Telegram Web Link
آیا قانون به قانون‌گذاری احتیاج دارد؟

👤مورای روتبارد، مترجم: مجید رویین پرویزی
🗞دنیای اقتصاد

🖋با وجود آنکه در آمریکای امروز حداقل جوخه‌ای از اقتصاددانان آزادی‌خواه وجود دارند، اما در سایر رشته‌های علوم انسانی سنگر کاملا بی‌دفاع است. اهالی فلسفه و علوم سیاسی در مورد آزادی فردی تقریبا هیچ نمی‌گویند. این روند نامطبوع، قدر و منزلت چاپ مجموعه سخنرانی‌های شایان توجه پروفسور برونو لئونی، حقوق‌دان و عالم سیاسی دانشگاه پاویای ایتالیا را بیش از پیش بالا می‌برد. تز اصلی پروفسور لئونی این است که حتی اقتصاددانان پایبند به بازار آزاد نیز نابخردانه پذیرفته‌اند که قوانین باید توسط قانون‌گذاران دولتی ایجاد گردند؛ لئونی نشان می‌دهد که اعطای این امتیاز انحصاری، راهی گریزناپذیر برای استبداد دولت بر فرد به وجود می‌آورد.

🌐روی دیگر سکه مداخلات فزاینده دولت در بازار آزاد، سر برآوردن قانون‌گذاری بوده است، قانون‌گذاری با آن جبر ذاتی‌اش از طریق اکثریت- یا آن‌طور که بیشتر معمول است، الیگارشی شبه نمایندگان اکثریت- بر گرده مابقی جمعیت شکل می‌گیرد. لئونی اشاره می‌کند که تهدید اصلی و واقعی آزادی فردی نه از جانب مدیر و مجری بلکه از جانب قوانین موضوعه (مصوب حکومت) است. لئونی ثابت می‌کند که داشتن قواعد کلی قابل اجرا و از پیش نوشته شده برای افراد کافی نیست؛ زیرا همین قواعد ممکن است- و اغلب نیز چنین می‌شود- به حریم آزادی افراد تجاوز کنند.

🌐 لئونی خواستار بازگشت به سنن و اصول کهن «قانون مبتنی بر تشخیص قاضی» می‌شود، این روشی است که دولت را محدود کرده و ضامن آزادی است. در قانون خصوصی روم، در مجموعه قوانین مدنی قاره‌ای، و در حقوق عرفی آنگولوساکسون، «قانون» به معنایی که ما امروز می‌شناسیم، یعنی مصوبات بی‌شمار قانون‌گذار یا مجری، نبود. «قانون» وضع و تصویب نمی‌شد بلکه پیدا و کشف می‌شد؛ به عبارتی مجموعه‌ای از قواعد عرفی بود، همانند زبان یا مد، که در طول زمان به صورت خود به خود و کاملا داوطلبانه میان مردم رشد کرده بود. این قواعد خودانگیخته «قانون» را تشکیل می‌دادند؛ و برعهده متخصصان قانون- پیران قبیله، قضات، یا حقوقدانان- بود که تعیین کنند قانون چیست و در مورد هر دعوی خاص که پیش می‌آید چگونه به کار می‌رود.

🌐به عقیده لئونی اگر به جای منصب قانون‌گذاری، قانون قاضی محور را قرار دهیم، ثبات و قطعیت (دو مولفه ضروری «حاکمیت قانون») جای بوالهوسی‌های سردمداران دائما در حال تغییر جایگاه قانون‌گذاری را می‌گیرند. بدنه قوانین قاضی محور بسیار آهسته تغییر می‌کند. علاوه بر این، از آنجا که تصمیمات قضایی تنها هنگامی اتخاذ خواهند شد که طرفین دعوی موردی را به دادگاه بیاورند، و از آنجا که تصمیمات به شایستگی تنها برای آن مورد خاص اتخاذ می‌شوند، قانون قاضی محور- برخلاف وضع قوانین- امکان ایجاد مجموعه‌ای عظیم از قواعد داوطلبانه، و آزادانه پذیرفته شده و گسترش دادوستدها و حکمیت‌ها را در جامعه، هرجا که لازم باشد، می‌دهند. لئونی با چیره دستی شباهت این قواعد آزاد را به دادوستد نشان می‌دهد، اینها به درستی نمایان کننده «اراده مشترک» همه طرفین و دادوستدها و مبادلات داوطلبانه بازار آزاد هستند. بنابراین همزاد اقتصاد بازار دیگر نه یک قانونگذار دموکراتیک که همواره در حال تراوش امریه برای جامعه است، بلکه تکثیر قواعد داوطلبانه با تفسیر و تعیین کاربرد متخصصان قانون است.

🌐لئونی امکان وجود قضات و دادگاه‌هایی که با یکدیگر به رقابت بپردازند را نشان می‌دهد. در پاسخ به این سوال که چه کسی قضات را منصوب می‌کند؟ لئونی می‌پرسد که، هم‌اکنون چه کسی پزشکان و دانشمندان برجسته جامعه را منصوب می‌کند؟ آنها منصوب نمی‌شوند، بلکه براساس شایستگی‌شان مقبولیتی داوطلبانه و فراگیر در میان عموم می‌یابند. به همین شکل، لئونی درخواست احیای انفصال دولت از کارکردهای قضایی را همانند دوران باستان دارد. اثر پروفسور لئونی از جهت مطرح ساختن امکان عملی جداسازی کارکرد قضایی از دستگاه دولت، آن هم در عصر دولت زده ما، ارزشی فراوان دارد.

ادامه و متن کامل:
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-495635
Forwarded from بازار آزاد
📖 اندیشه های هایک 5⃣

فصل پنجم: قانون با قانونگذاری فرق دارد

«نهادها نتیجهٔ کنش انسانها هستند نه محصول طراحی انسانی»

🌐یک مثال خوب زبان است که هیچ شخص یا شورایی آن را طراحی و اختراع نکرده است هر زبانی در طول نسلها به شکل خاصی از لغات و گرامر تکامل می یابد و نتیجهٔ تلاشهای افراد بیشماری در انتقال معانی به دیگران است. اگر جانسون در فرهنگ لغت معروفش کلمه "صندلی" را به معنی "کشتن با خونسردی" نوشته بود مردم ناگهان شروع به استفاده از کلمه "صندلی" به عنوان مترادف "قتل" نمی‌کردند بلکه تنها اعتمادشان را به لغتنامه دکتر جانسون از دست میدادند

آنچه در مورد زبان صدق می‌کند برای قانون هم صادق است. اغلب قوانینی که اداره‌کننده تعاملات میان انسان‌هاست، توسط تعدادی قانون‌نویس ماهر طراحی و اختراع نشده است، بلکه قوانین بدون طراحی مرکزی پدید آمده و تکامل یافته اند

🌐بطور مثال قانون ممنوعیت قتل و دزدی در هیچ جامعه ای محصول تصمیم رهبران جامعه نیست. مردم قتل را تحمل نمیکنند حتی اگر دولتی رسمی وجود نداشته باشد تا علیه قتل قانونگذاری کند. قوانین طبیعی ممکن است ریشه ژنتیک داشته باشند (والدین برای حفاظت از فرزندانشان هرکاری میکنند و قتل آنها را تحمل نمیکنند) یا ریشه عرفی...

🌐تصور کنید که شما و رانندگان دیگری، در جستجوی فضایی برای پارک کردن در یک پارکینگ شلوغ هستید. سرانجام ماشینی را مشاهده می‌کنید که در حال بیرون آمدن از پارک است. شما در فاصله چند متری از آن مکان توقف کرده و چراغ راهنمای اتومبیل خود را در جهت آن روشن می‌کنید. وقتی راننده‌ای دیگر که او هم در پی پارک کردن است، اتومبیل شما را در این حالت ببیند، فورا می‌فهمد که شما زودتر از او خواستار توقف در آن فضا شده اید لذا از آنجا رد شده و به جستجو برای یافتن فضایی دیگر ادامه خواهد داد؛ در واقع هر دوی شما تابع قانونی #نانوشته هستید که بصورت خودجوش پدید آمده

🔵مثال جالبتر قانون تجارت است هزاران سال پیش هنگامی که تجارت در منطقه مدیترانه به‌سرعت شروع به گسترش کرد، به‌طور طبیعی جدل در بین تاجران نیز افزایش یافت. با این حال، هیچ قدرت فرمانروایی واحدی وجود نداشت و هرکدام از تاجران از یک منطقه و دولت متفاوت بودند. با وجود این، سیستمی پیچیده و متحد از قانون پدیدار شد تا مجادلات بازرگانی را حل کند. دو ویژگی مهم قانون تجارت از این قرارند: اول این که این قانون به صورت خودجوش از اعمال تاجران تکامل پیدا کرد نه اینکه توسط یک پادشاه یا پارلمان طراحی و اعمال شود. تجربه و عرف عادی در تجارت، توسط تاجران، فراگیر و پذیرفته شد و این عرف عادی، انتظاراتی را در همه تاجران در مورد اینکه خودشان و همکارانشان در شرایط مختلف چگونه عمل خواهند کرد، ایجاد کرد. تاجران خودشان دادگاه‌هایی را برای حل و فصل تعارضات تاسیس نمودند. این دادگاه‌ها عموما مطابق با تجارب و عرف ثابت و استقرار‌ یافته حکم صادر می‌کردند

🔵همانطور که لغتنامه نویسان، در جستجوی معانی مقبول و استقرار یافته در بین عموم برای کلمات هستند و از خود چیزی ابداع نمیکنند، دادگاه‌های قانون تجارت نیز برای اعلام احکام قانونی به عرف تجاری پذیرفته شده در بین عموم نگاه می‌کردند. این قوانین توسط تعاملات انسانی مرتبا بهبود یافته و اصلاح میشود. ویژگی دوم اینکه اگرچه هیچ دولتی وجود نداشت تا قانون تجارت را به صورت اجباری به اجرا درآورد، اما این قانون به صورت عمومی اطاعت می‌شد. تخلف کردن از قانون تجارت و احکام دادگاهها، خسارت شدیدی به شهرت حرفه‌ای تاجران وارد می‌کرد و با ریسک زیادی همراه بود و سبب از دست رفتن فرصتهای آتی برای اخذ وام و تجارت با دیگران میشد

🔴قوانینی که توسط دولتها ابداع میشوند "قانونگذاری" هستند و از آنها پیروی میکنیم چون در غیر اینصورت دولت ما را جریمه، زندانی یا اعدام میکند. اما تنها قانون‌گذاری لزوما به ارادهٔ قانون‌گذار جبر قانونی و اعتبار نمی‌بخشد. برای مثال، بر اساس قانون کیفری ماساچوست، داشتن رابطه جنسی بین دو بزرگسال که با هم ازدواج نکرده‌اند خلاف قانون است با وجود این، داشتن این نوع رابطه در ماساچوست در واقع غیر قانونی و خلاف تلقی نمی‌شود. هیچ افسر پلیس یا دادگاهی متخلفان از این قانون را بازداشت نمی‌کند در غیر اینصورت با خشم عمومی مواجه شده و در واقع اوست که قانون شکن شناخته خواهد شد!

🔚احکام و قوانین سودمند برای جامعه، اغلب مستقل از دولت پدید آمده و اجرا می‌شوند. اینکه قانون لزوما حاصل طراحی عمدی دارندگان قدرت حاکمیت است، افسانه‌ای بیش نیست. ضمنا جدا از استحقاق یا عدم استحقاق دولت در به کار بردن وسیع قانونگذاری، احترامی که بطور طبیعی برای قانون قائلیم بی تردید نباید به قانونگذاری تعمیم داده شود. یک دولت فاسد، قانونگذاریهای مخربی خواهد کرد. ما نباید چنین دستورات دولتی را با قانون اشتباه بگیریم و برایشان احترام قائل باشیم

🆓 @FreemarketEconomy
آیا کسی را می‌شناسید که همیشه غذا می‌خورد، اما هرگز خرید نمی‌کند، آشپزی نمی‌کند و ظرف‌های کثیف را تمیز نمی‌کند؟ آیا کسی را می‌شناسید که به‌هنگام نوبت خرید قهوه ناگهان ناپدید می‌شود؟ آیا تا کنون تجربه‌ی توالت‌های عمومی بدون دستمال توالت را داشته‌اید؟ در مورد افرادی که فقط تظاهر به کار کردن می‌کنند چطور؟ در مورد کسی که مهمان ابدی‌ است و یکبار هم حاضر به میزبانی و پذیرایی از کسی نیست؟ کسانی که طمع و حرص آن‌ها حد و مرزی ندارد. این شرح حال اکثریت اوباش در سیستم‌های رفاهی ( welfare regime ) است. سیستمی که مبتنی بر داده‌ها و شواهد اقتصادی نیست و با همدلی فریبکارانه، چوب و هویج اوباش‌های مفت‌خور را آماده می‌کند.

🆓 @freemarketeconomy
بوی الرحمن ریال اگر عکس بود!

🆓 @FreemarketEconomy
بوی الرحمن جمهوری اسلامی

از الرحمن ریال نوشتم حالا که حرفش هست بگم که شخصا بوی الرحمن جمهوری اسلامی رو از این سریال که این شبها از شبکه ۳ پخش میشه میشنوم نه از اونچه در کف خیابونها میگذره.

امیرعلی دانشجوی نخبه مهندسیه که میخواد با همکلاسیش الناز یوسفیان ازدواج کنه. پدر الناز که کارخونه داره با ازدواجشون بخاطر اختلاف طبقاتی مخالفه.

آقای یوسفیان که فقط دنبال سود شخصیه [عجب گناه کبیره ای!] برای اخذ وام و واردات،  قطعات دستگاههای کارخونه رو عامدانه و پنهانی خراب میکنه و به امیرعلی و دوستانش که در قالب یه تیم نخبه جهادی فی سبیل الله، دنبال تعمیر دستگاهها و ساخت قطعات وارداتی هستن اجازه کار نمیده

در ادامه سرمایه دار خون آشام تحت تعقیب قرار میگیره. نماینده دادستان، اقدام به مصادره کارخونه میکنه. با دستور قضایی چکهای حقوق معوقه کارگران از حساب کارخونه تحویلشون میشه و مقرر میشه طبق نظر و رای کارگران، شخص موجه و متعهد و متخصصی بعنوان مدیر کارخونه انتخاب بشه. تعدادی از کارگران در جلسه شور، امیرعلی فداکار و نخبه داستان رو برای این پست پیشنهاد میدن و ... تو خود بخوان حدیث مفصل

"ارتجاع سرخ و سیاه"
🆓 @FreemarketEconomy
با سلام و درود خدمت مخاطبین و همراهان گرامی، و سپاس از حضور و همراهی عزیزان. نظر به استقبال مخاطبین و همراهان عزیز پژوهشگاه مالکیّت و بازار از انتشار نسخۀ چاپی شمارۀ نخست(فصل بهار) فصلنامۀ"مالکیّت و بازار"،شرایط پیش‌خرید نسخهٔ چاپی شمارهٔ دوم(فصل تابستان) فصلنامهٔ«مالکیّت و بازار» تقدیم می‌گردد.
امید که تلاش دوستان ما در پژوهشگاه مالکیّت و بازار مورد پسند مخاطبین و همراهان گرامی این مجموعه قرار گیرد.

.
🌐iifom.com

⚫️instagram.com/iifom.co

🔶@IIFOM_CO
مفسرانی که همه کشورهای دنیا از شیلی و روسیه و هند گرفته تا کره جنوبی، آمریکا، برزیل، انگلیس، ژاپن، و سوئد را گرفتار نئولیبرالیسم می‌دانند چه کشوری را رها از نئولیبرالیسم می‌دانند؟ منتقدانی که نئولیبرالیسم را آخرین مرحله سرمایه‌داری می‌دانند (و البته قبل از آن سرمایه‌داری قماری، سرمایه‌داری مالی، سرمایه‌داری تجاری، فاشیسم و امپریالیسم را آخرین مرحله سرمایه‌داری می‌دانستند)؛ از این وعده دادن‌ها خسته نشده‌اند؟ اندیشمندانی که می‌گویند لیبرالیسم، سرمایه‌داری و بازار آزاد با تمام مصادیقش در کشورهای جهان شکست خورده‌اند و حتی سوسیال دموکراسی‌ها هم راه به جایی نمی‌برند و اسیر نئولیبرالیسم شده‌اند؛ چه راهی را پیشنهاد می‌کنند؟ اگر به دنبال راه جدیدی هستند که تاکنون در جهان تجربه نشده است؛ بطور حتم سرابی در ذهن دارد که جز بدبختی چیزی به دنبال نخواهد داشت. چنین سخنانی را هیتلر و موسولینی در قرن بیستم و داعش و دیگران در قرن بیست و یکم زدند و نتیجه‌اش را دیدیم. مثلاً، کسانی که می‌گویند من تمام انواع مدل‌های اقتصادی تحقق یافته در دنیا از  مستقیم و غیرمستقیم تا سازمان‌یافته و شورایی را ناقص می‌بینیم و می‌خواهیم دموکراسی جدیدی اختراع کنیم که همه انگشت به دهان بمانند و اسم آن را دموکراسی خلقی، کارگری، عرفانی، اسلامی، انسانی، رادیکال، ایرانی و…می‌گذارند؛ مطمئن باشید جز بدبختی برای مردم کشورشان چیزی برای ارائه ندارند. شاید چنین ادعاهایی شهرتی برای افراد بیاورد، اما این شهرت به قیمت معطل ماندن در رسیدن به همان دموکراسی‌های ناقص موجود تمام می‌شود. روشنفکری که می‌گوید ایران نباید دنبال مدرنیته غربی برود و باید راه تمدنی خود را پیدا کند و تاریخ ساز منطقه شود و پروژه فکری من رساندن ایران به تارک تاریخ جهان است؛ اگر فقط به تجربه کشورش در یک قرن گذشته نگاه کند دیگر چنین حرف‌های بی‌پایه‌ای نمی‌زند.

البته چند قرن پیش ترسیم جامعه آرمانی کار رایجی بود که کارکردهایی هم داشت؛ اما در قرن بیست و یکم و با تجربیات دویست سال گذشته؛ ترسیم اتوپیا بیش از پیش غیرمنطقی و غیرضروری شده است. آنچه باید گفته می‌شد گفته و حتی تجربه شده؛ حال نوبت انتخاب است. حتی اگر قرار است راه جدیدی بر روی بشریت باز شود که از تمام تجربه‌های موجود کارآمدتر و تکامل یافته‌تر باشد این راه جدید از جوامع پیشرفته شکوفه خواهد زد. تجربه تاریخی این ادعا را ثابت می‌کند که هیچ جامعه و کشور عقب مانده‌ای نتوانسته برای جوامع جلوتر از خودش نسخه بپیچد. بنابراین بهتر است از گنده‌گویی دست بکشیم و دنبال راه‌های آرمانی و کیمیایی نباشیم.

🆓 @freemarketeconomy
Forwarded from Pouria
«آیا دروغ «موفقیت سوسیالیسم در آینده» هرگز از بین خواهد رفت؟»
راینر زیتلمن

«پیامد‌های آزمایش ونزوئلا مانند هر آزمایش سوسیالیستی‌ای در مقیاس بزرگ پیشین فاجعه بار بوده و باز هم روشنفکران چپ اصرار دارند بگویند این سوسیالیسم واقعی نبود و بعدا در الگوی بعدی "همه چیز به گونه دیگری پیش خواهد رفت". این دروغ صد سال است که ادامه دارد.»

«من به نسلی تعلق دارم که با شنیدن اخبار فروپاشی دیکتاتوری‌های کمونیستی به دوران بلوغ خود رسیدم و هرگز کوچک‌ترین دلتنگی و دلبستگی‌ای نسبت به رژیم‌های کمونیستی یا اتحاد جماهیر شوروی نداشتم. من در برابر لفاظی‌های متعارف علیه سرمایه‌داری واکسینه شده‌ام. بسیاری از این لفاظی‌ها به سادگی شکست تاریخی کمونیسم را نادیده گرفته‌اند و بسیاری از آن‌ها به ابزار‌های فکری لازم برای پشت سر گذاشتن آن شکست تبدیل شدند.»


#راینر_زیتلمن
#مقاله
#یادداشت
https://telegra.ph/آیا-دروغ-موفقیت-سوسیالیسم-در-آینده-هرگز-از-بین-خواهد-رفت-11-03
🪙 کدام دولت‌ها بیشترین سهم را از تولید ناخالص داخلی دارند؟

تقریبا تمامی دول کشورهای در حال توسعه زیر ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی‌شان را صرف هزینه‌های دولت می‌کنند!

با اینکه خوب می‌دانیم که مخارج دولت در مقابل تولید ناخالص داخلی تنها متغیر سوسیالیسم در مقابل سرمایه‌داری نیست، به ویژه زمانی که در تمام کشور‌های در حال توسعه، نسبت به کشورهای ثروتمند غربی، در بخش "خصوصی" به طور گسترده‌تر مداخله می‌شود. سهولت تجارت، استقلال نهادها، آزادی اقتصادی و امنیت سرمایه گذار و مالکیت خصوصی نیز در کشورهای غربی محترم‌تر است. با این حال سطح هزینه‌های دولت‌های غربی رقم بالا و قابل توجهی است.

به عنوان مثال می‌توان بر روی نتایج ملموس و محسوس هزینه‌های گزاف دولت فرانسه توجه کرد. بسیاری از فرانسوی‌های با استعداد از کشورشان فرار می‌کنند و علی‌رغم ثبت مالیات‌ها و مخارج عمومی بی‌سابقه، همه‌ی خدمات عمومی مانند؛ پلیس، دادگستری، ارتش، مراقبت‌های بهداشتی به بدترین شکل ممکن ارائه می‌شود.

🆓 @freemarketeconomy
Forwarded from قبله عالم
سر کرونا دولت انگلیس نزدیک ۴۰ میلیارد پوند خرج سیستم track and trace کرد و در نهایت خودش اعتراف کرد که کل پروژه کسشعر بوده. هزینه ساخت تمام کاخهای شاه انگلیس کسری از این رقم هم نیست. ولی تا دلت بخواد در مورد ستم کاخ نشینها و شاه ها شنیدیم ولی هیچی در مورد ستم track and trace شنیدیم؟ بیین چقدر آقازاده ها سر این پروژه به نون و نوا رسیدن
Forwarded from قبله عالم
در انگلیس سازمانی هست به نام crown estate این سازمان مدیریت املاکی رو برعهده داره که مستقیما مالکشون شخص شاهه‌. ملکهای بسیار تاپی هم داره. تقریبا تمام ساختمانهای دولتی مهم و وزارتخانه ها رو این ملک داره اداره میکنه. درامدهای این املاک به طور کامل خرج دربار و شاه رو میداده. ۳۰۰ سال قبل شاه اومد اداره اونا رو به دولت داد با این شرط که هزینه های دربار رو کاملا بده. پس دربار انگلیس از محل درآمد مالیات اداره نمیشده و نمیشه. مالیاتها بیشتر برای جنگهای ناخواسته و مسایل خاص گرفنه میشدن. در حال حاضر درآمد این سازمان حدود ۳۰۰ میلیون پونده در سال اگه اشتباه نکنم. یعنی میشه گفت اگه الان انگلیس پادشاهی سنتی داشت بودجه دربار اینقدر بود! حالا من اگه بیام ده برابرش کنم تا خرج دولتهای محلی رو هم پوشش بده (که خیلی دست بالاست) کل بودجه میشه ۳ میلیارد پوند. الان چقدره؟ ۹۰۰ میلیارد. یعنی ۳۰۰ برابر!!!! نظرت چیه؟؟؟
پاسخی به ایرادات رایج به سرمایه داری

👤آرت کاردن
💻بورژوا، امیرحسین خالقی


1⃣ایراد نخست: سرمایه داری بهره کشی از فقراست


🖋بسیار میشنویم که در اقتصاد سرمایه داری فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، شاید کسانی این را باور کنند، ولی واقعیت چیز دیگری است


🌐این اقتصاددانان کلاسیک بودند که باورشان این بود که پول بیش از همه به جیب صاحبان زمین و سرمایه میرود. گرگوری کلارک، تاریخدان اقتصاد، در کتابش “وداع با صدقه” نشان میدهد که اگر بازده واقعی زمین (نرخ اجاره) را در طی زمان رصد کنیم، میبینیم که گرچه بالا و پایین زیاد داشته، کم‎وبیش بدون تغییر مانده است. همین قضیه برای بازده واقعی سرمایه (نرخ بهره) هم برقرارست، ولی از آن سو دستمزد واقعی برای کارگران غیرماهر افزایش چشمگیری نشان میدهد


🌐چیزهایی که پیشترها برای انسانها مرگ آفرین بودند، اکنون دیگر هراسی برنمی انگیزند. مرگ و میر نوزادان و مادران بسیار بسیار کمتر از آن چیزی شده که در گذشته بود و امید به زندگی (طول عمر متوسط) هم رشدی بی سابقه داشته، در دوران امپراتوری رم امید به زندگی ۲۴ سال بود، در پایان قرن ۱۵ میلادی در بریتانیا حدود ۳۰ سال، در ایالات متحده در آغاز قرن ۲۰ چیزی نزدیک به ۴۵ سال و اکنون بسیار امید دارند که به ۸۰ سال برسند


ژوزف شومپیتر زمانی نوشت که پیشرفت سرمایه داری این نیست که اکنون ملکه انگلستان جورابهای ابریشمی بیشتری دارد، بلکه بدان معناست حتی کارگران فقیر هم در ازای زحمت کمتر و کمتر میتوانند از پاپوش مناسبتری برخوردار باشند. او فراتر میرود و استدلال میکند که فقرا در واقع برنده اصلی بهبود استانداردهای مادی زندگی خواهند بود، بهبودی که هزینه اش را ثروتمندان میپردازند. برای فقرا، سیستم روشنایی برق ارزان همچون هدیه ای از آسمان بود که در خیال آنها هم نمیگنجید، درحالیکه ثروتمندان حتی بدون آن هم میتوانستند گماشتگان (یا حتی گاهی بردگانی) داشته باشند که این و سو بایستند و با مشعل همه جا را روشن کنند

2⃣ ایراد دوم: سرمایه داری به شکل ساختاری و بنیادی نژادپرستانه و جنسیت گرایانه است

🖋چنانکه پیشتر هم جایی دیگر گفته ام، این ایراد چندان موضوعیت ندارد. درواقع مناسبات سرمایه دارانه حتی انگیزه های نژادپرستی و جنسیت گرایی را کاهش هم میدهند. میتوان پرسید که آیا ما بصورت تاریخی مستعد مسائلی همچون نژادپرستی نبوده ایم؟ من که فکر میکنم بوده ایم. همچنین بر این باورم که شواهد زیادی هست که نشان میدهد انسانها بطور ذاتی رفتار و مَنِشی قبیله ای دارند که این خودش را در نژادپرستی و جنسیت گرایی نشان میدهد


🌐راستش را بخواهید بنظرم این قبیل خطاهای پنهان بخشی از ساخت روانی ماست، هرچند بد نیست بدانیم که این بیشتر به کار تقویت موضع هواداران سرمایه داری می آید تا تضعیف آنها و البته موضع هواداران دولت را بیش از تقویت، تضعیف خواهد کرد

🌐فرض کنید در دو جامعه اوضاع از هرنظر یکسان و آنها به یک اندازه نژادپرست و جنسیت گرا باشند، در یکی سرمایه داری بازار آزاد و در دیگری دولتی ضدبازار را حاکم کنیم، عجیب نیست اگر در طی زمان در جامعه نخست نژادپرستی و جنسیت گرایی کمتری ببینیم


👈“سرمایه داری  انگیزه های نژادپرستی و جنسیت گرایی را کاهش میدهد“👉


فکر میکنم گفته میلتون فریدمن درباره سیاست و تجارت و تفاوتها را باید بارها و بارها تکرارکرد: تجارت تفاوتهای ما را کم میکند و از ناسازگاری آنها میکاهد، ولی سیاست همین تفاوتها را به عاملی برای دامن زدن به تنشها و خشونتها بدل میکند

🌐از این رو، عجیب نیست اگر انحصار اعمال زور را در دستان ادارات پلیس محلی قرار دهیم و  آنها را دور از فشار بازار نگاه داریم، نژادپرستی هم در میان آنها بیشتر ریشه بدواند. قضیه هنری لوییس گیتس را به یاد بیاورید. گویا در منزل پروفسور گیتس باز نمیشده و او تلاش میکرده تا با زور آن را باز کند، رهگذری به خیال اینکه غریبه ای میخواهد وارد خانه شود با اداره پلیس تماس میگیرد، ماموری به محل اعزام میشود، ولی حتی پس از آنکه مشخص میشود خانه متعلق به گیتس است، باز هم او به اتهام برهم زدن نظم عمومی بازداشت میشود. فکر میکنم اگر گیتس سفیدپوست بود، شاید بازداشت هم نمیشد. با این حال، مشکل نهادی اصلی این نیست که کسانی اینجا و آنجا گرایشهای پنهان نژادپرستانه دارند یا جامعه نگاهی متفاوت به سیاه پوستان دارد، بلکه باید آن را در حق انحصاری پلیس محلی کمبریج برای اجرای قانون جستجو کرد. پرفسور گیتس گزینه دیگری نداشت و جز مهاجرت از کمبریج، برای او راه دیگری نمیماند و تنها میتوانست اجرای قانون را از طریق پلیس محلی پیگیری کند

کوتاه سخن آنکه نژاد پرستی همیشه و همه جا بوده و هست، ولی اگر گیتس در گزینش مرجع اعمال قانون آزاد بود، شاید تجربه وی مطلوبتر بود

ادامه دارد..‌.
🆓 @FreemarketEconomy
Forwarded from LiberTorch
به نام خداوند آزادی
منشور کبیر


ما مردم، هیچگاه با حکومت
یا دولت یکی نبوده و نخواهیم بود. پس، دولت حق ندارد چیزی را به نام ملت به احدی از ما تحمیل کند. بعد از تجربه‌ی کشف حجاب و گشت ارشاد، ما نمیخواهیم حکومت به "هیچ" بهانه‌ای، در جان و مال احدی از ما، بدون اجازه او و با تهدید، تصرف و دخالت کند. نه برای متمدن و مدرن ساختن، نه برای مسلمان ساختن و.... . حکومت حق ندارد زمین کسی را برای احداث جاده‌ای تصرف کند. درنتیجه حکومت حق اینکه به زور پولی از کسی برای حمایت از این برنامه ها بگیرد را نیز نخواهد داشت.

بعد از تجربه سخت انقلاب ۵۷، ما دیگر خواهان برپایی هیچ نوعی از بهشت زمینی و هدایت اجباری دیگران نیستیم. ما نمیخواهیم حکومت با صدور انقلاب، در ممالک دیگر مشکل ایجاد کند یا سازمان هایی برای هدایت مردم ایجاد کند و به زور هزینه آنرا از افراد ما بگیرد. ما خواهان یک زندگی عادی هستیم و حکومت ایدئولوژیک نمیخواهیم. ما از حکومت فقط امنیت جان و مال هر یک از ما از تعرض و تهدید عملی را خواهانیم

ما دیدیم که چگونه جان افراد ما بی ارزش شد، همه قشر افراد خودسرانه و فقط برای اعتراض بازداشت و کشته شدند و یا برای هدایتشان با انها مثل حیوان رفتار کردند. پس ما خواهان پاسداشت کرامت انسانی هستیم. جرم هر فردی ابتدا باید اثبات شود و آن جرم فقط میتواند تعرض به جان و مال اشخاص دیگری باشد و حتی با این افراد نیز باید بدون تخریب شخصیت برخورد و فقط مجازات متناسب را درباره انها اجرا کرد

ما محرومیت ها و جانفشانی اقوام مختلف خود را در این سالها و در طول اعتراضات دیدیم. ما خواهان برابری حقوقی آنها با سایر مردم هستیم و میخواهیم خودگردانی آنها در امور محلیشان و حقوق محلی و عرفی آنها، اعم از حق‌آبه، به رسمیت شناخته شود. ما دیگر حکومتی تمرکزگرا را قبول نمیکنیم
بازار آزاد
به نام خداوند آزادی منشور کبیر ما مردم، هیچگاه با حکومت یا دولت یکی نبوده و نخواهیم بود. پس، دولت حق ندارد چیزی را به نام ملت به احدی از ما تحمیل کند. بعد از تجربه‌ی کشف حجاب و گشت ارشاد، ما نمیخواهیم حکومت به "هیچ" بهانه‌ای، در جان و مال احدی از ما، بدون…
دوستان ما این متن رو با اشاره به موارد مبتلابه این روزها نظیر لزوم آزادی اسلحه برای جلوگیری از تکرار فجایعی که شاهد بودیم و همچنین مساله بغرنج تورم که تنها و تنها عامل و مسببش، دولت و بانک مرکزیش هستن، اصلاح کردن که با عرض پوزش، متن اصلاح شده رو ارسال میکنم. ارادت
Forwarded from LiberTorch
به نام خداوند آزادی
منشور کبیر


ما مردم، هیچگاه با حکومت
یا دولت یکی نبوده و نخواهیم بود. پس، دولت حق ندارد چیزی را به نام ملت به احدی از ما تحمیل کند. بعد از تجربه‌ی کشف حجاب و گشت ارشاد، ما نمیخواهیم حکومت به "هیچ" بهانه‌ای، در جان و مال احدی از ما، بدون اجازه او و با تهدید، تصرف و دخالت کند. نه برای متمدن و مدرن ساختن، نه برای مسلمان ساختن و.... . حکومت حق ندارد زمین کسی را برای احداث جاده‌ای تصرف کند. درنتیجه حکومت حق اینکه به زور پولی از کسی برای حمایت از این برنامه ها بگیرد را نیز نخواهد داشت.

بعد از تجربه سخت انقلاب ۵۷، ما دیگر خواهان برپایی هیچ نوعی از بهشت زمینی و هدایت اجباری دیگران نیستیم. ما نمیخواهیم حکومت با صدور انقلاب، در ممالک دیگر مشکل ایجاد کند یا سازمان هایی برای هدایت مردم ایجاد کند و به زور هزینه آنرا از افراد ما بگیرد. ما خواهان یک زندگی عادی هستیم و حکومت ایدئولوژیک نمیخواهیم. ما از حکومت فقط امنیت جان و مال هر یک از ما از تعرض و تهدید عملی را خواهانیم

ما دیدیم که چگونه جان افراد ما بی ارزش شد، همه قشر افراد خودسرانه و فقط برای اعتراض بازداشت و کشته شدند و یا برای هدایتشان با انها مثل حیوان رفتار کردند. پس ما خواهان پاسداشت کرامت انسانی هستیم. جرم هر فردی ابتدا باید اثبات شود و آن جرم فقط میتواند تعرض به جان و مال اشخاص دیگری باشد و حتی با این افراد نیز باید بدون تخریب شخصیت برخورد و فقط مجازات متناسب را درباره انها اجرا کرد.

ما دیدیم چگونه انحصار اسلحه در دست حکومت، باعث شد معترضین بی‌دفاع ما مظلومانه به قتل برسند. پس ما خواهان احقاق حق دفاع شخصی هستیم

سفره یکایک ما از تورم روزافزون، هر روز کوچک تر می‌شود. ما خواهان توقف چاپ انواع پول بعنوان علت تورم هستیم و آزادی انتخاب پول برای حفظ ارزش دستاوردهای خود را خواستاریم

ما محرومیت ها و جانفشانی اقوام مختلف خود را در این سالها و در طول اعتراضات دیدیم. ما خواهان برابری حقوقی آنها با سایر مردم هستیم و میخواهیم خودگردانی آنها در امور محلیشان و حقوق محلی و عرفی آنها، اعم از حق‌آبه، به رسمیت شناخته شود. ما دیگر حکومتی تمرکزگرا را قبول نمیکنیم
پا روی دمم نگذار!

بنجامین فرانکلین از رهبران جنبش آزادی آمریکا از استعمار انگلیس و از پدران بنیانگذار ایالات متحده، در سال ۱۷۷۵ در نشریه پنسیلوانیا گزت «مار زنگی» را سمبل روحیه استقلال‌طلبی و آزادگی امریکاییها خواند:

«چشمان این جانور همیشه بازست که نشان‌دهنده هوشیاری اوست. هرگز حمله‌ای را آغاز نمیکند و وقتی خشمگینش کردی هیچوقت تسلیم نخواهدشد. در نگاه اول ترسو و بیدفاع مینماید اما با سلاح کوچکش حریف را از پای در می‌آورد. با این‌حال، قبل از حمله، حتی به دشمنانش، با دُم اش هشدار میدهد و دشمن را از لگدمال کردن خود بر حذر میدارد. آیا من در اشتباهم که چنین تصویری را در روحیه و خصلت آمریکاییها میبینم؟»

ژنرال گدزدِن در همان سال پرچمی طراحی کرد که بلافاصله به نماد مقاومت ایالات متحده علیه استعمار انگلیس تبدیل شد. بر این پرچم زردرنگ یک مار زنگی نقش بسته و عبارت«پا روی دمم نگذار» نوشته شده. این پرچم آخرین هشدار انقلابیون، که عده زیادی از آنها شهروندان عادی و کشاورز و بقال و چقال بودند به بزرگترین امپراطوری تاریخ بود

…و امروز همه میدانیم که پا روی دم مردمان عادی گذاشتن چه عاقبتی داشت

#مهسا_امینی
🆓 @FreemarketEconomy
بازار آزاد
بوی الرحمن جمهوری اسلامی از الرحمن ریال نوشتم حالا که حرفش هست بگم که شخصا بوی الرحمن جمهوری اسلامی رو از این سریال که این شبها از شبکه ۳ پخش میشه میشنوم نه از اونچه در کف خیابونها میگذره. امیرعلی دانشجوی نخبه مهندسیه که میخواد با همکلاسیش الناز یوسفیان…
قسمت آخر سریال پخش شد و سوسیالیسم موفق شد 🥹 ظرفیت تولید کارخونه ۱۰۰٪ افزایش پیدا کرد‌. سوسیالیسم همه جا موفق میشه البته به جز دنیای واقعی 😄 آخی! بیچاره‌ها بعد چهل سال آزمون کردن انواع سیاستهای سوسیالیستی مجبورن واسه دیدن موفقیت توهماتشون پول بدن سریال بسازن بشینن پاش ؛)
با فروپاشی اقتصاد متمرکز بلوک شرق، خواسته و یا ناخواسته، مهر تاییدی بر موفقیت اقتصاد سرمایه‌داری و نظام آزاد بازار گذاشته شد. برداشتن مرزهای اقتصادی نظیر همگرایی‌های منطقه‌ای سرعت یافت و سازمان تجارت جهانی (WTO) با اهدافی بسیار گسترده‌تر از "گات، GAAT" جهت بین‌المللی کردن اقتصاد آزاد وارد صحنه شد.
-محمود توسلی-

نمیتوان کشورهای دیکتاتور مآب را در عرصه سیاست بین‌الملل صرفا به یک سوژه حقوقی موجه تقلیل داد، رسالت آنها سنگ اندازی در مسیر تجارت آزاد و روند دموکراتیک‌سازی است تا شاید از این طریق بتوانند لایه محافظی برای خود و هم کیشانشان ایجاد کنند.

🆓@FreemarketEconomy
2024/09/28 23:25:55
Back to Top
HTML Embed Code: