است، پيش آمدن رويدادي نظير آنچه در ميان تبارهاي قومي ترك روي داده بود، در ميان عشاير كرد ـ اگرچه بصورت ديرهنگامـ بود. اين مترادف تمايز مدنيـ بدوي بوجود آمده در ميان اعراب (عرب شهريـ عرب بياباني) بود. هرچه كه طبقهي فوقاني ترك بر پايهي قدرت از طبقهي پاييني خويش تمايز مييافت، اجتماعات تركمني تشكيل شده و وسعت مييافتند. «تركمن» از طرف طبقات فوقاني خويش حقير ديده شده و برچسب «ترك بيادراك» را متحمل ميگشت. در حاليكه هويت سنتي ترك در ميان تركمنها به حياتش ادامه ميداد. همان وضعيت اگرچه به شكل ديرهنگام اما در تمايز يافتن در ميان جامعهي كردي نيز بوجود ميآمد. تفاوت اساسي موجود در اينجا اين بود كه طبقات فوقاني عرب و ترك عموما عناصر حاكم دولتي بودند ولي طبقات فوقاني كرد بيشتر يك قشر مزدور را تشكيل ميدادند. طبقات فوقاني عرب و ترك، با يك هويت عربي و تركي مخصوص به خويش ميزيستند (فرهنگي كه بصورت بسيار قوي در ميان طبقهي فوقاني ترك در جريان بود، يك فرهنگ سلطنتي كسموپوليت بود كه از اختلاط زبان و فرهنگ عربي و فارسي تشكيل ميشد)، اما طبقهي فوقاني كرد در مقابل جاي گرفتن در ميان قدرت، به تناسب بسياري از هويت كردي و بويژه هويت ملي و سياسي كردي جدا شده و عموما به هويت كردي خيانت ميورزيد. راه ديگري جهت نوكري براي قدرت وجود نداشت. بنابراين قشري كه به تدريج بر شمارشان افزوده ميشد (همانند نمونهاي كه در ميان بدويان و تركمنها ديده شد)، كرمانجها بودند. پديدهي كرديت نيز اساسا به صورت توصيف اين قشر درميآمد. اين شكل توسعه نيافته و ابتدايي تحول از جامعهي قبيلهاي و طريقتي به جامعهي ملي، از اين پس قشر اصلي تشكيل دهندهي جامعهي معاصر كردي را تشكيل ميداد. كرمانجهايي كه به مثابه بعنوان نيروي كار آزاد ميشدند، چون بصورت محروم از انقلاب صنعتي تشكيل شده بودند، اكثرا بيكار بودند. رعيت، شكل نيمهـ پرولتاريايي بود كه بيش از هر جايي در حوزهي زراعي توسعه يافت. پس از آن نيروي كار عملگي فصلي ميآمد. اين وضعيتي نظير اوضاعي بود كه در جوامع مستعمره و نيمهمستعمره در جريان بود. وضعيت كرمانجي كه ابتدا در روستا بوجود آمد، در دوران نزديك به روزگار ما تودهي اساسي زاغهنشينهايي شد كه در شهرها تشكيل شدند. تودهي اساسي كوچ به خارج از ميهن نيز بود. اين تصادفي نيست كه اين قشر ـكه در خلأ سياسي و فرهنگ زندگي ميكنندـ تودهي اساسي حزبي كه با ادعاي نمايندگي بُعد اجتماعي معاصر جامعهي كرد ظهور كرده يعني PKK را تشكيل ميدهند.
چيزي كه در اينجا جالب توجه است، پيش آمدن رويدادي نظير آنچه در ميان تبارهاي قومي ترك روي داده بود، در ميان عشاير كرد ـ اگرچه بصورت ديرهنگامـ بود. اين مترادف تمايز مدنيـ بدوي بوجود آمده در ميان اعراب (عرب شهريـ عرب بياباني) بود. هرچه كه طبقهي فوقاني ترك بر پايهي قدرت از طبقهي پاييني خويش تمايز مييافت، اجتماعات تركمني تشكيل شده و وسعت مييافتند. «تركمن» از طرف طبقات فوقاني خويش حقير ديده شده و برچسب «ترك بيادراك» را متحمل ميگشت. در حاليكه هويت سنتي ترك در ميان تركمنها به حياتش ادامه ميداد. همان وضعيت اگرچه به شكل ديرهنگام اما در تمايز يافتن در ميان جامعهي كردي نيز بوجود ميآمد. تفاوت اساسي موجود در اينجا اين بود كه طبقات فوقاني عرب و ترك عموما عناصر حاكم دولتي بودند ولي طبقات فوقاني كرد بيشتر يك قشر مزدور را تشكيل ميدادند. طبقات فوقاني عرب و ترك، با يك هويت عربي و تركي مخصوص به خويش ميزيستند (فرهنگي كه بصورت بسيار قوي در ميان طبقهي فوقاني ترك در جريان بود، يك فرهنگ سلطنتي كسموپوليت بود كه از اختلاط زبان و فرهنگ عربي و فارسي تشكيل ميشد)، اما طبقهي فوقاني كرد در مقابل جاي گرفتن در ميان قدرت، به تناسب بسياري از هويت كردي و بويژه هويت ملي و سياسي كردي جدا شده و عموما به هويت كردي خيانت ميورزيد. راه ديگري جهت نوكري براي قدرت وجود نداشت. بنابراين قشري كه به تدريج بر شمارشان افزوده ميشد (همانند نمونهاي كه در ميان بدويان و تركمنها ديده شد)، كرمانجها بودند. پديدهي كرديت نيز اساسا به صورت توصيف اين قشر درميآمد. اين شكل توسعه نيافته و ابتدايي تحول از جامعهي قبيلهاي و طريقتي به جامعهي ملي، از اين پس قشر اصلي تشكيل دهندهي جامعهي معاصر كردي را تشكيل ميداد. كرمانجهايي كه به مثابه بعنوان نيروي كار آزاد ميشدند، چون بصورت محروم از انقلاب صنعتي تشكيل شده بودند، اكثرا بيكار بودند. رعيت، شكل نيمهـ پرولتاريايي بود كه بيش از هر جايي در حوزهي زراعي توسعه يافت. پس از آن نيروي كار عملگي فصلي ميآمد. اين وضعيتي نظير اوضاعي بود كه در جوامع مستعمره و نيمهمستعمره در جريان بود. وضعيت كرمانجي كه ابتدا در روستا بوجود آمد، در دوران نزديك به روزگار ما تودهي اساسي زاغهنشينهايي شد كه در شهرها تشكيل شدند. تودهي اساسي كوچ به خارج از ميهن نيز بود. اين تصادفي نيست كه اين قشر ـكه در خلأ سياسي و فرهنگ زندگي ميكنندـ تودهي اساسي حزبي كه با ادعاي نمايندگي بُعد اجتماعي معاصر جامعهي كرد ظهور كرده يعني PKK را تشكيل ميدهند.
kjar جامعه زنان آزاد شرق کوردستان pinned «رويدادهايي كه همگام با سدهي نوزدهم در جامعهي كرد روي دادند، نتيجهي نيروهاي ديناميك داخلي نبودند. شيوهي واپسگرايي، مزدوريت و به تدريج انكارگرايي شكل رويدادها را تعيين نمود. طبقات فوقاني در مقابل وابستگي به قدرت و كسب رانت، دست برداشتن از هويت كردي را بصورت…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
_
چالاکیی گەنجانی کۆمیتەی شەهید جەنگاوە باهۆز لە بۆکان بۆ ڕۆژبوونی ڕێبەر ئۆجالان
شەوی ڕابردوو، گەنجانی کۆمیتەی شەهید جەنگاوەر باهۆز لە هەرێمی موکریان، لەسەر پردی کۆبانی لە بۆکان وێنەیەکی رێبەر ئۆجالانیان هەڵواسی و لە بەیاننامەیەکدا رایانگەیاند: ڕۆژبوونی ڕێبەر ئاپۆ وەک خوڵقێنەری ژنی ئازاد و دامەزرێنەری کۆمەڵگەی دێمۆکڕاتیک و ئێکۆلۆژیک و دامەزراندنی پژاک پیرۆز دەکەین.
ئاماژەیان بەوەش کرد لەو ڕۆژەدا یادی هەموو شەهیدانی کوردستان بەرز ڕادەگرن و بەڵێن دەدەن لەسەر رێبازەکانیان بەردەوام بن.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
چالاکیی گەنجانی کۆمیتەی شەهید جەنگاوە باهۆز لە بۆکان بۆ ڕۆژبوونی ڕێبەر ئۆجالان
شەوی ڕابردوو، گەنجانی کۆمیتەی شەهید جەنگاوەر باهۆز لە هەرێمی موکریان، لەسەر پردی کۆبانی لە بۆکان وێنەیەکی رێبەر ئۆجالانیان هەڵواسی و لە بەیاننامەیەکدا رایانگەیاند: ڕۆژبوونی ڕێبەر ئاپۆ وەک خوڵقێنەری ژنی ئازاد و دامەزرێنەری کۆمەڵگەی دێمۆکڕاتیک و ئێکۆلۆژیک و دامەزراندنی پژاک پیرۆز دەکەین.
ئاماژەیان بەوەش کرد لەو ڕۆژەدا یادی هەموو شەهیدانی کوردستان بەرز ڕادەگرن و بەڵێن دەدەن لەسەر رێبازەکانیان بەردەوام بن.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
سبز می شوم
به سمت ِ آفتاب.
و هر روز
برای ِ آرامشِ جهان ِ کوچکم
قدمی بر می دارم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
به سمت ِ آفتاب.
و هر روز
برای ِ آرامشِ جهان ِ کوچکم
قدمی بر می دارم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
سمانه اصغری، فعال حقوق کودک و عضو سابق هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان برای تحمل یکسال حبس به زندان اوین رفت
اسماعیل نظری، همسر سمانه اصغری روز چهارشنبه ۱۵ فروردین نوشت: «حکم یکسال زندان همسرم، از امروز چهارشنبه پانزدهم فروردین، بعد از مراجعه به دادسرای شهرری و انتقال وی به زندان اوین، اجرایی شد.» در ادامه فشارهای امنیتی و اذیت و آزار فعالان مدنی در ایران، شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب پیشتر سمانه اصغری را به یکسال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کرد.
نیروهای امنیتی روز پنجشنبه ۲۳ شهریور با یورش به محل سکونت این دانشجوی دانشگاه خوارزمی پس از تفتیش منزل او را بازداشت کرده و به بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. پس از پایان بازجوییها به زندان قرچک ورامین منتقل شد و چهارشنبه ۱۲ مهر، با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی موقتاً و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شد. این فعال حقوق کودکان پیشتر نیز در خیزش «زن، زندگی، آزادی» در منزل شخصیاش از سوی شش نیروی لباس شخصی و یک مأمور زن که خود را مأمور اداره آب معرفی کرده بودند، بازداشت شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
اسماعیل نظری، همسر سمانه اصغری روز چهارشنبه ۱۵ فروردین نوشت: «حکم یکسال زندان همسرم، از امروز چهارشنبه پانزدهم فروردین، بعد از مراجعه به دادسرای شهرری و انتقال وی به زندان اوین، اجرایی شد.» در ادامه فشارهای امنیتی و اذیت و آزار فعالان مدنی در ایران، شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب پیشتر سمانه اصغری را به یکسال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کرد.
نیروهای امنیتی روز پنجشنبه ۲۳ شهریور با یورش به محل سکونت این دانشجوی دانشگاه خوارزمی پس از تفتیش منزل او را بازداشت کرده و به بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. پس از پایان بازجوییها به زندان قرچک ورامین منتقل شد و چهارشنبه ۱۲ مهر، با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی موقتاً و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شد. این فعال حقوق کودکان پیشتر نیز در خیزش «زن، زندگی، آزادی» در منزل شخصیاش از سوی شش نیروی لباس شخصی و یک مأمور زن که خود را مأمور اداره آب معرفی کرده بودند، بازداشت شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
تجمع کارگران اخراجی سیمان خوزستان
حدود ۷۰ نفر هستیم همه چند ماه و بیشترمون یکسال یا دوسال بیمه دارن
از اول عید تا الان میگن حق ورود ندارین چون مدیر عامل جدید دستور داده تمام نیروها باید اخراج بشن
میگن ک این نیروها هزینه اضافی هست برا شرکت الان این یه عده هستن هنوز کامل نشدیم میگن میخوایم جلو هزینه اضافی رو بگیریم
شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
حدود ۷۰ نفر هستیم همه چند ماه و بیشترمون یکسال یا دوسال بیمه دارن
از اول عید تا الان میگن حق ورود ندارین چون مدیر عامل جدید دستور داده تمام نیروها باید اخراج بشن
میگن ک این نیروها هزینه اضافی هست برا شرکت الان این یه عده هستن هنوز کامل نشدیم میگن میخوایم جلو هزینه اضافی رو بگیریم
شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
kjar جامعه زنان آزاد شرق کوردستان
به راحتي ميتوانيم بگوييم كه كردها در طول تاريخ با تمايلات طبقاتي شدن برآمده از داخل و يا خارج به وفور آشنا شدهاند. پروتو كردها كه بصورت عميق و شيوهاي انقلابي نئوليتيك را زيستند، از جامعهي طبقاتي سومر بدينسو با طبقاتي شدن آشنا گشتهاند. تكوين طبقاتيِ داراي…
تحولات معاصري كه در طبقات فرادست و فرودست در ميان كردها ايجاد شدهاند، حاوي تفاوتهايي مختص به خويش ميباشند. دشوار است كه طبقهي فوقاني كردها را بورژوا عنوان كنيم. بورژوازي بعنوان يک طبقهي نوآور، نيروي گذار اروپاي غربي به سيستمي نوين است؛ همراه با خود يک فرهنگ و تکنيک مختص به خويش را ايجاد نمود. فرهنگ سياسياش به قدرت رسيد. بخشهاي اقتصادي متکي بر سود را مطرح نمود. بدين ترتيب هژمونياش را در سطح جهان برقرار نمود. طبقات بورژوازي که وابسته به آنها و در مناطق وابسته تشکيل شد، ناچار بود تا مقلد باشد. تمامي نظامهاي هژمونيک خصوصيتي مشابه را دارا ميباشند. چيزي که در فرهنگ خاورميانه روي داد نيز شکلي از اين رويداد جهاني بود؛ ولي خاورميانهاي که پيشاهنگي نظام هزاران سالهي تمدن مرکزي را برعهده گرفته بود، در برابر مدرنيتهي کاپيتاليستي بيشتر از سايرين مقاومت نمود. واقعيت مذكور چيزي بود که در امپراطوريهاي عثماني و ايران روي داد که بصورت عروسکهای خيمه شب بازی نظام هژمونيک درآمده بودند. مدتی طولانی در برابر بورژوازی شدن مقاومت صورت گرفت. هنگامی که تصميم به بورژوا شدن نيز گرفته شد، تصميم گرفتند بجای اينکه تماما نابود شوند، صورت بروکراتيک آن را بپذيرند. بورژوازی بروکراتيک به معنی بورژوا شدن به دست دولت است. بصورت عمومیتر به معنی بورژوا شدن ديرهنگام صاحبان سنتي قدرت به شيوهاي واپسگرايانه ميباشد. به همين جهت خلاقيت و سطح ملي اين نوع بورژواها محدود است؛ عموما خصوصيتي کمپرادور (انتقال دهنده، شعبه) را دارا ميباشند.
قابليت بورژوا شدن طبقهي فوقاني کردها نيز چنان اندک بود که ميتوان گفت وجود ندارد. به سبب اينکه خود داراي يک دولت مستقل و يا نيمهمستقل نبوده و از نظر تاريخي نيز دچار يک مزدوريت و انکارگرايي ريشهاي شده بود، تکوين بورژوازي کرد در حد سخن باقي ميماند. نه نيروي مبارزه جهت بازار ملي را دارا بوده و نه يک فرهنگ سياسي معطوف به اين امر را داشت. برعکس، تنها هنگامي که از مبارزه جهت بازار و فرهنگ ملي خويش دست برميدارد، امکان در حيات باقي ماندنش، آن هم بصورت بسيار محدود داده ميشد. بنابراين در طول سدهي 19 و 20 بغير از برخي نمونههاي فردي، شاهد يک صداي بورژوازی کردی نيستيم. برعکس آن، با موضعی همانند کاسهی داغتر از آش(در تاريخ كردها نمونههاي بسياری از اين دست داريم)، هرچه در پاکسازی هويت کردی نقش برعهده میگرفتند، بر سود خويش میافزودند. در تناسب با اين گرايشی که انگار بصورت قانون درآمده بود، با همديگر نه در حيث ملی بلکه در انکارگرايی ملی به رقابت برمیخاستند. ريشههای تاريخیشان نيز جهت در پيش گرفتن اين گرايش بسيار مساعد بود. بغير از عناصر فردي، بحث نمودن از يک طبقهي فوقاني کرد به مثابه بورژوازي خلاق و يا بروکراتيک ميسر نميباشد. بحث نمودن از فرهنگ طبقاتي بورژوا از آن هم دشوارتر ميباشد.
قابليت بورژوا شدن طبقهي فوقاني کردها نيز چنان اندک بود که ميتوان گفت وجود ندارد. به سبب اينکه خود داراي يک دولت مستقل و يا نيمهمستقل نبوده و از نظر تاريخي نيز دچار يک مزدوريت و انکارگرايي ريشهاي شده بود، تکوين بورژوازي کرد در حد سخن باقي ميماند. نه نيروي مبارزه جهت بازار ملي را دارا بوده و نه يک فرهنگ سياسي معطوف به اين امر را داشت. برعکس، تنها هنگامي که از مبارزه جهت بازار و فرهنگ ملي خويش دست برميدارد، امکان در حيات باقي ماندنش، آن هم بصورت بسيار محدود داده ميشد. بنابراين در طول سدهي 19 و 20 بغير از برخي نمونههاي فردي، شاهد يک صداي بورژوازی کردی نيستيم. برعکس آن، با موضعی همانند کاسهی داغتر از آش(در تاريخ كردها نمونههاي بسياری از اين دست داريم)، هرچه در پاکسازی هويت کردی نقش برعهده میگرفتند، بر سود خويش میافزودند. در تناسب با اين گرايشی که انگار بصورت قانون درآمده بود، با همديگر نه در حيث ملی بلکه در انکارگرايی ملی به رقابت برمیخاستند. ريشههای تاريخیشان نيز جهت در پيش گرفتن اين گرايش بسيار مساعد بود. بغير از عناصر فردي، بحث نمودن از يک طبقهي فوقاني کرد به مثابه بورژوازي خلاق و يا بروکراتيک ميسر نميباشد. بحث نمودن از فرهنگ طبقاتي بورژوا از آن هم دشوارتر ميباشد.
تا حدودي کيفيت بورژوازي سفيد ترک را که در سدهي 20 خويش را بعنوان جمعيت اتحاد و ترقي و جمهوري ترکيه سازماندهي نموده بود، تشريح کرده بوديم. حقيقتا نيز نوعي تکوين بورژوازي وجود داشت که تحت اين شابلونها، کفهي بروکراتيک آن سنگينتر بود. قطعا اين يک تکوين بورژوازي متکي بر قدرت بود. همچنين بدون تکيه بر يک نيروي هژمونيک خارجي نميتوانست تشکل يابد. در داخل نيز به ميزاني که بورژواهاي مسيحي ارمني و رومي ـکه بصورت پيشرستر بورژوازي گشته بودندـ را پاکسازي کرد، توانست توسعه يابد. صحيحترين کار اين است که پاکسازي (نسلکشي) ارمنيان و روميها را بر پايهي اين واقعيت طبقاتي و هژمونيک تحليل نماييم. نيروي هژمونيک بورژوازي سفيد ترک، اساسا سرمايهداران يهودي و عناصر فرهنگي آن بودند. به عبارت صحيحتر، اينها هم از نظر مادي و هم ايدئولوژيک، در موقعيت هژمونيک بودند. همچنين از صدها سال بدينسو بورژواهاي ارمني و رومي در حکم مانعي جلوي روي آنان قرار داشتند. به اقتضاي قانون سود بيشينه، بايد از اين موانع رهايي مييافتند. جنگ جهاني اول و مبارزهي رهايي ملي، اين فرصت را به آنان بخشيد. ترکها و عناصر غير ملي اقليتهاي غيرمسلماني که در نهالستان خويش پرورششان داده بودند را تحت رهبريت خويش استادانه متحد نمودند. از هر دو جنگ نيز بعنوان نيروي حاکم خارج شدند. همچنين موقعيت قوي آنان در هژموني انگلستان در سطح جهان، آنها را کاملا صاحب شانس مينمود. اعلام جمهوري بر پايهي سازش با انگليسها، فرصتي بيهمپا را به اين اقشار بخشيد. جمهوري نوين هم از نظر جغرافيك و هم جمعيتي پتانسيل بزرگي را جهت سود بيشينهي کاپيتاليستي در خويش ميپروراند. ارمنيها و روميان پاکسازي شده و «چرکس»هايي که عناد ميورزيدند نيز به خارج از نظام رانده شده بودند. از اقشار باقيمانده مسلمانان بالکان و قفقازيالاصل ميتوانستند کادرهاي بروکرات ايدهآل جمهوري را گرد آورند. اعراب نيز طرد شده بودند. اين کردها بودند که بعنوان تنها منبع تهديد بزرگ براي آنان باقي مانده بودند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
kjar جامعه زنان آزاد شرق کوردستان pinned «تا حدودي کيفيت بورژوازي سفيد ترک را که در سدهي 20 خويش را بعنوان جمعيت اتحاد و ترقي و جمهوري ترکيه سازماندهي نموده بود، تشريح کرده بوديم. حقيقتا نيز نوعي تکوين بورژوازي وجود داشت که تحت اين شابلونها، کفهي بروکراتيک آن سنگينتر بود. قطعا اين يک تکوين بورژوازي…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻داڵگەیل ئاشتی بۆکان ٤ ئاپریل وە ڕێککەفت ژیانەوە و هاتنە دەیشت حەقیقەتەیل ناو بردنە
داڵگەیل ئاشتی بۆکان ک وێنەی ڕێبەر خەڵق کورد عەبدولڵا ئۆجاڵان، وێنەی پژاک، کۆدار و کژار هاودەسیان، چالاکیێگ وە بوونەی ڕووژ لە داڵگ بیێن ڕێبەر ئۆجاڵان و دامەزریان پژاک ئەنجام دانە.
داڵگەیل ئاشتی ٤ ئاپریل وە ڕێککەفت ژیانەوە و هاتنە دەیشت گشت حەقەیقەتەیل ناو بردنە.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
داڵگەیل ئاشتی بۆکان ک وێنەی ڕێبەر خەڵق کورد عەبدولڵا ئۆجاڵان، وێنەی پژاک، کۆدار و کژار هاودەسیان، چالاکیێگ وە بوونەی ڕووژ لە داڵگ بیێن ڕێبەر ئۆجاڵان و دامەزریان پژاک ئەنجام دانە.
داڵگەیل ئاشتی ٤ ئاپریل وە ڕێککەفت ژیانەوە و هاتنە دەیشت گشت حەقەیقەتەیل ناو بردنە.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
من می نویسم
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
مینویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم و شعر را به پیروزی برسانم
مینویسم تا خوشههای گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویسم تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویسم تا دنیا را از دندانهای هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
مینویسم تا زنان را از سلولهای ستم از شهرهایی مرده
از ایالتهای بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
مینویسم تا واژهها را از تفتیش از بوکشیدن سگها
از تیغ سانسور برهانم
مینویسم تا زنی را که دوست دارم
از شهر بیشعر،
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویسم تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ میرهاند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
مینویسم تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم و شعر را به پیروزی برسانم
مینویسم تا خوشههای گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویسم تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویسم تا دنیا را از دندانهای هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
مینویسم تا زنان را از سلولهای ستم از شهرهایی مرده
از ایالتهای بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
مینویسم تا واژهها را از تفتیش از بوکشیدن سگها
از تیغ سانسور برهانم
مینویسم تا زنی را که دوست دارم
از شهر بیشعر،
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویسم تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ میرهاند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
فهیمه سلطانی، دانشجوی رشتهی حقوق دانشگاه اصفهان که پیشتر به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود، شنبه ۱۸ فروردین پس از احضار به ادارهی اطلاعات سپاه اصفهان بازداشت شد.
هنوز از وضعیت فعلی این دانشجو و دلیل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
هنوز از وضعیت فعلی این دانشجو و دلیل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی سراسری بازنشستگان تامین اجتماعی اراک مقابل سازمان تامین اجتماعی استان مرکزی با فریاد: وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه!
یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel