Telegram Web Link
هدایة الحیاری
فيا أسفى على عمر تقضى ... ولم أكسب به إلا الذنوبا @Hedayah1
سری بن مُغَلِّس رحمه الله فرموده است:
«اگر از نقصان مال غمگین شدی، پس باید برای عمری که از دست رفته، گریه کنی!»
صفة الصفوة، الناشر: دار الحديث، ج 1، ص 497
@Hedayah1
Forwarded from عکس مهتاب | عبدالله محمد (abdollah sh)
گاهی دو نفر یک حرف را می‌زنند، اما اساس باورشان کاملا برعکس است.

هر دو می‌گویند «زندگی کوتاه است» اما منظور یکی این است که بعدش ابدیت است و باید نیکی کنی برای بعد از این زندگی، دیگری منظورش این است که زندگی کوتاه است تا می‌توانی لذت ببر که بعدش خاک می‌شوی. خاک ابدی، نه خاکی که برمی‌خیزد روزی.

هر دو می‌گویند «در لحظه زندگی کن»، اما با منطقی کاملا متفاوت. گاه هم باید دید چه کسی چه می‌گوید.

#عبدالله_محمد
عن المرء لا تسأل وسل عن قرينه ... فكل قرين بالمقارن يقتدي
@Hedayah1
«ومن قال من هؤلاء: لم أعبدك شوقا إلى جنتك ولا خوفا من نارك، فهو يظن أن الجنة اسم لما يتمتع فيه بالمخلوقات، والنار اسم لا عذاب فيه إلا ألم المخلوقات، وهذا قصور وتقصير منهم عن فهم مسمى الجنة، بل كل ما أعده الله لأوليائه فهو من الجنة، والنظر إليه هو من الجنة، ولهذا كان أفضل الخلق يسأل الله الجنة ويستعيذ به من النار!»
الفتاوى الكبرى لابن تيمية، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 5، ص 221

کسی که می‌گوید «تو را به شوق بهشت‌ات یا برای ترس از آتشت نپرستیدم»، خیال کرده که «بهشت» نام مکانیست که در آن از مخلوقات بهره گرفته می‌شود و جهنم اسمی است که عذابی در آن جز درد مخلوقات وجود ندارد و این قصور و تقصیر در فهم مسمای «بهشت» می‌باشد؛ بلکه هرچه که الله برای اولیای خود آماده کرده است، از «بهشت» است و نگریستن به سوی خداوند هم از نعمت‌های بهشتی است، برای همین بهترین مردم [که پیامبر صلی الله علیه وسلم هستند] از الله بهشت را خواسته و از جهنم به او پناه می‌برد.
@Hedayah1
خیلی بی‌راه هم نمی‌گه! 🤔
@Hedayah1
ممکن است فردی پیش از یقین دچار شک بوده باشد، اما نمی‌توان از این نتیجه گرفت که مقدمه‌ی یقین، شک است!
آیا از آمدن سلامتی بعد از بیماری نتیجه می‌گیریم که بیمارشدن مقدمه‌ی سلامتی است؟!
@Hedayah1
جهان از فروغش فروزان شدی ... شب تيره چون روز رخشان شدی
که تا پوشی ماند اندر جهان ... محمد فروغی بود جاودان

اللهم صل على محمد وآل محمد
@Hedayah1
- هم نظر سنتی رایج درباره‌ی ایمان و کفر یک برداشت از قرآن و سنت است و هم دیدگاه ما؛ دین و مذهب از هم جدا هستند و آنچه معصوم است، دین است و نه مذهب!
+ می‌پذیرید که تکفیر شما هم یک برداشت از دین باشد؟ یا اینکه این برداشت ممنوع است؟ اگر گفتید ممنوع است معلوم می‌شود که دین را به هر نحو نمی‌توان تفسیر کرد و اصول و قواعدی وجود دارد که جلوی صراط‌های مستقیم (!) شما را می‌بندد، و اگر بگویید ممنوع نیست فیا مرحباً بناصرنا!

نکته: آقای احمد مفتی‌زاده، تکفیر غیر مسلمانان که مورد اتفاق اهل سنت بوده را «خودخواهانه» می‌نامیده و نمی‌گفته که فهم من مذهب است و دین نیست، شاید حق با آنها باشد! آیا تناقض دلیل بطلان نیست؟!
{ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا} [النساء: 82]
#مفتی_زاده
بعض الأغبیاء يطعنون في الأحاديث الصحيحة بحجة أنها توافق ما في الكتب السابقة، ثم تراهم يستدلون بما في هذه الكتب لإثبات أصول دينهم!
@Hedayah1
تا زمانی از نسبیت حقیقت می‌گویند که سامع باشند، اما وقتی متکلم شدند و از نظریاتشان گفتند، همه چیز قطعی می‌شود!
@Hedayah1
- چرا کشورهای دیگر علیه انقلاب سوریه ایستادند؟
+ زیرا می‌دانند که بعد از سوریه، نوبت به آزادسازی دیگر کشورهای منطقه از جمله فلسطین می‌رسد!
@Hedayah1
«این حدیث نیز در صحیح [مسلم]، به صورت مفسَّر آمده است: خداوند به بنده‌اش می‌گوید گرسنه شدم و به من غذا ندادی! [بنده] می‌گوید که پروردگارا، چگونه به تو غذا دهم حال آنکه تو پروردگار جهانیان هستی؟ [خداوند] می‌فرماید: مگر ندانستی که فلان بنده‌ام گرسنه است، اگر به او غذا می‌دادی، آن [اجرش] را نزدم می‌یافتی! [و می‌فرماید که] ای بنده‌ام، مریض شدم و به عیادتم نیامدی! [بنده] می‌گوید: خداوندا، چگونه تو را عیادت کنم حال آنکه پروردگار جهانیان هستی؟ [خداوند] می‌فرماید: مگر ندانستی که فلان بنده‌ام مریض است، اگر به عیادتش می‌رفتی، مرا نزد او می‌یافتی! این حدیث خود صراحت دارد که خداوند مریض و گرسنه نشده، بلکه بنده‌اش دچار بیماری و گرسنگی شده و تفسیر حدیث در خود حدیث آمده است، پس لفظی در حدیث نیست که نیازمند تأویل باشد!»
التدمرية لابن تيمية، الناشر: مكتبة العبيكان، ص 73
@Hedayah1
از عجیب‌ترین چیزهایی که دیده‌ام:
- خبر آحاد را در عقیده حجت نمی‌دانند، اما در همین باب به اقوال علما احتجاج می‌کنند!
- اجماع سکوتی را در فروع دین حجت نمی‌دانند و رد می‌کنند، اما به اینکه جمهور اهل علم در اصول دین چنین و چنان گفته‌اند استدلال می‌کنند!
@Hedayah1
«از ابن عقیل درباره‌ی حال وجد و جامه‌دریدن متصوفه پرسیدند، فرمود: کاری اشتباه و حرام است و رسول خدا صلی الله علیه وسلم از ضایع‌گرداندن ثروت نهی فرموده‌اند. گفته شد که آنها این کارها را در حالی انجام می‌دهد که عقلشان را از دست داده‌اند و نمی‌دانند چه می‌کنند، در جواب گفت: اگر در آن جاها با علم به اینکه طرب بر آنها چیره شده و عقلشان را زایل می‌گرداند داخل شوند، گناهکار می‌شوند.»
تفسير القرطبي، الناشر: دار الكتب المصرية، ج 7، ص 289
@Hedayah1
کلام زیبایی از امام ابن قیم درباره‌ی قضیه‌ی شر
@Hedayah1
«در اسباب شر لذتی است و در اسباب خیر دردی؛ اما دردی که لذت دائم به دنبال داشته باشد، نسبت به لذتی که درد دائم را در پی داشته باشد، به ترجیح و تقدیم سزاوارتر است!»
شفاء العليل لابن القيم، الناشر: دار المعرفة، ص 269
@Hedayah1
«والقول يكون بابا عظيما من أبواب الخير ويكون كذلك من أبواب الشر.»
التحرير والتنوير، الناشر: دار التونسية، ج 22، ص 122

سخن و کلام همانطور که می‌تواند دروازه‌ای برای خیر باشد، و می‌تواند دروازه‌ای از دروازه‌های شر هم باشد.
@Hedayah1
جدِ جعفر بن محمد، علی بن حسین بوده نه حسین بن علی! و روایت علی بن حسین از علی رضی الله عنه همونطور که ابوزرعه فرموده، منقطعه!
اما این کار باعث اتصال سند نشده، چون توی سماع محمد بن علی از حسین رضی الله عنه هم اشکال وجود داره، و امام احمد درباره‌ی سماع محمد بن علی از أم سلمه رضی الله عنها فرموده «لا یصح أنه سمع»، و أم سلمه یه سال بعد از حسین رضی الله عنه وفات کردن!
پس سند روایت همونطور که توی میزان الاعتدال اومده منقطعه، ولا حول ولا قوة إلا بالله.
@Hedayah1
«حسن بصری رضی الله عنه از کسانی بود که غم بر آنان غلبه کرده بود و نمی‌خندیدند، اما ابن سیرین چنین نبود؛ می‌خندید و به حسن می‌گفت که الله است که می‌خنداند و می‌گریاند. همچنین صحابه می‌خندیده‌اند، مگر اینکه زیادخندیدن به صورتی که با انسان همراه و ملازم باشد نکوهیده است.»
تفسير القرطبي، الناشر: دار الكتب المصرية، ج 8، ص 217
@Hedayah1
{وظنوا أن لا ملجأ من الله إلا إليه} [التوبة: 118]
و دانستند که هیچ پناهگاهی در برابر الله جز خود او وجود ندارد!

ایمان به الله تنها پناهگاه است؛ هرکسی وارد آن شود، ایمن است و هرکس از آن بیرون باشد، یاوری نخواهد داشت.
@Hedayah1
2024/10/05 15:24:43
Back to Top
HTML Embed Code: