Telegram Web Link
Mijara zimanê fermî
û perwerdeyê

Dema meriv bi zimanê xwe li gor sîstemeke giştî perwerdeyê nebîne û hêzeke sereke wekî dewlet vê perwerdeyê bi rê ve nebe , bawera wî û îlma wî jî li ser zimannasîyê zêde nebe , netewparêzîya xwe jî bi zimanê gundê xwe destpê kiribe , bawer bi netewekî yekgirtî jî li mêjîyê wî reng negirtibe , her tiştê ku li ba xwe ferz girtiye ji destçûyî bizane û naxwaze bipejirîne ku divê Sewa miletê xwe tevî refê giştî bibe , pêkanîna vê yekê dijwar dixuye û dem pêwîst e ku li ba xwe bipejirîne û dev ji dijayetîyê berde .

Pirsa van merivan çi ye !? Çima bi hincetan dikevin û bi bihaneya navbirina navçe û menteqeyan û pirrdevokîyê , li hember zimanê fermî radiwestin . Çima dixwazin , zimanê xwe bi hezaran parçeyî bikin tenê Sewa ku cûreya kurdîya fermî , devoka wan bi temamî li xwe nagire ? Çima ew tecrûbeya zimanên din û netewên din nabînin û nakin babeta lêkolîna xwe !? Çima divê ev li şûna alîkarîdanê , hêz û quweta kesên karbidest bişkênin û dema wan digirin ... !?
Tenê tiştek derdikeve holê ... Ew naçin xwe fêrî zimanê xwe bikin .

#Diyar_Elîniya

@kaniyadil
Audio
به پاس زحمات فرهنگی دکتر حسن روشان خالق منظومه ماندگار چیکسای و شهر آشوب دوچنار و لیلانه ها و.....
با احترام
علی جلایر (قلم)

@hevallayen
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
کافی است!

حاجت چه به عشق! عشوه، لابد کافی است
روزی دو سه عطسه هم اگر شد، کافی است
زحمت نکش اینقدر شما، مرغ عزیز؛
از شخص شما، «دو ماە یک قُد»، کافی است!

**

حاجت چه به یک بهار، یک گل کافی است!
در هر سحری، دو سوت بلبل کافی است
زحمت به خودت نده، خروس‌العلما؛
از شخص شما، «دو سال، یک قل»، کافی است!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چارینە/ رباعی/ çarîne

دەنگێ داوەتێ!

روونشتیە ئۆمرەکی، مینا ناچارەک
ل بەندێ‌‌یە کو؛ یەک بکە سا وی، کارەک
بێ‌هالیا ڤی فەخێرا بفکر کو خوەشە
ژ دوور، ب دەنگێ داوەتا بندارەک!

dengê dawetê!

rûniştiye omrekî mîna naçarek
li bendêye ku; yek bike sa wî karek
bêhalîya vî fexêra bifkir ku xweş e
ji dûr, bi dengê daweta bindarek!

آواز عروسی!

عمری است که چون بیچاره‌ای نشسته‌است
و منتظر است کسی برایش کاری بکند
بی‌حالی این فقیر ببین، که خوش است
به آوازی که از دور، از عروسی ارباب، می‌شنود!

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
در باب بستن کافه‌ای که آفتاب می‌نوشاند!

این یادداشت علاوه بر مخاطب عمومی، یک مخاطب خاص دارد که حجت‌الاسلام والمسلمین علی عسگری؛ معاون محترم فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی، است.
اخیرا توفیق داشتیم به دعوت دفتر ایشان، درکنار جمعی از اهالی رسانه و ادب و هنر و فعالان فرهنگی ستادهای استانی دکتر پزشکیان، خدمت حاج آقا برسیم و ضمن ساعتی همنشینی، پیرامون شرایط نامطلوب و حال ناخوب فرهنگ و هنر و ادب در مشهد و خراسان و نیز دلایل آن، با هم گفت‌وگو کنیم.
امروز، می‌خواهم یک نمونه از عوامل و عوارض خوش نبودن حال فرهنگی شهر و دیارمان را برای شما و معاونت محترم فرهنگی استاندار بگویم و یادآور شوم که؛ تنگ‌نظری‌های سلیقه‌ای، عمده‌ترین آفت جان برخی ادارات شهرما و دامنگیر فعالان و دلسوزان فرهنگی ماست.
عابس قدسی را در مشهد، کمتر آدم اهل دلی است که نشناسد. در یک جمله بگویم؛ او آدمی است، دلسوز میهن و مردم و خادم فکر و فرهنگ و در این باب، بی‌نیاز تعریف و تعارف.
این انسان عزیز و رفیق شفیق، مدتی است به دلیل پلمب شدن دفتر کارش یعنی «کافه‌کتاب آفتاب» خانه‌نشین است. لطفا نگاهی گذرا بیاندازیم به دلایلی که از سوی ادارات اماکن، قرارگاه عفاف و حجاب، اتاق اصناف و... برای بستن این مجموعه‌ی گرانقدر و پرثمر، آمده‌است:
جریحه‌دارکردن عفت عمومی، دایرکردن مرکز فساد و فحشا، فعالیت سیاسی و تبلیغات نامتعارف، گران‌فروشی، عدم درج قیمت، عدم رعایت‌ بهداشت و...

در یک نگاه، متوجه می‌شویم که ردیف کردن اینهمه اتهام، برای جور کردن جنس و بستن راه گریز است و مصداق «کار، از محکم‌کاری عیب نمی‌کند»!
اما بد نیست بدانید؛ در روزگار سکه بودن بازار شکم و کسادی کار کتاب‌ و شاعر و ناشر، عابس قدسی از معدود کسانی است که سالهاست به بهای ترک آرامش خویش و قبول ضررهای مالی، حاضر شده همچنان خدمتگزار فهم و فرهنگ بماند و یاور اهل قلم و ادب، در کهن بوم و بر ایران و خراسان، باشد.
صاحب این قلم، آخرین بار که در کافه‌کتاب آفتاب بوده، فروردین‌ماه سال جاری، به دعوت عابس عزیز، همراه جمع قابل توجهی از صاحبان ذوق، میهمان مراسم افطار اهالی فرهنگ شهرمان بوده‌است. این مراسم را که در نوع خودش بی‌نظیر است، سالهاست مجموعه‌ی کافه‌کتاب برگزار می‌کند و به‌نوعی معرف‌ شخصیت و اهمیت عابس و کافه‌کتاب اوست.
چگونه می‌توان پذیرفت که چنین مجموعه‌ی متعهدی با این اتهامات مواجه و پلمب شده‌است و اگر شهر مقدس ما، نتواند چنین مکان مغتنم امن و آرامی را تحمل کند، دولت جناب دکتر پزشکیان و مجموعه‌ی مدیرانش چگونه می‌توانند به وعده‌ی گشایشگری خویش عمل کنند و نشان بدهند که در قبال شعارهای انتخاباتی و دغدغه‌های فرهنگی مردم و نیازهای نسل جوان، صادق و مسئولیت شناسند؟
خوانندگان هوشیار و جناب دکتر علی‌عسگری بزرگوار!
مزید استحضار عرض می‌کنم که؛
عابس قدسی، از انسانهای در حال انقراض ایران معاصر است که هنوز هم دل درگرو فرهنگ دارد و ضمن پرداخت بهای مادی و معنوی و هزینه‌کرد ذهن و زبان و زندگی خود و خانواده، دهه‌هاست می‌کوشد تا در شهر به‌شدت تک‌ساحتی مشهد، از طریق انتشاراتی و فروشگاه کتابش، ضمن ایجاد اشتغال برای چند جوان اهل کتاب‌ و خادم دانایی، دریچه‌ی روشنی بازکند به سمت هوای آزاد و آزادی معنوی آدمیزاد.
دوست عزیز من و بسیاری عزیزان، کسی است که در عین جوانی، سالهاست به‌عنوان مدیر نشر «سپیده‌باوران»، سابقه‌ی نشر کتابهای ارزشمند دارد و در کنارش با راه‌اندازی کافه‌کتاب آفتاب، به‌عنوان پاتوق اهل اندیشه و قلم، از استوانه‌های فرهنگی و اعتبارات معنوی شهر و دیارمان محسوب می‌شود و بسته‌ماندن کافه‌کتاب آفتاب، یقینا برای شهرمان ضایعه و آسیبی است آشکار که می‌تواند سبب دلسردی علاقمندان آقای دکتر پزشکیان و مدیرانش و مایه‌ی رنجش خاطر و افسردگی باورمندان بهروزی ایران و تثبیت صلح و آشتی و عشق و آزادی، در این سامان، شود.
این یادداشت را به نقل بخشی از یک غزل مجموعه‌ی «شرح بت‌پرستی‌ها» ختم می‌کنم که سال 1394 در انتشارات سپیده‌باوران جناب عابس قدسی، چاپ و منتشر شده‌است:

...در این میدان که ما از پهلوانِ زنده بیزاریم
عزیزان بر نمی‌تابند جز رامان و آرامان

اگر رستم بمیرد، مادرش ـ ایران ـ چه می‌بیند
به غیر از نابرادرزاده‌ای نامرد، در دامان؟

چرا ما بیمناکیم از دلیری‌ها و پاکی‌ها
که می‌رقصیم با آهنگ ترسوهای تردامان؟

چرا ما قهرمان را، مُرده باشد، دوست‌تر داریم؟
چرا آزادگان را دوستتر داریم؛ بی‌سامان؟

کدامین دست، بند از پای شیران باز خواهد کرد
در این حالی که ما راضی‌تریم از مانده‌دردامان؟

به رنگ ترس یا آزادگی در زندگی، یاران
چه رنگی می‌شود تصویرها در قاب فردامان؟...


ارادتمند؛ علیرضا سپاهی لایین
https://www.tg-me.com/maname49
Ji Xwe Dûrim
Nişan Manan
ژ خوە دوورم نە ژیان ل ڤرە نە ژی ئەز ل ڤرم
گاڤا ژ تە ب دوور کەتم نە ب دلێ من بوو
نە ب دلێ من بوو نە ب دلێ من بوو
هێنگا ژی ب دلەکی دپرپتی د ناڤ ئاگرێ قوربەتیێ دا مامە
بلا ئەز ل گوندێ خوە بباما ل بن سیا دارەکی زێیتۆنێ

من سەرێ خوە دانیبا سەر گورزەکە پووش
دبەرە ژی دفنا من بێهنا ئاخا پیرۆز بکرا
بلا ئەو دەر تربا من با
هینگا ئەز نەدمرم هینگا ئەز نەدمرم

دەنگ: نیشان مانان

ترجمه:
از خود دورم و نه زندگی اینجاست و نه من اینجا هستم
مادامی که از تو دور افتادم، باب دل من نیست
باب دل من نیست، باب دل من نیست
و بعد هم با قلبی تپنده در میان آتش غربت، مانده‌ام
بگذار من در زادگاهم، میهن "سرزمین" خود بودم، زیر سایه‌ی یک درخت زیتون
سَرَم را بر روی غُنچه‌ی پوکی گذاشته بودم
و سپس دماغم بوی خاک مقدس سرزمینم را احساس می‌کرد
بگذار همانجا محل دفنم می‌بود
سپس نمی‌مُردم، سپس نمی‌مُردم

با صدای : نیشان مانان

@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چارۆک

مخابن هەنە!

تا کەر هەبن، پین ژی هەنە
تا شەر هەبن، شین ژی هەنە
خەلکۆ! قەبوول کن، راستە کو؛
تا دین هەبن، دین ژی هەنە! 

Mixabin hene!

Ta ker hebin, pîn jî hene
Ta şer hebin, şîn jî hene
Xelko! qebûl kin, rast e ku;
Ta dîn hebin, dîn jî hene!

متاسفانه هستند!

تا حیوانی هست، لگدها هم هستند
تا جنگی هست، سوگ‌ها هم هستند
مردم، باید این حقیقت را پذیرفت که؛
تا اختلافات مذهبی هست، دیوانه‌ها هم هستند!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
در قید حیات!

در قید حیاتیم همە! چون صیدی
صیدی که ندارد مه و سالش، عیدی
این زندگی از مرگ چه بهتر دارد؛
وقتی که حیات داری و در قیدی!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
سفیدار

سفیدارا بلندێ ناڤ هەیاتێ
شالا سێ رەنگ چ وە بەژنا تە دا تێ
بەری خوە تاو دە جارێ تە بوینم
ژ تە کێم نابە، ئەختەلات کی ساتێ

✍️ مهەمەد هوسێن‌پوور

Sifîdar

Sifîdara bilindê nav heyatê
Şala sê reng çi we bejna te da tê
Beî xw tade carê te biwînim
Ji te kêm nab e, extelat kî satê
✏️ Mihemed Husênpûr

ژ کتابا بهارا دلان
سالا ۱۳۹۹ ـ وەشانخانەیا مادیار

@kaniyadil
Bê hîv

Nizanim çi bû
Lê ji nişkêve
şûrên me westiyan
ji şer
Hesbên me bêhêz bûn
û bêhêvî
Erd tîya hîskirinê
Û ez bê nav û nîşan
li asmên digerim
ku li navbera stêrkan
hîv tine!

#Maral_Ehmedî


بی‌ماه

نمیدانم چه شد
اما ناگهان
شمشیرهایمان خسته شدند
از جنگیدن
و‌ اسبهای‌مان بی‌رمق
و نا امید
زمین تشنه‌ احساس
و من بی نام و نشان
دنبال آسمانی می‌گردم
که لابه‌لای ستاره‌هایش
ماه نیست!


@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چارینە/ باعی/ çarîne

تو ژی بخوە!

گۆت؛ مەڵە! وەقەس سا دەرەوان، وەخت مەگر
رابە و رێیا ڤی خەلکی بێ‌بەخت، مەگر...‌
لێ، گەپ کو تەڤا بوو، مەڵێ تە، کەنی و گۆت؛
روونی‌ و تو ژی بخوە، ل خوە سەخت مەگر!

tu jî bixwe!

got; melle! weqes li derewan wext megir
řabe û rêya vî xelkî bêbext megir...
lê, gep ku teva bû, mellê te, kenî û got:
rûnî û tu jî bixwe, li xwe sext megir!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
نسل باختە!

ماییم؛ نماد نسل بی‌وصلی که
دل‌بست به عشق، یعنی آن اصلی که
شد شعر کتاب شرع، در فصلی که؛
با قافیه‌‌ای غلط، جهانش را باخت!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مووزیکا کوردی ته‌ماشه و گوهداری و هه‌ز کن💐

اجرایی دلنشین از هنرآموزان آموزشگاه موسیقی «پاییز بوکان» با حضور افتخاریِ عثمان_سور، هنرمند بوکانی.

@tahlilvarasad

@kaniyadil
Forwarded from محمد حسین پور
فاصله‌ای کوتاه و کم!

امروز، نمی‌دانم چه شد که ناگهان از زنبور خوشم آمد. زنبوز همین حشره‌ی زردِ وحشیِ گزنده و مغرورِ رها و آزاد که ما از هستی‌شناسی او، تنها نیشش را دیده‌ایم، بس که خود را محور هستی تلقی می‌کنیم!
زنبور عسل هم که در کنار همه اینها، هم  زیبابین است و هم زیبایی‌شناس، ولی حاصل این همه، قفسش شده است..‌.
از آن طرف، مگس است؛ حشره‌ی سمجِ کثیفِ کثیف‌خوار...
فاصله زنبور بودن تا مگس بودن در آدمیزاد چقدر کم و کوتاه است!

حمید رجب‌نژاد "شاندل"

مەسافەته‌کێ کوورت و کێم!

ئیرۆ، نزانم چ بوو کو یکەجاری ژ مێشەزەرێ، خوەشیا من هات.
مێشەزەر، قە ئەو کێزا زەرێ وەهشی و مەغروورێ ئازاد کو یه‌کێ گەز دکە و مە ژ هەبوون‌ناسیا وێ، تەنێ نیشا وێ دیتی یە، وقەس کو ئەم خوە بنگه‌ها هەبوونا دنیایێ، زاننی!
مۆز یا مێش‌هنگڤ ژی هه‌یه کو ل جەم وه‌قەسا خوسووسێات، هەم خوش‌بهین ئە و هەم خوه‌شک‌ناس.
لێ هاسلا ڤان رندیانا ئەوە کو مێش‌هنگڤ، به‌ندی یە و هێسێرە.
ل ئالیه‌کی دن ژی، مێشە؛ کێزا پڕ روو و قرێژ و قرێژخور...

براستی کو ناڤبەرا مێش بوونێ و مێش‌هنگڤ بوونێ، د ژیانا ئادەمیزاد دا، چقەس کورت و کێمە!

#هەمید_رەجەب‌نژاد "شاندل"

@kaniyadil
Audio
هه‌زار مه‌چیت و مه‌ستیا یاران

اجرا در شب شعر قوچان (لیله القدری از شعر و موسیقی، در جمع یاران و مردم خونگرم قوچان، هنرمندان و شاعران و...) زمستان ۱۳۷۴ . ضبط و قرائت جدید برای دوستان کانیا دل؛ پائیز ۱۴۰۳
یاد باد آن روزگاران یاد باد.

علی جلایر (قلم)

@kaniyadil
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
چارینە/ باعی/ çarîne

ب ته چ!

بێ‌دەنگ بمین کوردۆ، زمانێ خوە بخوە...
روونی و تەنێ هەسرەتا جانێ خوە بخوە؛
ب تە چ وەلات و شاهی و ئازادی!؛
نانێ خوە بخوە، بممر و نانێ خوە بخوە!!

bi te çi

bêdeng bimîn kurdo, zimanê xwe bixwe
rûnî û tenê hesreta canê xwe bixwe
bi te çi, welat û şahî û azadî?;
nanê xwe bixwe, bimmir û nanê xwe bixwe!!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
دوبیتی - رباعی

مردە

چه میزان نان حسرت، خورده باشیم
چە میزان عاصی و افسرده باشیم...
چهل سال اینچنین کم نیست... ما را
تکانی ده، مبادا مرده باشیم!

زندە

ایکاش که نان، بها بە جانت می‌داد
این چاە چهل پلە، امانت می‌داد...
شاید که هنوز زندە‌باشی، ساقی؛
کاش، عاشق تشنە‌ای تکانت می‌داد!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
Forwarded from MANAME / مانامە (Sepahilaeen Alireza)
سێ‌خشتی/sêxiştî/ سه‌مصرعی

سا پالووزڤانێ بێچارە!
sa palûzvanê bêçare!

پالووزڤان

پالووزڤانۆ! کا پالووزەک؟
تو مایی و کووزەکووزەک...
دزان، نەهێشتن قه‌رپووزەک!

palûzvan

Palûzvano! ka palûzek?
Tu mayî û kûzekûzek...
Dizan, nehêştin qerpûzek!

برای جالیزبان بیچارە

پالیزدار

جالیزبان! جالیزت کجاست؟
تو مانده‌ای و صدای سگی ترسیده...
دزدها، حتی یک هندوانه برجا نگذاشتند!

**
کا؟

پالووزڤان! کا پالووزێ تە؟
چما ترشە مڕووزێ تە؟
ئەرێ، دز بوو دلسوزێ تە!

ka?

palûzvan! ka palûzê te?
çima tirş e mirûzê te?
erê, diz bû dilsûzê te!

کجاست؟

جالیزبان! جالیزت کجاست؟
چرا سگرمه‌هایت درهم است؟
بله، آنکه دلسوزت بود، دزد بود!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/maname49
2024/11/14 02:55:33
Back to Top
HTML Embed Code: