Telegram Web Link
هدایة الحیاری
امام عبدالله بن أبی زید قیروانی مالکی (386 ه‍ــ) رحمه الله: «وأنه فوق عرشه المجيد بذاته وهو في كل مكان بعلمه...» الرسالة، الناشر: دار الفكر، ص 5 خداوند متعال «ذاتاً» بر فراز عرش بزرگش است [نه در همه‌جا]، و «با علم» در همه‌جاست [و جایی از علم او خارج نیست].…
مستجی‌زاده ماتریدی (1150 ه‍ــ) در حاشیه‌ی منهاج السنة نوشته است: «سلف بر اینکه الله ذاتاً بر عرش است اجماع داشتند و این مذهب مجتهدینی مثل امام ما ابوحنیفه، امام شافعی، امام مالک و امام احمد و دیگران بوده و همگی بر این معنا اتفاق داشته‌اند. اما تأویل استواء و گفتن اینکه مراد استیلاء است، در زمان سلف نبود و پیدایش آن از مرد خبیثی در زمان بنی‌امیه بود و فتنه‌ی جهمیان بعد از این مرد خبیث بین مردم شایع گردید!»
#صفت_علو
مستجی‌زده ماتریدی (1150 ه‍ــ) می‌گوید:
«وإنهم حكموا بكفر من يقول: إن النبي يعلم الغيب.»
المسالك في الخلافيات بين المتكلمين والحكماء، الناشر: دار صادر، ص 167
یعنی: ماتریدیه حکم به کفر هر کسی داده‌اند که بگوید پیامبر غیب می‌داند!
«قدماء می‌گفتند که تحصیل پول از راه فلسفه کار سوفسطائیان است. آنچه با پول به دست می‌آید چیز مبتذلی بیش نیست.»
#شوپنهاور
آیا کتاب الفقه الأکبر اثر امام شافعی رحمه الله است؟

مجله‌ی الأزهر این کتاب را چاپ کرد و روی آن اسم امام شافعی رحمه الله را نوشت و پس از آن بدعت‌خواهان به محتوایش استدلال کردند تا بدعت‌های کلامی خود را توجیه کرده و از مکانت این امام بزرگوار در میان مسلمانان سوء استفاده کنند.

نسبت این کتاب به امام شافعی رحمه الله قطعاً کذب است و در کتاب «کتب حذر منها العلماء» (2/293) دلایلی آمده که بعضی را به اختصار ذکر می‌کنیم:
1- کسانی که بیوگرافی امام شافعی را نوشته‌اند، آن را ذکر نکرده‌اند و علماء نیز از آن چیزی نقل نکرده‌اند.
2- ناشر و کسی که کتاب را آماده کرده، نسخه‌های خطی که در تحقیق بر آن اعتماد شده را ذکر نکرده است.
3- اسلوب کتاب، با اسلوب امام شافعی رحمه الله مغایرت دارد.
4- مسائلی در این کتاب آمده که در زمان امام شافعی رحمه الله شناخته‌شده نبوده است.
5- احادیث کتاب مسند نیست.
6- حاجی خلیفه در کشف الظنون (1/1288) گفته است: «نسبت این کتاب به شافعی مشکوک است و ظن غالب این است که از تألیف یکی از کبار علماء می‌باشد!»

والحمد لله رب العالمین
Forwarded from شیخ ابراهیم سکران (کانال فارسی) (صبغة الله عاكف محمد)
از عقیدهٔ اهل سنت و جماعت این است که در یاری‌کردنِ ستم‌دیده نباید به عقیده و افکارِ فردِ ستم‌دیده توجه شود. امام ابن تیمیه رحمه الله می‌فرمایند: «از ریشه ستم به هیچ‌کسی روا نیست، چه مسلمان باشد و چه کافر».

- ابراهیم السکران

@sakran_farsi
همانطور که وجود خیر در عالم، وجود شیطان را نفی نمی‌کند، وجود شر هم وجود خداوند را نفی نمی‌کند!
{ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشاكسون ورجلا سلما لرجل هل يستويان مثلا الحمد لله بل أكثرهم لا يعلمون} [الزمر: 29]

خداوند متعال دو مرد را به عنوان مَثل ذکر می‌کند؛ مرد اول، غلام چند شریک بداخلاق است که با هم در کشمکش و تنازع‌اند ولی مرد دوم تنها غلام یک نفر است و بس. مرد اول مَثل مشرکان است و مرد دوم مثل موحدان.

مانند این در قصه‌ی یوسف نیز ذکر می‌شود: {ياصاحبي السجن أأرباب متفرقون خير أم الله الواحد القهار} [یوسف: 39]، یعنی: ای دو هم‌نشین زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند یا الله واحد قهار؟!
هدایة الحیاری
حافظ ابن رجب رحمه الله فرموده است: «ابن جوزی در بعضی از سخنانش به تأویل صفات میل داشته و جماعتی از مشایخ و ائمه این را انکار کرده و از او عیب شمردند. بی‌گمان سخن ابن جوزی در این باب مضطرب است و اگرچه بر احادیث و آثار مطلع بود، لکن به حل و بیان فساد شبهات متکلمین…
مستجی‌زده ماتریدی (1150 ه‍ــ) در مسالک نوشته است: «بعضی از معاصرین ابن جوزی که از بزرگان حنابله بودند، میل او در مبحث صفات به مذهب اشاعره را انکار کرده و از جهت تشنیع بر او گفتند: تو طریقت سلف و قدمای اصحابت را تغییر دادی!» (المسالك في الخلافيات بين المتكلمين والحكماء، الناشر: دار صادر، ص 218)
امام ابوحسین عمرانی شافعی (558 ه‍ــ) فرموده است: «اشاعره یک پای خود را به سمت اعتزال پیش بردند و بر رد پای معتزله گذاشتند و پای دیگرشان را هم به سمت اهل حدیث کشیده و بر جای پای آنان گذاشتند!» (الانتصار، الناشر: أضواء السلف، ج 2، ص 595)
Forwarded from انوار القرآن
📖 صفحه‌ی 209
{وَإِذَا مَسَّ ٱلْإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًۭا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَىٰ ضُرٍّۢ مَّسَّهُۥ ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ} [سورة يونس: 12]

هنگامی که به انسان ناراحتی و بلائی می‌رسد (که نه خود و نه دیگران نمی‌توانند آن را دفع و چاره کنند)، چه بر پهلو خوابیده، و چه نشسته، و چه ایستاده باشد (برای رفع مشکل) ما را به کمک می‌خواند. امّا هنگامی که ناراحتی و بلائی را (که در مقابل آن درمانده بود) از او به دور داشتیم، آن چنان راه (سابق) خود را در پیش می‌گیرد (و خدای را باز هم فراموش می‌کند) که انگار ما را برای دفع محنتی که بدو رسیده است به فریاد نخوانده است (و اصلاً ضرر و زیانی متوجّه او نبوده و بلائی بدو دست نداده است. آری! همیشه) این چنین اعمال اسرافگران در نظرشان آراسته شده است (و تکرار گناه از قباحت آن کاسته است، و اهریمن نابکار باطل را برای آنان حق جلوه داده است). [[«مَسَّ»: دست داد. اصابت کرد و رسید. «الضُّرُّ»: بلا و محنت. زیان مالی یا جانی. «لِجَنبِهِ»: بر پهلوی خود. حرف (ل) به معنی (عَلی) است، و (لِجَنبِهِ) حال ضمیر فاعلی مستتر در فعل (دَعَانَا) است. «قَاعِداً»: نشسته. حال است و عطف بر (لِجَنبِهِ) است.]]
«یهودیان و نصرانیان حکایات و قیاس‌های این چنینی فراوانی دارند و حتی مشرکانی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به سویشان مبعوث گردید، نزد بت‌هایشان دعا می‌کردند و گاهاً دعایشان مستجاب می‌گردید، همانطور که دعای اینها گاهی مستجاب می‌شود! پس اگر این به تنهایی دلیل رضایت خداوند و محبت او نسبت به این عمل باشد، باید دلیل را تعمیم داد و کلیت بخشید که چنین چیزی کفر و تناقض است... از اینها گذشته، دعای بلعم بن باعور درباره‌ی قوم موسی علیه السلام که مؤمن بودند مستجاب شد درحالیکه الله ایمان را از او گرفت [و این نشانه‌ی حسن حال او یا رضایت خداوند نسبت به آنچه کرد نمی‌باشد]!»
اقتضاء الصراط المستقيم لابن تيمية، الناشر: دار عالم الكتب، ج 2، ص 209
در تفسیر قرطبی به نقل از ابوبکر طرطوشی (520 ه‍ــ) آمده است: «اولین کسانی که رقص و تواجد صوفیان را بنیان نهادند، اصحاب سامری بودند؛ سامری پیکری گوساله‌شکل که صدای گاو داشت برایشان گذاشت و آنان پیرامونش می‌رقصیدند و وجد می‌طلبیدند... پس این دین کفار و گوساله‌پرستان است... و سلطان و نائبانش باید آنان را از حضور در مساجد مسلمین دفن کنند و برای کسی که به الله و قیامت ایمان داشته باشد حلال نیست که در مجالسشان حاضر شود یا به باطلشان کمک کند!» (تفسیر القرطبي، الناشر: دار الكتب المصرية، ج 11، ص 238)
همانطور که از شیطان به خداوند پناه می‌بری، از سفیهان هم به خداوند پناه ببر! از بزرگی نقل می‌شود: «كل صديق ليس له عقل فهو أشد عليك من عدوك»، یعنی: دوست بی‌عقل از دشمن هم برایت بدتر است!
اصطلاحاتی چون «شیعه‌ی انگلیسی» و «سنی آمریکایی» مثل "بفرمایید تو، دم در بده" فارس‌هاست؛ همه از روی تعارف و رودربایستی وضع شده‌اند و اگر از آنها بپرسی ضابطه‌ی این اصطلاحات و اقوال آنها چیست، شطحات خواهی شنید!
إنَّ الحقَّ لا يَرتَدُّ!

الله متعال فرموده است: {ياأيها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم ويحبونه...} [المائدة: 54]، یعنی: ای مؤمنان! هرکس از شما از آئین خود بازگردد، الله جمعیتی را خواهد آورد که دوستشان می‌دارد و آنان هم او را دوست می‌دارند!

و فرموده است: {...ومن ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيئا وسيجزي الله الشاكرين} [آل عمران: 144]، یعنی: و هرکس به عقب بازگردد، کوچکترین زیانی به الله نخواهد رساند و الله به سپاسگزاران پاداش خواهد داد!

و فرموده است: {واتل عليهم نبأ الذي آتيناه آياتنا فانسلخ منها فأتبعه الشيطان فكان من الغاوين} [الأعراف: 175]، یعنی: و بر آنان خبر کسی را بخوان که به او آیات خود را بخشیده بودیم و از آن عاری شد و شیطان در پی او افتاد و آنگاه از گمراهان شد.
گفتم: آثار مختلفی درباره‌ی اینکه او چه کسی بوده نقل شده ولی قدر مشترکشان این است که مراد مردی صاحب علم و حکمت است که کفر را بر ایمان ترجیح داد و علمش به او نفعی نرساند.

و الله فرموده است: {أليس الله بكاف عبده ويخوفونك بالذين من دونه ومن يضلل الله فما له من هاد} [الزمر: 36]، یعنی: آیا الله برای بنده‌اش کافی نیست؟ آنان تو را از کسانی جز او می‌ترسانند و هر کسی را الله گمراه کند، هدایت‌گری نخواهد داشت!

و رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «إن قلوب بني آدم كلها بين إصبعين من أصابع الرحمن، كقلب واحد، يصرفه حيث يشاء» (رواه مسلم)، یعنی: دل‌های فرزندان آدم مانند یک دل، بین دو انگشت از انگشتان خداوند رحمان است و هرگونه که بخواهد آن را تغییر می‌دهد!
و در ادامه فرمودند: «اللهم مصرف القلوب صرف قلوبنا على طاعتك»، یعنی: خداوندا، ای گرداننده‌ی دل‌ها، دل‌هایمان را بر طاعتت بگردان!

و فرمود: «من يعش منكم يرى اختلافا كثيرا فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين تمسكوا بها وعضوا عليها بالنواجذ وإياكم ومحدثات الأمور فإن كل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة» (رواه أبو داود والترمذي وابن ماجة)، یعنی: هرکس از شما زنده بماند، اختلافات بسیاری خواهد دید. پس از سنت من و خلفای راشد و هدایت‌شده‌ام پیروی کنید؛ به آن تمسک کنید و با دندان‌های آسیاب به آن چنگ بزنید (=کنایه از شدت ملازمت و اطاعت)، و از نوآوری‌ها بپرهیزید که هر امر نوپیدایی بدعت و هر بدعتی گمراهی است!
و فرمود: «خير الناس قرني، ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم» (متفق علیه)، یعنی: بهترین مردمان، مردمان قرن من هستند، سپس کسانی که بعد از آنها می‌آیند و سپس کسانی که بعد از آنها می‌آیند!

گفتم: خداوند متعال من و تو را هدایت کند و استقامت ببخشد! وصیت پیامبرمان صلی الله علیه وسلم را بنگر، و از گمراهی و گمراهان به الله پناه ببر و از او هدایت بخواه، و بدان که اگر تمام اهل زمین هم از حق منحرف شده و به عقب برگردند، حق مرتد نمی‌شود!

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم
انسان مسلمان در خیر است، مادامی که:
- عقیده‌اش سالم باشد.
- خواندن و شنیدن قرآن او را بگریاند.
- بین گناه و توبه، فاصله‌ای برای شیطان باقی نگذارد.
هدایة الحیاری
چرا امام بخاری رحمه الله کتاب «خلق أفعال العباد» را نگاشت؟ وقتی کسی قرآن می‌خواند یا آن را با قلمش می‌نویسد، دو چیز متفاوت هست: 1- آیاتی که می‌خواند و می‌نویسد مخلوق نیست، بلکه کلام خداوند است. 2- فعل خواندن و نوشتن، حرکات زبان و جوهر و کاغذ مخلوق است. برای…
علامه محمد انورشاه کشمیری دیوبندی (1353 ه‍ــ) اذعان می‌کند که امام محمد بن اسماعیل بخاری بر خلاف متکلمین، صوت را اثبات و آن را به صوت ملائکه تأویل نمی‌کرده و مخلوق نمی‌دانسته‌اند! در شرح او بر صحیح بخاری آمده است: «پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند «یسمعه من بعُد کما یسمعه من قرُب» (آنکه دور است، مانند کسی که نزدیک است، صدای خداوند را خواهد شنید) و امام بخاری به این برای اثبات اینکه آن صدا صدای خداوند متعال است استدلال کرده‌اند!» (فيض الباري، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 6، ص 586)
2024/11/18 17:28:22
Back to Top
HTML Embed Code: