Forwarded from 𝑫𝒐𝒏𝒂𝒍𝒅 𝑻𝒓𝒖𝒎𝒑
🎄کریسمس؛ زمانی است که بچهها خواستههایشان را به پاپانوئل میگویند و بزرگترها هزینهاش را میپردازند.
📈کسری بودجه؛ زمانی است که بزرگسالان خواستههایشان را به دولت میگویند و بچههایشان هزینهاش را میپردازند.
👤ریچارد لم
🆓 @FreemarketEconomy
📈کسری بودجه؛ زمانی است که بزرگسالان خواستههایشان را به دولت میگویند و بچههایشان هزینهاش را میپردازند.
👤ریچارد لم
🆓 @FreemarketEconomy
تغییرات نرخ ارز و تورم (بزبان ساده)
👤دکتر موسی غنینژاد
🗞 دنیای اقتصاد
🔴 - کسانی که افزایش نرخ برابری ارز را علت تورم میدانند دچار اشتباه مهلکی هستند که در گذشته و حال منشأ بسیاری از سیاستگذاریهای نادرست و زیانبار بوده است.
🔴 - علت تورم، سیاستگذاریهای انبساطی پولی و مالی نادرست و نامتناسب با توان واقعی اقتصادی است.
🔴 - از منظر علم اقتصاد افزایش سطح عمومی قیمتها یا تورم پدیدهای پولی است و هیچ ربطی به گرانفروشی تجار، کاسبان و فروشندگان ندارد.
🔴 - گرانفروشی بهصورت مقطعی و موقت در شرایط بازارهای متلاطم و غیررقابتی ممکن است رخ دهد، اما افزایش سطح عمومی قیمتها ربطی به این پدیده ندارد.
🔴 - کاهش ارزش پول ملی نسبت به ارزهای خارجی یا به اصطلاح گران شدن این ارزها در بازار معلول تورم است نه علت آن.
🔴 - این فراوانی یا عرضه بیش از حد و نامتناسب پول نسبت به میزان تولیدات ملی است که موجب کاهش ارزش یا قدرت خرید آن میشود. این کاهش مستقل از و مقدم بر تغییرات نرخ برابری پول ملی نسبت به ارزهای خارجی صورت میگیرد.
🔴 - یک کشور فرضی را تصور کنیم که کاملا رابطه اقتصادی و داد و ستد با دنیای خارج را قطع کرده باشد؛ برابری نرخ ارزهای خارجی برای این کشور طبیعتا در عمل هیچ معنایی نخواهد داشت، اما با این حال اگر سطح عمومی قیمتها (تورم) در این کشور به دلیل افزایش عرضه پول بالا برود ارزش حقیقی یا قدرت خرید آن طبیعتا پایین خواهد آمد.
🔴 - اگر کشورهای مختلفی را در نظر بگیریم که نرخ تورمهای متفاوتی دارند میتوانیم بگوییم با گذر زمان آنهایی که نرخ تورم بالاتری دارند بهطور نسبی از ارزش حقیقی پول ملیشان (قدرت خریدشان) بیشتر کاسته میشود، صرفنظر از اینکه این کشورها باهم مراوده تجاری انجام بدهند یا ندهند.
🔴 - در دنیای واقعی که همه کشورها با دنیای خارج روابط تجاری دارند، بهطور منطقی نرخ برابری پولهای ملی نسبت به هم، در تحلیل نهایی و در درازمدت، بر حسب تغییرات قدرت خریدشان تعیین خواهد شد، البته به شرط اینکه دولتها در این میان دخالت نکنند و تجارت میان کشورها آزاد باشد.
🔴 - علت اینکه در ایران برای بخش مهمی از افکار عمومی و دولتمردان این شبهه پیش آمده که افزایش سطح عمومی قیمتها ریشه در تغییرات نرخ ارز دارد این است که دولت در ایران، مانند برخی کشورهای نفتی و برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، دارنده و فروشنده بیشترین منابع ارزی در اقتصاد ملی است. این ویژگی به دولت این امکان را میدهد که در مقاطع مختلفی برحسب صلاحدید خود و بر خلاف منطق اقتصادی در بازار ارز مداخله کند و بهرغم تورم داخلی و کاسته شدن از ارزش پول ملی، نرخ برابری ارزهای خارجی را در برابر آن پایین نگه دارد.
🔴 - این سیاست تا زمان فراوانی نسبی درآمدهای ارزی دولت به علت افزایش صادرات نفتی یا بالا رفتن قیمت جهانی نفت امکانپذیر است و از طریق آن حتی میتوان با واردات «ارزان» مانع افزایش قیمت کالاهای قابل مبادله بهرغم افزایش حجم نقدینگی بهطور موقتی شد. اما شکی نیست که این سیاست در درازمدت نمیتواند دوام بیاورد؛ زیرا تداوم واردات ارزان بسیاری از تولیدکنندگان داخلی را زمینگیر کرده و توان تولیدی و صادراتی کشور را به شدت کاهش میدهد. در چنین شرایطی کاهش درآمدهای نفتی دولت به هر دلیل، دیر یا زود به کشیده شدن ماشه جهش نرخ ارز میانجامد. این واقعیتی است که کشور ما بارها آن را تجربه کرده اما هیچگاه درس لازم را از این تجربهها نگرفته است.
(گزینش شده از سرمقاله 4 سال قبل- 5 دی ماه 97).
🆓 @FreemarketEconomy
👤دکتر موسی غنینژاد
🗞 دنیای اقتصاد
🔴 - کسانی که افزایش نرخ برابری ارز را علت تورم میدانند دچار اشتباه مهلکی هستند که در گذشته و حال منشأ بسیاری از سیاستگذاریهای نادرست و زیانبار بوده است.
🔴 - علت تورم، سیاستگذاریهای انبساطی پولی و مالی نادرست و نامتناسب با توان واقعی اقتصادی است.
🔴 - از منظر علم اقتصاد افزایش سطح عمومی قیمتها یا تورم پدیدهای پولی است و هیچ ربطی به گرانفروشی تجار، کاسبان و فروشندگان ندارد.
🔴 - گرانفروشی بهصورت مقطعی و موقت در شرایط بازارهای متلاطم و غیررقابتی ممکن است رخ دهد، اما افزایش سطح عمومی قیمتها ربطی به این پدیده ندارد.
🔴 - کاهش ارزش پول ملی نسبت به ارزهای خارجی یا به اصطلاح گران شدن این ارزها در بازار معلول تورم است نه علت آن.
🔴 - این فراوانی یا عرضه بیش از حد و نامتناسب پول نسبت به میزان تولیدات ملی است که موجب کاهش ارزش یا قدرت خرید آن میشود. این کاهش مستقل از و مقدم بر تغییرات نرخ برابری پول ملی نسبت به ارزهای خارجی صورت میگیرد.
🔴 - یک کشور فرضی را تصور کنیم که کاملا رابطه اقتصادی و داد و ستد با دنیای خارج را قطع کرده باشد؛ برابری نرخ ارزهای خارجی برای این کشور طبیعتا در عمل هیچ معنایی نخواهد داشت، اما با این حال اگر سطح عمومی قیمتها (تورم) در این کشور به دلیل افزایش عرضه پول بالا برود ارزش حقیقی یا قدرت خرید آن طبیعتا پایین خواهد آمد.
🔴 - اگر کشورهای مختلفی را در نظر بگیریم که نرخ تورمهای متفاوتی دارند میتوانیم بگوییم با گذر زمان آنهایی که نرخ تورم بالاتری دارند بهطور نسبی از ارزش حقیقی پول ملیشان (قدرت خریدشان) بیشتر کاسته میشود، صرفنظر از اینکه این کشورها باهم مراوده تجاری انجام بدهند یا ندهند.
🔴 - در دنیای واقعی که همه کشورها با دنیای خارج روابط تجاری دارند، بهطور منطقی نرخ برابری پولهای ملی نسبت به هم، در تحلیل نهایی و در درازمدت، بر حسب تغییرات قدرت خریدشان تعیین خواهد شد، البته به شرط اینکه دولتها در این میان دخالت نکنند و تجارت میان کشورها آزاد باشد.
🔴 - علت اینکه در ایران برای بخش مهمی از افکار عمومی و دولتمردان این شبهه پیش آمده که افزایش سطح عمومی قیمتها ریشه در تغییرات نرخ ارز دارد این است که دولت در ایران، مانند برخی کشورهای نفتی و برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، دارنده و فروشنده بیشترین منابع ارزی در اقتصاد ملی است. این ویژگی به دولت این امکان را میدهد که در مقاطع مختلفی برحسب صلاحدید خود و بر خلاف منطق اقتصادی در بازار ارز مداخله کند و بهرغم تورم داخلی و کاسته شدن از ارزش پول ملی، نرخ برابری ارزهای خارجی را در برابر آن پایین نگه دارد.
🔴 - این سیاست تا زمان فراوانی نسبی درآمدهای ارزی دولت به علت افزایش صادرات نفتی یا بالا رفتن قیمت جهانی نفت امکانپذیر است و از طریق آن حتی میتوان با واردات «ارزان» مانع افزایش قیمت کالاهای قابل مبادله بهرغم افزایش حجم نقدینگی بهطور موقتی شد. اما شکی نیست که این سیاست در درازمدت نمیتواند دوام بیاورد؛ زیرا تداوم واردات ارزان بسیاری از تولیدکنندگان داخلی را زمینگیر کرده و توان تولیدی و صادراتی کشور را به شدت کاهش میدهد. در چنین شرایطی کاهش درآمدهای نفتی دولت به هر دلیل، دیر یا زود به کشیده شدن ماشه جهش نرخ ارز میانجامد. این واقعیتی است که کشور ما بارها آن را تجربه کرده اما هیچگاه درس لازم را از این تجربهها نگرفته است.
(گزینش شده از سرمقاله 4 سال قبل- 5 دی ماه 97).
🆓 @FreemarketEconomy
مساله خدمات عمومی بزبان ساده
در سالن تئاتر نشسته بودم. قبل از شروع، مدیر تئاتر روی سن آمد و از ما خواست به کاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی دهیم چون میترسید موجب تقلیل کمکهای حمایتی از تئاتر شود. از خانم کناری پرسیدم از اینکه یارانه بلیط تئاتر توسط کشاورزانی در میسوری پرداخت شده، احساس گناه نمیکند؟ جوابش منفی بود با این استدلال که آن کشاورز هم حتما درمقابل چیزی دریافت کرده! از نظر او این پرداختها با هم خنثی میشد
اما نه! این پرداختها با هم برابر نمیشود. درواقع اگر این پرداختها برای همه به یکسان «جبران میشد» واقعا ناامیدکننده بود. نتیجه همه این پولهایی که جابجا میشود با همه زحمتی که به دوش اینهمه کارمند اداره مالیات میاندازد و با همه هزینهای که صرف پرداخت حقوقشان میشود و با همه بیانگیزگی کاری که نرخهای بالای مالیاتی موجب میشود، دستِ آخر فقط این باشد که هر کس، همان مقداری را بستاند که داده؟
در سنت لوئیس، اخیرا سیستم مترو را تکمیل کردیم که ساختش 380میلیون دلار هزینه داشت. ما ساکنان منطقه برای این مترو هیچ پولی ندادیم و فقط همان مالیاتهای معمول فدرال را دادهایم. آیا نباید بابت اینکه هزینه سفر ما به زمین هاکی مرکز شهر را اهالی کالیفرنیا پرداختهاند، احساس گناه کنیم؟ پاسخ کسانی که ذینفع هستند، منفی است. از این گذشته، ما هم هزینه قطار سریعالسیر سانفرانسیسکو و قطارشهری آتلانتا و تمام دیگر سیستمهای حملونقل عمومی پرهزینه و کمفایده را پرداختهایم که سود حاصل از آنها بسیارکمتر از هزینهشان بوده. عادلانه است که اکنون نوبت ما باشد
این استدلال مخرب، رستوران عجیبی را یادم آورد که در آن با 6دلار یک ساندویچ و سیبزمینی و نوشابه دریافت میکنید البته میتوانید دسر هم سفارش دهید اما باید 4دلار دیگر بدهید! ارزش دسر کمتر از 4دلار است پس اغلب بهمان غذای 6دلاری اصلی اکتفا میکنید. ولی اگر با 3 دوست خود به رستوران بروید و هزینه را بطور مساوی تقسیم کنید قاعدتا خرید یک دسر اضافی تنها یک دلار برایتان هزینه خواهدداشت. اگر آدم خوبی باشید دوستانتان را از پرداخت هزینه اضافه برای دسرتان معاف میکنید. علاوه براین فکر میکنید که در غیراینصورت، بقیه هم سفارش اضافی میدهند و هزینه به شما تحمیل میشود اما دوستانتان غریبه نیستند و همه شما آداب دوستی را رعایت میکنید. اگر کسی در آن جمع بخواهد خلاف این رفتار کند چشمغره بقیه او را مهار میکند
فرض کنید صورتحساب بین کل 100مشتری که در رستوران هستند تقسیم شود. در این حالت دسر اضافی فقط 4سنت برایتان هزینه خواهدداشت و ولخرجی از جیب دیگران توجیهپذیرترست چون 100نفر غریبهاند و سازوکار مهارکنندهای وجودندارد. نه تنها دسر سفارش میدهید بلکه غذای خود را هم به استیک و نوشیدنی گرانقیمت تبدیل میکنید. فرضا اگر هر 100نفر غذایی 40دلاری مصرف کند کل صورتحساب 4هزاردلار و سهم هر کس نیز 40دلار میشود. در این حالت چنانکه خانم کناری من در تئاتر عقیده داشت شما سهم منصفانهای از کل هزینه را پرداختید اما این نتیجه فاجعه است
وقتی خرجتان از بقیه سوا بود غذایتان 6دلار هزینه داشت آن 34دلار اضافه هزینهای مازاد است که فقط بخاطر نحوه پرداخت و نفس اشتراکی بودن درغیاب سازوکار مهارکننده به شما تحمیل شده. پولی که تخصیصش با ترجیحات واقعی شما فاصله دارد و میتوانست خرج چیزهای مهمتری شود. احتمالا لذتی که از آن میبرید بسیارکمتر از هزینهایست که بابتش دادهاید. در این ساختار اشتراکی، خویشتنداری ارزشی ندارد حتی اگر شما به سفارش 6دلاری قناعت کنید باز سهمتان از صورتحساب نزدیک 40دلار است و آدم خوبی که از جیب بقیه ولخرجی نمیکند احساس احمق بودن میکند چون دارد به بقیه سواری میدهد
یک نماینده کنگره که مشتاق کاهش هزینههای دولت بود در حوزه انتخابیهاش سرزنش شد چون پروژههای منطقهاش دچار مشکل شد و مجبور شد جای راه درست، برای بودجه آن پروژهها مبارزه و لابی کند تا مطمئن شود حوزه انتخابیهاش «سهم منصفانه»اش را دریافت میکند و بتواند آرای مردم را در انتخابات بعدی جذب کند
اگر ترکیبی از افراد پرخور با آدمهای اهلِ رژیم غذایی در رستوران باشند، سهم هر کس از صورتحساب ممکن است هنوز 40 دلار باشد اما اینبار، بعضیها 80 دلار غذا خورده و بعضی دیگر فقط سالاد و چای سرد صرف کردهاند. در این وضع افرادی که اشتهای متوسطی دارند، دوست دارند خرجشان را سوا کنند اما اگر این تنها رستوران شهر باشد چه؟ عصبانیت یک عکسالعمل عادی خواهدبود و در این حالت انحصار، میتوان سطح خدمات رستوران را هم تصور کرد
جز مسافران قطار، چند آمریکایی از یارانههای شرکت ملی خدمات ریلی استفاده میکنند؟ چند نفر غیر از تئاتریها، از یارانههای تئاتر سود میبرند؟ تنها راه برای جلوگیری از سوءهاضمه ملی این است که رستوران دولت را جمع کنیم. رستورانی که در آن اندکی، به هزینه اکثریت، سود میبرند
🆓 @FreemarketEconomy
در سالن تئاتر نشسته بودم. قبل از شروع، مدیر تئاتر روی سن آمد و از ما خواست به کاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی دهیم چون میترسید موجب تقلیل کمکهای حمایتی از تئاتر شود. از خانم کناری پرسیدم از اینکه یارانه بلیط تئاتر توسط کشاورزانی در میسوری پرداخت شده، احساس گناه نمیکند؟ جوابش منفی بود با این استدلال که آن کشاورز هم حتما درمقابل چیزی دریافت کرده! از نظر او این پرداختها با هم خنثی میشد
اما نه! این پرداختها با هم برابر نمیشود. درواقع اگر این پرداختها برای همه به یکسان «جبران میشد» واقعا ناامیدکننده بود. نتیجه همه این پولهایی که جابجا میشود با همه زحمتی که به دوش اینهمه کارمند اداره مالیات میاندازد و با همه هزینهای که صرف پرداخت حقوقشان میشود و با همه بیانگیزگی کاری که نرخهای بالای مالیاتی موجب میشود، دستِ آخر فقط این باشد که هر کس، همان مقداری را بستاند که داده؟
در سنت لوئیس، اخیرا سیستم مترو را تکمیل کردیم که ساختش 380میلیون دلار هزینه داشت. ما ساکنان منطقه برای این مترو هیچ پولی ندادیم و فقط همان مالیاتهای معمول فدرال را دادهایم. آیا نباید بابت اینکه هزینه سفر ما به زمین هاکی مرکز شهر را اهالی کالیفرنیا پرداختهاند، احساس گناه کنیم؟ پاسخ کسانی که ذینفع هستند، منفی است. از این گذشته، ما هم هزینه قطار سریعالسیر سانفرانسیسکو و قطارشهری آتلانتا و تمام دیگر سیستمهای حملونقل عمومی پرهزینه و کمفایده را پرداختهایم که سود حاصل از آنها بسیارکمتر از هزینهشان بوده. عادلانه است که اکنون نوبت ما باشد
این استدلال مخرب، رستوران عجیبی را یادم آورد که در آن با 6دلار یک ساندویچ و سیبزمینی و نوشابه دریافت میکنید البته میتوانید دسر هم سفارش دهید اما باید 4دلار دیگر بدهید! ارزش دسر کمتر از 4دلار است پس اغلب بهمان غذای 6دلاری اصلی اکتفا میکنید. ولی اگر با 3 دوست خود به رستوران بروید و هزینه را بطور مساوی تقسیم کنید قاعدتا خرید یک دسر اضافی تنها یک دلار برایتان هزینه خواهدداشت. اگر آدم خوبی باشید دوستانتان را از پرداخت هزینه اضافه برای دسرتان معاف میکنید. علاوه براین فکر میکنید که در غیراینصورت، بقیه هم سفارش اضافی میدهند و هزینه به شما تحمیل میشود اما دوستانتان غریبه نیستند و همه شما آداب دوستی را رعایت میکنید. اگر کسی در آن جمع بخواهد خلاف این رفتار کند چشمغره بقیه او را مهار میکند
فرض کنید صورتحساب بین کل 100مشتری که در رستوران هستند تقسیم شود. در این حالت دسر اضافی فقط 4سنت برایتان هزینه خواهدداشت و ولخرجی از جیب دیگران توجیهپذیرترست چون 100نفر غریبهاند و سازوکار مهارکنندهای وجودندارد. نه تنها دسر سفارش میدهید بلکه غذای خود را هم به استیک و نوشیدنی گرانقیمت تبدیل میکنید. فرضا اگر هر 100نفر غذایی 40دلاری مصرف کند کل صورتحساب 4هزاردلار و سهم هر کس نیز 40دلار میشود. در این حالت چنانکه خانم کناری من در تئاتر عقیده داشت شما سهم منصفانهای از کل هزینه را پرداختید اما این نتیجه فاجعه است
وقتی خرجتان از بقیه سوا بود غذایتان 6دلار هزینه داشت آن 34دلار اضافه هزینهای مازاد است که فقط بخاطر نحوه پرداخت و نفس اشتراکی بودن درغیاب سازوکار مهارکننده به شما تحمیل شده. پولی که تخصیصش با ترجیحات واقعی شما فاصله دارد و میتوانست خرج چیزهای مهمتری شود. احتمالا لذتی که از آن میبرید بسیارکمتر از هزینهایست که بابتش دادهاید. در این ساختار اشتراکی، خویشتنداری ارزشی ندارد حتی اگر شما به سفارش 6دلاری قناعت کنید باز سهمتان از صورتحساب نزدیک 40دلار است و آدم خوبی که از جیب بقیه ولخرجی نمیکند احساس احمق بودن میکند چون دارد به بقیه سواری میدهد
یک نماینده کنگره که مشتاق کاهش هزینههای دولت بود در حوزه انتخابیهاش سرزنش شد چون پروژههای منطقهاش دچار مشکل شد و مجبور شد جای راه درست، برای بودجه آن پروژهها مبارزه و لابی کند تا مطمئن شود حوزه انتخابیهاش «سهم منصفانه»اش را دریافت میکند و بتواند آرای مردم را در انتخابات بعدی جذب کند
اگر ترکیبی از افراد پرخور با آدمهای اهلِ رژیم غذایی در رستوران باشند، سهم هر کس از صورتحساب ممکن است هنوز 40 دلار باشد اما اینبار، بعضیها 80 دلار غذا خورده و بعضی دیگر فقط سالاد و چای سرد صرف کردهاند. در این وضع افرادی که اشتهای متوسطی دارند، دوست دارند خرجشان را سوا کنند اما اگر این تنها رستوران شهر باشد چه؟ عصبانیت یک عکسالعمل عادی خواهدبود و در این حالت انحصار، میتوان سطح خدمات رستوران را هم تصور کرد
جز مسافران قطار، چند آمریکایی از یارانههای شرکت ملی خدمات ریلی استفاده میکنند؟ چند نفر غیر از تئاتریها، از یارانههای تئاتر سود میبرند؟ تنها راه برای جلوگیری از سوءهاضمه ملی این است که رستوران دولت را جمع کنیم. رستورانی که در آن اندکی، به هزینه اکثریت، سود میبرند
🆓 @FreemarketEconomy
بورژوا
اگر صورتحساب را شما میپردازید، من شیشلیکِ مخصوص سفارش میدهم | بورژوا
تلاش كنگره برای كاهش هزینهها، من را به یاد یك بعد از ظهر پاییزی سال گذشته در تئاتر سنت لوئیس انداخت. قبل از بالا رفتن پردهها، مدیر تئاتر روی سن آمد و ما را تشویق كرد كه در مورد پیشنهاد كاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی بدهیم. او میترسید كاهش مالیات، كمكهای…
Forwarded from Paleolibertarianism (M djawadi)
تاریخ مختصر بشر : ترقی و زوال
- هانس هرمان هوپ
هانس هرمان هاپ یکی از برجسته ترین پژوهشگران آزادیخواه عصر ماست. او کار خود را به عنوان شاگرد برجسته یورگن هابرماس، فیلسوف و نظریه پرداز اجتماعی مشهور آلمانی، آغاز کرد. هابرماس یک مارکسیست متعهد بود و تا به امروز نیز باقی مانده است. او رهبر مکتب بدنام فرانکفورت است.
هابرماس بسیار تحت تاثیر هانس قرار گرفته بود، و هانس تحت حمایت این مارکسیست برجسته، دلایل زیادی داشت که انتظار حرفه آکادمیک درخشان، در زادگاهش آلمان، داشته باشد. با این حال، به زودی مشکلی به وجود آمد، مشکلی که برای تمام دوستداران آزادی، نتایج خوشی به همراه داشته است. هانس به زودی متوجه شد که چپ گرایی و سوسیالیسمی که با آن بزرگ شده بود از نظر فکری عقیم و از نظر اخلاقی ورشکسته بود. او به تنهایی به آثار بزرگ لودویگ فون میزس و موری راثبارد دست یافت. ....
پیشگفتار-لولین هریس راکول جونیور
ادامه
@LibertyandProperty ⍲☠
- هانس هرمان هوپ
هانس هرمان هاپ یکی از برجسته ترین پژوهشگران آزادیخواه عصر ماست. او کار خود را به عنوان شاگرد برجسته یورگن هابرماس، فیلسوف و نظریه پرداز اجتماعی مشهور آلمانی، آغاز کرد. هابرماس یک مارکسیست متعهد بود و تا به امروز نیز باقی مانده است. او رهبر مکتب بدنام فرانکفورت است.
هابرماس بسیار تحت تاثیر هانس قرار گرفته بود، و هانس تحت حمایت این مارکسیست برجسته، دلایل زیادی داشت که انتظار حرفه آکادمیک درخشان، در زادگاهش آلمان، داشته باشد. با این حال، به زودی مشکلی به وجود آمد، مشکلی که برای تمام دوستداران آزادی، نتایج خوشی به همراه داشته است. هانس به زودی متوجه شد که چپ گرایی و سوسیالیسمی که با آن بزرگ شده بود از نظر فکری عقیم و از نظر اخلاقی ورشکسته بود. او به تنهایی به آثار بزرگ لودویگ فون میزس و موری راثبارد دست یافت. ....
پیشگفتار-لولین هریس راکول جونیور
ادامه
@LibertyandProperty ⍲☠
Telegraph
تاریخ مختصر بشر -پیشگفتار
-بخشی از کتاب : تاریخ مختصر بشر: ترقّی و زوال --هانس هرمان هوپ ---پیشگفتار هانس هرمان هوپ یکی از برجسته ترین پژوهشگران آزادیخواه عصر ماست. او کار خود را به عنوان شاگرد برجسته یورگن هابرماس، فیلسوف و نظریه پرداز اجتماعی مشهور آلمانی، آغاز کرد. هابرماس یک مارکسیست…
A Short History of Man — Progress and Decline (1).pdf
435.9 KB
A Short History of Man — Progress and Decline.pdf
Forwarded from 𝑫𝒐𝒏𝒂𝒍𝒅 𝑻𝒓𝒖𝒎𝒑
هنگامی که ساکنان قلمرویی مشخص، فارغ از اینکه روستایی تک افتاده باشد، یا یک ناحیۀ کامل یا مجموعۀ نواحی مجاور، از طریق یک همه پرسی آزادنه اعلان کنند که دیگر نمی خواهند با دولتی که در آن زمان بدان تعلق دارند، متحد باقی بمانند، بلکه دوست دارند یا دولتی مستقل تشکیل دهند یا خود را به دولتی دیگر ملحق کنند؛ در این شرایط باید به خواستۀ آنها تن در داد و با آن همراهی کرد.
#لودویگ_فون_میزس
#لودویگ_فون_میزس
بازار آزاد
مساله خدمات عمومی بزبان ساده در سالن تئاتر نشسته بودم. قبل از شروع، مدیر تئاتر روی سن آمد و از ما خواست به کاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی دهیم چون میترسید موجب تقلیل کمکهای حمایتی از تئاتر شود. از خانم کناری پرسیدم از اینکه یارانه بلیط تئاتر توسط کشاورزانی…
با خوندن این مطلب، به یاد اون جمله میفتم که سوسیالیسم در بهترین حالتش در چهارچوب خانواده کار میکنه. به دولتهای رفاه اسکاندیناوی فکر میکنم که به قول مرتضی مردیها، به خاطر همگنی، کوچکی و کم جمعیت بودنشون، مشکلات ساختار انگیزشی دولت رفاه در اونها دیرتر بروز کرد. مقایسه صورتحساب مشترک اون ۴ دوست سر یه میز با وضعیت صد نفر غریبه تو رستوران، یادآور حرف نیما سنندجیه که نوشت: "حس هویت مشترک قوی بین اعضای جامعه سوئد، اثرات دولت رفاه رو تخفیف داد و این قابل تسری به جوامعی نظیر آمریکا و استرالیا نیست." درواقع در اقلیمهای کوچک و همگن و کمجمعیت، خواستِ انگلی به هزینه دیگران، کمتره.
اینکه در اون رستوران کذایی در وضعیت سوا بودن خرج، هر نفر با هزینه-فایده اقتصادی، ۶ دلار خرج یه وعده غذایی میکنه اما در وضعیت اشتراکی، به خاطر ساختار انگیزشی غلط، هر نفر ۴۰ دلار هزینه میکنه که در مسابقه کندن از بقیه عقب نیفته، باید تراژدی مشاعات رو به یادمون بیاره. وضعیت اسفبار مراتع عمومی بخاطر چرای بیش از ظرفیت در قیاس با مراتع حصارکشی و خصوصیسازی شده که مالکان خصوصی برای حفظ مرتعشون، از اون بیش از اندازه بهرهبرداری نمیکنن. اینکه نابودی محیط زیست، جنگلها و منابع عمومی تقصیر سرمایهداری و سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی و بازار آزاده یا ناشی از اصرار به عمومی و اشتراکی بودن منابع طبیعی و جنگلها و عواقب شوم مترتب بر ساختار انگیزشی غلط مالکیت مشترک که به تراژدی مشاعات مشهور شده؟
خصوصیسازی همون سوا کردن خرجه
اینکه در اون رستوران کذایی در وضعیت سوا بودن خرج، هر نفر با هزینه-فایده اقتصادی، ۶ دلار خرج یه وعده غذایی میکنه اما در وضعیت اشتراکی، به خاطر ساختار انگیزشی غلط، هر نفر ۴۰ دلار هزینه میکنه که در مسابقه کندن از بقیه عقب نیفته، باید تراژدی مشاعات رو به یادمون بیاره. وضعیت اسفبار مراتع عمومی بخاطر چرای بیش از ظرفیت در قیاس با مراتع حصارکشی و خصوصیسازی شده که مالکان خصوصی برای حفظ مرتعشون، از اون بیش از اندازه بهرهبرداری نمیکنن. اینکه نابودی محیط زیست، جنگلها و منابع عمومی تقصیر سرمایهداری و سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی و بازار آزاده یا ناشی از اصرار به عمومی و اشتراکی بودن منابع طبیعی و جنگلها و عواقب شوم مترتب بر ساختار انگیزشی غلط مالکیت مشترک که به تراژدی مشاعات مشهور شده؟
خصوصیسازی همون سوا کردن خرجه
Telegram
بازار آزاد
مساله خدمات عمومی بزبان ساده
در سالن تئاتر نشسته بودم. قبل از شروع، مدیر تئاتر روی سن آمد و از ما خواست به کاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی دهیم چون میترسید موجب تقلیل کمکهای حمایتی از تئاتر شود. از خانم کناری پرسیدم از اینکه یارانه بلیط تئاتر توسط کشاورزانی…
در سالن تئاتر نشسته بودم. قبل از شروع، مدیر تئاتر روی سن آمد و از ما خواست به کاهش مالیاتهای ایالتی رای منفی دهیم چون میترسید موجب تقلیل کمکهای حمایتی از تئاتر شود. از خانم کناری پرسیدم از اینکه یارانه بلیط تئاتر توسط کشاورزانی…
⛔️۱۰۰سکه داشته باشید، ممنوعالخرید میشوید!
ما در جهانی با منابع محدود و نیازها و خواستههایی نامحدود زندگی میکنیم و این ناگزیر به نزاع منجر میشه. دستگاههای نظری باید به این پرسش اساسی پاسخ بدن: نظر و سلیقه چه کسی باید بر هر منبع ساری و جاری باشه؟
ولی فقیه؟ اکثریت؟ نمایندگان اکثریت؟ شاه؟ اشراف و طبقه الیت؟ کمیته مرکزی حزب کمونیست یا حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (نازی)؟
لیبرالیسم، یه چهارچوب نظریه که از فرد شروع میکنه و بر مالکیت خصوصی تکیه داره و در پاسخ به اون پرسش اساسی میگه: نظر مالکِ خصوصیِ موجه هر منبع باید بهش حاکم باشه
مالکِ مشروع برمبنای سبقهٔ تصرف و بهره برداری، پیوند عینی با نیروی بدن و تولید، مبادله آزادانه، هبه و ارث. این یه قانون برابر برای همه است و به تناقض اجرایی منجر نمیشه
حضرات جمعگرای ناسیونالیست، سوسیالیست و فمینیست که علاقه زیادی به مصادره از راه دور جنبش آزادیخواهان دارن و خودشون رو درحال نبرد با جمعگراهای امتگرا نشون میدن، جای دعواهای زرگری سر اصول حداقلی برای اتحاد، قبل از هر چیز باید به اون پرسش اساسی پاسخ بدن: نظر چه کسی باید بر هر منبع حاکم باشه؟
🆓 @FreemarketEconomy
ما در جهانی با منابع محدود و نیازها و خواستههایی نامحدود زندگی میکنیم و این ناگزیر به نزاع منجر میشه. دستگاههای نظری باید به این پرسش اساسی پاسخ بدن: نظر و سلیقه چه کسی باید بر هر منبع ساری و جاری باشه؟
ولی فقیه؟ اکثریت؟ نمایندگان اکثریت؟ شاه؟ اشراف و طبقه الیت؟ کمیته مرکزی حزب کمونیست یا حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (نازی)؟
لیبرالیسم، یه چهارچوب نظریه که از فرد شروع میکنه و بر مالکیت خصوصی تکیه داره و در پاسخ به اون پرسش اساسی میگه: نظر مالکِ خصوصیِ موجه هر منبع باید بهش حاکم باشه
مالکِ مشروع برمبنای سبقهٔ تصرف و بهره برداری، پیوند عینی با نیروی بدن و تولید، مبادله آزادانه، هبه و ارث. این یه قانون برابر برای همه است و به تناقض اجرایی منجر نمیشه
حضرات جمعگرای ناسیونالیست، سوسیالیست و فمینیست که علاقه زیادی به مصادره از راه دور جنبش آزادیخواهان دارن و خودشون رو درحال نبرد با جمعگراهای امتگرا نشون میدن، جای دعواهای زرگری سر اصول حداقلی برای اتحاد، قبل از هر چیز باید به اون پرسش اساسی پاسخ بدن: نظر چه کسی باید بر هر منبع حاکم باشه؟
🆓 @FreemarketEconomy
خشایارشا آسوده بخواب! نهضت ادامه دارد
معروفه خشایارشا تو لشکرکشی به یونان بعد از نابودی بخش بزرگی از ناوگانش در اثر طوفان، دستور میده دریا رو به شلاق ببندن و تنبیهش کنن! اقتصاددانا قیمتگذاریهای دستوری و نبرد مذبوحانه دولتها با نظام قیمتها رو به شلاق زدن تاریخی خشایارشا تشبیه کردن
مصاحبه رییس جدید بانک مرکزی نشون داد راه خشایارشا ادامه داره. فرزین از برسمیت نشناختن قیمت بازار و تثبیت نرخ نیما روی 28500 تومان برای واردات تموم کالاهای اساسی و مواد اولیه و ماشین آلات با این نرخ گفت و اینکه بازارآزادِ ارز رو کوچک و کوچکتر میکنه :)
به اونایی که با فروکش کردن تب اعتراضات خیابونی دارن با دمشون گردو میشکنن عارضم که اعتراض خیابونی معلول فروپاشیه نه علتش. همونطور که افزایش نرخ دلار معلولِ تورمِ حاصل از خلق نقدینگیه نه علتش. تب بالا هرگز با شکستن دماسنج درمون نمیشه
بوی الرحمن ج ا از همونجایی میاد که باعث فروپاشی شوروی و فلاکت ونزوئلا و فقر کرهشمالی شد:
1⃣ساختار انگیزشی غلط اقتصاد دولتی در مقابل ساختار انگیزشی درست بخش خصوصی
مشهوره که تو شوروی هر خرابی کوچیک تراکتور و ماشینآلات به خارج شدن چند سالش از چرخه تولید منجر میشده. تراکتوری که تو مزارع خصوصی یه ساعته با دست به آچار شدن کشاورز باانگیزه سود شخصی تعمیر میشده، تو ساختار انگیزشی غلط توی هزارتوی بروکراسی نامهنگاری و پاسکاری بین کشاورز بیانگیزه و کمیته کارشناسان و سازمان تعمیرات و ... گیر میکرده. آخه قرار بود همه "بقدر توان کار و بقدر نیاز مصرف کنن"
خلاصه اینکه این نیکخواهی قصاب و نونوا نیست که گوشت و نون سر سفره ما میاره، اونا دنبال نفع خودشونن و تو یه ساختار انگیزشی درست، لاجرم نیازهای مشتریان رو ارضا میکنن
2⃣محرومیت از سیگنال با ارزش قیمت و نظام قیمتهای نسبی
قیمتهای نسبی چراغ راهنمای کارآفرینان و تولیدکنندگانن. این قیمتها حاوی اطلاعات زیادی از ترجیحات مشتریان، کمبودها و مازادهای عرضه و... هستن و وقتی توسط فعالان اقتصادی با انگیزههای خصوصی برای محاسبه سود و زیان مورد استفاده قرار میگیرن موجب تخصیص بهینه منابع میشن. هرگونه دستکاری قیمتها منجر به اتلاف منابع و سوء سرمایهگذاری میشه. شوروی سعی داشت تخصیص نهادهها و کالاهای سرمایهای رو به جای بازار و قیمتهای بازاری به کارشناسان کمیته برنامهریزی مرکزی حزب بسپره. البته بقول میزس این ناممکنه اما با بهرهبرداری با تاخیر کارشناسان از قیمتهای بازاریِ دنیای سرمایهداری، این تخصیص توام با اتلاف زیاد منابع صورت میگرفت
3⃣تورم نابودگر محاسبه اقتصادی مثل ونزوئلا
تورم بدیهای زیادی داره مثل ۱- بازتوزیع سلیقهای دولت که یجور دزدیه و اغلب هم متاسفانه از جیب حقوقبگیران و اقشار ضعیف یه جیب ذینفوذان و اقربای دولت و نظام بانکیه یا ۲-سوء سرمایهگذاری ناشی از خلق نقدینگی و عرضه تسهیلات با بهره پایینتر از بازار که موجب بروز بحرانهای ادواری اقتصادی میشه. یا ۳- تورم اخلاق و اعتماد عمومی رو زایل میکنه، انگیزه کار رو از بین میبره و نهادهایی مثل قرضالحسنه رو نابود میکنه
اما از همه بدتر اینه که ۴- تورم محاسبه اقتصادی رو نابود میکنه. اونچه این روزها از هر کاسب و کارآفرینی میشنوین. از اونچه اداره مالیات با لحاظ نکردن تورم در محاسبه سود اونها و مالیات بستن بهش سرشون میاره. اینکه در هر سیکل تولید چقدر سرمایه در گردش و هزینه تهیه نهادهها تغییر میکنه و عملا وادار به کاهش ظرفیت تولید شدن. شما برای خرید یه خودرو نمیتونی برنامهریزی کنی، خط تولید که بماند!
و دست آخر کره شمالی:
4⃣هر چی بازارتون محدودتر، رفاهتون کمتر!
دکتر غنینژاد میگفت ایران، کرهشمالی نمیشه چون هم بازار داخلیمون بزرگتره، هم برخلاف اونها که مرزهای محدودی دارن، مرزهای وسیعی داریم که قابل کنترل کامل نیست!
تجارت و بازار، بهرهگیری از مزیتهای نسبی دیگران از طریق تقسیم کار، تقسیم دانش و تقسیم سرمایه است. هر چقدر وسعت بازار شما کمتر باشه، از مزیتهای نسبی کمتری بهره میگیرین و با افراد کمتری تقسیم کار و دانش و سرمایه میکنین و سفرهتون کوچکتره. خونوادهای که بخواد خودکفا باشه و لباس و خوراک و ماشین و مسکن و آموزش و بهداشتش رو خودش تولید کنه تو فقر دست و پا خواهد زد
بازار ما با تحریمهای خارجی و تحریمهای داخلی به شدت محدود شده. تحریمهای داخلی شامل تعرفه های گمرکی و ممنوعیتها و محدودیتهای صادرات و وارداتن
خلاصه اینکه اگه رییس جدید بانک مرکزی در اولین مصاحبه میگفت ممه ارز دونرخی رو لولو برد و دیگه از ارزپاشی و رانت دونرخی خبری نیست جا داشت دلبستگان وضع موجود امیدوار بشن که شاید واسه برگردوندن فرمون از مسیر سقوط به دره فروپاشی خیلی دیر نشده باشه!
🆓 @FreemarketEconomy
یه سوال: بجز مورد 4 فکر میکنین وضعیت ایران تو کدوم یکی از موارد دیگه با حاکم شدن اپوزیسیون فعلی تو بلندمدت تغییر جدی کنه؟
معروفه خشایارشا تو لشکرکشی به یونان بعد از نابودی بخش بزرگی از ناوگانش در اثر طوفان، دستور میده دریا رو به شلاق ببندن و تنبیهش کنن! اقتصاددانا قیمتگذاریهای دستوری و نبرد مذبوحانه دولتها با نظام قیمتها رو به شلاق زدن تاریخی خشایارشا تشبیه کردن
مصاحبه رییس جدید بانک مرکزی نشون داد راه خشایارشا ادامه داره. فرزین از برسمیت نشناختن قیمت بازار و تثبیت نرخ نیما روی 28500 تومان برای واردات تموم کالاهای اساسی و مواد اولیه و ماشین آلات با این نرخ گفت و اینکه بازارآزادِ ارز رو کوچک و کوچکتر میکنه :)
به اونایی که با فروکش کردن تب اعتراضات خیابونی دارن با دمشون گردو میشکنن عارضم که اعتراض خیابونی معلول فروپاشیه نه علتش. همونطور که افزایش نرخ دلار معلولِ تورمِ حاصل از خلق نقدینگیه نه علتش. تب بالا هرگز با شکستن دماسنج درمون نمیشه
بوی الرحمن ج ا از همونجایی میاد که باعث فروپاشی شوروی و فلاکت ونزوئلا و فقر کرهشمالی شد:
1⃣ساختار انگیزشی غلط اقتصاد دولتی در مقابل ساختار انگیزشی درست بخش خصوصی
مشهوره که تو شوروی هر خرابی کوچیک تراکتور و ماشینآلات به خارج شدن چند سالش از چرخه تولید منجر میشده. تراکتوری که تو مزارع خصوصی یه ساعته با دست به آچار شدن کشاورز باانگیزه سود شخصی تعمیر میشده، تو ساختار انگیزشی غلط توی هزارتوی بروکراسی نامهنگاری و پاسکاری بین کشاورز بیانگیزه و کمیته کارشناسان و سازمان تعمیرات و ... گیر میکرده. آخه قرار بود همه "بقدر توان کار و بقدر نیاز مصرف کنن"
خلاصه اینکه این نیکخواهی قصاب و نونوا نیست که گوشت و نون سر سفره ما میاره، اونا دنبال نفع خودشونن و تو یه ساختار انگیزشی درست، لاجرم نیازهای مشتریان رو ارضا میکنن
2⃣محرومیت از سیگنال با ارزش قیمت و نظام قیمتهای نسبی
قیمتهای نسبی چراغ راهنمای کارآفرینان و تولیدکنندگانن. این قیمتها حاوی اطلاعات زیادی از ترجیحات مشتریان، کمبودها و مازادهای عرضه و... هستن و وقتی توسط فعالان اقتصادی با انگیزههای خصوصی برای محاسبه سود و زیان مورد استفاده قرار میگیرن موجب تخصیص بهینه منابع میشن. هرگونه دستکاری قیمتها منجر به اتلاف منابع و سوء سرمایهگذاری میشه. شوروی سعی داشت تخصیص نهادهها و کالاهای سرمایهای رو به جای بازار و قیمتهای بازاری به کارشناسان کمیته برنامهریزی مرکزی حزب بسپره. البته بقول میزس این ناممکنه اما با بهرهبرداری با تاخیر کارشناسان از قیمتهای بازاریِ دنیای سرمایهداری، این تخصیص توام با اتلاف زیاد منابع صورت میگرفت
3⃣تورم نابودگر محاسبه اقتصادی مثل ونزوئلا
تورم بدیهای زیادی داره مثل ۱- بازتوزیع سلیقهای دولت که یجور دزدیه و اغلب هم متاسفانه از جیب حقوقبگیران و اقشار ضعیف یه جیب ذینفوذان و اقربای دولت و نظام بانکیه یا ۲-سوء سرمایهگذاری ناشی از خلق نقدینگی و عرضه تسهیلات با بهره پایینتر از بازار که موجب بروز بحرانهای ادواری اقتصادی میشه. یا ۳- تورم اخلاق و اعتماد عمومی رو زایل میکنه، انگیزه کار رو از بین میبره و نهادهایی مثل قرضالحسنه رو نابود میکنه
اما از همه بدتر اینه که ۴- تورم محاسبه اقتصادی رو نابود میکنه. اونچه این روزها از هر کاسب و کارآفرینی میشنوین. از اونچه اداره مالیات با لحاظ نکردن تورم در محاسبه سود اونها و مالیات بستن بهش سرشون میاره. اینکه در هر سیکل تولید چقدر سرمایه در گردش و هزینه تهیه نهادهها تغییر میکنه و عملا وادار به کاهش ظرفیت تولید شدن. شما برای خرید یه خودرو نمیتونی برنامهریزی کنی، خط تولید که بماند!
و دست آخر کره شمالی:
4⃣هر چی بازارتون محدودتر، رفاهتون کمتر!
دکتر غنینژاد میگفت ایران، کرهشمالی نمیشه چون هم بازار داخلیمون بزرگتره، هم برخلاف اونها که مرزهای محدودی دارن، مرزهای وسیعی داریم که قابل کنترل کامل نیست!
تجارت و بازار، بهرهگیری از مزیتهای نسبی دیگران از طریق تقسیم کار، تقسیم دانش و تقسیم سرمایه است. هر چقدر وسعت بازار شما کمتر باشه، از مزیتهای نسبی کمتری بهره میگیرین و با افراد کمتری تقسیم کار و دانش و سرمایه میکنین و سفرهتون کوچکتره. خونوادهای که بخواد خودکفا باشه و لباس و خوراک و ماشین و مسکن و آموزش و بهداشتش رو خودش تولید کنه تو فقر دست و پا خواهد زد
بازار ما با تحریمهای خارجی و تحریمهای داخلی به شدت محدود شده. تحریمهای داخلی شامل تعرفه های گمرکی و ممنوعیتها و محدودیتهای صادرات و وارداتن
خلاصه اینکه اگه رییس جدید بانک مرکزی در اولین مصاحبه میگفت ممه ارز دونرخی رو لولو برد و دیگه از ارزپاشی و رانت دونرخی خبری نیست جا داشت دلبستگان وضع موجود امیدوار بشن که شاید واسه برگردوندن فرمون از مسیر سقوط به دره فروپاشی خیلی دیر نشده باشه!
🆓 @FreemarketEconomy
یه سوال: بجز مورد 4 فکر میکنین وضعیت ایران تو کدوم یکی از موارد دیگه با حاکم شدن اپوزیسیون فعلی تو بلندمدت تغییر جدی کنه؟
🔴 ناسیونالیسم، در کل، یکی از نیروهای کلیدیِ دشمنِ لیبرالیسم در دنیای مدرن است. حتی آن ناسیونالیسمهایی که آزادی یا صلح را کلید هویت ملی میدانند، ریشه در جمعگراییِ اخلاقی دارند. بنابراین، فلسفههای فردگرا، و بویژه لیبرتارینیسم، علیرغم آتشبسهای گاه و بیگاه یا همراهیهای تاکتیکی، همواره نسبت به ناسیونالیسم بدبین بودهاند.
👤جیسون کوزنیسکی
🆓 @FreemarketEconomy
👤جیسون کوزنیسکی
🆓 @FreemarketEconomy
«قوانین میآیند و میروند؛ اخلاقیات پابرجا میمانند.»
اخلاقیات (ارزشها) همواره مستحکم تر از قوانین هستند. به مرور زمان این قانون است که باید به اخلاقیات نزدیک شود، نه برعکس. دنیا دارد به سمت شفافیت نزدیک میشود، نه لزوما از طریق مقررات، بلکه بخاطر قوانین مسئولیت مدنی و حقی که به فرد داده شده تا در صورت فریب خوردن در معامله، ادعای خسارت کند.
🖋نسیم نیکلاس طالب
📚پوست در بازی
🆓@freemarketeconomy
اخلاقیات (ارزشها) همواره مستحکم تر از قوانین هستند. به مرور زمان این قانون است که باید به اخلاقیات نزدیک شود، نه برعکس. دنیا دارد به سمت شفافیت نزدیک میشود، نه لزوما از طریق مقررات، بلکه بخاطر قوانین مسئولیت مدنی و حقی که به فرد داده شده تا در صورت فریب خوردن در معامله، ادعای خسارت کند.
🖋نسیم نیکلاس طالب
📚پوست در بازی
🆓@freemarketeconomy
در نقد اصلاحات تدریجی
👤پویا قهرمان پور
1⃣یکی از آثار منفی اصلاحات تدریجی این است که برنامهریزی کنشگران فردی را دچار عدم قطعیت بیشتری میکند. اما وقتی بسیاری از مداخلات یکجا رفع شود، یک بار هم زمان لازم است تا همه خود را با شرایط جدید وفق دهند نه اینکه هربار تا به وضعیتی عادت میکنند و روی آن حساب کرده و برنامهریزی میکنند، تغییراتی ایجاد شود.
2⃣همچنین رفع یکدفعه مداخلات یعنی زودتر پایان یافتن روشهای هدرده و سبک زندگی رانتی و یارانهای و آمدن به واقعیت و کاهش درد دوران اصلاح و زودتر پایان یافتن حصر فرصتهای مبادله برد-برد و تولید ثروت. هر لحظه تاخیر، برابر با اتلاف بیشتر منابع موجود و ظرفیتهاست. لذا فقط از نگاه غلط اقتصاد غیرذهنیتگرایانه و جمعگرا میتوان تاخیر را توجیه کرد.
3⃣از بابت اخلاقی هم اگر امکان رفع یکجای همه مداخلات باشد، غیراخلاقی است اگر به بهانه های کارکردی، تاخیری در احقاق حق مالکیت افراد صورت گیرد و عدهای قربانی شوند. این درواقع ترجیح خودسرانه منافع و ارزشهای عدهای بر دیگران است. به قول روتبارد آزادیخواه (لیبرتارین) کسی است که اگر فرضا دکمه رفع تمام مداخلات پیش رویش بود بی درنگ آن را میفشرد. همچنین پیشنهاد مداخلهای بجای مداخله دیگر هم با هدف غایی آزادیخواهان (لیبرتارین) تناقض دارد و نقض غرض است. [دفاع آزادیخواهان از آزادی بر مبنای عدالت طلبی ایشان است (عدالت طلبی با مساوات خواهی خلط نشود)] در این مورد متن زیر از روتبارد را بخوانید که خود را در استراتژی، سنتریست معرفی کرده و دو گروه راست فرصتگرا و چپ فرقهگرا را شدیدا نقد میکند.
4⃣همچنین رفع یکجای تمام مداخلات سبب یک آتش بس میان تمام مردم میشود و بازی سیاسی پایان مییابد. دیگر انتخاب فقط میان ارباب یا برده بودن نیست. میان اینکه اگر من نچاپم دیگری خواهد چاپید نیست. زندگی یک تراژدی کمیابی و هزینه-فرصت است. وقتی چاپیدن مشروع باشد، اخلاقیات هم تغییر میکند و افراد اخلاقی حذف میشوند. از طرف دیگر با رفع یکجای تمام مداخلات، آثار منفی مستقیم و جانبی اقتصادیشان هم از بین میرود و پدیده گرداب مداخله روی نمیدهد.
🔚اما چیزی که در انتهای این تحلیل احتمال به ذهن خواننده میرسد این است که چنین رفعِ یکجایی، احتمالا کار دولت نخواهد بود.
https://mises.org/library/strategies-libertarian-victory
👤پویا قهرمان پور
1⃣یکی از آثار منفی اصلاحات تدریجی این است که برنامهریزی کنشگران فردی را دچار عدم قطعیت بیشتری میکند. اما وقتی بسیاری از مداخلات یکجا رفع شود، یک بار هم زمان لازم است تا همه خود را با شرایط جدید وفق دهند نه اینکه هربار تا به وضعیتی عادت میکنند و روی آن حساب کرده و برنامهریزی میکنند، تغییراتی ایجاد شود.
2⃣همچنین رفع یکدفعه مداخلات یعنی زودتر پایان یافتن روشهای هدرده و سبک زندگی رانتی و یارانهای و آمدن به واقعیت و کاهش درد دوران اصلاح و زودتر پایان یافتن حصر فرصتهای مبادله برد-برد و تولید ثروت. هر لحظه تاخیر، برابر با اتلاف بیشتر منابع موجود و ظرفیتهاست. لذا فقط از نگاه غلط اقتصاد غیرذهنیتگرایانه و جمعگرا میتوان تاخیر را توجیه کرد.
3⃣از بابت اخلاقی هم اگر امکان رفع یکجای همه مداخلات باشد، غیراخلاقی است اگر به بهانه های کارکردی، تاخیری در احقاق حق مالکیت افراد صورت گیرد و عدهای قربانی شوند. این درواقع ترجیح خودسرانه منافع و ارزشهای عدهای بر دیگران است. به قول روتبارد آزادیخواه (لیبرتارین) کسی است که اگر فرضا دکمه رفع تمام مداخلات پیش رویش بود بی درنگ آن را میفشرد. همچنین پیشنهاد مداخلهای بجای مداخله دیگر هم با هدف غایی آزادیخواهان (لیبرتارین) تناقض دارد و نقض غرض است. [دفاع آزادیخواهان از آزادی بر مبنای عدالت طلبی ایشان است (عدالت طلبی با مساوات خواهی خلط نشود)] در این مورد متن زیر از روتبارد را بخوانید که خود را در استراتژی، سنتریست معرفی کرده و دو گروه راست فرصتگرا و چپ فرقهگرا را شدیدا نقد میکند.
4⃣همچنین رفع یکجای تمام مداخلات سبب یک آتش بس میان تمام مردم میشود و بازی سیاسی پایان مییابد. دیگر انتخاب فقط میان ارباب یا برده بودن نیست. میان اینکه اگر من نچاپم دیگری خواهد چاپید نیست. زندگی یک تراژدی کمیابی و هزینه-فرصت است. وقتی چاپیدن مشروع باشد، اخلاقیات هم تغییر میکند و افراد اخلاقی حذف میشوند. از طرف دیگر با رفع یکجای تمام مداخلات، آثار منفی مستقیم و جانبی اقتصادیشان هم از بین میرود و پدیده گرداب مداخله روی نمیدهد.
🔚اما چیزی که در انتهای این تحلیل احتمال به ذهن خواننده میرسد این است که چنین رفعِ یکجایی، احتمالا کار دولت نخواهد بود.
https://mises.org/library/strategies-libertarian-victory
Mises Institute
Strategies for a Libertarian Victory
Libertarians have given considerable thought to refining their basic principles and their vision of a libertarian society. But they have given virtually no thought to a vitally important question,
«موسیو لئونتیه وزیر مالیه حالیه فرانسه روزی به حضور آمد، آدم بسیار قابلی است، خیلی صحبت شد، از وضع مالیات گرفتن از رعیت سؤال كردم، چیزها گفت كه حیرت كردم، با اینكه اسم آزادی به خودشان گذاشتهاند از همه مقیدتر هستند و در حقیقت زیر زنجیر هستند. مثلاً هركس در شهر خانه دارد باید سالی مبلغی مالیات بدهد، به این معنی كه میسنجند این خانه را اگر اجاره بدهند سالی چه مبلغ است اگر قابل اجاره صد تومان است بیست تومان باید به دولت بدهد، هزار تومان صد تومان و همچنین. هر كس سگ دارد باید پول بدهد، هركس گربه نگاه بدارد مالیات گربه را باید بدهد، اسب كالسكه، هر چیزی كه شخص دارد باید یک مالیات علیحده به اسم آن شی بدهد.»
(روزنامهی خاطرات ناصرالدينشاه در سفر دوم فرنگستان)
🆓@FreemarketEconomy
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آزادی در مقابل بردگیه. گرفتن زوری و بدون رضایت یکسوم درآمد ماهانه شما بعنوان مالیات، معادل اینه که ده روز تو ماه به بردگی بگیرنتون. این برای انسانِ سنتی بدیهی بوده. برای همین بزرگترین شورشها بر سر افزایش مالیات رخ میداده. انسان مدرن اسیر توهمات سیرک دموکراسی شده و چپاولشونده خودش رو با چپاولگران یکی میبینه.
(روزنامهی خاطرات ناصرالدينشاه در سفر دوم فرنگستان)
🆓@FreemarketEconomy
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آزادی در مقابل بردگیه. گرفتن زوری و بدون رضایت یکسوم درآمد ماهانه شما بعنوان مالیات، معادل اینه که ده روز تو ماه به بردگی بگیرنتون. این برای انسانِ سنتی بدیهی بوده. برای همین بزرگترین شورشها بر سر افزایش مالیات رخ میداده. انسان مدرن اسیر توهمات سیرک دموکراسی شده و چپاولشونده خودش رو با چپاولگران یکی میبینه.
دولتگرایان تماما از بحران عدم دید پدیدارشناسانه، همان اصل بنیادین کنش انسانی، رنج میبرند. یعنی هنگام طرحریزی فعالیتهای مداخله جویانه خود را جای مردم و افراد قرار نمیدهند تا این را درک کنند که انسان کنترل ناشدنی است. در واقع میتوان گفت در تمامی تاریخ بشری هیچ اقدام تمامیتخواهانهای از سوی دولتها وجود نداشته مگر اینکه نتیجه عکس بدهد.
تو خود حدیث #گله_گاو، برخوان از این مجمل
🆓@FreemarketEconomy
تو خود حدیث #گله_گاو، برخوان از این مجمل
🆓@FreemarketEconomy
تخصصی شدن و تقسیم کار که ویژگی کلیدی رشد بوده است، تخصصی شدن دانش را به همراه داشته است که خود باعث افزایش بسیار بهرهوری بشر شده. یکپارچهسازی این دانش تخصصی با هزینه مبادلاتی اندک، مستلزم چیزی بیش از نظام قیمتها در بازار آزاد است.
دانش پراکنده در حال افزایش جوامع مدرن، مستلزم وجود ساختاری پیچیده از نهادها و سازمانها است تا آن دانش را یکپارچه کند و به کار ببندد؛ در واقع تا زمانی که اطلاعات بازار و جامعه به بخشی از نظام باورهای فرد تبدیل نشده نمیتوان از افراد جامعه انتظار تصمیمگیری های رو به توسعه و پیشرفت داشت.
پ.ن: به طور مثال در طی یک بررسی در بنگلادش در سال ۱۹۸۶، تنها کمتر از ۳۰٪ مادران باور داشتند که آب و غذای الوده میتواند مسبب بیماری های گوارشی شود. حال شما حجم باورهای غلط در جامعه خود نسبت به کارآمدی بازار و نهادهای مدرن را با آن مادران بنگلادشی مقایسه کنید که چه به سر فرزندانشان آوردهاند.
🖋داگلاس.سی.نورث
📚فهم فرآیند تحول اقتصادی
🆓@freemarketeconomy
دانش پراکنده در حال افزایش جوامع مدرن، مستلزم وجود ساختاری پیچیده از نهادها و سازمانها است تا آن دانش را یکپارچه کند و به کار ببندد؛ در واقع تا زمانی که اطلاعات بازار و جامعه به بخشی از نظام باورهای فرد تبدیل نشده نمیتوان از افراد جامعه انتظار تصمیمگیری های رو به توسعه و پیشرفت داشت.
پ.ن: به طور مثال در طی یک بررسی در بنگلادش در سال ۱۹۸۶، تنها کمتر از ۳۰٪ مادران باور داشتند که آب و غذای الوده میتواند مسبب بیماری های گوارشی شود. حال شما حجم باورهای غلط در جامعه خود نسبت به کارآمدی بازار و نهادهای مدرن را با آن مادران بنگلادشی مقایسه کنید که چه به سر فرزندانشان آوردهاند.
🖋داگلاس.سی.نورث
📚فهم فرآیند تحول اقتصادی
🆓@freemarketeconomy
Forwarded from انجمن علمی اقتصادپژوهان (AminTabaghchi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ #پول و #دولت
دولتها بر خلاف نهادهای دیگر، درآمدشان را بصورت پرداختهای داوطلبانه و آزادانه بخاطر خدماتی که ارائه میکنند، بهدست نمیآورند.
دولتها فقط لازم است روشی را برای مصادره کردن کالاها بدون رضایت مالکانشان ابداع کنند.
دولتها به غیر از روش نامحبوب «مالیاتگیری»، که نمونه بارزی از دزدی است، روش جدیدی برای ثروتاندوزی کشف کردند: جعل و تقلب، یعنی خلق پول از «هیچ»، بهجای کسب آن از طریق مبادله کالاها و خدمات.
در دنیای امروزین، این کار آسانتر هم شده است چرا که بسیاری از مبادلات بصورت الکترونیکی انجام میشوند. بانکهای مرکزی مثل فدرال رزرو میتوانند تریلیونها دلار را فقط با یک دکمه ایجاد کنند.
دولتها با کنترل پول و سیستم بانکی در یک اقتصاد، میتوانند از طریق ایجاد تورم، پولی کردن بدهیها و دخالت در سرمایهگذاریهای کلان، ثروتهای بادآوردهای را مصادره کنند.
#اپیزود_چهار
#اقتصاد_برای_مبتدیان
#انجمن_علمی_اقتصاد
#بنیاد_میزس
#Mises_Institute
🔗 لینک به #اپیزود_یک
🔗 لینک به #اپیزود_دو
🔗 لینک به #اپیزود_سه
📂 ترجمه: کانال انجمن علمی اقتصاد
🆔 @anjoman_elmi_eqtesad
دولتها بر خلاف نهادهای دیگر، درآمدشان را بصورت پرداختهای داوطلبانه و آزادانه بخاطر خدماتی که ارائه میکنند، بهدست نمیآورند.
دولتها فقط لازم است روشی را برای مصادره کردن کالاها بدون رضایت مالکانشان ابداع کنند.
دولتها به غیر از روش نامحبوب «مالیاتگیری»، که نمونه بارزی از دزدی است، روش جدیدی برای ثروتاندوزی کشف کردند: جعل و تقلب، یعنی خلق پول از «هیچ»، بهجای کسب آن از طریق مبادله کالاها و خدمات.
در دنیای امروزین، این کار آسانتر هم شده است چرا که بسیاری از مبادلات بصورت الکترونیکی انجام میشوند. بانکهای مرکزی مثل فدرال رزرو میتوانند تریلیونها دلار را فقط با یک دکمه ایجاد کنند.
دولتها با کنترل پول و سیستم بانکی در یک اقتصاد، میتوانند از طریق ایجاد تورم، پولی کردن بدهیها و دخالت در سرمایهگذاریهای کلان، ثروتهای بادآوردهای را مصادره کنند.
#اپیزود_چهار
#اقتصاد_برای_مبتدیان
#انجمن_علمی_اقتصاد
#بنیاد_میزس
#Mises_Institute
🔗 لینک به #اپیزود_یک
🔗 لینک به #اپیزود_دو
🔗 لینک به #اپیزود_سه
📂 ترجمه: کانال انجمن علمی اقتصاد
🆔 @anjoman_elmi_eqtesad
🪩 نهادگرایی جدید و مالکیت خصوصی
👤علیاکبر کجباف، اصغر فروغی و مجتبی منصوریان
🖋نهادها، قوانین بازی در جامعه یا قراردادهای ابداع شده انسانی هستند که روابط متقابل انسانی را شکل میدهند. آنها از محدودیتهای غیررسمی (فتواهای دینی، محرمات، عادات و سنتها، قوانین و اصول رفتاری) و قواعد رسمی (قوانین اساسی، قانونها و حقوق مالکیت) و ویژگیهای اجرایی آنها تشکیل شدهاند. سازمانها در کنار نهادها قرار دارند که از گروههایی از افراد تشکیل شدهاند که هدف مشترک دستیابی به اهدافی معین، آنها را گرد هم آورده است
🌐نورث بر نقش نهادها بعنوان ابزاری برای کاهش عدم اطمینان* تأکید دارد. به عقیده او نقش اصلی نهادها در جامعه این است که از طریق تأسیس یک ساختار با ثبات (اما نه لزوما کارا) برای کنشهای متقابل انسانی عدم اطمینان را کاهش دهند
⬅️(*عدم اطمینان، وضعیتی است که مشخص نیست چه مجموعه پیشامدهایی رخ خواهد داد. در مقابل ریسک یا مخاطره وضعیتی است که احتمال رخداد مجموعهای از پیامدهای ممکن و مشخص وجود دارد)
🌐پس نهادها لزوما کارا نیستند، زیرا نهادها یا دستکم قوانین رسمی بدین منظور ایجاد میشوند تا در خدمت منافع کسانی باشند که برای طرح قوانین جدید قدرت چانهزنی دارند. نهادها در تعیین هزینه مبادله هم نقش دارند. نورث با انتقاد از رویکرد نئوکلاسیک که هزینه مبادله را در تحلیلهای خود در نظر نمیگیرند، معتقد است که هزینههای مبادله هزینههایی شامل هزینههای اندازهگیری، حمایت از اجرای قرارداد و مجازات کسانی که قراردادها را نقض میکنند، است. نهادهای غیرکارآمدی مانند رشوه، انواع ناامنی برای مالکیت و عدم پایبندی به قراردادها، نقش جدی در افزایش هزینه مبادله و در نتیجه غیرمقرون به صرفه شدن بخش قابل توجهی از مبادلات ایفا میکنند
🌐در مفهوم حق مالکیت مسأله حق اعمال انحصار مطرح است، بدین معنی که حق انحصار برای فرد مالک ضامن ایجاد منفعتی است و امکان تصرف غیر در موضوع موردنظر وجود ندارد. پس باید موضوع مورد نظر قابل انتقال و از طرف دیگر قابل اندازهگیری باشد؛ بنابراین حق مالکیت بر موضوعی معنا مییابد که دارای سه خصیصه منفعت، قابلیت اندازهگیری و قابلیت انتقال باشد
🌐حفظ قدرت انحصاری پیش از مبادله، اندازهگیری، مبادله دارایی همه شامل هزینههایی هستند. در فاصله زمانی که مالک دارایی را در اختیار دارد تا زمانی که قصد انتقال آن را دارد، برای حفظ قدرت انحصار دارایی و نه خود دارایی مجبور به صرف هزینههایی چون هزینههای جلوگیری از تعدی دیگران است به نظر نورث حقوق مالکیت تضمین شدهای که منافع آن از هزینههایش بیشتر باشد، سبب رشد اقتصادی میگردد
✅عجم اوغلو و رابینسون در پژوهش خود با عنوان«چرا ملتها شکست میخورند» نشان میدهند که کشورها زمانی از دام فقر رهایی مییابند که دارای نهادهای اقتصادی مناسب و بویژه مالکیت خصوصی و رقابت باشند. حقوق مالکیت تضمین شده عامل اصلی تعیینکننده نرخ پسانداز و تشکیل سرمایه بوده و از طرف دیگر مالیاتها و مصادره کردن ساختار حقوق مالکیت را در جهت کاهش انگیزه فعالیتهای مولد تغییر میدهد. مالکیت علاوه بر اینکه ابزاری برای تصاحب است، با فراهم ساختن فرایندها و قوانین به مردم انگیزه تولید ارزش اضافی و داراییهای مرده خود را میدهد و آنها را به سرمایه زنده تبدیل میکند
🌐ساختار حقوق مالکیت رفتار اقتصادی انسان را هدایت میکند و سبب میشود که فرد در هر مجموعه حقوق مالکیت رفتار متفاوتی داشته باشد.وقتی یک کالایی کاملاً عمومی باشد یعنی دو ویژگی رقابتآمیز و انحصاری بودن را نداشته باشد هر کس آزادانه بدون پرداخت بهایی از آن استفاده خواهد کرد که باعث میشود برخی رفتار سواری مجانی را در پیش گرفته و سبب کمیاب شدن آن شوند. همچنین در مالکیت اجتماعی انحصاری هم ممکن است فرد انگیزه لازم برای نوآوری و تلاش بیشتر را از دست دهد و چه بسا به سواری مجانی روی آورد
🔚از نظر نونهادگرایان تنها مالکیت خصوصی و تضمین شده است که میتواند شرایط رشد اقتصادی پایدار را ایجاد کند. موفقیت انگلیس در فرار از بحران اقتصادی قرن هفده میلادی ناشی از نظام تکامل یافته حقوق مالکیت خصوصی بود. از نظر نورث حقوق مالکیت از مدلهای ذهنی هم تأثیر میپذیرد. مدلهای ذهنی در چارچوب نهادگرایی جدید همان مفهوم ویژگیهای نهادها را دارند و انسان برای رمزگشایی از محیط و درک و مواجهه با آن از مدلهای ذهنی استفاده میکند و به پردازش اطلاعات میپردازد. مدلهای ذهنی خود متأثر از ایدئولوژی و اخلاق است که این عوامل از طریق مدل ذهنی سواری مجانی بر حقوق مالکیت تأثیر میگذارند. نوآوری و فنون جدید در طول تاریخ اقتصادی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد اقتصادی بوده است. نورث معتقد است که فنون جدید نرخ بازدهی اجتماعی و اختصاصی توامان دارند و تکامل حقوق مالکیت در جهت حمایت از مالکیت خصوصی سبب تغییرات فناورانه در جهان غرب بوده است
🆓 @FreemarketEconomy
👤علیاکبر کجباف، اصغر فروغی و مجتبی منصوریان
🖋نهادها، قوانین بازی در جامعه یا قراردادهای ابداع شده انسانی هستند که روابط متقابل انسانی را شکل میدهند. آنها از محدودیتهای غیررسمی (فتواهای دینی، محرمات، عادات و سنتها، قوانین و اصول رفتاری) و قواعد رسمی (قوانین اساسی، قانونها و حقوق مالکیت) و ویژگیهای اجرایی آنها تشکیل شدهاند. سازمانها در کنار نهادها قرار دارند که از گروههایی از افراد تشکیل شدهاند که هدف مشترک دستیابی به اهدافی معین، آنها را گرد هم آورده است
🌐نورث بر نقش نهادها بعنوان ابزاری برای کاهش عدم اطمینان* تأکید دارد. به عقیده او نقش اصلی نهادها در جامعه این است که از طریق تأسیس یک ساختار با ثبات (اما نه لزوما کارا) برای کنشهای متقابل انسانی عدم اطمینان را کاهش دهند
⬅️(*عدم اطمینان، وضعیتی است که مشخص نیست چه مجموعه پیشامدهایی رخ خواهد داد. در مقابل ریسک یا مخاطره وضعیتی است که احتمال رخداد مجموعهای از پیامدهای ممکن و مشخص وجود دارد)
🌐پس نهادها لزوما کارا نیستند، زیرا نهادها یا دستکم قوانین رسمی بدین منظور ایجاد میشوند تا در خدمت منافع کسانی باشند که برای طرح قوانین جدید قدرت چانهزنی دارند. نهادها در تعیین هزینه مبادله هم نقش دارند. نورث با انتقاد از رویکرد نئوکلاسیک که هزینه مبادله را در تحلیلهای خود در نظر نمیگیرند، معتقد است که هزینههای مبادله هزینههایی شامل هزینههای اندازهگیری، حمایت از اجرای قرارداد و مجازات کسانی که قراردادها را نقض میکنند، است. نهادهای غیرکارآمدی مانند رشوه، انواع ناامنی برای مالکیت و عدم پایبندی به قراردادها، نقش جدی در افزایش هزینه مبادله و در نتیجه غیرمقرون به صرفه شدن بخش قابل توجهی از مبادلات ایفا میکنند
🌐در مفهوم حق مالکیت مسأله حق اعمال انحصار مطرح است، بدین معنی که حق انحصار برای فرد مالک ضامن ایجاد منفعتی است و امکان تصرف غیر در موضوع موردنظر وجود ندارد. پس باید موضوع مورد نظر قابل انتقال و از طرف دیگر قابل اندازهگیری باشد؛ بنابراین حق مالکیت بر موضوعی معنا مییابد که دارای سه خصیصه منفعت، قابلیت اندازهگیری و قابلیت انتقال باشد
🌐حفظ قدرت انحصاری پیش از مبادله، اندازهگیری، مبادله دارایی همه شامل هزینههایی هستند. در فاصله زمانی که مالک دارایی را در اختیار دارد تا زمانی که قصد انتقال آن را دارد، برای حفظ قدرت انحصار دارایی و نه خود دارایی مجبور به صرف هزینههایی چون هزینههای جلوگیری از تعدی دیگران است به نظر نورث حقوق مالکیت تضمین شدهای که منافع آن از هزینههایش بیشتر باشد، سبب رشد اقتصادی میگردد
✅عجم اوغلو و رابینسون در پژوهش خود با عنوان«چرا ملتها شکست میخورند» نشان میدهند که کشورها زمانی از دام فقر رهایی مییابند که دارای نهادهای اقتصادی مناسب و بویژه مالکیت خصوصی و رقابت باشند. حقوق مالکیت تضمین شده عامل اصلی تعیینکننده نرخ پسانداز و تشکیل سرمایه بوده و از طرف دیگر مالیاتها و مصادره کردن ساختار حقوق مالکیت را در جهت کاهش انگیزه فعالیتهای مولد تغییر میدهد. مالکیت علاوه بر اینکه ابزاری برای تصاحب است، با فراهم ساختن فرایندها و قوانین به مردم انگیزه تولید ارزش اضافی و داراییهای مرده خود را میدهد و آنها را به سرمایه زنده تبدیل میکند
🌐ساختار حقوق مالکیت رفتار اقتصادی انسان را هدایت میکند و سبب میشود که فرد در هر مجموعه حقوق مالکیت رفتار متفاوتی داشته باشد.وقتی یک کالایی کاملاً عمومی باشد یعنی دو ویژگی رقابتآمیز و انحصاری بودن را نداشته باشد هر کس آزادانه بدون پرداخت بهایی از آن استفاده خواهد کرد که باعث میشود برخی رفتار سواری مجانی را در پیش گرفته و سبب کمیاب شدن آن شوند. همچنین در مالکیت اجتماعی انحصاری هم ممکن است فرد انگیزه لازم برای نوآوری و تلاش بیشتر را از دست دهد و چه بسا به سواری مجانی روی آورد
🔚از نظر نونهادگرایان تنها مالکیت خصوصی و تضمین شده است که میتواند شرایط رشد اقتصادی پایدار را ایجاد کند. موفقیت انگلیس در فرار از بحران اقتصادی قرن هفده میلادی ناشی از نظام تکامل یافته حقوق مالکیت خصوصی بود. از نظر نورث حقوق مالکیت از مدلهای ذهنی هم تأثیر میپذیرد. مدلهای ذهنی در چارچوب نهادگرایی جدید همان مفهوم ویژگیهای نهادها را دارند و انسان برای رمزگشایی از محیط و درک و مواجهه با آن از مدلهای ذهنی استفاده میکند و به پردازش اطلاعات میپردازد. مدلهای ذهنی خود متأثر از ایدئولوژی و اخلاق است که این عوامل از طریق مدل ذهنی سواری مجانی بر حقوق مالکیت تأثیر میگذارند. نوآوری و فنون جدید در طول تاریخ اقتصادی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد اقتصادی بوده است. نورث معتقد است که فنون جدید نرخ بازدهی اجتماعی و اختصاصی توامان دارند و تکامل حقوق مالکیت در جهت حمایت از مالکیت خصوصی سبب تغییرات فناورانه در جهان غرب بوده است
🆓 @FreemarketEconomy
بازار آزاد
🪩 نهادگرایی جدید و مالکیت خصوصی 👤علیاکبر کجباف، اصغر فروغی و مجتبی منصوریان 🖋نهادها، قوانین بازی در جامعه یا قراردادهای ابداع شده انسانی هستند که روابط متقابل انسانی را شکل میدهند. آنها از محدودیتهای غیررسمی (فتواهای دینی، محرمات، عادات و سنتها، قوانین…
وجود نهادهای توسعهبخش در همه جا نتیجه یکسانی ندارند، ممکن است این نهادها در رسیدن به اهداف خود در کشورهای صنعتی موفق باشند اما در کشورهای در حال توسعه شکست بخورند.
مهمترین علت این تفاوت در عملکرد را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. نهاد های تکمیلی کمتر
۲. سیستم اداری ضعیفتر
۳. سطح سرمایه انسانی پایین
۴. سیستم پردازش اطلاعات ضعیف تر
۵. عدم شفافیت در سیاستها و هزینههای دولتی و تصمیمات بخش عمومی
۶. بازارها در کشورهای توسعهنیافته بیشتر محلی و تقسیم شده هستند. بازار کشورهای توسعه یافته، بیشتر جهانی یکپارچهاند و شمولیت بیشتری دارند در نتیجه فرصت ها و انتخاب های بیشتری ارائه میکنند.
🖋محمدقلی یوسفی
📚بنیان های نهادی اقتصاد آزاد
🆓@freemarketeconomy
مهمترین علت این تفاوت در عملکرد را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. نهاد های تکمیلی کمتر
۲. سیستم اداری ضعیفتر
۳. سطح سرمایه انسانی پایین
۴. سیستم پردازش اطلاعات ضعیف تر
۵. عدم شفافیت در سیاستها و هزینههای دولتی و تصمیمات بخش عمومی
۶. بازارها در کشورهای توسعهنیافته بیشتر محلی و تقسیم شده هستند. بازار کشورهای توسعه یافته، بیشتر جهانی یکپارچهاند و شمولیت بیشتری دارند در نتیجه فرصت ها و انتخاب های بیشتری ارائه میکنند.
🖋محمدقلی یوسفی
📚بنیان های نهادی اقتصاد آزاد
🆓@freemarketeconomy
🪩توهمات اقتصادی اپوزیسیون
👤مهرپویا علا
«ایران را پس بگیریم» باز نمیتوان هم این تعداد کارمند زائد دولت را حقوق داد، هم بنزین سه هزار تومان بماند، هم دلار مثلاً ۲۰ هزار تومان شود، هم با تداوم تمرکزگرایی خرج بالای دستگاه امنیتی را داد، هم هر سال حداقل دستمزد را بالا برد، هم سرمایهگذاری کرد، هم تورم و بیکاری را کنترل کرد هم...
در این اوضاع برنامۀ اقتصادی که تا این لحظه از آقای پهلوی برای مثال شنیدم این بود که وسط کویر سلول خورشیدی میگذاریم به کل ایران برق مجانی میدهیم. این حرف در سال ۲۰۲۲ معادل «اقتصاد مال خره» ۱۹۸۰ است.
یک حزب نشان دهید که یک برگ برنامه برای فاجعۀ تأمین اجتماعی داشته باشد؟
از آن طرف چپ میخواهد از برنامهای که لنین یک قرن پیش انداخت توی سطل آشغال برای اقتصاد ایران نسخه بپیچد. البته تناسب جنسیت، گرایش جنسی و اتنیک هم در ترکیب تمام شوراهای واحدهای تولیدی مراعات خواهد شد. این نقص کار بلشویکها بود که مثلاً زیر نظر خانم امین قرار است رفع شود!
خلاصه وضع خراب است و لیبرالیسم هیچگاه هیچ کجا ایدئولوژی محبوب تودهها نبود. برنامۀ لیبرالی دادن در اقتصاد و سیاست و فرهنگ، فرمول منفور شدن است، چون حقیقت را میگوید. شما هر جا بگویید میانبرِ پولی برای رفاه و تولید ثروت وجود ندارد و باید چند سال ریاضت کشید تا پساندازها جواب دهند و گندکاریهای سابق اصلاح شوند، در بهترین حالت هو خواهید شد.
در جمعی بگویید زبانی که برای تو «شیرینتر از قند» است شاید برای کسی دیگر تلختر از زهر باشد باید قبلش راه گریز از دست اوباش را پیشبینی کرده باشی!
خلاصه یا خانه تکانی اساسی توی مغزمان میکنیم و ایران تمام حوزهها و در آیندۀ بسیار بسیار نزدیک تا مغز استخوان لیبرالیزه میشود، یا کشوری میشود (شاید هم کشورهایی) با استاندارد زندگی معادل آفریقای جنوب صحرا. خود دانید.
🆓 @FreemarketEconomy
👤مهرپویا علا
«ایران را پس بگیریم» باز نمیتوان هم این تعداد کارمند زائد دولت را حقوق داد، هم بنزین سه هزار تومان بماند، هم دلار مثلاً ۲۰ هزار تومان شود، هم با تداوم تمرکزگرایی خرج بالای دستگاه امنیتی را داد، هم هر سال حداقل دستمزد را بالا برد، هم سرمایهگذاری کرد، هم تورم و بیکاری را کنترل کرد هم...
در این اوضاع برنامۀ اقتصادی که تا این لحظه از آقای پهلوی برای مثال شنیدم این بود که وسط کویر سلول خورشیدی میگذاریم به کل ایران برق مجانی میدهیم. این حرف در سال ۲۰۲۲ معادل «اقتصاد مال خره» ۱۹۸۰ است.
یک حزب نشان دهید که یک برگ برنامه برای فاجعۀ تأمین اجتماعی داشته باشد؟
از آن طرف چپ میخواهد از برنامهای که لنین یک قرن پیش انداخت توی سطل آشغال برای اقتصاد ایران نسخه بپیچد. البته تناسب جنسیت، گرایش جنسی و اتنیک هم در ترکیب تمام شوراهای واحدهای تولیدی مراعات خواهد شد. این نقص کار بلشویکها بود که مثلاً زیر نظر خانم امین قرار است رفع شود!
خلاصه وضع خراب است و لیبرالیسم هیچگاه هیچ کجا ایدئولوژی محبوب تودهها نبود. برنامۀ لیبرالی دادن در اقتصاد و سیاست و فرهنگ، فرمول منفور شدن است، چون حقیقت را میگوید. شما هر جا بگویید میانبرِ پولی برای رفاه و تولید ثروت وجود ندارد و باید چند سال ریاضت کشید تا پساندازها جواب دهند و گندکاریهای سابق اصلاح شوند، در بهترین حالت هو خواهید شد.
در جمعی بگویید زبانی که برای تو «شیرینتر از قند» است شاید برای کسی دیگر تلختر از زهر باشد باید قبلش راه گریز از دست اوباش را پیشبینی کرده باشی!
خلاصه یا خانه تکانی اساسی توی مغزمان میکنیم و ایران تمام حوزهها و در آیندۀ بسیار بسیار نزدیک تا مغز استخوان لیبرالیزه میشود، یا کشوری میشود (شاید هم کشورهایی) با استاندارد زندگی معادل آفریقای جنوب صحرا. خود دانید.
🆓 @FreemarketEconomy