Telegram Web Link
مصطفی ملکیان در ده‌سالگی تأسیس دین‌آنلاین
<unknown>
🔻به مناسبت دهمین سال تأسیس دین آنلاین برگزار شد:
⭕️ تأملی در نواندیشی و روشنفکری دینی در ایران معاصر

▫️با همکاری باشگاه اندیشه

با سخنرانی:
✔️مصطفی ملکیان
✔️ حسین هوشمند
✔️امیرمازیار
✔️و با حضور آنلاین و سخنرانی عبدالکریم سروش

👤دبیر نشست: نورا نوری صفت

⏱️شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲


🆔@dinonline
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خداحافظ شاعر خوب... احمد رضا احمدی...

«از قلب بیمارم می‌خواهم تا آمدن تو بتپد
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را می‌گذرانم
مرا نه شِکوِه است
نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگ‌های زرد پاییزی را شماره می‌کنم
که دارند از پاییز جدا می‌شوند
و به زمستان متصل می‌شوند

برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز می‌توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد»
(احمدرضا احمدی)
🍃 هر دین‌داری که در تزکیه‌ی نفس از دین خود بهتر از دیگری استفاده کند، دینی برتر از آن دیگری دارد.

«... برای هر یک از شما آیین و راه روشنی قرار داده‌ایم. و اگر خدا می‌خواست، بی‌گمان شما را امّتی یگانه می‌ساخت، ولی (چنین نکرد) تا در آنچه به شما داده آزمایشتان کند، پس در کارهای خوب از هم پیشی گیرید، بازگشت همگی‌تان تنها به سوی خداست، آنگاه شما را در آنچه در آن اختلاف می‌کردید، آگاه خواهد ساخت» (قرآن، بخشی از آیه‌ی مائده ۴۸، ترجمه‌ی محمد علی کوشا)

#کثرت‌انگاری

@farhadshafti
🔹 قرآن‌سوزی؛ زمینه و زمانه

با حضور:
جواد حیدری
فرهاد شفتی
احمد صدری
حسین قاضیان
امیر مازیار
علی محمودی
یاسر میردامادی


     July 15, 02:00  PM EDT
شنبه ۱۴۰۲/۰۴/۲۴
ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تهران

کلاب حلقه دیدگاه نو

https://www.clubhouse.com/invite/4dbuXaw44BOr8Zq7nvBokyeqJYL5urL6zw5:r3LfzaZfeGL-RKHOnK-YgcagETiUdLaTbGTgBT_bN2M
خدای گریزان و تمرین حضور

خدا در حیات ما، به‌ویژه حیات راززدایی‌شده‌ی مدرن، مفهومی گریزان است. یعنی در وضعیت عادی خدا به‌ آسانی در زندگی غایب می‌شود و چشم علم‌زده، چشم روزمره‌نگر، چشم مبدأگریز، چشم غایت‌گریز، چشم برق‌زده، چشم پُر، چشم سطحی، ما را از اندیشه و احضار او دور می‌کند. به عبارت دیگر، زندگی عادی‌مان را اگر به عادی‌بودنش رها کنید، خدا بی‌حضور و ‌بی‌یاد و بی‌نام خواهد بود. از این رو می‌گویم خدا در زندگی روزمره، وجود و مفهومی گریزان است. یعنی تأسف‌بار می‌تواند حتی تا حد فرضیه‌ای در کنار دیگر فرض‌ها، در ذهن ما پایین بیاید، که اگر بود بود، نبود هم نبود.

اینها کسر شأن حضرت باری نیست، خودِ تصویر خدا در بیان‌های الهیاتی نیز تصویری غیور و گران دارد که به معنایی به آسانی و دم‌دست در نزد من و شما حاضر نمی‌شود. در بهترین حالت برقی از ایشان در حیات ما روشن می‌شود و چشمی را خیره می‌کند و بلافاصله ممکن است عادت و تکرار و فراموشی جایش را بگیرد. او در این نگاه لیلا و دلبری‌ست که به اختیار خود، جلوه‌گری می‌کند و با شتاب هم رو می‌بندد. همچو ماه نویی باریک و کوتاه، جلوه‌گر و دلبرانه، می‌آید، ولی به سرعت هم می‌رود.

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر...

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی
بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی...

این تعریف درست در نقطه‌ی مقابل انتظار حضور آسان و خورشیدگونه‌ی خدا در زندگی است. انتظاری که خیلی‌ها را به محض سرنرسیدن دست و روی، به هم‌نظری با دیدگاه کسوف و سکوت خدا می‌کشاند. بله، به معنایی خدا از رگ گردن به زندگی ما نزدیک‌‌تر است، ولی آن وقتی است که عزمی و تمرینی از ما برای رفتن به سویش وجود داشته باشد. این یعنی به محض آنکه ما برخیزیم، پیش از برخاستن، به او می‌رسیم. ولی نه به معنای آن است که ما برای احضارش در زندگی و لحظاتمان نیاز به تمرین و ممارست و محاسبه و مراقبه نداریم. گویا ماجرا بالعکس است و ما به سرعت در کسوف و سکوت می‌رویم، نه او.

من توصیه به «ذکر فراوان و پیوسته» خدا را از این نظر می‌فهمم. یعنی کافی نیست که در قلب به یاد خدا باشید، بلکه تمرین کنید که با ورزه‌های روزانه و عادت‌های مکرر بیرونی هم خدا را حتی در بُعد زبانی احضار کنید و در لحظه‌های عادی زندگی جای دهید. یکی از وجوه این یاد، همراه‌کردن آن با تجربه‌ی بی‌نظیر و یگانه‌ی شُکر است؛ یعنی مثلا اگر نسیم خوش صبحی بر صورتتان می‌وزد، اگر طعم شیرین قدرت حافظه‌تان را می‌چشید، دستانتان اگر در مهارتی یدی به خوبی کار می‌کنند، طعم محبت و رابطه‌ی عاطفی دلاویزی را اگر با همسر یا والدینتان تجربه می‌کنید، توفیق تماشای باشکوه طلوعی را اگر دارید، طعم خوش میوه‌ی تابستانی شیرینی را اگر می‌چشید... یاد خدا را به شُکر او پیوند بزنید. همزمان در زبان و دل. آن‌وقت است که خدای گریزان و غیور، خدای ساکن و حاضر می‌شود. آن‌وقت است که گوهرِ گوهرِ مبارکِ سلوک‌های معنوی در مُشت روزمره‌ی ما خواهد بود و با ما خواهد نشست و با ما برخواهد خاست. آن‌وقت است که جانِ جانِ توصیه‌های معنوی که حضور پُرشرف خداست، در حیات کم‌رمق و خشک و خطی ما، حاضر خواهد شد.

#تاملات
@Hamesh1
Forwarded from کانال خبری جمعیت خیریه غدیر (heydar samirkaram)
سلسله نشست‌های هم‌اندیشی

تبادل نظر و پرسش و پاسخ
فرهاد شفتی
نشست دوم: 10:00 شب، چهارشنبه :28 تیر
موضوع سخن آغازین در این نشست:«نسبت پیامبری و هدایت» و 'آیا هدایت الهی منوط به ارسال پیامبران است؟'»
عزیزانی که تمایل دارند در جلسه حضور یابند از طریق لینک زیر می توانند با گزینه میهمان وارد شوند:
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
Audio
42MB
نشست دومِ هم‌اندیشی در موضوع «نسبت پیامبری و هدایت» پیوست است. در این نشست به این پرسش پرداختیم: آیا هدایت الهی منوط به ارسال پیامبران است؟

@farhadshafti
🔻پاسخ‌اندیشی برای ده پرسش مصطفی ملکیان
فرهاد شفتی

✔️استاد گرامی مصطفی ملکیان در دهمین سالگرد تأسیس دین‌آنلاین در نشست “تأملی در نواندیشی دینی در ایران معاصر”، 10 تیرماه 1402، ده پرسش را برای تفکر در نواندیشی دینی مطرح کردند. با توجه به مقدمه‌ای که ایشان درباره طرح این پرسش‌ها بیان کردند و به تعبیر من “التزام به معنی ظاهری متن مقدس” را انگیزه این پرسش‌ها دانستند، خود را مخاطب این پرسش‌ها نمی‌بینم، اما سنجیدگی و بنیادی بودن آنها من را بر آن داشت تا این فرصت را گرامی بدارم و دیدگاهی از دین و دین‌داری را در میان آورم که حداقلّ برای من راه پاسخ به اینگونه پرسش‌ها را آشکارتر می‌کند. می‌دانم که ایشان این پرسش‌ها را بیشتر برای باز کردن راه اندیشه مطرح کرده‌اند و خود برای تمام این پرسش‌ها پاسخ‌هایی به سود و یا به زیان نواندیشی دینی دارند و در برخی سخنان خود آنها را به بحث گذاشته‌اند. این نوشتار نیز جویای بیش از این نیست. آنچه می‌آید طرح یک دیدگاه به بهانه پاسخ به این پرسش‌هاست و از همین روی در عنوان این نوشتار ترکیب خودساخته “پاسخ‌اندیشی” را آورده‌ام. این‌ها پرسش‌هایی کم‌مایه نیستند که آتش نقدشان با دریافت پاسخی فروکش کند. هدف این پاسخ‌ها نه قانع کردن که فرا افکندن طرحی برای اندیشیدن به این پرسش‌هاست، که توسن اندیشه اهل خرد با پاسخ این و آن نخواهد آرامیدن.
در این نوشتار به دنبال آوردن یک جستار پژوهشی نیستم. رویکرد من به این پرسش‌ها رویکردی فردی و درون‌نگراست، یعنی اگر این اقبال را داشتم که با اندیشمند گرامی ملکیان در قهوه‌خانه‌ای هم‌کلام ی ‌ای می‌شدم و اگر او من را با این پرسش‌ها به چالش می‌کشید، من در گفتگوی صمیمانه‌ای که با او داشتم چه پاسخی به این پرسش‌ها می‌دادم. فراوانی ضمیر متکلّم در این نوشتار و ارجاع مکرّر به نوشته‌ها و گفتارهای خود، و کم‌شماری ارجاع به منابع دیگر از همین رویکرد نشأت می‌گیرد. من از طرف کسی یا برای کسی به این پرسش‌ها پاسخ نمی‌دهم. دیدگاهی را مطرح خواهم کرد که پیش از این نیز در نوشتارها و گفتارهایی به سویه‌های گوناگونِ آن پرداخته‌ام، و نیک می‌دانم که هم در باور سنتی و هم در نواندیشی دینی نقدهای فراوان به دیدگاه‌های اینگونه مطرح می‌شود. باور دارم که طرح دیدگاه‌های ناهمسان، به شکل پرسش یا پاسخ، به پرمایگی اندیشه دینی یاری می‌دهد.
در این مقدمه همچنین خواستم بیان کنم که از کدام منظر به دین نگاه می‌کنم، درون‌دینی یا برون‌دینی. واقعیت این است که از زمانی که دل‌بسته کثرت‌انگاری دینی و وحدت‌گراییِ معنویت‌خواهی ادیان شده‌ام، در اینکه دیدگاه خود را درون‌دینی بنامم یا برون‌دینی درمانده‌ام. با نگاه درون‌دینی، نیم‌نگاهی نیز به برونِ دین دارم و با نگاه برون‌دینی همچنان امتداد نگاهم به درون دین است. این نوشته نیز بر مبنای همین رویکرد پیوسته در بین درون و برون دین در آمد و شد است.
ده پرسش ملکیان به یکدیگر پیوند دارند و همانگونه که ایشان توضیح دادند، هر پرسش به فرض پاسخ یافتنِ پرسش‌های پیشین آمده است. من در هنگام اندیشیدن در پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها آسان‌تر یافتم که پرسش‌های ده‌گانه را به چهاردسته تقسیم کنم و به هر دسته عنوانی بدهم. به همین سبب ترتیب پرسش‌ها از یک تا ده نخواهد بود. برای هر دسته از پرسش‌ها، پیش‌فرض یا پیش‌فرض‌هایی را که به نظر سنگ‌بنای آن دسته پرسش است آورده‌ام. می‌دانم که ملکیان نیز کاملاً به این پیش‌فرض‌ها آگاه است. در ادامه این نوشتار این چهاردسته پرسش را یک به یک مطرح می‌کنم. برای اطمینان از دقت در برداشت این پرسش‌ها، عین کلمات ملکیان را، با حفظ شکل محاوره‌ای آنها، همراه با یادداشتی از دقیقه آغاز مطرح کردن هر پرسش می‌آورم. دقیقه‌ها بر مبنای فایل صوتی منتشر شده در کانال تلگرامی دین‌آنلاین است.[1] پاسخ‌های من به مناسبت رنگ درون‌دینی یا برون‌دینی خواهند یافت اما گمانم این است که پاسخ‌های درون‌دینیِ مطرح شده برای بسیاری از دیگر ادیان و مسلک‌های معنوی نیز صادق‌اند.
 
فهرست عناوین
دسته پرسش اول: در باب التزام به دین
دسته پرسش دوم: در باب نسبت دین با عقلانیت و اخلاق
دسته پرسش سوم: در باب حجیت کتابِ مقدس
دسته پرسش چهارم: در باب سازگاری درونی و بیرونی کتاب مقدس
📎 پيوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین
https://www.dinonline.com/41652/


🆔 @dinonline
دوستانی که درباره‌ی این نوشتار ☝️ نقد، یا ابهام، یا پرسشی دارند که مایل‌اند با من در میان بگذارند می‌توانند از این ایمیل استفاده کنند. از نظرات شما بهره خواهم برد و اگر نکته یا پاسخی به نظرم بیاید با شما در میان خواهم‌ گذاشت یا هم‌رسان خواهم کرد:
[email protected]
در این گفتار 👆 برداشتی از آخرین نامه‌ی امام حسین از کربلا (بر مبنای روایت) را مطرح و پی‌آمدهای معرفتی و کاربردی آن را در جامعه‌ی امروز بررسی خواهم کرد. در این بررسی، با نگاهی نقادانه، به نسبت "دنیا و آخرت" با "شکل و محتویِ دین" توجه می‌کنم.
دنیای نبوده‌ی حسین 👆
(خانه‌‌ی فرهنگی غدیر، ۶ مرداد ۱۴۰۲)

🍃 در بخشی از این گفتار توضیح دادم که امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین در راه آن شهید شد متوجه وضعیت نابسامان و غیراخلاقی حکومت بنی‌امیّه بود.

🍃 محمد الغزالی مصری (وفات ۱۳۷۵) در کتاب "الاسلام و الاستبداد السیاسی" (نشر نهضت مصر، چاپ ۶، ص. ۱۷۵-۱۷۸)، در هفت بند نابسامانی اخلاقی حکومت بنی‌امیّه را برمی‌شمرد. محمد حسینی شاهرودی در مقاله‌ی " امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (ع)" (حصون، ۱۳۸۳، ش. ۲) این هفت بند را اینگونه ترجمه می‌کند:

۱ - خلافت از مسیر خود خارج شد، و به صورت حکومت فردى و پادشاهى در آمد.

۲ ـ این احساس که جامعه و امت مصدر قدرت و سلطه حاکم است و امراء و زمام‌داران نایب مردم و خادم جامعه هستند ضعیف شد، و حکام، صاحب سیادت مطلقه؛ و ریاست بى‌قید و شرط شدند و مردم و جامعه را اتباع خود قرار دادند. حاکم فرمان‌فرماى مطلق، و مردم تابع اشاره او بودند.

۳ ـ مردمانى مرده ضمیر و جوانانى کم عقل و بى‌بهره از معارف اسلامى و گستاخ در معصیت، مقام خلافت را اشغال کردند.

۴ ـ مصارف خوشگذرانى‌هاى خلفا و بستگان و ستایش گویانشان ازبیت‌المال برداشت مى شد، و در آمدهاى بیت‌المال در رفع حوائج فقرا و مصالح امت صرف نمى‌گردید.

۵ ـ عصبیت جاهلیت، و مفاخر قبیله‌اى، فامیلى و نژادى که اسلام به شدت با آن مبارزه دارد تجدید شد و برادرى و وحدت اسلامى به تفرقه و تشتت مبدل گردید. عرب به قبائل متعدد تقسیم گردید و میان عرب و سایر مللى که قبلاً اسلام اختیار کرده بودند، کینه و جدائى واقع شد. حکومت مستبد بنى‌امیه این اختلافات رابه مصلحت خود مى‌دانست و به آتش این منازعات دامن مى‌زد. و از این قبیله بر ضد آن قبیله انتصار مى‌جست.

۶ ـ اخلاق حسنه، تقوا و فضیلت، از ارزش و اعتبار افتاد، زیرا ریاست وپیشوائى مردم به دست افرادى بى‌شرف، و پست، و بى‌حیا افتاد، و معلوم است که وقتى زمامداران از شرف و حیا بى‌بهره باشند، و به عفت و پارسائى اهمیت ندهند، این صفات از بین مى‌رود.

۷ ـ حقوق و آزادی‌هاى افراد پایمال شده و کارمندان سازمانهاى دولتى بنى‌امّیه، از هیچ گونه تجاوز به حقوق مردم باک نداشتند، مى‌کشتند و به زندان مى‌انداختند. تنها عدد کسانى که حجاج در غیر جنگها کشت به صد و بیست هزار نفر رسید.

#حسین
@farhadshafti
2024/11/16 05:50:49
Back to Top
HTML Embed Code: