یادی از شادروان دکتر محمد معین
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43735
دکتر محمد معین زادهٔ نهم اردیبهشتماه سال 1297 در محله زرجوب شهر رشت است. او در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و در کنار پدربزرگ پدریاش بزرگ شد. معین تحصیلات خود را در رشت آغاز کرد و برای ادامه آن به تهران آمد. مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت و موضوع رساله او که به زبان فرانسه نوشته شده بود، «لوکنت دولیل و مکتب پارناس» بود.
معین در سال 1321 با نوشتن رساله «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» اولین کسی شد که در ایران دکترای ادبیات فارسی گرفت. بعد از دریافت دکترا به عنوان استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و استاد در دانشسرای عالی مشغول تدریس و تحقیق شد.
او در سال 1324 بر اساس تصویب مجلس شورای ملی و توصیه علامه قزوینی، همکاری با علامه دهخدا را در تنظیم لغتنامه شروع کرد و معاون او در کار لغتنامه بود و پس از وی، ریاست سازمان لغتنامه را به عهده گرفت.
دکتر محمد معین با زبانهای اوستایی، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتین و سانسکریت آشنایی داشت.
او به تدوین فرهنگ فارسی که اکنون «فرهنگ فارسی معین» نام دارد، همت گماشت که نتوانست آن را به پایان برساند و بعد از درگذشتش، دوست و همکارش، سیدجعفر شهیدی، این فرهنگ فارسی را به پایان رساند.
محمد معین 9 آذرماه سال 1345 پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دچار بیهوشی موقت شد. بلافاصله به بیمارستان آریا در تهران منتقل و بستری شد. او را برای معالجه بیشتر در تاریخ 14 مرداد 1346 به کشور کانادا منتقل کردند؛ اما چون بهبود پیدا نکرد، به ایران بازگردانده و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. دکتر محمد معین در روز 13 تیرماه سال 1350 در بیمارستان درگذشت.
از آثار محمد معین به «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد»، «یوشت فریان مرزباننامه»، «یادنامه پورداوود»، «برگزیده شعر فارسی»، «قاعدههای جمع در زبان فارسی»، «مزدیسنا و ادب پارسی»، «برگزیده نثر فارسی»، «مفرد و جمع»، «تحلیل هفت پیکر نظامی»، «اسم جنس»،«یک قطعه شعر در پارسی باستان»، «ارداویرافنامه»، «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی»، «حافظ شیرینسخن»، «آیینه سکندر»، «هورقلیا» و «مجموعهی مقالات» میتوان اشاره کرد.
در همین زمینه:
سال شمار زندگی دکتر محمد معین
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1343-salshomarmohammad-moein.html
یادی از محمد معین در سالگرد درگذشتش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5832-yadi-mohammad-moein.html
کاروان/دکتر معین به روایت خودش - زندگی من
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7750-dr-moein-be-ravayat-khodash.html
دکتر محمد معینخالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7918-dr-moein-janeshin-dehkhoda.html
دکتر محمد معین، خالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا - 2
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7947-----l-r---2.html
دکتر محمد معین؛خالق فرهنگ معین ـ3 - دو نسخه خطی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8227-dr-moein-3.html
دکتر محمد معین،خالق فرهنگ معین ـ 4 - به روایت زرینکوب
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8421-dr-moein-4.html
مراسم بزرگداشت استاد محمد معین پدر فرهنگ فارسی در گیلان برگزار شد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9736-bozorgdasht-moein-gilan.html
همسر دکتر معین به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11012-1392-09-08-16-40-53.html
معین؛ پژوهشگری خلاق و چندوجهی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13877-mohammad-moein.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43735
دکتر محمد معین زادهٔ نهم اردیبهشتماه سال 1297 در محله زرجوب شهر رشت است. او در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و در کنار پدربزرگ پدریاش بزرگ شد. معین تحصیلات خود را در رشت آغاز کرد و برای ادامه آن به تهران آمد. مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت و موضوع رساله او که به زبان فرانسه نوشته شده بود، «لوکنت دولیل و مکتب پارناس» بود.
معین در سال 1321 با نوشتن رساله «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» اولین کسی شد که در ایران دکترای ادبیات فارسی گرفت. بعد از دریافت دکترا به عنوان استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و استاد در دانشسرای عالی مشغول تدریس و تحقیق شد.
او در سال 1324 بر اساس تصویب مجلس شورای ملی و توصیه علامه قزوینی، همکاری با علامه دهخدا را در تنظیم لغتنامه شروع کرد و معاون او در کار لغتنامه بود و پس از وی، ریاست سازمان لغتنامه را به عهده گرفت.
دکتر محمد معین با زبانهای اوستایی، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتین و سانسکریت آشنایی داشت.
او به تدوین فرهنگ فارسی که اکنون «فرهنگ فارسی معین» نام دارد، همت گماشت که نتوانست آن را به پایان برساند و بعد از درگذشتش، دوست و همکارش، سیدجعفر شهیدی، این فرهنگ فارسی را به پایان رساند.
محمد معین 9 آذرماه سال 1345 پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دچار بیهوشی موقت شد. بلافاصله به بیمارستان آریا در تهران منتقل و بستری شد. او را برای معالجه بیشتر در تاریخ 14 مرداد 1346 به کشور کانادا منتقل کردند؛ اما چون بهبود پیدا نکرد، به ایران بازگردانده و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. دکتر محمد معین در روز 13 تیرماه سال 1350 در بیمارستان درگذشت.
از آثار محمد معین به «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد»، «یوشت فریان مرزباننامه»، «یادنامه پورداوود»، «برگزیده شعر فارسی»، «قاعدههای جمع در زبان فارسی»، «مزدیسنا و ادب پارسی»، «برگزیده نثر فارسی»، «مفرد و جمع»، «تحلیل هفت پیکر نظامی»، «اسم جنس»،«یک قطعه شعر در پارسی باستان»، «ارداویرافنامه»، «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی»، «حافظ شیرینسخن»، «آیینه سکندر»، «هورقلیا» و «مجموعهی مقالات» میتوان اشاره کرد.
در همین زمینه:
سال شمار زندگی دکتر محمد معین
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1343-salshomarmohammad-moein.html
یادی از محمد معین در سالگرد درگذشتش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5832-yadi-mohammad-moein.html
کاروان/دکتر معین به روایت خودش - زندگی من
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7750-dr-moein-be-ravayat-khodash.html
دکتر محمد معینخالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7918-dr-moein-janeshin-dehkhoda.html
دکتر محمد معین، خالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا - 2
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7947-----l-r---2.html
دکتر محمد معین؛خالق فرهنگ معین ـ3 - دو نسخه خطی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8227-dr-moein-3.html
دکتر محمد معین،خالق فرهنگ معین ـ 4 - به روایت زرینکوب
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8421-dr-moein-4.html
مراسم بزرگداشت استاد محمد معین پدر فرهنگ فارسی در گیلان برگزار شد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9736-bozorgdasht-moein-gilan.html
همسر دکتر معین به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11012-1392-09-08-16-40-53.html
معین؛ پژوهشگری خلاق و چندوجهی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13877-mohammad-moein.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
یادی از محمد معین در سالگرد درگذشتش
@iranboom_ir
@iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۴ تیر روز قلم فرخنده باد
با قلم می گویم ای همزاد!ای همراه!ای هم سرنوشت!
نیک می دانی چه ها دیدم به دورانهای زشت!
شعرهایم را نوشتی؟دست خوش!
اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟
شادروان فریدون مشیری
@iranboom_ir
با قلم می گویم ای همزاد!ای همراه!ای هم سرنوشت!
نیک می دانی چه ها دیدم به دورانهای زشت!
شعرهایم را نوشتی؟دست خوش!
اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟
شادروان فریدون مشیری
@iranboom_ir
⚫️ ١٤ تیرماه سالگرد درگذشت «عباس کیارستمی» است.
یادش گرامی.
نگاهی به ۴۵ سال فعالیت حرفه ای عباس کیارستمی.
@iranboom_ir
یادش گرامی.
نگاهی به ۴۵ سال فعالیت حرفه ای عباس کیارستمی.
@iranboom_ir
آرش به فروغ و نور ایمان
ان روز بلند تیرگان را
بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامه عشق و جوهر جان
آری ، گاه قلم همان تیر آرش است که سرفرازی سرزمینی را بر سینه تاریخ نقش می زند. قلمی که خامه عشق است و جوهرش جان آرش پهلوان
روز قلم ، بر نیک اندیشان جهان خجسته باد.
هما ارژنگی
@iranboom_ir
ان روز بلند تیرگان را
بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامه عشق و جوهر جان
آری ، گاه قلم همان تیر آرش است که سرفرازی سرزمینی را بر سینه تاریخ نقش می زند. قلمی که خامه عشق است و جوهرش جان آرش پهلوان
روز قلم ، بر نیک اندیشان جهان خجسته باد.
هما ارژنگی
@iranboom_ir
آشنایی با شهر باستانی گور
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38822
فیروز آباد تا قبل از حمله اسكندر به ایران، شهر گور نامیده میشد.
اسكندر مقدونی این شهر را كاملا ویران كرد و قرنها بعد از اسكندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی این شهر را احیا و آباد كرد، اما در حمله تازیان به ایران این شهر دوباره ویران شد.
فیروزآباد كه قدیم آن را گور مینامیدند به روزگار كیانیان شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت.
از دیدنیهای این شهر میتوان به قلعه دختر، كاخ ساسانی و برج آتشكده و بقایای شهر گور اشاره كرد.
شهر ساسانی گور نخستین شهر دایرهای شکل ایران محسوب میشود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.
کاوشهای باستان شناسی در این شهر ساسانی برای نخستینبار در سال جاری توسط دیتریش هوف، باستانشناسی آلمانی آغاز شده است.
این شهر چهار دروازه اصلی داشته است. این دروازهها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب میشده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز میشده است.
از جمله یافتههای مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد.
رنگهای به کار رفته در این کف همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان میدهد.
منار
در وسط شهر گور، مناری 4 گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع 30 متر احداث گردیده است.
در خصوص ساخت این مُنار نظریههای مختلفی ارائه شده است:
منار به عنوان نماد قدرت پادشاه
منار، جهت دایره درآوردن و ساختن شهر
محل ارتباط با قلعه دختر
جهت اطلاع از حملات دشمن
محل نیایش
رصدخانه شهر گور:
قدیمیترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد.
این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب میشود.
پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازهای دایرهایشکل رسید که پس از مطالعه، مشخص شد، قدیمیترین نمونه از رصدخانههای بهدست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است.
نمونههای همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به اینکه رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک 300 سال پساز رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمیترین رصدخانه ایران بهشمار میرود.
برج ستارهشناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک 65/5 متر دارد که روی آن، 12 نشانه از علامتهای بکار گرفته شده در اندازه گیریهای رصدی و سکوهایی نموداری، هست.
شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر میکند، اهمیت فراوانی داشته است.
فارس در سده چهارم هجری قمری یکی از پیشتازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است.
حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دایره البروج با وسیلهای به قطر 123 سانتیمتر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه بهدست آمده در شهرگور، کار میگذاشتند.
نقش چهار شاهزاده:
چهار شاهزاده ساسانی برای اولینبار روی یکی از دیوارهای بدست آمده از این شهر کشف شد.
این چهار شاهزاده را دو زن و یک مرد جوان به همراه نوجوانی تشکیل میدهند.
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/203-shahre-gor.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38822
فیروز آباد تا قبل از حمله اسكندر به ایران، شهر گور نامیده میشد.
اسكندر مقدونی این شهر را كاملا ویران كرد و قرنها بعد از اسكندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی این شهر را احیا و آباد كرد، اما در حمله تازیان به ایران این شهر دوباره ویران شد.
فیروزآباد كه قدیم آن را گور مینامیدند به روزگار كیانیان شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت.
از دیدنیهای این شهر میتوان به قلعه دختر، كاخ ساسانی و برج آتشكده و بقایای شهر گور اشاره كرد.
شهر ساسانی گور نخستین شهر دایرهای شکل ایران محسوب میشود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.
کاوشهای باستان شناسی در این شهر ساسانی برای نخستینبار در سال جاری توسط دیتریش هوف، باستانشناسی آلمانی آغاز شده است.
این شهر چهار دروازه اصلی داشته است. این دروازهها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب میشده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز میشده است.
از جمله یافتههای مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد.
رنگهای به کار رفته در این کف همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان میدهد.
منار
در وسط شهر گور، مناری 4 گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع 30 متر احداث گردیده است.
در خصوص ساخت این مُنار نظریههای مختلفی ارائه شده است:
منار به عنوان نماد قدرت پادشاه
منار، جهت دایره درآوردن و ساختن شهر
محل ارتباط با قلعه دختر
جهت اطلاع از حملات دشمن
محل نیایش
رصدخانه شهر گور:
قدیمیترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد.
این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب میشود.
پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازهای دایرهایشکل رسید که پس از مطالعه، مشخص شد، قدیمیترین نمونه از رصدخانههای بهدست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است.
نمونههای همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به اینکه رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک 300 سال پساز رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمیترین رصدخانه ایران بهشمار میرود.
برج ستارهشناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک 65/5 متر دارد که روی آن، 12 نشانه از علامتهای بکار گرفته شده در اندازه گیریهای رصدی و سکوهایی نموداری، هست.
شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر میکند، اهمیت فراوانی داشته است.
فارس در سده چهارم هجری قمری یکی از پیشتازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است.
حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دایره البروج با وسیلهای به قطر 123 سانتیمتر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه بهدست آمده در شهرگور، کار میگذاشتند.
نقش چهار شاهزاده:
چهار شاهزاده ساسانی برای اولینبار روی یکی از دیوارهای بدست آمده از این شهر کشف شد.
این چهار شاهزاده را دو زن و یک مرد جوان به همراه نوجوانی تشکیل میدهند.
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/203-shahre-gor.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
آشنایی با شهر باستانی گور
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/203-shahre-gor.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/203-shahre-gor.html
@iranboom_ir
کیکاووس خودکامهای نامجو
برگرفته از ایراننامه، زمستان 1361، صص 206 تا 253
جلال متینی
کیقباد نخستین شاه از سلسلۀ کیانیان در دورۀ یک صد سالۀ پادشاهی خود توانست انتقام کشته شدن نوذر، شاه پیشدادی، را از تورانیان بگیرد و به یاری رستم جوان، تورانیان را به پشت مرزهای تعیین شده از طرف فریدون براند. وی ده سال نیز به گرد جهان گشت و در نواحی مختلف شهرهای بسیار بنیان نهاد. او که پادشاهی دادگستر و آرام و صلح طلب بود، مهتران و بزرگان کشور را همواره به راستی و خردمندی و دادگری میخواند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/6271-1391-04-27-10-43-23.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
برگرفته از ایراننامه، زمستان 1361، صص 206 تا 253
جلال متینی
کیقباد نخستین شاه از سلسلۀ کیانیان در دورۀ یک صد سالۀ پادشاهی خود توانست انتقام کشته شدن نوذر، شاه پیشدادی، را از تورانیان بگیرد و به یاری رستم جوان، تورانیان را به پشت مرزهای تعیین شده از طرف فریدون براند. وی ده سال نیز به گرد جهان گشت و در نواحی مختلف شهرهای بسیار بنیان نهاد. او که پادشاهی دادگستر و آرام و صلح طلب بود، مهتران و بزرگان کشور را همواره به راستی و خردمندی و دادگری میخواند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/6271-1391-04-27-10-43-23.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
کیکاووس خودکامهای نامجو
حسن قاسمی شاد
" هنر برخورد با افراد دشوار و مساله ساز"
افراد دشوار، بخشی از ارتباطات روزمره ما هستند. اینها اکثرا نگران از دست دادن موقعیتی می باشند. نیازشان توجه، فهمیده شدن و تایید شدن است.
پس نباید با خشونت با آنها رفتار کرد
و باید سعی کنیم نگرش منفی و سطح اصطحکاک خود و آنها را کاهش دهیم.
برای اتخاذ بهترین روش رفتاری با آنها، برخورد درست با صفت نادرست را به کار ببندید؛
۱ 🔰زورگو، خود خواه
⚠️ نجنگید ولی قاطع و محکم باشید.
۲🔰شکوه گرها، خود قربانی بینها
⚠️ حمایتشان کنید و تشویق کنید دنبال راه حل درست باشند.
۳🔰وسواسی، ریز نگرها
⚠️ سطح واقعی انتظارت خود را به آنها بگویید.جزییات وکلیات هردومهم هستند.
۴🔰افراد یخی، بسته
⚠️ آنها را به حرکت و نوگرایی تشویق کنید و در مقابلشان صبور باشید.
۵🔰کم حرف، منفعل وخودسرزنش گرها
⚠️ اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.
۶🔰غیر متعهدها،بی مسئولیت ها
⚠️به طور مستقیم اشتباهشان را گوشزد کرده و دلیل رفتارشان را بپرسید.
۷🔰منفی گراها، همیشه منتقدها
⚠️ دلیل مخالفتشان را بپرسید ولی آنها را متوجه کارهای خوب انجام شده کنید.
۸🔰شایعه پراکن ها
⚠️ تحت کنترلشان قرار نگیرید.صادق و روراست باشید تا میدان نداشته باشند.
۹🔰پرحرفها
⚠️ زمان زیادی را با آنها صرف نکنید. اینها وقت کش هستند!
شما می توانید با بسیاری از افراد صمیمی نباشید ولی رفتارتان مسالمت آمیز باشد. پس در تله آدمهای سخت و دشوار گرفتار نشوید.
@iranboom_ir
" هنر برخورد با افراد دشوار و مساله ساز"
افراد دشوار، بخشی از ارتباطات روزمره ما هستند. اینها اکثرا نگران از دست دادن موقعیتی می باشند. نیازشان توجه، فهمیده شدن و تایید شدن است.
پس نباید با خشونت با آنها رفتار کرد
و باید سعی کنیم نگرش منفی و سطح اصطحکاک خود و آنها را کاهش دهیم.
برای اتخاذ بهترین روش رفتاری با آنها، برخورد درست با صفت نادرست را به کار ببندید؛
۱ 🔰زورگو، خود خواه
⚠️ نجنگید ولی قاطع و محکم باشید.
۲🔰شکوه گرها، خود قربانی بینها
⚠️ حمایتشان کنید و تشویق کنید دنبال راه حل درست باشند.
۳🔰وسواسی، ریز نگرها
⚠️ سطح واقعی انتظارت خود را به آنها بگویید.جزییات وکلیات هردومهم هستند.
۴🔰افراد یخی، بسته
⚠️ آنها را به حرکت و نوگرایی تشویق کنید و در مقابلشان صبور باشید.
۵🔰کم حرف، منفعل وخودسرزنش گرها
⚠️ اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.
۶🔰غیر متعهدها،بی مسئولیت ها
⚠️به طور مستقیم اشتباهشان را گوشزد کرده و دلیل رفتارشان را بپرسید.
۷🔰منفی گراها، همیشه منتقدها
⚠️ دلیل مخالفتشان را بپرسید ولی آنها را متوجه کارهای خوب انجام شده کنید.
۸🔰شایعه پراکن ها
⚠️ تحت کنترلشان قرار نگیرید.صادق و روراست باشید تا میدان نداشته باشند.
۹🔰پرحرفها
⚠️ زمان زیادی را با آنها صرف نکنید. اینها وقت کش هستند!
شما می توانید با بسیاری از افراد صمیمی نباشید ولی رفتارتان مسالمت آمیز باشد. پس در تله آدمهای سخت و دشوار گرفتار نشوید.
@iranboom_ir
فرش نقشبرجستهی زیبای ایرانی، شاهکاری از هنرمندان ایرانزمین با نقشمایهی گل و بوته و جانوران
.
به ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ ایران بپیوندید:
@IRANBoom_IR
.
به ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ ایران بپیوندید:
@IRANBoom_IR
خاک مهربانان
دکتر محمدرضا خوبروی پاک
@iranboom_ir
حقیقت این است که در کشور ما، مسئله و مشکلی به نام همزیستی اقوام ایرانی، مانند بسیاری از کشورهای جهان، وجود ندارد. اما مشکل «حدیث مدعیان»ی است که هر از گاهی، در بخشی از میهن ما، ترجیعبند همیشگی را تکرار میکنند و میخواهند راه حلهای کشورهای دیگر را به مردمی تحمیل کنند که صدها و هزاران سال با هم زیستهاند و همانندیشان با یکدیگر بیش از تفاوتهایشان است. اگر بخواهیم خود را بازیابیم و از خویشتن خویش دور نمانیم، ناگزیر باید از فرهنگ ملی پیشینهدار خود مدد جوییم تا راه حل دشواریها را بیابیم.
زبان فارسی، برعکس بسیاری از زبانهای کشورهای متمدن امروزی، زبانی تحمیلی نیست، بلکه این زبان در طول تاریخ دگرگونیهای اجنماعی و سیاسی ایران جای خود را باز کرده است و اقوام ایرانی به آن سخن میگویند.
مِن باب مقایسه میتوان به چگونگی همگانی شدن زبان فرانسه در آن کشور اشاره کرد. در سال 1539، فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، زبان رسمی کشور را فرانسوی اعلام کرد، در حالی که در همان زمان و هم اکنون نیز در این کشور به زبانهای دیگر با ریشههای مختلف، از قبیل لاتین، آلمانی، سلتیک و باسک، تکلم میشود. نگاهی به قوانین فرانسه در مورد به کار بردن انحصاری زبان فرانسوی15 از اِعمال فشار و سختگیریهای قانونی و اداری بسیاری حکایت دارد. حال آنکه در کشور ما تا سالهای اخیر، بدون اعمال زور و یا فشار قانون و تنها از راه تعالی زبان و تسامح، رواج و تکمیل زبان مشترک عملی شد.
زبان فارسی ملک مطلق هیچ قوم ویژهای نبوده و نیست و نمیتوان ادعا کرد سلطان سلیم، پادشاه عثمانی، که به روایتی چهل هزار شیعهٔ ایرانی را کشته، به زور و تحت ستم فارسها شعر فارسی میسروده است. [...]
از آنجا که زبان فارسی نوشتاری هیچ جا در محاوره به کار نمیرفت ( و امروزه نیز تا حدی چنین است)، اکثر شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی زبان یا گویش دیگری جز فارسی نوشتاری داشتند، مانند سعدی و حافظ که هر یک ملعماتی ( نثر یا شعر دوزبانه ) به گویش محلّی خود دارند. همینطور است در مورد عراقی، نظامی گنجهای، خاقانی شروانی، همام تبریزی، شیخ محمود شبستری و مانند آنها.
ادبیات ایران ثمرهٔ کوشش و تلاش جمعی همهٔ اقوام ایرانی است. در مورد سایر مظاهر فرهنگی ایران، مانند موسیقی ایرانی، که هریک از گوشههای آن به نام قوم و یا سرزمین ویژهای است، نیز وضع به همین منوال است. کهنترین اثرمکتوب فارسی به خط عبری به دست هموطنان یهودی ما نوشته شده است و تاریخ آن دو قرن پیشتر از کهنترین نوشتهٔ فارسی به خط [موسوم به] عربی است.16
شرفنامه، تاریخ خاندانهای کرد، و حدیقهٔ امان اللهی، تذکرهٔ شعرای کرد در دورهٔ امان اله خان اردلان، به زبان فارسی نگاشته شدهاند. مسلم است که این نویسندگان تحت فشار و اجبار به نوشتن و یا سرودن به زبان فارسی نپرداختهاند.
به جز پیامدهای تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بعد از حملهٔ اعراب، یکی دیگر از دلایل پیشرفت زبان فارسی و فراگیر شدن آن، توان ارتباطی و ادبی این زبان یا به قول خواجهٔ شیراز « لطف نظم و سخن گفتن دری » بوده است. میدانیم که در دورانهای تاریخی، از قسطنطنیه تا دهلی ( به قولی از برمه تا ایتالیا )، به این زبان سخن میگفتند و شعر میسرودند. هنگامی که اقوام بنگالی و آلبانیایی مزایای کاربرد زبان فارسی را دریافتهاند، پیداست که تیرههای ایرانی تا چه اندازه به آن وابستگی داشتند و در پاسداری آن میکوشیدند.
نکتهٔ دیگر آنکه، در تمام ادوار اسلامی تاریخ ایران، دولتها نه سیاست فرهنگی آگاهانهای داشتند که در تحمیل زبان فارسی بکوشند و نه تمایل به این کار نشان دادند، چه رسد به تحمیل این زبان به مردم دور و نزدیکی که به آنها اشاره کردیم.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/13385-khak-mehrabanan.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر محمدرضا خوبروی پاک
@iranboom_ir
حقیقت این است که در کشور ما، مسئله و مشکلی به نام همزیستی اقوام ایرانی، مانند بسیاری از کشورهای جهان، وجود ندارد. اما مشکل «حدیث مدعیان»ی است که هر از گاهی، در بخشی از میهن ما، ترجیعبند همیشگی را تکرار میکنند و میخواهند راه حلهای کشورهای دیگر را به مردمی تحمیل کنند که صدها و هزاران سال با هم زیستهاند و همانندیشان با یکدیگر بیش از تفاوتهایشان است. اگر بخواهیم خود را بازیابیم و از خویشتن خویش دور نمانیم، ناگزیر باید از فرهنگ ملی پیشینهدار خود مدد جوییم تا راه حل دشواریها را بیابیم.
زبان فارسی، برعکس بسیاری از زبانهای کشورهای متمدن امروزی، زبانی تحمیلی نیست، بلکه این زبان در طول تاریخ دگرگونیهای اجنماعی و سیاسی ایران جای خود را باز کرده است و اقوام ایرانی به آن سخن میگویند.
مِن باب مقایسه میتوان به چگونگی همگانی شدن زبان فرانسه در آن کشور اشاره کرد. در سال 1539، فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، زبان رسمی کشور را فرانسوی اعلام کرد، در حالی که در همان زمان و هم اکنون نیز در این کشور به زبانهای دیگر با ریشههای مختلف، از قبیل لاتین، آلمانی، سلتیک و باسک، تکلم میشود. نگاهی به قوانین فرانسه در مورد به کار بردن انحصاری زبان فرانسوی15 از اِعمال فشار و سختگیریهای قانونی و اداری بسیاری حکایت دارد. حال آنکه در کشور ما تا سالهای اخیر، بدون اعمال زور و یا فشار قانون و تنها از راه تعالی زبان و تسامح، رواج و تکمیل زبان مشترک عملی شد.
زبان فارسی ملک مطلق هیچ قوم ویژهای نبوده و نیست و نمیتوان ادعا کرد سلطان سلیم، پادشاه عثمانی، که به روایتی چهل هزار شیعهٔ ایرانی را کشته، به زور و تحت ستم فارسها شعر فارسی میسروده است. [...]
از آنجا که زبان فارسی نوشتاری هیچ جا در محاوره به کار نمیرفت ( و امروزه نیز تا حدی چنین است)، اکثر شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی زبان یا گویش دیگری جز فارسی نوشتاری داشتند، مانند سعدی و حافظ که هر یک ملعماتی ( نثر یا شعر دوزبانه ) به گویش محلّی خود دارند. همینطور است در مورد عراقی، نظامی گنجهای، خاقانی شروانی، همام تبریزی، شیخ محمود شبستری و مانند آنها.
ادبیات ایران ثمرهٔ کوشش و تلاش جمعی همهٔ اقوام ایرانی است. در مورد سایر مظاهر فرهنگی ایران، مانند موسیقی ایرانی، که هریک از گوشههای آن به نام قوم و یا سرزمین ویژهای است، نیز وضع به همین منوال است. کهنترین اثرمکتوب فارسی به خط عبری به دست هموطنان یهودی ما نوشته شده است و تاریخ آن دو قرن پیشتر از کهنترین نوشتهٔ فارسی به خط [موسوم به] عربی است.16
شرفنامه، تاریخ خاندانهای کرد، و حدیقهٔ امان اللهی، تذکرهٔ شعرای کرد در دورهٔ امان اله خان اردلان، به زبان فارسی نگاشته شدهاند. مسلم است که این نویسندگان تحت فشار و اجبار به نوشتن و یا سرودن به زبان فارسی نپرداختهاند.
به جز پیامدهای تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بعد از حملهٔ اعراب، یکی دیگر از دلایل پیشرفت زبان فارسی و فراگیر شدن آن، توان ارتباطی و ادبی این زبان یا به قول خواجهٔ شیراز « لطف نظم و سخن گفتن دری » بوده است. میدانیم که در دورانهای تاریخی، از قسطنطنیه تا دهلی ( به قولی از برمه تا ایتالیا )، به این زبان سخن میگفتند و شعر میسرودند. هنگامی که اقوام بنگالی و آلبانیایی مزایای کاربرد زبان فارسی را دریافتهاند، پیداست که تیرههای ایرانی تا چه اندازه به آن وابستگی داشتند و در پاسداری آن میکوشیدند.
نکتهٔ دیگر آنکه، در تمام ادوار اسلامی تاریخ ایران، دولتها نه سیاست فرهنگی آگاهانهای داشتند که در تحمیل زبان فارسی بکوشند و نه تمایل به این کار نشان دادند، چه رسد به تحمیل این زبان به مردم دور و نزدیکی که به آنها اشاره کردیم.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/13385-khak-mehrabanan.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
فرهنگ انگليسی فارسی و فارسی انگليسی واژههای طب سنتی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/16708-farhang-farsi-engelisi-teb-melli-iran.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/16708-farhang-farsi-engelisi-teb-melli-iran.html
@iranboom_ir
«شاهنامه» کتاب اول ایران است
دکتر اسلامی ندوشن در سخنانی گفت: تاکنون کتابهای زیادی در ایران نوشته شده؛ اما فقط یک کتاب است که در رأس همه کتابها قرار دارد و آن شاهنامه است. این کتابی است که نقش اول را در ایران داشته و در جهان، هیچ شاهکار ادبی را ندیدهایم که در سرنوشت ملتی تغییر ایجاد کند؛ اما شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر داد. اگر شاهنامه گفته نشده بود، ما کشور دیگری میشدیم. این را که چه میشد، نمیتوان با قوه تخیل مشخص کرد؛ اما گذشته خود را فراموش میکردیم.
این نویسنده و پژوهشگر افزود: ایران دوره پرباری را طی کرده بود؛ اما اگر شاهنامه نبود، این دوران فراموش میشد. کتابهای تاریخی دیگری نیز نوشته شدهاند؛ اما این کتابها قادر نبودند نیمه اول تاریخ ایران را به نیمه دوم آن وصل کنند و در نتیجه، ما روشن نمیشدیم که ایرانی چگونه فکر میکرده و چه چیزهایی از نظر او روا بوده و چه چیزهایی روا نبوده است. ما اکنون میدانیم گذشتگانمان چه مردمانی بودهاند.
اسلامی ندوشن تأکید کرد: شاهنامه روی نقطه اصلی بشری دست گذاشته و آن جدال نیکی با بدی است. تفکر شاهنامه بر این محور است که عاقبت باید با کوششهای بسیار، نیکی بر بدی موفق شود. خوبی و بدی دائم در حال کشاکش هستند. در جامعهی خوب، مردم به خوبی گرایش دارند؛ اما یک جامعه کمتمدن و نارسا بشر را رها میکند که به هر سو که میخواهد، برود. این مرحله خیر و شر در زندگی انسان جریان دارد و شاهنامه اصل قضیه را گرفته و کتاب را نبرد نیکی و بدی کرده است.
او در ادامه افزود: کلمه مهم و اصلی که در شاهنامه به کار برده میشود، «خرد» است. کتاب با نام خداوند جان و خرد آغاز میشود. خرد خودش کلمه پرمعنا و در عین حال رسایی است که نشان میدهد خرد به چه گفته میشود. خرد را مجموع دریافتها و تجربههای انسانی در کل تاریخ دانستهاند که وقتی آن را بفشارید، چکیده و عصارهاش، خرد انسانی است که مانند چراغ راهنمایی، راه را روشن میکند. شاهنامه هم با خرد آغاز میشود و راهی را برای یک زندگی شایسته بر سر راه قرار میدهد. در مقابل خرد، آز قرار دارد؛ یعنی سرکشیهای عنانگسیخته بشر که میخواهد همه چیز را به میل خود انجام دهد. شاهنامه این ادعا را دارد که میتواند راه پیروزی خرد بر آز را نشان بدهد. شاهنامه جنگ نیکی با بدی است و عناصر را در مقابل هم قرار میدهد. در دوره اساطیری شاهنامه، ضحاک نماینده آز انسانی است و مارهای بر دوش او علامت شر و بدی در درون انسان است. این مارها را باید خوراک داد و خوراک آنها مغز سر جوانان ایران است. اینها همه جنبهی کنایی و سمبولیک دارند؛ یعنی نسل بشر باید به سمت نابودی رود و آنقدر جوان باید کشته شود تا یک عمر ضحاکی باقی بماند.
اسلامی ندوشن در ادامه عنوان کرد: در مقابل این شر، یک عنصر متقابل وجود دارد که آن را میتوان فریدون و کاوه دانست. کاوه نماینده طبقه زحمتکش و کارگر و پیشهور است که از وسط جامعهی بشری سر برمیآورد. اینها عمدی دارند. در کنار کاوه، فریدون قرار دارد. فریدون جوانی است که ضحاک میخواهد او را به دام بیاندازد و بکشد، او نماینده طبقه فرهیخته است؛ اما او و کاوه باید یکدیگر را کامل کنند، این دو با هم در مقابل نماینده بدی قرار میگیرند و یک نهضت ضدبدی و ضدضحاک را به وجود میآورند که حکومت ضحاک را از بین میبرد. این اتحاد میان طبقه کارگر و فرهیخته، آغاز شاهنامه است؛ اما با رفتن ضحاک، این برخورد نیروی بدی ادامه مییابد.
این شاهنامهپژوه در ادامه این سؤال را طرح کرد که چرا باید برخورد خوبی و بدی ادامه پیدا کند و افزود: زندگی برخورد اضداد است. اگر ضدها نباشد، زندگی از کشش و کوشش بازمیماند. ضد لازمه این است که تحرک زندگی به کار بیافتد. در کائنات هم به همین صورت است؛ در مقابل روز، شب است، در مقابل تابستان، زمستان و در مقابل بلندی، پستی قرار دارد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/2242-shahname-ketab-aval-iran-ast.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر اسلامی ندوشن در سخنانی گفت: تاکنون کتابهای زیادی در ایران نوشته شده؛ اما فقط یک کتاب است که در رأس همه کتابها قرار دارد و آن شاهنامه است. این کتابی است که نقش اول را در ایران داشته و در جهان، هیچ شاهکار ادبی را ندیدهایم که در سرنوشت ملتی تغییر ایجاد کند؛ اما شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر داد. اگر شاهنامه گفته نشده بود، ما کشور دیگری میشدیم. این را که چه میشد، نمیتوان با قوه تخیل مشخص کرد؛ اما گذشته خود را فراموش میکردیم.
این نویسنده و پژوهشگر افزود: ایران دوره پرباری را طی کرده بود؛ اما اگر شاهنامه نبود، این دوران فراموش میشد. کتابهای تاریخی دیگری نیز نوشته شدهاند؛ اما این کتابها قادر نبودند نیمه اول تاریخ ایران را به نیمه دوم آن وصل کنند و در نتیجه، ما روشن نمیشدیم که ایرانی چگونه فکر میکرده و چه چیزهایی از نظر او روا بوده و چه چیزهایی روا نبوده است. ما اکنون میدانیم گذشتگانمان چه مردمانی بودهاند.
اسلامی ندوشن تأکید کرد: شاهنامه روی نقطه اصلی بشری دست گذاشته و آن جدال نیکی با بدی است. تفکر شاهنامه بر این محور است که عاقبت باید با کوششهای بسیار، نیکی بر بدی موفق شود. خوبی و بدی دائم در حال کشاکش هستند. در جامعهی خوب، مردم به خوبی گرایش دارند؛ اما یک جامعه کمتمدن و نارسا بشر را رها میکند که به هر سو که میخواهد، برود. این مرحله خیر و شر در زندگی انسان جریان دارد و شاهنامه اصل قضیه را گرفته و کتاب را نبرد نیکی و بدی کرده است.
او در ادامه افزود: کلمه مهم و اصلی که در شاهنامه به کار برده میشود، «خرد» است. کتاب با نام خداوند جان و خرد آغاز میشود. خرد خودش کلمه پرمعنا و در عین حال رسایی است که نشان میدهد خرد به چه گفته میشود. خرد را مجموع دریافتها و تجربههای انسانی در کل تاریخ دانستهاند که وقتی آن را بفشارید، چکیده و عصارهاش، خرد انسانی است که مانند چراغ راهنمایی، راه را روشن میکند. شاهنامه هم با خرد آغاز میشود و راهی را برای یک زندگی شایسته بر سر راه قرار میدهد. در مقابل خرد، آز قرار دارد؛ یعنی سرکشیهای عنانگسیخته بشر که میخواهد همه چیز را به میل خود انجام دهد. شاهنامه این ادعا را دارد که میتواند راه پیروزی خرد بر آز را نشان بدهد. شاهنامه جنگ نیکی با بدی است و عناصر را در مقابل هم قرار میدهد. در دوره اساطیری شاهنامه، ضحاک نماینده آز انسانی است و مارهای بر دوش او علامت شر و بدی در درون انسان است. این مارها را باید خوراک داد و خوراک آنها مغز سر جوانان ایران است. اینها همه جنبهی کنایی و سمبولیک دارند؛ یعنی نسل بشر باید به سمت نابودی رود و آنقدر جوان باید کشته شود تا یک عمر ضحاکی باقی بماند.
اسلامی ندوشن در ادامه عنوان کرد: در مقابل این شر، یک عنصر متقابل وجود دارد که آن را میتوان فریدون و کاوه دانست. کاوه نماینده طبقه زحمتکش و کارگر و پیشهور است که از وسط جامعهی بشری سر برمیآورد. اینها عمدی دارند. در کنار کاوه، فریدون قرار دارد. فریدون جوانی است که ضحاک میخواهد او را به دام بیاندازد و بکشد، او نماینده طبقه فرهیخته است؛ اما او و کاوه باید یکدیگر را کامل کنند، این دو با هم در مقابل نماینده بدی قرار میگیرند و یک نهضت ضدبدی و ضدضحاک را به وجود میآورند که حکومت ضحاک را از بین میبرد. این اتحاد میان طبقه کارگر و فرهیخته، آغاز شاهنامه است؛ اما با رفتن ضحاک، این برخورد نیروی بدی ادامه مییابد.
این شاهنامهپژوه در ادامه این سؤال را طرح کرد که چرا باید برخورد خوبی و بدی ادامه پیدا کند و افزود: زندگی برخورد اضداد است. اگر ضدها نباشد، زندگی از کشش و کوشش بازمیماند. ضد لازمه این است که تحرک زندگی به کار بیافتد. در کائنات هم به همین صورت است؛ در مقابل روز، شب است، در مقابل تابستان، زمستان و در مقابل بلندی، پستی قرار دارد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/2242-shahname-ketab-aval-iran-ast.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
✅ 2600 هکتار از جنگلهای لرستان سوخت و خاکستر شد
🔹 مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان گفت: حدود 2600 هکتار از جنگلهای این استان تا 14 تیرماه 1403 سوخته و به تلی از خاکستر تبدیل شده است.
https://nournews.ir/n/181005
@iranboom_ir
🔹 مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان گفت: حدود 2600 هکتار از جنگلهای این استان تا 14 تیرماه 1403 سوخته و به تلی از خاکستر تبدیل شده است.
https://nournews.ir/n/181005
@iranboom_ir
سالروز درگذشت حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و پژوهشگر ادبی
حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی در سن ۵۶ سالگی در روز جمعه، ۱۷ تیر ۱۴۰۱ بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.
حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و پژوهشگر ادبی متولد ۱۳۴۵ در دامغان بود. او در آخرین سالهای عمر خود از استادان اعزامی وزارت علوم به کرسیهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن چین بود.
از آثار او میتوان به «منظومههای عاشقانه ادب فارسی»، «فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی»، «داستانهای امثال»، «سر دلبران»، «باورهای عامیانه مردم ایران»، «ادبیات داستانی عامه»، «فرهنگنامهٔ داستانهای متون فارسی» و... اشاره کرد.
گفتوگو با حسن ذوالفقاری: دچار تنبلی زبانی شدهایم؟
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13432-tanbali-zaban.html
حسن ذوالفقاری: «درازآویز زینتی» و «کشلقمه» مصوب فرهنگستان نیستند
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/9720---l-r--lr---.html
به مناسبت 8 مهر، روز بزرگداشت مولانا - دکتر حسن ذوالفقاری
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10422-molana-8-mehr.html
به انگلیسیدانی خود فخر میفروشیم، اما هنوز فارسی نمیدانیم
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/11194-1392-10-07-15-06-25.html
@iranboom_ir
حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی در سن ۵۶ سالگی در روز جمعه، ۱۷ تیر ۱۴۰۱ بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.
حسن ذوالفقاری، استاد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و پژوهشگر ادبی متولد ۱۳۴۵ در دامغان بود. او در آخرین سالهای عمر خود از استادان اعزامی وزارت علوم به کرسیهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن چین بود.
از آثار او میتوان به «منظومههای عاشقانه ادب فارسی»، «فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی»، «داستانهای امثال»، «سر دلبران»، «باورهای عامیانه مردم ایران»، «ادبیات داستانی عامه»، «فرهنگنامهٔ داستانهای متون فارسی» و... اشاره کرد.
گفتوگو با حسن ذوالفقاری: دچار تنبلی زبانی شدهایم؟
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13432-tanbali-zaban.html
حسن ذوالفقاری: «درازآویز زینتی» و «کشلقمه» مصوب فرهنگستان نیستند
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/9720---l-r--lr---.html
به مناسبت 8 مهر، روز بزرگداشت مولانا - دکتر حسن ذوالفقاری
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10422-molana-8-mehr.html
به انگلیسیدانی خود فخر میفروشیم، اما هنوز فارسی نمیدانیم
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/11194-1392-10-07-15-06-25.html
@iranboom_ir
شادروان مهدی آذریزدی
هجدهم تیرماه، روز ادبیات کودک و نوجوان و سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، پیشکسوت ادبیات کودکان ایران و نویسندۀ مجموعه کتابهای قصههای خوب برای بچههای خوب بود. «سازمان جهانی یونسکو» در سال 1343 برای نگارش این مجموعه که بازنویسی قصههای کهن برای کودکان است، به او جایزه داد. همچنین وی در سال 1345 برای نگارش کتابهای قصههای خوب برای بچههای خوب و قصههای تازه از کتابهای کهن، جایزۀ کتاب سال را به خود اختصاص داد. مهدی آذریزدی در سال 1379 به دلیل نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی «خادم قرآن» شناخته شد به همین منظور چندین بار از سوی «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، «بنیاد ریحانة الرسول(س)» و ... برای وی مراسم بزرگداشت برگزار شد. شمار آثارش بیش از 30 اثر است که از جملۀ: دورۀ هشتجلدی قصههای خوب برای بچههای خوب، شامل دفترهای «قصههای کلیله و دمنه»، «قصههای مرزباننامه»، «قصههای سندبادنامه و قابوسنامه»، «قصههای مثنوی مولوی»،«قصههای قرآن»،«قصههای شیخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم»،قصههای تازه از کتابهای کهن،مثنوی بچۀ خوب،قصههای پیامبران،تصحیح مثنوی معنوی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9194-be-didar-mehdi-azar-yazdi-beravim.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
هجدهم تیرماه، روز ادبیات کودک و نوجوان و سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، پیشکسوت ادبیات کودکان ایران و نویسندۀ مجموعه کتابهای قصههای خوب برای بچههای خوب بود. «سازمان جهانی یونسکو» در سال 1343 برای نگارش این مجموعه که بازنویسی قصههای کهن برای کودکان است، به او جایزه داد. همچنین وی در سال 1345 برای نگارش کتابهای قصههای خوب برای بچههای خوب و قصههای تازه از کتابهای کهن، جایزۀ کتاب سال را به خود اختصاص داد. مهدی آذریزدی در سال 1379 به دلیل نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی «خادم قرآن» شناخته شد به همین منظور چندین بار از سوی «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، «بنیاد ریحانة الرسول(س)» و ... برای وی مراسم بزرگداشت برگزار شد. شمار آثارش بیش از 30 اثر است که از جملۀ: دورۀ هشتجلدی قصههای خوب برای بچههای خوب، شامل دفترهای «قصههای کلیله و دمنه»، «قصههای مرزباننامه»، «قصههای سندبادنامه و قابوسنامه»، «قصههای مثنوی مولوی»،«قصههای قرآن»،«قصههای شیخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم»،قصههای تازه از کتابهای کهن،مثنوی بچۀ خوب،قصههای پیامبران،تصحیح مثنوی معنوی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9194-be-didar-mehdi-azar-yazdi-beravim.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
به دیدار مهدی آذریزدی برویم
اسدالله شکرانه
اگر دلت به شکوفه ها باشد ؛ اگر نگاهت گره بخورد به چشم های کودکانی که چشم انتظار نوروز هستند ، و اگر یادت باشد روزهایی که می آیند، روزنه ای به سال نو باز می کنند ، به یاد بیاور در روزهایی نزدیک به آغاز سال ۱۳۰۰ شمسی در کوچه باغهای خرمشاه یزد کودکی به دنیا آمد تا بعدها بشود مهدی آذر یزدی ، بشود صاحب مجموعه « قصه های خوب برای بچه های خوب » ، و بشود راوی قند و عسل و…..
همیشه آنچنان که باید باشد ، نیست .
در شناسنامه ای که برای مهدی آذریزدی گرفتند ، زادروز او هشتم مرداد ۱۳۰۸ ثبت شده است ؛ اما زودتر از آن که زادروزش ثبت شود به دنیا آمد تا فرصت داشته باشد بیشتر از روزهایی که بعدها فاصله تاریخ تولد و مرگ او را محاسبه می کنند ، زندگی کند . خودش که نام آن را زندگی نگذاشته است : بیشتر در به دری و حسرت بوده است ؛ کتاب خریدن و کتاب فروختن ، نسخه خوانی و مطابقت برای چاپ ، نوشتن برای زنده ماندن ، عکاسی کردن برای لقمه ای نان و بالاخره بازنویسی قصه ها از متون کهن ادب فارسی برای برآورده شدن آرزوهای دوران کودکی . اما دیگران می گویند خوب زندگی کرد ؛ مجموعه قصه های خوبی به یادگار گذاشت و با تواضع و فروتنی ، پیر نیک اندیش ادبیات کودکان و نوجوانان شد .
بیست و هفتم اسفند که بیاید،گفته ایم:«برویم به دیدار آذر یزدی». پیرمرد اکنون چهارسالی است که از میان ما رفته است و در همان خرمشاه ، محل تولدش ، در خاک خفته است. بیایید به دیدارش برویم و بگوییم : « ما که بی معرفت نیستیم . پیمانه گر شکست پیمان عاشقان را عشق است . نمی گذاریم از یادها بروی . چهارسال است رفته ای و هنوز در انتظار آن هستیم . شاید آنها که حرف ها زده اند ، روزی گفته هایشان را مرور کنند و سامانی به این تکه خاک مزار او بدهند و آبروداری کنند . یادشان بیاید روزی که پیکر پیرمرد را با چه حرف و حدیث هایی به یزد آوردند ، قرار بود کارها بکنند؛ کارهایی که تا امروز نکرده اند . با نقشه و طرح و ماکت که خاک سامان نمی یابد ، درخت سبز نمی شود ، بوستان و فرهنگسرا پا نمی گیرد . شما پیمان هایتان را به یاد بیاورید و کاری کنیدکه نگویند فرهنگ در این خاک رو به فراموشی است .
عاشقان ، اما ، کاری دیگر می کنند؛ آنها از کلمه « یاد» می سازند؛ با کلمه بر بال « خیال» ها می نشینند و تا دوردست های اندیشه راه می گشایند . پس با کلام عاشقانه به اهل فرهنگ و دوستداران پیرمرد می گوییم :
۱. چند کتاب کودک بخرید و در صفحه ی اول آن بنویسید : به یاد مهدی آذریزدی . تقدیم به شما . روز یکشنبه بیست و هفتم اسفندماه کتابها را بردارید و به کوچه و خیابان بروید و آنها را به کودکان هدیه بدهید و یاد آذریزدی را زنده نگه دارید .
۲. اگر کتابفروش کتاب های کودکان و نوجوانان هستید ، در روز بیست و هفتم اسفندماه عکسی از آذریزدی را در چشم انداز فروشگاه قرار دهید تا چشم ها آن ببینند .
۳. اگر خبرنگار و روزنامه نگار هستید ، یاد مهدی آذریزدی را گرامی بدارید. به یاد داشته باشید که نوشتن و گفتن میراث ماندگار اهل قلم است . بیایید میراثداران باصفایی باشید .
۴. اگر قصه گو یا قصه خوان برای کودکان هستید ، با گفتن و خواندن قصه ای از کتاب « قصه های خوب برای بچه خوب » یادآور خوبی ها باشید .
۵. اگر توانستید به ناشرانی که سالها آثار پیر مرد را چاپ کردند و هنوز هم چاپ می کنند ، بگویید : اگر پیرمرد را به خاطر دارید ، به پاس خوبی ها و خاطره های خوشتان از او ، چند دوره از کتابهای او را به کتابخانه های کودک و نوجوان اهدا کنید . فروش کتاب بخشی از کار فرهنگی است ؛ بخش های دیگر را از یاد نبریم .
۶. اگر روزگاری آذریزدی را دیده اید و از او یاد وخاطره ای داریدبرای دیگران بازگو کنید .
۷. روز یکشنبه 27 اسفندماه ساعت چهار بعدازظهر، دوستداران مهدی آذریزدی برای دیدار با پیرمرد با شاخه ای گل به مزار او در خرمشاه می روند . بیایید آنان را با شاخه گلی در دست همراهی کنید .
۸. و … این که اگرچه مهدی آذریزدی زاده یزد است، اما او نویسنده همه ی بچه هاست. کتابهایش را برای بچه های خوب نوشته است. ایرانیان به هر زبان و گویشی که سخن بگویند ، ایرانی هستند؛ پس چه بهتر که همه ی بچه های ایران با پیر قصه گوی ایران آشنا شوند . در روز 27 اسفند، در جای جای این مرز پرگهر نام او را به زبان بیاوریم تا یادآور خوبی ها باشیم.
دبیرخانه دائمی بنیاد مهدی آذریزدی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9194-be-didar-mehdi-azar-yazdi-beravim.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
اسدالله شکرانه
اگر دلت به شکوفه ها باشد ؛ اگر نگاهت گره بخورد به چشم های کودکانی که چشم انتظار نوروز هستند ، و اگر یادت باشد روزهایی که می آیند، روزنه ای به سال نو باز می کنند ، به یاد بیاور در روزهایی نزدیک به آغاز سال ۱۳۰۰ شمسی در کوچه باغهای خرمشاه یزد کودکی به دنیا آمد تا بعدها بشود مهدی آذر یزدی ، بشود صاحب مجموعه « قصه های خوب برای بچه های خوب » ، و بشود راوی قند و عسل و…..
همیشه آنچنان که باید باشد ، نیست .
در شناسنامه ای که برای مهدی آذریزدی گرفتند ، زادروز او هشتم مرداد ۱۳۰۸ ثبت شده است ؛ اما زودتر از آن که زادروزش ثبت شود به دنیا آمد تا فرصت داشته باشد بیشتر از روزهایی که بعدها فاصله تاریخ تولد و مرگ او را محاسبه می کنند ، زندگی کند . خودش که نام آن را زندگی نگذاشته است : بیشتر در به دری و حسرت بوده است ؛ کتاب خریدن و کتاب فروختن ، نسخه خوانی و مطابقت برای چاپ ، نوشتن برای زنده ماندن ، عکاسی کردن برای لقمه ای نان و بالاخره بازنویسی قصه ها از متون کهن ادب فارسی برای برآورده شدن آرزوهای دوران کودکی . اما دیگران می گویند خوب زندگی کرد ؛ مجموعه قصه های خوبی به یادگار گذاشت و با تواضع و فروتنی ، پیر نیک اندیش ادبیات کودکان و نوجوانان شد .
بیست و هفتم اسفند که بیاید،گفته ایم:«برویم به دیدار آذر یزدی». پیرمرد اکنون چهارسالی است که از میان ما رفته است و در همان خرمشاه ، محل تولدش ، در خاک خفته است. بیایید به دیدارش برویم و بگوییم : « ما که بی معرفت نیستیم . پیمانه گر شکست پیمان عاشقان را عشق است . نمی گذاریم از یادها بروی . چهارسال است رفته ای و هنوز در انتظار آن هستیم . شاید آنها که حرف ها زده اند ، روزی گفته هایشان را مرور کنند و سامانی به این تکه خاک مزار او بدهند و آبروداری کنند . یادشان بیاید روزی که پیکر پیرمرد را با چه حرف و حدیث هایی به یزد آوردند ، قرار بود کارها بکنند؛ کارهایی که تا امروز نکرده اند . با نقشه و طرح و ماکت که خاک سامان نمی یابد ، درخت سبز نمی شود ، بوستان و فرهنگسرا پا نمی گیرد . شما پیمان هایتان را به یاد بیاورید و کاری کنیدکه نگویند فرهنگ در این خاک رو به فراموشی است .
عاشقان ، اما ، کاری دیگر می کنند؛ آنها از کلمه « یاد» می سازند؛ با کلمه بر بال « خیال» ها می نشینند و تا دوردست های اندیشه راه می گشایند . پس با کلام عاشقانه به اهل فرهنگ و دوستداران پیرمرد می گوییم :
۱. چند کتاب کودک بخرید و در صفحه ی اول آن بنویسید : به یاد مهدی آذریزدی . تقدیم به شما . روز یکشنبه بیست و هفتم اسفندماه کتابها را بردارید و به کوچه و خیابان بروید و آنها را به کودکان هدیه بدهید و یاد آذریزدی را زنده نگه دارید .
۲. اگر کتابفروش کتاب های کودکان و نوجوانان هستید ، در روز بیست و هفتم اسفندماه عکسی از آذریزدی را در چشم انداز فروشگاه قرار دهید تا چشم ها آن ببینند .
۳. اگر خبرنگار و روزنامه نگار هستید ، یاد مهدی آذریزدی را گرامی بدارید. به یاد داشته باشید که نوشتن و گفتن میراث ماندگار اهل قلم است . بیایید میراثداران باصفایی باشید .
۴. اگر قصه گو یا قصه خوان برای کودکان هستید ، با گفتن و خواندن قصه ای از کتاب « قصه های خوب برای بچه خوب » یادآور خوبی ها باشید .
۵. اگر توانستید به ناشرانی که سالها آثار پیر مرد را چاپ کردند و هنوز هم چاپ می کنند ، بگویید : اگر پیرمرد را به خاطر دارید ، به پاس خوبی ها و خاطره های خوشتان از او ، چند دوره از کتابهای او را به کتابخانه های کودک و نوجوان اهدا کنید . فروش کتاب بخشی از کار فرهنگی است ؛ بخش های دیگر را از یاد نبریم .
۶. اگر روزگاری آذریزدی را دیده اید و از او یاد وخاطره ای داریدبرای دیگران بازگو کنید .
۷. روز یکشنبه 27 اسفندماه ساعت چهار بعدازظهر، دوستداران مهدی آذریزدی برای دیدار با پیرمرد با شاخه ای گل به مزار او در خرمشاه می روند . بیایید آنان را با شاخه گلی در دست همراهی کنید .
۸. و … این که اگرچه مهدی آذریزدی زاده یزد است، اما او نویسنده همه ی بچه هاست. کتابهایش را برای بچه های خوب نوشته است. ایرانیان به هر زبان و گویشی که سخن بگویند ، ایرانی هستند؛ پس چه بهتر که همه ی بچه های ایران با پیر قصه گوی ایران آشنا شوند . در روز 27 اسفند، در جای جای این مرز پرگهر نام او را به زبان بیاوریم تا یادآور خوبی ها باشیم.
دبیرخانه دائمی بنیاد مهدی آذریزدی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9194-be-didar-mehdi-azar-yazdi-beravim.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دریای کاسپین، مازندران - سرودۀ ابراهیم علیخانی
با نام خدا
کاسپین؛
زنده؛ جوشان؛ خروشنده من
کاش میشد خون دهم بر ساحلت
شاید این خون مرا موجی از تو ببرد
تا بدان ساحل دور؛ تا بدان مرز غریب
تا بدانند آنجا گرمی خون مرا
که در آغوش تو است
گرمی جان مرا
که به دریا زنده است
خزر ای هستی من
خزر ای مستی من
شوری آب تو هست چون شکر در کامم
آبیِ رنگ تو هست همه رویاهایم
تو بخوانم آنجا من به سر می آیم
تو بخوانم آنجا من به دل می آیم
کاسپین ؛ آبیِ ؛ مواج ؛ فرا زنده من
کاش میشد لحظه ای طاغی شوی
موجهایت بشکند سطح تو را
تا نبیند خصم ؛ آهنگ تو را
تا نبیند خصم ؛ آرام تو را
تا نبیند خصم ؛ خویش خویشتن
در زلال صافی تو ؛ کاسپین
کاش میشد موجهایت لت زند
بر خطوط مرزهای بی اساس
تا بخشکد این همه تزویرها تا بکوبد این همه نیرنگها
تا بدانند نیم بحر میهن است
میهنم اینجاست ایران است و بس
کاش میشد قطره قطره میچکید
آب تو بر دیدگان آن پلید
تا که شوید هر چه در دید بد است که این قرار است و مقال است و الست
کاش شوریِ درون آب تو
مرهمی باشد برای چشم پست
کو نمی بیند قرار و مدرک است
بین ایران وطن ؛ روباه پست
خزر ایران من است
خزر ایمان من است
تن من با همه ایران ؛ هست
تو اگر نقب زنی جان مرا
خواهی دید
خزر آنجا هم ؛ هست
خزر آنجا زنده است
خزرم میدانم ؛
ساحلت آرام است و دلت پر تب و تاب
ساحلت ایران است و دلت در غربت
ساحلت میبوسد خاک پاک ایران و دلت میفشرد کشتی و ناو بدان
شرم بادا بر من ننگ بادا بر من
شرم بادا برمن مرگ بادا بر من
دیده گان بازکنید هموطنان
دیده گان باز کنید هموطنان
خزر ایران من است
خزر ایران من و ما و همه هموطنان
خزر اینجا زنده است
خزر اینجا زنده است
کاسپین ؛ مازندران ؛ دریای من
ای که تو من ماه دیده در رخت
کاش میشد موسی ات از ره رسد
بر تو بنوازد عصای خویشتن
تا تو بشکافی درون ژرف خویش
کو نپندارند این آهنگ چیست
تا گردد هر چه دژخیم است غرق بحر تو
دوزخی بینند ؛ مغروق و ضعیف
باز هم وحی اهورایی رسد
که این حقیقت بحر ایران است و بس
مرد باید بود و مردانه بزیست
مرزها را با سیاستهای دنیا کار نیست
ما شهادت را فدای مرزهامان می کنیم
ایده هامان را فدای مام میهن می کنیم
این سیاست های دنیا را نباید این چنین بر خیانتهای دنیا پله ای افزون کنیم
ای خدا ای خالق دریای من
ای که تو آگاه هستی بر ستم
ای خدا ای خالق دریای من
ای که تو آگاه هستی بر فتن
از تومیخواهم بکوبی بر نفاق
گرده و شیرازه اش بر هم بزن
دست ما را تو بگیر از عمق بحر
تا که ماند دشمن و وال و نهنگ
گر اسیر دستهای ما نشد
کاسپین را طعمه خوبی شود
دشمنش را خویش با امواج خود
دفن کرده تا که دنیایی شود
بی تجاوز ؛ بی سیاست ؛ بی نفاق
با عدالت ؛ با تدبر ؛ با امید
بی نگاهی شعر گونه بر امید
با جهادی راست گونه چون شهید
کاش میشد ژرفنایت را بدید
گاز ونفت و کان بستر را بدید
گاز و نفتت گر بجای آب در بحرت شود
وسعت این نعمتت بر ما هویدا میشود
کی شود از بهر کسب 3/4 بیلیون دلار
اجنبی بر ما سوار و حق ما در زیر بار
بار ظلم است این برادر رو بدنبال دیار
تا همه دنیا نگردد بهر استعمار یار
دست مردم را بگیر و حق مردم را ستان
تا تعدی را نباشد بهر استثمارمان
رو برادر چشمهایت را بشوی
گوشهایت را ز ناوکهای خنده باز کن
دست مردم را بگیر و نان ایران نوش کن
حق مردم را بگیر و مام ایران را ببال
کار مردم هوش دار و سرنوشت این دیار
تا که در این چرخ گردون سرفراز و ماندگار
همچو ایران نگین بر تارک تاریخها
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/13050-darya-caspian-mazandaran.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
با نام خدا
کاسپین؛
زنده؛ جوشان؛ خروشنده من
کاش میشد خون دهم بر ساحلت
شاید این خون مرا موجی از تو ببرد
تا بدان ساحل دور؛ تا بدان مرز غریب
تا بدانند آنجا گرمی خون مرا
که در آغوش تو است
گرمی جان مرا
که به دریا زنده است
خزر ای هستی من
خزر ای مستی من
شوری آب تو هست چون شکر در کامم
آبیِ رنگ تو هست همه رویاهایم
تو بخوانم آنجا من به سر می آیم
تو بخوانم آنجا من به دل می آیم
کاسپین ؛ آبیِ ؛ مواج ؛ فرا زنده من
کاش میشد لحظه ای طاغی شوی
موجهایت بشکند سطح تو را
تا نبیند خصم ؛ آهنگ تو را
تا نبیند خصم ؛ آرام تو را
تا نبیند خصم ؛ خویش خویشتن
در زلال صافی تو ؛ کاسپین
کاش میشد موجهایت لت زند
بر خطوط مرزهای بی اساس
تا بخشکد این همه تزویرها تا بکوبد این همه نیرنگها
تا بدانند نیم بحر میهن است
میهنم اینجاست ایران است و بس
کاش میشد قطره قطره میچکید
آب تو بر دیدگان آن پلید
تا که شوید هر چه در دید بد است که این قرار است و مقال است و الست
کاش شوریِ درون آب تو
مرهمی باشد برای چشم پست
کو نمی بیند قرار و مدرک است
بین ایران وطن ؛ روباه پست
خزر ایران من است
خزر ایمان من است
تن من با همه ایران ؛ هست
تو اگر نقب زنی جان مرا
خواهی دید
خزر آنجا هم ؛ هست
خزر آنجا زنده است
خزرم میدانم ؛
ساحلت آرام است و دلت پر تب و تاب
ساحلت ایران است و دلت در غربت
ساحلت میبوسد خاک پاک ایران و دلت میفشرد کشتی و ناو بدان
شرم بادا بر من ننگ بادا بر من
شرم بادا برمن مرگ بادا بر من
دیده گان بازکنید هموطنان
دیده گان باز کنید هموطنان
خزر ایران من است
خزر ایران من و ما و همه هموطنان
خزر اینجا زنده است
خزر اینجا زنده است
کاسپین ؛ مازندران ؛ دریای من
ای که تو من ماه دیده در رخت
کاش میشد موسی ات از ره رسد
بر تو بنوازد عصای خویشتن
تا تو بشکافی درون ژرف خویش
کو نپندارند این آهنگ چیست
تا گردد هر چه دژخیم است غرق بحر تو
دوزخی بینند ؛ مغروق و ضعیف
باز هم وحی اهورایی رسد
که این حقیقت بحر ایران است و بس
مرد باید بود و مردانه بزیست
مرزها را با سیاستهای دنیا کار نیست
ما شهادت را فدای مرزهامان می کنیم
ایده هامان را فدای مام میهن می کنیم
این سیاست های دنیا را نباید این چنین بر خیانتهای دنیا پله ای افزون کنیم
ای خدا ای خالق دریای من
ای که تو آگاه هستی بر ستم
ای خدا ای خالق دریای من
ای که تو آگاه هستی بر فتن
از تومیخواهم بکوبی بر نفاق
گرده و شیرازه اش بر هم بزن
دست ما را تو بگیر از عمق بحر
تا که ماند دشمن و وال و نهنگ
گر اسیر دستهای ما نشد
کاسپین را طعمه خوبی شود
دشمنش را خویش با امواج خود
دفن کرده تا که دنیایی شود
بی تجاوز ؛ بی سیاست ؛ بی نفاق
با عدالت ؛ با تدبر ؛ با امید
بی نگاهی شعر گونه بر امید
با جهادی راست گونه چون شهید
کاش میشد ژرفنایت را بدید
گاز ونفت و کان بستر را بدید
گاز و نفتت گر بجای آب در بحرت شود
وسعت این نعمتت بر ما هویدا میشود
کی شود از بهر کسب 3/4 بیلیون دلار
اجنبی بر ما سوار و حق ما در زیر بار
بار ظلم است این برادر رو بدنبال دیار
تا همه دنیا نگردد بهر استعمار یار
دست مردم را بگیر و حق مردم را ستان
تا تعدی را نباشد بهر استثمارمان
رو برادر چشمهایت را بشوی
گوشهایت را ز ناوکهای خنده باز کن
دست مردم را بگیر و نان ایران نوش کن
حق مردم را بگیر و مام ایران را ببال
کار مردم هوش دار و سرنوشت این دیار
تا که در این چرخ گردون سرفراز و ماندگار
همچو ایران نگین بر تارک تاریخها
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/13050-darya-caspian-mazandaran.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
قرمطیان بحرین
عبدالله مرادعلی بیگی
جنبش اسماعیلیان قرمطی، یکی از گستردهترین جنبشهای فکری ( سیاسی ـ مذهبی) و از پرتوانترین خیزشهای نظامی در ضدیت با خلافت غاصبانهی عباسیان شمرده میشد. این جنبش به مانند اکثر قریب به اتفاق جنبشهای ضد خلافت در این دوران، ماهیت شعوبی داشت
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/1082-ghermatian-bahrein.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
عبدالله مرادعلی بیگی
جنبش اسماعیلیان قرمطی، یکی از گستردهترین جنبشهای فکری ( سیاسی ـ مذهبی) و از پرتوانترین خیزشهای نظامی در ضدیت با خلافت غاصبانهی عباسیان شمرده میشد. این جنبش به مانند اکثر قریب به اتفاق جنبشهای ضد خلافت در این دوران، ماهیت شعوبی داشت
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/1082-ghermatian-bahrein.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
انتشار کتاب میراث سیفالدّین باخرزی
میراث سیفالدّین باخرزی
تصحیح و تحقیق دکتر بهروز ایمانی
تهران: انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳
در این کتاب پس از مقدماتی در شرح احوال سیفالدّین باخرزی (۵۸۶-۶۵۹ق)، عارف و شاعر پیرو طریقۀ کبرویه، و تحقیق در باب معاشران و مریدان، خاندان و نوشتههای وی، متن مصحَّح رسالۀ عرفانی شرح اسماء الله (متأثر از روح الارواح سمعانی)، اسرار الاربعین لاخیار السّایرین (چهل حدیث از پیامبر اسلام)، مکتوبات شیخ (۵۹ نامه خطاب به کسانی چون سعدالدین حموی، ارغونخان، حبش عمید و غیره) و متن یکی از مجالس وعظ باخرزی آمده است.
علاقهمندان میتوانند از نوزدهم تیر تا سوم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
@iranboom_ir
میراث سیفالدّین باخرزی
تصحیح و تحقیق دکتر بهروز ایمانی
تهران: انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳
در این کتاب پس از مقدماتی در شرح احوال سیفالدّین باخرزی (۵۸۶-۶۵۹ق)، عارف و شاعر پیرو طریقۀ کبرویه، و تحقیق در باب معاشران و مریدان، خاندان و نوشتههای وی، متن مصحَّح رسالۀ عرفانی شرح اسماء الله (متأثر از روح الارواح سمعانی)، اسرار الاربعین لاخیار السّایرین (چهل حدیث از پیامبر اسلام)، مکتوبات شیخ (۵۹ نامه خطاب به کسانی چون سعدالدین حموی، ارغونخان، حبش عمید و غیره) و متن یکی از مجالس وعظ باخرزی آمده است.
علاقهمندان میتوانند از نوزدهم تیر تا سوم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
@iranboom_ir