Telegram Web Link
یاد ونام تختی گرامی باد

هفدهم دیماه 94 مصادف با چهل و هشتمین سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است . تختی بارها روی سکوی قهرمانی جهان ایستاد و برای ایران و ایرانیان افتخار و غرور کسب نمود. اما آنچه تختی را در نزد ملت ایران به اسطوره ای بلندآوازه و فراموش نشدنی تبدیل کرد، تنها پیروزی های درخشان ورزشی او نبود. بلکه روحیه جوانمردی و مردم دوستی و مبارزات سیاسی او علیه استبداد و تسلیم نشدنش به صاحبان زر و زور و پایمال کنندگان حقوق مردم بود.

او در کنار مردم و در صف آزادیخواهان و پیروان بزرگ مرد تاریخ ایران دکتر محمد مصدق ایستاد. تختی تلاش های سیاسی خود را از حزب زحمتکشان آغاز نمود و سپس در نیروی سوم و حزب سوسیالیست ادامه داد.

تختی عضو شورای مرکزی و مسئول سازمان ورزشکاران جبهه ملی ایران بود. ما یاد و نام او را گرامی میداریم و به روان پاکش درود می فرستیم .

تهران – جبهه ملی ایران

هفدهم دیماه 1394
جهان پهلوان تختی در کنار دیگر اعضای جبهه ملی ایران
از راست: روح‌الله جیره‌بندی، حبیب‌الله ذوالقدر، دکتر محمدعلی خنجی، اللهیار صالح، دکتر یوسف جلالی، حسن خرمشاهی، غلامرضا تختی
جهان پهلوان تختی در کنار دیگر اعضای جبهه ملی ایران
از راست: روح الله جبره بندی، حبیب الله ذوالقدر، دکتر محمدعلی خنجی، اللهیار صالح، دکتر یوسف جلالی، حسن خرمشاهی، غلامرضا تختی
روزنامه اطلاعات: حال استاد ادیب برومند رو به بهبودی است

حال عمومی استاد عبدالعلی ادیب برومند، شاعر نامدار ایرانی که بر اثر ابتلا به نارسایی قلبی در بیمارستان دی تهران بستری شده بود، رو به بهبودی است. وی متولد ۱۳۰۳ و در غزل و قصیده‌سرایی از بهترین چهره‌های ادبی معاصر ایران است. از جمله آثار او می‌توان به روزگار دژم، حاصل هستی، پژواک ادب، ناله‌های وطن، طراز سخن، به پیشگاه فردوسی، دردآشنا و… اشاره کرد.
استاد ادیب برومند پس از ۱۵ روز بستری بودن در CCU بیمارستان دی، روز گذشته با بهبود نسبی به منزل بازگشته‌اند.
استاد مراتب سپاس و امتنان خود را از دوستان و آشنایانی که طی این مدت از طرق مختلف جویای حال و آرزومند سلامتی ایشان بوده‌اند ابراز داشته، شادکامی آنان را از خداوند بزرگ خواستارند.
دستبرد دوباره به خانه‌ی فروهرها
مدتی پیش باخبر شدم که بار دیگر به خانه‌ی پدرومادرم در تهران دستبرد زده شده است. دستبرد پیشین در اردیبهشت‌ماه امسال رخ داده بود.
به روایت بستگانم، که چند ساعت پس از واقعه خود را به آن خانه رسانده‌اند، ویرانی و غارت این بار ابعاد گسترده‌ای داشته است. به گفته‌ی آهنگری که به کمک فراخوانده شده، تجاوزگران با استفاده از پتک و اره‌ی برقی به درون خانه راه باز کرده‌اند. شواهد موجود نه تنها نمایانگر کارکشتگی آنان و کارایی ابزارهایشان، که آشکارکننده‌ی آزادی‌‌عملی ست که از آن برخوردار بوده‌اند.
اگر دستبرد پیشین به قصد تکرار تصویرهای تفتیش و تجاوز انجام شده بود و به بردن چند شیء نمادین بسنده کرده بودند، این بار اما هدفشان غارت گسترده‌ی این خانه بوده است. نه تنها فرش و قالیچه و شمعدان و ظرف و قاب عکس و شیر آب و اسبابی از این دست، که بسیاری از لباس‌ها و اشیاء شخصی پدرومادر نازنینم را نیز برده‌اند. گستردگی دستبرد نمایانگر زمان طولانی آن است و تأییدی بر آزادی‌عمل دستبردزنندگان به هنگام ارتکاب جرم.
پرسش اینجاست که در محله‌ای در مرکز شهر تهران با بافت فشرده‌ی خانه‌ها و ساکنان پرشمار، در کوچه‌ای که راه میان دو خیابان اصلی‌ست و تا نیمه‌های شب معبر خودروها، چگونه چنین گستره‌ای از قدرت و آزادی‌عمل برای یورش و غارت فراهم بوده است؟
آیا چنین آزادی عمل گسترده‌ای، در چنین موقعیتی از شهر جز در هم‌سویی نهادهای رسمی قابل تصور است؟ دهه‌هاست که در کشور ما اعمال خشونت سیاسی از مجراهای غیررسمی به ابزاری پنهان در دست سردمداران حکومتی بدل شده است. نمونه‌ها کم نبوده‌اند؛ گروه‌های فشار که به ظاهر «خودجوش» و زیر نام «تعهد مکتبی» به مناسبت‌ها و مکان‌های ناخوشایند برای سردمداران حکومتی هجوم برده‌اند، جوخه‌های پنهان مرگ که دگراندیشان را اینجا و آنجا به قتل رسانده‌اند، آنان که به بهانه‌ی «غیرت و آبرو» به چهره و تن زنان «بدحجاب» اسید پاشیده‌اند، بدگویانی که تهمت‌های کثیف زده‌اند و شایعه و دروغ پراکنده‌اند تا آوازه‌ی مخالفان سیاسی را بیالایند.
آیا چنین بافتی از خشونت و تجاوز بدون پشتیبانی ساختارهای رسمی قدرت قابل تصور است؟
و پرسش دیگر اینجاست که آیا تجاوز به خانه‌ی فروهرها جز در فضای ترس‌خورده‌ای که گماشتگان امنیتی سال‌هاست با شدت و پیگیری بر گرداگرد آن تحمیل می‌کنند، ممکن بوده است؟ و آیا چشم‌پوشی و سکوت، فضای لازم را برای تجاوزگران نگشوده است؟
دستبرد اخیر را باید در پس‌زمینه‌ی تاریخی این خانه دید و دریافت. در طی سال‌های زندگی داریوش و پروانه فروهر این خانه جایگاه تلاش‌های سیاسی آنان بود و به مرور به مکانی برای رفت‌وآمد و هم‌گرایی دگراندیشان، مکانی برای پایداری در برابر ستم بدل شد، پیوسته زیر کنترل امنیتی و همواره مورد تهدید. در شب یکم آذر ۱۳۷۷ که تیم عملیاتی وزارت اطلاعات به این خانه هجوم برد و فروهرها را در خفا به قتل رساند، این مکان به قتلگاه دو چهره‌ی برجسته و پراحترام مخالفان سیاسی بدل شد. همان روز و در پی پخش خبر جنایت، گماشتگان انتظامی به بهانه‌ی ردیابی قاتلان، این خانه را به تصرف خود درآوردند. آنچه کردند اما تفتیش خانه بود و غارت سندها و آرشیوهای سیاسی، که در آن نگهداری می‌شد. هیچ‌ گزارش رسمی درباره‌ی این عملکرد داده نشد و آنچه به غارت رفت هیچگاه بازگردانده نشد.
هنگامی که موج اعتراض به قتل‌های سیاسی در جامعه فراگیر شد، این خانه پذیرای مردم پرشماری شد که می‌آمدند تا آنجا را به مکانی برای سوگواری و همبستگی و اعتراض بدل کنند. اگرچه با اوج‌گیری سرکوب، این موج اعتراض به نتیجه‌ی درخور نرسید، اما خواسته‌ی پیگیری و دادرسی قتل‌های سیاسی در حافظه‌ی جمعی ماند. خانه‌ و قتلگاه فروهرها گواهی شد بر حقانیت این خواسته، مکانی برای به‌یادآوردن؛ به‌یادآوردن زندگی پرتکاپوی دو آزادیخواه، به‌یادآوردن آن جنایت سیاسی که قربانی‌اش شدند، به‌یادآوردن یک دادخواهی ناتمام و مسئولیت پیشبرد آن.
و حالا سال‌هاست که این خانه مکان دعوت برای بزرگداشت کشته‌شدگان در سالروز قتل آنان شده است. ممنوعیت بی‌وقفه‌ی این بزرگداشت، که هرساله با شدت و حدت تحمیل می‌شود، کنترل امنیتی این خانه در ورای آن سالروز، که به صورت پیگیر و با شگردهای گوناگون اعمال می‌شود، نمایانگر عمق کینه‌ی نظام حاکم از داریوش و پروانه فروهر و میراث سیاسی آنان است. تجاوز به خانه‌ی آنان و غارت یادگارهایشان نیز پی‌آمد این کینه است.
به زودی عازم تهران هستم؛ راهی خانه‌ی پدرومادرم. دوباره رد پای یورش و دستبرد را مستند خواهم کرد، گزارش خواهم نوشت، تعمیرات لازم را خواهم کرد و به آشفتگی سر و سامان خواهم داد. یادگارهای پدرومادرم که به غارت رفته‌اند جایگزینی ندارند و نبودشان زخمی ست که در حافظه‌ی این خانه خواهد ماند. اما اعتراض به این تجاوز نیز برگی خواهد شد از تاریخ پایداری که در این خانه نمود یافته است.
اگرچه روبرویی با آن خانه‌ی درهم‌شکسته دردناک خواهد بود، با این امید می‌روم که صدای اعتراض بلند خواهد شد و به دریافت حس مسئولیت در برابر اینگونه مکان‌ها، که حافظ تاریخ دگراندیشان‌اند، دامن خواهد زد. پاسداری و تلاش برای ماندگاری مکان‌های یادآوری تاریخ، مسئولیتی جمعی‌ست که تنها در همبستگی و همکاری ممکن خواهد شد. با این برداشت، امید می‌بندم به روزهای بهتر.
پرستو فروهر، سوم بهمن ۱۳۹۴
دکتر معین‌الدین مرجایی درگذشت

دکتر معین‌الدین مرجایی از اعضای «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، و از همراهان دکتر محمد نخشب در نهضت ملی کردن صنعت نفت، بنیان‌گذار «حزب مردم ایران»، و عضو هیأت مؤسسین جبهه ملی دوم و مدیر روزنامه مردم ایران بود.
با پیوستن نهضت خداپرستان سوسیالیست به حزب ایران، مرجایی به فعالیت در حزب ایران پیوست و عضو این مجموعه گردید و بعد از جدا شدن اعضای نهضت از حزب ایران و تشکیل جمعیت آزادی مردم ایران و پس از آن حزب مردم ایران به این حزب پیوست و صاحب امتیاز روزنامه مردم ایران بود. این روزنامه ارگان جمعیت آزادی مردم ایران بود که ۵۷ شماره از زمان تاسیس تا ۲۶ مرداد ۱۳۳۲ نشر یافت .
مرجایی پس از کودتای ۲۸ مرداد به نهضت مقاومت ملی پیوست و عضو کمیته بین الاحزاب بود. مرجایی جزء اعضای هیأت مؤسس جبهه ملی دوم بوده و به همراه مهندس بازرگان از سوی شرکت‌کنندگان در کنگره جهت نوشتن اساسنامه جبهه ملی دوم انتخاب شد . وی در سال ۱۳۴۴ در جریان دستگیری های اعضای جاما (منشعب از حزب مردم ایران) به همراه حبیب الله پیمان، کاظم سامی و حسین راضی در زندان قزل قلعه محبوس شد.
مراسم ترحیم وی در روز جمعه ۹ بهمن، از ساعت ۱۵ تا ۱۸، در منزل آن مرحوم برگزار خواهد شد.
جناب آقای سرهنگ نصرالله توکلی نیشابوری

با اندوه و تاسف بسیار درگذشت خانم پریوش نیک نفس همسر ارجمندتان را به آن شخصیت وطن دوست و آزادیخواه و پوینده دیرپای راه مصدق و نهضت ملی ایران تسلیت میگوئیم .

تهران – جبهه ملی ایران

هیئت رئیسه شورای مرکزی : ادیب برومند – منوچهرملک قاسمی – پروفسورصادق مسرت – ضیاء مصباح – ابوالفضل نیماوری

هیئت رهبری : ادیب برومند – مهندس عباس امیرانتظام – مهندس مرتضی بدیعی – دکتر هرمیداس باوند – دکترعلی رشیدی – حسین شاه حسینی

هیئت اجرائیه : دکترلقا اردلان – دکترمحسن فرشاد – حسن قدیانی – دکترحسین موسویان – محمدملک خانی – جمشیدمیرعمادی – دکترجمشید وحیدا

سیزدهم بهمن ۱۳۹۴

http://jebhemeliiran.org/?p=1050
جبهه ملی ایران، از احزاب منتقد جمهوری اسلامی، در بیانیه‌هایی اعلام کرده است که در انتخابات هفتم اسفند شرکت نخواهد کرد. در این زمینه ادیب برومند، رئیس هیئت رهبری و شورای مرکزی جبهه ملی ایران در تهران، در گفت‌وگو با رادیو فردا، بر تصمیم این گروه سیاسی برای شرکت نکردن در انتخابات تأکید کرد.
یاد و نام دکتر محمد مصدق را گرامی میداریم
به هرگونه و از هر زاویه ای که به تاریخ بنگریم، بی شک و تردید نمی توانیم جایگاه و نقش شخصیت ها و انسان های بزرگ و تاثیر آنها رادرترسیم مسیر تاریخ نادیده انگاشته و انکار کنیم. در تاریخ ایران زمین هستند بزرگانی که جز میهن دوستی و صداقت در کارنامه اعمال و رفتار و گفتارشان به ثبت و ضبط نرسیده است.در تاریخ معاصر سرزمینمان، نامی که نماد آزادیخواهی، استقلال طلبی و عدالت جوئی است دراذهان مردم ایران با یک نام قرین و همنشین است؛ دکتر محمد مصدق، رهبر فقید نهضت ملی و بنیانگذار جبهه ملی ایران، نامی فراموش ناشدنی برای ملت و تاریخ این سرزمین. و چه تلاشی است بیهوده و بی حاصل که برخی برای زدودن و حذف نام بزرگ مردی چون دکتر مصدق از تاریخ و ذهن و یاد ایران و ایرانی به عمل می آورند.
قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد هزاران سرو بستانی فدای سرو بالایی
دکتر محمد مصدق نخست وزیر ملی و محبوب ایران، پس از کودتای دست پرورده بیگانه و ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به محاکمه کشیده شد و با اینکه کودتاچیان مزدوربیگانه خیال اعدام اورا درسرمی پروراندنداماامکان وجرات این حرکت رانیافتند واو تا پایان عمر در حبس و حصر خانگی به سر برد و در چهاردهم اسفند ماه ۱۳۴۵ تنها پانزده روز مانده به سالروز یکی از بزرگترین دستاوردهای ۲۸ ماهه ی دولتش؛ یعنی «ملی کردن نفت ایران» در ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.
زندگی شخصی و سیاسی رهبر فقید نهضت ملی و تحقیق و بررسی در اندیشه ها و عملکرد او در ابعاد و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از وی چهره ای ارزشمند، خردمند و اثرگذار ارائه می دهد.
وی از شخصیت های نادری بود که هیچ گاه تک بعدی با مسائل برخورد نمی کرد و به طور همه جانبه با آنها روبرو می شد. آزادی در کنار استقلال، اجرای اصول مشروطیت در سیاست داخلی و اتخاذ سیاست موازنه منفی در سیاست خارجی، مبارزات ضد استعماری در کنار مبارزات ضد استبدادی و نگرش به دموکراسی به صورت توأمان هم از بعد سیاسی وهم از بعد عدالت اجتماعی از اصولی بود که دکتر محمد مصدق نگاهی همه جانبه به آن داشت. او هیچ گاه به دلیل مصلحت و یا سایر عوامل یکی از ابعاد را فدای دیگری نمیکرد. او به خاطر آزادی، استقلال را قربانی نمی کرد و به خاطر استقلال نیز آزادی های اساسی جامعه را از بین نمی برد.
از شاخصه های مهم دکتر مصدق نگاه ویژه او به دموکراسی بود. او دموکراسی را نظام مردم سالاری می دانست که در آن حاکمیت از آن مردم است. از همین رو است که وی در دادگاه نظامی در این خصوص اظهار داشت: یکی از مزایای دموکراسی آن است که مردم بتوانند به طور آزاد اظهار عقیده کنند… ایرانی باید جامعه خودش را خودش اداره کند.
او همچنین در دادگاه لاهه در دفاع از حقوق ملت ایران گفت: تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است. دکتر مصدق در مهر ماه ۱۳۳۱ با صراحت و شفافیت از طریق رادیو اعلام کرد که منظور از ملی شدن صنعت نفت در راستای حاکمیت مردم و دموکراسی دو چیز است: ۱- آزادی و استقلال ۲-عدالت اجتماعی. این جمله دکتر مصدق که می گوید: آری من در تمام عمر یک هدف بیشتر نداشته ام و آن این بوده و هست که ملت ایران بتواند مستقل و سرافراز زندگی کند و جز اراده اکثریت هیچ کس بر او حکومت نکند؛ نشان از اندیشه و تلاش والا و ارزشمند او در این زمینه است.
علی التحقیق اگر حکومت دکتر مصدق ادامه می یافت کشور ایران هم اکنون یکی از کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک جهان به حساب می آمد. متاسفانه خط مشی سیاسی آن مرد بزرگ ادامه نیافت و کشور به ورطه دیکتاتوری و استبداد غوطه ور شد.
بی شک پژوهش های تخصصی و آکادمیک در حوزه بررسی دیدگاهها و عملکرد دکتر مصدق که به زبان های گوناگون در مجامع علمی و دانشگاهی به سامان رسیده و نتایج آن بیانگر ارزشمندی دیدگاهها و عملکردهای اوست که راهی روشن برای مطالعه بیشتر نسل جوان و اندیشه در این حوزه است. رفتار دموکراتیک، اتکا به رای و پشتیبانی مردم، دفاع از استقلال کامل ایران، دفاع از منافع ملی و خلع ید از بیگانگان، شناخت رقبا و دشمنان ایران، هشیاری و آینده نگری و نیز رشد آگاهی و فرهنگ عمومی را می توان از مهمترین ویژگی های دکتر محمد مصدق دانست و جبهه ملی ایران با تکیه بر دیدگاه های بنیادین دکتر مصدق مطالبه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی را در چارچوب های اصولی ادامه می دهد.
جبهه ملی ایران یاد و نام دکتر محمد مصدق این مرد بزرگ تاریخ ایران را گرامی می دارد و محدودیت ها و مضایقی را که برای هم اندیشه گان دکتر مصدق در این برهه حساس کنونی ایران و منطقه فراهم می کنند محکوم میکند وهمچنین جلوگیری از حضورمردم در آرامگاه مصدق و ادای احترام به این مرد بزر گ را مطابق با آزادی های مصرح در قانون نمی داند. پسندیده است که همواره به یاد داشته باشیم «برگرداندن تصاویر آویخته بر دیوار، مسیر تاریخ را دگرگون نمی کند.»
چهاردهم اسفند ۱۳۹۴
تهــران – جبـــهه ملـی ایـران
در سالروز درگذشت مرحوم مهندس نظام الدین موحد، دبیر کل فقید حزب ایران و عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران خاطره جاودانه ایشان را گرامی میداریم.
«درگذشت دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملى ایران»

برفت آن‌کس که سالارِ وطن بود
وطن را زُبده سالارى کهن بود

برفت آن‌کس که در دل‌های مشتاق
گرامى همچو روح اندر بدن بود

برفت آن‌کس که در اقلیمِ خاور
پس از گاندى بریطانى‌شکن بود

برفت آن‌کس که بهرِ پاسِ میهن
مر او را پیرهن بر تن کفن بود

دریغا کز چمنزار وطن رفت!
کسى کو باغبانِ این چمن بود

صدارت را براى مملکت خواست
وکالت را اساس انجمن بود

بنالید اى وطن‌خواهان بنالید!
رخ از ماتم به‌خاک و خون بمالید

دریغا کاین‌چنین مرد از جهان رفت
مهین سالارِ ملّت از میان رفت

دریغا کآن مهین دستورِ اعظم
به‌دستورِ اجل زین خاکدان رفت

گرامى نخلبندِ باغِ کشور
دل‌افکار و نژند از بوستان رفت

قیامش داستان شد اندر آفاق
دریغ آن قهرمانِ داستان رفت

چو رفت آن آهنین مردِ توانا
زِ دل‌ها تاب و از جان‌ها توان رفت

برفت از دارِ فانى رهبرِ ما
ولى با نامِ نیکِ جاودان رفت

بنالید اى وطن‌خواهان بنالید
رخ از ماتم به‌خاک و خون بمالید

کنون کشور به‌جز ماتم‏سرا نیست
که ملت را گرامى پیشوا نیست

کنون در ماتمِ فرزانه دستور
به خلوتگاهِ دل‌ها جز عزا نیست

کنون در سوگِ سالارِ کهنسال
جوانان را سرِ شور و نوا نیست

مصدق رفت و گلزارِ وطن را
دگر سرسبزى و لطف و صفا نیست

هزاران دل شکست از مرگِ وى لیک
شکستِ شیشه‌ى دل را صدا نیست

بنالید اى وطن‌خواهان بنالید
رخ از ماتم به‌خاک و خون بمالید

مصدق، رفتى و دل‌ها شکستى
زِ قیدِ محنتِ ایّام، رستى

به‌سوگِ خویشتن خرد و کلان را
دل از اندوهِ جانفرساى، خستى

به‌جز عشق وطن هر رشته‌ئى را
زِ پیوندِ تعلق‌ها، گسستى!

تو را بى‌حدّ و حصر آزار دادند
که تا این حد چرا ایران‌پرستى؟

حریفانت هنوز اندیشناکند
پس از مرگت هم انگارند هستى!

کنون بر عرشِ اعلا دیده بگشاى
کزین دونپایه دنیا دیده بستى!

بنالید اى وطن‌خواهان بنالید
رخ از ماتم به‌خاک و خون بمالید

مصدق گرچه ما دمسازِ دردیم
به‌سوگت همنواىِ آهِ سردیم

ولیکن در رکابِ نهضتِ تو
به چالاکى شتابان همچو گَردیم

بدآن‌جانب که ما را ره نمودى
شتابان رهسپار و رهنوردیم

به‌زورِ بازوى گُردانه، گُردیم
به عزم و همّتِ مردانه مردیم

نحیفیم ار به‌صورت، همچو شمشیر
به‌معنی همچو شیر اندر نبردیم

همه با ملّتِ ایران هم‌آهنگ
به‌تکریمِ تو در هر سالگردیم

بنالید اى وطن‌خواهان بنالید
رخ از ماتم به‌خاک و خون بمالید

ادیب برومند
15 اسفندماه 1345
http://jebhemeliiran.org/?p=975 کتاب اسناد نفت و نطق ها و نامه های تاریخی را از سایت جبهه ملی ایران دریافت کنید.
ای وطن، ای زادگه پاک ما
ای گهرین مرز طربناک ما
ای فرح‌انگیزترین بوم و بر
در نظر مردم صاحب‌نظر
آینه‌افروز نشاط و امید
چهره‌گشاینده‌ پیک نوید
جای نیاکان فروزنده‌بخت
بر زبر چرخ برین برده رخت
داده به ما تربیت و برگ و ساز
کرده ز ما رفع، فراوان نیاز
ای وطن، ای خاک تو مشکینه بوی
جلوه‌گه منزلت و آبروی
شیفته‌ام بر تو و آثار تو
آن همه آثار گرانبار تو
مخزن فرهنگ تو پر گوهر است
هر گهرش گنج گهرپرور است
علم و هنر را تو کهن بستری
در همه اقطار، ادب‌گستری
دامن فرهنگ تو گسترده است
بس هنری‌مرد که پرورده است
گستره‌اش بوده ز چین تا به روم
از ادب و حکمت و دیگر علوم
در همه جا نام بزرگان تو
زبده ‌ادیبان سخندان تو،
نام حکیمان و مِهین عارفان
نغمه‌سرایان گشاده زبان،
در دل خاصان شده خاطرنشین
جلوه‌گه تهنیت و آفرین
دفتر هر یک به کتب‌خانه‌هاست
نادره گنجینه‌ی دردانه‌هاست
سعدی و فردوسی از آن تو‌اند
حافظ و جامی ز جهان تواند
بوعلی و بوالفرج و بوسعید
لوکری و خواجه رشید و عمید
رازی و خوارزمی و عین‌القضات
خواجه‌نصیر آن همه گه ذی حیات
صائب و خیام و نظامی همه
شهره به زیبنده کلامی همه
صابر و بیرونی و فارابی‌ات
زین همه رخشنده جهان‌تابی‌ات
آن کت از او دولت سلطانی است
مولوی و افضل و خاقانی است
شاید اگر یاد سنایی کنم
از سخنش رازگشایی کنم
باد به عطار و سنایی درود!
کز دمشان دل به فراغت غنود
چون سخن از شمس دمی سر کنم
شاید اگر ناز بر اختر کنم
یافت صفاهان ز هنر‌ها جمال
داد جمالش به فضیلت کمال
طالب و مختاری و ابن‌یمین
خالق بس شعر شکوه‌آفرین
چون سخن از شیخ شهاب آورم
حکمت او زیب کتاب آورم
ای وطن، ‌ای کشور مینوطراز
ای شده آرامگهِ اهل راز
یکسره از نام بزرگان تو
پر شده اوراق زرافشان تو
گر بنگارم،‌ قلمم یار نیست
کان همه را دفتر آمار نیست
مفتخرم از تو و فرهنگ تو
از تو و تاریخ گرانسنگ تو
هر چه کند جلوه در آیینه‌ات
شرح دهد شوکت دیرینه‌ات
فرض بود بر همه ایرانیان
پاس وطن، پاس مشاهیر آن
شاید اگر در ره او جان دهند
جان به سرافرازی ایران دهند
ادیب برومند
همسر زنده یاد دکتر صدیقی درگذشت
مراسم تشییع ساعت 9 صبح روز سه شنبه از منزل ایشان واقع در خیابان مفتح،کوچه ناهید(شهی اصلی)،پ 31 برگزار می شود.
مراسم ختم روز پنج شنبه از ساعت 15:30 تا 17 در مسجد خانقاه صفی علیشاه برگزار خواهد شد.
2024/10/03 02:38:03
Back to Top
HTML Embed Code: