Telegram Web Link
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چه مظلومی تو، ایران!

اولین پیام‌هایی که امروز پس از بیداری دیدم و خواندم، خبر از اتفاق مهمی داشتند؛ آغاز حمله‌ی موشکی ایران به اسرائیل!
این بیداری، توگویی بازگشتی دوباره به خواب بود، خواب نه؛ کابوس! کابوس جنگ، کابوسی که نظر به خشم و غرور و تعصب ذاتی طرفین ماجرا، چند روزی است ذهن و زبان و چشم و‌گوش دلسوزان را درگیر خود کرده‌بود و حالا نشان داد که نگرانی‌ها بی‌دلیل نبوده‌است.
اما، غم‌انگیز و انگیزه‌ی این سطور اشک‌آمیز، این است که در فضای مجازی و واقعی، اغلب عکس‌العمل‌ها و یادداشتهای پیرامون این خبر، از نوعی رضایت عمومی و شادی شاهدان داخلی و خارجی، نسبت به این واقعه‌ی مهیب و مهلک و این شروع پایانبخش، حکایت دارد!
در پاسخ، دوستی که این اتفاق را سرآغاز بهروزی ایرانیان دانسته بود، نوشتم؛ جنگ، پیامدی جز ویرانی ندارد، هیچ جنگی به آبادی و آزادی و شادی منتهی نشده‌است و هیچ عاقلی نمی‌تواند از وقوع جنگ، شاد باشد.
و دوست من، همراه با استیکرهای اشک و لبخند، برایم نوشت: دیگی که برای مردم نمی‌جوشد، بگذار سر سگ در آن بجوشد...
بغض گلویم را گرفت. دیگر چیزی در جواب کسی ننوشتم. دو دوبیتی، به ذهن و زبانم رسید که نوشتم و در پایان پیشکشتان می‌کنم. هنوز هم در مغزم این پرسش تکرار می‌شود؛ چه شد ایران به این روز افتاد که دست‌کم برخی از مردمش، با لبخند و آغوش باز، از وقوع جنگ و موشک‌پرانی و ویرانی، استقبال کنند؟!

ایران!

خزان است این بهارانت؛ بەچشمم
پریشانند یارانت، بەچشمم
مگر اشک تو را می‌گرید، ایران؛
کە خوناب است بارانت؛ بەچشمم؟!

مه‌زلووم...

وەلاتێ شائر و شاباز و شێران
بهیشتا بوو ل بەر چاڤێن خوە وێران
نە شاھان دل دانە تە، نە فەخێران
چ مەزلوومی، چ مەزلوومی تو، ئێران!

(به فارسی؛
سرزمین شعرا و شیران و شهبازها/ بهشتی که برابر چشم خودش خراب شد/ نه شاهان، نه تهیدستان، کسی دلش با تو نیست/ عجب مظلومی هستی تو، ایران!).


بادا که نگرانی ما و مانندان ما، بی‌مورد باشد.

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
‍ ‍ اعلام برنامه‌ی کانیادل در سال ۱۴۰۳

دوستان عزیز و اهل قلمِ کانیادل، درود برشما.
🔸ضمن عرض شادباش مجدد سال نو و آرزوی سالی پر از خیر و برکت برای یکایک شما ارجمندان، پیرو مصوبات آخرین جلسه‌ی کانیادل در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال گذشته، به آگاهی می‌رساند؛
به امید خدا و طبق عهد و پیمان شفاهی که با یکدیگر بستیم، اولین نشست تخصصی انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل در محل کانون دانشگاهیان خراسان برگزار خواهد شد.
🔹توضیح این نکته ضروری است که؛ براساس  پیشنهاد مسئولانه‌ و متین برخی همراهان، در دور جدید سلسله نشست‌های کانیادل، این انجمن بر سه محورعمده‌ متمرکز می‌شود و برنامه‌هایش را بر همین اساس در زمان‌های معین پیش خواهد برد؛ ١ ـ شعر و نقدشعر  ٢ ـ سخنانی پیرامون فرهنگ و تاریخ. و ٣ـ موسیقی بومی مقامی.
🔸این سه بخش در ضمن تایم‌بندی ذیل تقدیم و اجرا خواهد شد؛
١ ـ خیرمقدم‌گویی و سخنان مقدماتی و مناسبتی (۱۰ دقیقه).
٢ ـ  بخش نخست شعرخوانی و نقد و بررسی اشعار (نیم ساعت).
٣ ـ نخستین بخش اجرای موسیقی بومی مقامی (۲۰ دقیقه).
٣ ـ دعوت از مهمان یا سخنران ویژه فراخور فرصت و امکان (١٠دقیقه).
٤ ـ  بخش دوم شعرخوانی و نقد و بررسی اشعار (نیم ساعت). 
5- دومین بخش اجرای موسیقی بومی مقامی (۲۰ دقیقه).
🔹مطابق این زمانبندی، کل برنامه‌ی کانیادل در یک تایم 2 ساعته انجام و اتمام می‌یابد و لازمه‌ی پایبندی به این زمانبندی، حضور به‌موقع و تعهد یاران و همراهان به تایم اعلامی از سوی مجری در هر برنامه است.  به امید دیدار.
🔸زمان نخستین برنامه‌ی سال جدید:
چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ از ساعت ۱٨ الی ۲۰
🔹مکان:
مشهد ـ بزرگراه شهید کلانتری ـ بین کلانتری ۲۲ و ۲۴ ـ پلاک ۳۱۰

✍️ انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل

@kaniyadil
برگزاری نخستین نشست کانیادل در ۱۴۰۳؛

گل‌های ادب و هنر کوردی، شکفتند


ششمین نشست دور جدید انجمن فرهنگی‌ و ادبی کانیادل و نخستین همنشینی سال جدید، در بیست‌ونهمین روز فروردین‌ماه ۱۴۰۳، در دفتر کانون دانشگاهیان خراسان برگزار و مثل همیشه با استقبال شوق‌آفرین اهل ادب، فرهنگ‌دوستان و هنرمندان کورد خراسان، مواجه شد.  
در این نشست نیز، حضور نویسندگان، شعرا، هنرمندان و علاقمندان شعر و هنر کوردی، به‌شکل افتخارانگیزی به چشم آمد و سخنرانی، هنرنمایی‌ و شعرخوانی‌ اهل دل، اسباب دلگرمی بسیار شد.
به نشان اختصار، به همین اندک اکتفا و ادامه‌ی گزارش به نگاه نوازشگر شما در تماشای تصاویر گویایی که سرهلدان عزیز زحمت آن را کشیده‌است، واگذار می‌شود.
به امید خدا، نشست بعدی کانیادل، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت‌ماه راس ساعت ۱۸ در محل همیشگی‌اش برگزار خواهد شد.
ضمن تقدیم سپاس‌ گرم و فروتنانه به عزیزانی که در این نشست، همراه و همکلام کانیادل بودند، از کانون دانشگاهیان خراسان و حمایت مدیران آگاهش و نیز از برادرم حاج محمد حسین‌پور، مجری و مدیر مخلص کانیادل، صمیمانه‌ متشکرم.
به امید دیدار
دوباره.

ارادتمند؛ علیرضا سپاهی لایین
@kaniyadil
کینگا؟

تو کو دەستخوەنگا ئەورێن ئاسمینی
ل من کە! سا چ بێ‌باران دمینی؟
کراسێ کو تژی ئوردی‌بهێشتە
ببێژ کو کینگا تێیی داوەشینی؟

چه وقت؟

تو کە خواهرخواندە ابرهای آسمانی
بر من ببار! چرا بی باران می‌مانی؟
پیراهنی را کە سرشار اردیبهشت است
بگو که چه وقت می‌آیی تا بتکانی؟


#دوکتور_سادق_فه‌رهادی
@kaniyadil
Jinek bi navê helbestê...

Jinek, navê wê sitran bû
Çiqas aram dimeşîya
Nema rêya têda diçû
Jinek baran bû, çavên wê
Jinek baran bû, li malê
Ji avis hewra sersalê...

Jinek tekbîretol'êhram
ji bo ku, ez nimêj kim ser gulîyên wê
Û qedqamet li ser lêvan
Jinek can bû
Mîna jînê
Mîna beybûngulên mêrgan
Wekî teyr û wekî bazan
Lê, dûr ji kerb û ji kîn ê
hat û derdê mi wenda kir
Gilî-gazî hilanî bir
Gulek maye şûnê, li vir

Gerê dîsa xwe peyda kim
Bi vê gulê xwe dilşa kim
Evîndar im, evîndar bim
evîndarî, xwedêxwest e;
Jinek; navê wê helbest e...


#Mecîd_Rehwerd
*

ژنەک ب ناڤێ ھەلبەستێ


ژنەک، ناڤێ وێ ستران بوو
چقاس ئارام دمەشیا
نەما رێیا تێدا دچوو
ژنەک باران بوو، چاڤێن وێ
ژنەک باران بوو، ل مالێ
ژ ئاڤس ھەورا سەرسالێ...

ژنەک تکبیرەالاحرام
ژ بۆ کو، ئەز نمێژ کم سەر گولیێن وێ
و قدقامت ل سەر لێڤان
ژنەک جان بوو
مینا ژینێ
مینا بەیبوونگولێن مێرگان
وەکی تەیر و وەکی بازان
لێ، دوور ژ کەرب و ژ کینێ
ھات و دەردێ من وەندا کر
گلی-گازی ھلانی بر
گولەک مایە شوونێ، ل ڤر

گەرێ دیسا خوە پەیدا کم
ب ڤێ گولێ خوە دلشا کم
ئەڤیندارم، ئەڤیندار بم
ئەڤینداری، خوەدێ خوەستە
ژنەک؛ ناڤێ وێ ھەلبەستە

#مەجید_رەھوەرد
@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
بگفتا مبر نام من پیش دوست
به انگیزه‌ی روز ملی سعدی و حضور تاریخی‌اش در ذهن و زبان همه‌ی ما

اول اردیبشت‌ماه، براساس تقویم رسمی ایران، روزملی سعدی نام گرفته‌است. این روز را به همه‌ی پارسی‌زبانان، به اهل قلم و به‌ویژه شعرای پارسی‌سرا، شادباش می‌گویم.
سعدی، شاعر و ادیب و سخنوری کم‌نظیر است و بزرگان تاریخ ادبیات ایران، بالاتفاق معتقدند که او از جمله استوانه‌های ادب پارسی است. در بزرگی و تاثیر فرهنگی و ادبی شیخ اجل برهمه‌ی ایرانیان و همچنین بر کوردهای ساکن در چهاربخش کوردستان؛ به‌ویژه ایران، نه جای تردید است و نه مجال سخن گفتن همچو منی که دراین باب، بضاعتم اندک است.
از جمله دلایلی که می‌توانم نوشتن این سطور را با آن توجیه کنم، اشاره به این واقعیت است که؛ آثار سعدی مخصوصا بوستان و گلستان، تا همین اواخر در مدارس و مکاتب کوردستان، به عنوان کتاب درسی رسمی تدریس می‌شد و شعرای بزرگی چون ملای جزیری، محوی و هژار و... به‌شکل عمیقی متاثر از سعدی بوده‌اند.
دلیل دیگرم، ذکر یک نکته‌ در خصوص تاثیرپذیری احتمالی سعدی از زبان و واژگان کوردهای هم‌عصرخود در شیرازاست. این اتفاق بعضا در غزل‌های حافظ هم افتاده‌است و می‌دانیم که شیراز، از دیرباز محل سکونت طوایفی از کوردها ازجمله شبانکاره‌ها بوده‌است. یکی از منابع معتبر تاریخی در این باره، کتاب فارس‌نامه ابن بلخی است که بین سال‌های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری نوشته شده و کوردهای ساکن منطقه‌ی فارس را شامل پنج گروه اسماعیلیان، رامانیان، کرزومیان، مسعودیان و شکانیان دانسته‌است. چنان‌که در منابع دیگر هم تصریح شده‌است، سابقه‌ی حضور کوردها در شیراز به زمان اشکانیان بازمی‌گردد.
و اما؛ سعدی، در باب سوم بوستان، حکایتی دارد از این قرار:

به مجنون کسی گفت که‌ای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی به حی؟
مگر در سرت شور لیلی نماند
خیالت دگر گشت و میلی نماند؟
چو بشنید بیچاره بگریست زار
که ای خواجه دستم ز دامن بدار
مرا خود دلی دردمند است ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش
نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود
بگفت ای وفادار فرخنده خوی
پیامی که داری به لیلی بگوی
بگفتا مبر نام من پیش دوست
که حیف است نام من آنجا که اوست!

در این حکایت زیبا، محل تامل و توضیح من، واژه‌ی «مَریش» است در مصرع دوم از بیت چهارم. رجوع به فرهنگهای لغت و ازجمله دهخدا، ما را به دو معنی «ریش نکردن، یعنی صیغه‌ی نهی از فعل ریشیدن یا ریش کردن» و نیز «تیری که برآن پر نهاده باشند»، می‌رساند. این در حالی است که از ظاهر بیت، معنی دیگری از مریش مستفاد می‌شود و آن چیزی نیست جز نریختن و نپاشیدن.
نکته‌ای که مورد غفلت مرحوم دهخدا و دیگر لغت‌شناسان و مولفین فرهنگ‌های لغات قرارگرفته، این است که؛ واژه‌ی مَریش، در کوردی به‌وفور استعمال می‌شود و معنای آن ریختن و پاشیدن است. یعنی همان‌که امروزمصطلح است و می‌گویم؛ نمک به زخمم نپاش! پس، مریش یعنی نپاش و نریز. مَریش، همان واژه‌ی کوردی «مَریژ است که در لهجه‌های مختلف، هردو صورت آن به‌کار می‌رود. علاوه براین، در کوردی دو فعل رَشاندن و رَشین هم داریم که معنی پاشاندن و پاشیدن دارند.
پس، معنی و ماخذ واژه و بیت روشن است.
و عرض پایانی من این که؛ شک نیست نگریستن از زاویه‌ی تاثیر و تاثر دو زبان هم‌خانواده‌ی کوردی و فارسی، می‌تواند به فهم دقیق و دور از تعصب ادبیات کهن و کلاسیک این سرزمین، کمک شایانی بکند.


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
2024/11/16 06:57:17
Back to Top
HTML Embed Code: