Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
قبایل لولوبی ظاهراً بخش وسیعی از کوهها و کوهپایهها را از قسمت علیای دیاله گرفته تا دریاچهٔ ارومیه (و حتی آنسوتر، بهطرفِ شمال غربی) اشغال کرده بودند. در هوریانی "آراپخه نولو"۱ _ لولو بهمعنی کوهستانیانی بود که از میان آنها برده میگرفتند. در زبان اورارتویی لولو به بیگانه و دشمن میگفتند. اصطلاح اکدی لولوبوم یا لولوپوم۲ (و بعدها در آشور اصطلاح لولومه۳) مرکب است از ریشهٔ لولو و علامت جمع عیلامی ب_B یا پ _ P بهاضافۀ پسوند اکدی اوم um و یا همان ریشه و علامت عیلامی اسم جمع "مه _ me" اصطلاح لولو در زبان اکدی بدون پسوند مزبور نیز دیده شده است. این مثلها نشان میدهد که لولوبیان از لحاظ قومی از قبایل هوریانی_اورارتویی نبوده بلکه بهظن غالب با عیلامیان قرابت داشتند.
۱:Arrapxe nullu
۲:lullubum , lullupum
۳:lullumè
#لولو #لولوبیها #اورارتویی #آشوری #اکدی #ارومیه #دیاله #هوریان #برده
#ریشهشناسی #واژهها #ایران
تاریخِ ماد؛ ا.م.دیاکونوف؛ ترجمهٔ کریم کشاورز؛ علمی و فرهنگی؛ ۱۳۷۷: ۱۰۰تا۱۰۱.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
۱:Arrapxe nullu
۲:lullubum , lullupum
۳:lullumè
#لولو #لولوبیها #اورارتویی #آشوری #اکدی #ارومیه #دیاله #هوریان #برده
#ریشهشناسی #واژهها #ایران
تاریخِ ماد؛ ا.م.دیاکونوف؛ ترجمهٔ کریم کشاورز؛ علمی و فرهنگی؛ ۱۳۷۷: ۱۰۰تا۱۰۱.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
🔸متن زیر فرسته استاد ارجمند، موسیقیدان و پژوهنده برجسته موسیقی نواحی ایران، جناب هوشنگ جاوید در باره
مطالب پیش نقل شده با عنوان لولو ازکجا آمده، از کانال تاریخ، فرهنگ، هنر، و ادبیات ایران زمین است. باسپاس از حضرتش .
https://www.tg-me.com/eshtadan
🔶درود براستاد گرانقدر
لولو lolo لولوlulu نیست ، پاره ای ازفرهنگنامه های گذشته دراین زمینه ها اشتباهات فاحشی دارند، که بدلیل کمبودپژوهش ها ونداشتن کنکاشی نو برآنان همواره این اشتباهات تکرار شده، لولوم ها اقوام بسیار کاری سرزنده ، شادوسازنده ای بودند که بدلیل رنگارنگی آواهایشان درهمه آئین های زندگی شان به این نام شناخته می شدند، آوازهای بازمانده لوlowازاین قوم تاریخی درمیان اقوام کرمانج حکایت شگفت زنده ای است از آن قوم، چندانکه پیران کرمانج تا همین امروز اعتقاد دارند کرمانجی که لو نداند ، کرمانج نیست ، ضمن ان که واژه لو در زبان کرمانجی شمال به معنی مرد جوان و جوانمرد است، درکرمانجی بادینان وهرکی آوازهای لاوُک و لو همچنان جریان خود را دارد و پایه ها ودرونمایه های حماسی و هجرانی خودرا با لطافت هایش دارد.
وقت آن شده که بگوییم به فرهنگ هایی مانند جهانگشا، وآنندراج و....باید نگاه دوباره انداخت.
باپوزش ازشما
به سبب مطلب لولوبی ها این اندک نوشته پیشکش شد.
https://www.tg-me.com/eshtadan
مطالب پیش نقل شده با عنوان لولو ازکجا آمده، از کانال تاریخ، فرهنگ، هنر، و ادبیات ایران زمین است. باسپاس از حضرتش .
https://www.tg-me.com/eshtadan
🔶درود براستاد گرانقدر
لولو lolo لولوlulu نیست ، پاره ای ازفرهنگنامه های گذشته دراین زمینه ها اشتباهات فاحشی دارند، که بدلیل کمبودپژوهش ها ونداشتن کنکاشی نو برآنان همواره این اشتباهات تکرار شده، لولوم ها اقوام بسیار کاری سرزنده ، شادوسازنده ای بودند که بدلیل رنگارنگی آواهایشان درهمه آئین های زندگی شان به این نام شناخته می شدند، آوازهای بازمانده لوlowازاین قوم تاریخی درمیان اقوام کرمانج حکایت شگفت زنده ای است از آن قوم، چندانکه پیران کرمانج تا همین امروز اعتقاد دارند کرمانجی که لو نداند ، کرمانج نیست ، ضمن ان که واژه لو در زبان کرمانجی شمال به معنی مرد جوان و جوانمرد است، درکرمانجی بادینان وهرکی آوازهای لاوُک و لو همچنان جریان خود را دارد و پایه ها ودرونمایه های حماسی و هجرانی خودرا با لطافت هایش دارد.
وقت آن شده که بگوییم به فرهنگ هایی مانند جهانگشا، وآنندراج و....باید نگاه دوباره انداخت.
باپوزش ازشما
به سبب مطلب لولوبی ها این اندک نوشته پیشکش شد.
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
خرابات
▪️خرابات هم از کلمات رمزی و نمادی در شعر حافظ است. سنائی و عطار و حافظ این کلمه را از معنی پست و حقیر و زشتِ آن تجرید کرده و مفهوم بسیار عالی و شریف به آن بخشیدهاند. این هم قدرت شاعر را در تصرف در معانی میرساند و هم توانائی او را در تصرّف در نفوس و افکار مردم نشان میدهد. خرابات به گواهی جمیع نصوص و متونِ تاریخی جایگاه عیاشان و هرزهگردان و بدکاران و مُقامران (قماربازان) بوده است. لفظ خرابات هم این معنی را تأکید میکند، یعنی از لحاظ اخلاقی ویرانترین و پستترین جائی بود که ممکن بود در شهری پیدا شود:
هم خراب از لحاظ ظاهری، زیرا مقررات اجتماعی اجازه نمیداد که چنین جائی در محل معتبر و مرغوبی باشد و بنای خوب و آبادی داشته باشد و هم از لحاظ معنوی؛ زیرا محل فساد و تباهی و خرابی بوده است.
حافظ و شاعران پیش از او با پیوندی معناشناسی و با یک دستکاری ماهرانه که تنها از نفوس ابداعگر و خلّاق ساخته است، خرابات را به آرمانشهر و مکانی مقدس و آباد و معمور از جهت معنوی و روحانی تبدیل کردهاند. توانائی حافظ در این است که هم به معنای اصلی پست و نکوهیده آن و هم به مفهوم والای آن از نظر خود اشاره میکند:
در خرابات مغان نور خدا میبینم
وین عجب بین که چه نوری زِ کجا میبینم
خرابات مغان را هم تجلیگاه نور خدا میداند و هم تعجب میکند که
چه نور والائی از چه جای نامناسبی! و نیز میگوید:
در عشق خانقاه و خرابات شرط نیست
هرجا که هست پرتوِ روی حبیب هست
آئینهٔ جام
شرح مشکلات دیوان حافظ
شادروان استاد عباس زریاب خوئی
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ
یکشنبهها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
ـــــــــــــــــــــــ
خرابات
▪️خرابات هم از کلمات رمزی و نمادی در شعر حافظ است. سنائی و عطار و حافظ این کلمه را از معنی پست و حقیر و زشتِ آن تجرید کرده و مفهوم بسیار عالی و شریف به آن بخشیدهاند. این هم قدرت شاعر را در تصرف در معانی میرساند و هم توانائی او را در تصرّف در نفوس و افکار مردم نشان میدهد. خرابات به گواهی جمیع نصوص و متونِ تاریخی جایگاه عیاشان و هرزهگردان و بدکاران و مُقامران (قماربازان) بوده است. لفظ خرابات هم این معنی را تأکید میکند، یعنی از لحاظ اخلاقی ویرانترین و پستترین جائی بود که ممکن بود در شهری پیدا شود:
هم خراب از لحاظ ظاهری، زیرا مقررات اجتماعی اجازه نمیداد که چنین جائی در محل معتبر و مرغوبی باشد و بنای خوب و آبادی داشته باشد و هم از لحاظ معنوی؛ زیرا محل فساد و تباهی و خرابی بوده است.
حافظ و شاعران پیش از او با پیوندی معناشناسی و با یک دستکاری ماهرانه که تنها از نفوس ابداعگر و خلّاق ساخته است، خرابات را به آرمانشهر و مکانی مقدس و آباد و معمور از جهت معنوی و روحانی تبدیل کردهاند. توانائی حافظ در این است که هم به معنای اصلی پست و نکوهیده آن و هم به مفهوم والای آن از نظر خود اشاره میکند:
در خرابات مغان نور خدا میبینم
وین عجب بین که چه نوری زِ کجا میبینم
خرابات مغان را هم تجلیگاه نور خدا میداند و هم تعجب میکند که
چه نور والائی از چه جای نامناسبی! و نیز میگوید:
در عشق خانقاه و خرابات شرط نیست
هرجا که هست پرتوِ روی حبیب هست
آئینهٔ جام
شرح مشکلات دیوان حافظ
شادروان استاد عباس زریاب خوئی
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ
یکشنبهها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
Forwarded from ایران بوم
محمدحسن گنجی، (زادهٔ ۲۱ خرداد ۱۲۹۱ در بیرجند-درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۹۱ در تهران)، استاد سرشناس جغرافیا در دانشگاه تهران بود. وی بنیانگذار دانش جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران و یکی از مفاخر فرهنگی است.
یادش گرامی باد
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32253
پرفسور محمد حسن گنجی؛ پدر علم جغرافیای ایران
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6307-dr-mohammad-hasan-ganji-dargozasht.html
دکتر محمدحسن گنجی به روایت دکتر محقق - میراثدار جغرافیا
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6650-dr-ganji-miras-dar-gjoghrafia.html
در سوگِ استاد دکتر محمدحسن گنجی - یک قرن عشق به ایران
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6354-ganji-yek-omr-eshgh-be-iran.html
گنجی که در خاک آرمید و ماندگار شد
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6361-1391-05-01-09-14-23.html
سخنرانی دکتر احمد اقتداری در مراسم تشییع پیکر استاد محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6419-sokhanrani-ahmad-eghtedari-ganji.html
سخنرانی عباس سعیدی در مراسم دکتر محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6420-abbas-saeidi-dr-ganji.html
کهنسالترین دانشمند هواشناس جهان
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6276-kohansaltarin-daneshman-hava-shenas-dar-gozasht.html
دکتر محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6353-dr-mohammad-hasan-ganji-raft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/23590
یادش گرامی باد
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32253
پرفسور محمد حسن گنجی؛ پدر علم جغرافیای ایران
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6307-dr-mohammad-hasan-ganji-dargozasht.html
دکتر محمدحسن گنجی به روایت دکتر محقق - میراثدار جغرافیا
http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6650-dr-ganji-miras-dar-gjoghrafia.html
در سوگِ استاد دکتر محمدحسن گنجی - یک قرن عشق به ایران
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6354-ganji-yek-omr-eshgh-be-iran.html
گنجی که در خاک آرمید و ماندگار شد
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6361-1391-05-01-09-14-23.html
سخنرانی دکتر احمد اقتداری در مراسم تشییع پیکر استاد محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6419-sokhanrani-ahmad-eghtedari-ganji.html
سخنرانی عباس سعیدی در مراسم دکتر محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6420-abbas-saeidi-dr-ganji.html
کهنسالترین دانشمند هواشناس جهان
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6276-kohansaltarin-daneshman-hava-shenas-dar-gozasht.html
دکتر محمد حسن گنجی
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6353-dr-mohammad-hasan-ganji-raft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/23590
به یاد دکترمحمدیوسف کیانی، پژوهشگر ایرانی
در خردادماه ۱۳۹۷ ( ۱۳۱۷ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۷) دکتر محمدیوسف کیانی ، باستان شناس و هنرشناس ایرانی که زندگی خود را در راه شناساندن فرهنگ ایران گذراند ، از میان ما رفت.
احمد شهابی در یادداشتی، از دوره های زندگی فرهنگی و کوشش های دکتر کیانی سخن گفته است.
از آثار دکتر کیانی کتاب های زیر را می توان نام برد:
استان سمنان، تهران ، انتشارات صانعی، ۱۹۸۴
پایتخت های ایران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۵
تاریخ هنر معماری ایران در دورۀ اسلامی ، انتشارات سمت، ۱۳۷۴
معماری ایران (دورۀ اسلامی) ، انتشارات سمت ، ۱۳۷۹
تزئینات وابسته به معماری ایران، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۴
سفال ایرانی، تهران، نخست وزیری، ۱۳۵۷
شهرهای ایران (۴ دفتر)، تهران، نشر جهاد دانشگاهی
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد، ۱۳۷۹
کاروانسراهای ایران (۳ دفتر)، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۹ و ۱۳۷۵
دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=10119
@iranboom_ir
در خردادماه ۱۳۹۷ ( ۱۳۱۷ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۷) دکتر محمدیوسف کیانی ، باستان شناس و هنرشناس ایرانی که زندگی خود را در راه شناساندن فرهنگ ایران گذراند ، از میان ما رفت.
احمد شهابی در یادداشتی، از دوره های زندگی فرهنگی و کوشش های دکتر کیانی سخن گفته است.
از آثار دکتر کیانی کتاب های زیر را می توان نام برد:
استان سمنان، تهران ، انتشارات صانعی، ۱۹۸۴
پایتخت های ایران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۵
تاریخ هنر معماری ایران در دورۀ اسلامی ، انتشارات سمت، ۱۳۷۴
معماری ایران (دورۀ اسلامی) ، انتشارات سمت ، ۱۳۷۹
تزئینات وابسته به معماری ایران، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۴
سفال ایرانی، تهران، نخست وزیری، ۱۳۵۷
شهرهای ایران (۴ دفتر)، تهران، نشر جهاد دانشگاهی
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد، ۱۳۷۹
کاروانسراهای ایران (۳ دفتر)، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۹ و ۱۳۷۵
دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=10119
@iranboom_ir
ایرانچهر
به یاد دکتر محمدیوسف کیانی ، باستان شناس و هنرشناس معاصر
دکتر محمد یوسف کیانی يكی از پیشکسوتان باستان شناسی ايران و مدیر سال های دور موزۀ ملی ایران درگذشت. او در سال 1317 در بابل متولد شد، پس از گذراندن تحصیلات آغازین ،…
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
📢شاهنامه توانست با اندیشه «میهن جهانی»، وزنهای در برابر «جهان میهنی» عرفان و تصوف شود / گفتگو با جلال خالقی مطلق
🏵اهمیت یک زبان در نقش حامل و ناقل اندیشهها و شیوهها و زمینههای اندیشیدن گویندگان آن زبان با حجم واژگان سره آن زبان پیوند تنگاتنگ دارد. یعنی اگر برای بیان یک مفهوم، بهویژه مفهومهای ذهنی و انتزاعی و معنوی و فرهنگی، در زبانی واژه و اصطلاحی نباشد و یا آن مفهوم با یک وامواژه بیان شود، نمیدانیم که گویندگان آن زبان آن مفهوم را نداشته و آن را با واژه آن یکجا از زبانی دیگر وام گرفتهاند یا خود آن مفهوم را اندیشیده بودند ولی واژه آن از دست رفته است. یعنی گنجینه واژگان سره در یک زبان نشانگر توانایی یا ناتوانی یک زبان و معیار سنجش پایه و مایه فرهنگ آن مردم است. شاهنامه با گنجینه بزرگ واژگان سره خود، گواه مهمی در اثبات گسترش اندیشه و نیروی بیان در زبان فارسی است و نشانگر این است که پشت بر فرهنگی پیشرفته دارد. شاهنامه سپس این گنجینه واژگان را در دسترس گویندگان پس از خود گذاشته است. این، اهمیت شاهنامه برای زبان فارسی است.
برای خواندن متن کامل گفتگو اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🏵اهمیت یک زبان در نقش حامل و ناقل اندیشهها و شیوهها و زمینههای اندیشیدن گویندگان آن زبان با حجم واژگان سره آن زبان پیوند تنگاتنگ دارد. یعنی اگر برای بیان یک مفهوم، بهویژه مفهومهای ذهنی و انتزاعی و معنوی و فرهنگی، در زبانی واژه و اصطلاحی نباشد و یا آن مفهوم با یک وامواژه بیان شود، نمیدانیم که گویندگان آن زبان آن مفهوم را نداشته و آن را با واژه آن یکجا از زبانی دیگر وام گرفتهاند یا خود آن مفهوم را اندیشیده بودند ولی واژه آن از دست رفته است. یعنی گنجینه واژگان سره در یک زبان نشانگر توانایی یا ناتوانی یک زبان و معیار سنجش پایه و مایه فرهنگ آن مردم است. شاهنامه با گنجینه بزرگ واژگان سره خود، گواه مهمی در اثبات گسترش اندیشه و نیروی بیان در زبان فارسی است و نشانگر این است که پشت بر فرهنگی پیشرفته دارد. شاهنامه سپس این گنجینه واژگان را در دسترس گویندگان پس از خود گذاشته است. این، اهمیت شاهنامه برای زبان فارسی است.
برای خواندن متن کامل گفتگو اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
🏵ایران را اندیشه ایرانشهری حفظ کرد،نه زبان فارسی / جواد طباطبایی
🔸تا حدود سی سال پیش، کلمه ایران را نمیتوانستیم زیاد بهکار ببریم و من برای یک متن باید مجوز میگرفتم و ناچار شدم برخی ایرانزمینها را حذف کنم در حالی که ایران یک مقوله تاریخی بسیار مشخص است و نمیتوانید آن را حذف کنید. کلماتی هستند که در حدود ۱۴۰۰ سالی که زبان فارسی، زبان ما و زبان ملی ما است، همه جا به کار رفتهاند و نمیتوانیم آنها را سانسور کنیم. بعدا که بحران بهتدریج عمیقتر و عمیقتر میشد، من بعضی از آن ایرانزمین ها را دوباره برگرداندم و دوباره وارد متن کردم. اینها جزو واقعیتها است و به قول یک اقتصاددان، واقعیتها سمج اند.در ایران، دین اسلام سه چهار قرن قبل از نظامالملک، دین رسمی شده بود اما بهخلاف بسیاری کشورهای دیگر که به جهان اسلام پیوستند و امروز به آنها میگوییم کشورهای اسلامی، نظام اندیشه سیاسی در ایران، از ورای اسلام، حفظ شد و به دوره بعد از اسلام نیز انتقال یافت. این تداوم اندیشه ایرانِ پیش از اسلام در دوران اسلامی را «اندیشه ایرانشهری» نامیدم.
برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🔸تا حدود سی سال پیش، کلمه ایران را نمیتوانستیم زیاد بهکار ببریم و من برای یک متن باید مجوز میگرفتم و ناچار شدم برخی ایرانزمینها را حذف کنم در حالی که ایران یک مقوله تاریخی بسیار مشخص است و نمیتوانید آن را حذف کنید. کلماتی هستند که در حدود ۱۴۰۰ سالی که زبان فارسی، زبان ما و زبان ملی ما است، همه جا به کار رفتهاند و نمیتوانیم آنها را سانسور کنیم. بعدا که بحران بهتدریج عمیقتر و عمیقتر میشد، من بعضی از آن ایرانزمین ها را دوباره برگرداندم و دوباره وارد متن کردم. اینها جزو واقعیتها است و به قول یک اقتصاددان، واقعیتها سمج اند.در ایران، دین اسلام سه چهار قرن قبل از نظامالملک، دین رسمی شده بود اما بهخلاف بسیاری کشورهای دیگر که به جهان اسلام پیوستند و امروز به آنها میگوییم کشورهای اسلامی، نظام اندیشه سیاسی در ایران، از ورای اسلام، حفظ شد و به دوره بعد از اسلام نیز انتقال یافت. این تداوم اندیشه ایرانِ پیش از اسلام در دوران اسلامی را «اندیشه ایرانشهری» نامیدم.
برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
@tarabesstaan
دشتی _ آلبوم پس از سکوت ۱
#نوای #خوش #ایرانی
#دشتی
#نی
استاد #حسن_کسایی
#تنبک
#شاهین_شیخ_بهایی
۲۵ خرداد ۱۳۹۱ استاد #حسن_کسایی از این جهان به جهان مینو پرواز کردند.
روانشان شاد.
#دشتی
#نی
استاد #حسن_کسایی
#تنبک
#شاهین_شیخ_بهایی
۲۵ خرداد ۱۳۹۱ استاد #حسن_کسایی از این جهان به جهان مینو پرواز کردند.
روانشان شاد.
🔶تشخیص فرهنگ از شِبه فرهنگ در چشمِ عادی آسان نیست، مانند هرچیز اصل و بَدَل، که بَدَلش با درخششِ دروغینِ خود مشتریِ بیشتری گِرد خود جمع میکند. در حالی که فرهنگ آرام و غریب راه میسپرد، شِبهفرهنگ با بوق و نَقّاره گام برمیدارد.
دستگاههای تجهیزِ عقاید و فرستندههای فرشتهبال آن را بر سر دست میگیرند و تا دورترین روستاها و حتی چادرِ قبایل میبرند، قضیهی دیو و نمکی است...
🔷نباید فراموش کرد که در طیّ این عمر دراز و پُر حادثه، اگر چیزی این مُلک را بر سرِ پا نگه داشته، «فرهنگ» بوده است. این فراموشی، خطری است.
اگر این فرهنگ نبود، ایران هم به سرنوشت کشورهایی دچار میشد که در برابر هجومها به کلّی تغییرِ ماهیّت دادند، مثل تناسخی که هندوها به آن معتقدند.
#فرهنگ_و_شبهفرهنگ
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN
دستگاههای تجهیزِ عقاید و فرستندههای فرشتهبال آن را بر سر دست میگیرند و تا دورترین روستاها و حتی چادرِ قبایل میبرند، قضیهی دیو و نمکی است...
🔷نباید فراموش کرد که در طیّ این عمر دراز و پُر حادثه، اگر چیزی این مُلک را بر سرِ پا نگه داشته، «فرهنگ» بوده است. این فراموشی، خطری است.
اگر این فرهنگ نبود، ایران هم به سرنوشت کشورهایی دچار میشد که در برابر هجومها به کلّی تغییرِ ماهیّت دادند، مثل تناسخی که هندوها به آن معتقدند.
#فرهنگ_و_شبهفرهنگ
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
@ESHTADAN
Forwarded from وُهومَن اَمشاسِپَند (بردیا)
✅ زیارت پیر سبز چک چکو
از اشتاد روز تا انارام روز از خوردادماه برابر با ؛
۲۶ تا ۳۰ خورداد در گاه شماری زرتشتی.
و ۲۴ تا ۲۸ خورداد ماه در گاه شماری خورشيدی.
آیین « زیارت پیر سبز چک چک چکو » و «زیارت ستی پیر » ( ۶۸ کیلومتری یزد ) برگزار می شود.
یکی از نیایش گاه های زرتشتیان پیرسبز است که به آن "چک چک" نیز می گویند.
چک چک در گویش زرتشتی و لهجه یزدی و کردی به چم چکه چکه است ،
از آن جا که قطره های آب از شکاف سنگ های بالای نیایش گاه فرو می ریزد،
نام پیر سبز چک چکو یا چک چک شده است.
این نیایشگاه در خاور شهرستان اردکان در استان یزد واقع شده است.
از یزد و راه طبس ۶۵ کیلومتر و از راه اردکان ۴۳ کیلومتر است.
زرتشتیان نیایش گاه های گوناگونی در استان یزد دارند که، همه ی این جایگاه ها برای آنان ارزشمند است.
ولی پیرسبز چکچکو به شوند (:دلیل) چگونگی ساختار آن در دامنه ی کوه،
و شکل پیرامون کوه های خرانق از کشش و ارزش بیشتری برخوردار است.
پیر سبز هرسال نه تنها میزبان گروه فراوانی از زرتشتیان است بلکه، بسیاری از غیر زرتشتیان نیز از این نیایش گاه دیدار می کنند.
از روز ۲۴ تا روز ۲۸ خورداد ماه خورشیدی هرسال دیدار و باشندگی در پیرسبز تنها ویژه ی زرتشتیان است.
پیروان این کیش از شهرها و استان ها و گاهی ازکشورهای دیگر نیز در این هنگام ویژه گرد هم می آیند.
از آن جا که پشتوانه ی باشندگی دراین نیایش گاه باورهای گوناگون و ارزشمند برگرفته از تاریخ باستانی و استوره های ایرانی است.
زرتشتیان که پیوسته از تراداد (:سنت) و فرهنگ نیاکان به نیکی پاسداری کرده اند.
و به انگیزه ی شادی روان و فروهر درگذشتگان و نیایش اهورامزدا هم چنان به این نیایش گاه ها روی می آورند.
درون نیایش گاه پیر سبز از سنگ آهکی کوه تراشیده شده است.
در گوشه ی آن تنه درخت چنار کهن سالی رشد کرده است.
و در بخشی از کوه درختان انار، انجیر ومورد خودنمایی می کند که پیرامون آن را بوته های سبز پرسیاوشان پوشانده است.
بیشترین چکه های آب براین بوته ها ودرختان می ریزد و در چاله ای سنگی انباشته می شود.
این آب تنها انباشته ی سالیانه برای استفاده مردم باشنده در پیر و سرسبزی درختان این دامنه کوه است.
شوه ی نام پیر سبز نیز برای خودنمایی چنین درختانی سبزی در دل کویر بی آب و علف می باشد.
در میان نیایش گاه جایی مناسب برای روشن کردن شمع، افروختن آتش و سوزاندن عود و کندر با آتشدان بزرگ فلزی فراهم شده است.
ساختمان هایی درپیرامون نیایشگاه بنا شده اند که خیله نام دارند هر یک را اهالی روستا ها و شهرهای گوناگون برای گردهم آیی مرتوگان آن دیار بنیان گذاشته اند.
✍ پژوهش و گردآوری : بردیا بزرگمهر
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
از اشتاد روز تا انارام روز از خوردادماه برابر با ؛
۲۶ تا ۳۰ خورداد در گاه شماری زرتشتی.
و ۲۴ تا ۲۸ خورداد ماه در گاه شماری خورشيدی.
آیین « زیارت پیر سبز چک چک چکو » و «زیارت ستی پیر » ( ۶۸ کیلومتری یزد ) برگزار می شود.
یکی از نیایش گاه های زرتشتیان پیرسبز است که به آن "چک چک" نیز می گویند.
چک چک در گویش زرتشتی و لهجه یزدی و کردی به چم چکه چکه است ،
از آن جا که قطره های آب از شکاف سنگ های بالای نیایش گاه فرو می ریزد،
نام پیر سبز چک چکو یا چک چک شده است.
این نیایشگاه در خاور شهرستان اردکان در استان یزد واقع شده است.
از یزد و راه طبس ۶۵ کیلومتر و از راه اردکان ۴۳ کیلومتر است.
زرتشتیان نیایش گاه های گوناگونی در استان یزد دارند که، همه ی این جایگاه ها برای آنان ارزشمند است.
ولی پیرسبز چکچکو به شوند (:دلیل) چگونگی ساختار آن در دامنه ی کوه،
و شکل پیرامون کوه های خرانق از کشش و ارزش بیشتری برخوردار است.
پیر سبز هرسال نه تنها میزبان گروه فراوانی از زرتشتیان است بلکه، بسیاری از غیر زرتشتیان نیز از این نیایش گاه دیدار می کنند.
از روز ۲۴ تا روز ۲۸ خورداد ماه خورشیدی هرسال دیدار و باشندگی در پیرسبز تنها ویژه ی زرتشتیان است.
پیروان این کیش از شهرها و استان ها و گاهی ازکشورهای دیگر نیز در این هنگام ویژه گرد هم می آیند.
از آن جا که پشتوانه ی باشندگی دراین نیایش گاه باورهای گوناگون و ارزشمند برگرفته از تاریخ باستانی و استوره های ایرانی است.
زرتشتیان که پیوسته از تراداد (:سنت) و فرهنگ نیاکان به نیکی پاسداری کرده اند.
و به انگیزه ی شادی روان و فروهر درگذشتگان و نیایش اهورامزدا هم چنان به این نیایش گاه ها روی می آورند.
درون نیایش گاه پیر سبز از سنگ آهکی کوه تراشیده شده است.
در گوشه ی آن تنه درخت چنار کهن سالی رشد کرده است.
و در بخشی از کوه درختان انار، انجیر ومورد خودنمایی می کند که پیرامون آن را بوته های سبز پرسیاوشان پوشانده است.
بیشترین چکه های آب براین بوته ها ودرختان می ریزد و در چاله ای سنگی انباشته می شود.
این آب تنها انباشته ی سالیانه برای استفاده مردم باشنده در پیر و سرسبزی درختان این دامنه کوه است.
شوه ی نام پیر سبز نیز برای خودنمایی چنین درختانی سبزی در دل کویر بی آب و علف می باشد.
در میان نیایش گاه جایی مناسب برای روشن کردن شمع، افروختن آتش و سوزاندن عود و کندر با آتشدان بزرگ فلزی فراهم شده است.
ساختمان هایی درپیرامون نیایشگاه بنا شده اند که خیله نام دارند هر یک را اهالی روستا ها و شهرهای گوناگون برای گردهم آیی مرتوگان آن دیار بنیان گذاشته اند.
✍ پژوهش و گردآوری : بردیا بزرگمهر
۲
@khashatra
پایان🔺🔺
Forwarded from سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
سرزمینی که شاهنامه موضوعِ خود را در آن متمرکز کرده است، ایران است. بارها نامِ ایران در این کتاب تکرار میشود، همه چیز بر گِرد این نام و این خاک میگردد. جنگِ بزرگ هم بر سرِ این کشور در میگیرد. ایران کشور میانه است، میانِ خاور و باختر، آبادتر و آراستهتر از جاهای دیگر، و به زعمِ شاهنامه دارای مردمی متمدّنتر.
در مقدّمهی شاهنامهی ابومنصوری آمده است: «و ایرانشهر از رودِ آموی است تا رود مصر (جیحون تا نیل)، و این کشورهای دیگر پیرامونِ اویند، و از این هفت کشور، ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری...»(ص۴۹).
امّا ایران اگر ارجحیّت یا حتّی «تقدّسی» برایش قائل هستند، برای مردمش است نه خاک، و مردم هم به سبب کردارها و اندیشههایشان چنیناَند. به هر حال، باید ایران را از تعرّض مصون داشت. نباید گذارد که بیگانگان به آن راه یابند.
#ایران_و_جهان_از_نگاه_شاهنامه
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
در مقدّمهی شاهنامهی ابومنصوری آمده است: «و ایرانشهر از رودِ آموی است تا رود مصر (جیحون تا نیل)، و این کشورهای دیگر پیرامونِ اویند، و از این هفت کشور، ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری...»(ص۴۹).
امّا ایران اگر ارجحیّت یا حتّی «تقدّسی» برایش قائل هستند، برای مردمش است نه خاک، و مردم هم به سبب کردارها و اندیشههایشان چنیناَند. به هر حال، باید ایران را از تعرّض مصون داشت. نباید گذارد که بیگانگان به آن راه یابند.
#ایران_و_جهان_از_نگاه_شاهنامه
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
#ژاله_آموزگار :
زبان فارسی شیرین و ماندنی است
زبان فارسی شیرین است، این زبان ماندنی است در اساسِ آن خللی وارد نخواهد شد، کاخی است که از باد و باران گزند نخواهد یافت زیرا این بذر سخن در جای جای سرزمین ما به بار نشستهاست و با پارسی زبانان آن سوی مرزهای ایران هم مستحکم تر خواهد شد و گلهای تازهای خواهد داد و با میوههایی شیرین به بار خواهد نشست.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#محمد_بقایی_ماکان:
تا زمانی که شاهنامه هست، نمیشود به فکر تجزیه ایران بود
تا زمانی که شاهنامه هست، نمیشود به فکر تجزیه ایران بود و به آن فکر کرد. ما امروز مراکز متعدد شاهنامهخوانی را در تبریز داریم. زبان فارسی یکی از دلنشینترین زبانهاست. زبان فارسی خودبهخود وزن و آهنگ دارد منتهی چون داخل گود هستیم، به زیبایی و طنازی و شیوایی و آهنگین بودن این زبان فکر نمیکنیم. آسمان تفکر و فرهنگ ایرانی دارای شخصیتهای برجستهای است که متاسفانه مدیریت کلان فرهنگی به تعداد معدودی از آنها با معیارهای خودش توجه میکند و جامعه ما آنچنان که باید عنایت کامل به آن ندارد. اگر بخواهیم مدنیت و تمدن غرب را ریشهیابی کنیم، در هر یک از اتاقهای آن میتوان نشانی از فرهنگ ایرانی پیدا کرد. زبان فارسی در سه دین بزرگ اثر گذاشته و کافی است تا آثار سهروردی را بخوانیم تا به این نکته پی ببریم.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
زبان فارسی شیرین و ماندنی است
زبان فارسی شیرین است، این زبان ماندنی است در اساسِ آن خللی وارد نخواهد شد، کاخی است که از باد و باران گزند نخواهد یافت زیرا این بذر سخن در جای جای سرزمین ما به بار نشستهاست و با پارسی زبانان آن سوی مرزهای ایران هم مستحکم تر خواهد شد و گلهای تازهای خواهد داد و با میوههایی شیرین به بار خواهد نشست.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
#محمد_بقایی_ماکان:
تا زمانی که شاهنامه هست، نمیشود به فکر تجزیه ایران بود
تا زمانی که شاهنامه هست، نمیشود به فکر تجزیه ایران بود و به آن فکر کرد. ما امروز مراکز متعدد شاهنامهخوانی را در تبریز داریم. زبان فارسی یکی از دلنشینترین زبانهاست. زبان فارسی خودبهخود وزن و آهنگ دارد منتهی چون داخل گود هستیم، به زیبایی و طنازی و شیوایی و آهنگین بودن این زبان فکر نمیکنیم. آسمان تفکر و فرهنگ ایرانی دارای شخصیتهای برجستهای است که متاسفانه مدیریت کلان فرهنگی به تعداد معدودی از آنها با معیارهای خودش توجه میکند و جامعه ما آنچنان که باید عنایت کامل به آن ندارد. اگر بخواهیم مدنیت و تمدن غرب را ریشهیابی کنیم، در هر یک از اتاقهای آن میتوان نشانی از فرهنگ ایرانی پیدا کرد. زبان فارسی در سه دین بزرگ اثر گذاشته و کافی است تا آثار سهروردی را بخوانیم تا به این نکته پی ببریم.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
باشگاه شاهنامه پژوهان
باشگاه شاهنامه پژوهان باشگاه شاهنامه پژوهان
شاهنامه، شاهنامه خوانی، شاهنامه پژوهی، شاهنامه فردوسی، آرامگاه فردوسی، فردوسی، مقالات شاهنامه پژوهی، اخبار شاهنامه، سخنرانی شاهنامه پژوهان
Forwarded from شورای کتاب کودک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد زنده یاد توران میرهادی
۲۶ خردادماه ۱۳۰۶- ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۵
تصاویر برگرفته از آخرین کارگاه ادبیات توران میرهادی است. این کارگاه ضمیمهی DVD فیلم «تورانخانم» منتشر شده است.
#کارگاه_فیلم_کارآ #کارستان #کاری_کنیم_کارستان #توران_میرهادی #توران_خانم #رخشان_بنی_اعتماد #مجتبامیرتهماسب #فرهنگنامه_کودکان_و_نوجوانان
@tooranmirhadi
https://instagram.com/touran_mirhadi_khomarlou
۲۶ خردادماه ۱۳۰۶- ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۵
تصاویر برگرفته از آخرین کارگاه ادبیات توران میرهادی است. این کارگاه ضمیمهی DVD فیلم «تورانخانم» منتشر شده است.
#کارگاه_فیلم_کارآ #کارستان #کاری_کنیم_کارستان #توران_میرهادی #توران_خانم #رخشان_بنی_اعتماد #مجتبامیرتهماسب #فرهنگنامه_کودکان_و_نوجوانان
@tooranmirhadi
https://instagram.com/touran_mirhadi_khomarlou
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیست و هفتم خردادماه سالروز درگذشت احمد مهدوی دامغانی
چراغ صاعقۀ آن سحاب (شراب) روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبّت او
خدا رحمت کند استاد خانلری را در بحثی زیر عنوان «صاعقۀ سحاب یا صاعقۀ شراب» از نسخۀ دیوان چاپشده (که به احتمال آن مرحوم شاید «چاپ قدسی» بوده) و در آن به جای «سحاب» در این بیت «شراب» ضبط شده بوده است، ذکری به میان میآورد و ضمن آن بحث توجیه و تفسیری را که مرحوم ذکاءالملک فروغی طاب ثراه در آن باره مرقوم فرموده بوده است به چیزی نمیگیرد و مینویسد: در این بحث (یعنی سخن مرحوم فروغی) توجه نشده است که شراب با صاعقه و چراغ کمترین تناسبی ندارد.
بندۀ کمترین نمیداند که آیا در موقعی که استاد خانلری این نظر را دربارۀ نادرست بودن «شراب» و صحت «سحاب» مرقوم داشته تعبیر کنایۀ «چراغ روشن بودن» را که از کنایات بسیار رایج در محاوره است و گاه به صورت جملۀ دعائیه استعمال میشود، تعبیری عامیانه فرض فرموده یا اساساً آن را به خاطر نداشته است. ولی مسلم است که این ابیات خواجه را در نظر نداشته که:
آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
بی چراغ جام در خلوت نمییارم نشست
زانکه کنج اهل دل باید که نورانی بود
حافظ چراغ می به ره آفتاب دار
گو برفروز مشعلۀ صبحگاه ازو
البته تشبیه شراب به مطلق نور و فروغ اعم از خورشید و ستاره و آذرخش و چراغ و تشبیه جام پر از باده به شعاع و ستاره و چراغ از تشبیهات بسیار رایج در ادب فارسی و عربی است و شعرای توصیفکنندۀ شراب چون رودکی و اعشی و خصوصاً منوچهری و ابونواس در آن باره داد فصاحت و بلاغت را دادهاند.
احمد مهدوی دامغانی
[«چهل و دو یادداشت دربارۀ ابیات حافظ»، احمد مهدوی دامغانی، در ناموارۀ دکتر محمود افشار، بهکوشش ایرج افشار، با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۶۸، جلد هشتم، ص ۴۸۰۱-۴۸۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
چراغ صاعقۀ آن سحاب (شراب) روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبّت او
خدا رحمت کند استاد خانلری را در بحثی زیر عنوان «صاعقۀ سحاب یا صاعقۀ شراب» از نسخۀ دیوان چاپشده (که به احتمال آن مرحوم شاید «چاپ قدسی» بوده) و در آن به جای «سحاب» در این بیت «شراب» ضبط شده بوده است، ذکری به میان میآورد و ضمن آن بحث توجیه و تفسیری را که مرحوم ذکاءالملک فروغی طاب ثراه در آن باره مرقوم فرموده بوده است به چیزی نمیگیرد و مینویسد: در این بحث (یعنی سخن مرحوم فروغی) توجه نشده است که شراب با صاعقه و چراغ کمترین تناسبی ندارد.
بندۀ کمترین نمیداند که آیا در موقعی که استاد خانلری این نظر را دربارۀ نادرست بودن «شراب» و صحت «سحاب» مرقوم داشته تعبیر کنایۀ «چراغ روشن بودن» را که از کنایات بسیار رایج در محاوره است و گاه به صورت جملۀ دعائیه استعمال میشود، تعبیری عامیانه فرض فرموده یا اساساً آن را به خاطر نداشته است. ولی مسلم است که این ابیات خواجه را در نظر نداشته که:
آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
بی چراغ جام در خلوت نمییارم نشست
زانکه کنج اهل دل باید که نورانی بود
حافظ چراغ می به ره آفتاب دار
گو برفروز مشعلۀ صبحگاه ازو
البته تشبیه شراب به مطلق نور و فروغ اعم از خورشید و ستاره و آذرخش و چراغ و تشبیه جام پر از باده به شعاع و ستاره و چراغ از تشبیهات بسیار رایج در ادب فارسی و عربی است و شعرای توصیفکنندۀ شراب چون رودکی و اعشی و خصوصاً منوچهری و ابونواس در آن باره داد فصاحت و بلاغت را دادهاند.
احمد مهدوی دامغانی
[«چهل و دو یادداشت دربارۀ ابیات حافظ»، احمد مهدوی دامغانی، در ناموارۀ دکتر محمود افشار، بهکوشش ایرج افشار، با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۶۸، جلد هشتم، ص ۴۸۰۱-۴۸۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
اقلیم خاطرات
#دکتر_علی_عبدلی
⬛️دکتر علی عبدلی درگذشت
https://www.tg-me.com/hatefTa
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
▪️او پژوهنده فرهنگ و زبان تات و تالش بود. پژوهیده های او ۲۵ کتاب و ده ها مقاله است.
▪️بیست و پنج سال پیش بانویی فرهیخته دیدارمان داد. پیش از آن چند از چندین کتاب هایش را به دست همان بانو به دستم رسانید و در رویه نخست آن نوشته بود:
# پیشکش_به_آشنای_نادیده
◾️فرهنگ و زبان های ایرانی پنجره های آشنایی میان ما بود. و رشته پیوندی که هرگز نگسلد ؛ و این پنجره گفتگو ها میان آورد و بس از دانش او تات و تالش را شناختم که پیش از آن نمیدانستم.
◾️گروتمان گاه باد.
@HATEFTA
https://www.tg-me.com/hatefTa
#دکتر_علی_عبدلی
⬛️دکتر علی عبدلی درگذشت
https://www.tg-me.com/hatefTa
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
▪️او پژوهنده فرهنگ و زبان تات و تالش بود. پژوهیده های او ۲۵ کتاب و ده ها مقاله است.
▪️بیست و پنج سال پیش بانویی فرهیخته دیدارمان داد. پیش از آن چند از چندین کتاب هایش را به دست همان بانو به دستم رسانید و در رویه نخست آن نوشته بود:
# پیشکش_به_آشنای_نادیده
◾️فرهنگ و زبان های ایرانی پنجره های آشنایی میان ما بود. و رشته پیوندی که هرگز نگسلد ؛ و این پنجره گفتگو ها میان آورد و بس از دانش او تات و تالش را شناختم که پیش از آن نمیدانستم.
◾️گروتمان گاه باد.
@HATEFTA
https://www.tg-me.com/hatefTa
Telegram
attach 📎
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
#جلال_خالقی_مطلق:
ما فقط فردوسی را نام بردیم ولی فرمانروایانی مثل یعقوب لیث،سامانیان، ابومنصور عبدالرزاق موفق هروی و خاندان کاکوییه در اصفهان پشت زبان فارسی ایستادند. همین خاندان به ابنسینا گفتند که دانشنامه علایی را به زبان فارسی بنویسد.
در حالی که ما کار اینها را فراموش میکنیم. این امیران ایران دوستو فارسی دوست، با این شاعران و دانشمندان ایرانی و وزیران ایرانی، دست به دست هم دادند،و با آن علاقه و دلبستگی که از پدرانشان ارث برده بودند، زبان فارسی را جانشین زبان عربی کردند.
منتها خط عربی را باید میپذیرفتند. زیرا خط پهلوی از بین رفته بود و فقط خط خوبی هم نبود و خیلی ناقص بود. خط عربی با وجود نقایصی که دارد باز بهتر از آن خط بود. زبان عربی،در پیشرفتش به شمال آفریقا هیچ مانعی نداشت.
در پیشرفتش به مشرق، با دیوار زبان فارسی روبهرو شد. و از این جاست که دیگر ملیتها عرب نیستند بلکه ملیتها ملیت خودشان هستند. همه ملیتها از این مرز به بعد همه زبان خودشان را مدیون زبان فارسی هستند. اگر زبان فارسی مقاومت نکرده بود، ما امروز نه کردی داشتیم و نه بلوچی و نه ترکی.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
ما فقط فردوسی را نام بردیم ولی فرمانروایانی مثل یعقوب لیث،سامانیان، ابومنصور عبدالرزاق موفق هروی و خاندان کاکوییه در اصفهان پشت زبان فارسی ایستادند. همین خاندان به ابنسینا گفتند که دانشنامه علایی را به زبان فارسی بنویسد.
در حالی که ما کار اینها را فراموش میکنیم. این امیران ایران دوستو فارسی دوست، با این شاعران و دانشمندان ایرانی و وزیران ایرانی، دست به دست هم دادند،و با آن علاقه و دلبستگی که از پدرانشان ارث برده بودند، زبان فارسی را جانشین زبان عربی کردند.
منتها خط عربی را باید میپذیرفتند. زیرا خط پهلوی از بین رفته بود و فقط خط خوبی هم نبود و خیلی ناقص بود. خط عربی با وجود نقایصی که دارد باز بهتر از آن خط بود. زبان عربی،در پیشرفتش به شمال آفریقا هیچ مانعی نداشت.
در پیشرفتش به مشرق، با دیوار زبان فارسی روبهرو شد. و از این جاست که دیگر ملیتها عرب نیستند بلکه ملیتها ملیت خودشان هستند. همه ملیتها از این مرز به بعد همه زبان خودشان را مدیون زبان فارسی هستند. اگر زبان فارسی مقاومت نکرده بود، ما امروز نه کردی داشتیم و نه بلوچی و نه ترکی.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
پیر مغان
▪️اصطلاح پیر مغان هم مانند اصطلاح رند در زبان شعر از سنائی تا عطّار از معنی ظاهری خود خلع شده و به کسی اطلاق شده است که در دکان او متاع قلب و تزویر فروخته نمیشود. در دکان او کالائی عرضه میشود که شخص را از هواهای شیطانی و نفسانی دور کند و او را مست و بیخود کند، یعنی از حرص و آز شهوت غافل سازد. پیر مغان مرشد و راهنمای واقعی است.
او کسی است که به تأیید نظر حلّ معمّا میکند و مشکل جویندگان حقیقت را برطرف میسازد. او جام جهانبین و دل روشن و ضمیر پاک دارد و چون از او میپرسند که این جام جهانبین را کی به او دادهاند میگوید در ازل و در آغاز آفرینش، زیرا آفرینش انسان عبث نیست و انسان موجود خوابنده و خورنده و کُشَنده نیست و حامل امانت الاهی است.
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تأیید نظر حلّ معما میکرد
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
هدایت در دست پیر مغان است و شیخِ مدّعی و زاهدِ ریاکار وعدهٔ هدایت و سعادت میدهند امّا به ضلالت و شقاوت میبرند. شیخ میگوید در آن جهان تو را شرابی خواهند داد که مستیبخش روح است است و درخور نیکوکاران است، اما پیر مغان همین شراب هدایتبخش را با نور الاهی واقعی خود به تشنگان حقیقت میپیماید، پس اوست که وعده را به جا میآورد:
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
▪️در شعر حافظ پیر مغان پیر هدایت و مرشد انسان و انسان کامل است. رند آزادهٔ پاکباز وارستهای است که از همه قیود آزاد است امّا سر تعلیم و ارشاد ندارد. پیر مغان مقامی والاتر دارد زیرا راهبر و راهنما و مشکلگشا است و حافظ نمیخواهد سر از آستان او بردارد زیر آستان او سرای دولت و خانهٔ فتوح گشایش است:
از آستان پیر مغان سر چرا کشم
دولت درین سرا و گشایش در این در است
آئینهٔ جام، صص ۴۱_۴۲
شرح مشکلات دیوان حافظ
شادروان استاد عباس زریاب خوئی
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ
یکشنبهها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
ـــــــــــــــــــــــ
پیر مغان
▪️اصطلاح پیر مغان هم مانند اصطلاح رند در زبان شعر از سنائی تا عطّار از معنی ظاهری خود خلع شده و به کسی اطلاق شده است که در دکان او متاع قلب و تزویر فروخته نمیشود. در دکان او کالائی عرضه میشود که شخص را از هواهای شیطانی و نفسانی دور کند و او را مست و بیخود کند، یعنی از حرص و آز شهوت غافل سازد. پیر مغان مرشد و راهنمای واقعی است.
او کسی است که به تأیید نظر حلّ معمّا میکند و مشکل جویندگان حقیقت را برطرف میسازد. او جام جهانبین و دل روشن و ضمیر پاک دارد و چون از او میپرسند که این جام جهانبین را کی به او دادهاند میگوید در ازل و در آغاز آفرینش، زیرا آفرینش انسان عبث نیست و انسان موجود خوابنده و خورنده و کُشَنده نیست و حامل امانت الاهی است.
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تأیید نظر حلّ معما میکرد
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
هدایت در دست پیر مغان است و شیخِ مدّعی و زاهدِ ریاکار وعدهٔ هدایت و سعادت میدهند امّا به ضلالت و شقاوت میبرند. شیخ میگوید در آن جهان تو را شرابی خواهند داد که مستیبخش روح است است و درخور نیکوکاران است، اما پیر مغان همین شراب هدایتبخش را با نور الاهی واقعی خود به تشنگان حقیقت میپیماید، پس اوست که وعده را به جا میآورد:
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
▪️در شعر حافظ پیر مغان پیر هدایت و مرشد انسان و انسان کامل است. رند آزادهٔ پاکباز وارستهای است که از همه قیود آزاد است امّا سر تعلیم و ارشاد ندارد. پیر مغان مقامی والاتر دارد زیرا راهبر و راهنما و مشکلگشا است و حافظ نمیخواهد سر از آستان او بردارد زیر آستان او سرای دولت و خانهٔ فتوح گشایش است:
از آستان پیر مغان سر چرا کشم
دولت درین سرا و گشایش در این در است
آئینهٔ جام، صص ۴۱_۴۲
شرح مشکلات دیوان حافظ
شادروان استاد عباس زریاب خوئی
درسگفتارهایی دربارهٔ حافظ
یکشنبهها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
🔷بیستونهم خردادماه، سالگرد درگذشت بهمن سرکاراتی (۱۳۱۶-۱۳۹۲)
به یاد دکتر بهمن سرکاراتی، بزرگمردی از آذربایجان
یادداشتی از آمنه بیدگلی
🔸دکتر بهمن سرکاراتی، استاد نامدار فرهنگ و زبانهای باستانی، اسطورهشناس و اَوِستاشناس، شاهنامهپژوه شهیر و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسى، سرکاراتی در دوازدهم شهریورماه ۱۳۱۶ در تبریز متولّد شد. تحصیلات ابتدایی تا پایان دورۀ دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. در سال ۱۳۳۶ش در رشتۀ زبان و ادبیات فارسى دانشگاه تبریز پذیرفته شد. او در این مقطع از محضر استادانی چون عبدالرّسول خیامپور، احمد ترجانیزاده، حسن قاضى طباطبایى، یحیى ماهیار نوّابى و منوچهر مرتضوى بهرهمند شد. در سال ۱۳۳۹ش، با دریافت راتبۀ (بورسِ) تحصیلی، براى ادامۀ تحصیل، به انگلستان رفت و در رشتۀ زبانهاى ایرانى باستان و میانۀ «مدرسۀ مطالعات شرقى و افریقایى» دانشگاه لندن به ادامۀ تحصیل پرداخت. گرشویچ، بویس، بیوار، ویندفور و مکنزى ازجمله استادان او در این مقطع بودند. سرکاراتی در سال ۱۳۴۵ش، کارشناسى ارشد را به اتمام رساند...
🔴برای دیدن متن کامل یادداشت به نشانی زیر در وبگاه فرهنگستان مراجعه کنید:
🌐 https://apll.ir/?p=12448
به یاد دکتر بهمن سرکاراتی، بزرگمردی از آذربایجان
یادداشتی از آمنه بیدگلی
🔸دکتر بهمن سرکاراتی، استاد نامدار فرهنگ و زبانهای باستانی، اسطورهشناس و اَوِستاشناس، شاهنامهپژوه شهیر و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسى، سرکاراتی در دوازدهم شهریورماه ۱۳۱۶ در تبریز متولّد شد. تحصیلات ابتدایی تا پایان دورۀ دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. در سال ۱۳۳۶ش در رشتۀ زبان و ادبیات فارسى دانشگاه تبریز پذیرفته شد. او در این مقطع از محضر استادانی چون عبدالرّسول خیامپور، احمد ترجانیزاده، حسن قاضى طباطبایى، یحیى ماهیار نوّابى و منوچهر مرتضوى بهرهمند شد. در سال ۱۳۳۹ش، با دریافت راتبۀ (بورسِ) تحصیلی، براى ادامۀ تحصیل، به انگلستان رفت و در رشتۀ زبانهاى ایرانى باستان و میانۀ «مدرسۀ مطالعات شرقى و افریقایى» دانشگاه لندن به ادامۀ تحصیل پرداخت. گرشویچ، بویس، بیوار، ویندفور و مکنزى ازجمله استادان او در این مقطع بودند. سرکاراتی در سال ۱۳۴۵ش، کارشناسى ارشد را به اتمام رساند...
🔴برای دیدن متن کامل یادداشت به نشانی زیر در وبگاه فرهنگستان مراجعه کنید:
🌐 https://apll.ir/?p=12448
اهمیّت زبان فارسی
زبان فارسی برای ما ایرانیان از جهات مختلف اهمیت و شاخصیت دارد. نخستین شاخصیت زبان فارسی در حال حاضر این است که وسیلۀ تفاهم و گفتوگو بین اقوام مختلف ایرانی است. چنانکه همگی میدانید، ایرانیان دارای قومیتهای مختلف هستند و هر کدام از این قومیتها برای خودشان زبان خاص دارند. گیلک، لر و بلوچ هر یک برای خود زبان خاص دارد، ولی وسیلۀ تفاهم بین این اقوام زبان فارسی است. یک گیلک با یک کرد به زبان فارسی صحبت میکند. یک آذربایجانی با یک بلوچ به زبان فارسی سخن میگوید. از این نظر زبان فارسی درواقع جزوی از هویت ماست. اگر اغراق نکنم، جزو بسیار مهمی از هویت ماست. در نظر بگیرید اگر زبان فارسی نبود هویت ایرانی چه حالی داشت؛ بنابراین باید زبان فارسی را از این جهت پاس بداریم.
دومین اهمیت زبان فارسی در این است که در این زبان آثار بسیار مهمی به وجود آمده است. دانشمندان زبانشناس میگویند در جهان شش هزار زبان وجود دارد. بین این شش هزار زبان شما چند زبان میشناسید که در آن اثری مثل شاهنامه مثل غزلیات مولوی و سعدی و حافظ، مثل رباعیات خیام به وجود آمده باشد. درواقع تعداد این زبانها بسیار اندک است، حتی میگویند که به سی تا هم نمیرسد که بسیار اندک است. از این نظر زبان فارسی اهمیت خاص خود را دارد. در صدر این آثار که به زبان فارسی اهمیت و شکوه میدهد شاهنامه قرار دارد. شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی ماست.
مرحوم #محمدعلی_فروغی مینویسد که اگر به من ایراد نمیگرفتند، میگفتم که شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی نوع بشر است؛ ولی یک دانشمند اروپایی به نام ویسلل که در حماسههای قدیم پژوهش کرده، دربارۀ شاهنامه میگوید: شاهنامه را باید در کنار کمدی الهی دانته، ایلیاد هومر و در کنار آثار شکسپیر قرار داد و این چهار تا را یادگار شکوهمند نبوغ بشری دانست.
دکتر حسن انوری
@kheradsarayeferdowsi
زبان فارسی برای ما ایرانیان از جهات مختلف اهمیت و شاخصیت دارد. نخستین شاخصیت زبان فارسی در حال حاضر این است که وسیلۀ تفاهم و گفتوگو بین اقوام مختلف ایرانی است. چنانکه همگی میدانید، ایرانیان دارای قومیتهای مختلف هستند و هر کدام از این قومیتها برای خودشان زبان خاص دارند. گیلک، لر و بلوچ هر یک برای خود زبان خاص دارد، ولی وسیلۀ تفاهم بین این اقوام زبان فارسی است. یک گیلک با یک کرد به زبان فارسی صحبت میکند. یک آذربایجانی با یک بلوچ به زبان فارسی سخن میگوید. از این نظر زبان فارسی درواقع جزوی از هویت ماست. اگر اغراق نکنم، جزو بسیار مهمی از هویت ماست. در نظر بگیرید اگر زبان فارسی نبود هویت ایرانی چه حالی داشت؛ بنابراین باید زبان فارسی را از این جهت پاس بداریم.
دومین اهمیت زبان فارسی در این است که در این زبان آثار بسیار مهمی به وجود آمده است. دانشمندان زبانشناس میگویند در جهان شش هزار زبان وجود دارد. بین این شش هزار زبان شما چند زبان میشناسید که در آن اثری مثل شاهنامه مثل غزلیات مولوی و سعدی و حافظ، مثل رباعیات خیام به وجود آمده باشد. درواقع تعداد این زبانها بسیار اندک است، حتی میگویند که به سی تا هم نمیرسد که بسیار اندک است. از این نظر زبان فارسی اهمیت خاص خود را دارد. در صدر این آثار که به زبان فارسی اهمیت و شکوه میدهد شاهنامه قرار دارد. شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی ماست.
مرحوم #محمدعلی_فروغی مینویسد که اگر به من ایراد نمیگرفتند، میگفتم که شاهنامه بزرگترین یادگار ادبی نوع بشر است؛ ولی یک دانشمند اروپایی به نام ویسلل که در حماسههای قدیم پژوهش کرده، دربارۀ شاهنامه میگوید: شاهنامه را باید در کنار کمدی الهی دانته، ایلیاد هومر و در کنار آثار شکسپیر قرار داد و این چهار تا را یادگار شکوهمند نبوغ بشری دانست.
دکتر حسن انوری
@kheradsarayeferdowsi
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
«زبان فارسی برخلاف زبانهای انگلیسی و فرانسه یا حتی عربی و ترکی به زور شمشیر جایی نرفته، آنهایی که این زبان را برگزیدند به دل خودشان چنین کردند. فارسیزبانان هرگز در بنگال و بالکان حضور نداشتند، اگر داشتند این حضور فرهنگی بود نه سیاسی.
در پارهای جمهوریهایی که در گذشته در تصرف روسیه بودند زبان اول روسی است، بعد از آن زبان ملی خودشان. دلیل آن کاملاً روشن است. اگر حیدر دوغلات کاشغری در کاشغر تاریخش را به فارسی نوشته به واسطه آن نبود که فارسیزبانان کاشغر را تسخیر کرده بودند، بلکه غلبه فرهنگی داشتند. میبینم که زبان فارسی زبان عشق و دل است نه زبان شمشیر.
اینکه کسانی امروزه میکوشند تا در میان سخن واژههای فرنگی بیاورند، البته یکی به این دلیل است که ملتهایی مثل انگلیس و فرانسوی خواه ناخواه غلبه فرهنگی دارند. دیگر اینکه زبانی مثل زبان انگلیسی دیگر زبان زور نیست، یک جور زبان میانجی است و به اصطلاح لینگوافرانکا است، چنان که روزگاری زبان فارسی یا اردو چنین نقشی داشتند. ابن بطوطه میگوید وقتی به دربار سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبان سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
دیگر آنکه آنهایی میکوشند بیبهانه واژههای اروپایی در میان سخن بیاورند مردمان هویت باخته و بیریشه و در واقع ترس خورده و مرعوب هستند وگرنه ما چیزی کم از دیگران نداریم. واژههای فارسی را در میان کلمات انگلیسی نیز میتوان پیدا کرد، چنان که واژههای عربی هم در این زبان کم نیستند؛ یعنی هرکه زبان فارسی یاد گرفت به خاطر جاذبه این زبان بوده و به خاطر پیامی که در آثار بزرگان گویندگان این زبان وجود داشت.»
@Parsi_anjoman
@shahnamehpajohan
انوشه، حسن؛ «ماندیم و درجا زدیم، زبان فارسی محدود ماند»؛ گفتگو با حمیدرضا محمدی؛ روزنامه ایران؛ ۱۶ آبان ۱۳۹۴
در پارهای جمهوریهایی که در گذشته در تصرف روسیه بودند زبان اول روسی است، بعد از آن زبان ملی خودشان. دلیل آن کاملاً روشن است. اگر حیدر دوغلات کاشغری در کاشغر تاریخش را به فارسی نوشته به واسطه آن نبود که فارسیزبانان کاشغر را تسخیر کرده بودند، بلکه غلبه فرهنگی داشتند. میبینم که زبان فارسی زبان عشق و دل است نه زبان شمشیر.
اینکه کسانی امروزه میکوشند تا در میان سخن واژههای فرنگی بیاورند، البته یکی به این دلیل است که ملتهایی مثل انگلیس و فرانسوی خواه ناخواه غلبه فرهنگی دارند. دیگر اینکه زبانی مثل زبان انگلیسی دیگر زبان زور نیست، یک جور زبان میانجی است و به اصطلاح لینگوافرانکا است، چنان که روزگاری زبان فارسی یا اردو چنین نقشی داشتند. ابن بطوطه میگوید وقتی به دربار سریلانکا رفت نه پادشاه سریلانکا عربی میدانست و نه او زبان سریلانکایی، اما هر دو فارسی میدانستند و با این زبان با یکدیگر سخن گفتند.
دیگر آنکه آنهایی میکوشند بیبهانه واژههای اروپایی در میان سخن بیاورند مردمان هویت باخته و بیریشه و در واقع ترس خورده و مرعوب هستند وگرنه ما چیزی کم از دیگران نداریم. واژههای فارسی را در میان کلمات انگلیسی نیز میتوان پیدا کرد، چنان که واژههای عربی هم در این زبان کم نیستند؛ یعنی هرکه زبان فارسی یاد گرفت به خاطر جاذبه این زبان بوده و به خاطر پیامی که در آثار بزرگان گویندگان این زبان وجود داشت.»
@Parsi_anjoman
@shahnamehpajohan
انوشه، حسن؛ «ماندیم و درجا زدیم، زبان فارسی محدود ماند»؛ گفتگو با حمیدرضا محمدی؛ روزنامه ایران؛ ۱۶ آبان ۱۳۹۴