درود! درود!
به دوستان نزدیک و دور
به دنیاها
،به آفتابها
به ارواح آتشین!
درود بر آنان که روحی سوزان چو خورشید دارند!
درود بر ارواح آفتابگونهی آن کسان که در این کابوسِ خوف در این دریای خروشان مرگ و زندهگی دست در دست یکدیگر نهاده اند!
#یقیشه_چارنتس
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
به دوستان نزدیک و دور
به دنیاها
،به آفتابها
به ارواح آتشین!
درود بر آنان که روحی سوزان چو خورشید دارند!
درود بر ارواح آفتابگونهی آن کسان که در این کابوسِ خوف در این دریای خروشان مرگ و زندهگی دست در دست یکدیگر نهاده اند!
#یقیشه_چارنتس
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
میروم،امانمیپرسم زخويش
ره كجا؟منزل كجا؟مقصودچيست؟
بوسه میبخشم،ولی خودغافلم
كاين دل ديوانه
رامعبودكيست؟
آه،آری،اين منم،اماچه سود
اوكه درمن بود،ديگرنيست،نيست
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
ره كجا؟منزل كجا؟مقصودچيست؟
بوسه میبخشم،ولی خودغافلم
كاين دل ديوانه
رامعبودكيست؟
آه،آری،اين منم،اماچه سود
اوكه درمن بود،ديگرنيست،نيست
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
ای دوست، ای برادر، ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل عام گلها را بنویس….
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل عام گلها را بنویس….
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
شب را با تو سرکردهام
و چون بیدار میشوم، دهانِ تو،
از رؤیاهایت سرمیکشد،
تا طعمِ زمین،
آبِ دریا، خزهی دریایی،
و ژرفای زندگی را به من بخشد،
و بوسهات را میستایم
نمِ سپیدهدمان بر آن
گویی از دریای پیرامونِ من
سر بر کرده است...
#پابلو_نرودا
✦ @foroogh_shamloo ✦
و چون بیدار میشوم، دهانِ تو،
از رؤیاهایت سرمیکشد،
تا طعمِ زمین،
آبِ دریا، خزهی دریایی،
و ژرفای زندگی را به من بخشد،
و بوسهات را میستایم
نمِ سپیدهدمان بر آن
گویی از دریای پیرامونِ من
سر بر کرده است...
#پابلو_نرودا
✦ @foroogh_shamloo ✦
درختی سوخت
دودش، شعری گریان برایِ باغ نوشت.
باغ که سوخت
دودش، داستانی بس غمگین برایِ کوه نوشت.
کوه که سوخت
دودش، قصیدهای اشکآلود برایِ روستا نوشت.
روستا که سوخت
دودش، نمایشنامهای تراژیک برایِ شهر نوشت.
در شهر اما زنی بود
که زیبایی درخت و کوه و روستا و شهر را
یک جا در دل و قامتش داشت.
آنگاه که به خاطر آزادی خودسوزی کرد
دودش، داستانی بی پایان برایِ سرزمین نوشت
#شیرکو_بیکس
✦ @foroogh_shamloo ✦
دودش، شعری گریان برایِ باغ نوشت.
باغ که سوخت
دودش، داستانی بس غمگین برایِ کوه نوشت.
کوه که سوخت
دودش، قصیدهای اشکآلود برایِ روستا نوشت.
روستا که سوخت
دودش، نمایشنامهای تراژیک برایِ شهر نوشت.
در شهر اما زنی بود
که زیبایی درخت و کوه و روستا و شهر را
یک جا در دل و قامتش داشت.
آنگاه که به خاطر آزادی خودسوزی کرد
دودش، داستانی بی پایان برایِ سرزمین نوشت
#شیرکو_بیکس
✦ @foroogh_shamloo ✦
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
#فروغ_فرخزاد
"دکلمه: با صدای فروغ فرخزاد"
✦ @foroogh_shamloo ✦
سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
#فروغ_فرخزاد
"دکلمه: با صدای فروغ فرخزاد"
✦ @foroogh_shamloo ✦
ﻣﻦ هنوز ﮔﺎﻫﯽ
یواشکی خواب تو را می بینم
یواشکی نگاهت می کنم
صدایت می کنم
بین خودمان باشد
اما من هنوز تو را
یواشکی دوست دارم...
#ناظم_حکمت
✦ @foroogh_shamloo ✦
یواشکی خواب تو را می بینم
یواشکی نگاهت می کنم
صدایت می کنم
بین خودمان باشد
اما من هنوز تو را
یواشکی دوست دارم...
#ناظم_حکمت
✦ @foroogh_shamloo ✦
در تاریکی چشمانت را جُستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پُرستاره شد.
تو را صدا کردم
در تاریکترینِ شبها دلم صدایت کرد
و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی.
با دستهایت برایِ دستهایم آواز خواندی
برای چشمهایم با چشمهایت
برای لبهایم با لبهایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.
من با چشمها و لبهایت
اُنس گرفتم
با تنت انس گرفتم،
چیزی در من فروکش کرد
من دوباره در گهوارهی کودکیِ خویش به خواب رفتم
و لبخندِ آن زمانیام را
بازیافتم.
با تنت برای تنام لالا گفتی.
چشمهای تو با من بود
و من چشمهایم را بستم
چرا که دستهای تو اطمینانبخش بود
صدایت میزنم گوش بده قلبم صدایت میزند.
شب گِرداگِردَم حصار کشیده است
و من به تو نگاه میکنم
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پُرستاره شد.
تو را صدا کردم
در تاریکترینِ شبها دلم صدایت کرد
و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی.
با دستهایت برایِ دستهایم آواز خواندی
برای چشمهایم با چشمهایت
برای لبهایم با لبهایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.
من با چشمها و لبهایت
اُنس گرفتم
با تنت انس گرفتم،
چیزی در من فروکش کرد
من دوباره در گهوارهی کودکیِ خویش به خواب رفتم
و لبخندِ آن زمانیام را
بازیافتم.
با تنت برای تنام لالا گفتی.
چشمهای تو با من بود
و من چشمهایم را بستم
چرا که دستهای تو اطمینانبخش بود
صدایت میزنم گوش بده قلبم صدایت میزند.
شب گِرداگِردَم حصار کشیده است
و من به تو نگاه میکنم
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
بهت قول دادم
مثل دیوانهها بار دیگر دوستت نداشته باشم
و همچون گنجشک به سمت درختان بلند سیبت یورش نبرم
و هنگامی که به خواب رفتهای موهایت را شانه نکنم ای گربهی گرانبهای من
بهت قول دادم که اگر همچون یک ستارهی پا برهنه بر من فرود آمدی، بقیهی عمرم را با تو هدر ندهم
بهت وعده دادم جنون سرکشم را افسار کنم
و اما بسیار خوشبختم که من همچنان به گونهای شدیدا افراطی عاشقتم
کاملا مثل بار اول
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
مثل دیوانهها بار دیگر دوستت نداشته باشم
و همچون گنجشک به سمت درختان بلند سیبت یورش نبرم
و هنگامی که به خواب رفتهای موهایت را شانه نکنم ای گربهی گرانبهای من
بهت قول دادم که اگر همچون یک ستارهی پا برهنه بر من فرود آمدی، بقیهی عمرم را با تو هدر ندهم
بهت وعده دادم جنون سرکشم را افسار کنم
و اما بسیار خوشبختم که من همچنان به گونهای شدیدا افراطی عاشقتم
کاملا مثل بار اول
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
از عشق، از شوق، از همه چیز کناره گرفتم. دیگر در جرگه مردهها بشمار میآیم.
#صادق_هدایت
#زنده_بگور
✦ @foroogh_shamloo ✦
#صادق_هدایت
#زنده_بگور
✦ @foroogh_shamloo ✦
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می اید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
#حمید_مصدق
✦ @foroogh_shamloo ✦
من به آوارگی ابر ونسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می اید
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
#حمید_مصدق
✦ @foroogh_shamloo ✦
میتوانم امشب
شعرها بنویسم از همیشه غمگینتر.
دوستش داشتم، او هم گاهی
دوستم میداشت.
#پابلو_نرودا
✦ @foroogh_shamloo ✦
شعرها بنویسم از همیشه غمگینتر.
دوستش داشتم، او هم گاهی
دوستم میداشت.
#پابلو_نرودا
✦ @foroogh_shamloo ✦
بگو دوستم داری تا به قدیسی بدل شوم
بگو دوستم داری تا از کتاب شعرم کتاب مقدس بسازی
تقویم را واژگون میکنم
و فصلها را جابهجا میکنم اگر تو بخواهی
بگو دوستم داری تا شعرهایم بجوشند
و واژگانم الهی شوند
عاشقم باش تا با اسب به فتحِ خورشید بروم
دل دل نکن
این تنها فرصت من است تا بیاموزم
و بیافرینم!
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
بگو دوستم داری تا از کتاب شعرم کتاب مقدس بسازی
تقویم را واژگون میکنم
و فصلها را جابهجا میکنم اگر تو بخواهی
بگو دوستم داری تا شعرهایم بجوشند
و واژگانم الهی شوند
عاشقم باش تا با اسب به فتحِ خورشید بروم
دل دل نکن
این تنها فرصت من است تا بیاموزم
و بیافرینم!
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مُردگان از جای برنخاستند
چرا که امید نمیرفت
فرشتگانی رانندگانِ ارابهها باشند .
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
چرا که امید نمیرفت
فرشتگانی رانندگانِ ارابهها باشند .
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
واپسین شعاع آفتابِ شامگاهی
نشان دهندهی راهیست
که خواهان درنوشتنِ آنم .
ابرهایی که با وزش باد در حرکت است
نشان دهندهی راهیست
که خواهان در نوشتنِ آنم .
خش خش برگها زیر قدمهایام
می گویند: بگذار تا فرو افتی
آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت.
#مارگوت_بیکل
برگردانِ : #احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
نشان دهندهی راهیست
که خواهان درنوشتنِ آنم .
ابرهایی که با وزش باد در حرکت است
نشان دهندهی راهیست
که خواهان در نوشتنِ آنم .
خش خش برگها زیر قدمهایام
می گویند: بگذار تا فرو افتی
آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت.
#مارگوت_بیکل
برگردانِ : #احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
دریچههایِ جهان بستهست
و چشمها همه از روشنی هراساناند
کسی به فکرِ رهایی نیست .
#نادر_نادر_پور
✦ @foroogh_shamloo ✦
و چشمها همه از روشنی هراساناند
کسی به فکرِ رهایی نیست .
#نادر_نادر_پور
✦ @foroogh_shamloo ✦