Telegram Web Link
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

#وحشی_بافقی

@foroogh_shamloo
حالا چگونه بايد شب‌ها پروا كرد
از نجوايی ناپيدا
كه گوش را می برد تا جايی
كه آه باز می آرد تنها؟

آوای بی قرار ماه است آيا
يا كه دلی فرو می ريزد در رؤيا؟
خطی كه می رود از چشم
تا ماه و باز می گردد تا واهمه
تاريكی كه را می آرايد؟

حالا كجاست لب‌هايی كه تنها
وقتی آرام می گيرد
كه بی آرام كرده باشد؟
حالا كجای دنيا آرام‌ست ها؟

#محمد_مختاری

@foroogh_shamloo
سیگاری آتش زدم و یکهو غم بزرگی توی سینه‌ام چنگ انداخت!
مثل سیگاری که ذره ذره تمام می‌شود یا آدم را تمام می‌کند.

#عباس_معروفی

@foroogh_shamloo
‌‌


همه عمر را
عاشق بوده‌ام...
تو خود این را بهتر می‌دانی...
اما هرگز عشقی
چنین پرشور نداشته‌ام...
عشقی که تنها هنر من،
هنر کلام،
در برابر آن بیرنگ می‌شود…

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
رنگ‌ها در رنگ‌ها دویده،
از رنگین‌کمانِ بهاریِ تو
که سراپرده در این باغِ خزان رسیده برافراشته است
نقش‌ها می‌تواند زد
غمِ نان اگر بگذارد.

چشمه‌ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته‌یی در پیراهن،
از انسانی که تویی
قصه‌ها می‌توانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان

#سهراب_سپهری

@foroogh_shamloo
هی...دلبستگی، دلبستگی به زندگانی! زندگانی چه بود؟ ای داد...آدمیزاد آدمیزاد شیر خام خورده! کاش خود می دانست که چیست،که کیست.من که ندانستم،ندانستم.فقط این را دانستم و می دانم که آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است.این را دانستم و می دانم که آدم به آدم است که زنده است؛آدم به عشق آدم زنده است...

#محمود_دولت_آبادی
#کلیدر

@foroogh_shamloo
تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند

#فریدون_مشیری

@foroogh_shamloo
آن‌گاه كه در گذشتم!
از من مركب بساز
و با من سطر به سطر آفرینش‌هایت را بنویس
تا طعمِ جاودانگی را
درونِ حروف‌ات دریابم
و
این‌بار از نو تا ابد
زنده بمانم

#غاده_السمان

@foroogh_shamloo
و جز اینم هنری نیست
که آشیانِ تو باشم،
تختت و تابوتت .
....
#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
اي تپش هاي تن سوزان من
آتشي در سايهء مژگان من

اي ز گندمزارهـا سرشارتر
اي ز زرين شاخه ها پر بارتر

اي در بگشوده بر خورشيدها
در هجوم ظلمت ترديدها

با توام ديگر ز دردي بيم نيست
هست اگر، جزدردخوشبختيم نيست

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
to chera Baz nagashti digar
Amir Maleki
من نمیدانستم معنی هرگز را ...

@foroogh_shamloo
احساس می‌‌کنم
امروز نیازمندِ آنم
که به ‌‌نام بخوانمت.
احساس می‌کنم
نیازمندِ حـروفِ اسـمِ تو هستم.
چون کودکی در شوقِ تکه‌‌ای شیرینی...
دیرزمانی‌ست که نامت را بر تارکِ نامه‌هایم ننوشته ‌ام، خورشیدی بر فراز کاغذ نکاشته‌‌ام که گرمم کند...
امروز که پاییز بر من هجوم آورده و روزن‌‌هایم را در برگرفته احساس می‌کنم که باید بخوانمت...

#نزار_قبانی

@foroogh_shamloo
از صبح‌ های
دور از تو نگویم
که مانند است به اوجِ
چله ی زمستان ...

#علی_سید_صالحی

@foroogh_shamloo
این سرزمین
لبریز انسان‌های به انزوا رسیده‌ای
هست که به تنهایی
نمی توانند دردها
و رنج های خودشان را
درمان کنند.

من تنها هستم کار زیادی هم
از دستم ساخته نیست
ولی باید بروم و با کلامی
یا تکان دادن دستی هم که شده
قدری از دردهاشان بکاهم
دردها بی‌شمارند
درک رنج‌های همدیگر
دنیا را قشنگ می کند.

#بختیار_علی

@foroogh_shamloo
زیباترین حرفت را بگو
شکنجه ی پنهان ِ سکوت ات را آشکاره کن
و هراس مدار از آنکه بگویند
ترانه ای بیهوده می خوانید
چرا که ترانه ی ما
ترانه ی بیهودگی نیست،

چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست
حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید،
به خاطر ِ فردای ما اگر،
بر ماش منتی ست ؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است ...


#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
تو سخن می‌گویی من نمی‌شنوم
تو سکوت می‌کنی من فریاد می‌زنم
با منی با خود نیستم
و بی‌تو خود را در نمی‌یابم .

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
روزی خواهی آمد
که دیگر امید دیدار تو را ندارم
دست سایه‌ام را خواهی گرفت
سایه‌ای خاموش
که به هیچ خورشیدی احتیاج ندارد

با یکدیگر خواهیم رفت
روزی که دنیا جاده‌ای شده
که به هیچ جا نمی‌رسد

#بیژن_جلالی

@foroogh_shamloo
شب به روی جادهٔ نمناک
سایه های ما ز ما گویی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یکدیگر به نرمی پیش می رانند

شب به روی جادهٔ نمناک
در سکوت خاک عطر آگین
نا شکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ما ...
همچو گلهایی که مستند از شراب شبنم دوشین
گویی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هایی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هایی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
2024/11/15 14:45:29
Back to Top
HTML Embed Code: