اثر صریحی از امام احمد رحمه الله در اثبات مخلوقنبودن قرآن کریم
شکی نیست که سلف، معتقد بودهاند که الله حقیقتاً سخن میگوید و قرآن کریم را غیر مخلوق میشمردهاند؛ یکی از دلایل ساده و همهفهمی که میتوان آورد، این است که وقتی از مخالفین بپرسیم که آیا قرآن مخلوق است یا نه، میگویند ما کلامی نفسی داریم و کلامی لفظی و هرکس اولی را مخلوق بداند...
سپس در کلام سلف مینگریم که هرگز چنین تقسیمی را ذکر نکردهاند و هر قائل به خلق قرآن را از جهمیه میدانسته و شدیدترین حکم را بر او میدادهاند. پس اگر سلف چنین تقسیم و تفصیلی را باور میداشتند، در احکامشان تفصیل میدادند، و باید چنین باشد زیرا آنها باتقواتر از این بودهاند که در ایمان و کفر افراد با بیدقتی و عجله سخن بگویند و در چیزی که تفصیل وجود دارد، با اطلاق حکم دهند.
از امام احمد بن حنبل قدس الله روحه نقل شده است که ایشان فرمودهاند: «إن اللفظية إنما يدورون على كلام جهم، يزعمون أن جبريل إنما جاء بشيء مخلوق إلى مخلوق»، یعنی: لفظیه بر کلام جهم [بن صفوان] میگردند و میپندارند که جبریل تنها چیز مخلوقی را برای مخلوقی آورده است.
گفتم: این اثر در الإبانة (طــ دار الرأیة، 5/331) اثر امام ابن بطه رحمه الله (387 هــ) با سند متصل مسلسل به حفاظ به امام احمد رحمه الله (241 هــ) رسیده است. سپس این اثر را در مسائل امام احمد (مخطوط اسکوریال، برگ/103) از ابوداود سجستانی رحمه الله (275 هــ) یافتم.
معلوم است که جبریل، قرآن عربی را برای پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است و این اثر نشان میدهد که امام احمد رحمه الله، همین قرآن عربی را غیر مخلوق میدانسته و جهمیه نیز همین قرآن عربی را مخلوق میگفتهاند.
@Hedayah1
شکی نیست که سلف، معتقد بودهاند که الله حقیقتاً سخن میگوید و قرآن کریم را غیر مخلوق میشمردهاند؛ یکی از دلایل ساده و همهفهمی که میتوان آورد، این است که وقتی از مخالفین بپرسیم که آیا قرآن مخلوق است یا نه، میگویند ما کلامی نفسی داریم و کلامی لفظی و هرکس اولی را مخلوق بداند...
سپس در کلام سلف مینگریم که هرگز چنین تقسیمی را ذکر نکردهاند و هر قائل به خلق قرآن را از جهمیه میدانسته و شدیدترین حکم را بر او میدادهاند. پس اگر سلف چنین تقسیم و تفصیلی را باور میداشتند، در احکامشان تفصیل میدادند، و باید چنین باشد زیرا آنها باتقواتر از این بودهاند که در ایمان و کفر افراد با بیدقتی و عجله سخن بگویند و در چیزی که تفصیل وجود دارد، با اطلاق حکم دهند.
از امام احمد بن حنبل قدس الله روحه نقل شده است که ایشان فرمودهاند: «إن اللفظية إنما يدورون على كلام جهم، يزعمون أن جبريل إنما جاء بشيء مخلوق إلى مخلوق»، یعنی: لفظیه بر کلام جهم [بن صفوان] میگردند و میپندارند که جبریل تنها چیز مخلوقی را برای مخلوقی آورده است.
گفتم: این اثر در الإبانة (طــ دار الرأیة، 5/331) اثر امام ابن بطه رحمه الله (387 هــ) با سند متصل مسلسل به حفاظ به امام احمد رحمه الله (241 هــ) رسیده است. سپس این اثر را در مسائل امام احمد (مخطوط اسکوریال، برگ/103) از ابوداود سجستانی رحمه الله (275 هــ) یافتم.
معلوم است که جبریل، قرآن عربی را برای پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است و این اثر نشان میدهد که امام احمد رحمه الله، همین قرآن عربی را غیر مخلوق میدانسته و جهمیه نیز همین قرآن عربی را مخلوق میگفتهاند.
@Hedayah1
نباید گفت قرآن مخلوق یا غیر مخلوق است!
چگونه مناظرهی کلام نفسی، باورهای اینان را برای مسلمانان افشا کرد؟
#زکریا_حسینی
چگونه مناظرهی کلام نفسی، باورهای اینان را برای مسلمانان افشا کرد؟
#زکریا_حسینی
هدایة الحیاری
نباید گفت قرآن مخلوق یا غیر مخلوق است! چگونه مناظرهی کلام نفسی، باورهای اینان را برای مسلمانان افشا کرد؟ #زکریا_حسینی
نباید گفت قرآن مخلوق یا غیر مخلوق است!
بسم الله الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله.
از دو صورت خارج نیست:
1- جناب دکتر حسینی حقیقت خلاف سلف با جهمیه را درک نکرده و ندانسته با اعتقاد ائمهی مسلمین مخالفت میکند که در این صورت بر او واجب است که تمام پیشفرضهایش را کنار بگذارد و به مطالعهی آثار سلف بپردازد.
2- جناب دکتر میداند که سلف غیر از این گفتهاند، اما مذهبشان را باطل و باورشان را فاسد میداند.
حقیقت این است که سلف از اطلاق اثبات و نفی در خصوص عبارت «لفظي بالقرآن مخلوق» نهی کردهاند که دلیلش را در مقالهی «چرا امام بخاری رحمه الله کتاب «خلق أفعال العباد» را نگاشت؟» بیان کردیم، اما هرگز نگفتهاند که نباید در خصوص خلق قرآن کریم، اثبات یا نفی را اطلاق کرد! بلکه بر مخلوقنبودنش اجماع داشتهاند و آثاری در این باره نقل میکنیم:
1- امام یزید بن هارون (206 هــ) رحمه الله: «القرآن كلام الله وهو غير مخلوق»، یعنی: قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است. عین همین عبارت از بزرگانی چون معافی بن عمران (185 هــ)، حسین بن ابراهیم اشکاب (216 هــ)، فضل بن دکین (218 هــ)، يحيی بن معین (233 هــ)، عباس نرسی (238 هــ)، ابوعلی حلوانی (242 هــ)، هناد بن سَری (243 هــ)، سوار بن عبدالله (245 هــ)، مزنی (264 هــ) و دهها تن دیگر نقل شده است، رحمهم الله!
11- امام عبد الأعلی بن مسهر (218 هــ) رحمه الله: «ما أدركنا أحدا من أهل العلم إلا وهو يقول: القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: احدی از عالمان را ندیدیم مگر اینکه میگفتند که قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است! میبینیم که این نقل اجماع است.
12- امام اسحاق بن راهويه (238 هــ) رحمه الله: «من قال لا أقول القرآن غير مخلوق فهو جهمي»، یعنی: هرکس بگوید که نمیگویم قرآن غیر مخلوق است، جهمی است!
13- امام احمد بن حنبل (241 هــ) رحمه الله: «إن العلماء يقولون: غير مخلوق، فإن أبى، فهو جهمي»، یعنی: علماء میگویند که قرآن غیر مخلوق است، و هرکس از گفتن این ابا بورزد، جهمی است! این نیز نقل اجماع است.
14- امام ابن ابی شوارب (244 هــ) رحمه الله، دربارهی کسی پرسیدند که در پاسخ "قرآن مخلوق است یا غیر مخلوق؟" بگوید "نمیدانم"! ایشان فرمود: «هذا من الشاكة، أحب إلي أن يعيد الصلاة»، یعنی: این از شکاکهاست، محبوبتر نزدم این است که وقتی پشت سرش نماز خواند، اعاده کند!
15- امام ابن طبری (248 هــ) رحمه الله، که از ایشان دربارهی کسی پرسیدند که نه بگوید قرآن مخلوق است و نه غیر مخلوق، فرمود: «هذا شاك!»، یعنی: این مرد صاحب شک است!
16- امام بخاری (256 هــ) رحمه الله در کتاب خلق أفعال العباد فرموده است: «القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است.
17- امام ابوزرعه (264 هــ) و ابوحاتم (277 هــ) رازی رحمهما الله: «أدركنا العلماء في جميع الأمصار حجازا وعراقا وشاما ويمنا فكان من مذهبهم... والقرآن كلام الله غير مخلوق بجميع جهاته»، یعنی: علمای تمام امصار، چه حجازی و عراقیاش و چه شامی و یمنیاش را دیدیم و از جملهی مذهبشان این بود که قرآن، کلام الله است و از هیچ جهتی (چه شنیده شود، چه نوشته شود و...) مخلوق نیست. ملاحظه میکنیم که این علاوه بر اعتقاد این دو امام، اعتقاد مشایخ ایشان که همگی ائمهی مسلمین بودهاند را هم نشان میدهد.
19- امام ابوسعید دارمی (280 هــ) رحمه الله: «إن ناسا ممن كتبوا العلم بزعمهم وادعوا معرفته وقفوا في القرآن، فقالوا: لا نقول مخلوق هو ولا غير مخلوق»، یعنی: برخی از کسانی که به گمان خود علم نوشتند و ادعای معرفت کردند، در قرآن توقف کردند و گفتند: نمیگوییم که قرآن مخلوق یا غیر مخلوق است!
20- ابوبکر آجری (360 هــ) رحمه الله: «لا يعرف العلماء غير ما تقدم ذكرنا له، وهو أن القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: علماء قولی غیر از آنچه گفتیم نمیشناسند، و آن هم اینکه قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است.
برادرم، الله تو را به راه انبیاء هدایت کند و توفیق دهد! آیا میپنداری که این امامان گمراه شدهاند و مخالفینشان هدایتیافتهاند؟ آنچه فرمودهاند، حق مبین و مذهب ائمهی مسلمین است، پس به هدایتشان اقتدا کن و از مخالفتشان بپرهیز!
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم.
@Hedayah1
بسم الله الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله.
از دو صورت خارج نیست:
1- جناب دکتر حسینی حقیقت خلاف سلف با جهمیه را درک نکرده و ندانسته با اعتقاد ائمهی مسلمین مخالفت میکند که در این صورت بر او واجب است که تمام پیشفرضهایش را کنار بگذارد و به مطالعهی آثار سلف بپردازد.
2- جناب دکتر میداند که سلف غیر از این گفتهاند، اما مذهبشان را باطل و باورشان را فاسد میداند.
حقیقت این است که سلف از اطلاق اثبات و نفی در خصوص عبارت «لفظي بالقرآن مخلوق» نهی کردهاند که دلیلش را در مقالهی «چرا امام بخاری رحمه الله کتاب «خلق أفعال العباد» را نگاشت؟» بیان کردیم، اما هرگز نگفتهاند که نباید در خصوص خلق قرآن کریم، اثبات یا نفی را اطلاق کرد! بلکه بر مخلوقنبودنش اجماع داشتهاند و آثاری در این باره نقل میکنیم:
1- امام یزید بن هارون (206 هــ) رحمه الله: «القرآن كلام الله وهو غير مخلوق»، یعنی: قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است. عین همین عبارت از بزرگانی چون معافی بن عمران (185 هــ)، حسین بن ابراهیم اشکاب (216 هــ)، فضل بن دکین (218 هــ)، يحيی بن معین (233 هــ)، عباس نرسی (238 هــ)، ابوعلی حلوانی (242 هــ)، هناد بن سَری (243 هــ)، سوار بن عبدالله (245 هــ)، مزنی (264 هــ) و دهها تن دیگر نقل شده است، رحمهم الله!
11- امام عبد الأعلی بن مسهر (218 هــ) رحمه الله: «ما أدركنا أحدا من أهل العلم إلا وهو يقول: القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: احدی از عالمان را ندیدیم مگر اینکه میگفتند که قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است! میبینیم که این نقل اجماع است.
12- امام اسحاق بن راهويه (238 هــ) رحمه الله: «من قال لا أقول القرآن غير مخلوق فهو جهمي»، یعنی: هرکس بگوید که نمیگویم قرآن غیر مخلوق است، جهمی است!
13- امام احمد بن حنبل (241 هــ) رحمه الله: «إن العلماء يقولون: غير مخلوق، فإن أبى، فهو جهمي»، یعنی: علماء میگویند که قرآن غیر مخلوق است، و هرکس از گفتن این ابا بورزد، جهمی است! این نیز نقل اجماع است.
14- امام ابن ابی شوارب (244 هــ) رحمه الله، دربارهی کسی پرسیدند که در پاسخ "قرآن مخلوق است یا غیر مخلوق؟" بگوید "نمیدانم"! ایشان فرمود: «هذا من الشاكة، أحب إلي أن يعيد الصلاة»، یعنی: این از شکاکهاست، محبوبتر نزدم این است که وقتی پشت سرش نماز خواند، اعاده کند!
15- امام ابن طبری (248 هــ) رحمه الله، که از ایشان دربارهی کسی پرسیدند که نه بگوید قرآن مخلوق است و نه غیر مخلوق، فرمود: «هذا شاك!»، یعنی: این مرد صاحب شک است!
16- امام بخاری (256 هــ) رحمه الله در کتاب خلق أفعال العباد فرموده است: «القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است.
17- امام ابوزرعه (264 هــ) و ابوحاتم (277 هــ) رازی رحمهما الله: «أدركنا العلماء في جميع الأمصار حجازا وعراقا وشاما ويمنا فكان من مذهبهم... والقرآن كلام الله غير مخلوق بجميع جهاته»، یعنی: علمای تمام امصار، چه حجازی و عراقیاش و چه شامی و یمنیاش را دیدیم و از جملهی مذهبشان این بود که قرآن، کلام الله است و از هیچ جهتی (چه شنیده شود، چه نوشته شود و...) مخلوق نیست. ملاحظه میکنیم که این علاوه بر اعتقاد این دو امام، اعتقاد مشایخ ایشان که همگی ائمهی مسلمین بودهاند را هم نشان میدهد.
19- امام ابوسعید دارمی (280 هــ) رحمه الله: «إن ناسا ممن كتبوا العلم بزعمهم وادعوا معرفته وقفوا في القرآن، فقالوا: لا نقول مخلوق هو ولا غير مخلوق»، یعنی: برخی از کسانی که به گمان خود علم نوشتند و ادعای معرفت کردند، در قرآن توقف کردند و گفتند: نمیگوییم که قرآن مخلوق یا غیر مخلوق است!
20- ابوبکر آجری (360 هــ) رحمه الله: «لا يعرف العلماء غير ما تقدم ذكرنا له، وهو أن القرآن كلام الله غير مخلوق»، یعنی: علماء قولی غیر از آنچه گفتیم نمیشناسند، و آن هم اینکه قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است.
برادرم، الله تو را به راه انبیاء هدایت کند و توفیق دهد! آیا میپنداری که این امامان گمراه شدهاند و مخالفینشان هدایتیافتهاند؟ آنچه فرمودهاند، حق مبین و مذهب ائمهی مسلمین است، پس به هدایتشان اقتدا کن و از مخالفتشان بپرهیز!
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم.
@Hedayah1
«سروران علماء و امامان دین رضوان الله علیهم اجمعین دربارهی مردی که به بلایی مبتلا شده و میداند که اگر ادامه یابد، دنیا و آخرتش تباه میشود چه میفرمایند؟ برای دفع آن به هر راهی متوسل شده اما آتش آن تنها فزونی یافته و شعلهورتر شده است، چاره چیست و چه باید کرد؟ رحمت خدا بر کسی که مبتلایی را یاری دهد، و خداوند به بندهاش یاری میرساند مادامی که در پی یاری برادرش باشد، به ما فتوا داده و مأجور باشید، رحمکم الله تعالی.»
آنچه خواندید، شروع کتاب «الجواب الكافي لمن سأل عن الدواء الشافي» اثر امام ابن قیم رحمه الله است، کتابی که چارهنمای معاصی و داروی درد نفس است.
@Hedayah1
آنچه خواندید، شروع کتاب «الجواب الكافي لمن سأل عن الدواء الشافي» اثر امام ابن قیم رحمه الله است، کتابی که چارهنمای معاصی و داروی درد نفس است.
@Hedayah1
شیخ الإسلام ابن قیم رحمه الله فرموده است: «بسیاری از جاهلان به رحمت خداوند و بخشش و بزرگیاش اعتماد کردهاند، اما امر و نهی خداوند را ضایع گردانده و نافرمان شدهاند! فراموش کردهاند که الله، شدیدالعقاب هم هست و وقتی بخواهد مجرمان را عذاب دهد، کسی توان دفع عذابش را ندارد، پس هرکس به بخشش خداوند دلخوش شود و بر گناه اصرار ورزد، مانند معاندین میباشد. معروف [کرخی، زاهد مشهور] گفته است: امیدواربودنت به رحمت کسی که فرمانبردارش نیستی، گمراهی و حماقت است!»
الجواب الكافي، الناشر: دار المعرفة، ص 28
@Hedayah1
الجواب الكافي، الناشر: دار المعرفة، ص 28
@Hedayah1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیش از نوشتن رد بر ملاحده... اللهم زد وبارك 🙂
@Hedayah1
@Hedayah1
علامه شنقیطی رحمه الله میفرماید: «خدماتی چون شیردادن به فرزندان و تربیتشان که زن در داخل خانهاش و با پوشش و صیانت انجام میدهد و به جامعه تقدیم میدارد، چیزی از خدمت مرد با کارکردن در خارج از منزل کم ندارد!»
أضواء البيان، الناشر: دار الفکر، ج 3، ص 27
@Hedayah1
أضواء البيان، الناشر: دار الفکر، ج 3، ص 27
@Hedayah1
از سخنان زیبای علامهی یمن، عبدالرحمن معلمی رحمه الله:
«هل يتهم البخاري إلا مجنون؟»
التنكيل، الناشر: المكتب الإسلامي، ج 1، ص 200
یعنی: آیا غیر از شخص دیوانه، کسی هست که بخاری را متهم کند؟!
@Hedayah1
«هل يتهم البخاري إلا مجنون؟»
التنكيل، الناشر: المكتب الإسلامي، ج 1، ص 200
یعنی: آیا غیر از شخص دیوانه، کسی هست که بخاری را متهم کند؟!
@Hedayah1
من هیچ مناظرهی صوتی ندارم و تمام مناظرات بنده تا این لحظه متنی بودهاند که در اینجا و کانال هارد تریبون آزاد منتشر کردهام والحمد لله رب العالمین.
@Hedayah1
@Hedayah1
خبر: لوفتهانزا، بزرگترین گروه هواپیمایی اروپا روز سهشنبه اعلام کرد که به خاطر احترام به افراد بیجنسیت یا دوجنسیتی از این پس مهماندارانش برای خوشامدگویی از لفظ «خانمها و آقایان» استفاده نخواهند کرد.
گفتم: بعد از فاسدساختن جامعه، نوبت به فاسدساختن زبان و دیگر چیزهاست. میدانیم که انسانها زن یا مرد هستند، اما مسخشدگان این تقسیم ثنائی را دوست ندارند. کنجکاو بودم که با He و She چه میکنند، تا اینکه متوجه شدم که میخواهند ضمایر جدیدی چون Xe یا Ze را در زبان انگلیسی وارد کنند!
@Hedayah1
گفتم: بعد از فاسدساختن جامعه، نوبت به فاسدساختن زبان و دیگر چیزهاست. میدانیم که انسانها زن یا مرد هستند، اما مسخشدگان این تقسیم ثنائی را دوست ندارند. کنجکاو بودم که با He و She چه میکنند، تا اینکه متوجه شدم که میخواهند ضمایر جدیدی چون Xe یا Ze را در زبان انگلیسی وارد کنند!
@Hedayah1
یحیی بن جعفر بیکندی رحمه الله:
«لو قدرت أن أزيد في عمر محمد بن إسماعيل لفعلت، فإن موتي يكون موت رجل واحد، وموت محمد بن إسماعيل ذهاب العلم!»
تاريخ بغداد، الناشر: دار الغرب الإسلامي، ج 2، ص 345
یعنی: اگر میتوانستم [از عمر خودم بکاهم و] به عمر محمد بن اسماعیل [بخاری] اضافه کنم، چنین میکردم؛ زیرا مرگ من، مرگ یک مرد است ولی با مرگ او علم از بین میرود!
خداوند امام بخاری را رحمت کند؛ چه خیر بزرگی به امت تقدیم داشته است...
@Hedayah1
«لو قدرت أن أزيد في عمر محمد بن إسماعيل لفعلت، فإن موتي يكون موت رجل واحد، وموت محمد بن إسماعيل ذهاب العلم!»
تاريخ بغداد، الناشر: دار الغرب الإسلامي، ج 2، ص 345
یعنی: اگر میتوانستم [از عمر خودم بکاهم و] به عمر محمد بن اسماعیل [بخاری] اضافه کنم، چنین میکردم؛ زیرا مرگ من، مرگ یک مرد است ولی با مرگ او علم از بین میرود!
خداوند امام بخاری را رحمت کند؛ چه خیر بزرگی به امت تقدیم داشته است...
@Hedayah1
هدایة الحیاری
یحیی بن جعفر بیکندی رحمه الله: «لو قدرت أن أزيد في عمر محمد بن إسماعيل لفعلت، فإن موتي يكون موت رجل واحد، وموت محمد بن إسماعيل ذهاب العلم!» تاريخ بغداد، الناشر: دار الغرب الإسلامي، ج 2، ص 345 یعنی: اگر میتوانستم [از عمر خودم بکاهم و] به عمر محمد بن اسماعیل…
عبدالله بن محمد الفراء: «دخلت على يحيى بن يحيى، فسألته عن إسحاق، فقال: ليوم من إسحاق أحب إلي من عمري!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 11، ص 368
یعنی: بر یحیی بن یحیی وارد شدم و از او راجع به اسحاق [بن راهویه] پرسیدم، گفت: نزد من یک روز اسحاق از تمام عمرم محبوبتر است!
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 11، ص 368
یعنی: بر یحیی بن یحیی وارد شدم و از او راجع به اسحاق [بن راهویه] پرسیدم، گفت: نزد من یک روز اسحاق از تمام عمرم محبوبتر است!
هدایة الحیاری
سلفیت معاصر و نجدیها میگویند: الواحد نصف الاثنین! پناه بر خدا! 😞 @Hedayah1
کسی که برای غرانیق به شیخ محمد بن عبدالوهاب طعنه بزند را باید به مرتعی برد تا بچرد! بدون تعارف! این جزای کسی است که به غیر حق راه طعن در علما را میگشاید!
إلهي لا تعذبني فإني ... مقر بالذي قد كان مني
خداوندا! مرا عذاب نکن، خود به آنچه کردهام اقرار دارم!
فما لي حيلة إلا رجائي ... بعفوك إن عفوت وحسن ظني
راهی جز حسن ظن به تو و امید به بخششات برایم نمانده!
يظن الناس بي خيرا وإني ... لشر الخلق إن لم تعف عني
مردم به من گمان نیک دارند، ولی اگر مرا نیامرزی بدترین مردمانم!
#ابن_أبي_العتاهية
خداوندا! مرا عذاب نکن، خود به آنچه کردهام اقرار دارم!
فما لي حيلة إلا رجائي ... بعفوك إن عفوت وحسن ظني
راهی جز حسن ظن به تو و امید به بخششات برایم نمانده!
يظن الناس بي خيرا وإني ... لشر الخلق إن لم تعف عني
مردم به من گمان نیک دارند، ولی اگر مرا نیامرزی بدترین مردمانم!
#ابن_أبي_العتاهية