Telegram Web Link
روزت را با روشنایی آغاز کن!

الله متعال، قرآن کریم را توسط جبریل علیه السلام (=برترین ملائکه) بر سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم (=بهترین بشر) فروفرستاد.

قرآن را نور نامیده است: {...وأنزلنا إليكم نورا مبينا} [النساء: 174]، یعنی: و به سوی شما نور آشکاری فرو فرستادیم!
و آن را وسیله‌ی جدایی حق از باطل و هدایتگر قرار داده است: {شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان...} [البقرة: 185]، یعنی: ماه رمضان، كه در آن براى راهنمایی مردم و بيان راه روشن هدايت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است!
و آن را متضمن شفا و رحمت دانسته است: {وننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنين...} [الإسراء: 82]، یعنی: ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه‌ی شفای مؤمنان و رحمت به آنهاست!

سپس کسانی که در قرآن تدبر نمی‌کنند را در مواضع بسیاری مذمت کرده است؛ چنانکه فرموده است: {أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها} [محمد: 24]، یعنی: آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ یا اینکه بر قلب‌هایشان قفل‌هایی هست؟

و فرموده است: {وقال الرسول يارب إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا} [الفرقان: 30]، یعنی: و پیامبر می‌گوید که پروردگارا! قوم من این قرآن را رها ساخته و از آن دوری کردند!
حافظ ابن کثیر رحمه الله در تفسیر این آیه فرموده است: «تدبرنکردن در قرآن، عمل‌نکردن به دستوراتش و ترک آنچه از آن بازداشته، و رهاكردنش برای شعر، غنا، سخنان بیهوده یا روشی که از غیر قرآن برگرفته شده نیز از هجر قرآن به حساب می‌آید»!

همچنین رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند: «مثل المؤمن الذي يقرأ القرآن مثل الأترجة ريحها طيب وطعمها حلو» (متفق علیه)، یعنی: مؤمنی که قرآن می‌خواند، مانند ترنجی است که بوی خوش و مزه‌ی شیرین دارد!

ای مسلمان، چرا روز خود را با کلام خدا آغاز نمی‌کنی؟
صبح که برمی‌خیزی، دقایقی وقت بگذار و حداقل یک‌صفحه از قرآن را با دقت و تدبر بخوان؛ نوری که بر قلبت تابیده، روزت را روشن می‌کند و اجری به دست می‌آوری که نمی‌دانی! قرآن، زندگی‌بخش دل‌هاست و بندگان را از محیرات و محرمات نجات می‌دهد، پس از صبح فردا چنین کن و بر آن مداومت داشته باش؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند: «إن أحب الأعمال إلى الله ما دام وإن قل» (متفق علیه)، یعنی: محبوب‌ترین کارها نزد الله آن است که هرچند اندک ولی ادامه‌دار باشد!

الله، من و تو را از قاریانی قرار دهد که کلامش را می‌خوانند، می‌فهمند، دستوراتش را گردن می‌نهند و دیگران را هم به آن دعوت می‌کنند!
«حکمت و سنت الهی در پیامبران و پیروان آنان این است که گاهی غلبه کنند و گاهی مغلوب شوند، اما عاقبت از آن آنها خواهد بود. اگر همواره پیروز می‌بودند، مؤمنان و غیر مؤمنان با آنها همراه می‌شدند و دیگر صادق از کاذب پیدا نمی‌شد و اگر همواره شکست می‌خوردند، هدف بعثت و رسالت حاصل نمی‌شد؛ بنابراین حکمت خداوند اقتضا کرده که هر دو اتفاق بیفتد تا کسانی که به خاطر حق‌بودن اسلام پیرو آن شده‌اند، از کسانی که به خاطر پیروزی‌ها و غلبه‌ها به جمع مؤمنان در آمده‌اند، جدا شوند.»
زاد المعاد لابن القيم، الناشر: مؤسسة الرسالة، ج 3، ص 197
أفلا أكون عبداً شكوراً؟!

از نشانه‌های راستی نبوت سرورمان محمد صلی الله علیه وسلم، کوشش بسیارشان در عبادات است. پیامبر دروغین، می‌داند آنچه می‌گوید صحت ندارد؛ شاید دیگران را به اعمال عبادی بخواند اما نیازی نمی‌بیند که کوشش خود را در آنها صرف کند و چه بسا کوشش پیروانش بر کوششی که خود می‌کند سبقت بگیرد؛ زیرا فریفتگان نمی‌دانند پیامبر راستین نیست، اما خود او به خوبی این را می‌داند!

أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها نقل کرده است: «إن نبي الله صلى الله عليه وسلم كان يقوم من الليل حتى تتفطر قدماه» (بخاری و مسلم)، یعنی: پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم آنقدر نماز شب را برپا می‌داشتند که پایشان ورم می‌کرد!
از ایشان سبب را پرسید، پیامبر صلی الله علیه وسلم پاسخ دادند: «أفلا أكون عبداً شكوراً؟»، یعنی: آیا نباید بنده‌ی شکرگزاری باشم؟!

در روایت دیگری آمده است که عائشه رضی الله عنها شبی به دنبال ایشان می‌گشت و -به سبب غیرت زنانه- گمان کرد که با یکی از همسرانشان هستند. أم المؤمنین می‌فرماید: «فتحسست ثم رجعت فإذا هو راكع أو ساجد يقول: سبحانك وبحمدك لا إله إلا أنت» (مسلم)، یعنی: به دنبال ایشان گشتم و بازگشتم، و ایشان را در رکوع یا سجود دیدم که می‌فرمودند: سبحانك وبحمدك لا إله إلا أنت!

و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه فرموده است: «خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم، فاتبعته حتى دخل نخلا فسجد، فأطال السجود حتى خفت أو خشيت أن يكون الله قد توفاه» (احمد)، یعنی: پیامبر صلی الله علیه وسلم بیرون رفتند و من هم دنبالشان رفتم تا اینکه دیدم به نخلی درآمدند، سپس سجده‌ای طولانی کردند، آنقدر طولانی که ترسیدم الله جان ایشان را ستانده باشد!

کسی که سیره‌ی ایشان را بخواند، هرگز در صداقتشان شک نمی‌کند و آنکه که صداقت ایشان شک دارد، یا معنی صداقت را ندانسته و یا اینکه به سیره‌ی ایشان جاهل است؛ بلکه تفاوت میان پیامبران دروغین و پیامبران راستین، به اندازه‌ی تفاوت ثری و ثریاست! اگر پیامبر خدا، محمد صلی الله علیه وسلم راستگو نباشد، تا به حال راستگویی بر زمین راه نرفته است!

لو جاز تكذيب النبي محمد ... لا لن يكون في البرية صادق
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
{ويتخذ منكم شهداء} [آل عمران: 140]

شيخ الجهاد أبو الشهيدين البطل ... عَزّامنا الدنیا به تتأثر
اگر هر روز پورن ببینی، حساسیت قلبت نسبت به فحشاء از بین می‌رود.
به همین صورت اگر هر روز توهین به مقدساتت را از این کانال و آن گروه ببینی، حساسیت قلبت نسبت به شدیدترین نوع کفر از بین رفته و کم‌کم چیزی به نام غیرت دینی نخواهی داشت و در کسی که مقدسات را بزرگ نمی‌شمارد خیری نیست!

امام ابن قیم رحمه الله فرموده است: «نشانه‌ی مردن قلب آن است که دیگر زخمِ زشتی‌ها آن را نمی‌آزارد و حق‌ناشناسی و عقاید باطل آن را به درد نمی‌آورد؛ قلبی که زنده باشد، با داخل‌آمدن زشتی یا حق‌ناشناسی، درد می‌کشد!»
إغاثة اللهفان من مصايد الشيطان، الناشر: مكتبة الفقي، ج 1، ص 68
وقتی چه گوارا از دیدگاه کاک احمد #مفتی_زاده مؤمن بوده باشد، دنباله‌روانش هم مؤمن بوده باشند، و او امیرشان بوده باشد، می‌توان نتیجه گرفت که چه گوارا امیر المؤمنین بوده است!
تصور کنید که حروریه زمان علی رضی الله عنه درباره‌ی ایشان می‌گفتند: این مرد خارجی است، نمی‌بینید که با کفار کاری ندارد و ما مسلمانان را می‌کشد؟!

البته در زمان ما کسانی هستند که چنین بگویند، اگرچه خودشان هم به دنبال جهاد یهود و نصاری نباشند؛ اگر مومنین به کفار ضربه‌ای هم بزنند، خود اینها پیش از آن کفار محکوم می‌کنند!
{وإن أوهن البيوت لبيت العنكبوت} [العنکبوت: 41]
شیطانی نزد سیدنا ابوهریره رضی الله عنه می‌آمد و ایشان گمان می‌کرد که انسان است. آن شیطان می‌رفت و پیامبر صلی الله علیه وسلم به ابوهریره می‌فرمودند که او باز می‌گردد!
ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: «فعرفت أنه سيعود، لقول رسول الله صلى الله عليه وسلم إنه سيعود» (بخاری)، یعنی: دانستم که او باز می‌گردد، زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده بودند که باز می‌گردد!

این اثر، مرا به یاد اثر امام عمر رضی الله عنه انداخت که در برابر حجر اسود فرمود: «إني أعلم أنك حجر لا تضر ولا تنفع، ولولا أني رأيت النبي صلى الله عليه وسلم يقبلك ما قبلتك» (بخاری و مسلم)، یعنی: من می‌دانم که تو سنگی هستی و سود و زیانی نمی‌رسانی، و اگر ندیده بودم که پیامبر صلی الله علیه وسلم تو را می‌بوسید، تو را نمی‌بوسیدم!

خداوند دلت را با ایمان نورانی سازد! بدان که ایمان جز با تسلیم حاصل نمی‌شود و شک در آنچه که قرآن کریم و سنت نبوی ثابت کرده، چون آتش به هیزم اعمال می‌افتد و همه را نابود می‌کند! خداوند وحی را نازل کرده که تسلیم آن باشیم، پس تسلیم شریعت باش و آن را برای هیچ رأی و شبهه‌ای رها نکن!
#هكذا_تألق_جيل_الصحابة
وقتی عقلت را گم کرده‌ای...
هدایة الحیاری
وقتی عقلت را گم کرده‌ای...
کتابی از نویسنده‌ای نادان و حقیر برایم فرستادند که مدعی شده که بهترین سال‌های عمرش را در حوزه‌‌ی علمیه گذرانده و سپس به الحاد رسیده است! اگر در مباحثه‌ی زنده‌ی نیم‌ساعته‌ای با من همراه می‌شد، کاری می‌کردم که تا مدت‌ها جای مشت تشکیکم بر تن ذهنش بماند و او را بیازارد؛ البته که این جور کتاب‌ها ساخته و پرداخته‌ی جهال ملاحده است و حیف آن قلم که صرف نوشتن بی‌خردی‌های این قوم شود!

این کتاب مطلقاً ارزش مناقشه ندارد و غالباً گدایی‌شده از چیزهایی است که در اینترنت وجود دارد و هر طفل بازیگوش و ماجراجویی می‌تواند آنها را با ادبیاتی ضعیف و رسواکننده جمع و ترکیب کند، ولی دو نکته‌ی خنده‌دار به ذهنم آمد که با شما شریک شوم:

اولاً، به قول معروف «انقلب السحر علی الساحر»! علمای شیعه، مناظرات خیالی می‌ساختند و به نام واقعیت‌ها نشر می‌دادند، چنانکه کتاب «مؤتمر علماء بغداد» را ساختند، شب‌های پیشاور را نوشتند و امثال تیجانی را تصدیق کردند! ملحدین ایرانی همین را آموخته‌اند و توهمات خود را به عنوان مناظرات و مکاتباتی که با شیعیان و علمایشان داشته‌اند، منتشر می‌کنند! در اینجا هم تخیلات نویسنده‌ی بی‌دست و پای ملحد به اینجا رسیده که مچ عالم شیعه را بخواباند و با نسبت‌دادن جمله‌ی "اگر خیلی در عقاید دقیق شوی..." به این عالم فاضل (!) دلی از عزا در بیاورد!

ثانیاً تا جایی که می‌دانم، هیچ جن یا انسی تا به حال چنین استدلال عجیبی نکرده است! اول اینکه افضلیت و برتری به عصمت یا صلاح آباء و اجداد نیست، همانطور که شرارت و پستی از این نیست که آباء و اجداد شخص، مردمان بدی بوده باشند؛ برای همین است که آخرین اصحاب نوح علیه السلام از نظر ایمان و فضل از پسر ایشان بهتر است، اگرچه پدر این بر شرک هلاک شده و پدر آن یکی از بهترین پیامبران است! از این گذشته، مگر غیر از این است که عبدالمطلب، جد محمد بن حسن عسکری هم هست؟! اصلاً این ملحد عقل ندارد، ملحدین دیگر چرا در حال مستی این مسخره‌جات مضحک را به عنوان نقد دین پخش می‌کنند؟!

والحمد لله على نعمة الإسلام وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
#کمدی_الحاد
Chegone_Dar_Dorane_Javani_Pak_Bemanim.pdf
270.7 KB
🌸 چگونه در دوران جوانی پاک بمانیم؟
هشت توصیه برای کنترل شهوت و چیرگی بر آن
هدایة الحیاری
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله خطاب به نصاری فرموده است: «شما دین خداوند را از دین مشرکان و اهل تعطیل خالص نگرداندید، بلکه اصولشان را در دین خود وارد کردید. بر بیشتر کافران، نه حجتی علمی دارید و نه قدرت و زوری، بلکه کافران در دل‌های شما ترس و هیبتی دارند…
در نصیحت امام ابن تیمیه رحمه الله به غازان و پیروانش آمده است:
«مسلمانان از هر کسی به جزای خیر و شر را دادن، تواناترند و وای به حال کسی که طرف جنگ مسلمانان باشد! مرزداران اسلام همواره علیرغم تعداد کم و مورد اهتمام پادشاهان اسلام قرار نگرفتن، وارد بلاد نصاری می‌شدند؛ چه تصوری داری از وقتی که الله بر آنها منت گذاشته، وحدت کلمه یافته‌اند و لشکر بسیار، همت‌های بلند، شوق تقرب به الله و اعتقاد به برتری جهاد بر اعمال مطوع را دارند و وعده‌ی پیامبرشان صلی الله علیه وسلم را در خصوص خصال شهیدان تصدیق کرده‌اند؟!»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 28، ص 627
هدایة الحیاری
فوالله لو لم أجد إلا الذر لجاهدتكم به! در سیره‌ی ابن هشام آمده که بعد از جنگ بکر و خزاعه، ابوسفیان رضی الله عنه (که آن زمان هنوز مسلمان نشده بود) به مدینه آمد تا تجدید صلح کند. نزد دخترش أم حبیبه رضی الله عنها رفت و «ثم خرج حتى أتى رسول الله صلى الله عليه…
اللهم أيِّدْه بروح القدس!

وقتی آزار و تبلیغات پلید مشرکین فراوان شد، پیامبر صلی الله علیه وسلم از بعضی صحابه خواستند تا آنان را هجو کنند؛ در حدیث آمده است: «اهجوا قريشا، فإنه أشد عليها من رشق بالنبل» (بخاری)، یعنی: قریش را هجو کنید که هجو از تیر برایشان سخت‌تر است!
بعضی از صحابه چنین کردند، ولی راضی‌کننده نبود، پس سراغ حَسّان بن ثابت رضی الله عنه را گرفتند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اللهم أيده بروح القدس» (بخاری و مسلم)، یعنی: پروردگارا، او را با روح‌القدس یاری بده! همچنین فرمودند: «إن روح القدس لا يزال يؤيدك، ما نافحت عن الله ورسوله» (مسلم)، یعنی: مادامی که از الله و رسولش دفاع کنی، روح‌القدس با توست و تو را یاری می‌کند!

از جمله‌ی آنچه حسان رضی الله عنه سرود، ابیاتی است که امام مسلم رحمه الله روایت می‌کند:
هَجَوْتَ مُحَمَّدًا فَأَجَبْتُ عَنْهُ ... وَعِنْدَ اللهِ فِي ذَاكَ الْجَزَاءُ
محمد ﷺ را هجو کردی و من از ایشان دفاع می‌کنم که چنین کاری نزد الله پاداش دارد!
هَجَوْتَ مُحَمَّدًا بَرًّا حَنِيفًا ... رَسُولَ اللهِ شِيمَتُهُ الْوَفَاءُ
محمد ﷺ را هجو کردی، آن نیک و حنیفی که فرستاده‌ی خدا و طبیعتش وفاست!
فَإِنَّ أَبِي وَوَالِدَهُ وَعِرْضِي ... لِعِرْضِ مُحَمَّدٍ مِنْكُمْ وِقَاءُ
در مقابل شما، پدرم، جدم و آبرویم سپر آبروی محمد ﷺ باشد!
ثَكِلْتُ بُنَيَّتِي إِنْ لَمْ تَرَوْهَا ... تُثِيرُ النَّقْعَ مِنْ كَنَفَيْ كَدَاءِ
دخترم بمیرد اگر نبینید [اسب‌های مجاهدان ما را] که از دو سوی «کداء» غبار می‌کنند [و بر شما یورش می‌برند]!

در روایتی آمده که أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها، کسی را دیدند که حسان رضی الله عنه را سب می‌کند! او را نهی کرده و فرمودند: «لا تسبه فإنه كان ينافح عن النبي صلى الله عليه وسلم» (بخاری و مسلم)، یعنی: او را دشنام نده که از پیامبر صلی الله علیه وسلم دفاع می‌کرد!

چه فضیلت بزرگی است!
در الجواب الصحیح ابن تیمیه رحمه الله (1/238) آمده است: «أين منفعة الهجو من منفعة إقامة الدلائل والبراهين على صحة الإسلام، وإبطال حجج الكفار من المشركين وأهل الكتاب؟»، یعنی: منفعت هجو کجا و منفعت اقامه‌ی دلایل و براهین بر درستی اسلام و باطل‌گرداندن حجت‌های کفار، مشرکین و اهل کتاب کجا؟!
#هكذا_تألق_جيل_الصحابة
هدایة الحیاری
Salafeiyat.pdf
در الدرر السنیة (2/190) از شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله آمده است: «از قتیله -زنی از جهینه- نقل شده که گفت: یک یهودی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: شما برای خداوند شریک قرار می‌دهید؛ می‌گویید "ماشاءالله وشئت" (هرچه الله و تو خواستید) و می‌گویید "والکعبة" (قسم به کعبه)... پیامبر صلی الله علیه وسلم قول یهودی را در خصوص اینکه این سخنان شرک است، اقرار کردند، پس حال کسی که غیر الله را در هنگام مهمات بخواند چگونه باشد؟!»

یکی از جاهلان، چند ایراد به این سخن گرفته است: اول اینکه در روایت نیامده که پیامبر صلی الله علیه وسلم قول یهودی را پذیرفته باشند، دوم اینکه صحابه را به شرک متهم کرده، و سوم اینکه چگونه یک یهودی، توحید را بهتر از پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابه می‌شناسد؟!

اولاً اینکه قسم به غیر الله و گفتن «ما شاء الله وشئت» شرک است، معلوم است؛ در حدیث بالا اقرار قول یهودی آمده و در حدیث دیگری نقل شده است: «من حلف بغير الله فقد أشرك» (ترمذی و ابوداود)، یعنی: هرکس به غیر الله سوگند بخورد، شرک ورزیده است. در حدیث دیگری هم آمده که مردی به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت "هرچه الله و شما بخواهید"، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «جعلتني لله عدلا، بل ما شاء الله وحده» (ابن ماجه)، یعنی: مرا نظیر خدا قرار دادی، بلکه هرچه الله خودش بخواهد!
معترض در ظاهر مجنونِ سیدقطب می‌باشد (و هرکس با دقت بنگرد، می‌داند که حقیقتاً وابسته به چه جهتی است)، پس کاش حداقل در في ظلال القرآن سید قطب (1/48) خوانده بود که «...هذا كله به شرك»، یعنی: تمام اینها حاوی شرک است!

ثانیاً آیا آنچه در حدیث آمده، شرک اکبر است که انسان را از اسلام خارج می‌کند؟ لزوماً نه، شیخ محمد بن عبدالوهاب در کتاب التوحید (ط‍ــ ابن سعود، ص/113) گفته است: «الرابعة: أن هذا ليس من الشرك الأكبر»، یعنی: نکته‌ی چهارم حدیث این است که این از شرک اکبر نیست!
امام ابن قیم رحمه الله هم مدارج السالکین (1/352) مانند همین را فرموده و ذکر کرده که قسم به غیر الله و شریک‌کردن در مشیئت گاهی می‌تواند شرک اکبر باشد.

ثالثاً نه شیخ محمد بن عبدالوهاب نه کسی دیگر از علمای اهل سنت نمی‌گوید که صحابه مشرک بوده‌اند و این اطلاق را کسی جز بی‌خرد یا مدلس از هواپرستان و مبتدعان نمی‌آورد. در الدرر السنیة (2/150) آمده است: «وقد صدر من الصحابة أشياء من هذا الباب، كحلفهم بآبائهم، وحلفهم بالكعبة، وقولهم: ما شاء الله وشاء محمد، وقولهم: اجعل لنا ذات أنواط; ولكن إذا بان لهم الحق اتبعوه، ولم يجادلوا فيه حمية الجاهلية لمذهب الآباء والعادات»، یعنی: از صحابه برخی چیزها در این باب صادر شده، مانند قسم به پدران و کعبه، و گفتن "ما شاء الله وشاء محمد" و گفتن اینکه "برای ما ذات انواط قرار بده"! اما وقتی حق برایشان روشن شد، از آن پیروی کردند و از روی تعصب جاهلی نسبت به مذهب پدران و عادات قومی در آن جدل نفرمودند!
آیا با تظاهر به صحابه‌دوستی، حدیث ذات انواط را هم انکار می‌کنند؟
اما اینکه فرد کموجی گفته است: "...آنان حتی سال‌ها پس از اسلام آوردن مرتکب شرک می‌شدند" بی‌اساس است، مگر کسی از آنها قبلاً نهی از قسم به غیر الله را شنیده بودند (به سخن شیخ محمد بن عبد الوهاب دقت شود) و چرا مانند همین را در ذیل حدیث رزیة الخمیس نمی‌بینند، چنانکه در عمدة القاری بدرالدین عینی (18/62) آمده است: «إن الذين قالوا... هم الذين كانوا قريبي العهد بالإسلام»، یعنی: کسانی که چنین گفتند، نومسلمانان بودند!

رابعاً مانعی نیست که یهود برخی چیزها را بدانند که بر برخی صحابه پوشیده باشد، خصوصاً اینکه گمراهی یهود بیشتر از جهت عمل‌نکردن به علم بوده و نه نداشتن علم؛ مثل اینکه زنی یهودی به عائشه رضی الله عنها گفت «أعاذك الله من عذاب القبر» (بخاری و مسلم) و عائشه رضی الله عنها او را تکذیب کردند، سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم سخن آن یهودی را تصدیق فرمودند و همسرشان را از واقعیت‌داشتن عذاب قبر باخبر ساختند. یهود دین را به پیامبر صلی الله علیه وسلم یا صحابه نمی‌آموختند، بلکه خداوند دین را به پیامبرش آموزش داد و ایشان به صحابه آموزش دادند، و صحابه با تسلیم و انقیاد می‌پذیرفتند.

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند: «الذي تفوته صلاة العصر كأنما وتر أهله وماله» (بخاری و مسلم)، یعنی: کسی که نماز عصرش از دست رفته باشد، انگار که خانواده و ثروتش را از دست داده باشد!

چه رسد به کسی که به کلی تارک نماز است؟!
به یکی از سلف گفتند: کدام عمل را بیشتر دوست داری؟
فرمود: شادکردن اهل ایمان!
(مصنف ابن أبي شيبة، الناشر: مكتبة الرشد، ج 7، ص 195)
از او می‌پرسم مذهب خوارج... می‌گوید مذهب خوارج، مذهب اعتقادی نیست!
بعد همین کموجی درباره‌ی مسائل عقیده اظهار نظر و دعوت به مناظره می‌کند!
شر البلية ما يضحك!
2024/10/01 01:33:25
Back to Top
HTML Embed Code: