This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#طریقت_قلب
صدای گوشخراشی در فضا طنین انداخت:
پسر مریم!
تو برخلافِ شریعت عمل میکنی!
عیسی بهآرامی جواب داد:
شریعت، مخالفِ قلبِ من عمل میکند!
آخرین وسوسهی مسیح
#نیکوس_کازانتزاکیس
@FEshragh 🕊
صدای گوشخراشی در فضا طنین انداخت:
پسر مریم!
تو برخلافِ شریعت عمل میکنی!
عیسی بهآرامی جواب داد:
شریعت، مخالفِ قلبِ من عمل میکند!
آخرین وسوسهی مسیح
#نیکوس_کازانتزاکیس
@FEshragh 🕊
🌟
ای سید!
باید سخن کمتر کنی ودر خلوتها وصحراها تنها مراقبه ملاحظه وحدت می کرده باشی
ای سید!
سخن بسیار کردن دل را درجنبش آرد وتفرقه باز دهد واز کسب وحدت ویگانگی غافل سازد
جز به ضرورت حرف مزن وهرچه گویی مختصر گوی واندیشه وحدت را یک لمحه از خود جدا مکن
ای سید!
همیشه حاضر دل باید بود واز گذشته وآینده یاد نباید کرد،وملاحظه وحدت هرگز از دست نباید داد
#جناب_خواجه_حوراء_مغربی
#رساله_نور_وحدت
@FEshragh
ای سید!
باید سخن کمتر کنی ودر خلوتها وصحراها تنها مراقبه ملاحظه وحدت می کرده باشی
ای سید!
سخن بسیار کردن دل را درجنبش آرد وتفرقه باز دهد واز کسب وحدت ویگانگی غافل سازد
جز به ضرورت حرف مزن وهرچه گویی مختصر گوی واندیشه وحدت را یک لمحه از خود جدا مکن
ای سید!
همیشه حاضر دل باید بود واز گذشته وآینده یاد نباید کرد،وملاحظه وحدت هرگز از دست نباید داد
#جناب_خواجه_حوراء_مغربی
#رساله_نور_وحدت
@FEshragh
🌟
تو همانی.. آتمان ، که در درون قلب من است از دانهٔ برنج ریزتر است ، از دانهٔ جو و ارزن نیز ریزتر است. ولی او از زمین بزرگ تر است ، از فضا بزرگتر است ، از کلیهٔ عوالم بزرگتر است. او متحرک است و نامتحرک ، او نزدیک است و دور ، او در درون همهٔ هستی ها است ، او در بیرون همهٔ هستی ها است. آنجا که دوگانگی باشد ، آدمی چیز دیگر می بوید ، چیز دیگر می چشد ، چیز دیگر می اندیشد.. ولی چون همه چیز آتمان گردد ، دیگر چه را بیند ، دیگر چه را بوید ، دیگر که چه گوید چه اندیشد ، آن را که تواند شناخت ، آنکه به یاری او همه چیز شناخته می شود. در واقع اوست آتمان او ادراک ناپذیر است چون او را ادراک می کند.. او تعلق ناپذیر است چون به هیچ چیز دل نمی بندد.. او هرگز نمی میرد ، نابود نمی شود ، دانندهٔ راستین را چگونه میتوان شناخت ای دوست؟
#اوپانیشادها
@FEshragh
تو همانی.. آتمان ، که در درون قلب من است از دانهٔ برنج ریزتر است ، از دانهٔ جو و ارزن نیز ریزتر است. ولی او از زمین بزرگ تر است ، از فضا بزرگتر است ، از کلیهٔ عوالم بزرگتر است. او متحرک است و نامتحرک ، او نزدیک است و دور ، او در درون همهٔ هستی ها است ، او در بیرون همهٔ هستی ها است. آنجا که دوگانگی باشد ، آدمی چیز دیگر می بوید ، چیز دیگر می چشد ، چیز دیگر می اندیشد.. ولی چون همه چیز آتمان گردد ، دیگر چه را بیند ، دیگر چه را بوید ، دیگر که چه گوید چه اندیشد ، آن را که تواند شناخت ، آنکه به یاری او همه چیز شناخته می شود. در واقع اوست آتمان او ادراک ناپذیر است چون او را ادراک می کند.. او تعلق ناپذیر است چون به هیچ چیز دل نمی بندد.. او هرگز نمی میرد ، نابود نمی شود ، دانندهٔ راستین را چگونه میتوان شناخت ای دوست؟
#اوپانیشادها
@FEshragh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک دم بیا و بنشین، ای ترک روی سوسن
می میرم از فراقت، منی قویوب گئدرسن
بسیار جان بدادم تا آمدی به دستم
کس را سخن نباشد، گر قانیمی تؤکرسن
تو حاکمی و سلطان، ما جمله بنده فرمان
امروز روز لطف است، گر الیمی توتارسان
ای معدن لطافت، وی حسن گنج آفت
سرها فدای راهت، اوردان کی سن کئچرسن
از عشق تو فضولی بسیار زار گرید
اکنون چه چاره سازم؟ من آغلارام گولرسن...
شعر : #مولانا_فضولی
اجرا : #قهرمانی
@FEshragh
می میرم از فراقت، منی قویوب گئدرسن
بسیار جان بدادم تا آمدی به دستم
کس را سخن نباشد، گر قانیمی تؤکرسن
تو حاکمی و سلطان، ما جمله بنده فرمان
امروز روز لطف است، گر الیمی توتارسان
ای معدن لطافت، وی حسن گنج آفت
سرها فدای راهت، اوردان کی سن کئچرسن
از عشق تو فضولی بسیار زار گرید
اکنون چه چاره سازم؟ من آغلارام گولرسن...
شعر : #مولانا_فضولی
اجرا : #قهرمانی
@FEshragh
🌟
عشق آسمان است و روح زمین،
یعنی عشق فاعل است و روح قابل،
بدین نسبت میان ایشان
ارتباطی است معنوی،
او این را در میکشد
و این او را بر میکشد،
تا معنی رابطهی او در کشنده است
و این بر کشنده، و آن چه عاشق
به معشوق مایل است
و معشوق به عاشق ناظر است
از این جهت است
و این از فهم اهل علم دور است
و از نظر بصیرت ایشان مستور است.
#عین_القضات_همدانی
@FEshragh
عشق آسمان است و روح زمین،
یعنی عشق فاعل است و روح قابل،
بدین نسبت میان ایشان
ارتباطی است معنوی،
او این را در میکشد
و این او را بر میکشد،
تا معنی رابطهی او در کشنده است
و این بر کشنده، و آن چه عاشق
به معشوق مایل است
و معشوق به عاشق ناظر است
از این جهت است
و این از فهم اهل علم دور است
و از نظر بصیرت ایشان مستور است.
#عین_القضات_همدانی
@FEshragh
Forwarded from نسیمی مکتبی (GH)
🌟
سن منه دلبر یئترسن اوزگهلر یار اولماسین
بیر اولور یار ایکی اولماز، ایکی زنهار اولماسین
باغریمی دوغرار فراقین خاری، ای جنّت گولو
نوبهار اولسون، گول اولسون، آرادا خار اولماسین
دوغرودور یارین یولو ، دوغرو قاییتماز یاردان
کیم کی دوغرو یول واریر ، آنین یئری دار اولماسین
ای منه جنات عدنین باغ و بستانی یوزون
گولدن آنین گلشنی، بی برگ و بی بار اولماسین
توتموشام عشقینله پیمان ، قیلمیشام زولفینله عهد
آندان اوزگه عهدو پیمان ، قول و اقرار اولماسین
یاپیحی حق دیر ، خرابی حق یاپار معمور ائدر
اول یاپان معمورا آیروق ، کیمسه معمار اولماسین
کیم کی دیداریندان اوزگه نسنه ایستر، یا دیله ر
یئتمسین آنین مرادی ، اهل دیدار اولماسین
فرقتین دردی منی بیخواب و گریان ائیلدی
دشمنین عمری توکنسین بختی بیدار اولماسین
زلفونون داریندا، ای جان ، آسیلان منصور ایدی
هر کی منصور اولمادی، زولفونده بر دار اولماسین
چون کی دلبر ، یار اولدو ، ایکی عالمده منه
سندن آیری یار و محبوب ، اوزگه دلدار اولماسین
اولموشام عینین کیبی بیمار، عینیندن جدا
یارب اول نرگسدن اوزگه کیمسه بیمار اولماسین
ای نسیمی، قیلما یارین سیرّینی اغیاره فاش
تا کی یار اولسون بو سیرره محرم، اغیار اولماسین
شعر : #عمادالدین_نسیمی
اجرا : #قهرمانی
@Nasimi771
سن منه دلبر یئترسن اوزگهلر یار اولماسین
بیر اولور یار ایکی اولماز، ایکی زنهار اولماسین
باغریمی دوغرار فراقین خاری، ای جنّت گولو
نوبهار اولسون، گول اولسون، آرادا خار اولماسین
دوغرودور یارین یولو ، دوغرو قاییتماز یاردان
کیم کی دوغرو یول واریر ، آنین یئری دار اولماسین
ای منه جنات عدنین باغ و بستانی یوزون
گولدن آنین گلشنی، بی برگ و بی بار اولماسین
توتموشام عشقینله پیمان ، قیلمیشام زولفینله عهد
آندان اوزگه عهدو پیمان ، قول و اقرار اولماسین
یاپیحی حق دیر ، خرابی حق یاپار معمور ائدر
اول یاپان معمورا آیروق ، کیمسه معمار اولماسین
کیم کی دیداریندان اوزگه نسنه ایستر، یا دیله ر
یئتمسین آنین مرادی ، اهل دیدار اولماسین
فرقتین دردی منی بیخواب و گریان ائیلدی
دشمنین عمری توکنسین بختی بیدار اولماسین
زلفونون داریندا، ای جان ، آسیلان منصور ایدی
هر کی منصور اولمادی، زولفونده بر دار اولماسین
چون کی دلبر ، یار اولدو ، ایکی عالمده منه
سندن آیری یار و محبوب ، اوزگه دلدار اولماسین
اولموشام عینین کیبی بیمار، عینیندن جدا
یارب اول نرگسدن اوزگه کیمسه بیمار اولماسین
ای نسیمی، قیلما یارین سیرّینی اغیاره فاش
تا کی یار اولسون بو سیرره محرم، اغیار اولماسین
شعر : #عمادالدین_نسیمی
اجرا : #قهرمانی
@Nasimi771
Telegram
attach 📎
🌟
و گفت: رسول، عَلَیهِ السّلام، جوانمردی اختیار کرد.
با سخاوت و خُلقِ نیکو بود،
بیخیانت بود،
وا دیدار بود،
راهنمایِ خَلق بود،
بیطمع بود،
شرّ و خیر از خدای دید،
وا خلقَش غَش نبود،
اسیرِ وقت نبود،
هرچه از آن خلق ترسند نترسید،
هرچه خلق بدان امید دارند او نداشت،
به هیچ غرّه نبود.
این جمله صفتِ جوانمردان است. رسول عَلیهِ الصَّلٰوةُ وَ السّلام، دریایی بود بیحدّ که اگر قطرهای از آن بیرون آید همه آفریده غرق شود.
ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
#تذکرةالاولیاء
@FEshragh
و گفت: رسول، عَلَیهِ السّلام، جوانمردی اختیار کرد.
با سخاوت و خُلقِ نیکو بود،
بیخیانت بود،
وا دیدار بود،
راهنمایِ خَلق بود،
بیطمع بود،
شرّ و خیر از خدای دید،
وا خلقَش غَش نبود،
اسیرِ وقت نبود،
هرچه از آن خلق ترسند نترسید،
هرچه خلق بدان امید دارند او نداشت،
به هیچ غرّه نبود.
این جمله صفتِ جوانمردان است. رسول عَلیهِ الصَّلٰوةُ وَ السّلام، دریایی بود بیحدّ که اگر قطرهای از آن بیرون آید همه آفریده غرق شود.
ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
#تذکرةالاولیاء
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معنی رِند با توضیح دکتر #ابراهیمی_دینانی
غُلامِ هِمَّت آنَم که زیرِ چَرخِ کَبُود
زِ هَر چِه رَنگِ تَعَلُّق پَذیرَد آزاد است
#حافظ
@FEshragh
غُلامِ هِمَّت آنَم که زیرِ چَرخِ کَبُود
زِ هَر چِه رَنگِ تَعَلُّق پَذیرَد آزاد است
#حافظ
@FEshragh
🌟
سخنان شمس تبریزی آینه شخصیت او
«مخاطب #شمس»، ابرمرد است، کسی است که مسئول رهبری مردم است! روی سخن شمس، متوجه رهبران است، نه پیروان:
«مرا در این عالم، با عوام، هیچ کاری نیست! برای ایشان، نیامدم! این کسانی که رهنمای عالماند، به حق، انگشت، بر رگ ایشان، مینهم!»
«من شیخ را میگیرم، و مؤاخذه میکنم، نه مرید را! آنگه، نه هر شیخ را، شیخ کامل را! ... »
«#شمس»، تنها به خاطر حرف، حرف نمیزند. وی را تا گفتنی نباشد، و یا تا زمان و مکان را، مناسب نیابد، لب به سخن نمیگشاید .لیکن، هنگامی نیز که ابلاغ پیامی را لازم میشمارد، در خود، چیزی گفتنی، احساس مینماید، آنگاه، بیپروا از مقتضیات زمان و مکان، با احساس مسئولیتی رهبرانه، لب به سخن میگشاید، و مستمع خویش را، از فراسوی قرنها، مخاطب قرار همیدهد:
«چون گفتنی باشد، و همه عالم، از ریش من، درآویزد که مگر نگویم ...
اگرچه بعد از هزار سال باشد، این سخن، بدانکس برسد که من خواسته باشم!»
با این وصف، «شمس»، با اندوه میداند که همواره خواستن، توانستن نیست. وی را، پیوسته «گفتنی»، بیشتر از «گفتار» است! هرچه را که از شمس، شنیدهایم، تمام گفتههای او، به شمار نمیروند. شمس، از گفتنیهای خود، بیشتر از ثلثی را، نگفته است .زیرا اظهار گفتنی نیز ــ هرچند با ارادهای بس نیرومند، به عنوان پشتوانه همراه باشد ــ بدون رعایت هیچ شرط و قید، همواره میسر نیست. زیرا، نخست، عرصه سخن خود، بس تنگتر است، از عرصه معنی . و دیگر آنکه، در جهان شمس:
«هنوز ما را، اهلیت گفت، نیست!
کاشکی اهلیت شنیدن بودی! تمام ــ گفتن»، میباید، و «تمام ــ شنودن»؟
اما سوکمندانه :
بر دلها، مُهر است
بر زبانها، مُهر است!
و بر گوشها، مُهر است!»
#خط_سوم
#دکترناصرالدین_صاحب_الزمانی
@FEshragh
سخنان شمس تبریزی آینه شخصیت او
«مخاطب #شمس»، ابرمرد است، کسی است که مسئول رهبری مردم است! روی سخن شمس، متوجه رهبران است، نه پیروان:
«مرا در این عالم، با عوام، هیچ کاری نیست! برای ایشان، نیامدم! این کسانی که رهنمای عالماند، به حق، انگشت، بر رگ ایشان، مینهم!»
«من شیخ را میگیرم، و مؤاخذه میکنم، نه مرید را! آنگه، نه هر شیخ را، شیخ کامل را! ... »
«#شمس»، تنها به خاطر حرف، حرف نمیزند. وی را تا گفتنی نباشد، و یا تا زمان و مکان را، مناسب نیابد، لب به سخن نمیگشاید .لیکن، هنگامی نیز که ابلاغ پیامی را لازم میشمارد، در خود، چیزی گفتنی، احساس مینماید، آنگاه، بیپروا از مقتضیات زمان و مکان، با احساس مسئولیتی رهبرانه، لب به سخن میگشاید، و مستمع خویش را، از فراسوی قرنها، مخاطب قرار همیدهد:
«چون گفتنی باشد، و همه عالم، از ریش من، درآویزد که مگر نگویم ...
اگرچه بعد از هزار سال باشد، این سخن، بدانکس برسد که من خواسته باشم!»
با این وصف، «شمس»، با اندوه میداند که همواره خواستن، توانستن نیست. وی را، پیوسته «گفتنی»، بیشتر از «گفتار» است! هرچه را که از شمس، شنیدهایم، تمام گفتههای او، به شمار نمیروند. شمس، از گفتنیهای خود، بیشتر از ثلثی را، نگفته است .زیرا اظهار گفتنی نیز ــ هرچند با ارادهای بس نیرومند، به عنوان پشتوانه همراه باشد ــ بدون رعایت هیچ شرط و قید، همواره میسر نیست. زیرا، نخست، عرصه سخن خود، بس تنگتر است، از عرصه معنی . و دیگر آنکه، در جهان شمس:
«هنوز ما را، اهلیت گفت، نیست!
کاشکی اهلیت شنیدن بودی! تمام ــ گفتن»، میباید، و «تمام ــ شنودن»؟
اما سوکمندانه :
بر دلها، مُهر است
بر زبانها، مُهر است!
و بر گوشها، مُهر است!»
#خط_سوم
#دکترناصرالدین_صاحب_الزمانی
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانا! نظری در دل درویشم کن
یا چارهٔ جان چاره اندیشم کن
این میدانم که خاک میباید شد
گر خاک کنی خاک ره خویشم کن
#عطار_نیشابوری
@FEshragh
یا چارهٔ جان چاره اندیشم کن
این میدانم که خاک میباید شد
گر خاک کنی خاک ره خویشم کن
#عطار_نیشابوری
@FEshragh
🌟
حکایت شیخ بایزید
و آن قلّاش که او را حدّ میزدند:
بایزید از بازار صرافان میگذشت،
مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز)
را آنجا حدّ میزدند و او دم نمیزد
و با هر تازیانهای میخندید.
بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او جاری بود،پیش رفت و پرسید:
راستی چگونه بود ناله نمیکردی و
می خندیدی؟
گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار
ایستاده بود و نظاره میکرد
و من به او مینگریستم
و از درد آگاه نبودم و هیچ نمیفهمیدم.
چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور
که بود ای شیخ معشوق من از دور
ستاده بود جایی بر کناره
نبودش هیچکاری جز نظاره
چو من میدیدمش استاده در راه
نبودم آن زمان از درد آگاه
ستاده بهرِ من معشوق بر پای
چگونه من نباشم پای بر جای...؟!
#الهینامه
#عطار
@FEshragh
حکایت شیخ بایزید
و آن قلّاش که او را حدّ میزدند:
بایزید از بازار صرافان میگذشت،
مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز)
را آنجا حدّ میزدند و او دم نمیزد
و با هر تازیانهای میخندید.
بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او جاری بود،پیش رفت و پرسید:
راستی چگونه بود ناله نمیکردی و
می خندیدی؟
گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار
ایستاده بود و نظاره میکرد
و من به او مینگریستم
و از درد آگاه نبودم و هیچ نمیفهمیدم.
چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور
که بود ای شیخ معشوق من از دور
ستاده بود جایی بر کناره
نبودش هیچکاری جز نظاره
چو من میدیدمش استاده در راه
نبودم آن زمان از درد آگاه
ستاده بهرِ من معشوق بر پای
چگونه من نباشم پای بر جای...؟!
#الهینامه
#عطار
@FEshragh
بهانه مجوی!
قدم در راه نِه و راه رو ...
چشم را برای دیدن نِه و دل را برای اندوه ...
#مجالس
#احمد_غزالی
@FEshragh
قدم در راه نِه و راه رو ...
چشم را برای دیدن نِه و دل را برای اندوه ...
#مجالس
#احمد_غزالی
@FEshragh
🌟
اسکندر از این جهان رفت و به خاک سپرده شد. اسکندر تبدیل به خاک شد. از خاک میتوان گِل ساخت و با آن آیا نمیتوان سوراخ بشکهی آبجو را گرفت؟
قیصر بزرگ مُرد و مبدّل به خاک شد؛ و خاکش سوراخی را پُر میکند تا جلو باد را بگیرد. آه که آن قطعه خاکی که تمام دنیا را میلرزاند، اکنون وصلهی دیواری شود که جبران خرابی زمستان بکند!
#ویلیام_شکسپیر
#هملت
@FEshragh
اسکندر از این جهان رفت و به خاک سپرده شد. اسکندر تبدیل به خاک شد. از خاک میتوان گِل ساخت و با آن آیا نمیتوان سوراخ بشکهی آبجو را گرفت؟
قیصر بزرگ مُرد و مبدّل به خاک شد؛ و خاکش سوراخی را پُر میکند تا جلو باد را بگیرد. آه که آن قطعه خاکی که تمام دنیا را میلرزاند، اکنون وصلهی دیواری شود که جبران خرابی زمستان بکند!
#ویلیام_شکسپیر
#هملت
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیست وهفتم شهریور،
روز بزرگداشت استاد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار ملک شعر وادب ایران گرامی باد)
شهریار ناگزیرِ شعر فارسی است. ما اگر شهریار را نداشتیم، چیز مهمی را کم داشتیم ولی اگر رهی[معیّری] و امیری [فیروزکوهی] و... را نداشتیم به جای آنها از صائب و سعدی و امثال آنها به راحتی بهره میبردیم.
#دکتر_شفیعی_کدکنی
با چراغ و آینه، ص۴۷۶
@FEshragh
روز بزرگداشت استاد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار ملک شعر وادب ایران گرامی باد)
شهریار ناگزیرِ شعر فارسی است. ما اگر شهریار را نداشتیم، چیز مهمی را کم داشتیم ولی اگر رهی[معیّری] و امیری [فیروزکوهی] و... را نداشتیم به جای آنها از صائب و سعدی و امثال آنها به راحتی بهره میبردیم.
#دکتر_شفیعی_کدکنی
با چراغ و آینه، ص۴۷۶
@FEshragh
🌟
ای درویش!
دوستی پادشاهی و وزیری و خواجگی و رئیسی و پیشوایی ؛ و شیخی و واعظی و قاضیئی و مدرسی و مانند این جمله درهای دوزخ اند.
و نادان همه روز در سعی آن باشد که درهای دوزخ بر خود بزرگ تر و فراخ تر کند.
و دانا آن کس است که درهای دوزخ بر خود تنگ تر می کند ، و بر خود می بندد. و بستن درهای دوزخ بر خود ترک جاه است.
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
@FEshragh 🕊
ای درویش!
دوستی پادشاهی و وزیری و خواجگی و رئیسی و پیشوایی ؛ و شیخی و واعظی و قاضیئی و مدرسی و مانند این جمله درهای دوزخ اند.
و نادان همه روز در سعی آن باشد که درهای دوزخ بر خود بزرگ تر و فراخ تر کند.
و دانا آن کس است که درهای دوزخ بر خود تنگ تر می کند ، و بر خود می بندد. و بستن درهای دوزخ بر خود ترک جاه است.
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
@FEshragh 🕊
🌟
عـݜـق شعله کوچک و سوزانی است که در مرکز قلب آغاز میشود و آرام آرام به اطراف رخنه میکند و هر آنچه را که در سر راهش باشد میسوزاند هیچ چیز نمیتواند عشق را مانع شود .و حتی آنگاه که به نظر میرسد اطفاء شده باشد از گوشهای دیگر سر بر میآورد و همچنین است در خصوص آزادی...
#بیگانه_ای_بر_لب_رودخانه
#پال_توئیچل
@FEshragh
عـݜـق شعله کوچک و سوزانی است که در مرکز قلب آغاز میشود و آرام آرام به اطراف رخنه میکند و هر آنچه را که در سر راهش باشد میسوزاند هیچ چیز نمیتواند عشق را مانع شود .و حتی آنگاه که به نظر میرسد اطفاء شده باشد از گوشهای دیگر سر بر میآورد و همچنین است در خصوص آزادی...
#بیگانه_ای_بر_لب_رودخانه
#پال_توئیچل
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راز مدیتیشن این است
بنشینی
خیلی ساده
بدون هدف
بدون میل به چیزی شدن
بدون میل به دست آوردن چیزی
بدون هیچ عقیده خاصی
بدون دلواپسی برای گذشته یا آینده
بدون تمرکز بر هیچ چیزی
فقط بنشینی و بنشینی و بنشینی....
آنگاه ...
همه چیز را دریافت خواهی کرد
اگر مطلقاً خالی باشی، میتوانی همه هستی را در خود جای دهی
خالی، موقعیت ذهنی است که به هیچ چیز وابسته نیست.
#تایزن_دشی_مارو
@FEshragh
بنشینی
خیلی ساده
بدون هدف
بدون میل به چیزی شدن
بدون میل به دست آوردن چیزی
بدون هیچ عقیده خاصی
بدون دلواپسی برای گذشته یا آینده
بدون تمرکز بر هیچ چیزی
فقط بنشینی و بنشینی و بنشینی....
آنگاه ...
همه چیز را دریافت خواهی کرد
اگر مطلقاً خالی باشی، میتوانی همه هستی را در خود جای دهی
خالی، موقعیت ذهنی است که به هیچ چیز وابسته نیست.
#تایزن_دشی_مارو
@FEshragh
🌟
ذوالنّون مصری قدس الله روحه گفته است علامت اخلاص سه چیز است:
اول آنکه مدح و ذمّ خلق پیش او یکسان باشد،
دوم آنکه اعمال اگرچه بسیار کند، از یاد خود فراموش کند،
سوم آنکه طالب ثواب نباشد در آخرت.
شیخ را گفتم کس باشد که از بندِ هر چه دارد برخیزد؟
شیخ گفت: کس واقعی آن کس بود.
گفتم: چون او هیچ ندارد، زندگانی به کدام اسباب کند؟!
شیخ گفت: آن کس که این اندیشید هیچ ندهد، اما آن کس که همه بدهد، این نیندیشد.
ذوالنّون مصری رحمةالله علیه پیغام فرستاد به بایزید بسطامی رحمةالله علیه که بدانمقدار که بخفتم، قافله بگذشت.
وی را جواب داد که: مرد آنست که همۀ شب بخسبد و بامداد پیش از قافله به منزل رسد.
#عوارف_المعارف
گفتم ای پیر، این چشمه زندگانی کجاست؟ گفت در ظلمات، اگر آن را می طلبی خضروار پای افزار در پای کن و راه توکل در پیش گیر تا به ظلمات رسی.
#عقل_سُرخ
#سهروردی
@FEshragh
ذوالنّون مصری قدس الله روحه گفته است علامت اخلاص سه چیز است:
اول آنکه مدح و ذمّ خلق پیش او یکسان باشد،
دوم آنکه اعمال اگرچه بسیار کند، از یاد خود فراموش کند،
سوم آنکه طالب ثواب نباشد در آخرت.
شیخ را گفتم کس باشد که از بندِ هر چه دارد برخیزد؟
شیخ گفت: کس واقعی آن کس بود.
گفتم: چون او هیچ ندارد، زندگانی به کدام اسباب کند؟!
شیخ گفت: آن کس که این اندیشید هیچ ندهد، اما آن کس که همه بدهد، این نیندیشد.
ذوالنّون مصری رحمةالله علیه پیغام فرستاد به بایزید بسطامی رحمةالله علیه که بدانمقدار که بخفتم، قافله بگذشت.
وی را جواب داد که: مرد آنست که همۀ شب بخسبد و بامداد پیش از قافله به منزل رسد.
#عوارف_المعارف
گفتم ای پیر، این چشمه زندگانی کجاست؟ گفت در ظلمات، اگر آن را می طلبی خضروار پای افزار در پای کن و راه توکل در پیش گیر تا به ظلمات رسی.
#عقل_سُرخ
#سهروردی
@FEshragh