#محمد_امین_ریاحی :
#شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیت شاهنامه تنها به علت موضوع آن، حماسه ملی است. بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیرهدستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت و اخلاق و تغزل و وصف طبیعت، او را بزرگترینِ شاعران کرده است. اگر فردوسی به جای حماسه ملی و تاریخ گذشته ایران، در زمینههای دیگری هم شعر میسرود، اگرچه سخنش جلال و شکوه شاهنامه، و خود عزت و عظمت امروزی را نداشت، باز هم بزرگترین شاعر ایران بود. ایران شاعران بزرگی دارد که مایه سرافرازی این ملتاند: سعدی، حافظ، خیام، مولوی و نظامی و صدها شاعر کوچکتری که سخن هر یک رنگ و بوی خاص خود را دارد و به هیچ حال از سخن هیچ یک بینیاز نیستیم و قدر همه را میدانیم و در حفظ آثار همه آنها باید بکوشیم، اما سخن فردوسی چیز دیگری است.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق:
#فردوسی با آفرینش شاهنامه رشتهی ازهم گسیخته ملیت ایرانی رابه هم گره زده است، صدها بدحادثه و آشوب زمانه بر ما گذشت ولی هویت ایرانی خود را همچنان زنده نگاه داشته ایم.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
#شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیت شاهنامه تنها به علت موضوع آن، حماسه ملی است. بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیرهدستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت و اخلاق و تغزل و وصف طبیعت، او را بزرگترینِ شاعران کرده است. اگر فردوسی به جای حماسه ملی و تاریخ گذشته ایران، در زمینههای دیگری هم شعر میسرود، اگرچه سخنش جلال و شکوه شاهنامه، و خود عزت و عظمت امروزی را نداشت، باز هم بزرگترین شاعر ایران بود. ایران شاعران بزرگی دارد که مایه سرافرازی این ملتاند: سعدی، حافظ، خیام، مولوی و نظامی و صدها شاعر کوچکتری که سخن هر یک رنگ و بوی خاص خود را دارد و به هیچ حال از سخن هیچ یک بینیاز نیستیم و قدر همه را میدانیم و در حفظ آثار همه آنها باید بکوشیم، اما سخن فردوسی چیز دیگری است.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق:
#فردوسی با آفرینش شاهنامه رشتهی ازهم گسیخته ملیت ایرانی رابه هم گره زده است، صدها بدحادثه و آشوب زمانه بر ما گذشت ولی هویت ایرانی خود را همچنان زنده نگاه داشته ایم.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
باشگاه شاهنامه پژوهان
باشگاه شاهنامه پژوهان باشگاه شاهنامه پژوهان
شاهنامه، شاهنامه خوانی، شاهنامه پژوهی، شاهنامه فردوسی، آرامگاه فردوسی، فردوسی، مقالات شاهنامه پژوهی، اخبار شاهنامه، سخنرانی شاهنامه پژوهان
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیست و هشتم تیرماه سالروز درگذشت جلالالدین همایی (سنا)
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) بود. اجدادش از شیراز بودند. از استادان بنامش حاجی آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد خراسانی، حاجی ملّا عبدالجواد آدینهای، حاجی میر سیّد علی جناب را باید نام برد. پس از تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیماورد اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالأخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که از او والایی یافت.
همایی از حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، ملّا محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد محمّد نجفآبادی اجازۀ روایت و اجتهاد داشت. همایی شعر هم میگفت. ابیات زیر را که از بهترین اشعار او و در روزهای آخر حیات خود گفته در اینجا نقل میکنیم:
پایان شب سخنسرایی
میگفت ز سوز دل «همایی»
فریاد کزین رباطِ کهگل
جان میکنم و نمیکنم دل
مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مست هوا و آرزویم
روزم سپری شدهست و سودا
امروز دهد نوید فردا
ماندهست دمی و آرزوساز
من وعدۀ سال میدهم باز
آزرده تنی، فسرده جانی
در پوست کشیده استخوانی
در حنجرهام به تنگ انفاس
از فربهیام نشان آماس
با دست نوان و پای خسته
بار سفر فراق بسته
نه طاقت خِفتن و نه خُفتن
نه حال شنیدن و نه گفتن
جز وهم محالپرورم نیست
میمیرم و مرگ باورم نیست
زودا که کنم به خواب سنگین
تنجامه ز خون سینه رنگین
از بعد شنید و گفت بسیار
خاموشی بایدم بهناچار
در خوابگه عدم برندم
لب تا ابد از سخن ببندم
زین دود و غبار تیرۀ خاک
غسل و کفنم مگر کند پاک
[نادرهکاران، سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۶۰۵-۶۰۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) بود. اجدادش از شیراز بودند. از استادان بنامش حاجی آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد خراسانی، حاجی ملّا عبدالجواد آدینهای، حاجی میر سیّد علی جناب را باید نام برد. پس از تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیماورد اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالأخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که از او والایی یافت.
همایی از حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، ملّا محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد محمّد نجفآبادی اجازۀ روایت و اجتهاد داشت. همایی شعر هم میگفت. ابیات زیر را که از بهترین اشعار او و در روزهای آخر حیات خود گفته در اینجا نقل میکنیم:
پایان شب سخنسرایی
میگفت ز سوز دل «همایی»
فریاد کزین رباطِ کهگل
جان میکنم و نمیکنم دل
مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مست هوا و آرزویم
روزم سپری شدهست و سودا
امروز دهد نوید فردا
ماندهست دمی و آرزوساز
من وعدۀ سال میدهم باز
آزرده تنی، فسرده جانی
در پوست کشیده استخوانی
در حنجرهام به تنگ انفاس
از فربهیام نشان آماس
با دست نوان و پای خسته
بار سفر فراق بسته
نه طاقت خِفتن و نه خُفتن
نه حال شنیدن و نه گفتن
جز وهم محالپرورم نیست
میمیرم و مرگ باورم نیست
زودا که کنم به خواب سنگین
تنجامه ز خون سینه رنگین
از بعد شنید و گفت بسیار
خاموشی بایدم بهناچار
در خوابگه عدم برندم
لب تا ابد از سخن ببندم
زین دود و غبار تیرۀ خاک
غسل و کفنم مگر کند پاک
[نادرهکاران، سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۶۰۵-۶۰۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸 جلالالدین همایی (۱۲۷۸-۱۳۵۹)
🔸شاهنامۀ فردوسی از هر جهت حافظ و نگاهبان بنیان ملیت ایران است و اساس قومیت ایرانیان یعنی زبان فارسی و ادبیات و تاریخ ملی را فردوسی در نظم شاهنامه بر جایی استوار کرد که هنوز محکم و پابرجاست.
منبع: «نمیرم از این پس که من زندهام»، جلالالدین همایی، مجلۀ مهر، سال دوم، ۱۳۱۳، ص ۵۵۰
@theapll
🔸جلال خالقی مطلق:
🔸فردوسی با آفرینش شاهنامه رشتهی ازهم گسیخته ملیت ایرانی رابه هم گره زده است، صدها بدحادثه و آشوب زمانه بر ما گذشت ولی هویت ایرانی خود را همچنان زنده نگاه داشته ایم.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔸شاهنامۀ فردوسی از هر جهت حافظ و نگاهبان بنیان ملیت ایران است و اساس قومیت ایرانیان یعنی زبان فارسی و ادبیات و تاریخ ملی را فردوسی در نظم شاهنامه بر جایی استوار کرد که هنوز محکم و پابرجاست.
منبع: «نمیرم از این پس که من زندهام»، جلالالدین همایی، مجلۀ مهر، سال دوم، ۱۳۱۳، ص ۵۵۰
@theapll
🔸جلال خالقی مطلق:
🔸فردوسی با آفرینش شاهنامه رشتهی ازهم گسیخته ملیت ایرانی رابه هم گره زده است، صدها بدحادثه و آشوب زمانه بر ما گذشت ولی هویت ایرانی خود را همچنان زنده نگاه داشته ایم.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
تو اين را دروغ و فَساانه مدان
به يكسان رَوِشْنِ زمانه مدان
ازو هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی بَرَد
"حاصل سخن آنكه، در اين دو بيت فردوسي به ما ميگويد: داستانهاي شاهنامه را دروغ و افسانه مدان و روش و شيوة زمانه را هم يكسان مدان؛ چه، زمانه ميگردد و رويدادهاي گوناگوني را رقم ميزند: برخي از اخبارِ بازمانده از اين رويدادها خردپذير هستند و طبعاً پذيرفتني، ولي برخي ديگر شگفت انگيز هستندخردپذير نمي نمايند كه بايد پوستة آنها را رها كرد و به معني رمزي آنها پي برد."
برداشت از مقاله "تو این را دروغ و فسانه مدان: تفسیری دیگر از دو بیت دیباچۀ شاهنامه"
ابوالفضل خطیبی
@dr_khatibi_abolfazl
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
به يكسان رَوِشْنِ زمانه مدان
ازو هرچه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی بَرَد
"حاصل سخن آنكه، در اين دو بيت فردوسي به ما ميگويد: داستانهاي شاهنامه را دروغ و افسانه مدان و روش و شيوة زمانه را هم يكسان مدان؛ چه، زمانه ميگردد و رويدادهاي گوناگوني را رقم ميزند: برخي از اخبارِ بازمانده از اين رويدادها خردپذير هستند و طبعاً پذيرفتني، ولي برخي ديگر شگفت انگيز هستندخردپذير نمي نمايند كه بايد پوستة آنها را رها كرد و به معني رمزي آنها پي برد."
برداشت از مقاله "تو این را دروغ و فسانه مدان: تفسیری دیگر از دو بیت دیباچۀ شاهنامه"
ابوالفضل خطیبی
@dr_khatibi_abolfazl
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
#شاهنامه منبعی بسیار غنی از میراث مشترک ایرانیان است که در آن میتوان استمرار هویت ایرانی را از دنیای اسطورهها و حماسهها تا واپسین فرمانروایان ساسانی آشکارا دید. فردوسی بیگمان در احیای زبان فارسی که از ارکان هویت ملّی است، نقش بیچونوچرایی داشتهاست و محتوای شاهنامه دارای ویژگیهایی است که سبب شدهاست تا هویت ملّی تا امروز استمرار یابد. برخی از این ویژگیها عبارتاند از:🔻🔻
۱.یکپارچگی سیاسی: در سراسر شاهنامه هیچ دورهای نیست که ایران بدون فرمانروا باشد حتّی فرمانروای بیگانهای چون اسکندر را از تاریخ حذف نکرده، بلکه هویت ایرانی بدو دادهاند.
۲. یکپارچگی جغرافیایی: از آغاز شاهنامه تا دوران فریدون، فرمانروایان ایرانی بر کلّ جهان فرمان میرانند و از ایرج به بعد بر ایرانشهر که تا پایان شاهنامه کانون رویدادهاست، هرچند در دورههای مختلف مرزهای ایرانشهر تغییر میکند. مثلاً زمانی ارمنستان بخشی از قلمرو ایران است و زمانی دیگر نیست.
۳. یکپارچگی روایات: در شاهنامه برخلاف دیگر منابع فارسی و عربی دربارة تاریخ ایران روایات یکدست است. بدینمعنی که خواننده هیچگاه با روایات گوناگونی از یک رویداد واحد روبهرو نمیشود.
🔹این ویژگیها به خود شاهنامه مربوط نمیشود، بلکه هرسه در کتابی به پهلوی به نام خودای نامگ (xwadāy-nāmag) ، تاریخ رسمی دورة ساسانی که در زمان خسرو انوشیروان مدوّن شده، جمع بودهاست . این کتاب از قرن دوم هجری به بعد به عربی و فارسی ترجمه شد و منظومههای گرانقدری براساس تحریرهای منثور فارسی شکل گرفت و فردوسی کاخ بلند نظم خود را بر پایة یکی از تحریرهای فارسی خداینامه، یعنی شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته به سال 345 هجری پی افکند. بنابراین هنرِ اصلی فردوسی در انتخاب مهمترین منبع در زمینة تاریخ و حماسة ملّی است که حاکی از نبوغ اوست در درک شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران در آن روزگاران.
#ابوالفضل_خطیبی
🆔 @maneshparsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
۱.یکپارچگی سیاسی: در سراسر شاهنامه هیچ دورهای نیست که ایران بدون فرمانروا باشد حتّی فرمانروای بیگانهای چون اسکندر را از تاریخ حذف نکرده، بلکه هویت ایرانی بدو دادهاند.
۲. یکپارچگی جغرافیایی: از آغاز شاهنامه تا دوران فریدون، فرمانروایان ایرانی بر کلّ جهان فرمان میرانند و از ایرج به بعد بر ایرانشهر که تا پایان شاهنامه کانون رویدادهاست، هرچند در دورههای مختلف مرزهای ایرانشهر تغییر میکند. مثلاً زمانی ارمنستان بخشی از قلمرو ایران است و زمانی دیگر نیست.
۳. یکپارچگی روایات: در شاهنامه برخلاف دیگر منابع فارسی و عربی دربارة تاریخ ایران روایات یکدست است. بدینمعنی که خواننده هیچگاه با روایات گوناگونی از یک رویداد واحد روبهرو نمیشود.
🔹این ویژگیها به خود شاهنامه مربوط نمیشود، بلکه هرسه در کتابی به پهلوی به نام خودای نامگ (xwadāy-nāmag) ، تاریخ رسمی دورة ساسانی که در زمان خسرو انوشیروان مدوّن شده، جمع بودهاست . این کتاب از قرن دوم هجری به بعد به عربی و فارسی ترجمه شد و منظومههای گرانقدری براساس تحریرهای منثور فارسی شکل گرفت و فردوسی کاخ بلند نظم خود را بر پایة یکی از تحریرهای فارسی خداینامه، یعنی شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته به سال 345 هجری پی افکند. بنابراین هنرِ اصلی فردوسی در انتخاب مهمترین منبع در زمینة تاریخ و حماسة ملّی است که حاکی از نبوغ اوست در درک شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران در آن روزگاران.
#ابوالفضل_خطیبی
🆔 @maneshparsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from چشموچراغ
🪶📜گذشته از اصطلاحات علمی، در سایر موارد نیز، #ابن_سینا در فارسینویسی به استعمال لغات و ترکیبات فارسی مقید بوده و لغات و ترکیباتی از قبیل مانیدن بهجای شباهت، پیدا کردن در برابر اثبات، گدازش برای ذوب، بالش در مقابل نمو، به روی دیگر از رویها بهجای به وجه دیگر از وجوه، اندریافت بهجای ادراک، پارهها در برابر اجزا، دیدار باریک بهجای نظر دقیق، و مانند اینها فراوان بهکار بردهاست و، در مقابل، اگر از مفردات عربی نیز استفاده کرده، آنها را با قواعد زبان فارسی تطبیق داده؛ یعنی الفاظ عربی را به فارسی جمع بسته یا جمعهای عربی را بار دیگر به جمع فارسی آورده و درحقیقت جمع عربی را در حکم مفرد گرفته و به همین جهت هم در مورد جمعهای عربی، عدد و معدود را تطبیق دادهاست... همچنین، آوردن یای مصدریِ فارسی بعد از اسامی عربی بهجای مصدر و نظایر آن.
برگرفته از: #حسین_خطیبی_نوری، مقالۀ «نثر فارسی ابنسینا»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال اول، شمارۀ ۴، تیر ۱۳۳۳، ص ۹۵–۹۷.
🖋دکتر حسین خطیبی نوری (۳۱ تیر ۱۲۹۵ – ۳۱ شهریور ۱۳۸۰)، ادیب و نویسنده
@cheshmocheragh
برگرفته از: #حسین_خطیبی_نوری، مقالۀ «نثر فارسی ابنسینا»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال اول، شمارۀ ۴، تیر ۱۳۳۳، ص ۹۵–۹۷.
🖋دکتر حسین خطیبی نوری (۳۱ تیر ۱۲۹۵ – ۳۱ شهریور ۱۳۸۰)، ادیب و نویسنده
@cheshmocheragh
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
📢یادی از دانشمندی رنج دیده و ناکام: فریتس ولف / جلال خالقی مطلق
🔸«و آن روز که حسنک را بر دار کردند،استادم بونصر روزه بنگشاد و سخت غمناک و اندیشهمند بود چنانکه به هیچ وقت او را چنان ندیده بودم و میگفت:چه امید ماند؟» (تاریخ بیهقی)
اگر کسی از من بخواهد که از مهمترین کاری که تاکنون دربارهء شاهنامه انجام گرفته است نام ببرم،بیدرنگ از«فرهنگ شاهنامه»تألیف فریتس ولف نام خواهم برد.
فریتس ولف در یازدهم نوامبر سال ۱۸۸۰ در برلین به جهان آمد و بخش بزرگ زندگی خود را نیز در همین شهر گذراند.او پس از گذراندن دورهء دبیرستان در کالج رویال فرانسیس به شهرهای مونیخ،هایدلبرگ،برلین و گیسن رفت و در رشتههای ادبیات،هنر،زبانشناسی و ایرانشناسی به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۰۵ در شهر گیسن در نزد کریستیان بارتولمه-بنیانگذار رشتهء ایرانشناسی-در همین رشته رسالهء دکترای خود را با عنوان«مصدر در زبانهای هندی و ایرانی»نوشت.پیش از آن استاد او بارتولمه براساس تألیفات خود چون«فرهنگ ایرانی باستانی»و«فعل در ایرانی باستان»دست به ترجمهء اوستا به زبان آلمانی زده بود،ولی تنها به ترجمهء گاثاها کامیابی یافت.فریتس ولف کار استاد خود را ادامه داد و براساس«فرهنگ ایرانی باستان»اوستا را از متنی که گلدنر تصحیح کرده بود،به زبان آلمانی ترجمه نمود و آن را به استاد خود بارتولمه تقدیم کرد.همین ترجمه اسـت که سپستر راهنمای ترجمهء یشتها به زبان فارسی توسط شادروان ابراهیم پورداود گردید.
فریتس ولف پس از پایان کار ترجمهء اوستا بیدرنگ به تألیف«فرهنگ شاهنامه» پرداخت.اساس تنظیم این فرهنگ،شاهنامهء چاپ ژول مول بـود،ولی در کنار آن متن شاهنامهء چاپ تـورنر مـاکان و شـاهنامهء چاپ فولرس-لندآوئر را نیز رعایت کرد.گذشته از این واژههای لغت شهنامه تألیف عبدالقادر بغدادی (با نشانهء اختصاری AB)و واژههای شاهنامه در لغت فـرس تـألیف اسدی طوسی(با نشانهء اختصاری Asadi)را نیز در فرهنگ خـود پذیرفت.
برای خواندن ادامه یادداشت اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🔸«و آن روز که حسنک را بر دار کردند،استادم بونصر روزه بنگشاد و سخت غمناک و اندیشهمند بود چنانکه به هیچ وقت او را چنان ندیده بودم و میگفت:چه امید ماند؟» (تاریخ بیهقی)
اگر کسی از من بخواهد که از مهمترین کاری که تاکنون دربارهء شاهنامه انجام گرفته است نام ببرم،بیدرنگ از«فرهنگ شاهنامه»تألیف فریتس ولف نام خواهم برد.
فریتس ولف در یازدهم نوامبر سال ۱۸۸۰ در برلین به جهان آمد و بخش بزرگ زندگی خود را نیز در همین شهر گذراند.او پس از گذراندن دورهء دبیرستان در کالج رویال فرانسیس به شهرهای مونیخ،هایدلبرگ،برلین و گیسن رفت و در رشتههای ادبیات،هنر،زبانشناسی و ایرانشناسی به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۰۵ در شهر گیسن در نزد کریستیان بارتولمه-بنیانگذار رشتهء ایرانشناسی-در همین رشته رسالهء دکترای خود را با عنوان«مصدر در زبانهای هندی و ایرانی»نوشت.پیش از آن استاد او بارتولمه براساس تألیفات خود چون«فرهنگ ایرانی باستانی»و«فعل در ایرانی باستان»دست به ترجمهء اوستا به زبان آلمانی زده بود،ولی تنها به ترجمهء گاثاها کامیابی یافت.فریتس ولف کار استاد خود را ادامه داد و براساس«فرهنگ ایرانی باستان»اوستا را از متنی که گلدنر تصحیح کرده بود،به زبان آلمانی ترجمه نمود و آن را به استاد خود بارتولمه تقدیم کرد.همین ترجمه اسـت که سپستر راهنمای ترجمهء یشتها به زبان فارسی توسط شادروان ابراهیم پورداود گردید.
فریتس ولف پس از پایان کار ترجمهء اوستا بیدرنگ به تألیف«فرهنگ شاهنامه» پرداخت.اساس تنظیم این فرهنگ،شاهنامهء چاپ ژول مول بـود،ولی در کنار آن متن شاهنامهء چاپ تـورنر مـاکان و شـاهنامهء چاپ فولرس-لندآوئر را نیز رعایت کرد.گذشته از این واژههای لغت شهنامه تألیف عبدالقادر بغدادی (با نشانهء اختصاری AB)و واژههای شاهنامه در لغت فـرس تـألیف اسدی طوسی(با نشانهء اختصاری Asadi)را نیز در فرهنگ خـود پذیرفت.
برای خواندن ادامه یادداشت اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
باشگاه شاهنامه پژوهان
یادی از دانشمندی رنج دیده و ناکام: فریتس ولف / جلال خالقی مطلق | باشگاه شاهنامه پژوهان
اگر کسی از من بخواهد که از مهمترین کاری که تاکنون دربارهء شاهنامه انجام گرفته است نام ببرم،بیدرنگ از«فرهنگ شاهنامه»تألیف فریتس ولف نام خواهم برد.
🔸واژه شناسی
🔹از دید واژهشناسی: «اَمُرداد» دارای دو بخش «اَ» و «مُرداد» است. «اَ» در زبان اوستایی به چم(:معنی) «نه» و «نا» و «مُرداد» به چم «مرگ و نیستی» است، از اینرو «اَمُرداد» به چم نامیرایی، جاودانگی و بیمرگی است.در این میان برخی هم هنوز بر واژهی «مرداد» پافشاری داشتند و دگرگونی آن را برآیند زایش زبان دانستند که یادآوری آنچه در در پی میآید را برای آگاهی اینگروه بایسته است:
🔹امرداد، در گاتها، سرودههای اشوزرتشت، یکی از فروزههای مزدااهورا است: «پروردگارا دو بخشش (خورداد و امرداد) مردم را به نور و فروغ مینوی و آگاهی درونی خواهد رسانید. در پرتو نیروی اراده، منش پاک، راستی و پاکی، مهر و باورمندی به خدا، زندگانی پایدار و نیروی مینوی افزایش خواهد یافت. ای خداوند خرد، در پرتو این فروزگان، بر دشمنان پیروزی توان یافت.» (هات 34 بند 11)
🔹واژهی امرداد با گذشت زمان همچون بسیاری از واژهها تغییر یافت و با حذف «اَ» به واژهی مُرداد دگرگون شد. از آنجا که این ساده شدن و دگرگونی معنای واژه را هم دگرگون کرده و معنایی وارون به آن داده یعنی جاودانگی را به مرگ دگرگون کرده، بایسته و شایسته است از واژهی درست آن بهره بگیریم.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔹از دید واژهشناسی: «اَمُرداد» دارای دو بخش «اَ» و «مُرداد» است. «اَ» در زبان اوستایی به چم(:معنی) «نه» و «نا» و «مُرداد» به چم «مرگ و نیستی» است، از اینرو «اَمُرداد» به چم نامیرایی، جاودانگی و بیمرگی است.در این میان برخی هم هنوز بر واژهی «مرداد» پافشاری داشتند و دگرگونی آن را برآیند زایش زبان دانستند که یادآوری آنچه در در پی میآید را برای آگاهی اینگروه بایسته است:
🔹امرداد، در گاتها، سرودههای اشوزرتشت، یکی از فروزههای مزدااهورا است: «پروردگارا دو بخشش (خورداد و امرداد) مردم را به نور و فروغ مینوی و آگاهی درونی خواهد رسانید. در پرتو نیروی اراده، منش پاک، راستی و پاکی، مهر و باورمندی به خدا، زندگانی پایدار و نیروی مینوی افزایش خواهد یافت. ای خداوند خرد، در پرتو این فروزگان، بر دشمنان پیروزی توان یافت.» (هات 34 بند 11)
🔹واژهی امرداد با گذشت زمان همچون بسیاری از واژهها تغییر یافت و با حذف «اَ» به واژهی مُرداد دگرگون شد. از آنجا که این ساده شدن و دگرگونی معنای واژه را هم دگرگون کرده و معنایی وارون به آن داده یعنی جاودانگی را به مرگ دگرگون کرده، بایسته و شایسته است از واژهی درست آن بهره بگیریم.
💎
🆔 @maneshparsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from شفیعی کدکنی
هرگز به آقای شاملو بیاعتقاد نشدهام.
[در موسم درگذشت شاعر فقید؛ احمد شاملو]
قبل از همه باید بگویم که بنده هرگز به آقای شاملو بیاعتقاد نشدهام. آقای شاملو یکی از برجستهترین استعدادهای عصر و نسل ِ خویش است که پنجاهوپنج تا شصت سال فعالیتِ شبانهروزی در قلمروِ فرهنگِ مملکت ما داشته است. تقریباً اولین نمونههایِ شعرِ چاپ شدهٔ او تاریخِ سال تولد بنده و یکی دو سالگی سرکار عالی را دارد.
کدام آدم با شرف و عاقلی میتواند منکر چنین استعداد و پشتکاری شود و اگر بشود آیا آبروی خودش را بر باد نداده است؟
شاملو «مختلف الاضلاعی» است که فقط «ضلع» شعری او را جوانها میبینند و باز از «مختلف الاضلاعِ» شعر او هم فقط بیوزنی را و این ضلع، چون «امری عدمی» است دسترسی به آن برای همه آسان است. به همین دلیل هر جوانی با دفترچهای چهلبرگ و با مداد دلش میخواهد
ا. بامداد شود چون شاملو وزن را کنار گذاشته است پس با کنار گذاشتنِ وزن می توان شاملو شد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
[نامهای از توکیو دربارهٔ احمد شاملو]
با چراغ و آینه، صص ۵۲۳ و ۵۲۴
#احمد_شاملو
[در موسم درگذشت شاعر فقید؛ احمد شاملو]
قبل از همه باید بگویم که بنده هرگز به آقای شاملو بیاعتقاد نشدهام. آقای شاملو یکی از برجستهترین استعدادهای عصر و نسل ِ خویش است که پنجاهوپنج تا شصت سال فعالیتِ شبانهروزی در قلمروِ فرهنگِ مملکت ما داشته است. تقریباً اولین نمونههایِ شعرِ چاپ شدهٔ او تاریخِ سال تولد بنده و یکی دو سالگی سرکار عالی را دارد.
کدام آدم با شرف و عاقلی میتواند منکر چنین استعداد و پشتکاری شود و اگر بشود آیا آبروی خودش را بر باد نداده است؟
شاملو «مختلف الاضلاعی» است که فقط «ضلع» شعری او را جوانها میبینند و باز از «مختلف الاضلاعِ» شعر او هم فقط بیوزنی را و این ضلع، چون «امری عدمی» است دسترسی به آن برای همه آسان است. به همین دلیل هر جوانی با دفترچهای چهلبرگ و با مداد دلش میخواهد
ا. بامداد شود چون شاملو وزن را کنار گذاشته است پس با کنار گذاشتنِ وزن می توان شاملو شد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
[نامهای از توکیو دربارهٔ احمد شاملو]
با چراغ و آینه، صص ۵۲۳ و ۵۲۴
#احمد_شاملو
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
امرداد
سوم امرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
در فرهنگ باستان ایران امرداد همواره با خرداد یا هورتات آمده. خرداد و امرداد دو فرشته یا دو ایزدند و هر دو از امشاسپندان به شمارند. فرشتگان بزرگ به شمار هفت فرشته، که نمادهای یزداناند.
امشاسپندان در آیین ایرانی پلکانی دارند و جایهایی ویژه. ایرانی با پیمودن این پلکان یا درنوشتن این مراحل به کمال رسد.
امرداد به ماناک بیمرگی است یا جاودانگی. آن آرزوی دیرینه هر هستنده.
خرداد و امرداد نمادهای کمال و پایندگی هستند. اهورامزدا خوشی و کمال و جاودانگی را بدان کس بخشد که در زندگی راستی و درستی پیشه کند.
امرداد در گیتی نگاهبان گیاهان است. استرابو، تاریخنگار کهن رومی گزارش کرده که نیایشگاه امرداد را در آسیای کوچک دیده است.
روز سوم هر ماه امرداد روز است و بدین روی جشن امردادگان بر پا کنند.
دیو گرسنگی و دیو تشنگی از دشمنان خرداد و امرداد هستند.
گل چمبک که نوعی زنبق است گل ویژه امرداد است.
جهانبینی ایرانی میگوید که چون امرداد یا کمال به دست آید آدمی به جایی رسیده که پس از آن سزاوار شهریاری است.
به سخن دیگر شهریاری پس از آن فرادست آید که نیکی و نیکوکاری و نیکاندیشی به کمال پیموده شود.
بدین روی شهریاری ایرانی نتواند کانون بدی و بدخواهی باشد. شهریار ایرانی چون نیکویی و نیکاندیشی خود را فرانموده هرگز بیتوجه به سرنوشت مردم نخواهد بود.
این پارههای اندیشه باستان ایرانی نه داستان است و نه خرافه. اینها حاصل عرقریزان جانهای نیاکان بالیده ماست و آن چیزهایی است که در زیست خود در هزارهها به دست آورده و به یادگار گذاشتهاند تا ما راه را از چاه بازشناسیم.
امردادگان فرخ باد. فرختر باد.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
امرداد
سوم امرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
در فرهنگ باستان ایران امرداد همواره با خرداد یا هورتات آمده. خرداد و امرداد دو فرشته یا دو ایزدند و هر دو از امشاسپندان به شمارند. فرشتگان بزرگ به شمار هفت فرشته، که نمادهای یزداناند.
امشاسپندان در آیین ایرانی پلکانی دارند و جایهایی ویژه. ایرانی با پیمودن این پلکان یا درنوشتن این مراحل به کمال رسد.
امرداد به ماناک بیمرگی است یا جاودانگی. آن آرزوی دیرینه هر هستنده.
خرداد و امرداد نمادهای کمال و پایندگی هستند. اهورامزدا خوشی و کمال و جاودانگی را بدان کس بخشد که در زندگی راستی و درستی پیشه کند.
امرداد در گیتی نگاهبان گیاهان است. استرابو، تاریخنگار کهن رومی گزارش کرده که نیایشگاه امرداد را در آسیای کوچک دیده است.
روز سوم هر ماه امرداد روز است و بدین روی جشن امردادگان بر پا کنند.
دیو گرسنگی و دیو تشنگی از دشمنان خرداد و امرداد هستند.
گل چمبک که نوعی زنبق است گل ویژه امرداد است.
جهانبینی ایرانی میگوید که چون امرداد یا کمال به دست آید آدمی به جایی رسیده که پس از آن سزاوار شهریاری است.
به سخن دیگر شهریاری پس از آن فرادست آید که نیکی و نیکوکاری و نیکاندیشی به کمال پیموده شود.
بدین روی شهریاری ایرانی نتواند کانون بدی و بدخواهی باشد. شهریار ایرانی چون نیکویی و نیکاندیشی خود را فرانموده هرگز بیتوجه به سرنوشت مردم نخواهد بود.
این پارههای اندیشه باستان ایرانی نه داستان است و نه خرافه. اینها حاصل عرقریزان جانهای نیاکان بالیده ماست و آن چیزهایی است که در زیست خود در هزارهها به دست آورده و به یادگار گذاشتهاند تا ما راه را از چاه بازشناسیم.
امردادگان فرخ باد. فرختر باد.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
#جلال_خالقی_مطلق:
هرکشتی نیاز به ساحل و لنگردارد وگرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تاسرانجام به دست توفانی نابودشود.دیرزمانی است که تنها ساحل هویت ملت ایران،زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
هرکشتی نیاز به ساحل و لنگردارد وگرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تاسرانجام به دست توفانی نابودشود.دیرزمانی است که تنها ساحل هویت ملت ایران،زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from اتچ بات
🔸🔹🔸سفرنوشت-ص۳
#اصفهان_جندق_خوربیابانک
۲۳اردیبهشت-۱۱خردادماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/hatefTa
🔷️پس از ایوارک، چون خورشید میگشت و نماشوم پدید میآمد، با جناب خانی به جایگاه برگزاری نشست های ماهیانه انجمن فرهنگی-ادبی هزار دستان شدیم.
🔹انجمن به کوشش دکتر عباسعلی فاتحی، استاد ادبیات پارسی، سالیانی پیش بنیاد آمده، و با همراهی های دلبستگان به ادبیات و به ویژه شاهنامه، پاگرفته و استوار گردیده است؛ و همواره یکی از چهارشنبه های هرماه برگزار میشود.
https://www.tg-me.com/hatefTa
🔹فرهیختگان، پژوهندگان، سرایندگان، ادیبان و دانشوران از همه گروه های دلبند به ادبیات در نشست های انجمن مینشینند و به شنیدن سخنان سخنرانان و شعر خوانی سرایندگان، و میان برنامه هایی از نوای خوش ایرانی گوش جان فرامیدهند.
🔸دنباله دارد.....
🔻پیوست: سخنرانی دکتر عباسعلی فاتحی
درباره شاهنامه و تحریفات دانسته یا نادانسته شخصیتها و مفهوم آن در شب شعر انجمن هزاردستان اصفهان
🔸دنباله دارد....
https://www.tg-me.com/hatefTa
#اصفهان
#هزاردستان
#دکتر_عباسعلی_فاتحی
#بخوانیم_بیاموزیم_بیندیشیم
#اصفهان_جندق_خوربیابانک
۲۳اردیبهشت-۱۱خردادماه ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/hatefTa
🔷️پس از ایوارک، چون خورشید میگشت و نماشوم پدید میآمد، با جناب خانی به جایگاه برگزاری نشست های ماهیانه انجمن فرهنگی-ادبی هزار دستان شدیم.
🔹انجمن به کوشش دکتر عباسعلی فاتحی، استاد ادبیات پارسی، سالیانی پیش بنیاد آمده، و با همراهی های دلبستگان به ادبیات و به ویژه شاهنامه، پاگرفته و استوار گردیده است؛ و همواره یکی از چهارشنبه های هرماه برگزار میشود.
https://www.tg-me.com/hatefTa
🔹فرهیختگان، پژوهندگان، سرایندگان، ادیبان و دانشوران از همه گروه های دلبند به ادبیات در نشست های انجمن مینشینند و به شنیدن سخنان سخنرانان و شعر خوانی سرایندگان، و میان برنامه هایی از نوای خوش ایرانی گوش جان فرامیدهند.
🔸دنباله دارد.....
🔻پیوست: سخنرانی دکتر عباسعلی فاتحی
درباره شاهنامه و تحریفات دانسته یا نادانسته شخصیتها و مفهوم آن در شب شعر انجمن هزاردستان اصفهان
🔸دنباله دارد....
https://www.tg-me.com/hatefTa
#اصفهان
#هزاردستان
#دکتر_عباسعلی_فاتحی
#بخوانیم_بیاموزیم_بیندیشیم
Telegram
attach 📎
سومین ضربه از تن ضحاک بس گونه خرفستر پدید آمدن
#تاریخ_کیش_زرتشت
#اساطیر
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
فریدون(پهلوی: frēdōn، اوستا: θraētaona)، با معنایی که روشن نیست... باید گفت که در اوستا اشاره به فریدون اندک است، او پسر -āθwya است که دومین کسی بود که گیاه هوم را بر فشرد تا عصاره ی آن در آیین های دینی نوشیده شود (یسنه ۹، بند ۸_۷). او کسی است که بر اژی دهاک غالب می شود و دو زن او را از وی می رباید(یشت ۵، بند ۳۵_۳۳). فریدون فرّ شاهی را که به پیکر مرغِ وارَغنَه از جمشید جدا شده بود، بدست می آورد (یشت ۱۹، بند ۳۶). در دینکرد درباره ی علت این که فریدون ضحاک را نکشت و وی را در بند کرد چنین آمده است:"درباره ی غلبه ی فریدون[بر] ضحاک. برای میراندن ِ[ضحاک]،گرز بر شانه و دل و سر کوبیدن و نمردن ضحاک از آن ضربه و سپس به شمشیر زدن و به نخستین، دومین و سومین ضربه از تن ضحاک بس گونه خرفستر پدید آمدن. گفت دادار اورمزد به فریدون که او را مَشکاف که ضحاک است، زیرا اگر وی را بشکافی، ضحاک این زمین را پُر کند از مورِ گزنده و کژدم و چلپاسه و کشف و وزغ".(ص ۱۹۲_۱۹۱)
مأخذ: بهار.مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران. ویراستار کتایون مزداپور. ویرایش ۳. تهران. آگاه. چاپ دهم ۱۳۹۳
🔥 @atorshiz 🔥
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
#تاریخ_کیش_زرتشت
#اساطیر
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
فریدون(پهلوی: frēdōn، اوستا: θraētaona)، با معنایی که روشن نیست... باید گفت که در اوستا اشاره به فریدون اندک است، او پسر -āθwya است که دومین کسی بود که گیاه هوم را بر فشرد تا عصاره ی آن در آیین های دینی نوشیده شود (یسنه ۹، بند ۸_۷). او کسی است که بر اژی دهاک غالب می شود و دو زن او را از وی می رباید(یشت ۵، بند ۳۵_۳۳). فریدون فرّ شاهی را که به پیکر مرغِ وارَغنَه از جمشید جدا شده بود، بدست می آورد (یشت ۱۹، بند ۳۶). در دینکرد درباره ی علت این که فریدون ضحاک را نکشت و وی را در بند کرد چنین آمده است:"درباره ی غلبه ی فریدون[بر] ضحاک. برای میراندن ِ[ضحاک]،گرز بر شانه و دل و سر کوبیدن و نمردن ضحاک از آن ضربه و سپس به شمشیر زدن و به نخستین، دومین و سومین ضربه از تن ضحاک بس گونه خرفستر پدید آمدن. گفت دادار اورمزد به فریدون که او را مَشکاف که ضحاک است، زیرا اگر وی را بشکافی، ضحاک این زمین را پُر کند از مورِ گزنده و کژدم و چلپاسه و کشف و وزغ".(ص ۱۹۲_۱۹۱)
مأخذ: بهار.مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران. ویراستار کتایون مزداپور. ویرایش ۳. تهران. آگاه. چاپ دهم ۱۳۹۳
🔥 @atorshiz 🔥
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from ادبسار
چنینست آیینِ خُرَّمجهان
نخواهد به ما برگشادن نهان
انوشه کسی کو بزرگی ندید
نبایستش از تخت شد ناپدید
بکوشیّ و آری ز هر گونه چیز
نه مردم نه آن چیز مانَد به نیز
بیا تا همه دستِ نیکی بَریم
جهانِ جهان را به بد نسپَریم
خُنُک آن که جامی بگیرد به دست
خورَد یادِ شاهانِ یزدانپرست
چو جام نبیدش دَمادَم شود
بخسپد بدانگه که خُرَّم شود
#فردوسی
هماره:
ز مرداد* باش از بَر و بومْ شاد
*امرداد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
نخواهد به ما برگشادن نهان
انوشه کسی کو بزرگی ندید
نبایستش از تخت شد ناپدید
بکوشیّ و آری ز هر گونه چیز
نه مردم نه آن چیز مانَد به نیز
بیا تا همه دستِ نیکی بَریم
جهانِ جهان را به بد نسپَریم
خُنُک آن که جامی بگیرد به دست
خورَد یادِ شاهانِ یزدانپرست
چو جام نبیدش دَمادَم شود
بخسپد بدانگه که خُرَّم شود
#فردوسی
هماره:
ز مرداد* باش از بَر و بومْ شاد
*امرداد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
Forwarded from سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
شعر در ایران میبایست بارِ هنرهای دیگر را نیز به دوش بکشد، یعنی بارِ موسیقی و نقش. این است که میبینیم شعر حافظ که میتوان گفت نوع کامل این معنا است، هم نقش در آن هست، هم موسیقی. همیشه در حالتِ تصویر است، با تصویر میخواهد خاطر نشان سازد، با سایه_روشن، با ابهامهایی که دارد، با ایهامها و کنایههایی که دائماً بازی میکند، هم با گوش و هم با ذهن. میخواهد بگوید که جوابِ هنرهای دیگر را هم باید در اینجا از شعر گرفت، زیرا هنرهای دیگر به طور کلّی منعِ مذهبی داشتهاند. همینطور پای رقص هم به میان می آید، تمامِ وجود در یک نوع حالتِ اهتراز میبایست از این شعر و آهنگ استفاده کند، و بیتردید شعرهای حافظ، هم با آهنگ خوانده میشده و هم با رقص همراه بوده، در مجالسی که در زمان خود او _در دورههایی که گشایش بیشتر بوده_ تشکیل میگردیده؛ یعنی با حرکاتِ موزونِ بدن که عارفان به آن "سماع" میگفتند و همیشه با موسیقی همراه بوده. چون به احتمال خیلی زیاد صدای حافظ خوب بوده است، غزل خود را در مجلس میخوانده و دیگران به همراهِ غزل مینواختند و چه بسا رقص هم میکردند.
حالا من دو سه بیت را در اینجا به عنوان نمونه میآورم تا ببینید که چه اندازه هماهنگی دارد با رقص:
سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند
پریرویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
به فتراک جفا دلها چو بَربَندند، بَربَندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند، بفشانند
به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند
نهالِ عشق در خاطر چو برخیزند، بنشانند...
ببینید چقدر بازی در کلمات هست. مثل موج میبرد و میآورد، و نهایتاً با آهنگِ بدن و با آهنگِ رقص، موضوع را همراهی میکند. بسیاری از غزلها همین خاصیّت را دارند و به همین دلیل است که در این ششصد سال تقریباً میتوان گفت که «غزل و موسیقی» با هم همراه بودهاند، یعنی اگر در جایی بنوازند ولی شعر نباشد، احساسِ نقص و کمبود میشود، چون انتظار دارند که حتماً یک غزل باید با این نواختن همراه شود. از زمانی که حافظ و سعدی وارد زبان فارسی شدهاند، دیگر موسیقی و هر نوع آهنگی را در ایران، این دو اشغال کردهاند؛ به طور استثناء ممکن است غزلی از عطّار یا از عراقی و حتّی مولانا خوانده شود. با همهی آهنگی که در اشعار مولانا هست، سعدی و حافظ بیشتر از او در صحنهاَند، برای اینکه به تمامِ معنا اینها تطابق پیدا کردهاند با موسیقی، با آهنگ و با روحِ ایرانی. به هرحال این چیزی است که هست و همراه شده با تاریخ ایران. در عرض این ششصد-هفتصد سال حضور دارد و هنوز هم برجاست.
#چهار_سخنگوی_وجدان_ایران
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
حالا من دو سه بیت را در اینجا به عنوان نمونه میآورم تا ببینید که چه اندازه هماهنگی دارد با رقص:
سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند
پریرویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
به فتراک جفا دلها چو بَربَندند، بَربَندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند، بفشانند
به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند
نهالِ عشق در خاطر چو برخیزند، بنشانند...
ببینید چقدر بازی در کلمات هست. مثل موج میبرد و میآورد، و نهایتاً با آهنگِ بدن و با آهنگِ رقص، موضوع را همراهی میکند. بسیاری از غزلها همین خاصیّت را دارند و به همین دلیل است که در این ششصد سال تقریباً میتوان گفت که «غزل و موسیقی» با هم همراه بودهاند، یعنی اگر در جایی بنوازند ولی شعر نباشد، احساسِ نقص و کمبود میشود، چون انتظار دارند که حتماً یک غزل باید با این نواختن همراه شود. از زمانی که حافظ و سعدی وارد زبان فارسی شدهاند، دیگر موسیقی و هر نوع آهنگی را در ایران، این دو اشغال کردهاند؛ به طور استثناء ممکن است غزلی از عطّار یا از عراقی و حتّی مولانا خوانده شود. با همهی آهنگی که در اشعار مولانا هست، سعدی و حافظ بیشتر از او در صحنهاَند، برای اینکه به تمامِ معنا اینها تطابق پیدا کردهاند با موسیقی، با آهنگ و با روحِ ایرانی. به هرحال این چیزی است که هست و همراه شده با تاریخ ایران. در عرض این ششصد-هفتصد سال حضور دارد و هنوز هم برجاست.
#چهار_سخنگوی_وجدان_ایران
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
Forwarded from موسسهٔ نیمروز Nimruz Institute
هگمتانه ثبت جهانی شد!
چهل و ششمین اجلاس میراث جهانی یونسکو که هم اکنون در دهلی نو درحال برگزاری است، به ثبت پرونده «هگمتانه و مرکز تاریخی همدان» در فهرست میراث جهانی یونسکو پس از انجام اصلاحاتی به پیشنهاد ایکوموس و برخی از اعضا این کمیته، رأی مثبت داد و به این ترتیب بیست و هشتمین اثر ایران وارد این فهرست جهانی شد.
در بخش معرفی پرونده هگمتانه و مرکز تاریخی همدان آمده است: هگمتانه یا اکباتان ویرانههای پایتخت مادها را تشکیل میدهد. بعدها پایتخت (تابستانی) هخامنشیان و اشکانیان نیز شد. حفاریهای باستان شناسی تاکنون محدود بوده است، اما یک دیوار دفاعی عظیم از خشتهای گلی و یک طرح شهری شطرنجی را شناسایی شده است. همدان زیرشاخه الوند در رشته کوههای زاگرس بوده و هگمتانه که تاریخ ناگسستنی بشری داشته با سه هزار سال سکونت در آن روی تپهای درون شهر باستانی همدان قرار دارد. در هگمتانه شواهد نادری از تمدن مادها در قرن ششم و هفتم قبل از میلاد مشاهده شده است.
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
چهل و ششمین اجلاس میراث جهانی یونسکو که هم اکنون در دهلی نو درحال برگزاری است، به ثبت پرونده «هگمتانه و مرکز تاریخی همدان» در فهرست میراث جهانی یونسکو پس از انجام اصلاحاتی به پیشنهاد ایکوموس و برخی از اعضا این کمیته، رأی مثبت داد و به این ترتیب بیست و هشتمین اثر ایران وارد این فهرست جهانی شد.
در بخش معرفی پرونده هگمتانه و مرکز تاریخی همدان آمده است: هگمتانه یا اکباتان ویرانههای پایتخت مادها را تشکیل میدهد. بعدها پایتخت (تابستانی) هخامنشیان و اشکانیان نیز شد. حفاریهای باستان شناسی تاکنون محدود بوده است، اما یک دیوار دفاعی عظیم از خشتهای گلی و یک طرح شهری شطرنجی را شناسایی شده است. همدان زیرشاخه الوند در رشته کوههای زاگرس بوده و هگمتانه که تاریخ ناگسستنی بشری داشته با سه هزار سال سکونت در آن روی تپهای درون شهر باستانی همدان قرار دارد. در هگمتانه شواهد نادری از تمدن مادها در قرن ششم و هفتم قبل از میلاد مشاهده شده است.
مرکز مطالعات ایرانشناسی و علوم انسانی نیمروز
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
.
فرمانروای نو در ایران
هفتم امرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چون نوبت پادشاهی گرشاسپ به سر آمد، بودند کسانی که آهنگ نشستن بر تخت فرمانروایی ایران داشتند.
زال پیر دانا، پسرش رستم را به البرزکوه فرستاد تا کسی را بیاورد که میدانست با او کار ایران راست خواهد آمد.
آن کس، قباد بود و زال او را «کی» نامید، یعنی نیکو و ناب. و پس نامش «کیقباد» شد.
چون کیقباد بر ایران پادشاه شد بر کران آب جیحون شهری بنیاد کرد و آن را نشستگاه خود کرد، و مرز را استوار کرد.
و کیقباد کشور را از بدان و بدخواهان نگه میداشت. او دلبسته آبادانی بود. شهرها را سامان داد و آبادیها بنیاد کرد، و آبادانی بسیار کرد و مردم را به آبادان کردن واداشت.
تا ایرانیان از رنجها و غمها و تنگیها برآسودند.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
.
فرمانروای نو در ایران
هفتم امرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چون نوبت پادشاهی گرشاسپ به سر آمد، بودند کسانی که آهنگ نشستن بر تخت فرمانروایی ایران داشتند.
زال پیر دانا، پسرش رستم را به البرزکوه فرستاد تا کسی را بیاورد که میدانست با او کار ایران راست خواهد آمد.
آن کس، قباد بود و زال او را «کی» نامید، یعنی نیکو و ناب. و پس نامش «کیقباد» شد.
چون کیقباد بر ایران پادشاه شد بر کران آب جیحون شهری بنیاد کرد و آن را نشستگاه خود کرد، و مرز را استوار کرد.
و کیقباد کشور را از بدان و بدخواهان نگه میداشت. او دلبسته آبادانی بود. شهرها را سامان داد و آبادیها بنیاد کرد، و آبادانی بسیار کرد و مردم را به آبادان کردن واداشت.
تا ایرانیان از رنجها و غمها و تنگیها برآسودند.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from فرهنگستان زبان و ادب فارسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هفتم مرداد، سالگرد درگذشت بدرالزّمان قریب (۱۳۰۸-۱۳۹۹)
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
(تاریخ عضویت پیوسته: ۱۳۷۶/۱۲/۲۵)
برخی از آثار:
برخی از آثار: تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی؛ زبانهای خاموش، یوهان فریدریش (ترجمه، با همکاری شادروان یداللّٰه ثمره)؛ وسنتره جاتکه، داستان تولد بودا به روایت سُغدی؛ فرهنگ سُغدی (سُغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)؛ تاریخچۀ گویششناسی در ایران؛ مطالعات سُغدی؛ پژوهشهای ایرانی باستان و میانه.
@theapll
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
(تاریخ عضویت پیوسته: ۱۳۷۶/۱۲/۲۵)
برخی از آثار:
برخی از آثار: تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی؛ زبانهای خاموش، یوهان فریدریش (ترجمه، با همکاری شادروان یداللّٰه ثمره)؛ وسنتره جاتکه، داستان تولد بودا به روایت سُغدی؛ فرهنگ سُغدی (سُغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)؛ تاریخچۀ گویششناسی در ایران؛ مطالعات سُغدی؛ پژوهشهای ایرانی باستان و میانه.
@theapll
Forwarded from چشموچراغ
🗓 هفته در ایران قدیم
در ایران پیش از اسلام، بهویژه ایران زردشتی، هفته واحد زمان نبود. واحد زمان ماه و روز بود، و هر روزِ ماه به نام ایزدی خوانده و هر رویداد با ذکر نام ماه و نام روز مشخص میشد؛ مثل ماه فروردینْ روز خرداد، روز تولد زردشت (در متون پهلوی). افزون بر این، ایرانیان روزهای ماه را به چهار گروه تقسیم میکردند و هر گروه با نام خدا، اهورامزدا یا دادار (هرمزد، دی/ دذو)، آغاز میشد. گروه اول شامل نام امشاسپندان؛ گروه دوم نام ایزدان نماد نیروهای طبیعی، مثل آذر، آب، خور، ماه، تیر (بهاستثنای گوش که آن هم با ماه بیرابطه نیست)؛ گروه سوم و چهارم نام ایزدانی که بیشتر نماد قوای روحانی و معنوی انساناند (که در میان آنها نیز استثنا وجود دارد، مثل آسمان و زمین). اما روزهای این چهار گروه، که در ماه سیروزه تثبیت شدهاند، یکسان نیستند. دو گروه اولْ هر یک هفت روز و گروه دومْ هریک هشت روز دارند. این تقسیمبندی، که با هفتۀ هفتروز بابِلی قدیم و امروزیِ ما فرق دارد، هنوز در تقویم زردشتی پایدار ماندهاست.
#بدرالزمان_قریب، مقالۀ «هفته در ایران قدیم»، در نامۀ فرهنگستان، زمستان ۱۳۷۶، ش ۱۲، ص ۱۸.
🌱 دکتر بدرالزمان قریب (۱ شهریور ۱۳۰۸ – ۷ مرداد ۱۳۹۹)
https://www.tg-me.com/cheshmocheragh
در ایران پیش از اسلام، بهویژه ایران زردشتی، هفته واحد زمان نبود. واحد زمان ماه و روز بود، و هر روزِ ماه به نام ایزدی خوانده و هر رویداد با ذکر نام ماه و نام روز مشخص میشد؛ مثل ماه فروردینْ روز خرداد، روز تولد زردشت (در متون پهلوی). افزون بر این، ایرانیان روزهای ماه را به چهار گروه تقسیم میکردند و هر گروه با نام خدا، اهورامزدا یا دادار (هرمزد، دی/ دذو)، آغاز میشد. گروه اول شامل نام امشاسپندان؛ گروه دوم نام ایزدان نماد نیروهای طبیعی، مثل آذر، آب، خور، ماه، تیر (بهاستثنای گوش که آن هم با ماه بیرابطه نیست)؛ گروه سوم و چهارم نام ایزدانی که بیشتر نماد قوای روحانی و معنوی انساناند (که در میان آنها نیز استثنا وجود دارد، مثل آسمان و زمین). اما روزهای این چهار گروه، که در ماه سیروزه تثبیت شدهاند، یکسان نیستند. دو گروه اولْ هر یک هفت روز و گروه دومْ هریک هشت روز دارند. این تقسیمبندی، که با هفتۀ هفتروز بابِلی قدیم و امروزیِ ما فرق دارد، هنوز در تقویم زردشتی پایدار ماندهاست.
#بدرالزمان_قریب، مقالۀ «هفته در ایران قدیم»، در نامۀ فرهنگستان، زمستان ۱۳۷۶، ش ۱۲، ص ۱۸.
🌱 دکتر بدرالزمان قریب (۱ شهریور ۱۳۰۸ – ۷ مرداد ۱۳۹۹)
https://www.tg-me.com/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
#سجاد_آیدنلو :
🔸در حوزه محتوا شاهنامه تاريخ ملی است و اهميت آن به اين است كه آن چيزی را كه گذشتگان ما در دوره فردوسی و حتی چند صدسال پس از او به عنوان تاريخ واقعی ايران تلقی میكردند در بهترين حالت ممكن آن كه همان زبان نرم است آورده و حفظ نموده است. هم پيش و هم پس از شاهنامه كتابهای ادبی و تاريخی بسياری داريم كه از اين منظر گذر نمودهاند، اما نبوغ فردوسی در انتخاب زبان و بيان و قالب مناسب برای عرضه تاريخ حائز اهميت است به گونهای كه اين كتاب ساليان سال مرجع ماندگار اين حوزه بوده است.
@shahnamehpajohan
کیومرث؛ طلوع خورشید تمدن در افق شاهنامه
🔸 شناختن پادشاهان شاهنامه نه تنها به بازشناسی اسطورهها و دورههای تاریخی کمک میکند، بلکه میتواند به درک بهتر خوانندگان از اهمیت و ارزشهای فرهنگی این اثر بزرگ بیانجامد.
🔸مرصع موسیالرضایی، پژوهشگر و دکترای زبان و ادبیات پارسی:
بدون شک، شاهنامه اثر سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از گنجینههای ادبی و فرهنگی ایران و جهان است. این کتاب حماسی، با داستانهایی مملو از حماسهها، دلاوریها، پهلوانیها و جوانمردی تصویرگر تمدن، فرهنگ و تاریخ کهن ایران زمین است. در دل این اثر جاودانه، پادشاهانی با ویژگیها و سرگذشتهای گوناگون نقشآفرینی میکنند که هر یک نمایانگر دورهای مهم از تاریخ ایران هستند.
🔻مشروح یادداشت
ibna.ir/x6q6Q
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔸در حوزه محتوا شاهنامه تاريخ ملی است و اهميت آن به اين است كه آن چيزی را كه گذشتگان ما در دوره فردوسی و حتی چند صدسال پس از او به عنوان تاريخ واقعی ايران تلقی میكردند در بهترين حالت ممكن آن كه همان زبان نرم است آورده و حفظ نموده است. هم پيش و هم پس از شاهنامه كتابهای ادبی و تاريخی بسياری داريم كه از اين منظر گذر نمودهاند، اما نبوغ فردوسی در انتخاب زبان و بيان و قالب مناسب برای عرضه تاريخ حائز اهميت است به گونهای كه اين كتاب ساليان سال مرجع ماندگار اين حوزه بوده است.
@shahnamehpajohan
کیومرث؛ طلوع خورشید تمدن در افق شاهنامه
🔸 شناختن پادشاهان شاهنامه نه تنها به بازشناسی اسطورهها و دورههای تاریخی کمک میکند، بلکه میتواند به درک بهتر خوانندگان از اهمیت و ارزشهای فرهنگی این اثر بزرگ بیانجامد.
🔸مرصع موسیالرضایی، پژوهشگر و دکترای زبان و ادبیات پارسی:
بدون شک، شاهنامه اثر سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از گنجینههای ادبی و فرهنگی ایران و جهان است. این کتاب حماسی، با داستانهایی مملو از حماسهها، دلاوریها، پهلوانیها و جوانمردی تصویرگر تمدن، فرهنگ و تاریخ کهن ایران زمین است. در دل این اثر جاودانه، پادشاهانی با ویژگیها و سرگذشتهای گوناگون نقشآفرینی میکنند که هر یک نمایانگر دورهای مهم از تاریخ ایران هستند.
🔻مشروح یادداشت
ibna.ir/x6q6Q
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
ایبنا
کیومرث؛ طلوع خورشید تمدن در افق شاهنامه
خراسانرضوی - شناختن پادشاهان شاهنامه نه تنها به بازشناسی اسطورهها و دورههای تاریخی کمک میکند، بلکه میتواند به درک بهتر خوانندگان از اهمیت و ارزشهای فرهنگی این اثر بزرگ بیانجامد.