شیخ ابوعبدالله بن محمد رحمه الله:
«حکومت‌های عربی منطقه سیاست بدی را برای سوق‌دادن دستگیرشدگان به سوی تندروی و افراط انتخاب کرده‌اند؛ تنها به دنبال کسب معلومات از طریق شکنجه نیستند، بلکه می‌خواهند از آنها گروهی بسازند که تمام جامعه را کافر بداند، و اینگونه به صورت غیر مستقیم به عنوان وسیله‌ای برای کشتن هر گروهی از جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرند!»
@Hedayah1

"اگر پاپ از فرانسه، انگلیس یا آمریکا دیدار می‌کرد، مانند عراق از او استقبال نمی‌شد... شکست‌خوردگان روحی و مدنی!"
#معالي_الربراري
@Hedayah1

الدين رأس المال فاستمسك به ... فضياعه من أعظم الخسران

دین، اصل سرمایه‌ات می‌باشد!
پس به دینت تمسک کن و بدان که از دست دادنش بزرگترین زیان است!
#نونية_القحطاني
@Hedayah1

آنقدر در سخنانشان مغالطه هست که در کتب مغالطات هم نیست!
@Hedayah1

برای کسانی که منکر جهان پس از مرگ هستند، در هنگام ابتلای به مصیبت‌ها، خودکشی اینگونه به نظر می‌رسد...
@Hedayah1

بسیاری از مردان وقتی از حقوق زنان بگویند، تحت تأثیر هورمون‌هایشان سخن می‌گویند!
#تلخند

تنها یک ملحد ایرانی می‌تواند این را تبلیغ کند که:
1- پیامبر اسلام وجود تاریخی نداشته‌اند!
2- ایشان شخصیت بدی بوده‌اند!
3- روایات اسلامی اعتباری ندارند! (پس مورد 2 را از کجا فهمیدی ای خرک؟! البته هر انسان عاقلی می‌داند که هر سه گزینه‌ی فوق متناقض هستند و نسبت دین‌ستیزان با خردگرایی، مانند نسبت من با بیل کلینتون است!)
#تهافت_الملاحدة #لعلهم_يلحدون #کمدی_الحاد #تلخند

‏«والأغلب أن التحرير جاء عن طريق التقليد، فاصطنعت المرأة واحدة بعد أخرى عادات الرجل التقليدية البالية، حسنة كانت أم قبيحة، فحاكته في تدخينه ، وفجوره، وإلحاده، وفي طريقة تصفيف شعره ولبسه السراويل، وأدى التقارب بين الرجال والنساء...إلى تأنث الرجل واسترجال المرأة»

‏( ويل ديورانت )

«این آزادی‌ها بیشتر از روی تقلید بوده است؛ زن پیاپی رفتارها و عادت‌های مردانه را به خود گرفته و به نیک و زشت بودنش اهمیت نداده است. در سیگارکشیدن و فجور و انحراف، و حتی در آرایش مو و نوع شلوار پا بر رد پای مردان گذاشته و همین به نزدیک‌شدن مردان و زنان انجامیده، تا جایی که مردان زنانگی یافته و زنان مردانه شده‌اند.»
#ويل_دورانت
@Hedayah1

ابن ابی حاتم رازی رحمه الله می‌فرماید:
«سألت أبي وأبا زرعة عن مذاهب أهل السنة في أصول الدين وما أدركا عليه العلماء في جميع الأمصار وما يعتقدان من ذلك فقالا: أدركنا العلماء في جميع الأمصار حجازا وعراقا وشاما ويمنا فكان من مذهبهم: الإيمان قول وعمل يزيد وينقص والقرآن كلام الله غير مخلوق بجميع جهاته والقدر خيره وشره من الله عز وجل وخير هذه الأمة بعد نبيها عليه الصلاة والسلام أبو بكر الصديق... وأن الله عز وجل على عرشه بائن من خلقه كما وصف نفسه في كتابه وعلى لسان رسوله صلى الله عليه وسلم بلا كيف أحاط بكل شيء علما... وأنه تبارك وتعالى يرى في الآخرة يراه أهل الجنة بأبصارهم ويسمعون كلامه كيف شاء وكما شاء...»
شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة، الناشر: دار طيبة، ج 1، ص 197

از پدرم (ابوحاتم رازی) و ابوزرعه درباره‌ی روش اهل سنت در اصول دین و آنچه علمای تمام سرزمین‌ها، حجاز و عراق و شام و یمن را بر آن دیده‌اند پرسیدم، پس از جمله‌ی مذهب آنها این بود که:
1- ایمان قول و عمل است و زیادی و نقصان می‌پذیرد.
2- قرآن مخلوق نیست، بلکه از هر جهتی (چه مکتوب باشد و چه تلاوت شود و...) کلام الله است.
3- خیر و شر، هردو به قَدَر بوده و از جانب الله هستند.
4- بهترین این امت پس از پیامبر صلی الله علیه وسلم ابوبکر صدیق بوده‌اند.
5- همانگونه که در قرآن و بر زبان پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده، خداوند بلاکیف بر عرش و از مخلوقات جداست (نه اینکه همه‌جا باشد)، و به همه‌چیز احاطه‌ی علمی دارد.
6- اهل بهشت، الله را آنگونه که بخواهد با چشم خواهند دید و کلامش را خواهند شنید.
#صفت_علو

{وجعلني مباركا أين ما كنت} [مریم: 31]
یعنی: و مرا هرجا که باشم مبارک قرار داد.

بعضی از سلف از جمله مجاهد رحمه الله {مباركا} را به «معلم الخير» تفسیر کرده‌اند، یعنی: آموزگار نیکی! وقتی خداوند برای بنده‌اش اراده‌ی نیکی داشته باشد، او را در دین فقیه و فهیم می‌گرداند تا نیکی را بگستراند و بندگان را نفع دهد و آنان را به خوبی دستور داده و از بدی بازدارد، جعلني الله وإياكم من معلمي الخير ووفقنا لمرضاته.
@Hedayah1

نه کسی ادعا کرده که این نوع ازدواج در فقه ساسانی واجب بوده و غیر از آن وجود نداشته، و نه نزدیکی نسبت زوجین لزوماً موجب ناهنجاری ژنتیکی می‌شود! پرفسور آرتور کریستنسن در کتاب مشهورش یعنی ایران در زمان ساسانیان (ص/235) چه خوب گفته بود که «کوششی که بعضی از پارسیان جدید برای انکار این عمل یعنی وصلت با اقارب می‌کنند، بی‌اساس و سبک‌سرانه است»؛ الحاد و ایران‌گرایی هر دو شعبه‌ای از حمق و سبک‌سری هستند، چه رسد به اینکه کسی هر دو را با هم جمع کند!
@Hedayah1

📚 محاضرة مفرغة.

تفريغ محاضرة : البناء الفكري لطالب العلم.

لفضيلة الشيخ د. فهد بن صالح العجلان

عدد الصفحات : ٤٧ صفحة.

مگر ممکن است که کسی روزانه هفده‌بار {اهدنا الصراط المستقيم - صراط الذين أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين} [الفاتحة: 7-6] را بخواند و با این حال بگوید: "مهم نیست چه دینی داشته باشی، مهم انسانیت است"؟!
@Hedayah1

می‌گوید دین را به فرزندم تحمیل نمی‌کنم... نمی‌داند که صفحه‌ی ذهن فرزندش در هر حال خالی نمی‌ماند و جامعه ابتذال و پستی را به او تحمیل خواهد کرد!
@Hedayah1

خوراکی‌های یلدا که گذشت، حداقل صدها میلیارد تومن خرج وسایلِ آتیش‌بازیِ چهارشنبه‌سوری نکنید و عوضش به فقراء بدید!
(تصویر رضاشاه در حال پوزخند)
#تلخند

این مطلب را چند سال پیش برای ماموستایی توضیح دادم و یک‌سال بعد دوباره همان را گفت و من مجددا توضیح دادم و سال بعد... تا اینکه آن را به صورت فایل درآوردم تا یادآوری‌کردنش در سال‌های دیگر آسان شود!

انگار هدف آشکارکردن حقیقت نیست، فریب‌دادن افراد بی‌اطلاع با استدلال بی‌ضابطه به اقوال علما است!
@Hedayah1

اگه چهارشنبه‌سوری یه مراسم اسلامی بود، تعداد متلاشی‌شدگان امشب رو با قربانیان جنگ‌آوری‌های مسلمانان! جمع می‌بستن و توی مناظره‌ها می‌گفتن: گیرم همه چی رو انکار کردی، چهارشنبه‌سوری رو می‌خوای چیکار کنی؟!
@Hedayah1

لفظ «جهمیه» دو اطلاق دارد:
1- جهمیه‌ی محض به عنوان یک فرقه‌ی مستقل که پیروان جهم بن صفوان سمرقندی (128 ه‍ــ) و معتقد به تعطیل صفات، جبر، فنای بهشت و جهنم و... بوده‌اند.
2- اهل تعطیل در صفات به صورت عام؛ در مجموع الفتاوی (12/119) آمده است: «إن السلف كانوا يسمون كل من نفى الصفات وقال إن القرآن مخلوق وإن الله لا يرى في الآخرة جهميا»، یعنی: سلف هر کسی که صفات الهی را نفی می‌کرد، قرآن را مخلوق می‌دانست و دیدن خداوند در آخرت را نفی می‌نمود را جهمی می‌نامیدند.

پس معتزله هم از این وجه جهمی هستند، هرچند که در مسائلی چون ایمان و قدر با جهمیه‌ی محض مخالفت کرده باشند. مثلاً معتزله بر خلاف جهمیه‌ی محض ایمان را معرفت نمی‌دانند، ولی در قائل‌نشدن زیاده و نقصان با سلف مخالفت کرده‌اند و ایمان را چیز واحدی می‌دانند که جزء نمی‌پذیرد، اگرچه اسم «مرجئی» هردو فرقه را در بر نمی‌گیرد. همچنین باید دانست که اختلاف میان جهمیه‌ی محض و معتزله در مسائل صفات، و اختلاف معتزله با کلابیه و... نسبی است و هرکدام از دیگری مبالغه‌ی بیشتری کرده است و در نهایت همگی مخطی هستند!
@Hedayah1