«مشرکان، یهودیان و نصرانیان شفاعتی را اثبات میکردند که خداوند نفی کرده بود، و معتزله و خوارج شفاعتی را نفی میکنند که خداوند اثبات کرده است!»
الخراسانية للطريفي، ص 413
@Hedayah1
الخراسانية للطريفي، ص 413
@Hedayah1
«إلا أنكم في صراعكم معنا تخليتم عن كثير من أخلاق القتال عملياً وإن كنتم ترفعون شعاراتها نظرياً!»
#رسالة_إلى_العقلاء_في_الإتحاد_الأروبي
@Hedayah1
#رسالة_إلى_العقلاء_في_الإتحاد_الأروبي
@Hedayah1
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«ما رأيت منظرا قط إلا القبر أفظع منه!» (ترمذی و ابن ماجه)
هرگز منظرهای [هولناکی] ندیدهام، مگر اینکه منظرهی قبر از آن هولناکتر بوده است!
@Hedayah1
«ما رأيت منظرا قط إلا القبر أفظع منه!» (ترمذی و ابن ماجه)
هرگز منظرهای [هولناکی] ندیدهام، مگر اینکه منظرهی قبر از آن هولناکتر بوده است!
@Hedayah1
هرکس دوستدار خدمت به دین باشد، راه باز است.
علوم دینی را میخواند و از آنچه میآموزد، برای دفاع از قرآن و سنت و اعتقادات اهل سنت و جماعت بهره میگیرد، یا اگر نتوانست، علم دیگران را بدون اینکه چیزی را به خود نسبت دهد، منتشر میکند و «من دل على خير فله مثل أجر فاعله»، یعنی: هرکسی که به کار خیری راهنمایی کند، مانند اجر کسی که آن کار خیر را انجام دهد را به دست میآورد.
این دو راه برای کسی است که نیتاش از نشر دین، خیر باشد و کسی که راهی غیر از این را برود، حسن ظن داشتن به او بسیار مشکل است!
@Hedayah1
علوم دینی را میخواند و از آنچه میآموزد، برای دفاع از قرآن و سنت و اعتقادات اهل سنت و جماعت بهره میگیرد، یا اگر نتوانست، علم دیگران را بدون اینکه چیزی را به خود نسبت دهد، منتشر میکند و «من دل على خير فله مثل أجر فاعله»، یعنی: هرکسی که به کار خیری راهنمایی کند، مانند اجر کسی که آن کار خیر را انجام دهد را به دست میآورد.
این دو راه برای کسی است که نیتاش از نشر دین، خیر باشد و کسی که راهی غیر از این را برود، حسن ظن داشتن به او بسیار مشکل است!
@Hedayah1
«بعضی از افرادی که علمی ندارند، گفتهاند که این از باب غیبت است درحالیکه چنین نیست؛ ذکرکردن عیب افراد وقتی دارای مصلحت باشد -خصوصاً مانند قدح در شهادت شاهد دروغگو- بدون هیچ بحث و نزاعی جائز میباشد؛ پس چیزی که مصلحت عموم مسلمانان در آن باشد، از باب اولی جائز است... برای همین شعبه میفرمود: "بیایید ساعتی بخاطر خدا غیبت کنیم"، یعنی جرح و تعدیل بگوییم، و ابن مبارک مردی را نام برد و گفت دروغ میگوید، مردی گفت که آیا غیبت میکنی؟ پاسخ داد: "سکوت کن، اگر ما این بیان نکنیم، چگونه حق از باطل شناخته میشود؟".»
شرح علل الترمذي لابن رجب، الناشر: مكتبة المنار، ص 394
@Hedayah1
شرح علل الترمذي لابن رجب، الناشر: مكتبة المنار، ص 394
@Hedayah1
«از جمله چیزهایی که باعث ازبینرفتن برکت علم در زمان ما شده، قصور در امانت علمی و به غارتبردن کلام و تلاش دیگران، و سیرنمایی به چیزی است که داده نشده است؛ ناسپاسی در مقابل کسی است که در محضرش آموختهایم یا از او استفاده کردهایم!
این مقولهی جالب از سخنان زیبای اهل علم است:
#أحمد_قوشتي_عبدالرحيم
@Hedayah1
این مقولهی جالب از سخنان زیبای اهل علم است:
"از برکت علم و سپاسگزاری در قبال آن، نسبتدادنش به گویندهاش است!"
همچنین أبو عبید قاسم بن سلام گفته است: "از جمله سپاسگزاری در علم این است که از چیزی استفاده کنی و وقتی از آن سخن به میان آمد، بگویی: فلان چیز بر من پوشیده مانده بود و نسبت به آن علمی نداشتم، تا اینکه فلانی چنین و چنان به من آموزاند، این شکرگزاری در قبال علم است!"
و سیوطی نیز گفته است: "برای همین میبینی که حرفی در کتابهایم نمیآورم مگر اینکه آن را، به عالمی که آن را فرموده نسبت میدهم و کتابی که مصدر آن قول است را بیان مینمایم!"
»#أحمد_قوشتي_عبدالرحيم
@Hedayah1
امام سعید بن جبیر، ذر بن عبدالله همدانی را بر ارجاء نکوهش مینمود و میفرمود: «ألا تستحي من رأي أنت أكبر منه؟!»
الإبانة لابن بطة، الناشر: دار الراية، ج 2، ص 890
یعنی: آیا از پذیرش نظر و اعتقادی که از آن بزرگتری، خجالت نمیکشی؟!
@Hedayah1
الإبانة لابن بطة، الناشر: دار الراية، ج 2، ص 890
یعنی: آیا از پذیرش نظر و اعتقادی که از آن بزرگتری، خجالت نمیکشی؟!
@Hedayah1
حکایت میشود که بین ابن قاضی الجبل و ابن عبدالهادی رحمهما الله مباحثهای انجام شد و ابن قاضی الجبل از عصبانیت به صورت ابن عبدالهادی آب دهان انداخت!
حافظ ابن عبدالهادی صورتش را با دست پاک کرده و فرمود:
"طاهر بإجماع المسلمین!" (=به اجماع مسلمانان، پاک است!)
اگر از خداوند طلب خیر کردیم، چنین حلم و صبری را بخواهیم!
@Hedayah1
حافظ ابن عبدالهادی صورتش را با دست پاک کرده و فرمود:
"طاهر بإجماع المسلمین!" (=به اجماع مسلمانان، پاک است!)
اگر از خداوند طلب خیر کردیم، چنین حلم و صبری را بخواهیم!
@Hedayah1
کسی که در حاکم، مطلوبترین حالات را شرط میکند هم به نحوی دعوت به سکولاریسم میکند؛ آیا توقع دارند که حاکمانی چون ابوبکر و عمر رضی الله عنهما داشته باشند؟! در تاریخ حاکمان فاجری نداشتهایم؟!
«عالمی که با سلطان رفت و آمد داشته باشد، هم به خود و هم به او ضرر زده است؛ سلطان میگوید که اگر من بر مسیر درستی نبودم، همنشین من نمیگردید و بر من انکار نمینمود! همچنین به عوام مردم نیز زیان وارد میکند، زیرا خیال میکنند که آن امیر بر حق بوده و یا گمان میکنند که سکوت و ترک انکار منکر جائز است، و یا اینکه دنیا را نزد مردم محبوب میسازد! به خدا سوگند که گشایش دنیا، زمانیکه راه آخرت را تنگ سازد، خیری ندارد!»
صيد الخاطر لابن الجوزي، الناشر: دار القلم، ص 401
@Hedayah1
صيد الخاطر لابن الجوزي، الناشر: دار القلم، ص 401
@Hedayah1
«خداوند سنتی در امت گذاشته است: اگر به دشمن خود مشغول نگردد، خداوند آن را به خودش مشغول میگرداند!»
الخراسانية للطريفي، ص 502
@Hedayah1
الخراسانية للطريفي، ص 502
@Hedayah1
1- عذاب و سؤال قبر، هردو حق هستند، و از اعتقادات مسلم اهل سنت و جماعت هستند.
2- هردو با دلیل صحیح و ثابت اثبات شدهاند و از امام احمد نقل شده که فرموده است «عذاب القبر حق ولا ینکره إلا ضال مُضل».
3- زمانیکه حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم به ثبوت رسید، تسلیم واجب است و "کیف" و "لِم" گفتن خلاف منهج اهل سنت و ایمان میباشد.
4- در صحیحین، حدیث موضوع (جعلی) وجود ندارد و هرچه مورد اتفاق امت قرار گرفته باشد، افادهی علم میکند و ظنی نیست، اگرچه به تواتر هم نرسیده باشد، و این قول بسیاری از محققین میباشد، اگرچه ادلهی عذاب قبر در سنت متواتر آمده و از آحاد نیست.
5- قول صحابی در امور غیبی -بر خلاف رأی- از ناحیهی اصولی حجت است.
6- شیخ البانی رحمه الله قائل به عذاب قبر بوده و احادیث این باب را متواتر دانسته است و ابداً این معنا را تضعیف نکردهاند، همانطور که سایر علما و ائمه بر این بودهاند، و حافظ بیهقی رحمه الله کتاب مستقل و کاملی در اثبات عذاب قبر دارد!
@Hedayah1
2- هردو با دلیل صحیح و ثابت اثبات شدهاند و از امام احمد نقل شده که فرموده است «عذاب القبر حق ولا ینکره إلا ضال مُضل».
3- زمانیکه حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم به ثبوت رسید، تسلیم واجب است و "کیف" و "لِم" گفتن خلاف منهج اهل سنت و ایمان میباشد.
4- در صحیحین، حدیث موضوع (جعلی) وجود ندارد و هرچه مورد اتفاق امت قرار گرفته باشد، افادهی علم میکند و ظنی نیست، اگرچه به تواتر هم نرسیده باشد، و این قول بسیاری از محققین میباشد، اگرچه ادلهی عذاب قبر در سنت متواتر آمده و از آحاد نیست.
5- قول صحابی در امور غیبی -بر خلاف رأی- از ناحیهی اصولی حجت است.
6- شیخ البانی رحمه الله قائل به عذاب قبر بوده و احادیث این باب را متواتر دانسته است و ابداً این معنا را تضعیف نکردهاند، همانطور که سایر علما و ائمه بر این بودهاند، و حافظ بیهقی رحمه الله کتاب مستقل و کاملی در اثبات عذاب قبر دارد!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
1- عذاب و سؤال قبر، هردو حق هستند، و از اعتقادات مسلم اهل سنت و جماعت هستند. 2- هردو با دلیل صحیح و ثابت اثبات شدهاند و از امام احمد نقل شده که فرموده است «عذاب القبر حق ولا ینکره إلا ضال مُضل». 3- زمانیکه حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم به ثبوت رسید،…
قضیهی سؤال در قبر، از این صحابه مرفوعاً یا موقوفاً نقل شده است:
1- براء بن عازب
2- جابر بن عبدالله
3- ابوهریره
4- عبدالله بن عباس
5- عبدالله بن مسعود
6- ابو قتاده
7- ابودرداء
8- عبدالله بن عمرو
9- أنس بن مالک
10- أسماء بنت أبی بکر
@Hedayah1
1- براء بن عازب
2- جابر بن عبدالله
3- ابوهریره
4- عبدالله بن عباس
5- عبدالله بن مسعود
6- ابو قتاده
7- ابودرداء
8- عبدالله بن عمرو
9- أنس بن مالک
10- أسماء بنت أبی بکر
@Hedayah1
«فرقههای گمراه در ابتدا، در یک یا دو اصل با حق مخالف کردهاند، اما پیوسته در آنها شرور جمع شده تا اینکه به مذاهبی تبدیل شدهاند که در اکثر اصولشان با سایر مسلمین اختلاف یافتهاند؛ زیرا شاگردان به چیزهایی قائل میشدهاند که مشایخشان نگفته بودند، اما چون لازم اقوال فاسدشان بود، به آنها منسوب میگردید!»
الخراسانية للطريفي، ص 533
@Hedayah1
الخراسانية للطريفي، ص 533
@Hedayah1
مثنى بن سعید میگوید:
«وقتی ثمامة بن اَشرس جهمی وارد مرو شد، روزی بیرون رفتم و در راه موبد مرو به من رسید و به فارسی گفت: ما از این مرد به اسلام نزدیکتریم!»
السنة لعبد الله بن أحمد، الناشر: دار ابن القيم، ج 1، ص 171
@Hedayah1
«وقتی ثمامة بن اَشرس جهمی وارد مرو شد، روزی بیرون رفتم و در راه موبد مرو به من رسید و به فارسی گفت: ما از این مرد به اسلام نزدیکتریم!»
السنة لعبد الله بن أحمد، الناشر: دار ابن القيم، ج 1، ص 171
@Hedayah1