Telegram Web Link
#آموزگار بزرگ‌خرد و دانایی


🗓 ۱۶ آذرماه زادروز #احمد_تفضلی گرامی باد



@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
احمد تفضلی.pdf
83.4 KB
📜 احمد تفضلی

📝نویسنده : ژاله آموزگار

چکیده: دانشمندان بسیاری زاده شده اند، عمری سپری کرده و درگذشته اند، انسان های واقعی و ارزنده ای نیز بوده اند که بخشی از عمر جهان را به خود اختصاص داده اند. اما کم بوده اند آنهایی که هم دانشمند بودند و هم انسان. احمد تفضلی یکی از این نوادر بود با علمی سرشار و وجدانی آگاه...


📚منبع: نامه انسان شناسی 1382 شماره 4



#باشگاه_کتاب_شاهنامه

@ketabshahnameh
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
معرفی کتاب:
سیر اندیشه­‌های دینی در ایران
 
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۱۷ آذر ۱۴۰۲
 
یکی از راه­‌های شناختن تاریخ باستان ایران، آشنایی با دین­های ایرانی است که در آن روزگاران کهن در میان باشندگان پشته ایران روایی داشته است.
تازگی کتابی از زنده­‌یاد دکتر محمدجواد مشکور تجدید چاپ شده با عنوان
«سیر اندیشه­‌های دینی در ایران».

دکتر مشکور از دانشمندانی بود که پا بر دانش قدیم داشت. تاریخ در نزد ایشان و همانندان اندک ایشان ابزار معرفت و راهی به شناخت انسان و جهان بود.

او در این کتاب دین­‌های ایرانی را در دو فصل شناسانده.

در فصل نخست دین­‌های باستانی ایرانی را شناسانده.
از عصر ودایی، عصر اوستایی و آیین اوستا آغاز کرده است. افسانه آفرینش ایرانی و آغاز و انجام جهان را بازگفته و اوستا را شاسانده است.
سپس به سر دین­‌های زروانی و مهرپرستی رفته. آیین مهر آیینی ایرانی بود که در دنیا فراگیر شد و جایی بلند در تاریخ اندیشه ایران و هم دنیا دارد.
از پس آن دو دین مانی و مزدک را بررسیده است که در عصر ساسانی روایی یافته بود. آیین مانی هم آیینی بود که از ایران بیرون رفت و در بسی از سرزمین­‌های دیگر گسترد.
 
در فصل دوم اندیشه­‌های دینی پس از حمله­‌های تازیان به ایران را بررسیده است. در این فصل سخن از آیین اسلام رانده و سپس فرقه­‌های اسلامی را شناسانده که از دل اسلام نخستین روییدند. اما از دیگر دین­‌ها که همزمان با انتشار آیین عرب در ایران روایی داشت سخنی نگفته. نمونه آن آیین­‌های زرتشتی و زروانی و مهری است که همچنان در ایران پا داشتند.

در این کتاب سخن از آیین­‌های یهودی و ترسایی نیامده که از روزگار باستان در ایران روایی داشت. البته این کوتاهی نویسنده گرامی نیست. زیرا موضوع سخن، سیری در اندیشه­‌های دینی ایرانی است، نه انیرانی.

در این زمانه که نوجوان و جوان ایرانی به دین­های غیر ایرانی گرایش زیاد پیدا کرده این کتاب راهی است تا آنان را به دین­‌هایی گرانمایه آشنا کند که از سرزمین خودمان برخاسته و نماینده اندیشه ایرانی است، و بهترین پاسخگوی نیازهای فکری و اندیشگی هر ایرانی دینخواه.
 

سیر اندیشه­‌های دینی در ایران
دکتر محمدجواد مشکور
تهران. سنگلج.
چاپ نخست: ۱۴۰۲.
۹۰ صفحه. قطع پالتویی.

https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
#قدمعلی_سرامی:

شاهنامه كتاب همه اضداد و از آن ميان مهر و كين است كه اگر مهر نباشد كينه هم نخواهد بود و اگر كين نباشد مهر نيز معنايی نخواهد داشت. نگاه فردوسي و شاهنامه به انسان اين است كه انسان بعد از خدا همه كاره جهان هستی است و تمام شاهنامه هيچ نيست جز بازگفت تعاملات انسان و خدا. رويدادهای شاهنامه در حقيقت مشاركت تدبير و تقدير در تحقق پديدارهای جهان است.در نگاه شاهنامه انسان تنها آفريده‌ای است كه به نمايندگی خدا مي‌تواند در همه جهان هستی مداخله كند همان‌گونه كه حاصل همه آفرينش‌های قبل از خويش است. توصيه فردوسی آن است كه ما با چنين شأن و شوكتی كه داريم خود را بايد جدی بگيريم و بدانيم بزرگ‌ترين گناه ما اهمال در از قوه به فعل درآوردن همه استعداها و امكانات خدادادمان است.

@shahnamehpajohan

#قدمعلی_سرامی:
مخاطب فردوسی تنها ما ایرانیان نیستیم

مخاطب فردوسی در این اثر سترگ تنها ما ایرانیان نیستیم؛ او از نکات و مسائل بسیار ارزنده‌ای گفته که خطاب به همه انسان‌های کره زمین است. نه‌تنها به جغرافیای خاصی محدود نمی‌شود بلکه حتی دربرگیرنده زمان مشخصی هم نیست و همه می‌توانند از این اثر ادبی به فراخور نیاز خود بهره بگیرند.

@shahnamehpajohan⁣⁣

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
هجدهم آذرماه زادروز دکتر فتح‌الله مجتبایی، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و عضو هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

گفتاری دربارۀ تغییر «پرشن» و «پرسان» به «فارسی»


در چندین دهۀ اخیر غالباً در برخی جراید و نشریات انگلیسی‌زبان و نیز در پاره‌ای مکاتبات رسمی دولتی دیده می‌شود که نام و عنوان زبان فارسی را که از آغاز آشنایی غرب با ایران همواره به صورت‌هایی از شکل یونانی «پرسیس» (Persis) و پرسیکوس (Persicus) بوده است تغییر داده به جای «پرشن» (Persian) و «پرشن لنگویج» (Language Persian)، صورت رایج آن در ایران، یعنی «فارسی لنگویج» را به کار می‌برند. حال آنکه به باور نویسنده لفظ «پرشن» و «پرشیا» و اَشکال دیگر آن به‌نوعی با سوابق هویت تاریخی مردم ایران مربوط می‌گردد و تغییر «پرشن» و اَشکال تلفظی دیگر آن به «فارسی» در زبان‌های غربی این ارتباط را قطع یا دستِ‌کم کمرنگ می‌کند. این تغییر شاید در ظاهر چندان مهم و قابل اعتناء نباشد، اما از لحاظ تاریخی و تاریخ فرهنگ و ادب و ملیت ما در سطح جهانی و بین‌المللی شاید چندان ساده و بی‌اهمیت نباشد و به نوعی با تداوم هویت تاریخی مردم این سرزمین ارتباط پیدا کند.
دیده‌ایم که در این دوران چگونه سرزمین‌های آسیای میانه و بخش‌های وسیعی از خراسان بزرگ را پاره‌پاره کردند و با نام‌گذاری‌های غیرتاریخی و تعیین مرزهای جدید نامعقول و تغییر خط و کتابت و حتی زبان و فرهنگ در آن سرزمین‌ها کوشیدند تا پیوندهای مردم آن را با پیشینه‌ها و گذشته‌های قومیشان قطع کنند و با ایجاد دگرگونی در هویت تاریخی و فرهنگی آنان را از حرکت و پیشرفت بازدارند و قدرت دفاع و مقاومت را از جامعه بگیرند.
ما این کوشش‌ شوم و شیطانی را امروز به شکل دیگر و در بخش دیگری از سرزمین‌های ایرانی، در جنوب کشور و در خوزستان و در خلیج فارس به‌روشنی می‌بینیم. باید توجه داشت که این جریان سرچشمه‌های دیگر دارد و تحریکات و توطئه‌های قدرت‌های نفت‌خوار به مراتب بیش از تمایلات قومی چند گروه یا کشور قبیله‌ای عرب در آن دخالت دارد. مقصود من از بیان این مطلب در اینجا یادآوری نکاتی بود که غفلت از آن‌ها خسارت و ندامتی بزرگ و ناچیز شمردنشان زیان‌های جبران‌ناپذیر در پی تواند داشت. تغییر یک نام در ظاهر و احوال و شرایط دور از اغراض و مطامع صاحبان قدرت شاید چنان‌که گفته شد امری عادی و طبیعی به نظر آید، ولی در اوضاع کنونی جهان، ترفندهای قدرت‌های تجاوزگر به گونه‌ای است که حتی در برابر هر گونه تغییر نام و نامگذاری جدید باید حساس و بیدار و هشیار بود و نگذاشت که حیثیت تاریخی و منافع ملی در معرض این‌گونه اغراض شوم و شیطانی قرار گیرد.

فتح‌الله مجتبایی
اطلاعات حکمت و معرفت، مهر ۱۳۹۵، سال یازدهم، شمارۀ ۷، ص ۴۰-۴۱

فتح‌الله مجتبایی تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک لیسانس به دانشگاه هاروارد رفت و موفق به دریافت مدرک فوق‌لیسانس تاریخ تطبیقی ادیان و سپس دکتری تاریخ ادیان و فلسفه‌های ایران و هند شد.
دکتر مجتبایی همکاری با مجلۀ سخن و مؤسسۀ فرانکلین و مدیریت خانه‌های فرهنگی ایران در لاهور و رایزنی فرهنگی ایران در هند و تدریس در دانشگاه تهران و چندین سمت علمی و فرهنگی دیگر را در کارنامۀ غنی خویش دارد.
از جمله آثار او می‌توان به ترجمه‌هایی چون شعر جدید فارسی، بوطیقا: هنر شاعری، تاریخ ادبیات ایران: از فردوسی تا سعدی و تصحیح چند متن کهن فارسی مانند لغت فرس اسدی طوسی (با همکاری دکتر علی‌اشرف صادقی)، طوطی‌نامه و روضةالعقول اشاره کرد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
🔰اطلس زبانی شمیرانات رونمایی شد؛

مستندنگاری آثار کتیبه‌دار باستانی و اسلامی از اهداف مهم این پژوهشکده است

🔸مژگان اسماعیلی، رئیس پژوهشکده زبان‌شناسی، کتیبه‌ها و متون پژوهش و مستندنگاری آثار کتیبه‌دار باستانی و اسلامی را از اهداف مهم این پژوهشکده خواند و ابراز امیدواری کرد: در تکمیل طرح‌های کلان نهادها و موسسات مرتبط پیش قدم شوند.

🔸سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست تخصصی «شمیرانات: مناطق روستایی، جغرافیای گویشی به همراه رونمایی از اطلس زبانی شمیرانات» به عنوان نخستین نشست از هفته پژوهش و فناوری ۱۴۰۲ به همت پژوهشکده زبان‌شناسی، کتیبه‌هاومتون پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مجموعه فرهنگی نیاوران برگزار شد. بیژن مقدم، مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در این نشست با تبریک به مناسبت فرارسیدن هفته پژوهش و عرض خیرمقدم به حاضران از زحمات پژوهشگاه قدردانی و تصریح کرد:توجه به امرپژوهش به خصوص برای افرادی که وظایف اجرایی وعملیاتی دارند بسیار حیاتی است ونقش نورافکنی را دارد که ضمن روشن کردن مسیرحرکت، جلوی خطاهای احتمالی راخواهدگرفت.

🔻مشروح نشست:

ibna.ir/x6h9s
@ibna_official

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from عکس نگار
🔸هجدهم آذر زاد روز زنده یاد
  محمّدتقی بهار
[ ملک‌الشعرای بهار ]

🔸شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار

🔸در سر راه دید مزرعه‌ای
که در آن بود مردم بسیار

🔸دانهٔ جوز در زمین می‌کاشت
که به فصل بهار سبز شود

🔸گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟

🔸تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟»

🔸مرد دهقان به شاه کسری گفت:
« مردم از کاشتن زیان نبرند

🔸دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند»

https://www.tg-me.com/eshtadan

https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توسعهٔ زبان و خط روسی
به بهانهٔ تقویت زبان و فرهنگ ملّی!


مدتی پیش خبری با این مضمون در رسانه‌ها منتشر شد که
رئیس‌جمهوری تاجیکستان، امامعلی رحمان دستور داده است به تعداد خانوارهای این کشور شاهنامه حکیم «ابوالقاسم فردوسی» به خط سیریلیک منتشر شود و به طور رایگان در دسترس آنها قرار گیرد تا مردم هرچه بیشتر از تاریخ، فرهنگ و تمدن نیاکان خود مطلع شوند.
امامعلی رحمان این اقدام را در همایشی که  به افتخار یکصد و پانزدهمین سالگرد تولد آکادمیسین باباجان غفورف، دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان (۱۹۴۶-۱۹۵۶) ، تاریخ‌دان و نویسنده کتاب «تاجیکان» برگزار شد اعلام می‌کند.

#شاهنامه #فردوسی
#زبان_فارسی #تاجیکستان #تاجیک #فرهنگ
#شفیعی_کدکنی #امامعلی_رحمان #روس #روسیه
#قدمعلی_سرامی:

فردوسی وقتی می‌خواهد بگويد ضحاک انسانی حلال‌زاده نيست، از كلمه «حرامزاده» استفاده نمی‌كند و به شكلی هنرمندانه می گويد: «پژوهنده را راز با مادر است». به شكلی شاهنامه شديداً به اخلاق توجه دارد؛ اخلاقی كه بايد گفت ايرانی است و در بيشتر زندگی مردم ايران ديده می‌شود. در ايران اخلاق هميشه يكی از عظيم‌ترين كارها بوده است كه می‌توان تصوير آن ‌را در شاهنامه فردوسی ديد.
اگر به شاهنامه مراجعه كنيد می‌بينيد كه اين اثر با نام «خدا» و «انسان» كه نماينده خدا بر روی زمين است آغاز می‌شود. وقتی می‌گويد: «به نام خداوند جان و خرد» خداوند يكی به معنای خود خداوند است و دوم اينكه «خداوند» در معنی «انسان» است. ما در ادبيات فارسی كلمه خداوند را به معنی «صاحب» و «انسان» در جاهای ديگر ديده‌ايم؛ مانند «دهخدا» و «خانه خدا» ... .
در اين بيت اشاره به موجودی می‌شود كه هم «جان» دارد هم «خرد» و «عقل». حالا ببينيد كه تنها موجود روی زمين كه عقل و خرد دارد كيست؟ می‌بينيد كه انسان است. بايد گفت پيام نخستين شاهنامه اين است كه انسان نماينده خدا بر روی زمين و كليددار خزانه خرد است.


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir

#قدمعلی_سرامی :
فردوسی شاهنامه را به شکل موزه ایران شناسی درآورده است


فردوسی برای نمایش فرهنگ ایران باستان،شاهنامه را به شکل موزه ایران شناسی درآورده، میتوان در اثراو به چشم دایره المعارف فرهنگ پیش از اسلام نگریست و وی را از بنیان گذاران ایران شناسی شمرد.




@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
به بزرگداشت ۲۱ آذر
روز نجات آدربایجان

۲۱ آذر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

به روزگار گذشته دو دسته جشن در کشور برپا می­‌شد.
یک دسته جشن­‌های حکومتی بود که در مناسبت­‌هایی چون زادروز محمدرضاشاه، رضاشاه و برخی از دیگر اعضای دستگاه حاکمه برگزار می­‌شد. متولی این جشن­‌ها خود دستگاه حاکمه بود.

دسته دیگر جشن­‌های مذهبی بود که به مناسبت­‌هایی چون غدیرخم، روز پانزدهم شعبان و ... برگزار می­‌شد. این جشن­‌ها به دستاویز بزرگداشت آیین شیعه، اثبات حقانیت مطلق آن و نفی دیگر فرق بود، و در لوای جشن‌ها ستیزه نیرومندی با حکومت شاهنشاهی جریان داشت.
 
سوای این دو دسته جشن­‌ها، جشنی ویژه در هر سال یک بار برپا می­‌شد و آن جشن روز ۲۱ آذر بود که نام غرورانگیز «روز نجات آذربایجان» بر آن نهاده بودند.
این تنها جشنی بود که از دسته­‌بندی حکومتی ـ مذهبی برکنار بود. روز ۲۱ آذر به معنای راستین خود جشنی ملی بود.
 
جشن ۲۱ آذر در بیرجند در دوره­‌ای که زنده­‌یاد سرهنگ ده­‌پناه فرمانده پادگان بیرجند بود به اوج رسید. سرهنگ ده­‌پناه نظامیی بود آزموده با جهان­‌نگری ویژه خودش. او سر آن داشت که مهر و الفت و غروری را نیرومندتر و استوارتر کندکه مردم به ارتش داشتند.
چنین هم شد.
هر سال از مدتی پیش از رسیدن روز ۲۱ آذر شهر بیرجند و به ویژه پادگان بزرگ بیرجند را تکاپویی شگرف برمی­‌داشت. همه در کار آن بودند تا این جشن ملی و میهنی را به بهترین ریخت ممکن برگزار کنند.

مردم خود در هر گوشه و کنار شهر جشن و چراغانی می­‌گرفتند.
عصر روز ۲۱ آذر درهای پادگان باز می­‌شد و کارناوال بزرگ تا چند ساعت از درهای پادگان بیرون می­‌آمد و به گرد شهر دور می­‌زد.
ساعتی بود که شهر نفسی تازه می­‌کرد. گفتی دنیای ما جان دیگری یافته و از نو زاده شده است.

رقاص­‌ها و نوازندگان سوار چند تریلر آذین‌شده سرگرم نواختن و رقصیدن بودند. چوپا بازها با مهارتی شگرف که در حرکت با دو چوب بلند در زیر بغل داشتند به هیبت مردانی غول­‌آسا از خیابان­‌ها می­‌گذشتند.
نمایش­‌های خیابانی با شرکت سربازان هنرمند در خیابان­‌های شهر برپا می­‌شد. همه مردم در خیابان­‌ها بودند، خوش از تماشای آن همه دیدنی، در آن دنیای دورافتاده که سده­‌ها بود «اتحاد قدرت و دیانت» شادی را از دل­‌ها ربوده بود. خشکانده بود.

پیش­‌تر در ساعات اداری، آیینی رسمی در فرمانداری برپا بود و در آن از عناصر رهانیدن آذربایجان از چنگال متجاوزان ستایش می‌شد و از همدستان میهن­‌فروش آنان به ننگ و خواری یاد می‌شد.
 
روز ۲۱ آذر تا سال ۱۳۵۷ گرامی داشته می­‌شد. خطایی در کار آمد که نجات آذربایجان از چنگال خونین دژخیمان بیگانه، با کارنامه شخص شاه یکی انگاشته شد.
زان پس چنین مناسبتی مقدس، به عمد، از نظرها افتاد. و هم کوشش شد تا خیانت و جنایت شماری بی­‌وطنان که همکار متجاوزان بودند از خاطره­‌ها و نظرها دور شود.

روز ۲۱ آذر همچنان روز جشن ملی ایرانیان است.
 
بزرگ باد نام و یاد هر کس که به راه پاسداشت این بر و بوم کوشیده، از شاه تا دیپلمات‌های کهنه کاری چون میرزا احمد خان قوام‌السلطنه و یارانش، تا سربازان جان‌فدای میهن، تا پیرزنی که آب دهان بر بی­‌وطنان انداخت، و تا دانش‌آموزی که کیف و وسایل مدرسه خود را به فرمانده پادگان پیشکش کرد.

https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
💠21 آذر سالروز نجات آذربایجان از چنگال شوروی به میهن گرامی باد💠
🏛 @tarikhema | تاریخ ما
Forwarded from نور سیاه
چون مجلس برای فردوسی است...
.
کتاب این دفتر بی‌معنی را کم‌کم و بریده‌بریده می‌خوانم که تمام نشود. بخصوص یادداشت‌های روزانهٔ ایرج افشار را. در این چندین ساعت که کتاب کنار دستم است،  بیشتر خیال‌بازی کرده‌ام. کوشیده‌ام چهره و صدا و حضور و محضر افشار را در ذهنم بازسازی کنم. افشار،  افشار سالهای آخر، خیلی در این کتاب زنده است.
دربارهٔ فوائد فرهنگی و اطلاعات قیمتی این کتاب باید یادداشت‌های دیگری بنویسم. آنچه اکنون نظرم را جلب کرد یادداشت‌ روز ۲۶ فروردین ۱۳۸۶ است. نوشته است:

«احمد وکیلیان، مدیر مجلهٔ فرهنگ و مردم، زنگ زد که برگزارکنندگان جلسات شاهنامه‌خوانی در درود خواسته‌اند که چند کلمه پیغام بنویسم (زیرا از رفتن عذر خواسته بودم).
چون مجلس برای فردوسی است یک صفحه‌ای نوشتم که به وکیلیان بدهم تا بخواند» (این دفتر بی‌معنی؛ یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار، به کوشش بهرام، کوشیار، آرش افشار، سخن، ۱۴۰۲، ص ۴۳۲-۴۳۳).
این جمله: «چون مجلس برای فردوسی است یک صفحه‌ای نوشتم…».
 
افشار می‌گفت من شاهنامه‌شناس نیستم «شاهنامه‌شمار» هستم. اما او در وهلهٔ نخست بسیار عاشق فردوسی و شاهنامه بود و این عشق و احترام بیشتر جنبهٔ ملی داشت. مقالات و یادداشت‌هایی دربارهٔ شاهنامه و فردوسی نوشته بود که در کتابشناسی او فهرست کرده‌ام. تتبعات و مکتوباتی درباب آرامگاه فردوسی داشت. وقتی ۱۳۶۹ را سال شاهنامه نامیدند، در مجله آینده یاد شاهنامه را به‌طور خاص گرامی داشت. در معرفی و نشر برخی نسخ کهن شاهنامه کار کرده بود. همچنین او مؤلف کتاب‌شناسی شاهنامه و فردوسی است؛ کتابی مرجع در پژوهش‌های مربوط به فردوسی و شاهنامه. کتابی که بسیار به آن مراجعه و از آن استفاده می‌شود اما کمتر نامی از ایرج افشار برده می‌شود و چه باک! نبرند!
نام ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقل
هرکجا نامهٔ عشق است نشان من و تست

دل افشار به این خوش بود که این کتاب کمکی به استوارتر شدن پایه‌های تحقیقی مباحث شاهنامه‌پژوهی خواهد بود.

ایرج افشار از توجه به شاهنامه در هر سطحی و به هر شکلی شاد می‌شد. شاهنامه را «واسطة‌العقد افکار عمومی ملّی» می‌دانست. رونق بایسته و بسزای «شاهنامه‌خوانی، شاهنامه‌شناسی، شاهنامه‌پردازی (چاپ شاهنامه)، شاهنامه‌‌آرایی، شاهنامه‌‌نویسی، شاهنامه‌‌جویی و شاهنامه‌‌خوانی و حتی شاهنامه‌‌خری» را مغتنم می‌شمرد و ارج می‌نهاد. اعتقاد داشت هرچه با شاهنامه پیوند دارد، ملّی است و «هر کدام از این عوالم ملّی، گوشه‌ای و نشانه‌ای است از شاهنامه‌دوستی که با ذات و شخصیت ایرانی بودن ما همراه است» (بخارا، ش ۹-۱۰، ص ۳۲۲).
برای همین به احترام فردوسی و برای تکریم خادمان شاهنامه، هم در مراسم رونمایی شاهنامه تصحیح استاد خالقی‌مطلق که سالها با او دوست بود، سخن می‌گفت (همان،ص ۴۳۶ و ۴۶۲-۴۶۳ نیز نک: بخارا، ش۶۴، صص ۱۲۱-۱۲۷) و هم به شاهنامه‌خوانان ناشناختهٔ درود، درود می‌فرستاد (بخارا، ش۶۲، ص۲۱۲و ۲۱۴). هر کس بازار فردوسی و شاهنامه را گرم می‌کرد، دوست افشار بود و نزد او حرمت داشت.  

این جملات روشن را در«پیغام» به شاهنامه‌خوانان درود نوشت: 
«فردوسی تنها شاعر حماسی ما نیست؛ شاعر اصیل و هنرمند و خردورز ماست. نمونهٔ ایرانی درست‌اندیش تاریخ ماست. حكيم على‌الاطلاق برای بینش فرهنگی ماست. نگاه‌دارنده زبان ماست. بی‌گمان رشتهٔ ناگسستنی پیوند است میان همهٔ فارسی‌گویان همهٔ قرون»… 

سزاوار است دوستان فردوسی این جملات را بپراکنند. مثل نور. مثل عطر.

https://www.tg-me.com/n00re30yah
Forwarded from عکس نگار
#جواد_طباطبایی: نژاد در شاهنامه به معنای بیولوژیک امروز نیست

کلمه ایران که بیش از هزار بار فقط در شاهنامه و سایر منابع ما تکرار شده، ناظر بر یک واقعیت بسیار پیچیده است که به سادگی نمی‌توان آن را انکار کرد و استعمال آن را در کنار مفهوم قدیمی «نژاد»، نژادپرستانه خواند. دانشگاه ما دانشگاه ایرانی نیست، زیرا با کلمات خودش که مفاهیم خاص ایران است، نمی‌تواند صحبت کند. یعنی وقتی دانشگاهی ما و غیردانشگاهی ما کلمه «نژاد» را به کار می‌برد، آن را از شاهنامه اخذ نکرده و نمی‌داند آنجا معنایش چیست، بلکه آن را در ترجمه کلمه race انگلیسی و سایر زبان‌های دیگر به کار برده است، در اینجا «نژاد» به معنای نژادهای بیولوژیک جدید مثل سفید و سیاه و… است، در حالی که استعمال قدیمی نژاد در شاهنامه مطلقا به معنای بیولوژیک امروز نیست.

@shahnamehpajohan
#جواد_طباطبایی: نژاد در شاهنامه به معنای بیولوژیک امروز نیست


کلمه ایران که بیش از هزار بار فقط در شاهنامه و سایر منابع ما تکرار شده، ناظر بر یک واقعیت بسیار پیچیده است که به سادگی نمی‌توان آن را انکار کرد و استعمال آن را در کنار مفهوم قدیمی «نژاد»، نژادپرستانه خواند. دانشگاه ما دانشگاه ایرانی نیست، زیرا با کلمات خودش که مفاهیم خاص ایران است، نمی‌تواند صحبت کند. یعنی وقتی دانشگاهی ما و غیردانشگاهی ما کلمه «نژاد» را به کار می‌برد، آن را از شاهنامه اخذ نکرده و نمی‌داند آنجا معنایش چیست، بلکه آن را در ترجمه کلمه race انگلیسی و سایر زبان‌های دیگر به کار برده است، در اینجا «نژاد» به معنای نژادهای بیولوژیک جدید مثل سفید و سیاه و… است، در حالی که استعمال قدیمی نژاد در شاهنامه مطلقا به معنای بیولوژیک امروز نیست. به همین خاطر است که این ادعا که تعبیر ایرانشهری مضمونی شووینیستی و فاشیستی است، کاملا خطاست زیرا کسی که چنین ادعایی می‌کند، نمی‌داند این کلمات (مثل نژاد) در فارسی کهن چه معنایی دارند. حداقل ٢٠٠٠ سال است که در ایران اقوام متفاوت زندگی کرده‌اند و در میان ایشان هرگز رابطه‌ای که در racism و نژادپرستی جدید اروپایی به وجود آمده، ظاهر نشده است. رستم که بزرگ‌ترین پهلوان ملی ما است، از طرف مادر آریایی نیست و نسبش به ضحاک می‌رسد. بنابراین رستم هم مثل همه ما آمیخته‌ای است از اقوام مختلف این کشور و اهمیتش در وحدتی است که از سیستانی و نسل ضحاک با آریایی ایجاد می‌کند. اهمیت این پهلوان در این است که در عین آمیختگی از یک اصل مهم یعنی اصل پهلوانی و اصل خرد و اصل داد دفاع می‌کند. کمال تاسف است که با ندانستن، عمر و هزینه دانشجویان را تلف می‌کنیم.

@shahnamehpajohan

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from عکس نگار
به پیدایی آمدن بخشی از سنگ‌نبشته  داریوش بزرگ در نزدیکی کریمه:

در سال ۲۵۷۸شاهنشاهی(۲۰۱۹ترسایی) در کاوشهای باستان شناختی در ویرانه‌های شهر فاناگوریا نزدیک کریمه تکه شکسته‌‌ای  مرمرین به دبیره میخی و زبان پارسی باستان از داریوش شاهنشاه بزرگ هخامنشی یافت شد، که گواهیست بر گستره بزرگ شاهنشاهی ایرانشهر تا این بخش از روسیه تکه سنگ شکسته به اندازه‌های ۵.۴۸ بَهر (۱۴.۸سانتیمتر) در ۱۵.۲۵ بَهر (۴۱.۲ سانتیمتر) است و پژوهشگران می‌پندارند که سنگ‌نبشته دست کم  نزدیک ۲ ارش پهنا(یک متر ) و ۴ ارش  (دو متر) بلندی داشته است. این سنگ‌نبشته یادبود لشکر کشی و پیروزی داریوش بزرگ در برابر سکاها بالادست دریای سیاه در شهر (فاناگوریا) در  سال ۴۶شاهنشاهی (۵۱۳ پیش از زایش مسیح) است.

ترانوشت و بازسازی درونمایه نبشته با همسنجی با دیگر سنگ‌نبشته‌های پارسی باستان.

...[-v-h].........
1.. - d-a-r-y-v-]u-š: x-š-[a-y-θ-i-y:....
2..: d-h-y-]a-v-m: a-[d-m: .....
3..[-vi-i-y-t-]r-y-m:a:....
4...: a-]d-m: a-ku-[u-n-v-m : ... .
5..: m-r-t-[i-y: ].... .
6.
برگردان به پارسی نو:

۱. ..... ...[ داریوش شاه ...... این ] سرزمین را من [ گرفتم .... ۴. از دریا گذشتم .... ۵. ... این را من ساختم .... ۶. ... ای ؟[ مرد ]...

🖊مهدی زمانیان
با سپاس از دکتر امیرعباس خسروی.

اندیشکده  آژفنداک هوَخشَتَره  🔥
╔════  💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare

instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
Forwarded from از ویرایش (فرهاد قربان‌زاده)
دربارۀ نام ایران
در دورۀ ساسانی ایران را ایرانشهر می‌خوانده‌اند. ایران از دو بخش ēr به معنی «آریایی، ایرانی» و پسوند جمع ān- ساخته شده‌است. این واژه در اوستایی airya- و در فارسی باستان ariya- و در پارتی aryān تلفظ می‌شده‌است. در دورۀ ساسانی امپراتوری ایرانیان Ērān-šahr خوانده می‌شد (Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, 1974, p. 71).

نام ایران در متن‌های پهلوی
در این کتاب‌های پهلوی نام Ērān یا Ērān-šahr بارها به‌کار رفته‌است:
خسروِ قبادان و ریدک (Ērān-winnārd-Kawādīg rēdag-ē Wāspuhr) (این کتاب با همین واژه، یعنی Ērān، آغاز شده‌است)،
شهرستان‌های ایران: šahr<est>ānīhā ī andar zamīg ī Ērān-šahr ...
ماه فروردین روز خرداد (دو بار: Ērān-šahr ō ēriz {ērez / ērej} dād)،
گزارش شطرنج و نهشت نیو اردخشیر (هفت بار: uzmūdan ī xrad ud dānāgīh ī Ērānšahrīgān)،
آیین نامه‌نویسی (ērān pušt ud mazdēsnān pānag)
[abar stāyēnīdārīh ī sūr āfrīn: dahād zūd pad xwadāyīh Ērān-šahr

نام ایران در متن‌های کهن
در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر متن دیگری نام ایران به‌کار رفته‌است. در شاهنامه (تصحیح جلال خالقی مطلق) حدود ۱۷۰۰ بار و در داراب‌نامۀ طرسوسی بیش از ۵۰۰ و در کوشنامۀ ایران‌شاه نزدیک به ۳۰۰ بار نام ایران دیده می‌شود. در اینجا به چند متن فارسی که در آن‌ها نام ایران و ایران‌شهر به‌کار رفته اشاره می‌کنیم:
▫️قرن ۴:
ایران‌شهر از رود آموی است تا رود مصر و این کشورهای دیگر پیرامون اویند و از این هفت‌کشور ایران‌شهر بزرگوارتر است به هر هنری (مقدمۀ قدیم شاهنامه: ۱۴۰)

از زمین عراق و ایران‌شهر به ایرج داد (تاریخ بلعمی: ۳۴۲)

و پس گفتم زمین ماست ایران / که بیش از مردمانش پارسی‌دان (دانشنامۀ میسری: ۶)

خود بخورد نوش و اولیاش همیدون / گوید هریک چو می بگیرد شادان ـ شادی بوجعفر احمدبن‌محمد / آن مه آزادگان و مفخر ایران (رودکی: ۱۰۱۲)

خداوند ما نوح فرخ‌نژاد / که بر شهر ایران بگسترد داد (ابوشکور بلخی، شاعران بی‌دیوان: ۹۹)

از این دو نیابت به ایرج رسید / مر او را پدر شهر ایران گزید (فردوسی، شاهنامه: ۱/۱۰۷)

افریدون ... پارۀ میانگین، که ایران‌شهر است، ایرج را داد (بیرونی، التفهیم: ۱۹۴)

افراسیاب ... شهر ایران بگرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختن‌ها همی‌کردند تا ایران‌شهر یله کرد و برفت به‌عجز باز به ترکستان شد (تاریخ سیستان: ۷)

▫️قرن ۵:
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست / کو سخن راند ز ایران بر زبان (فرخی: ۲۶۲)


همیشه گفت همی پور رستم آن سهراب / چو سوی ایران آورد لشگر توران ـ که من پسر بوم و رستمم پدر باشد / دگر چه باشد دیهیم‌دار در کیهان (قطران: ۲۸۵)

هفت سال به ایران‌شهر باد نیامد پس این روز شبانی پیش کسری آمد و مژده داد کی دوش چندانی باد آمدی کی موی بر پشت گوسفند بجنبید (شهمردان، روضةالمنجمین: ۴۵)

مانی از ایران بگریخت و سوی چین و ماچین برفت و آنجا تبعه یافت و دعوت آشکارا کرد (گردیزی، زین‌الاخبار: ۲۳)

صلاح یزدان‌پرستان ایران‌زمین در آن است که سخن مزدک بر کار گیرند تا نیک‌بختی دوجهانی بیابند (نظام‌الملک، سیرالملوک: ۲۵۹)

همه پادشاهان ایران و توران از نسل منوچهر بودند (ابن‌بلخی، فارسنامه: ۱۲)

گرفتند سرتاسر ایرانیان / نیامد به یک موی کس را زیان (اسدی، گرشاسب‌نامه: ۳۵۲)

هیچ ملک آبادان‌تر و تمام‌تر و خوش‌تر از ممالک ایران‌شهر نیست (مسالک و ممالک: ۵)

چون ایران‌شهر افراسیاب بگرفته بود و پارسیان را پادشاه نبود و بزرگان سوی زال رفتند و از او درخواستند تا به پادشاهی بنشیند (شهمردان، نزهت‌نامۀ علایی: ۳۲۰)

انوشروان کسری ... فخر همه ملوک ایران بود به عدل‌وداد ... و آبادان داشتن ولایت (غزالی، نصیحت‌الملوک: ۹۵)

به گرد آور سپاه از بوم ایران / از آذربایگان و ری و گیلان (فخر گرگانی، ویس و رامین: ۱۹۳)

▫️قرن ۶:
بهمن بفرمود که ... جای‌های نشست رستم را پست سازید تا همه جهانیان بدانند که من کین پدر خود اسفندیار را از رستم بخواستم. همچنان کردند و ملک ایران تمام بگرفت و داد و عدل گسترد (داراب‌نامۀ طرسوسی: ۱/۵)

سبب نسخت این کتاب و آوردن وی از هندوستان که سوی دیار پارس و ممالک ایران آوردند آن بود که حق ... الهام داد نوشروان‌بن قباد را و در دل او افگند تا نسختی بفرمود کردن کتاب کلیله و دمنه را و آوردن از هندوستان (محمد بخاری، داستان‌های بیدپای: ۳۹)

گویند که مرز تور و ایران / چون رستم پهلوان ندیده‌ست (دیوان خاقانی: ۶۹)

همه عالم تن‌اند و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل ـ چون‌که ایران دل زمین باشد / دل به از تن بود یقین باشد (نظامی، هفت‌پیکر: ۷۹)

افراسیاب دست ترکان گشاده کرد به خرابی ایران زمین (مجمل التواریخ و القصص: ۴۴)

هر سال تا امروز آیین آن پادشاهان نیک‌عهد در ایران و توران به‌جای می‌آرند (خیام، نوروزنامه: ۱۰)

◽️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
آزادمَردِیَّه

پیروان ایرانی شعوبیه با عنوان آزادمَردِیَّه نامیده می‌شدند. واژۀ «آزاد» اصلاً به فارسی میانۀ «آزاد» بازمی‌گردد که به دو معناست: در درجۀ نخست کسی با آن نامیده می‌شود که از سوی پدر در خانواده‌ای اصیل متولد شده است، یعنی به طبقۀ جنگاوران متعلق است. علاوه بر این، می‌تواند این واژه به معنای کسی باشد که در میان یک طایفه متولد شده، یعنی برده نیست. می‌توان این فرضیه را در نظر گرفت که تسمیۀ آزادمَردِیَّه، واکنشی به تأکید اعراب به انساب بود: پیروان ایرانی شعوبیه فرهنگ و جامعۀ پیش از اسلام خود را یادآوری می‌کردند و خود را «آزادمَردان» می‌نامیدند، یعنی «مردانی با تبار اصیل». «آزادمَرد» با واژۀ وام‌گرفته‌شدﮤ عربی «أَحرار» یا «أَبناء یا بَنُوالأَحرار» مطابقت دارد که به معنای «مرد اصیل» و «فرزندان نجیب‌زادگان یا آزادان» است و در شاهنامۀ فردوسی نیز یک معنیِ آزادگان، ایرانیان است. این تسمیه در منابع عربی برای «ایرانیان نجیب‌زاده» یا به‌طور کلی برای «ایرانیان» به کار برده می‌شد. به‌طور نمونه در بیت زیر از شاعر مشهور ایرانی‌تبار، بَشّار بن بُرد، اصطلاح «بَنُوالأَحرار» به معنای «ایرانیان اصیل» است:
«ای پسر شترچران (اعراب)، چگونه در مقابل بَنُوالأحرار (ایرانیان اصیل) مباهات می‌کنی؟ تلاش تو در این امر عقیم ماند.»
«أَحرار»، «بَنُوالأَحرار یا أَبناء الأَحرار» اصطلاحات محوری شعوبیه بودند تا خود را در مقابل تبلیغ برتری از سوی اعراب ارتقاء دهند و پایه و مایۀ خود را به ثبوت رسانند. ابن قُتَیبَه در کِتاب العَرَب در جایی به اصطلاح «بَنُوالأَحرار» می‌پردازد که خاستگاه پیروان شعوبیه را بررسی می‌کند.

[شعوبیه: پیدایش و اهمیت آن در سده‌های نخستین اسلامی، دکتر زهره خسروی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ۱۴۴-۱۴۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
🔺🔺🔻🔻

🔹گستره‌ای دویست هکتاری بیشاپور در استان فارس، 150 کیلومتری باختر شهر شیراز و 18 کیلومتری شمال شهر کازرون، نمایان است و در دل خود داستان‌ها و سخن‌ها از گذشته‌های فخرآفرینش دارد. بیشاپور سرگذشت برهه‌ای از تاریخ ساسانیان است که آن‌ها در فرازین بخش از تاریخ سلسله و شاهنشاهی خود بودند. شهری که در آن زمان بسیار باارزش و مهم دانسته می‌شد و اکنون نیز از دید تاریخی و فرهنگی و از نگاه باستان‌شناسی اهمیتی شایان نگرش دارد.

🔸در بیشاپور آثار پُرشماری هست که باید نام بُرد؛ همانند: تندیس سنگی #شاپور یکم ساسانی، نقش‌برجسته‌های زیبا و چشمگیر، سنگ‌نبشته‌ی #کرتیر (موبدان‌موبد دربار ساسانی) که از نگاه تاریخی و آگاهی‌هایی که از آن به دست می‌آید، درخور ارزش‌های یگانه‌ای است، پرستش‌گاهی برای #آناهیتا، ایزدبانوی آب‌ها، جاده‌ای شاهی و نمونه‌هایی دیگر. به این‌ها که برشمردیم، باید طراحی مهندسی و مهرازی شهر و نیز ارزش‌هایی که برای بررسی‌های تاریخی و شهرسازی در ایران باستان دارد را افزود.

#بیشاپور را گاه بیشابور و گاه #به‌شاپور و در زمان خود «به‌ از اندیو شاپور» می‌نامیدند. این شهر در سال 266 میلادی و به خواست و دستور شاپور یکم ساخته شد. طراح و سازنده‌ی آن مهرازی بیگانه بود که در نوشته‌های کهن از او به نام «آپاسای» یاد شده است.

🔹گروهی از پژوهشگران معنی بیشاپور را برگرفته از نام آن در زبان پهلوی دانسته‌اند و آن را «بیه‌شاپور» (:خدایگان‌شاپور) گمان بُرده‌اند. برخی دیگر آن را برگرفته از «وه‌شاپور» (: شاپور نیک/ شهر زیبای شاپور) دانسته‌اند. کسانی نیز هستند که نام شهر را در زبان پهلوی «وهی‌انتیوک شاپور» (: شهر شاپور، بهتر از انطاکیه) برشمرده‌اند. به هر روی، بیشاپور در زمانی ساخته شد که شاپور پیروزی بزرگ خود را بر والرین، امپراتور روم، به‌دست آورده بود و سرشار از غرور پادشاهی‌اش، فرمان داد در جاده‌ای که تخت جمشید را به تیسفون می‌رساند، شهری زیبا بسازند تا هم نشانه‌ای از توان و کارایی شاهنشاهی نوبنیاد ساسانی باشد و هم یادگاری از چیرگی او بر رومیان. برای آن که آیندگان نیز از یاد نبرند که این شهر به خواست چه کسی ساخته شده است، نام خود را بر آن گذاشت.

🔸آثار و یادمان‌هایی که از ساسانیان به‌جا مانده است، ارزش والایی دارند و نمودار دوره‌ای پانصدساله از تاریخ این سرزمین هستند؛ از دورانی که فرهنگ، هنر و تمدن ایرانی در اوج شکوفایی بود. برای آنکه بدانیم شهرهای ایران در روزگار ساسانیان چگونه طراحی و سازوکاری‌ داشته است، نمونه‌ای در دست هست که هنوز هم بخشی از شُکوه خود را از دست نداده است؛ آنجا را «شهر #بیشاپور» می‌نامند: شهری با آوازه‌ای جهانی!

💎
🆔 @maneshparsi
💠 ایران‌شناسی | فرهنگ و هنر

💠 زبان شاهنامه، زبان عصر فردوسی نیست

💠 یک فردوسی‌شناس گفت: برخی از هموطنان که وجود روحیه وطن‌دوستی در آنها در جای خود ستودنی است، از نظر حساسیت‌های زبانی، روی نمونه‌ای مثل شاهنامه فردوسی تکیه و تأکید می‌کنند به طوریکه می‌توان گفت به نوعی فردوسی را به عنوان نمونه عربی‌ستیزی پیش چشم دارند که در اینجا لازم است تا این دسته از هموطنان بدانند که زبان شاهنامه، زبان طبیعی و معمول در عصر فردوسی نیست.

دکتر اسماعیل شفق در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: می‌دانیم که از قرن‌ها پیش از اسلام، پایتخت سلاطین ساسانی یعنی (تیسفون یا ایوان مداین)، در مرکز عراق عرب، نزدیک شهر بغداد فعلی قرار داشته و طبیعتاً میان ایرانیان ساکن در آن مناطق و عرب‌های بومی منطقه، یک نوع داد و ستد زبانی وجود داشته است. امروز درک این مسأله نباید چندان دشوار باشد چرا که همین امروز به عنوان مثال در استان آذربایجان غربی، تُرک زبانانی هستند که کُردی را هم می‌دانند و کُردهایی هم هستند که با تُرکی آشنایی دارند، در استان خوزستان هم چنین چیزی وجود دارد.

وی افزود: در مناطقی نظیر سرزمین یمن هم که همواره از سوی سلاطین ساسانی، حاکم ایرانی برای آنجا تعیین می‌شده، قضیه به همین صورت بوده است. یعنی همیشه به خاطر همجواری یک نوع تعامل زبانی میان ایرانیان و عرب‌های منطقه وجود داشته است. احمد بلاذُری مورّخ قرن سوم هجری در کتاب «فُتوح البُلدان» می‌گوید که هزاران تن از اَسواران(سپاهیان ویژه) مخصوص ساسانی در عراق ساکن شدند و در جای دیگری از همان کتاب می‌افزاید که سپاهیان ساسانی زیادی هم در بصره سکونت یافتند بنابراین به طور طبیعی هم عرب‌های بومی آن مناطق مقداری فارسی فراگرفته بودند و هم ایرانیان همجوار با آنها مقدار کمی عربی می‌دانستند پس تا پیش از اسلام هیچ مشکل و یا حساسیت زبانی خاصی که بین ایرانیان و عرب‌های همجوار، باعث کشمکش و عداوتی شده باشد، از خلال منابع تاریخی گزارش نشده…
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.


آشوریه
 
۲۷ آذر ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

یکی دیگر از دین­‌های غیرایرانی که پیروانی در میهن ما ایران دارد آیین صابِئین است. واژۀ صابئین مأخوذ از زبان آرامی شرقی، و ریشه آن «صَبا» است، به معنای تعمید در آب روان.
صابئین، پیروان یحیای نبی هستند.
صابئین، بیشتر در جنوب باختری ایران بودوباش دارند.

این مردم آیینی برپا می­‌دارند که چون خود ایشان بس دیرینه است.
هر سال روز ۲۷ آذرماه به یادبود غرق‌شدگان در توفان نوح آیینی برپا می­‌کنند که آن را «آشوریه» می­‌خوانند.
 
توفان نوح از کهن­‌ترین افسانه­‌های آدمی است که در باورها و نوشتارهای دینی قوم یهود آمده و به آیین­‌های ترسایی و اسلام هم راه یافته.

افسانه توفان نوح در داستان آفرینش برخی قوم­‌های کهن چون ایرانیان، نیامده.
ایرانیان باستان گفته­‌اند که به روزگار فرمانروایی جمشید، شاهنشاه پیشدادی، سرما  و یخبندان زمین را فراگرفت و جمشید همه زندگان، از آدمی تا گونه­‌های جانداران و گیاهان، را به جایی برد در زیر زمین که «وَرِ جَمکَرد» نام داشت. آنان همه در ور جمکرد ماندند تا سرما به سر آمد.
 
یادبود غرق­‌شدگان توفان نوح، آیینی کهن است که پیروان دینی باستانی یاد رخدادی را از افسانه های بس کهن زنده می‌دارند.

https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
یکی از دلائل عظمت تمدن ایران باستان وجود جشن‌های بزرگ ملّی است که نظیر آنها را در میان ملت‌های دیگر کمتر می‌توان یافت. جشن نتیجهٔ آسایش و به عبارت دیگر حُسنِ تدبیر در امور اجتماعی و فردی و بالنّتیجه نشانهٔ بزرگی کمالِ تمدنِ يك قوم است،
بنابراین اگر هیچ‌گونه دلیلی برای نمایاندن کمال معنوی و مادی ایران باستان در میان نبود، همین يک دلیل می‌توانست ما را به حقایق انکار‌ناپذیری راهنمایی کند، زیرا بسیار واضح است که تا اندیشهٔ آدمی از بند سختی‌های زندگی نرهد و دل را خلوتگاهِ مهر و آسایش نیابد، هیچ‌گاه نوشخندی بر لب نتواند داشت، و دست‌افشانی و پای‌کوبی که مظهرِ بارز شادمانی و نشاط است، از سرور وی حکایت نخواهد کرد،
و جشن وصالی چنانکه سعدی گفت، على رغم دشمن تنگدستی و سختی فراهم نخواهد گشت.

[امشب به راستی شبِ ما روزِ روشن است
عیدِ وصالِ دوست علی رغم دشمن است]

در آیین زرتشت و میان ایرانیان قدیم بیش از همهٔ مذاهب و ملل به جشن‌ها توجه شده است و از میان این جشن‌ها برخی تنها مذهبی و برخی هم مذهبی و هم ملّی بوده‌اند.

شادروان استاد ابراهیم پورداوود، انجمن ایرانشناسی، نشریهٔ دوم، بهمن ۱۳۲۴
#شب_یلدا
#شب_چله
2024/09/23 05:28:02
Back to Top
HTML Embed Code: