Telegram Web Link
مانند مرده‌ای هستیم که زخمی به دردش نمی‌آورد، چنانکه شاعر گفته است:
من يهن يسهل الهوان عليه ... ما لجرح بميت إيلام

سه چاره می‌شناسم:
1- شناخت حقوق خداوند بر بندگان، و این اصل اصول دین و دوای هر دردی است.
2- یادآوری عظمت دین و قوت آن به عموم مردم تا حس عزت‌مندی به آنها بازگردد.
3- آموزش امیدواری؛ آنکه امید آموخته باشد، کوه را چون بقچه بر پشت می‌گیرد و تسلیم نمی‌شود!
@Hedayah1
از سختی‌های روزگار می‌نالید و گله می‌کرد...
گفتم: اگر هیچ هم نداشته باشی، جانی در بدن داری که مُرده‌ها آرزویش را دارند!
@Hedayah1
برای کسانی که دین را از اینها می‌گیرند، متأسفم!
حاکمیت پیامبر صلی الله علیه وسلم در مدینه و حاکمیت خلفای پس از ایشان، حاکمیت عقیده‌ی ربانی بود و حتی دموکراسی خبیثی که اینها طبلش را می‌کوبند هم حاکمیت عقیده است، بلکه دموکراسی خود به دینی بدل شده که برایش می‌جنگند!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
أبو علي – هبت كالريح
🎙 هبت كالريح
منشد: أبو علی

هبت كالريح كالريح كالريح قوية ... شبت كالنار كالنار كالنار وضية
مانند تندباد وزیدن گرفته و مانند آتشی پرفروغ شعله‌ور شده است!

صارت بالعزم فتية طارت كالصقر أبية ... أهلاً أهلاً قافلتي يا قافلتي المهنية
با عزم خود قدرت گرفته و چون شاهین مقتدرانه اوج می‌گیرد! ای کاروان ماهر و حرفه‌مندم، خوش آمدی!

هيا جيل المستقبل نسعى ونجد ونعمل ... نرقى دوماً للأفضل دون العليا لا نقبل
ای نسل آیندگان! برخیزید تا کوشش ورزیده و کار کنیم، همواره به مراتب بالاتری پیشرفت کنیم و جز به بلندی‌ها راضی نشویم!

سيروا يا صحبي حتى نتعلم مهناً شتى ... نتقن خمساً أو ستاً ونعول أخاً أو أختاً
دوستانم! رهسپار شویم و حرفه‌های گوناگون بیاموزیم، در پنج یا شش ماهر شویم و برادر یا خواهری را یاری دهیم!

خلوا كسلاً أو نوماً، ما فاز كسولٌ يوماً ... ودعوا نقداً أو لوماً فالله معين قومه
تنبلی و خواب را کنار بگذارید که هیچ تنبلی موفق نشده است! عیب‌جویی و سرزنش را کنار بگذارید و الله گروهِ خود را یاری خواهد کرد!

أحيوا أمجاد الأمة لما كانت في القمة ... وأزيلوا هذه الغمة عنها بعلو الهمة
روزگار باشکوهی که امت ما در اوج بود را باز گردانید و این اندوه‌ها را با بلندی همت خود کنار بزنید!

هبت كالريح كالريح كالريح قوية ... شبت كالنار كالنار كالنار وضية
مانند تندباد وزیدن گرفته و مانند آتشی پرفروغ شعله‌ور شده است!

صارت بالعزم فتية طارت كالصقر أبية ... أهلاً أهلاً قافلتي يا قافلتي المهنية
با عزم خود قدرت گرفته و چون شاهین مقتدرانه اوج می‌گیرد! ای کاروان ماهر و حرفه‌مندم، خوش آمدی!

#نشید
@Hedayah1
سلف و ائمه درباره‌ی احادیث صفات فرموده‌اند «لا تُفسّر» (تفسیر نمی‌شود) و مرادشان ابداً تفویض معانی این صفات نبوده است؛ چنانکه امام ترمذی رحمه الله در سنن (4/691) فرموده است: «وقد روي عن النبي صلى الله عليه وسلم روايات كثيرة مثل هذا ما يذكر فيه أمر الرؤية أن الناس يرون ربهم وذكر القدم وما أشبه هذه الأشياء والمذهب في هذا عند أهل العلم من الأئمة مثل سفيان الثوري، ومالك بن أنس، وابن المبارك، وابن عيينة، ووكيع وغيرهم أنهم رووا هذه الأشياء، ثم قالوا: تروى هذه الأحاديث ونؤمن بها، ولا يقال: كيف... أن يرووا هذه الأشياء كما جاءت ويؤمن بها ولا تفسر»، یعنی: از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایات زیادی آمده مشتمل بر دیدن خداوند و ذکر قدم و مانند اینهاست و روش اهل علم و پیشوایانی چون سفیان ثوری، مالک بن انس، عبدالله بن مبارک، سفیان بن عیینه و دیگران این بوده که این روایات را نقل می‌کردند و می‌گفتند: این احادیث نقل می‌شوند و به آنها ایمان می‌آوریم و نمی‌گوییم «چگونه است؟»، پس این روایات را همانطور که بوده نقل می‌کرده‌اند، بدان ایمان می‌آورده‌اند و تفسیر نمی‌کرده‌اند.

گفتم: ذکر رؤیت در این سیاق نافی تفویض است؛ زیرا رؤیت اثبات می‌شود و تفویض یا تأویل نمی‌گردد. همچنین مراد از تفسیر، تفسیرات جهمیه یا تفسیر به رأی است، خصوصاً اینکه امام ترمذی در موضعی دیگر (2/44) فرموده است: «فتأولت الجهمية هذه الآيات ففسروها على غير ما فسر أهل العلم وقالوا: إن الله لم يخلق آدم بيده، وقالوا: إن معنى اليد هاهنا القوة»، یعنی: جهمیه این آیات را به تفسیری غیر از تفسیر اهل علم تفسیر کردند و گفتند که الله آدم را با دست خود نیافریده و منظور از دست قوت است!

مانند این در روایت ولید بن مسلم رحمه الله نیز آمده؛ در معجم ابن المقرئ (ص/182) می‌خوانیم که فرموده است: «سألت سفيان الثوري، ومالك بن أنس، والأوزاعي، والليث بن سعد عن هذه الأحاديث التي في الرؤية والصفات قال: أمروها على ما جاءت، ولا تفسروها»، یعنی: از سفیان ثوری، مالک بن انس، اوزاعی و لیث بن سعد درباره‌ی این احادیث که درباره‌ی دیدن خداوند و صفات نقل می‌شود پرسیدم و پاسخ دادند که آن را همانطور که آمده بگذران و تفسیر مکن!
و احدی نمی‌تواند بگوید که این ائمه، احادیث رؤیت را تفویض می‌کرده‌اند، والله أعلم.
@Hedayah1
هدایة الحیاری
معاصرین از روی اشتباه به سخنان ابن عبدالبر در باب عقیده و اسماء و صفات استدلال می‌کنند؟! مسئله، مسئله‌ی معاصر و غیر معاصر نیست و این عقیده چیزی نیست که از اختراع معاصرین و یا حتی ائمه‌ی دعوت نجد باشد، پس قید «معاصر» و «نجدی» را باید دور انداخت و در مسائل…
ابن جهبل الكلابي (733 ه‍ـــ):
«وأما ما حكاه عن أبي عمر بن عبد البر فقد علم الخاص والعام مذهب الرجل ومخالفة الناس له ونكير المالكية عليه أولا وآخرا مشهور ومخالفته لإمام المغرب أبي الوليد الباجي (!) معروفة!»
طبقات الشافعية الكبرى للتاج السبكي، الناشر: هجر، ج 9، ص 78
@Hedayah1
در صحیح بخاری و مسلم حدیثی از طریق عائشه رضی الله عنها آمده است که «وإن كان رسول الله صلى الله عليه وسلم ليذبح الشاة ثم يهدي في خلتها منها!»
یعنی: پیامبر صلی الله علیه وسلم گوسفندی را ذبح می‌کردند و از گوشت آن برای دوستان خدیجه رضی الله عنها می‌فرستادند!

امام بخاری این حدیث را در بابی تحت عنوان «حسن العهد من الإيمان» آورده است، یعنی: خوش‌عهدی از ایمان است!
علماء گفته‌اند که «حسن العهد» یعنی وفاداری و رعایت حق و حرمت!

سبحان الله! پیامبر صلی الله علیه وسلم -بدمي ونفسي- پس از وفات خدیجه رضی الله عنها نیز ایشان را دوست داشته‌اند و اینگونه با ذکر خوبی‌ها و فرستادن هدیه برای آشنایانشان، حرمت و وفای ایشان را حفظ می‌کرده‌اند، و ما مردانی را می‌بینیم که پس از ازدواج دوم، همسر اول خود را رها کرده و ظالمانه حقوقش را پایمال می‌کنند!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
زیباترین عاشقانه‌ای که تا به حال شنیده‌ام: أولم نمضي على الدرب معاً ... كي يعود الخير للأرض اليباب فمضينا في طريق شائك ... نتخلى فيه عن كل الرغاب ودفنا الشوق في أعماقنا ... ومضينا في رضاء واحتساب قد تعاهدنا على السير معاً ... ثم عاجلت مجيباً للذهاب مگر نه…
منذ ذاك اليوم ما عدت أرى ... فارقاً ما بين عيشٍ أو منونْ
أي دهر قد مضى من عمرنا ... فلقد ضلَّ حسابي للسنينْ
غير أن العهد ماض بيننا ... مثل ما كنّا، على صدق اليقينْ
فهمو لن يملكوا منا سوى ... قطرات من دم فان وطينْ
وكفاهم غضباً ما وُعدوا ... من عذاب الله والذل المهينْ

از آن روز دیگر فرقی بین زندگی و مرگ نمی‌بینم!
چه روزگاری از عمرمان گذشت؟ حساب سال‌ها را حسابی گم کرده‌ام!
مگر اینکه عهدی که میان ما بود با یقینی راستین پابرجاست، همانطور که بود!
آنها جز قطراتی از خون ما که ماندنی نیست را نخواهند گرفت و همین برای غضبشان کافی است که خداوند وعده‌ی عذاب و ذلتی خوارکننده به آنها داده باشد!
#أمينة_قطب
@Hedayah1
فرعونی که ادعای خدایی می‌کرد هم باقی نماند، این فرعون‌ها که مزدوران‌اند!

{فقال أنا ربكم الأعلى - فأخذه الله نكال الآخرة والأولى - إن في ذلك لعبرة لمن يخشى} [النازعات: 26-24]
@Hedayah1
هدایة الحیاری
نه کسی ادعا کرده که این نوع ازدواج در فقه ساسانی واجب بوده و غیر از آن وجود نداشته، و نه نزدیکی نسبت زوجین لزوماً موجب ناهنجاری ژنتیکی می‌شود! پرفسور آرتور کریستنسن در کتاب مشهورش یعنی ایران در زمان ساسانیان (ص/235) چه خوب گفته بود که «کوششی که بعضی از پارسیان…
ملحد ایرانی با فحاشی بسیار: مراجع حق ندارند درباره فرهنگ ایرانی اظهار نظر کنند!

تعلیق: وقتی آزادی بیان و نقد ادیان حق به حساب آید، سخن‌گفتن درباره نوروز و فرهنگ ایرانی چه منعی دارد؟ مگر اینکه در عالم خردباختگی با دو ترازوی مختلف آمده باشید تا ایرانیان باستان را تقدیس کنید! چنین رفتارهایی تهافت الحاد ایرانی را نشان داده و خرابی عقل اصحابش را ثابت می‌کند.
@Hedayah1
وقد تستفيدون من تاج رأسكم يا مخانيث! 😁
#کمدی_الحاد
@Hedayah1
فاجعل كتاب الله درعا سابغا ... والشرع سيفك وابد في الميدان
واطعن برمح الحق كل معاند ... لله در الفارس الطعان
واحمل بسيف الصدق حملة مخلص ... متجرد لله غير جبان
واحذر بجهدك مكر خصمك إنه ... كالثعلب البري في الروغان
#نونية_القحطاني
@Hedayah1
"از طریق سکولاریسم و الحاد، فهم جدیدی از اسلام ترویج داده می‌شود که خلاصه‌اش این است: تمام مردم جز مسلمانانی که تابع کتاب و سنت باشند، وارد بهشت می‌شوند!"
#حاتم_الحويني
@Hedayah1
تشکیل برای زیباکردن نیست!
برخی اگر «رفت» را هم بنویسند، «رَفت» می‌نویسند؛ انگار اگر آن فتحه نباشد کسی «رُفَت» یا «رِفُّت» می‌خواند!
@Hedayah1
Eshkalate_Tafweez.pdf
481.9 KB
📃 مختصر اشکالات تفویض
📝 نویسنده: م. ماهر أمیر

این جزوه، مختصر یکی از فصل‌های کتاب الانتصار درباره‌ی اشکالات منهج تفویض در صفات الهی است که با تعلیقاتی همراه شده و امیدوارم که ترجمه و اختصار ضرری به درون‌مایه و لُبّ مطلب نزده باشد.
@Hedayah1
{والمحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم} [النساء: 24]
یعنی: و زنان شوهردار مگر آنچه ملک یمین شما باشند.

اسلام‌ستیزان به این آیه اشکال کرده و آن را به عنوان «جواز تجاوز»! مطرح می‌کنند، درحالیکه ذکری از تجاوز نیست و در آیه‌ی قبلی آمده است: {حرمت عليكم...} و زنانی را حرام قرار داده است، سپس در آیه‌ی بعد این مورد را استثناء می‌کند و سپس می‌فرماید: {وأحل لكم ما وراء ذلكم}! معلوم است که {ما وراء ذلكم} برای ازدواج و همبستری است، نه تجاوز! پس آنچه در {إلا ملكت أيمانكم} آمده به حلال‌بودن مطلق همبستری اشاره دارد.

به عبارتی دیگر: تجاوز، همبستری و یک معنای اضافه است، اما در آیه تنها همبستری آمده، پس کسی که می‌خواهد حرف از تجاوز بزند، این آیه چنین مفهومی در خود ندارد و مدعی باید دلیلی خارج از این آیه برای اثبات این معنای اضافه (=تجاوز) بجوید؛ زیرا مطلق همبستری با کنیزان از نظر ملحدین هم قبحی ندارد!
@Hedayah1
اگر خداوند به او نود و نه احسان کند و صدمی را بازدارد، ناشکری می‌کند!
گفتم ای جوان! شکر در زمان راحتی از صبر بر مصیبت هم دشوارتر است: {كلا إن الإنسان ليطغى - أن رآه استغنى} [العلق: 7-6]
@Hedayah1
2024/10/02 08:15:11
Back to Top
HTML Embed Code: