📝 مایکل کورلئونه: هیچوقت از دشمنات متنفر نباش، این روی قضاوتت تاثیر میذاره.
🎥 Godfather 1990
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 Godfather 1990
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 سارا، مادری که برای شرکت در برنامه فضایی پروکسیما که مأموریتی برای آمادهسازی سفر به مریخ است، باید به مدت یک سال زمین را به مقصد ایستگاه فضایی بینالمللی ترک کند. اما برای این کار، باید دخترش، استلا، را ترک کند و این کار او را در دوراهی بین احساسات و وظیفهاش قرار داده است. تصمیمی بسیار دشوار، زیرا باید تصمیمی بگیرد که بین عشق و اهمیت وظیفهاش تعادل برقرار کند. او با دغدغههای خود روبرو است و باید با دقت بهترین راهحل را برای خود و دخترش انتخاب کند. سفر فضایی که روی زمین جریان دارد.
بخش بزرگی از فیلم در اماکنی مانند آژانس فضایی اروپا و پایگاه فضایی بایکونور فیلمبرداری شده که به واقعگرایی فیلم کمک میکند و از نقاط قوت آن به شمار میرود. این فیلم که برای اولین بار در جشنواره فیلم تورنتو منتشر شد و جایزه افتخاری هیئت داوران را بدست آورد در فهرست فیلمهای ارسالی فرانسه برای نود و دومین دوره جوایز اسکار بود که نامزد اسکار نشد.
📽 Proxima (2019)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
بخش بزرگی از فیلم در اماکنی مانند آژانس فضایی اروپا و پایگاه فضایی بایکونور فیلمبرداری شده که به واقعگرایی فیلم کمک میکند و از نقاط قوت آن به شمار میرود. این فیلم که برای اولین بار در جشنواره فیلم تورنتو منتشر شد و جایزه افتخاری هیئت داوران را بدست آورد در فهرست فیلمهای ارسالی فرانسه برای نود و دومین دوره جوایز اسکار بود که نامزد اسکار نشد.
📽 Proxima (2019)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
📝 مانیکا: خوش اومدی به دنیای واقعی، افتضاحه.... قراره عاشقش بشی.
🎥 Friends 1994 - 2004
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 Friends 1994 - 2004
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
جایگاه عشق در فیلم "Fight Club"؛ تحلیل شخصیت تایلر داردن "قسمت چهارم"
عنصر عشق، در اکثر فیلمها ابزار بسیار قدرتمندی برای کارگردانان بوده تا با استفاده از آن، پیچشهای منحصر به فردی در شخصیت اصلی ایجاد کنند. در گذشته به شخصیت تایلر داردن اشاره کردیم. گفتیم که او، یک یاغی علیه نظام سرمایه داری است که ایدههای افراطی دارد. او چیزی جز یک ذات سرکش و مخرب نیست و در نظر دارد برای فرار از پوچی درونش، خرابی به بار بیاورد. اشاره شد که مقصودی که او را به آرامش ابدی و مقصودش رساند، نه به وسیله سرکشی، بلکه به وسیله عشق حاصل شد.
معرفی شخص مارلا در فیلم بسیار جالب و دور از ذهن است. او دقیقا در آسیب پذیرترین بخش زندگی راوی وارد زندگی او میشود؛ در جلساتی که تقریبا تک تک افراد مراجعه کننده، هیچ چیزی از یکدیگر پنهان ندارند و گونه خاصی از دلبستگی را به یکدیگر دارند. راویای که مشکل بیخوابیاش حل شده بود، حالا با یک چالش کاملا جدید مواجه است: عشق.
آغاز این عشق چگونه رقم میخورد؟ مارلا با پوششی بسیار عجیب و متفاوت وارد جلسه میشود. این پوشش دقیقا دو کاربرد دارد: کاربرد اول و سطحیتر برمیگردد به این موضوع که پوشش یونیک او، توجه راوی را جلب کرده و کاربرد دوم و اساسیتر، این است که این پوشش نشان میدهد که مارلا کاملا از قید و بند دنیا آزاد است. او به نظر کسی اهمیت نمیدهد و دقیقا همانگونه رفتار میکند که خودش میخواهد. حال راوی که او را میبیند، دوباره متوجه میشود که میخواهد چگونه باشد اما سعی میکند با پس زدن آن، از مارلا فراری باشد. این موضوع اما نتیجهای نمیدهد و راوی دوباره بیخواب میشود. اما آیا راوی متوجه عشق و علاقه خود به مارلا نشده؟ اتفاقا چرا!
اشاره شد که در بعضی پلانهای خاص که راوی با یکی از نقاط ضعف خود مواجه میشود، یک فریم از تایلر داردن توسط "فینچر" نمایش داده میشود. دقیقا در سکانسی که راوی، برای اولین بار مارلا را میبیند، تایلر خودش را نشان میدهد. راوی نسبت به مارلا ضعیف و ناتوان است. این نشان میدهد که او جرئت ارتباط برقرار کردن با مارلا را ندارد. میداند که به او علاقه دارد ولی توان بیانش را ندارد و در نتیجه با یکی دیگر از ضعفهایش مواجه میشود. پس متوجه شدیم که راوی یکی از نقطه ضعفهایش عشق است. اما تفاوت این ضعف با ضعفهای دیگر چیست؟
بیایید ببینیم چگونه مارلا شخصیت راوی را متحول میکند. عشق این دو در نقطهای آشکار میشود که راوی متوجه رابطه مارلا و تایلر میشود و رگههایی از حسادت را در او میبینیم. گذشته از همه این موضوعات، با توجه که مارلا در طول فیلم، فداکاریهایی را برای راوی کرده، در نهایت و پایان داستان هم میبینیم که راوی، مهمترین دغدغهاش نجات جان مارلا است. فداکاریهایی که این دو در حق یکدیگر انجام میدهند، این تلنگر را به ذهن راوی میزند که این نقطه ضعف، یعنی عشق، یک نیروی محرکه او برای غلبه به بخش تاریک ذهنش(تایلر) است. تایلر نیروی محرکه راوی عامل فرار از روزمرگی و بیهویتی و به قول خودش بردگی بود و مارلا، عامل فرار راوی از تایلر!
این یعنی "دیوید فینچر" عشق را عامل رستگاری آدم میداند و در پس ظاهر بس بیرحم و خشن فیلمش، مفاهیمی بسیار انسانی و ساده را میخواهد منتقل کند. در بطن روایت پیچیدهاش، یک کلیت داستانی بسیار ساده نهفته است که از یک نوجوان تا مسن را میتواند مجذوب و شیفته خودش کند. سکانس رستگاری راوی در نهایت، دست در دست مارلا، بعد از خراب کردن تمام بناهای حاصل سرمایهداری، بدون شک از نمادینترین سکانس های تاریخ سینما است.
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
عنصر عشق، در اکثر فیلمها ابزار بسیار قدرتمندی برای کارگردانان بوده تا با استفاده از آن، پیچشهای منحصر به فردی در شخصیت اصلی ایجاد کنند. در گذشته به شخصیت تایلر داردن اشاره کردیم. گفتیم که او، یک یاغی علیه نظام سرمایه داری است که ایدههای افراطی دارد. او چیزی جز یک ذات سرکش و مخرب نیست و در نظر دارد برای فرار از پوچی درونش، خرابی به بار بیاورد. اشاره شد که مقصودی که او را به آرامش ابدی و مقصودش رساند، نه به وسیله سرکشی، بلکه به وسیله عشق حاصل شد.
معرفی شخص مارلا در فیلم بسیار جالب و دور از ذهن است. او دقیقا در آسیب پذیرترین بخش زندگی راوی وارد زندگی او میشود؛ در جلساتی که تقریبا تک تک افراد مراجعه کننده، هیچ چیزی از یکدیگر پنهان ندارند و گونه خاصی از دلبستگی را به یکدیگر دارند. راویای که مشکل بیخوابیاش حل شده بود، حالا با یک چالش کاملا جدید مواجه است: عشق.
آغاز این عشق چگونه رقم میخورد؟ مارلا با پوششی بسیار عجیب و متفاوت وارد جلسه میشود. این پوشش دقیقا دو کاربرد دارد: کاربرد اول و سطحیتر برمیگردد به این موضوع که پوشش یونیک او، توجه راوی را جلب کرده و کاربرد دوم و اساسیتر، این است که این پوشش نشان میدهد که مارلا کاملا از قید و بند دنیا آزاد است. او به نظر کسی اهمیت نمیدهد و دقیقا همانگونه رفتار میکند که خودش میخواهد. حال راوی که او را میبیند، دوباره متوجه میشود که میخواهد چگونه باشد اما سعی میکند با پس زدن آن، از مارلا فراری باشد. این موضوع اما نتیجهای نمیدهد و راوی دوباره بیخواب میشود. اما آیا راوی متوجه عشق و علاقه خود به مارلا نشده؟ اتفاقا چرا!
اشاره شد که در بعضی پلانهای خاص که راوی با یکی از نقاط ضعف خود مواجه میشود، یک فریم از تایلر داردن توسط "فینچر" نمایش داده میشود. دقیقا در سکانسی که راوی، برای اولین بار مارلا را میبیند، تایلر خودش را نشان میدهد. راوی نسبت به مارلا ضعیف و ناتوان است. این نشان میدهد که او جرئت ارتباط برقرار کردن با مارلا را ندارد. میداند که به او علاقه دارد ولی توان بیانش را ندارد و در نتیجه با یکی دیگر از ضعفهایش مواجه میشود. پس متوجه شدیم که راوی یکی از نقطه ضعفهایش عشق است. اما تفاوت این ضعف با ضعفهای دیگر چیست؟
بیایید ببینیم چگونه مارلا شخصیت راوی را متحول میکند. عشق این دو در نقطهای آشکار میشود که راوی متوجه رابطه مارلا و تایلر میشود و رگههایی از حسادت را در او میبینیم. گذشته از همه این موضوعات، با توجه که مارلا در طول فیلم، فداکاریهایی را برای راوی کرده، در نهایت و پایان داستان هم میبینیم که راوی، مهمترین دغدغهاش نجات جان مارلا است. فداکاریهایی که این دو در حق یکدیگر انجام میدهند، این تلنگر را به ذهن راوی میزند که این نقطه ضعف، یعنی عشق، یک نیروی محرکه او برای غلبه به بخش تاریک ذهنش(تایلر) است. تایلر نیروی محرکه راوی عامل فرار از روزمرگی و بیهویتی و به قول خودش بردگی بود و مارلا، عامل فرار راوی از تایلر!
این یعنی "دیوید فینچر" عشق را عامل رستگاری آدم میداند و در پس ظاهر بس بیرحم و خشن فیلمش، مفاهیمی بسیار انسانی و ساده را میخواهد منتقل کند. در بطن روایت پیچیدهاش، یک کلیت داستانی بسیار ساده نهفته است که از یک نوجوان تا مسن را میتواند مجذوب و شیفته خودش کند. سکانس رستگاری راوی در نهایت، دست در دست مارلا، بعد از خراب کردن تمام بناهای حاصل سرمایهداری، بدون شک از نمادینترین سکانس های تاریخ سینما است.
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 یک فیلم بحثبرانگیز که از یک کتاب بحثبرانگیز اقتباس شده. "رمز داوینچی" ساخته "ران هاوارد" که از رمانی به همین نام و به نویسندگی"دن براون" اقتباس شده. در همان سالهایی که کتاب منتشر شد، اعتراضات فراوانی از سوی جوامع مختلف به خصوص جامعه مسیحیت صورت گرفت.
فیلم نیز بحثبرانگیز است. به گفته مورخان و منتقدان داستان "رمز داوینچی" پایه و بیس تاریخی ندارد. فیلم هم روایتگر داستان کتاب است و از این رو میتوان انتظار داشت که به مانند کتاب بحثبرانگیز باشد. اگرچه خود فیلم آنچنان با کیفیت نیست و ایراداتی دارد اما سناریو جذاب و حضور ستارگانی همچون "تام هنکس"، "ژان رنو" و "آلفرد مولینا" میتوانند عواملی باشند که فیلم را بتوان برای یک بار تحمل و تماشا کرد. رموزی که در داستان است و معماهایی که حل میشوند نیز جذابیت اندک و ظاهری دارند. همانطور که پیداست، فیلم "رمز داوینچی" اصولا بر پایه داستان خود استوار است و برای کسانی که به داستانهای بحثبرانگیز و جذاب علاقه دارند میتواند جذاب باشد
📽️ The Da Vinci Code 2006
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
فیلم نیز بحثبرانگیز است. به گفته مورخان و منتقدان داستان "رمز داوینچی" پایه و بیس تاریخی ندارد. فیلم هم روایتگر داستان کتاب است و از این رو میتوان انتظار داشت که به مانند کتاب بحثبرانگیز باشد. اگرچه خود فیلم آنچنان با کیفیت نیست و ایراداتی دارد اما سناریو جذاب و حضور ستارگانی همچون "تام هنکس"، "ژان رنو" و "آلفرد مولینا" میتوانند عواملی باشند که فیلم را بتوان برای یک بار تحمل و تماشا کرد. رموزی که در داستان است و معماهایی که حل میشوند نیز جذابیت اندک و ظاهری دارند. همانطور که پیداست، فیلم "رمز داوینچی" اصولا بر پایه داستان خود استوار است و برای کسانی که به داستانهای بحثبرانگیز و جذاب علاقه دارند میتواند جذاب باشد
📽️ The Da Vinci Code 2006
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
📝 اوپنهایمر: حالا من به مرگ تبدیل شدم، نابود کننده دنیاها...
🎥 Oppenheimer 2023
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 Oppenheimer 2023
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
📝 ویلیام: تو فقط یکبار فرصت زندگی میگیری، در واقع این وظیفه تو هستش که تا حد امکان زندگی کنی....
🎥 Me before you 2016
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 Me before you 2016
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔰 معرفی فیلم "ماراساد"
🎥 فیلم "ماراساد" به کارگردانی "پیتر بروک" محصول سال ۱۹۶۷ کشور آلمان است که از روی نمایشی به همین نام برگرفته شده است. داستان این فیلم برگرفته از نمایشنامهای از "پیتر وایس" است که در تیمارستانی روایت میشود.
بهترین جمله در توصیف این فیلم سخن "سوزان سانتاگ" است که از جانب "مارکی دو ساد" میگوید مهمترین و زیباترین مشخصهی طبیعت، حرکت است که همواره آن را به جنبش درمیآورد اما این حرکت همیشه بسادگی نتیجهی جنایت است و تنها با جنایت حفظ میشود.
بازیگران نمایش "ساد" که همان بیماران تیمارستان هستند، آشکارا به متن تجاوز میکنند و "مارکی دو ساد" هم دقیقا همین را میخواهد. او بازیگرانش را تحریک میکند تا شورش کنند تا بتوانند جنایت را به نمایش بگذارند. از این نظر متن "وایس"، متنی ناقص است و درواقع نقطه قوت متن هم در همین ناقص بودن آن است، چرا که تخیل مخاطب را بیدار میکند و او را وادار به حرکتی میکند که جوهرهی اصلی متن است.
موضوع اصلی متن در رابطه با انقلاب فرانسه است. در تاریخ همیشه نمایشنامه نویسان در نقطهی مقابل سیاست ایستادهاند. آن دسته از نویسندگانی موفق عمل کردهاند که به زیبایی و ظرافت متون سیاسی را در زیر لایه و لفافهی متن خود جای دادهاند و همین امر باعث ماندگاری انها شده است. کاری که "پیتر وایس" در متن خود یه خوبی رعایت کرده است.
صحنه فیلم تئاتر "ماراساد" به کارگردانی "پیتر بروک" سرشار از التهاب و تشویش است و آنچه به وفور دیده میشود، خود آزاری و دیگر آزاری است. همه در حال شکنجه شدن و آزار دیدن هستند، فضا درهم و پر سروصداست. لباسهای عجیب و غریب و فرمهای بهم ریخته، همه فضای بینظم و آنارشیستی میسازند که مناسب تیمارستان و بیمارانی است که حالا بازیگر هستند. "پیتر وایس" به خوبی بازی با کلمات را میداند و تمام انتقادات و نقطه نظراتش به حکومت سابق فرانسه را در زیر متن چند لایه ی خود جای داده است.
📽 Marat/Sade 1967
✍ علیرضا سیدکاظمی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 فیلم "ماراساد" به کارگردانی "پیتر بروک" محصول سال ۱۹۶۷ کشور آلمان است که از روی نمایشی به همین نام برگرفته شده است. داستان این فیلم برگرفته از نمایشنامهای از "پیتر وایس" است که در تیمارستانی روایت میشود.
بهترین جمله در توصیف این فیلم سخن "سوزان سانتاگ" است که از جانب "مارکی دو ساد" میگوید مهمترین و زیباترین مشخصهی طبیعت، حرکت است که همواره آن را به جنبش درمیآورد اما این حرکت همیشه بسادگی نتیجهی جنایت است و تنها با جنایت حفظ میشود.
بازیگران نمایش "ساد" که همان بیماران تیمارستان هستند، آشکارا به متن تجاوز میکنند و "مارکی دو ساد" هم دقیقا همین را میخواهد. او بازیگرانش را تحریک میکند تا شورش کنند تا بتوانند جنایت را به نمایش بگذارند. از این نظر متن "وایس"، متنی ناقص است و درواقع نقطه قوت متن هم در همین ناقص بودن آن است، چرا که تخیل مخاطب را بیدار میکند و او را وادار به حرکتی میکند که جوهرهی اصلی متن است.
موضوع اصلی متن در رابطه با انقلاب فرانسه است. در تاریخ همیشه نمایشنامه نویسان در نقطهی مقابل سیاست ایستادهاند. آن دسته از نویسندگانی موفق عمل کردهاند که به زیبایی و ظرافت متون سیاسی را در زیر لایه و لفافهی متن خود جای دادهاند و همین امر باعث ماندگاری انها شده است. کاری که "پیتر وایس" در متن خود یه خوبی رعایت کرده است.
صحنه فیلم تئاتر "ماراساد" به کارگردانی "پیتر بروک" سرشار از التهاب و تشویش است و آنچه به وفور دیده میشود، خود آزاری و دیگر آزاری است. همه در حال شکنجه شدن و آزار دیدن هستند، فضا درهم و پر سروصداست. لباسهای عجیب و غریب و فرمهای بهم ریخته، همه فضای بینظم و آنارشیستی میسازند که مناسب تیمارستان و بیمارانی است که حالا بازیگر هستند. "پیتر وایس" به خوبی بازی با کلمات را میداند و تمام انتقادات و نقطه نظراتش به حکومت سابق فرانسه را در زیر متن چند لایه ی خود جای داده است.
📽 Marat/Sade 1967
✍ علیرضا سیدکاظمی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm