Telegram Web Link
تفسیر قرآنِ هوش مصنوعی!

🍃 امکانِ ChatGPT  دانشگاه‌ها را کلافه کرده است. این برنامه‌ی هوش مصنوعی به دانشجویان امکان می‌دهد که پاسخ پرسش‌ها و گزارش‌های دانشجویی را با تایپ یک یا دو سه جمله‌ی پرسشی یا امری در ChatGPT به نحو مطلوبی تهیه کنند. تا جایی که می‌دانم در حال حاضر هیچ راهی برای تشخیص قطعی چنین تقلبی وجود ندارد.

🍃 البته کاربرد اصلی ChatGPT تقلب نیست. اگر درست از آن استفاده شود مشاور خوبی است برای دادن اطلاعات اولیه‌ی یک پرسش  پژوهشی. این مشاور خوب اما همیشه نیز قابل اعتماد نیست. برنامه مانند جستجوگر اینترتنی عمل نمی‌کند، بلکه از فرآیندهای پیچیده‌ی پردازش داده‌ها و الگوریتم‌های منطقی استفاده می‌کند تا به پاسخی برسد. اگرچه این باعث قدرت و وسعت برنامه می‌شود اما امکان اشتباه را نیز بالا می‌برد و گاه به خبط‌هایی خنده‌دار منجر می‌شود، مثلا نام بردن از کتابی که وجود ندارد یا اشتباه در معرفیِ حوزه‌ی تخصصی افرادِ مشهور.

🍃 با این حال با دریافت مداوم اطلاعات کاربری، برنامه رو به پیشرفت است و برنامه‌های رقیب نیز در حال ورود به بازار هستند و انتظار این است که هوش مصنوعی در آینده‎‌ی نزدیک، شبیه به یک استاد مشاور یا همه‌چیزدانِ هوشمند (نه فقط همه‌چیزدان، مانند ویکی‌پدیا) دستیاری زبردست و رایگان برای کاربران باشد. ChatGPT فعلا در زبان فارسی خوب عمل نمی‌کند و جملات بی‌معنی زیاد می‌آورد اما به زبان انگلیسی، و احتمالا دیگر زبان‌های اروپایی، قوی عمل می‌کند.

🍃 من در ایام گذشته اوقات جالبی با ChatGPT داشتم. گاه پاسخ‌هایش را تحسین می‌کردم و گاه به بلاهتش می‌خندیدم. در موضوعاتی متنوع آن را تجربه کردم. به نظرم رسید برای این کانالِ تلگرامی نیز تجربه‌ای کنم:
از ChatGPT خواستم آیه‌‎‌ای از قرآن بیاورد و آن را شرح دهد. آیه‌ی آل‌عمران ۱۹۰، ۱۹۱ را آورد (إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...). سپس نوشتم که به آن نقل قولی از ابن‌عربی اضافه کند، به انجیل هم اشاره کند و به مناسبت نکته‌ای مرتبط از فلسفه‌ی یونان نیز بیاورد. حاصل را در گوگل-ترنسلیت فارسی کردم. نتیجه این شد که به نظرم برای یک هوش مصنوعیِ نامسلمان که در ابتدای راه است بد نیست:

ا
«در طراحی پیچیده و تعادل موجود در آفرینش آسمان ها و زمین، از جمله مدار دقیق و چرخش زمین که امکان تناوب روز و شب را فراهم می کند، نشانه های روشنی برای صاحبان درک است.

مطالعه‌ی نجوم و اخترفیزیک وسعت و پیچیدگی جهان و قوانین فیزیک را که بر عملکرد آن حاکم است آشکار کرده است.همانطور که ابن‌عربی می‌گوید: «جهان بیرونی شدن اسماء الهی و حقایق الهی است.»

کتاب مقدس نیز از عظمت آفرینش خداوند صحبت می‌کند، مثلا در مزامیر، ۱۹:۱، آمده است: "آسمان ها جلال خدا را اعلام می کنند". فلاسفه‌ی یونانی مانند فیثاغورث و ارسطو نیز نظم و زیبایی در جهان طبیعت را دلیلی بر بودن یک اصلِ عقلانی یا هوشمند پشت آن می دانستند.

قرآن به ما یادآوری می کند که درباره‌ی این نشانه ها تامل کنیم و به یاد خالق خود باشیم که هیچ یک از اینها را بی‌هدف و بیهوده نیافریده است. همانطور که قوانین فیزیک بر جهان هستی حاکم است، ما نیز مسئول اعمال خود هستیم. با پیروی از رهنمودهای قرآن، اعمال خود را به عنوان بازتابی از امر الهی ببینیم، و زندگی را بر اساس خواست خداوند بسازیم و همچنین از طریق تفکر و مطالعه در جهان طبیعت به پرورش فضیلت و حکمت در خود بپردازیم.»

ا

🍃 پیش از این، از پژوهشگران و عالمان اینترنتی صحبت می‌شد، به نظرم به زودی باید منتظر مقاله‌ها و دیدگاه‌های برخاسته از هوش مصنوعی باشیم. از ChatGPT خواستم در یک جمله توان خود را با توان انسان مقایسه کند. به نظرم پاسخ صادقانه و در خور درنگی داد:
«من هوش دارم اما مانند انسان آگاهی ندارم.» (ترجمه)

دسترسی به ChatGPT
مطلبی در معرفی ChatGPT

@farhadshafti
بازبینی فهم دینی و سه واژه‌ی کلیدی:

به خوبی می‌دانم که شعارِ «زن، زندگی، آزادی» خاستگاهی دارد که به مراتب فراتر از بحث‌های دینی است اما اولین بار که متوجه‌ این شعار شدم به نظرم آمد که این سه واژه چه تناسب خوبی با بحث‌های معاصر درباره‌ی بازبینی فهم دینی دارند. آنگونه که می‌بینم هر یک از این سه واژه، در کنار پیام‌ها و زوایای متعدّدی که با خود دارند، به یکی از جنبه‌های مهمِ فهم دینی نیز مربوط می‌شوند. سعی می‌کنم منظورم را به اختصار بیان کنم:

🍃 زن: قوانینِ شریعت اسلام ۱۵ قرن پیش برای اعراب شبه جریزه، به خصوص ساکنین مکه و مدینه و نواحی اطراف نازل شد. بخش عمده‌ای از این قوانین بر مبنای ساختار فرهنگی و اجتماعی عصر و مکان وحی بود. نگاه سنّتی این قوانین را مستقلّ از زمان و مکان می‌داند و در دست‌و‌دل‌بازترین صورت، تنها تنظیم بعضی جزئیات را روا می‌دارد.

در برابرِ این رویکرد ایستا به قانونِ شریعت، گروه دیگری از اندیشمندان دینی به رویکردی پویا به قوانین شریعت باور دارند. در این رویکرد قوانین شریعت، به خصوص قوانین اجتماعی وابسته به شرایط زمان و مکان‌اند. باورمندان به رویکرد پویا به دین بر این‌اند که توجه نکردن به این نکته می‌تواند قوانین اجتماعی شریعت را در این زمان نه تنها بی‌ثمر که موجب زایل شدن حکمت این قوانین کند. دو دسته از عمده‌ترین قوانین شریعت که موضوع این مناظره هستند قوانین جزایی و قوانین مربوط به زنان است. از جمله‌ قوانین مربوط به زنان می‌توان از قانون ارث، جایگاه زن نسبت به شوهر یا "قیّم"، حق طلاق و نسبت زن به مرد در شهادت برای امور مالی نام برد.

دیدگاه اول، این تلقّی از قوانین شریعت را نمی‌پذیرد و آن را به سبُک کردنِ شریعت متهم می‌کند. واژه‌ی «زن» می‌تواند کلید واژه‌ای باشد برای پرداختن به این منازعه و پیش بردن استدلالات طرفینِ دعوی.

🍃 زندگی: به نظر می‌آید که دو دیدگاه متفاوت درباره‌ی هدف دین و گستره‌ی امور دینی وجود دارد. در یک دیدگاهِ مکتب‌محور (ایدئولوژیک)، دین نظامِ گسترده‌ای است که بر تمامی شئون زندگی حاکم است. از این منظر، انسانِ دین‌دار خود را همیشه در ماموریتی از سوی دین و در مبارزه‌ای تمام‌نشدنی می‌بیند؛ ماموریت برای گستراندن آنچه او دستور دین می‌داند بر زندگی خود و دیگران، و مبارزه (نه لزوما به معنی جنگ) با هر آنکه او مخالفِ دین خود می‌داند. به این شکل دین بر تمام اجزای زندگی فرد حاکم می‌شود و او به هر سو که نظر می‌کند جز کارزار میان حقّ و باطل نمی‌بیند. گستره‌ی ماموریت دینی که چنین فردی برای خود قائل است جهانی و نامحدود است زیرا او همگان را در یکی از دو جبهه‌ی حق و باطل می‌بیند.

در برابر، دیدگاهی مسلک‌محور به دین وجود دارد. در این دیدگاه، دین روشی است برای تزکیه‌ی نفس و البته که برای تزکیه‌ی نفس برخی از شئون زندگی نیز باید تنطیم و مهار شوند. تفاوت اصلی اما در این است که در دیدگاه مکتب‌محور دخالت در تمام شئون زندگی و آن ماموریت جهانی جزو ذات دین است. در نگاهی مسلک‌محور امّا دخالت در شئون زندگی ضرورتِ ذاتی ندارد. حاصل این دیدگاه این است که دین‌دار خود را نه مامورِ دین بلکه رهروِ دین می‌داند. در این راه و در این سلوک هر جا بتواند دست دیگری را بگیرد چنین می‌کند اما خود را مامور گستردن دین در زندگی همگان نمی‌داند. او مهمترین میدان کارزار میان حقّ و باطل را در نفس خود می‌بیند و جهان و جهانیان را به صفوف حق و باطل تقسیم نمی‌کند.

دیدگاه اوّل این تلقّی از دین را بر نمی‌تابد و آن را به حاشیه بردن دین می‌داند. بر خلاف مورد پیشین، در این مورد از میانِ هر دو گروهِ سنّتی و غیرسنّتی عالمان و اندیشمندانی هستند که دل‌بسته‌ی هر یک از این دو رویکرد‌اند. بدون شک این دو دیدگاه بر تلقّی انسان دین‌دار از بایستگی‌های زندگیِ خود و دیگران تاثیر می‌گذارد. از این منظر واژه‌ی «زندگی» می‌تواند مدخل مناسبی برای طرح این دو دیدگاه و تبادل استدلال صاحبان هر یک باشد.

(ادامه در فرسته‌ی بعدی) 👇👇👇

@farhadshafti
(ادامه‌ی فرسته‌ی قبلی) ☝️☝️☝️

🍃 آزادی: جامعه‌ای که تجربه‌ی مستقیم حضور پیامبر و دریافت وحی را داشت با جوامع مسلمانان امروز به کلّی متفاوت است. قرآن از مخاطبین مستقیم خود انتظار داشت که دعوت پیامبر را لبّیک گویند و او را یاری کنند. نخستین جامعه‌ی مسلمان که حدود ۱۵ قرن پیش در بخشی از شبه‎جزیره‌ی عربستان تشکیل شد پرچم‌دار حفظ دین اسلام و تثبیت و تحکیم امّت اسلام بود. اگرچه درجه‌ی الزام و اجبار افراد آن جامعه به دین‌داری خود محلّ بحث است، دور و خالی از انصاف نیست اگر بر این باشیم که از افراد مسلمان آن جامعه انتظار می‌رفت که با پایبندی به دین جدید در حفظ و تقویت امّت اسلامیِ تازه تاسیس نقشی داشته باشند. پس از ۱۵ قرن، مسلمانان امروز با دنیایی کاملا متفاوت روبرو هستند.

پرسش اصلی این است که شهروندان یک جامعه‌ی مسلمان در انتخاب نحوه‌ی زندگی تا چه حد شایسته است که آزاد باشند. یک نگاه این است که گذشت زمان و تغییر مکان تاثیری در این امر ندارد. در این نگاه، ممکن است که متدیّنین به صلاح‌دید بعضی آزادی‌هایی را که خلاف شرع می‌دانند برتاب‌اند، اما در اینکه در نهایت حدود آزادی را برداشت ایشان از دین تعیین می‌کند تردیدی  ندارند. دل‌بستگان به این نگاه ممکن است حتی بر این باشند که همان صلاح‌دید ممکن است حکم کند که آزادی شهروندان در انتخاب نحوه‌ی زندگی حتّی از آزادی افراد اولین جامعه‌ی مسلمان نیز محدودتر باشد.

در برابر نگاه دیگری هست که بین شرایط و وظایف جامعه‌ی مسلمانِ عصر پیامبر و جوامع مسلمان امروز تفاوت ماهوی می‌بیند. در این نگاه حدود و ثغور آزادی در نحوه‌ی زندگی را نه فهم متدیّنین از دین، که فهم جامعه یا عقلا از اخلاق عمومی تعیین می‌کند. برخی از دل‌بستگان به این دیدگاه بر این‌اند که حتی در عصر پیامبر نیز مردم بیش از آنچه صاحبان نگاه دیگر می‌پندارند آزاد بوده‌اند.

پیروان دیدگاه اوّل خود را از این اندیشه بری می‌کنند و آن را موجب سست شدن ارکان دین می‌دانند. واژه‌ی «آزادی» گرانیگاه مناسبی است برای دعوت از صاحبان هر یک از این دو دیدگاه تا استدلال و دلایل خود را برابر یکدیگر نهند و در استوارسازی نظر خود در برابر نظر مخالف بکوشند.

ا

تاریخ ادیان و به خصوص تاریخ اسلام همیشه شاهد پربار شدنِ فهم دینی از طریق گفتگو و مباحثه بوده است. پرباری فهم دینی هم متدیّنین را سرزنده و مسرور می‌کند و هم غیرمتدیّنین را آسوده‌خیال می‌کند.
تا باد چنین باد.

@farhadshafti
برای ۱۳ رجب

🍃 ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِکَ فِي نَفْسِکَ، مِمَّنْ لاَ تَضِيقُ بِهِ الاُْمُورُ، وَلاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ، وَلاَ يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ، وَلاَ يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ، وَلاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع، وَلاَ يَکْتَفِي بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ; وَأَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ، وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ، وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ، وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ، وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ، مِمَّنْ لاَ يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَلاَ يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَأُولَئِکَ قَلِيلٌ

🍃 "سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند، و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياط‌تر عمل كند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود. در كشف امور از همه شكيباتر، و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده‌تر باشد، كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنين كسانى بسيار اندكند."

(نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳ به مالک اشتر، ترجمه‌ی محمد دشتی)
@farhadshafti
هفت گفتگو در باب اسلام و مسلمانی

🍃 طی چند ماه گذشته این اقبال را داشتم که برخی مباحث دینی و معنوی را با دو گروه متفاوت به طور مستقل مطرح کنم و از نظرات، پرسش‌ها و نقدهای شرکت‌کنندگان بهره ببرم. این دو گروهِ عزیز اگرچه پیش‌زمینه‌ای کاملا متفاوت دارند اما بخشی از موضوعات مورد علاقه‌شان تقریبا یکسان بود. گروه اول جمعی از اساتید و طلّاب "معهد علوم اسلامیِ اهل سنّت و جماعت جنوب ایران" بودند و گروه دوم جمعی از دوستان و آشنایانِ علاقه‌مند به مباحث دینی و معنوی در تهران.

🍃 در پایان این دو سلسله گفتار به این نتیجه رسیدم که با ترکیبِ ضبط صوتیِ این نشست‌ها، مجموعه‌ی کامل‌تری حاصل خواهد شد که می‌توانم در اینجا هم‌رسان کنم. بنا را بر این گذاشتم که هر جا موضوع برای هر دو گروه مطرح شده بود، ضبط صوتی نشست با "معهد علوم اسلامی" را هم‌رسان کنم چون هم سخنان من و هم نقدها و پرسش‌ها در این نشست‌ها مفصل‌تر بود. چند موضوع نیز تنها با گروه دوستان و آشنایان مطرح شد و آنها را نیز هم‌رسان می‌کنم. برای انسجام و تناسب بهتر، برخی مباحث در تدوین نهایی این فایل‌ها جابجا شدند. از جمله پرسش و پاسخ و نقد نسبتا مفصلی که در باب کثرت‌انگاری با اساتید "معهد علوم اسلامی" در آخرین نشست با ایشان داشتم اکنون به انتهای فایل کثرت‌انگاری (نشست چهارم) منتقل شده است.
از هر دو گروه عزیز برای فرصتی که در اختیارم گذاشتند بسیار سپاسگزارم.

🍃 عنوان این سلسله گفتار: "هفت گفتگو در باب اسلام و مسلمانی"
عناوین نشست‌ها و مخاطبان:

۱. بازاندیشی در منابع فهم اسلام (با گروه دوستان در تهران)
۲. ما و شریعت اسلام (با گروه دوستان در تهران)
۳. ما و مخاطبان مستقیم قرآن، بحث اتمام حجّت (با معهد علوم اسلامی)
۴. ما و غیرمسلمانان, کدام دین برتر را داریم؟ بحث کثرت‌انگاری (با معهد علوم اسلامی)
۵. خدا کیست، قرآن چیست؟ رستگار کیست؟ بحث ماهیت وحی (با معهد علوم اسلامی)
۶. از قرآن چگونه استفاده کنیم؟ (با گروه دوستان در تهران)
۷. جمع‌بندی، نماز، چند نکته‌ی عملی (با گروه دوستان در تهران)
- پرسش و پاسخ پایانی (با گروه دوستان در تهران)

هر هفته یکی از فایل‌ها همرسان خواهد شد. 👇
@farhadshafti
باز‌اندیشی در منابع فهم دین
فرهاد شفتی
18.3 MB
هفت گفتگو در باب اسلام و مسلمانی

گفتگوی اول: بازاندیشی در منابع فهم اسلام (با گروه دوستان در تهران)

گفتگوی هفته‌ی آینده: « ما و شریعت اسلام» همراه با تکلمه‌ای بر بحث منابع فهم اسلام

@farhadshafti
Audio
🍃 گاهی فرسته‌های پیشین را دوباره هم‌رسان می‌کنم، بیشتر برای خودم، و نیز برای دوستان هم‌دل 👇

🎹 بداهه نوازی با الهام از غزلی از اقبال لاهوری. غزل به زبان اردوست و همسایه‌ی پاکستانی ما آن را به من معرفی و برایم ترجمه کرد. این غزل تا مدتی من را مدهوش خود کرده بود. در همان حال و هوا نشستم و نواختم و‌حاصلش این شد.

🍃 بیت اول و ترجمه اش که ممکن است خیلی هم دقیق نباشد: کبھی اے حقیقت منتظر نظر آ لباس مجاز میں - کہ ہزاروں سجدے تڑپ رہے ہیں مری جبین نیاز میں
(برای یکبار ای حقیقت منتظَر، خود را به صورت مجاز نمایان کن – که هزاران سجده ی بی قرار در پیشانی خاکسار من است.)
#موسیقی
@farhadshafti
ما و شریعت
هفت گفتگو در باب اسلام و مسلمانی

گفتگوی دوم (با گروه دوستان در تهران) در دو بخش:
۱. خلاصه و تکمیل بحثِ بازاندیشی در منابع فهم اسلام
۲. ما و شریعت اسلام (نگاهی به شریعت از سه افق متفاوت) - پرسش و پاسخ

گفتگوی هفته‌ی آینده: ما و مخاطبان مستقیم قرآن، بحث اتمام حجّت (با معهد علوم اسلامی)

#شریعت
@farhadshafti
منابع1.pdf
149.1 KB
☝️در بخش اول (تکمیل بحث منابع دین) به برگه‌ای (اسلاید) اشاره کرده‌ام که پیوست است.
🍃 به تجربه دریافتم که القاب، تعداد طرفداران، تعداد آثار، معلومات، سخنان نغز، ساده‌زیستی، زهد، عبادت، خوش‌رویی ... هیچ‌یک نشانه‌ای از معنویت نیستند.

🍃 معنویت نشانه‌ای دارد لازم، و نه کافی، که تشخیص آن بسیار ساده است: فروتنی، نه تنها در کلام، که در رفتار و در عمل.

"و از مردم (به نخوّت) روی بر متاب، و در زمین سرمستانه راه مرو که خدا هیچ به خود بالنده‌ی فخرفروشی را دوست نمی‌دارد" (لقمان: ۱۸، ترجمه از محمدعلی کوشا)

نه به هفت آب، که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقهٔ زاهد، مِی انگوری کرد
حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عِرض و مال و دل و دین در سرِ مغروری کرد
(حافظ، غزل ش.۱۴۲)

@farhadshafti
♦️اگر به قرآن‌پژوهی و مطالعات ترجمه علاقه دارید احتمالا این جلسه برای شما است. روز شنبه در این آدرس برگزار می‌شود: https://join.skype.com/o9ZLc5Pilh5M
ژان والژان و کشمکش با وجدان در بینوایان

(بازهمرسان به مناسبت سالگرد میلاد ویکتور هوگو)

🍃 یکی از جذاب‌ترین چالش‌های انسان، کشمکش با وجدان برای اتخاذ تصمیم درست است. ویکتور هوگو در بینوایان این چالش را استادانه و هنرمندانه با قلم خود به تصویر کشیده است.

🍃 ژان والژان، محکوم فراری، سالهاست که موفق شده است با نام متفاوت مادلن و به عنوان شهردار 'مونتروی‌-سورمر' زندگی جدیدی را آغاز کند. در این زندگی جدید او سعی می‌کند از هیچ کمکی برای راحتی انسان‌ها و نجات آنها از درد و رنج دریغ نکند. مردم شهر او را انسانی متعالی و خیر می‌دانند و شهرت او به دیگر شهرها نیز رسیده است. در این میان، این تنها بازرس ژاور است که به او مظنون است و احتمال می‌دهد که او همان ژان والژان فراری باشد.

🍃 در پایان بخش هفتم از این رمان بلند، داستان به اینجا می‌رسد که ژاور برای عذرخواهی نزد مادلن (همان ژان والژان) می‌آید و توضیح می‌دهد که ظن او اشتباه بوده است زیرا که ژان والژان واقعی را دستگیر کرده‌اند، و او‌ که خود را شان ماتیو می‌نامد به زودی در دادگاه 'آراس' محاکمه می‌شود.

🍃 این آغاز کشمکش طولانی ژان والژان با وجدان خود است. آیا به دادگاه برود و خود را معرفی کند تا بی‌گناهی به جای او محکوم نشود، یا ساکت بماند تا زندگی خودش متلاشی نشود و به کارهای بشردوستانه‌ی خود ادامه دهد.

🍃 ویکتور هوگو با هنرمندی و دقت، شرح این کشمکش با وجدان را در حدود ۳۰ صفحه از کتاب  می‌آورد. به نظرم این ۳۰ صفحه نمایش تأثیرگذاری است از هزار توی آدمی، نفس لوامه و نفس اماره و حیرت از اینکه کدام کدام است!

🍃 تمام زیبایی این قسمت در این است که از نظر ژان والژان ساکت ماندن، برای نجات خود نخواهد بود بلکه برای امکان ادامه‌ی کارهای خیر است.

🍃 «این شان ماتیو آدم پست فطرتی است، تردیدی نیست که دزدی کرده، حتما این کار را کرده، پس چه مانعی دارد که او را به زندان با کار محکوم کنند؟ ... من در اینجا دنبال کارهایم را می‌گیرم. ده سال که بگذرد، سرمایه‌ام به ده میلیون می‌رسد. همه را در اینجا بین مردم تقسیم می‌کنم. ... فقر از بین می‌رود. فقر که از بین برود، فساد و هرزگی و فحشا و دزدی و جنایت و زشتی و پلیدی نابود می‌شود. ...».* او به خصوص به آینده‌ی کوزت می‌اندیشد، دختر یتیمی که او سرپرستی می‌کند و بدون او احتمالا سرنوشت تاریکی خواهد داشت.

🍃 یک ندای درونی در ژان والژان حتی این پیش‌آمد را کار خدا می‌داند: «هر چه اتفاق افتاده، به خواست خداوند بوده؛ ظاهراً خداوند چنین می‌خواهد. آیا من حق دارم در آن چیزی که آفریدگار می‌خواهد دست ببرم و آن را تغییر دهم؟».

🍃 اما ندای دیگری نیز در او شعله‌ور است که همه‌ی اینها را توجیه برای انجام ندادن کار درست می‌بیند «ژان والژان! اگر شان ماتیو را فدای خود کنی و همچنان شهردار باشی و با عزت و احترام زندگی کنی، بانگ تایید و تحسین را در اطراف خود می‌شنوی، و همه با صدای بلند در حق تو دعا می‌کنند. اما در این میان صدایی هم هست که هیچکس آن را نمی‌شنود، و آن ناله‌‌ای است از درون تاریکی که به تو نفرین می‌کند. ... بانگ بلند تایید و تحسین را تنها تو می‌شنوی، اما این ناله و نفرین، تا آسمانها فرا می‌رود و به گوش خداوند می‌رسد».

🍃 در ادامه‌ی داستان ژان والژان خوابی می‌بیند که او را به یاد مرگ می‌اندازد، و در نهایت تصمیم می‌گیرد که عجالتا بار سفر ببندد و به دادگاه 'آراس' برود تا ببیند چه پیش می‌آید.

🍃 در مسیر، چندین مشکل برای او پیش می‌آید از جمله شکسته شدن چرخ درشکه، و باز آن ندای مرموز با او صحبت می‌کند که مشیت الهی چنین وضعی را بوجود آورده است تا او به دادگاه نرود، «گناه از او نبود، بلکه خواست خداوند این بود و بس».

🍃 با این حال ژان والژان به آن ندای دیگر گوش می‌سپرد و به هر شکل خود را به دادگاه می‌رساند و باقی ماجرا ...

🍃 در داستان دگرگون شدن ژان والژان در آغاز کتاب می‌خوانیم: «اسقف با لحنی باوقار، و با تکیه روی هر کلمه، گفت: برادر عزیزم ژان والژان! بعد از این شما دیگر به بدی وابسته نیستید و به خوبی پیوسته‌اید. من روح شما را خریده‌ام تا افکار سیاه را از آن بیرون کنم، و آن را به خداوند بسپارم».

🍃 چه زیباست به خوبی پیوستن، ظلم و بدی نکردن به عنوان یک اصل، حتی اگر اقتضای آن باز ماندن از هدفی والا باشد.

* متن آورده شده از ترجمه‌ی استادانه‌ی مرحوم محمد مجلسی، چاپ ۱۳۸۰، می‌باشد.

#وجدان #انسان #هنر
@farhadshafti
ترجمه‌ی بسته و ترجمه‌ی گشوده‌ی قرآن

🍃 در نشست بررسی و نقد ترجمه‌ی جدید استاد محمدعلی کوشا مهمانان برنامه نکات متنوعی را در جهت بهتر شدن این اثر گران‌قدر و بی‌بدیل در چاپ دوم مطرح کردند.

🍃 در این نشست با قدردانی از این کار ارزشمند، دو مفهومِ ترجمه‌ی بسته و ترجمه‌ی گشوده‌ی قرآن را با استاد کوشا و دیگر مهمانان برنامه در میان گذاشتم:

▫️ترجمه‌ی بسته‌ی قرآن: این ترجمه منجر به پاسخ به پرسش‌های خوانندگان از معنی قرآن می‌شود. رویکرد این ترجمه هم‌گراست و نیّت مترجم تنها آگاه کردن خواننده از فهم خود از قرآن است. در این نوع، مترجم تنها فهم خود از معانی کلمات و آیات قرآن را می‌آورد و گاه حتی کلمات توضیحیِ اضافه بر متن را نیز خارج از کمان (پرانتز) می‌آورد. به این ترتیب در ترجمه‌ی بسته، فهم مترجم به خواننده تحمیل و درب اندیشه به روی او بسته می‌شود.

▫️ترجمه‌ی گشوده‌ی قرآن: این ترجمه منجر به ایجاد پرسش‌های جدید برای خوانندگان از معنی قرآن می‌شود. رویکرد این ترجمه وا‌گراست و نیّت مترجم آگاه کردن خواننده از فهم خود و ترجیح آن، و نیز آگاه کردن او از گزیده‌ای از دیگر فهم‌ها از قرآن است. در این نوع، مترجم تمام کلمات توضیحیِ اضافه را در داخل کمان (پرانتز) قرار می‌دهد، سپس در پانویس دیگر معانی عمده‌ی مطرح شده برای آیه یا کلمات کلیدی آیه را به اختصار می‌آورد و احیانا نقد یا ردّ می‌کند. به این ترتیب در ترجمه‌ی گشوده، فهم مترجم به خواننده پیشنهاد می‌شود و با طرح فهم‌های متفاوت، باوجود ردّ آنها، درب اندیشه برای خواننده گشوده می‌ماند.

🍃 هر دو نوع ترجمه مخاطب خود را دارند اما به گمان من بسیاری از مخاطبین امروزِ ترجمه‌های قرآن، به خصوص از نسل جوان، ترجمه‌ی گشوده‌ی قرآن را بیشتر می‌پسندند. بسیار با اهمیت است که مترجم بداند و تصمیم بگیرد که ترجمه‌اش را برای کدام دسته از مخاطبین می‌نویسد.

🍃 من هنوز ترجمه‌ی گشوده‌ای از قرآن ندیده‌ام اما در این نشست توضیح دادم که ترجمه‌ی استاد کوشا توان این را دارد که در چاپ دوم تبدیل به ترجمه‌ای گشوده شود. ایشان تا حدّ زیادی استفاده از کمان (پرانتز) یا قلّاب [گیومه] برای توضیحات اضافه بر متن را رعایت کرده‌اند و نیز در موارد متعدّدی دیگر معانی مطرح شده برای آیه یا کلمه را در پانوشت آورده و گاه نقد کرده‌اند.

فایل صوتی و تصویری این نشستِ حدوداً چهار ساعته را همرسان می‌کنم 👇

#ترجمه_قرآن
@farhadshafti
Audio
☝️

▶️ فایل صوتی
نقد و ‌بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم #محمدعلی_کوشا
با حضور و مشارکت:
#مصطفی_ملکیان
#فرهاد_شفتی
#سیدمحمد_عمادی_حایری
#نادعلی_عاشوری_تلوکی
#یاسر_میردامادی
#حسین_کاجی
شنبه ۲۵ فوریه 2023
#حلقه_دیدگاه_نو
👆
🍃 در حین این نشست یادداشتی هم در محیط اسکایپ فرستادم که البته انتظار نداشتم حتما دیده شود. در بحث اینکه اگر "ترجمه‌ی قرآن" یک رشته‌ی دانشگاهی شود چه موضوعاتی باید در این قالب تدریس و پژوهش شوند نوشتم: "تاثیر مطالعات تاریخی و سنگ‌نبشته‌های مکشوف در شبه جزیره بر لغت‌شناسی قرآن".

🍃 در سال‌های اخیر، عربستان سعودی نسبت به کارهای پژوهشی تاریخی انعطاف بیشتری نشان داده است و از قِبَل آن سنگ نبشته‌ها و آثار تاریخی مهمّی در حال کشف شدن‌اند. برخی از آثار پیدا شده در تدبّر دوباره در معنی بعضی کلمات قرآن موثّرند. این آثار تاریخی پیوند زبان قرآن با زبان پیش از قرآن را هویدا می‌کنند. این‌گونه پژوهش‌‌ هنوز در آغاز راه است اما انتظار این است که در آینده‌ی نه چندان دور پرتو جدیدی بر "علم" ترجمه‌ی قرآن بیفکند. دوست گرامی، زهیر میرکریمی، در این گفتارِ جذّاب به بررسی برخی از این کشفیات و پی‌آمدهای پژوهشی آن پرداخته است.

#تاریخ #ترجمه
@farhadshafti
مخاطبان قرآن-اتمام حجت
فرهاد شفتی
27MB
هفت گفتگو در باب اسلام و مسلمانی

🍃 گفتگوی سوم (با معهد علوم اسلامی):
- ما و مخاطبان مستقیم قرآن - بحث اتمام حجّت - پرسش و پاسخ

(تصحیح و پوزش: بنا بر عادتی اشتباه در این گفتار«امَّ‌القری» را در آیه‌ی مورد نظر «امُّ‌القری» گفتم.)

گفتگوی هفته‌ی آینده: ما و غیرمسلمانان، کدام دین برتر را داریم؟ بحث کثرت‌انگاری (با معهد علوم اسلامی)

#اتمام_حجت #مخاطبان_قرآن
@farhadshafti

برگه‌های این گفتار 👇
مخاطبان_قرآن_اتمام_حجت_فرهاد_شفتی.pdf
426.7 KB
☝️ برگه‌های گفتارِ "ما و مخاطبان مستقیم قرآن - بحث اتمام حجّت - پرسش و پاسخ"

#اتمام_حجت #مخاطبان_قرآن
@farhadshafti
2024/11/16 10:02:36
Back to Top
HTML Embed Code: