Telegram Web Link
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چند خط و خاطره
با؛ نوروز دانش و ورزش

نوروز ۱۴۰۳ هم گذشت و برای من که توفیق تاریخ و جغرافیا رفیق راهم بود تا روزهای آغازین سال را در دامن طبیعت زیبای زادگاهم؛ بخش هزارمسجد و کنار اهالی باصفایش بگذرانم، مثل همیشه توأم شد با اوقاتی دلپذیر و خاطراتی کم‌نظیر. جدای از طبیعت‌گردی و دیدار یاران و صدالبته زیارت شیرین پدر و مادر و اقوام و آشنایان که همچون همه‌سال اسباب نشاط و تجدید نیروی حیات شد، در یکی‌دو رخداد مبارک هم شاهد و شریک بودم که بهانه‌ی عمده‌ی این یادداشت کوتاه، اشاره و تاملی دوباره بر آنهاست...
روز و روزهای خوبی طی شد و شما لحظات بهتر و نکات بیشتر را در قاب این تصاویر و گزارش مکتوب مختصری که تقدیم شده‌است، خواهید دید و شنید...


#سپاهی_لایین کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چند خط و خاطره
با؛ نوروز دانش و ورزش

نوروز ۱۴۰۳ هم گذشت و برای من که توفیق تاریخ و جغرافیا رفیق راهم بود تا روزهای آغازین سال را در دامن طبیعت زیبای زادگاهم؛ بخش هزارمسجد و کنار اهالی باصفایش بگذرانم، مثل همیشه توأم شد با اوقاتی دلپذیر و خاطراتی کم‌نظیر. جدای از طبیعت‌گردی و دیدار یاران و صدالبته زیارت شیرین پدر و مادر و اقوام و آشنایان که همچون همه‌سال اسباب نشاط و تجدید نیروی حیات شد، در یکی‌دو رخداد مبارک هم شاهد و شریک بودم که بهانه‌ی عمده‌ی این یادداشت کوتاه، اشاره و تاملی دوباره بر آنهاست.
شورای مردمی لاین‌شهر و شهردار پرتلاشش، برآن شده‌اند که به دستیاری جمعی از فرزندان هزارمسجد، کتاب یا مجموعه‌ای مختصر و موثر برای معرفی بخش هزارمسجد و لاین (لایین)، تالیف و منتشر کنند. به این انگیزه و به دعوت دوستان اهل دل و دانش آقایان علی جلایر و احمد مزروعی، ساعاتی همنشین برادرانم محمد نجاتی (شهردار) و رستم داستانی (رئیس شورای لاین‌شهر) شدیم و در باب این حرکت بایسته و شایسته گپ زدیم. امیدوارم ماحصل این نشست و همکاری متعهدانه و عالمانه‌ی اهل قلم و کاربه‌دستان شهر و شورای لاین‌، مکتوبی مفید و مانا باشد برای مردم و مشتاقان لاین‌گردی و هزارمسجدنوردی.
اما، در دهمین روز فروردین، در روستای زادگاهم سنگدیوار، به همراهی جمعی از مردم و هنرمندان و ورزش‌دوستان روستا، ساعتی را میزبان کاروان جوانان و نوجوانان دوچرخه‌سواری بودیم که از لاین، رکاب زده‌بودند و این بار، مقصدشان روستای مرزی ما و خانه‌ی ورزش روستا بود. نخست باید دستمریزاد بگویم به حامیان و همراهان و بانیان این ایده‌ی عالی و بطور خاص سپاس و خداقوت بگویم به دوست و برادر فرهنگ‌مدار و ورزشیارم علی‌اصغر جان ضیایی که هربار، همرکاب پسران و دختران عزیز هزارمسجدی، مسیرها را می‌پیماید و همانند پدر و برادری دلسوز، مراقب و مشوق آنان است. در این روز، دوستان مهربانم آقایان بابایی و بهشتی نیز، همدوش و همرکاب جمع بودند که دیدارشان مایه‌ی مسرت شد.
سپس، باید سپاس بگویم به دو دایی و خواهرزاده‌ی هنرمند آقایان ابوالفضل ترابیان و ژیکان سپاهی لایین، که با نوازندگی دلنشین‌شان، خستگی راه را از تن رکاب‌زنان و میهمانان مراسم، زدودند.
برای من هم مایه‌ی مباهات بود که فرصتی یافتم دقایقی برای حاضران از اهمیت و ارتباط ورزش و دانش و تندرستی و ادبیات و زبان مادری بگویم و بعد هم، همراه پدرم و فرزندان خانواده، چند جلد کتاب به دوچرخه‌سواران گرامی، هدیه کنیم.
القصه؛ روز و روزهای خوبی طی شد... و من به همین گزارش کوتاه اکتفا و آن را به یک دوبیتی کوردی ختم می‌کنم. این دو بیت بداهه، صرف میزبانی و عرض ارادت به ورزشکاران، نوشته‌ شده بود و شما لحظات بهتر و نکات زیباتر را از زبان تصاویر خواهید دید و شنید...

بلڤ، تا ڤێ جەهانا بڵڤینی
بکەن تا یار و داران بشکڤینی
لڤ و کەن، کارێ جانێ تەندورستە؛
وەرە وەرزش کە تا سالم بمینی
...

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from Mehdi Esmaeil Zade
Audio_2024_04_03_13_04_40.aac
6.4 MB
Kormanji
🌱🌱🌱🌱کیژان بهارئ🌱🌱🌱


🔹شعر:
دکتر صادق فرهادی
🔹آواز:
مهدی اسماعیل زاده
@mehdi_esmaeil_zade
🔹کیبورد:
مجید رستمی

🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷
Forwarded from عکس نگار
اعلام برنامه‌ی کانیادل در سال ۱۴۰۳

دوستان عزیز و اهل قلمِ کانیادل، درود برشما.
🔸ضمن عرض شادباش مجدد سال نو و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و تبریک پیشاپیش عید سعید فطر خدمت یکایک شما ارجمندان، پیرو مصوبات آخرین جلسه‌ی کانیادل در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال گذشته، به آگاهی می‌رساند؛
به امید خدا و طبق عهد و پیمان شفاهی که با یکدیگر بستیم، با پایان یافتن تعطیلات عید فطر، اولین نشست تخصصی انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل در محل کانون دانشگاهیان خراسان برگزار خواهد شد.
🔹توضیح این نکته ضروری است که؛ براساس  پیشنهاد مسئولانه‌ و متین برخی همراهان، در دور جدید سلسله نشست‌های کانیادل، این انجمن بر سه محورعمده‌ متمرکز می‌شود و برنامه‌هایش را بر همین اساس در زمان‌های معین پیش خواهد برد؛ ١ ـ شعر و نقدشعر  ٢ ـ سخنانی پیرامون فرهنگ و تاریخ. و ٣ـ موسیقی بومی مقامی.
🔸این سه بخش در ضمن تایم‌بندی ذیل تقدیم و اجرا خواهد شد؛
١ ـ خیرمقدم‌گویی و سخنان مقدماتی و مناسبتی (۱۰ دقیقه).
٢ ـ  بخش نخست شعرخوانی و نقد و بررسی اشعار (نیم ساعت).
٣ ـ نخستین بخش اجرای موسیقی بومی مقامی (۲۰ دقیقه).
٣ ـ دعوت از مهمان یا سخنران ویژه فراخور فرصت و امکان (١٠دقیقه).
٤ ـ  بخش دوم شعرخوانی و نقد و بررسی اشعار (نیم ساعت). 
5- دومین بخش اجرای موسیقی بومی مقامی (۲۰ دقیقه).
🔹مطابق این زمانبندی، کل برنامه‌ی کانیادل در یک تایم 2 ساعته انجام و اتمام می‌یابد و لازمه‌ی پایبندی به این زمانبندی، حضور به‌موقع و تعهد یاران و همراهان به تایم اعلامی از سوی مجری در هر برنامه است.  به امید دیدار.
🔸زمان نخستین برنامه‌ی سال جدید:
چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ از ساعت ۱٨ الی ۲۰
🔹مکان:
مشهد ـ بزرگراه شهید کلانتری ـ بین کلانتری ۲۲ و ۲۴ ـ پلاک ۳۰۰

✍️ انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل

@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
نفرینی که نفرت ندارد!

خدا نیامرزد پدر کاشف استیکر و طراح ایموجی و.... را.
خدا لعنت کند کسی را کە در اپلیکیشن‌های ارتباط جمعی، امکان ضبط و ارسال صدا را باب کرد...
این نفرین‌ها، مزاحی است که گاه پس از دیدن استیکرهای خنده و گریه و گل در مناسبات مجازی جمعی یا مکاتبات فردی، به ذهنم می‌رسد...
صد البته، همیشه هم از این مزاح بی‌منظور منصرف می‌شوم چون پیش می‌آید که خودم در مواقع اضطرار و تنگنای زمان و ضرورت اختصار، به ارسال صوت یا استیکر اکتفا می‌کنم‌ و‌ دیده‌ام نوشته‌هایی طویل و ملال‌آور را نیز، که حتی به‌قدر یک استیکر، بار معنایی ندارند...
ولی مساله‌ی من این نیست. مساله، مسئولیت‌ندانی و کاهلی ملی ماست در فهم لذت‌ها و حرمت‌های مکتوب. منظور من این است که؛
ملت ما، چرا و تا کجا قرار است قلم‌گریز و معناستیز باشد؟!
همه بهتر از من می‌دانید؛
نوشتن، یک فضیلت علمی است، چرا که تنها به هنگام نوشتن، امکان تفکر و خلاقیت ذوقی و مجال کافی برای بیان احساس و عواطف و ادای احترام، فراهم می‌شود. وانگهی، مقصود از نوشتن، صرفا پاسخ‌گفتن نیست اگر چه پاسخ گفتن هم از جنبه‌های علمی و اخلاقی، امری الزامی است و معیار معرفت. ولی، نوشتن با امکانی که برای تصحیح خطای املایی و بدفهمی احتمالی دارد، کماکان یک هنر است و باب ادبیات و تمرین تفکر... و محملی است برای تعالی روح و روان انسان...
در جامعه‌ای که گرایش به حرکت در سطح و شفاهی شدن، آن را به‌شدت تهدید می‌کند و رفته‌رفته مردم را به سمت ابتذال ذهن‌ و ذوق و زبان می‌برد، نوشتن یک نعمت و فرصت است برای حفظ جدیت و جذابیت و نیل به آرامش و آراستگی و نجات از لودگی و بیهودگی...
نوشتن، در همه‌ی جوامع، یک امتیاز متفاوت و مهم است برای رشد جمعی و نشاط قلبی... در عین حال، برای جوامع زبانی کوچکی مثل کوردهای خراسان که به هر دلیلی از قافله‌ی کتابت و رسمیت نگارش جامانده‌اند، نوشتن یک فرصت و موهبت است تا اعضای این جامعه، عیوب و ارزش‌های زبانی خود را بشناسند و با کشف ظرفیت و ظرافت زبان مادری، برای بازسازی ذهن و زبان، کمر همت ببندند و ضمن کتابت و کشف و کمال کلمات، رفته‌رفته با تعریف و ترویج توانایی‌های زبان، به جبران کاستی‌های تاریخی خود بپردازند.
از این جهت، برای من جای حیرت و گاه عصبانیت است وقتی با عزیزانی مواجه می‌شوم که «گرفتاربازی» در می‌آورند و به‌رغم فراغت و بضاعت، تو گویی از نوشتن، بخصوص از کوردی‌نویسی می‌هراسند و اغلب خود را پشت فایل‌های صوتی و استیکرهای تکراری، مخفی می‌کنند. بزرگوارانی که برای همه‌چیز وقت دارند، الا نوشتن برای خود و به زبان خود!
با پوزش از این تصدیع، امیدوارم توانسته باشم به‌دور از تفاخر و تعارف، حرفم را فروتنانه و شفاف عرض کنم و امیدوارم جز دوستان دانایی که خود را در برابر میراث فرهنگی و حفظ هویت ملی، مسئول می‌دانند، دیگری خود را مخاطب این یادداشت کوتاه، نداند.


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
سا چ‌ هین؟

بهارێ! سا چ را من دین دخوازی؟
م ناتا ئەورێ فەروەردین دخوازی
زڤستانەک خوە دا باریمە ئەز کو
بهارێ! سا چ را تو هین دخوازی؟!

چرا هنوز هم؟

بهارا! برای چه مرا دیوانه می‌خواهی؟
مرا چون ابر فروردین می‌خواهی
من که زمستانی را در خویش باریده ام
بهارا! چرا هنوز هم می‌خواهی؟!


#دوکتور_سادق_فه‌رهادی

@kaniyadil
Xwîna dil*

Ji ser me, birrî te ava simarê
Ava ku hêstirên min bûn sa yarê
Xwîna dil bû tevî xwîna tirî ew
Ku te rijand û ser jê kir bicarê

خوینا دل

ژ سەر مە، بڕی تە  ئاڤا  سمارێ
ئاڤا کو ھێسترێن من بوون سا یارێ
خوینا دل بوو تەڤی خوینا تری، ئەو
کو تە رژاند و سەرژێ‌کر ب‌جارێ!


*پێشکش بۆ مامۆستەیێ دەلال و وێرەک؛
مھەمەد قوربانی.


#Mecîd_Rehwerd

@kaniyadil
Forwarded from حسن براتزاده
دەنگ ودوتار: هەسەن بەرات زادە


هەلبە ست: دوکتۆر سادق فرهادی


پێشکەش و خەلاتی وە رندان
دو چارۆک

یەک ل خـــەوێ, یەک شیارە
یــەک زڤستـان, یــەک بـهارە
سا ڤـــی زمــانـــی بـێ‌زمـان
یـەک هــەڤالە, یـەک نەیارە!

یەک تـــێ دنــێ, یەک دمـرە
یـەک دبــــــە دار, یـەک بڤرە
کــارێ ڤـــــــێ دنیایــێ ڤایە
یەک چووچک و یەک کەڤرە!


#ئەلی_رەجەب‌زاده_گولیل

@kaniyadil
مەبه رازی

نالین و چڕێ ژ کیژان دیارێ سا تە بکم؟
ده‌نگی خوە ئه‌ز شه‌ڤ و رۆ ب چه‌ند پارێ سا تە بکم؟
مەبه رازی رۆ هەرە سا مە را ئێڤار بێوه‌
سه‌ر ل بن قاناتێ، ل هه‌ر ئێڤارێ سا تە بکم...

#مهه‌مه‌دئه‌لی_موجه‌ڕه‌د

@kaniyadil
Forwarded from Palikan welatê me
ب ســـێ رەنـگان؛ ژیـان، ئـازادی و ژن
ژ چار پـەرچان، کـەتن گۆڤەندا هێسن
ژ رەفشا وان، چیا رابوون ب‌هەسرەت
تـو ژی سـەرهلـدە و شا بـە، گــولا من!

#مامۆستە_ئەلی‌ڕزا_سپاهی_لایین

@kaniyadil

@Palikan_welate_me
ل ڤی هیڤا...

ل ڤی هیڤا وەقەس من خوینا دل خوار
نە سێری هاتە بیرا من، نە ئفتار
نە تو هاتی کو قەدقامەت بخوینم
نە من هێڤەک ل ئاسمین دی بەرئێڤار

در این ماه...

در این ماە آنقدر خون‌ دل خوردم
نە سحری یادم آمد و نە افطاری
نە تو آمدی کە قد قامت بخوانم
نە ماه را هنگام غروب در آسمان رۇیت کردم!


#دوکتور_سادق_فه‌رهادی

@kaniyadil
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Hozan Serhed (1970-1999)

Em te ji bîr nakin hevalo...

@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
برای بزرگداشت روز ملی عطار
غزلی محذوف از مجموعه‌‌ی «زیباتر از زن» چاپ؛ 1399 / نشر مادیار.

نامه

به: نیشابوریان و زخم‌های ناسورشان

به نیشابوریان پیغام ما این است؛ برخیزند
وگرنه خاکشان را «تولی»‌یان با خون درآمیزند

قلم‌دان‌ را بیاور تا که از نو نامه بنویسم
بگویم؛ از غلامان مغول، باید بپرهیزند

به نیشابوریان اصرار کن این نیمه‌شب، جَلدی
بپا خیزند و گرد از دودمان خان، برانگیزند

بگو شیخی که از بیهق نیاید، چشم‌بادامی است
بگو بادام را باید که با دامش بیاویزند

به نیشابوریان از چشم من هم چشمه‌ای بنویس
بگو این‌ کاسه‌ها، سرچشمه‌ی باران پاییزند...

پری‌روی شهید شادیاخ، افتاده و دزدان
سر فیروزه‌یِ سُرخِ گلوبندش، گلاویزند...

حصاری نیست، یاری نیست، مرد سربه‌داری نیست
زنان باید که دستی در حنا، با مرگ بستیزند...

اَبَر شهرِ مرا قاآن قُرق کرده‌است و با مردم
اگر برگ عبوری هست، کو راهی که بگریزند؟

سراسر «منطق‌التیر»* است در یاسای شبگردان
پیاپی شیشه‌‌های عطرِ خیام است، می‌ریزند...
***
به نیشابوریان از قول من، ننویس بیش از این...
که این چاپارها تیزند و چشم و گوش چنگیزند!


....
*ناگفته پیداست که منظور منطق‌الطیر نیست!

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
2024/11/16 04:59:38
Back to Top
HTML Embed Code: