#حضرت_سعدی
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار؟
بجز سنگدل ناکند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد
چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار
که میپیچد از غصه رنجوروار
#ایران_ادبیات_استاد_سخن_سعدی
https://www.tg-me.com/eshtadan
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار؟
بجز سنگدل ناکند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد
چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار
که میپیچد از غصه رنجوروار
#ایران_ادبیات_استاد_سخن_سعدی
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
هرکه چون گُل به زر فریفته شد
در عمل، آبروی داد به باد
دستکوتاه باش و راست چو سرو
تا سرافراز باشی و آزاد
#ظهیرالدیننصرسموریسگزی
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج١: ۱۷۳.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
در عمل، آبروی داد به باد
دستکوتاه باش و راست چو سرو
تا سرافراز باشی و آزاد
#ظهیرالدیننصرسموریسگزی
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج١: ۱۷۳.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
#غیرت_پروانه
🔸این غزل را سال۱۳۷۵،در روزنامه جمهوری اسلامی دیدم،خواندم،به دل نشست،از صفحه ۱۲،شمارهٔ ۵۱۴۷،یک شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۷۵ آن روزنامه بریدم ،امروز در کاغد بریده هایم یافتم،نام سراینده اش ،قاسم مرام و از شیراز است.
https://www.tg-me.com/eshtadan
دلنشان است و دلنشین:
🔸ما جام می زخون سیاووش کرده ایم
تا عالمی ز واقعه مدهوش کرده ایم
🔸تا سر زند سپیده به دامان سرخ عشق
دل را هزار کوچه سیاهپوش کرده ایم
🔸آمد غریبه ای که به لب حرف تازه داشت
حرفی که سالهاست فراموش کرده ایم
🔸ما صفحه سیاه شب بی ستاره را
با خط سرخ بارقه مخدوش کرده ایم
🔸درگیر و دار حادثه با اشک و آه خویش
بس شعله های فتنه که خاموش کرده ایم
🔸ما های های گریه یک عمر غربتیم
عمریست همچو خم ز درون جوش کرده ایم
🔸دل را به رنگ غیرت پروانه سال هاست
با شعله های جذبه همآغوشی کرده ایم
🔸صد پاره کرده است جگرگاه عشق را
زهری که از تغافل خود نوش کرده ایم
🔸دردی کشان مست فراموشتان مباد
ما جام می زخون سیاووش کرده ایم
https://www.tg-me.com/eshtadan
@ESHTADAN
🔸این غزل را سال۱۳۷۵،در روزنامه جمهوری اسلامی دیدم،خواندم،به دل نشست،از صفحه ۱۲،شمارهٔ ۵۱۴۷،یک شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۷۵ آن روزنامه بریدم ،امروز در کاغد بریده هایم یافتم،نام سراینده اش ،قاسم مرام و از شیراز است.
https://www.tg-me.com/eshtadan
دلنشان است و دلنشین:
🔸ما جام می زخون سیاووش کرده ایم
تا عالمی ز واقعه مدهوش کرده ایم
🔸تا سر زند سپیده به دامان سرخ عشق
دل را هزار کوچه سیاهپوش کرده ایم
🔸آمد غریبه ای که به لب حرف تازه داشت
حرفی که سالهاست فراموش کرده ایم
🔸ما صفحه سیاه شب بی ستاره را
با خط سرخ بارقه مخدوش کرده ایم
🔸درگیر و دار حادثه با اشک و آه خویش
بس شعله های فتنه که خاموش کرده ایم
🔸ما های های گریه یک عمر غربتیم
عمریست همچو خم ز درون جوش کرده ایم
🔸دل را به رنگ غیرت پروانه سال هاست
با شعله های جذبه همآغوشی کرده ایم
🔸صد پاره کرده است جگرگاه عشق را
زهری که از تغافل خود نوش کرده ایم
🔸دردی کشان مست فراموشتان مباد
ما جام می زخون سیاووش کرده ایم
https://www.tg-me.com/eshtadan
@ESHTADAN
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
🟡 هنر ساختن و نواختن عود جهانی شد
در سومین روز از هفدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس در شهر رباط مراکش از ۶ تا ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱ در حال برگزاری است، «هنر ساختن و نواختن عود» بهعنوان هجدهمین عنصر میراثفرهنگی ناملموس کشورمان مشترک با سوریه به ثبت جهانی رسید.
🔴 شب چله جهانی شد
🔸«یلدا/ چله» جهانی شد/ «یلدا/ چله» به عنوان نوزدهمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس کشورمان در هفدهمین نشست کمیته بین الدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد.
نقل: ایران ورجاوند
https://www.tg-me.com/eshtadan
در سومین روز از هفدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس در شهر رباط مراکش از ۶ تا ۱۲ آذرماه ۱۴۰۱ در حال برگزاری است، «هنر ساختن و نواختن عود» بهعنوان هجدهمین عنصر میراثفرهنگی ناملموس کشورمان مشترک با سوریه به ثبت جهانی رسید.
🔴 شب چله جهانی شد
🔸«یلدا/ چله» جهانی شد/ «یلدا/ چله» به عنوان نوزدهمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس کشورمان در هفدهمین نشست کمیته بین الدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد.
نقل: ایران ورجاوند
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
شاهنامه؛
حماسهٔ داد و قانون
▪️[شاهنامه] حماسهٔ داد و قانون است. حماسهٔ مقاومتِ بیتزلزل در مقابل تعدّی و بیداد. حماسهٔ یک قوم است برای دفاع از هستی خویش، برای مقاومت در مقابل وحشیگری و زورگویی. برای مقاومت در مقابل دنیایی که بر ضدّ تمام هستی او مجهّز شده است. همین نکته است که به این اثر عظیم فردوسی ارزش جهانی و انسانی پایدار میدهد. تمامِ مأموریت، تمامِ مسئولیت و تمامِ تاریخِ واقعیِ قوم خود را درین افسانههای اساطیری خالی میکند و رنگ و شکل میبخشد. جنگ، جنگی پایانناپذیر در سراسر این داستان جریان دارد اما بر خلاف مشهور، به کینهجویی شخصی و خاندانی محدود نیست. هدف آن مقابله با بیداد است. مقابله با دنیایی که میخواهد دروغ و فریب را بر کرسی بنشاند. هم بر ضدّ افراسیاب است که از آن سوی آموی برای خرابکاری راه میافتد، هم بر ضدّ دیو سپید که در آن سوی البرز راه را بر هر چه ایزدی است میبندد.
هم با ضحّاک که از دشت تازیان میآید این پیکار ادامه مییابد. آنچه مورد تهدید اوست یک چیز است: داد و نیکی.
تسامح کوروشی نه فقط در دورهٔ داریوش مايهٔ تضمین وحدت امپراطوری تلقّی شد، بلکه حتی یزدگرد اول پادشاه ساسانی هم که یک چهرهٔ جالب شاهنامه است. چیزی از تسامح کوروشی را در رفتار با ترسایان [مسیحیان] عرضه میکرد و اینهمه نشان میدهد که در ایرانِ تاریخ و افسانه، ایرانِ شاهنامه، اگر جنگ هست، منشأ آن بیداددشمنی است نه بیگانهدشمنی.
این همان روح اعتدال اخلاقی است که از قدیم فلاسفهٔ شرق و غرب، ایران و دنیای مغان را بدان سبب ستودهاند. حماسۀ فردوسی جلوهگاه این اعتدال اخلاقی است.
نفرت از تجاوزها و غارتهایی که در غزنه به نام دین انجام میشد. کراهت از دروغ و ریایی که نام عدالت و مصلحت میگرفت تمام وجود فردوسی را پر کرده بود و انعکاس آن را در جایجای شاهنامه میتوان یافت.
نامورنامه
زندهیاد استاد دکتر عبدالحسین زرّینکوب
صص ۱۰۹–۱۱۰
مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
ـــــــــــــــــــــــ
شاهنامه؛
حماسهٔ داد و قانون
▪️[شاهنامه] حماسهٔ داد و قانون است. حماسهٔ مقاومتِ بیتزلزل در مقابل تعدّی و بیداد. حماسهٔ یک قوم است برای دفاع از هستی خویش، برای مقاومت در مقابل وحشیگری و زورگویی. برای مقاومت در مقابل دنیایی که بر ضدّ تمام هستی او مجهّز شده است. همین نکته است که به این اثر عظیم فردوسی ارزش جهانی و انسانی پایدار میدهد. تمامِ مأموریت، تمامِ مسئولیت و تمامِ تاریخِ واقعیِ قوم خود را درین افسانههای اساطیری خالی میکند و رنگ و شکل میبخشد. جنگ، جنگی پایانناپذیر در سراسر این داستان جریان دارد اما بر خلاف مشهور، به کینهجویی شخصی و خاندانی محدود نیست. هدف آن مقابله با بیداد است. مقابله با دنیایی که میخواهد دروغ و فریب را بر کرسی بنشاند. هم بر ضدّ افراسیاب است که از آن سوی آموی برای خرابکاری راه میافتد، هم بر ضدّ دیو سپید که در آن سوی البرز راه را بر هر چه ایزدی است میبندد.
هم با ضحّاک که از دشت تازیان میآید این پیکار ادامه مییابد. آنچه مورد تهدید اوست یک چیز است: داد و نیکی.
تسامح کوروشی نه فقط در دورهٔ داریوش مايهٔ تضمین وحدت امپراطوری تلقّی شد، بلکه حتی یزدگرد اول پادشاه ساسانی هم که یک چهرهٔ جالب شاهنامه است. چیزی از تسامح کوروشی را در رفتار با ترسایان [مسیحیان] عرضه میکرد و اینهمه نشان میدهد که در ایرانِ تاریخ و افسانه، ایرانِ شاهنامه، اگر جنگ هست، منشأ آن بیداددشمنی است نه بیگانهدشمنی.
این همان روح اعتدال اخلاقی است که از قدیم فلاسفهٔ شرق و غرب، ایران و دنیای مغان را بدان سبب ستودهاند. حماسۀ فردوسی جلوهگاه این اعتدال اخلاقی است.
نفرت از تجاوزها و غارتهایی که در غزنه به نام دین انجام میشد. کراهت از دروغ و ریایی که نام عدالت و مصلحت میگرفت تمام وجود فردوسی را پر کرده بود و انعکاس آن را در جایجای شاهنامه میتوان یافت.
نامورنامه
زندهیاد استاد دکتر عبدالحسین زرّینکوب
صص ۱۰۹–۱۱۰
مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
گر آب دهی نهال خود کاشتهای
ور پَست کُنی بَنا، خود افراشتهای
منْبنده همانم که تو پنداشتهای
از دست مَیَفکَنَم چو برداشتهای
#فخرالدینمحمدبنمحمودبناحمدنیشابوری
(صاحبِ تفسیرِ بصائر یمینی)
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۱: ۲۹۹.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
ور پَست کُنی بَنا، خود افراشتهای
منْبنده همانم که تو پنداشتهای
از دست مَیَفکَنَم چو برداشتهای
#فخرالدینمحمدبنمحمودبناحمدنیشابوری
(صاحبِ تفسیرِ بصائر یمینی)
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۱: ۲۹۹.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
Forwarded from فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@theapll
زادروز دکتر ژاله آموزگار (۱۳۱۸)
دکتر ژاله آموزگار استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران و عضو وابستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دوازدهم آذرماه ۱۳۱۸ در خوی متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند و در سال ۱۳۳۵ از دبیرستان ایراندخت فارغالتحصیل شد. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۳۸ با رتبۀ ممتازی فارغالتحصیل شد و در فاصلۀ سالهای ۱۳۳۸-۱۳۴۲ در مدارس تهران، نیشابور و کاشمر به تدریس پرداخت. دکتر آموزگار برای ادامۀ تحصیلات عالیه با استفاده از راتبۀ (بورس) تحصیلی عازم کشور فرانسه شد و در رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه سوربن مشغول تحصیل شد و از محضر استادان بنامی چون پروفسور پییر دومناش، اوبن، ژیلبر لازار و امیل بنونیست بهره برد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۶ با گذراندن رسالۀ دکتری خود با عنوان ادبیات زرتشتی موفق به دریافت مدرک دکتری شد. دکتر آموزگار پس از پایان تحصیل در فرانسه و بازگشت به ایران در بنیاد فرهنگ ایران مشغول به کار شد و کار پژوهش بر روی دینکرد پنج، از متون پهلوی، را آغاز کرد. دکترآموزگار از سال ۱۳۴۹ در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران مشغول به کار شد و سالها به عنوان همکار استاد فقید دکتر احمد تفضلی به فعالیتهای علمی و پژوهش بر روی تاریخ ایران قبل از اسلام به ویژه حوزۀ اساطیر و زبانهای باستانی و تدریس و تألیف و ترجمه پرداخت.
برای دیدن متن کامل خبر به وبگاه فرهنگستان به نشانی زیر مراجعه کنید:
https://apll.ir/?p=11089
https://apll.ir/wp-content/uploads/2022/11/Y120901Zhaleh-A-1-1200x675.jpg
زادروز دکتر ژاله آموزگار (۱۳۱۸)
دکتر ژاله آموزگار استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران و عضو وابستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دوازدهم آذرماه ۱۳۱۸ در خوی متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند و در سال ۱۳۳۵ از دبیرستان ایراندخت فارغالتحصیل شد. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۳۸ با رتبۀ ممتازی فارغالتحصیل شد و در فاصلۀ سالهای ۱۳۳۸-۱۳۴۲ در مدارس تهران، نیشابور و کاشمر به تدریس پرداخت. دکتر آموزگار برای ادامۀ تحصیلات عالیه با استفاده از راتبۀ (بورس) تحصیلی عازم کشور فرانسه شد و در رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه سوربن مشغول تحصیل شد و از محضر استادان بنامی چون پروفسور پییر دومناش، اوبن، ژیلبر لازار و امیل بنونیست بهره برد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۶ با گذراندن رسالۀ دکتری خود با عنوان ادبیات زرتشتی موفق به دریافت مدرک دکتری شد. دکتر آموزگار پس از پایان تحصیل در فرانسه و بازگشت به ایران در بنیاد فرهنگ ایران مشغول به کار شد و کار پژوهش بر روی دینکرد پنج، از متون پهلوی، را آغاز کرد. دکترآموزگار از سال ۱۳۴۹ در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران مشغول به کار شد و سالها به عنوان همکار استاد فقید دکتر احمد تفضلی به فعالیتهای علمی و پژوهش بر روی تاریخ ایران قبل از اسلام به ویژه حوزۀ اساطیر و زبانهای باستانی و تدریس و تألیف و ترجمه پرداخت.
برای دیدن متن کامل خبر به وبگاه فرهنگستان به نشانی زیر مراجعه کنید:
https://apll.ir/?p=11089
https://apll.ir/wp-content/uploads/2022/11/Y120901Zhaleh-A-1-1200x675.jpg
Forwarded from ایران بوم
دکتر ژاله آموزگار (زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ در خوی) استاد زبانهای باستانی ایران و از مفاخر فرهنگی کشورمان است. او دکتری زبانهای باستانی (زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنی) از دانشگاه سوربن دارد.
ژاله آموزگار عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودهاست و هماکنون به مدت ۴۶ سال است که به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول است و بسیاری از استادان رشتههای گوناگون این دانشکده، از شاگردان وی بودهاند.
نوروز - استاد ژاله آموزگار
https://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12108-noroz-amozegar.html
شادباش - دکتر ژاله آموزگار
https://www.iranboom.ir/jashnha/67-jostar/10893-shadbash.html
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
زندگینامه علمی شادروان دکتر احمد تفضلی ( ۱۶ آذرماه ۱۳۱۶ - ۲۴ دیماه ۱۳۷۵)
به قلم استاد ژاله آموزگار
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/33831
نقدی بر «امپراتوری فراموش شده؛ فرهنگ، هنر و تمدن هخامنشیان» - امپراتوری ماندگار ایران شناسی
دکتر ژاله آموزگار
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3977-emperatori-faramosh-shode-ketab.html
چرا زبان فارسی ماندگار شد؟ / سخنرانی استاد ژاله آموزگار در انجمن بینالمللی ایران شناسی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/16482
ما فره ایرانی را با چنگ و دندان حفظ می کنیم, به آب می زنیم از آتش میگذریم اما نمی گذاریم فره ایرانی به دست انیران بیفتد .
#ژاله_آموزگار
http://www.aparat.com/v/0hrXz
کتاب الکترونیکی خط در اسطوره ها
نویسنده: دکتر ژاله آموزگار
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/25512
در متون ادبیات پارسی بارها به واژه «سپنج»، «سرای سپنج» و... برخورده ایم. مقاله زیر بنام «واژه سپنج و کاربرد آن» از دکتر ژاله آموزگار می باشد در این باره می باشد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/37094
#ژاله_آموزگار : زادگاه و تاریخ تولد فردوسی اهمیتی ندارد، زیرا همه جای ایران سرای اوست. او با هر نوزادی در ایران زاده می شود اما مرگ فرهنگی ندارد.
ژاله آموزگار: خوشحالم به سرزمینی تعلق دارم که مردمانش از دیرباز بزرگ اندیشیده اند و هرگز به خدایان زمینی و سنگ و بت دل نبسته اند.
ژاله آموزگار عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودهاست و هماکنون به مدت ۴۶ سال است که به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول است و بسیاری از استادان رشتههای گوناگون این دانشکده، از شاگردان وی بودهاند.
نوروز - استاد ژاله آموزگار
https://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12108-noroz-amozegar.html
شادباش - دکتر ژاله آموزگار
https://www.iranboom.ir/jashnha/67-jostar/10893-shadbash.html
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
زندگینامه علمی شادروان دکتر احمد تفضلی ( ۱۶ آذرماه ۱۳۱۶ - ۲۴ دیماه ۱۳۷۵)
به قلم استاد ژاله آموزگار
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/33831
نقدی بر «امپراتوری فراموش شده؛ فرهنگ، هنر و تمدن هخامنشیان» - امپراتوری ماندگار ایران شناسی
دکتر ژاله آموزگار
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3977-emperatori-faramosh-shode-ketab.html
چرا زبان فارسی ماندگار شد؟ / سخنرانی استاد ژاله آموزگار در انجمن بینالمللی ایران شناسی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/16482
ما فره ایرانی را با چنگ و دندان حفظ می کنیم, به آب می زنیم از آتش میگذریم اما نمی گذاریم فره ایرانی به دست انیران بیفتد .
#ژاله_آموزگار
http://www.aparat.com/v/0hrXz
کتاب الکترونیکی خط در اسطوره ها
نویسنده: دکتر ژاله آموزگار
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/25512
در متون ادبیات پارسی بارها به واژه «سپنج»، «سرای سپنج» و... برخورده ایم. مقاله زیر بنام «واژه سپنج و کاربرد آن» از دکتر ژاله آموزگار می باشد در این باره می باشد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/37094
#ژاله_آموزگار : زادگاه و تاریخ تولد فردوسی اهمیتی ندارد، زیرا همه جای ایران سرای اوست. او با هر نوزادی در ایران زاده می شود اما مرگ فرهنگی ندارد.
ژاله آموزگار: خوشحالم به سرزمینی تعلق دارم که مردمانش از دیرباز بزرگ اندیشیده اند و هرگز به خدایان زمینی و سنگ و بت دل نبسته اند.
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
#یکشنبه_ها_و_حافظ
ز تندبادِ حوادث نمیتوان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
ببین در آینهٔ جام نقشبندی غیب
که کس به یاد ندارد چنین عجب زَمَنی
از این سَموم که بر طرْفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگِ نسترنی
زندگی حافظ در یکی از تاریکترین دورههای تاریخ ما گذشت. تنها در سدههای هفتم و هشتم دستکم هفده خاندان در سرزمین امروزی ایران کمابیش حکومت کردند. آمدن و رفتن اینان همیشه با جنگ و کشتار، با سپاهیانی که جز غارت درآمدی نداشتند و به امید آن خود را به آب و آتش میزدند، همراه بود. سیلوار میآمدند و در برابر سیلابی مهیبتر ریشهکن میشدند.
چیزی که بر جای میماند مشتی غارتگرِ مست بود و انبوهی غارتشدهٔ نیمجان، فقر و بیماری و مرگ بود، زوالِ دین و انحطاطِ اخلاق و سلطنتِ فساد!
آشوب و توفانی پیاپی همه چیز را در هم میپیچید:
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعبروزی بوالعجبکاری پریشانعالمی
در کوی دوست
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
صفحات ۲۲۴–۲۲۳
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ که از این رسانه منتشر میشود، با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
ـــــــــــــــــــــــ
#یکشنبه_ها_و_حافظ
ز تندبادِ حوادث نمیتوان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
ببین در آینهٔ جام نقشبندی غیب
که کس به یاد ندارد چنین عجب زَمَنی
از این سَموم که بر طرْفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگِ نسترنی
زندگی حافظ در یکی از تاریکترین دورههای تاریخ ما گذشت. تنها در سدههای هفتم و هشتم دستکم هفده خاندان در سرزمین امروزی ایران کمابیش حکومت کردند. آمدن و رفتن اینان همیشه با جنگ و کشتار، با سپاهیانی که جز غارت درآمدی نداشتند و به امید آن خود را به آب و آتش میزدند، همراه بود. سیلوار میآمدند و در برابر سیلابی مهیبتر ریشهکن میشدند.
چیزی که بر جای میماند مشتی غارتگرِ مست بود و انبوهی غارتشدهٔ نیمجان، فقر و بیماری و مرگ بود، زوالِ دین و انحطاطِ اخلاق و سلطنتِ فساد!
آشوب و توفانی پیاپی همه چیز را در هم میپیچید:
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعبروزی بوالعجبکاری پریشانعالمی
در کوی دوست
زندهیاد استاد شاهرخ مسکوب
صفحات ۲۲۴–۲۲۳
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ که از این رسانه منتشر میشود، با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
چهاردهم آذرماه سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی، ادیب، پژوهشگر، مترجم، استاد دانشگاه و منتخب دومین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
یاد وطن
هر صبح و شام یاد عزیزان کنم
سیری به سوی مرز خراسان کنم
گر در بهشت جای دهندم به مهر
باز آرزوی خطّۀ ایران کنم
آن کشور کهن که به فرهنگ او
بس افتخار در همه کیهان کنم
آنجا که کسب معرفت و مردمی
در مکتب محبّت و عرفان کنم
آنجای مانده است دل و جان من
اینجا چگونه خاطرْ شادان کنم؟
دور از وطن چو مرغم اندر قفس
کو آن فضا که در آن جولان کنم؟
اینجا هزار صنعت و زیبایی است
اما چه سود حاصل از آن کنم؟
بیگانه را چو خویش نیارم گرفت
هرچند جدّ و جهد فراوان کنم
حسرت برم که کاش توانستمی
من نیز ملک خود چو گلستان کنم
از یمن دانش و هنر قرن بیست
هممیهنان خویش تنآسان کنم
چون بنگرم به مردم کوشای غرب
دل را ز کاهلیش پشیمان کنم
صدها دریغ خیزد از جان من
کان را نمیتوانم پنهان کنم
لیکن دلم به عشق وطن میتپد
وینک ز دور با او پیمان کنم
پیمان کنم که تا به تنم جان بود
در راه او نثار تن و جان کنم
غلامحسین یوسفی
پاریس، مهرماه ۱۳۴۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
یاد وطن
هر صبح و شام یاد عزیزان کنم
سیری به سوی مرز خراسان کنم
گر در بهشت جای دهندم به مهر
باز آرزوی خطّۀ ایران کنم
آن کشور کهن که به فرهنگ او
بس افتخار در همه کیهان کنم
آنجا که کسب معرفت و مردمی
در مکتب محبّت و عرفان کنم
آنجای مانده است دل و جان من
اینجا چگونه خاطرْ شادان کنم؟
دور از وطن چو مرغم اندر قفس
کو آن فضا که در آن جولان کنم؟
اینجا هزار صنعت و زیبایی است
اما چه سود حاصل از آن کنم؟
بیگانه را چو خویش نیارم گرفت
هرچند جدّ و جهد فراوان کنم
حسرت برم که کاش توانستمی
من نیز ملک خود چو گلستان کنم
از یمن دانش و هنر قرن بیست
هممیهنان خویش تنآسان کنم
چون بنگرم به مردم کوشای غرب
دل را ز کاهلیش پشیمان کنم
صدها دریغ خیزد از جان من
کان را نمیتوانم پنهان کنم
لیکن دلم به عشق وطن میتپد
وینک ز دور با او پیمان کنم
پیمان کنم که تا به تنم جان بود
در راه او نثار تن و جان کنم
غلامحسین یوسفی
پاریس، مهرماه ۱۳۴۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
شانزدهم آذرماه سالروز درگذشت دکتر عیسی صدیق اعلم
دکتر عیسی صدیق، استاد دانشگاه تهران، که چند بار به سمت وزیر فرهنگ منصوب شد و سالهای اخیر عمر را در سناتوری میگذرانید، تحصیلات خود را در فرانسه و انگلیس تمام کرد و درجۀ دکتری را از امریکا گرفت. خدمات اداریاش در وزارت معارف بود و بعد از اینکه به دانشگاه منتقل شد، سمت ریاست دانشسرای عالی را یافت. صدیق سرگذشت خود را بهتفصیل تحت عنوان یادگار عمر نوشته است. این کتاب در چهار جلد طبع شده است و شاید بهترین تألیف او محسوب شود؛ از این حیث که اطلاعات زیادی راجع به تشکیلات فرهنگی و اداری ایران از دورانی که او درک کرده است در بر دارد.
یادگار عمر سرگذشتنامۀ معلمی است که در میدان زندگی از کامیابی و پیروزی برخورداری دارد و سالهاست که در امور سیاسی مملکت دخیل است و چندین کتاب در مباحث مربوط به تعلیم و تربیت و تاریخ آن نوشته است.
مطالبی که در سراسر این کتاب شیرینعبارت میآید بیان و وصف گوشهای از اجتماع ایران و تحولات آن است که توجه و وقوف بر آن برای طبقۀ جوان ایران واجب مینماید.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج۱، ۵۵۶-۵۵۸]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
دکتر عیسی صدیق، استاد دانشگاه تهران، که چند بار به سمت وزیر فرهنگ منصوب شد و سالهای اخیر عمر را در سناتوری میگذرانید، تحصیلات خود را در فرانسه و انگلیس تمام کرد و درجۀ دکتری را از امریکا گرفت. خدمات اداریاش در وزارت معارف بود و بعد از اینکه به دانشگاه منتقل شد، سمت ریاست دانشسرای عالی را یافت. صدیق سرگذشت خود را بهتفصیل تحت عنوان یادگار عمر نوشته است. این کتاب در چهار جلد طبع شده است و شاید بهترین تألیف او محسوب شود؛ از این حیث که اطلاعات زیادی راجع به تشکیلات فرهنگی و اداری ایران از دورانی که او درک کرده است در بر دارد.
یادگار عمر سرگذشتنامۀ معلمی است که در میدان زندگی از کامیابی و پیروزی برخورداری دارد و سالهاست که در امور سیاسی مملکت دخیل است و چندین کتاب در مباحث مربوط به تعلیم و تربیت و تاریخ آن نوشته است.
مطالبی که در سراسر این کتاب شیرینعبارت میآید بیان و وصف گوشهای از اجتماع ایران و تحولات آن است که توجه و وقوف بر آن برای طبقۀ جوان ایران واجب مینماید.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج۱، ۵۵۶-۵۵۸]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵) زبانشناس، ایران شناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پهلوی، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
وی دوره کارشناسی زبان وادبیات فارسی را در سال 1338 در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با رتبه اول به پایان رساند. در سال 1340 وارد دوره کارشناسی ارشد مدرسه زبانهای شرقی دانشگاه لندن شد و در سال 1345 درجه دکتری در زبانهای باستانی را از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد. از سال 1345 تا 1347 به عنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران به مدیریت دکتر خانلری به خدمت مشغول بود. از سال 1347 با سمت استادیار فرهنگ و زبانهای باستانی به طور رسمی به هیأت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پیوست و در سال 1357 به رتبه استادی نائل شد. در ده سال پایانی خدمتش در دانشگاه تهران، ریاست بخش دانشجویان خارجی دانشکده ادبیات را نیز برعهده داشت. از سال 1370 به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و از سال 1373 معاونت علمی و پژوهشی فرهنگستان را نیز برعهده داشت. سرانجام، در شامگاه 24 دی 1375 خاموش شد.
کارنامه علمی
وی با زبان عربی به خوبی آشنا بود و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط کامل داشت. زبان روسی را نیز به اندازهای که در مطالعاتش به آن نیاز داشت، میدانست. کتابهای او بدین قرار است:
1. واژهنامه کتاب پهلوی مینوی خرد، 1348
2. ترجمه مینوی خرد، 1354
3. ترجمه و تحقیق کتاب نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان (نوشته کریستین سن)، با همکاری دکتر ژاله آموزگار،
ج اول:1364، ج دوم: 1368
4. ترجمه کتاب شناخت اساطیر ایران(نوشته هینلز)، با همکاری دکتر آموزگار، 1368
5. اسطوره زندگی زردشت، با همکاری دکتر آموزگار، 1370
6. زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، با همکاری دکتر آموزگار، 1373
7. ترجمه و تحقیق کتاب پهلوی گزیدههای زادسپرم به فرانسه با همکاری فیلیپ ژینیو، 1993
8. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1376
9. یادنامه دومناش، گردآوری با همکاری فیلیپ ژینیو، 1974
10. یکی قطره باران، جشننامه استاد زریاب خویی، 1370
مقالهها
از شادروان تفضلی 53 مقاله به فارسی در دانشنامه ایران و اسلام، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام و در نشریات معتبر علمی و جشننامهها و یادنامههای دانشمندان منتشر شده است. همچنین از وی 83 مقاله به زبانهای انگلیسی و فرانسوی در نشریات معتبر خارجی همچون مجله آسیایی، مجموعه شرقشناسی، مطالعات ایرانی، دانشنامه ایرانیکا و در مجموعهها و یادنامههای ایرانشناسان بزرگ به چاپ رسیده است. از وی پانزده نقد کتاب به زبان فارسی، دو نقد کتاب به زبان انگلیسی در BSOAS و یک نقد به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی در 1992 به چاپ رسیده است.
جایزهها
به آثار و فعالیتهای علمی استاد تفضلی جایزه و تقدیرنامههایی اهدا شده که عبارتند از:
1. مدال درجه اول فرهنگ، 1335
2. جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه و تحقیق کتاب نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان، 1370
3. جایزه کتاب برگزیده دانشگاههای کشور برای همان کتاب، 1370
4. جایزه گیرشمن از فرهنگستان کتیبهها و ادبیات فرانسه (یکی از پنج فرهنگستان تشکیل دهندة انستیتوی فرانسه)، اسفند 1372 (این نخستین بار بود که این فرهنگستان از دانشمندی ایرانی قدردانی کرد)
5. جایزه کتاب سال برای ترجمه گزیدههای زادسپرم به زبان فرانسه، 1374
6. اهدای دکتری افتخاری ایرانشناسی دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، شهریور1375 (او نخستین استاد از کشورهای شرقی بود که موفق به دریافت این درجه علمی شد)
7. جایزه کتاب سال برای تألیف کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1377
عضویت در مجامع علمی:
ـ انجمن آسیایی پاریس از سال ۱۳۵۰
ـ انجمن بینالمللی کتیبههای ایرانی (انگلستان) از سال ۱۳۵۱
ـ هیأت مؤسس انجمن آثار ملی از سال ۱۳۵۹
ـ کمیتة بینالمللی آکتا ایرانیکا (بلژیک) از
سال ۱۳۶۰
ـ شورای علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶
ـ عضو پیوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
۱۶ آذرماه زادروز دکتر احمد تفضلی ( ۱۶ آذرماه ۱۳۱۶ - ۲۴ دیماه ۱۳۷۵)، زبانشناس، ایرانشناس، پژوهشگر و متخصص زبانهای پهلوی و پارتی است.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵) زبانشناس، ایران شناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پهلوی، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
وی دوره کارشناسی زبان وادبیات فارسی را در سال 1338 در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با رتبه اول به پایان رساند. در سال 1340 وارد دوره کارشناسی ارشد مدرسه زبانهای شرقی دانشگاه لندن شد و در سال 1345 درجه دکتری در زبانهای باستانی را از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد. از سال 1345 تا 1347 به عنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران به مدیریت دکتر خانلری به خدمت مشغول بود. از سال 1347 با سمت استادیار فرهنگ و زبانهای باستانی به طور رسمی به هیأت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پیوست و در سال 1357 به رتبه استادی نائل شد. در ده سال پایانی خدمتش در دانشگاه تهران، ریاست بخش دانشجویان خارجی دانشکده ادبیات را نیز برعهده داشت. از سال 1370 به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و از سال 1373 معاونت علمی و پژوهشی فرهنگستان را نیز برعهده داشت. سرانجام، در شامگاه 24 دی 1375 خاموش شد.
کارنامه علمی
وی با زبان عربی به خوبی آشنا بود و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط کامل داشت. زبان روسی را نیز به اندازهای که در مطالعاتش به آن نیاز داشت، میدانست. کتابهای او بدین قرار است:
1. واژهنامه کتاب پهلوی مینوی خرد، 1348
2. ترجمه مینوی خرد، 1354
3. ترجمه و تحقیق کتاب نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان (نوشته کریستین سن)، با همکاری دکتر ژاله آموزگار،
ج اول:1364، ج دوم: 1368
4. ترجمه کتاب شناخت اساطیر ایران(نوشته هینلز)، با همکاری دکتر آموزگار، 1368
5. اسطوره زندگی زردشت، با همکاری دکتر آموزگار، 1370
6. زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، با همکاری دکتر آموزگار، 1373
7. ترجمه و تحقیق کتاب پهلوی گزیدههای زادسپرم به فرانسه با همکاری فیلیپ ژینیو، 1993
8. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1376
9. یادنامه دومناش، گردآوری با همکاری فیلیپ ژینیو، 1974
10. یکی قطره باران، جشننامه استاد زریاب خویی، 1370
مقالهها
از شادروان تفضلی 53 مقاله به فارسی در دانشنامه ایران و اسلام، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام و در نشریات معتبر علمی و جشننامهها و یادنامههای دانشمندان منتشر شده است. همچنین از وی 83 مقاله به زبانهای انگلیسی و فرانسوی در نشریات معتبر خارجی همچون مجله آسیایی، مجموعه شرقشناسی، مطالعات ایرانی، دانشنامه ایرانیکا و در مجموعهها و یادنامههای ایرانشناسان بزرگ به چاپ رسیده است. از وی پانزده نقد کتاب به زبان فارسی، دو نقد کتاب به زبان انگلیسی در BSOAS و یک نقد به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی در 1992 به چاپ رسیده است.
جایزهها
به آثار و فعالیتهای علمی استاد تفضلی جایزه و تقدیرنامههایی اهدا شده که عبارتند از:
1. مدال درجه اول فرهنگ، 1335
2. جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه و تحقیق کتاب نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان، 1370
3. جایزه کتاب برگزیده دانشگاههای کشور برای همان کتاب، 1370
4. جایزه گیرشمن از فرهنگستان کتیبهها و ادبیات فرانسه (یکی از پنج فرهنگستان تشکیل دهندة انستیتوی فرانسه)، اسفند 1372 (این نخستین بار بود که این فرهنگستان از دانشمندی ایرانی قدردانی کرد)
5. جایزه کتاب سال برای ترجمه گزیدههای زادسپرم به زبان فرانسه، 1374
6. اهدای دکتری افتخاری ایرانشناسی دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، شهریور1375 (او نخستین استاد از کشورهای شرقی بود که موفق به دریافت این درجه علمی شد)
7. جایزه کتاب سال برای تألیف کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1377
عضویت در مجامع علمی:
ـ انجمن آسیایی پاریس از سال ۱۳۵۰
ـ انجمن بینالمللی کتیبههای ایرانی (انگلستان) از سال ۱۳۵۱
ـ هیأت مؤسس انجمن آثار ملی از سال ۱۳۵۹
ـ کمیتة بینالمللی آکتا ایرانیکا (بلژیک) از
سال ۱۳۶۰
ـ شورای علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶
ـ عضو پیوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
۱۶ آذرماه زادروز دکتر احمد تفضلی ( ۱۶ آذرماه ۱۳۱۶ - ۲۴ دیماه ۱۳۷۵)، زبانشناس، ایرانشناس، پژوهشگر و متخصص زبانهای پهلوی و پارتی است.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵)
در کلام دیگران
دکتر ژاله آموزگار او را چنین توصیف میکند: «این سرزمین دوستداشتنی را دوست داشت و با تحقیقات و سخنرانیهای عالمانه خود در جایجای جهان، برای ایران افتخار و نام آورد. او سعی کرد و موفق شد مقام والای استادی را در سطح جهانی نگاه دارد، تفکر عالمانه و روش عالمانه داشت. برنامهریز بود و سازنده، سختکوش و پرکار و بسیار موفق. در مسائل علمی کمالطلب بود و به این کمال و به عرضة آن در سطح بینالمللی علاقهمند بود. با همه دانشش، در کلاسهای درس، با دانشجویان مؤدب بود و مهربان، خنده و شوخی را چاشنی مطالب مشکل درس میکرد، برای کارهای دانشجویانش وقت میگذاشت. در جلسات کم سخن میگفت؛ ولی همیشه آخرین و منطقیترین نظر را میداد. میتوانست سکوت کند. علیرغم زودرنجیهایش، بسیاری اوقات تحمل زیادی داشت. در مقالات خود به اختصار قایل بود. بیش از آنچه میبایست بگوید، نمیگفت. اگر سخنی تازه برای گفتن و مطلبی نو برای نوشتن داشت، میگفت و مینوشت. همکاری بسیار ارزنده، انسانی مهربان، مؤدب و بااخلاق و بامناعت بود. به خصوص در مورد مسائل مالی مناعت خاصی داشت.
استاد احمد سمیعی گیلانی نیز مینویسد: استاد تفضلی محققی بود جدی و سختکوش و موشکاف و خبیر، با فرهنگی عمیق و ظریف. وسعت معلومات او با فراست و تیزبینی و ذوق سلیم قرین گشته، دستاوردهایی بدیع پدید آورده است. ذرهای کبر و عُجب در وجودش نبود. هیچ گاه درصدد فضلفروشی برنیامد. جاهطلب نبود و از نمایش هم بیزار بود. در زبان پهلوی تبحّر کمنظیر داشت و میتوان گفت مرجعیت جهانی پیدا کرده بود.
دامنه معارف استاد، در عین تخصص در فرهنگ و زبانهای باستان و میانه، محدود نبود. در تحقیقات خود از آشنایی پر وسعت با منابع اسلامی بهره میجست و به یمن آشنایی با زبانهای انگلیسی و فرانسه و عربی و آلمانی و روسی میتوانست از مآخذ متنوع بهره گیرد.
وقتشناس و منظم و منضبط بود. شاگردان مستعد خود را صمیمانه و با خوشرویی تشویق و راهنمایی میکرد. در عین ملایمت و رفق، در مسائل علمی سختگیر و پرتوقع بود. در کار علمی تعارف نداشت و با صراحت لهجه، مخالفت و موافقت خود را ابراز میکرد و همه میدانستند که از غرض مصون است...
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵)
در کلام دیگران
دکتر ژاله آموزگار او را چنین توصیف میکند: «این سرزمین دوستداشتنی را دوست داشت و با تحقیقات و سخنرانیهای عالمانه خود در جایجای جهان، برای ایران افتخار و نام آورد. او سعی کرد و موفق شد مقام والای استادی را در سطح جهانی نگاه دارد، تفکر عالمانه و روش عالمانه داشت. برنامهریز بود و سازنده، سختکوش و پرکار و بسیار موفق. در مسائل علمی کمالطلب بود و به این کمال و به عرضة آن در سطح بینالمللی علاقهمند بود. با همه دانشش، در کلاسهای درس، با دانشجویان مؤدب بود و مهربان، خنده و شوخی را چاشنی مطالب مشکل درس میکرد، برای کارهای دانشجویانش وقت میگذاشت. در جلسات کم سخن میگفت؛ ولی همیشه آخرین و منطقیترین نظر را میداد. میتوانست سکوت کند. علیرغم زودرنجیهایش، بسیاری اوقات تحمل زیادی داشت. در مقالات خود به اختصار قایل بود. بیش از آنچه میبایست بگوید، نمیگفت. اگر سخنی تازه برای گفتن و مطلبی نو برای نوشتن داشت، میگفت و مینوشت. همکاری بسیار ارزنده، انسانی مهربان، مؤدب و بااخلاق و بامناعت بود. به خصوص در مورد مسائل مالی مناعت خاصی داشت.
استاد احمد سمیعی گیلانی نیز مینویسد: استاد تفضلی محققی بود جدی و سختکوش و موشکاف و خبیر، با فرهنگی عمیق و ظریف. وسعت معلومات او با فراست و تیزبینی و ذوق سلیم قرین گشته، دستاوردهایی بدیع پدید آورده است. ذرهای کبر و عُجب در وجودش نبود. هیچ گاه درصدد فضلفروشی برنیامد. جاهطلب نبود و از نمایش هم بیزار بود. در زبان پهلوی تبحّر کمنظیر داشت و میتوان گفت مرجعیت جهانی پیدا کرده بود.
دامنه معارف استاد، در عین تخصص در فرهنگ و زبانهای باستان و میانه، محدود نبود. در تحقیقات خود از آشنایی پر وسعت با منابع اسلامی بهره میجست و به یمن آشنایی با زبانهای انگلیسی و فرانسه و عربی و آلمانی و روسی میتوانست از مآخذ متنوع بهره گیرد.
وقتشناس و منظم و منضبط بود. شاگردان مستعد خود را صمیمانه و با خوشرویی تشویق و راهنمایی میکرد. در عین ملایمت و رفق، در مسائل علمی سختگیر و پرتوقع بود. در کار علمی تعارف نداشت و با صراحت لهجه، مخالفت و موافقت خود را ابراز میکرد و همه میدانستند که از غرض مصون است...
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
✅ محمود زند مقدم، نویسنده و پژوهشگر بلوچشناس درگذشت
وی در سال ۱۳۱۷ متولد شد. مادر او دبیر و فرانسهدان و دانشآموخته دارالمعلمات بود.
زند مقدم دوره لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران و دکتری در برنامهریزی منطقهای را
در دانشگاه دورهام انگلیس گذراند.
اولین بار در سال ۱۳۴۲ از طرف مرکز آمار ایران وابسته به سازمان برنامه وبودجه برای بررسی وضع درآمد و هزینه خانوار بلوچ به منطقه سفر کرد. به بلوچستان و مردمش علاقمند شد و آنها را به عنوان موضوع اصلی کار و تحقیقش برگزید.
زند مقدم از سال ۵۰ تا ۵۷ به عنوان کارشناس سازمان برنامه و بودجه، همکار وزارت نیرو در مطالعه طرحهای آبی، ریس دفتر برنامه و بودجه در زاهدان و مسئول مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان در استان سیستان و بلوچستان مشغول بود.
از جمله آثار او می توان به مجموعه ۷ جلدی حكایت بلوچ اشاره كرد كه اقلیم و زندگی بلوچ را با لحنی خاص به تصویر كشیده است. وی پژوهشگر خلوتگزیدهای بود که نزدیک به 50سال از عمرش را به پژوهش در فرهنگ مردم بلوچستان گذراند.
محمود زند مقدم در روز ۱۴ آذرماه بر اثر ایست قلبی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت. مراسم تشییع و خاکسپاری این نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت، (چهاشنبه، ۱۶ آذرماه) در قطعه نامآوران( ردیف ۱۷ شماره ۲۶) با حضور خانواده، جمعی از روزنامهنگاران، دانشجویان و علاقهمندان به آثار او و بدون حضور چهرههای ادبی و فرهنگی برگزار شد.
☑️ مردمنامه درگذشت این نویسنده و پژوهشگر فرهیخته و نامدار را تسلیت میگوید.
وی در سال ۱۳۱۷ متولد شد. مادر او دبیر و فرانسهدان و دانشآموخته دارالمعلمات بود.
زند مقدم دوره لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران و دکتری در برنامهریزی منطقهای را
در دانشگاه دورهام انگلیس گذراند.
اولین بار در سال ۱۳۴۲ از طرف مرکز آمار ایران وابسته به سازمان برنامه وبودجه برای بررسی وضع درآمد و هزینه خانوار بلوچ به منطقه سفر کرد. به بلوچستان و مردمش علاقمند شد و آنها را به عنوان موضوع اصلی کار و تحقیقش برگزید.
زند مقدم از سال ۵۰ تا ۵۷ به عنوان کارشناس سازمان برنامه و بودجه، همکار وزارت نیرو در مطالعه طرحهای آبی، ریس دفتر برنامه و بودجه در زاهدان و مسئول مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان در استان سیستان و بلوچستان مشغول بود.
از جمله آثار او می توان به مجموعه ۷ جلدی حكایت بلوچ اشاره كرد كه اقلیم و زندگی بلوچ را با لحنی خاص به تصویر كشیده است. وی پژوهشگر خلوتگزیدهای بود که نزدیک به 50سال از عمرش را به پژوهش در فرهنگ مردم بلوچستان گذراند.
محمود زند مقدم در روز ۱۴ آذرماه بر اثر ایست قلبی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت. مراسم تشییع و خاکسپاری این نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت، (چهاشنبه، ۱۶ آذرماه) در قطعه نامآوران( ردیف ۱۷ شماره ۲۶) با حضور خانواده، جمعی از روزنامهنگاران، دانشجویان و علاقهمندان به آثار او و بدون حضور چهرههای ادبی و فرهنگی برگزار شد.
☑️ مردمنامه درگذشت این نویسنده و پژوهشگر فرهیخته و نامدار را تسلیت میگوید.
Telegram
attach 📎
Forwarded from Dootari | دوتاری
در تاریخ بیهقی آمدهاست:
و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند. بر مرکبی که هرگزننشسته بود نشانیدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنید. هیچکس دست بسنگ نمیکرد و همه زار میگریستند، خاصه نشاپوریان. پس مشتی رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.
اینست حسنک و روزگارش و گفتارش، رحمه الله علیه، این بود که خود بزندگی گاه گفتی که: «مرا دعای نشاپوریان بسازد» و نساخت و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستدند، نه زمین ماند بدو و نه آب و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت، هیچ سودش نداشت.
او رفت و آن قوم که این مکر ساخته بودند، نیز برفتند. … احمق مردی که دل درین جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند… چون ازین فارغ شدند بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنانکه تنها آمده بود، از شکم مادر …
حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فرو تراشیده و خشک شد، چنانکه اثری نماند تا بدستوری فرود گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست...
@dootari
و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند. بر مرکبی که هرگزننشسته بود نشانیدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنید. هیچکس دست بسنگ نمیکرد و همه زار میگریستند، خاصه نشاپوریان. پس مشتی رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.
اینست حسنک و روزگارش و گفتارش، رحمه الله علیه، این بود که خود بزندگی گاه گفتی که: «مرا دعای نشاپوریان بسازد» و نساخت و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستدند، نه زمین ماند بدو و نه آب و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت، هیچ سودش نداشت.
او رفت و آن قوم که این مکر ساخته بودند، نیز برفتند. … احمق مردی که دل درین جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند… چون ازین فارغ شدند بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنانکه تنها آمده بود، از شکم مادر …
حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فرو تراشیده و خشک شد، چنانکه اثری نماند تا بدستوری فرود گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست...
@dootari
حسنک وزیر
کانال دوتاری_@dootari
بخشی از داستان بر دار کردن حسنک وزیر
از کتاب «از چنین حکایتها»، گزیدهای از تاریخ بیهقی ٫ به انتخاب و گزینش محمدجعفر یاحقی ٫ با صدای ابوالحسن تهامی
@dootari
از کتاب «از چنین حکایتها»، گزیدهای از تاریخ بیهقی ٫ به انتخاب و گزینش محمدجعفر یاحقی ٫ با صدای ابوالحسن تهامی
@dootari
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
رادمردیّ و مرد دانی چیست
با هنرتر ز خلق گویم کیست
آنکه با دوستان بداند ساخت
و آنکه با دشمنان بداند زیست
#ترکیکشیایلاقی
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۴۰۷.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
با هنرتر ز خلق گویم کیست
آنکه با دوستان بداند ساخت
و آنکه با دشمنان بداند زیست
#ترکیکشیایلاقی
تذکرۀ لبابالالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۴۰۷.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی
نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُشاند و تو گرمِ سرودنی
آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!
محمدرضا شفیعی کدکنی
[سرودی در ستایش حافظ]
#یکشنبه_ها_و_حافظ
همواره روح را به سوی روز، روزنی
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی
نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُشاند و تو گرمِ سرودنی
آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!
محمدرضا شفیعی کدکنی
[سرودی در ستایش حافظ]
#یکشنبه_ها_و_حافظ
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیستم آذرماه سالروز درگذشت احمد منزوی، نویسنده، پژوهشگر، فهرستنگار و نسخهشناس بزرگ معاصر و منتخب نوزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
... منزوی در پاکستان دو کار سترگ را در نهایت استواری و هوشیاری و با شور علمی و دور از هر گونه لاف و گزاف به انجام رسانید: یکی فهرست نسخههای خطی همان مرکز [مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان] است که به نام فهرست کتابخانۀ گنجبخش در چهار جلد به چاپ رسید. دیگری فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی کتابخانههای پاکستان است که در چهارده مجلّد است.
اینکه گفتم احمد منزوی به هوشیاری چنین خدمتی را سرانجام داد از این بابت است که او خوب دریافته بود که فرهنگ ایرانی و مخصوصاً آنچه به زبان فارسی نوشته شده است، روزگاران دراز در شبهقاره با زندگی مردم پیوستگی ژرف داشته است و بر ماست که آن مآثر درخشان را بشناسیم و از آن چشمهها، مشتاقان جامهای دهمنی بنوشند. او بهترین راه را شناختن و شناساندن نسخههایی دانست که به زبان فارسی در شهرها و روستاهای دوردست آن سرزمین متروک مانده است و عاشقان دلخسته ندارد. در سراسر این فهرستها دو انگیزه مشهود است: یکی شناساندن آثاری که از فرهنگ ایرانی به مدت چند قرن مورد علاقه و خواندن ساکنان فارسیدان شبهقاره بوده و از آنها نسخهنویسی میشده است و ما امروز درمییابیم که مردم آن صفحات به چه متونی دلبستگی داشتهاند. دیگر اینکه ما از تألیفات و نوشتههایی که بومیان هند به زبان فارسی از قرن ششم به بعد تألیف کردهاند آگاه میشویم و از این راه رگههای پیوند مربوط به فرهنگ ایرانی را از میان آن نوشتهها بهآسانی به دست میآوریم.
شاید همه ندانید که منزوی بسیاری از صفحات این فهرستها را در حال و وضعی سیاه کرده است که چندی خود را محکوم و راضی بدان کرده بود تا در گوشۀ انبارگونۀ مرکز بیتوته کند و شب را بهسختی به پگاه برساند، به امید آنکه بامدادان نسخههای کرمخوردۀ هندی را لابهلا بگرداند و از آن صحیفهها و دفترها، تازههایی را به دوستداران و پیوندناگسستگان زبان فارسی عرضه کند.
ایرج افشار
به نقل از:
[دفترچۀ نوزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به استاد احمد منزوی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰، ص ۵۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFondation
... منزوی در پاکستان دو کار سترگ را در نهایت استواری و هوشیاری و با شور علمی و دور از هر گونه لاف و گزاف به انجام رسانید: یکی فهرست نسخههای خطی همان مرکز [مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان] است که به نام فهرست کتابخانۀ گنجبخش در چهار جلد به چاپ رسید. دیگری فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی کتابخانههای پاکستان است که در چهارده مجلّد است.
اینکه گفتم احمد منزوی به هوشیاری چنین خدمتی را سرانجام داد از این بابت است که او خوب دریافته بود که فرهنگ ایرانی و مخصوصاً آنچه به زبان فارسی نوشته شده است، روزگاران دراز در شبهقاره با زندگی مردم پیوستگی ژرف داشته است و بر ماست که آن مآثر درخشان را بشناسیم و از آن چشمهها، مشتاقان جامهای دهمنی بنوشند. او بهترین راه را شناختن و شناساندن نسخههایی دانست که به زبان فارسی در شهرها و روستاهای دوردست آن سرزمین متروک مانده است و عاشقان دلخسته ندارد. در سراسر این فهرستها دو انگیزه مشهود است: یکی شناساندن آثاری که از فرهنگ ایرانی به مدت چند قرن مورد علاقه و خواندن ساکنان فارسیدان شبهقاره بوده و از آنها نسخهنویسی میشده است و ما امروز درمییابیم که مردم آن صفحات به چه متونی دلبستگی داشتهاند. دیگر اینکه ما از تألیفات و نوشتههایی که بومیان هند به زبان فارسی از قرن ششم به بعد تألیف کردهاند آگاه میشویم و از این راه رگههای پیوند مربوط به فرهنگ ایرانی را از میان آن نوشتهها بهآسانی به دست میآوریم.
شاید همه ندانید که منزوی بسیاری از صفحات این فهرستها را در حال و وضعی سیاه کرده است که چندی خود را محکوم و راضی بدان کرده بود تا در گوشۀ انبارگونۀ مرکز بیتوته کند و شب را بهسختی به پگاه برساند، به امید آنکه بامدادان نسخههای کرمخوردۀ هندی را لابهلا بگرداند و از آن صحیفهها و دفترها، تازههایی را به دوستداران و پیوندناگسستگان زبان فارسی عرضه کند.
ایرج افشار
به نقل از:
[دفترچۀ نوزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به استاد احمد منزوی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰، ص ۵۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFondation