خواهد که کشد سنان و خولی ... کوبد قمه را به کلۀ خویش
کوبیدن اشقیا از این به؟ ... دانایی و معرفت از این بیش؟
#ایرج_میرزا
@Hedayah1
کوبیدن اشقیا از این به؟ ... دانایی و معرفت از این بیش؟
#ایرج_میرزا
@Hedayah1
زیادگفتن یا حضور جلوی دوربین و فعالیت در رسانهها، هیچکدام نشانهی علم و فقاهت نیست!
البته بسیاری از عوام مردم این را نمیدانند؛ از آنجا که تفاوت بین علم و جهل را نمیفهمند، عالم را هم از جاهل نمیشناسند!
@Hedayah1
البته بسیاری از عوام مردم این را نمیدانند؛ از آنجا که تفاوت بین علم و جهل را نمیفهمند، عالم را هم از جاهل نمیشناسند!
@Hedayah1
أمالمؤمنین عائشه رضی الله عنها میفرماید:
«ما رأيت أحدا أشد عليه الوجع من رسول الله صلى الله عليه وسلم.» (رواه البخاري وغیره)
یعنی: هیچکس را ندیدم که بیمارشدنش از بیمارشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم شدیدتر باشد!
در منار القاری آمده است: «زیرا او کسی را نشناخته که دردهایش مانند دردها و سختیهای پیامبر صلی الله علیه وسلم در بیماری آخر عمرشان باشد.»
صلى الله عليك يا رسول الله...
@Hedayah1
«ما رأيت أحدا أشد عليه الوجع من رسول الله صلى الله عليه وسلم.» (رواه البخاري وغیره)
یعنی: هیچکس را ندیدم که بیمارشدنش از بیمارشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم شدیدتر باشد!
در منار القاری آمده است: «زیرا او کسی را نشناخته که دردهایش مانند دردها و سختیهای پیامبر صلی الله علیه وسلم در بیماری آخر عمرشان باشد.»
صلى الله عليك يا رسول الله...
@Hedayah1
هدایة الحیاری
أمالمؤمنین عائشه رضی الله عنها میفرماید: «ما رأيت أحدا أشد عليه الوجع من رسول الله صلى الله عليه وسلم.» (رواه البخاري وغیره) یعنی: هیچکس را ندیدم که بیمارشدنش از بیمارشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم شدیدتر باشد! در منار القاری آمده است: «زیرا او کسی را…
محمد بن زید رحمه الله (نوه امام عبدالله بن عمر رضی الله عنهما) میفرماید:
«ما سمعت ابن عمر يذكر النبي صلی الله علیه وسلم قط إلا بكى!» (رواه الدارمي بسند صحیح)
یعنی: هرگز نشنیدم که ابن عمر، پیامبر صلی الله علیه وسلم را یاد کند، مگر آنکه میگریست!
@Hedayah1
«ما سمعت ابن عمر يذكر النبي صلی الله علیه وسلم قط إلا بكى!» (رواه الدارمي بسند صحیح)
یعنی: هرگز نشنیدم که ابن عمر، پیامبر صلی الله علیه وسلم را یاد کند، مگر آنکه میگریست!
@Hedayah1
شیخ عبدالعزیز طریفی حفظه الله:
«خداوند به انسان عقل داده تا بینای دنیایش باشد، و نقل (وحی) را بر او نازل کرده تا دین را دریابد؛ پس هرکس که عقل را تعطیل کند، دنیایش مانند دنیای دیوانگان فاسد شده و هرکس نقل را تعطیل کند، دینش مانند دین تحریفگران و اهل بدعت فاسد خواهد شد. فساد دین کسی که نقل ندارد را باید از فساد دنیای کسی که عقل ندارد فهمید!»
المغربية، الناشر: دار المنهاج، ص 20
@Hedayah1
«خداوند به انسان عقل داده تا بینای دنیایش باشد، و نقل (وحی) را بر او نازل کرده تا دین را دریابد؛ پس هرکس که عقل را تعطیل کند، دنیایش مانند دنیای دیوانگان فاسد شده و هرکس نقل را تعطیل کند، دینش مانند دین تحریفگران و اهل بدعت فاسد خواهد شد. فساد دین کسی که نقل ندارد را باید از فساد دنیای کسی که عقل ندارد فهمید!»
المغربية، الناشر: دار المنهاج، ص 20
@Hedayah1
❗️ بحث و جدلکردن با هرکسی لازم نیست، و این سنت سلف است!
میگویند که مردی از هواپرستان نزد ایوب سختیانی رحمه الله (131 هــ) آمده و گفت: ای ابوبکر! کلمهای از تو بپرسم؟
ایوب سختیانی رویش را برگرداند و بدون اینکه با زبان چیزی بگوید، با انگشتش اشاره میکرد: «ولا نصف کلمة!»
یعنی: نصف کلمهای هم از من مپرس!
(رواه الدارمي رحمه الله بإسناد صحیح)
@Hedayah1
میگویند که مردی از هواپرستان نزد ایوب سختیانی رحمه الله (131 هــ) آمده و گفت: ای ابوبکر! کلمهای از تو بپرسم؟
ایوب سختیانی رویش را برگرداند و بدون اینکه با زبان چیزی بگوید، با انگشتش اشاره میکرد: «ولا نصف کلمة!»
یعنی: نصف کلمهای هم از من مپرس!
(رواه الدارمي رحمه الله بإسناد صحیح)
@Hedayah1
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«إذا دعا أحدكم، فليعزم المسألة، ولا يقولن: اللهم إن شئت، فأعطني.» (متفق علیه)
هرگاه دعا کردید، حاجت خود را به طور قاطع بخواهید و نگویید: خدایا اگر خواستی، عطا کن!
@Hedayah1
«إذا دعا أحدكم، فليعزم المسألة، ولا يقولن: اللهم إن شئت، فأعطني.» (متفق علیه)
هرگاه دعا کردید، حاجت خود را به طور قاطع بخواهید و نگویید: خدایا اگر خواستی، عطا کن!
@Hedayah1
شیخ محمد ناصر الدین البانی رحمه الله:
«حتی اگر مدرک دانشگاهی در خود علم حدیث باشد، صاحبش را به فن تصحیح و تضعیف، جرح و تعدیل، نقد اسانید و متون و شناختن علل حدیثی مخصوصاً علل خفی، عالم نمیگرداند، هرگز! زیرا چنین چیزی علاوه بر تخصص به تلاش بزرگ و ممارسات طولانی نیاز دارد که شخصی مؤمن و صبور در کتب حدیث و میان اسانید جستجو کند و در بیوگرافی راویان سند بنگرد، و تنها به کتب چاپی اعتماد نکند بلکه به نسخههای خطی هم مراجعه داشته باشد. سپس در اقوال امامان ناقد سند و متن از متقدمین و متاخرین بنگرد و اقوالشان را با هم مقایسه کرده و راجح را برگزیند، پس چنین مواردی محال است که تنها با حصول بر یک مدرک دکترا آن هم در غیر علم حدیث، شناخته شده و در آن به تمکن رسید!»
غایة المرام في تخریج أحادیث الحلال والحرام، ص 5
@Hedayah1
«حتی اگر مدرک دانشگاهی در خود علم حدیث باشد، صاحبش را به فن تصحیح و تضعیف، جرح و تعدیل، نقد اسانید و متون و شناختن علل حدیثی مخصوصاً علل خفی، عالم نمیگرداند، هرگز! زیرا چنین چیزی علاوه بر تخصص به تلاش بزرگ و ممارسات طولانی نیاز دارد که شخصی مؤمن و صبور در کتب حدیث و میان اسانید جستجو کند و در بیوگرافی راویان سند بنگرد، و تنها به کتب چاپی اعتماد نکند بلکه به نسخههای خطی هم مراجعه داشته باشد. سپس در اقوال امامان ناقد سند و متن از متقدمین و متاخرین بنگرد و اقوالشان را با هم مقایسه کرده و راجح را برگزیند، پس چنین مواردی محال است که تنها با حصول بر یک مدرک دکترا آن هم در غیر علم حدیث، شناخته شده و در آن به تمکن رسید!»
غایة المرام في تخریج أحادیث الحلال والحرام، ص 5
@Hedayah1
خداناباوری حتی در غرب هم به شکل یک بیماری گذرا بروز کرده است.
تصویر: عبارت «ما به خدا ایمان داریم» روی اسکناس دلار آمریکایی
@Hedayah1
تصویر: عبارت «ما به خدا ایمان داریم» روی اسکناس دلار آمریکایی
@Hedayah1
Forwarded from Deleted Account
السلام علیکم
اول اينكه این حدیث نیست، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله توی أحادیث القصاص (ص/84) ذکرش کرده و فرموده که «هذا من کلام بعض الناس.»
اما بعضی از علماء گفتند معنیش درسته و بعضی مثل شیخ بکر ابو زید رحمه الله رد کردند:
«هذا لا أصل له في الموضوع عن النبي - صلى الله عليه وسلم - ثم هو باطل معنى؛ فكيف تكون الحسنة، سيئة؟! فهو باطل لفظاً، ومعنى. والله أعلم.»
معجم المناهي اللفظية، ص 228
یعنی: این لفظ حتی در احادیث جعلی هم اصلی ندارد و علاوه بر آن معنایش باطل است؛ زیرا چگونه میشود که حسنه، سیئه باشد؟! پس از نظر لفظی و معنوی باطل است والله أعلم.
اما ابن تیمیه رحمه الله براش دو وجه صحیح ذکر کرده:
«أحدهما أن الأبرار يقتصرون على أداء الواجبات وترك المحرمات وهذا الإقتصار سيئة في طريق المقربين ومعنى كونه سيئة أن يخرج صاحبه عن مقام المقربين... الثاني أن العبد قد يؤمر بفعل يكون حسنا منه إما واجبا وإما مستحبا لأن ذلك مبلغ علمه وقدرته ومن يكون أعلم منه وأقدر لا يؤمر بذلك بل يؤمر بما هو أعلى منه فلو فعل هذا ما فعله الأول كان ذلك سيئة.»
جامع الرسائل لابن تيمية، ج 1، ص 251
1- اینکه نیکان به ادای واجبات و ترک محرمات اکتفا میکنند که چنین اکتفاکردنی برای مقربان سیئه است، و معنای سیئهبودنش این است که صاحبش را از مقام اهل قربت خارج میکند.
2- گاهی بندگان به چیزی مأمور میشود که برای او حسن است، یا مستحب و یا واجب، زیرا اندازهی علم و توانایی او در همین حد است، اما کسی که از او داناتر باشد و توانایی بیشتری داشته باشد، به چیزی بیشتر از این امر خواهد شد، پس اگر این شخص دومی آنچه اولی بدان امر شده را انجام دهد، از سوی او سیئهای است.
والله أعلم.
اول اينكه این حدیث نیست، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله توی أحادیث القصاص (ص/84) ذکرش کرده و فرموده که «هذا من کلام بعض الناس.»
اما بعضی از علماء گفتند معنیش درسته و بعضی مثل شیخ بکر ابو زید رحمه الله رد کردند:
«هذا لا أصل له في الموضوع عن النبي - صلى الله عليه وسلم - ثم هو باطل معنى؛ فكيف تكون الحسنة، سيئة؟! فهو باطل لفظاً، ومعنى. والله أعلم.»
معجم المناهي اللفظية، ص 228
یعنی: این لفظ حتی در احادیث جعلی هم اصلی ندارد و علاوه بر آن معنایش باطل است؛ زیرا چگونه میشود که حسنه، سیئه باشد؟! پس از نظر لفظی و معنوی باطل است والله أعلم.
اما ابن تیمیه رحمه الله براش دو وجه صحیح ذکر کرده:
«أحدهما أن الأبرار يقتصرون على أداء الواجبات وترك المحرمات وهذا الإقتصار سيئة في طريق المقربين ومعنى كونه سيئة أن يخرج صاحبه عن مقام المقربين... الثاني أن العبد قد يؤمر بفعل يكون حسنا منه إما واجبا وإما مستحبا لأن ذلك مبلغ علمه وقدرته ومن يكون أعلم منه وأقدر لا يؤمر بذلك بل يؤمر بما هو أعلى منه فلو فعل هذا ما فعله الأول كان ذلك سيئة.»
جامع الرسائل لابن تيمية، ج 1، ص 251
1- اینکه نیکان به ادای واجبات و ترک محرمات اکتفا میکنند که چنین اکتفاکردنی برای مقربان سیئه است، و معنای سیئهبودنش این است که صاحبش را از مقام اهل قربت خارج میکند.
2- گاهی بندگان به چیزی مأمور میشود که برای او حسن است، یا مستحب و یا واجب، زیرا اندازهی علم و توانایی او در همین حد است، اما کسی که از او داناتر باشد و توانایی بیشتری داشته باشد، به چیزی بیشتر از این امر خواهد شد، پس اگر این شخص دومی آنچه اولی بدان امر شده را انجام دهد، از سوی او سیئهای است.
والله أعلم.
هدایة الحیاری
السلام علیکم اول اينكه این حدیث نیست، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله توی أحادیث القصاص (ص/84) ذکرش کرده و فرموده که «هذا من کلام بعض الناس.» اما بعضی از علماء گفتند معنیش درسته و بعضی مثل شیخ بکر ابو زید رحمه الله رد کردند: «هذا لا أصل له في الموضوع عن…
☝️ سؤال راجع به «حسنات الأبرار سیئات المقربین»
شیخ عبدالعزیز طریفی میگوید:
«جوان نادانی را دیدم که در اوایل طلب علم به دنبال مرد هواپرستی بود و میخواست از او بهرهی علمی بگیرد؛ او را از آن فرد برحذر داشتم، در جواب گفت: او پر از علم است! گفتم: راست گفتی! انگار او فنجان و تو مورچهای! برای همین او را مثل کوه احد میبینی و اگر از نظر علمی بزرگ شوی او را همانطور که هست میبینی!»
المغربیة، ص 281
@Hedayah1
«جوان نادانی را دیدم که در اوایل طلب علم به دنبال مرد هواپرستی بود و میخواست از او بهرهی علمی بگیرد؛ او را از آن فرد برحذر داشتم، در جواب گفت: او پر از علم است! گفتم: راست گفتی! انگار او فنجان و تو مورچهای! برای همین او را مثل کوه احد میبینی و اگر از نظر علمی بزرگ شوی او را همانطور که هست میبینی!»
المغربیة، ص 281
@Hedayah1
السلام علیکم ورحمة الله
فردا مسافرم و از برادران و خواهران دینی تقاضای دعای خیر دارم.
جزاکم الله خیراً
فردا مسافرم و از برادران و خواهران دینی تقاضای دعای خیر دارم.
جزاکم الله خیراً
Forwarded from کانال| صبغت الله عاکف (صبغت الله عاکف)
از جملهی گُنگترین شبهاتِ الحادی، اینست که: ابراهیم، علیه السلام، حنفیمذهب بوده و مالکی و حنبلی و شافعی نبوده است. با وجود این مسلمانان بدعتگذاری نموده، به پهلوی مذهب ابو حنیفه رحمه الله که مذهب ابراهیمِ نبی نیز میباشد، سه مذهب دیگر ایجاد کردهاند. آخر چرا؟ 🤔
گفتم: بعد از تفکر و ژرفاندیشیِ درازمدت، به این اعتراف رسیدهام که این کار با اتفاق فقها و سیاسیون صورت گرفته است، برای اینکه میان طبقهی پرولِتاریا (طبقهی کارگر) و سایکولوژی (روانشناسی) شگاف ایجاد نمایند؛ تا بعد از گُمکردنِ ارزشِ ایدئولوژیاش، قدرتی که بر هرج و مرج سوسیولوژی (جامعهشناسی) دارد را نیز از دست دهد، اینجاست که از آنتولوژیِ (هستیشناسیِ) فعال به الحادولوژیِ (خداناباوریِ) غیرِ فعال، روی میآورد.
نور الدين قوطيط
ترجمه: صبغت الله عاکف
پ، ن: هدف از ترجمهی این متن، به تصویرکشیدنِ حجم معرفتیدینیِ ملحدین و فرق میان ادعاها و آگاهیهای آنهاست؛ با این شناخت خویش از دین، میخواهند دین را نقد نمایند و خداباوری را به چالش کشند.
گفتم: بعد از تفکر و ژرفاندیشیِ درازمدت، به این اعتراف رسیدهام که این کار با اتفاق فقها و سیاسیون صورت گرفته است، برای اینکه میان طبقهی پرولِتاریا (طبقهی کارگر) و سایکولوژی (روانشناسی) شگاف ایجاد نمایند؛ تا بعد از گُمکردنِ ارزشِ ایدئولوژیاش، قدرتی که بر هرج و مرج سوسیولوژی (جامعهشناسی) دارد را نیز از دست دهد، اینجاست که از آنتولوژیِ (هستیشناسیِ) فعال به الحادولوژیِ (خداناباوریِ) غیرِ فعال، روی میآورد.
نور الدين قوطيط
ترجمه: صبغت الله عاکف
پ، ن: هدف از ترجمهی این متن، به تصویرکشیدنِ حجم معرفتیدینیِ ملحدین و فرق میان ادعاها و آگاهیهای آنهاست؛ با این شناخت خویش از دین، میخواهند دین را نقد نمایند و خداباوری را به چالش کشند.
Forwarded from انوار القرآن
📖 صفحهی 33
{أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ} [سورة البقرة: 214]
آیا گمان بردهاید که داخل بهشت میشوید بدون آن که به شما همان برسد که به کسانی رسیده است که پیش از شما درگذشتهاند؟ (شما که هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیدهاید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه کردگار باشید و بدانید: نخست رنج سپس گنج). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشکلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه کرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشتهاند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بودهاند (همصدا شده و) میگفتهاند: پس یاری خدا کی (و کجا) است؟! (لیکن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعلیم فداکاری به مؤمنان و آبدیدگی ایشان که رمز تکامل است، به وعدهی خود وفا کرده و بدیشان پاسخ گفته است که:) بیگمان یاری خدا نزدیک است. [[«اَمْ»: بلکه آیا. «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ»: و حال آن که هنوز به شما نرسیده است (نگا: حجرات / 14): «مَثَلُ»: حال. وضع. «خَلَوْا»: رفتهاند. درگذشتهاند. «الْبَأْسَآءُ»: فقر. جنگ. شدّت و سختی. «الضَّرَّآءُ»: بیماری. تنگدستی. ضرر و زیان. «زُلْزِلُوا»: به تکان افتادهاند. پریشان و آشفته گشتهاند. «مَتَی نَصْرُ اللهِ؟»: یاری خدا کی خواهد بود؟ البتّه این سخن به صورت درخواست یاری و حصول مدد کردگاری بیان شده است و جنبه تمنّا و تقاضا را داشته است. «أَلا»: هان!]]
{أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ} [سورة البقرة: 214]
آیا گمان بردهاید که داخل بهشت میشوید بدون آن که به شما همان برسد که به کسانی رسیده است که پیش از شما درگذشتهاند؟ (شما که هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیدهاید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه کردگار باشید و بدانید: نخست رنج سپس گنج). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشکلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه کرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشتهاند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بودهاند (همصدا شده و) میگفتهاند: پس یاری خدا کی (و کجا) است؟! (لیکن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعلیم فداکاری به مؤمنان و آبدیدگی ایشان که رمز تکامل است، به وعدهی خود وفا کرده و بدیشان پاسخ گفته است که:) بیگمان یاری خدا نزدیک است. [[«اَمْ»: بلکه آیا. «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ»: و حال آن که هنوز به شما نرسیده است (نگا: حجرات / 14): «مَثَلُ»: حال. وضع. «خَلَوْا»: رفتهاند. درگذشتهاند. «الْبَأْسَآءُ»: فقر. جنگ. شدّت و سختی. «الضَّرَّآءُ»: بیماری. تنگدستی. ضرر و زیان. «زُلْزِلُوا»: به تکان افتادهاند. پریشان و آشفته گشتهاند. «مَتَی نَصْرُ اللهِ؟»: یاری خدا کی خواهد بود؟ البتّه این سخن به صورت درخواست یاری و حصول مدد کردگاری بیان شده است و جنبه تمنّا و تقاضا را داشته است. «أَلا»: هان!]]