🏛حق شهروندی
در تاریخ جهان هیچگاه مهاجران به این زیادی نبودهاند و تقریباً همه آنها از مناطقی مهاجرت میکنند که ملیت در آنجا نسبت به دولتهای ریشهدار غربی ضعیف است یا وجود ندارد.
@cafe_andishe95
آنها به این دلیل مهاجرت نمیکنند که احساسات نهفته گذشته عشق یا وفاداری نسبت به مللی را کشف کنند که در سرزمینشان به دنبال آنها هستند، بلکه معدودی از آنها وفاداری ملی خود را و تقریباً هیچیک از آنها به کشوری که در آن زندگی میکنند، ابراز میکنند.
آنها بهدنبال شهروندی کشوری هستند که به آن مهاجرت میکنند- که موهبت اصلی حوزههای قدرت ملی، و ریشه صلح، قانون، ثبات و رفاهی است که هنوز در غرب حاکم است.
🌇شهروندی رابطهای است که بین دولت و افراد وجود دارد زمانیکه هرکدام کاملاً نسبت به یکدیگر مسئولند. این مسئله شامل شبکهای از حقوق و تکالیف متقابل است، که حاکمیت قانونی که بالاتر از هر حزبی است آن را تقویت میکند.
اگرچه دولت مجری قانون است، اما آن را کاملاً علیه خود و شهروندانش اعمال میکند. شهروند واجد حقوقی است که دولت مسئول تأمین آن است و نیز تکالیفی که دولت حق اعمال آن را دارد.
از آنجاییکه قانون این حقوق و تکالیف را تعریف و مشخص میکند، شهروندان مفهوم روشنی از جایی که آزادیشان به پایان میرسد، دارند. درجاییکه شهروندان قدرت اجرایی را به دولت تفویض میکنند، نتیجه حکومت “جمهوری” است
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95
در تاریخ جهان هیچگاه مهاجران به این زیادی نبودهاند و تقریباً همه آنها از مناطقی مهاجرت میکنند که ملیت در آنجا نسبت به دولتهای ریشهدار غربی ضعیف است یا وجود ندارد.
@cafe_andishe95
آنها به این دلیل مهاجرت نمیکنند که احساسات نهفته گذشته عشق یا وفاداری نسبت به مللی را کشف کنند که در سرزمینشان به دنبال آنها هستند، بلکه معدودی از آنها وفاداری ملی خود را و تقریباً هیچیک از آنها به کشوری که در آن زندگی میکنند، ابراز میکنند.
آنها بهدنبال شهروندی کشوری هستند که به آن مهاجرت میکنند- که موهبت اصلی حوزههای قدرت ملی، و ریشه صلح، قانون، ثبات و رفاهی است که هنوز در غرب حاکم است.
🌇شهروندی رابطهای است که بین دولت و افراد وجود دارد زمانیکه هرکدام کاملاً نسبت به یکدیگر مسئولند. این مسئله شامل شبکهای از حقوق و تکالیف متقابل است، که حاکمیت قانونی که بالاتر از هر حزبی است آن را تقویت میکند.
اگرچه دولت مجری قانون است، اما آن را کاملاً علیه خود و شهروندانش اعمال میکند. شهروند واجد حقوقی است که دولت مسئول تأمین آن است و نیز تکالیفی که دولت حق اعمال آن را دارد.
از آنجاییکه قانون این حقوق و تکالیف را تعریف و مشخص میکند، شهروندان مفهوم روشنی از جایی که آزادیشان به پایان میرسد، دارند. درجاییکه شهروندان قدرت اجرایی را به دولت تفویض میکنند، نتیجه حکومت “جمهوری” است
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95
🎈بادكنک «فريدمن» در اقتصاد ايران💸
دلار بخريم يا مسكن؟ سكه چقدر بالا میرود؟ جهش بعدی كی اتفاق میافتد؟
قصه تلخی است این پرسشها و نشان میدهد كه در اقتصاد ايران يك جای كار میلنگد.
سفتهبازان در كمين اين فرصتها هستند تا در فرصتی كوتاه، ثروت خود را چند برابر كنند و سراغ بازار ملتهب بعدی بروند. وقتی چنين فرصتهايی برای ثروتاندوزی بیدردسر فراهم میشود آيا اقبالی به فعاليتهای مولد اقتصادی خواهد بود؟
ريشه التهابهای نوبتی در بازارهای ايران چيست؟
پاسخ را ميتوان با مثال بادكنک «ميلتون فريدمن» توضيح داد. اين اقتصاددان، اقتصاد تورمی را به بادكنكی تشبيه میكرد كه چاپ پول بدون پشتوانه همانند دميدن باد در بادكنک عمل میكند. سطح قیمتها را میتوان به سطح بادکنک تشبيه كرد كه با دميدن باد (چاپ پول بدون پشتوانه) افزايش میيابد. به عبارت دیگر، افزایش نقدینگی همان اثری را روی قیمتها دارد که دمیدن باد در بادکنک؛ هر دو باعث تورم میشوند یکی باعث تورم قیمتها دیگری باعث تورم بادکنک. یعنی این گرانی نیست که باعث تورم میشود بلکه تورم باعث گرانی میشود و به همین دلیل، کنترل گرانی در خیابان و مغازه امکانپذیر نیست بلکه در اتاق فرمان چاپ پول باید انجام شود. اما صورت پنهان داستان آن است که دولت با فشار انگشتان خود میتواند موقتا از متورم شدن بخشهایی از سطح بادکنک جلوگیری کند. در عین حال، اگرچه فشار دست دولت از متورم شدن سطوحی خاص جلوگيری میكند اما باعث انتقال «تورم بيشتر» به سطوحی ديگر میشود.
یک مثال: با روي كار آمدن دولت نهم در سال ١٣٨٤ شاهد يك انبساط پولی كمسابقه در اواخر همان سال و نيز در سال ١٣٨٥ بوديم که در سالهای بعدی هم کموبیش ادامه یافت. قابل پيشبينی بود كه با دميدن در بادكنک تورم شاهد افزایش قیمتها باشيم. اما این هم قابل پیشبینی بود که دولت میتواند از انتقال تورم به برخی سطوح بادکنک جلوگیری کند؛ جایی که دستش پر بود یعنی بازار ارز و سکه. به همين دليل، سفتهبازان، سطحی را نشانه رفتند كه معلوم بود فشار دست دولت نمیتواند از متورم شدن آن جلوگیری کند و فشار روی سطوح دیگر هم به آنجا منتقل خواهد شد يعني بازار مسكن. اين فرآيند باعث بیسابقهترين جهش قيمت مسكن در سالهاي ١٣٨٥ و ١٣٨٦ شد. پس از آن، سفتهبازان در كمين نشستند تا فشار دست دولت از روی سطوح خاص بادكنک (دلار و سکه) برداشته شود یا نتواند این فشار را ادامه دهد. اتفاقی كه با تلنگر تحريم و خالی شدن دست دولت از دلارهای نفتی کلید خورد و افزايش شديد قیمت دلار و سکه و همه کالاهای وارداتی را در سالهای ۹۰ و ۹۱ به دنبال داشت…و این داستان همچنان ادامه دارد…
تنها راه نجات اقتصاد ایران، متوقف کردن ماشین جهشهای نوبتی است. تا این ماشین در حرکت است هیچکس برای خلق ثروت سراغ فعالیتهای مولد اقتصادی نخواهد رفت و مسیر ثروتاندوزی فقط با سوار شدن به این ماشین طی خواهد شد.
✍️علی میرزاخانی سردبیر روزنامه دنیای اقتصادی
@cafe_andishe95
دلار بخريم يا مسكن؟ سكه چقدر بالا میرود؟ جهش بعدی كی اتفاق میافتد؟
قصه تلخی است این پرسشها و نشان میدهد كه در اقتصاد ايران يك جای كار میلنگد.
سفتهبازان در كمين اين فرصتها هستند تا در فرصتی كوتاه، ثروت خود را چند برابر كنند و سراغ بازار ملتهب بعدی بروند. وقتی چنين فرصتهايی برای ثروتاندوزی بیدردسر فراهم میشود آيا اقبالی به فعاليتهای مولد اقتصادی خواهد بود؟
ريشه التهابهای نوبتی در بازارهای ايران چيست؟
پاسخ را ميتوان با مثال بادكنک «ميلتون فريدمن» توضيح داد. اين اقتصاددان، اقتصاد تورمی را به بادكنكی تشبيه میكرد كه چاپ پول بدون پشتوانه همانند دميدن باد در بادكنک عمل میكند. سطح قیمتها را میتوان به سطح بادکنک تشبيه كرد كه با دميدن باد (چاپ پول بدون پشتوانه) افزايش میيابد. به عبارت دیگر، افزایش نقدینگی همان اثری را روی قیمتها دارد که دمیدن باد در بادکنک؛ هر دو باعث تورم میشوند یکی باعث تورم قیمتها دیگری باعث تورم بادکنک. یعنی این گرانی نیست که باعث تورم میشود بلکه تورم باعث گرانی میشود و به همین دلیل، کنترل گرانی در خیابان و مغازه امکانپذیر نیست بلکه در اتاق فرمان چاپ پول باید انجام شود. اما صورت پنهان داستان آن است که دولت با فشار انگشتان خود میتواند موقتا از متورم شدن بخشهایی از سطح بادکنک جلوگیری کند. در عین حال، اگرچه فشار دست دولت از متورم شدن سطوحی خاص جلوگيری میكند اما باعث انتقال «تورم بيشتر» به سطوحی ديگر میشود.
یک مثال: با روي كار آمدن دولت نهم در سال ١٣٨٤ شاهد يك انبساط پولی كمسابقه در اواخر همان سال و نيز در سال ١٣٨٥ بوديم که در سالهای بعدی هم کموبیش ادامه یافت. قابل پيشبينی بود كه با دميدن در بادكنک تورم شاهد افزایش قیمتها باشيم. اما این هم قابل پیشبینی بود که دولت میتواند از انتقال تورم به برخی سطوح بادکنک جلوگیری کند؛ جایی که دستش پر بود یعنی بازار ارز و سکه. به همين دليل، سفتهبازان، سطحی را نشانه رفتند كه معلوم بود فشار دست دولت نمیتواند از متورم شدن آن جلوگیری کند و فشار روی سطوح دیگر هم به آنجا منتقل خواهد شد يعني بازار مسكن. اين فرآيند باعث بیسابقهترين جهش قيمت مسكن در سالهاي ١٣٨٥ و ١٣٨٦ شد. پس از آن، سفتهبازان در كمين نشستند تا فشار دست دولت از روی سطوح خاص بادكنک (دلار و سکه) برداشته شود یا نتواند این فشار را ادامه دهد. اتفاقی كه با تلنگر تحريم و خالی شدن دست دولت از دلارهای نفتی کلید خورد و افزايش شديد قیمت دلار و سکه و همه کالاهای وارداتی را در سالهای ۹۰ و ۹۱ به دنبال داشت…و این داستان همچنان ادامه دارد…
تنها راه نجات اقتصاد ایران، متوقف کردن ماشین جهشهای نوبتی است. تا این ماشین در حرکت است هیچکس برای خلق ثروت سراغ فعالیتهای مولد اقتصادی نخواهد رفت و مسیر ثروتاندوزی فقط با سوار شدن به این ماشین طی خواهد شد.
✍️علی میرزاخانی سردبیر روزنامه دنیای اقتصادی
@cafe_andishe95
• شاه عباس صفوی، کتایون نصرانی را شکنجه کرد تا اسلام بیاورد.
- این ملکه گرجی پس از مرگ همسرش، راهبه شد. کتایون که مادر تهمورث بود با تجمل عظیم و تحف بی نظیر به دربار شاه عباس آمد و تقاضای عفو فرزندانش را نمود و برای تسکین غضب شاه، خود را بنده و تسلیم فرمان شاه ساخت. کتایون با وجود سالخوردگی هنوز هم زیبا بود و شاه عباس مفتون و عاشقش گشت، لذا به کتایون پیشنهاد کرد که اسلام بیاورد و به عقد وی درآید، اما کتایون نپذیرفت. شاه عباس، سخت برآشفت و کتایون را به زندان انداخت و دو نواده وی را خواجه(=اخته) کرد. کتایون سالیان دراز در زندان ماند و پس از فتح سراسر گرجستان بدست شاه عباس در سال 1624م به طرز وحشیانه ای کشته شد. شاه عباس به امامقلی خان دستور داد که به هر طریق ممکن کتایون را مجبور به پذیرش اسلام کند و از هیچگونه زجر و شکنجه خودداری ننماید. کتایون، 8سال شلاق و آتش و آهن و شکنجه و فجایع شنیع صفویان را تحمل کرد و در نهایت روی شعله ذغالهای افروخته جان سپرد. جلادان صفوی جسدش را به میان خاکروبه و زباله ها افکندند.
- منبع : سیاحتنامه شاردن، ترجمه عباسی، ج 2، ص186
@cafe_andishe95
- این ملکه گرجی پس از مرگ همسرش، راهبه شد. کتایون که مادر تهمورث بود با تجمل عظیم و تحف بی نظیر به دربار شاه عباس آمد و تقاضای عفو فرزندانش را نمود و برای تسکین غضب شاه، خود را بنده و تسلیم فرمان شاه ساخت. کتایون با وجود سالخوردگی هنوز هم زیبا بود و شاه عباس مفتون و عاشقش گشت، لذا به کتایون پیشنهاد کرد که اسلام بیاورد و به عقد وی درآید، اما کتایون نپذیرفت. شاه عباس، سخت برآشفت و کتایون را به زندان انداخت و دو نواده وی را خواجه(=اخته) کرد. کتایون سالیان دراز در زندان ماند و پس از فتح سراسر گرجستان بدست شاه عباس در سال 1624م به طرز وحشیانه ای کشته شد. شاه عباس به امامقلی خان دستور داد که به هر طریق ممکن کتایون را مجبور به پذیرش اسلام کند و از هیچگونه زجر و شکنجه خودداری ننماید. کتایون، 8سال شلاق و آتش و آهن و شکنجه و فجایع شنیع صفویان را تحمل کرد و در نهایت روی شعله ذغالهای افروخته جان سپرد. جلادان صفوی جسدش را به میان خاکروبه و زباله ها افکندند.
- منبع : سیاحتنامه شاردن، ترجمه عباسی، ج 2، ص186
@cafe_andishe95
🗳در قرن بیستم مفهوم دموکراسی از مفهوم دولت مقید و مشروط به قانون جداییناپذیر شده است.
برخلاف نظر فلاسفهی کلاسیک، دموکراسی به مفهوم حکومت اکثریت لزوماً ضد استبداد و خودکامگی نیست؛ و همانطور که استبداد اقلیت وجود دارد استبداد اکثریت هم ممکن است.
در مقابل، حکومت قانون مانع از استبداد فرد و اقلیت و اکثریت میشود. کار ویژهی قانون تعیین حدود و اختیارات حکام و حقوق شهروندان است.
🖇تفکیک روشن و حداقلی از قوا، به موجب قانون، یکی از پشتوانههای اصلی حکومت قانونی است؛ هر چند نمیتوان اصل تفکیک قوا را از مفهوم دموکراسی به معنای ارادهی حاکمه و تقسیمناپذیر مردم استنتاج کرد. از دیدگاه متفکرانی که دموکراسی را حکومت مقید و مشورط به قانون میدانند، دموکراسی در معنای کلاسیک حاکمیت مردم (یا اکثریت) متمایل به نوعی توتالیتاریسم است.
➖در مقابل، دموکراتهای رادیکال همواره دموکراسی را به معنی حکومت ارادهی عمومی یا حاکمیت مردم گرفتهاند؛ و بر آرمانهایی چون عدالت، برابری، و آزادی تأکید کردهاند. با این حال، این دو تعبیر از دموکراسی قابل جمع و سازشپذیرند؛ به این معنی که بر طبق مفهوم اصلی و اولیهی دموکراسی، دولت باید مقید و مشروط به قانون موضوعهای باشد که از ارادهی حاکمهی مردم ناشی شود.
قانون قاعدتاً نباید محدودیتی بر ارادهی حاکمهی مردم بهشمار آید، زیرا مردم باید بتوانند به موجب قوهی مؤسس خود قانون را تغییر دهند. بدینسان مفهوم دولت مقید به قانون گرچه از نظریات حقوقی لیبرالهای قرن نوزدهم منتج شده است، در قرن بیستم از لوازم اصلی دموکراسی بهشمار میآید.
⭕️بهطور کلی مفهوم دموکراسی را میتوان در چند اصل اساسی خلاصه کرد که مهمترین آنها عبارتاند از:
نشئت گرفتن قدرت و قانون از ارادهی مردم؛
آزادی بیان افکار عمومی و اتکا حکومت به آن؛ وجود شیوههای مشخص برای بروز افکار عمومی از جمله احزاب سیاسی؛
اصل حکومت اکثریت عددی در مسائل مورد اختلاف در افکار عمومی مشروط به وجود تساهل و مدارای سیاسی؛ محدود بودن اعمال قدرت حکومتی به رعایت حقوق و آزادیهای فردی و گروهی؛ تکثر و تعدد گروهها و منافع و ارزشهای اجتماعی؛ امکان بحث عمومی و مبادلهی آزاد افکار دربارهی مسائل سیاسی و قدرتمندی جامعهی مدنی؛ اصل نسبیت اخلاق و ارزشها؛ تساهل در برابر عقاید مختلف و مخالف؛ برابری سیاسی گروههای اجتماعی از لحاظ دسترسی به قدرت؛
📖📚تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم، جلد دوم؛ لیبرالیسم و محافظهکاری، حسین بشیریه، تهران: نشر نی، ۱۳۷٨.
@cafe_andishe95
برخلاف نظر فلاسفهی کلاسیک، دموکراسی به مفهوم حکومت اکثریت لزوماً ضد استبداد و خودکامگی نیست؛ و همانطور که استبداد اقلیت وجود دارد استبداد اکثریت هم ممکن است.
در مقابل، حکومت قانون مانع از استبداد فرد و اقلیت و اکثریت میشود. کار ویژهی قانون تعیین حدود و اختیارات حکام و حقوق شهروندان است.
🖇تفکیک روشن و حداقلی از قوا، به موجب قانون، یکی از پشتوانههای اصلی حکومت قانونی است؛ هر چند نمیتوان اصل تفکیک قوا را از مفهوم دموکراسی به معنای ارادهی حاکمه و تقسیمناپذیر مردم استنتاج کرد. از دیدگاه متفکرانی که دموکراسی را حکومت مقید و مشورط به قانون میدانند، دموکراسی در معنای کلاسیک حاکمیت مردم (یا اکثریت) متمایل به نوعی توتالیتاریسم است.
➖در مقابل، دموکراتهای رادیکال همواره دموکراسی را به معنی حکومت ارادهی عمومی یا حاکمیت مردم گرفتهاند؛ و بر آرمانهایی چون عدالت، برابری، و آزادی تأکید کردهاند. با این حال، این دو تعبیر از دموکراسی قابل جمع و سازشپذیرند؛ به این معنی که بر طبق مفهوم اصلی و اولیهی دموکراسی، دولت باید مقید و مشروط به قانون موضوعهای باشد که از ارادهی حاکمهی مردم ناشی شود.
قانون قاعدتاً نباید محدودیتی بر ارادهی حاکمهی مردم بهشمار آید، زیرا مردم باید بتوانند به موجب قوهی مؤسس خود قانون را تغییر دهند. بدینسان مفهوم دولت مقید به قانون گرچه از نظریات حقوقی لیبرالهای قرن نوزدهم منتج شده است، در قرن بیستم از لوازم اصلی دموکراسی بهشمار میآید.
⭕️بهطور کلی مفهوم دموکراسی را میتوان در چند اصل اساسی خلاصه کرد که مهمترین آنها عبارتاند از:
نشئت گرفتن قدرت و قانون از ارادهی مردم؛
آزادی بیان افکار عمومی و اتکا حکومت به آن؛ وجود شیوههای مشخص برای بروز افکار عمومی از جمله احزاب سیاسی؛
اصل حکومت اکثریت عددی در مسائل مورد اختلاف در افکار عمومی مشروط به وجود تساهل و مدارای سیاسی؛ محدود بودن اعمال قدرت حکومتی به رعایت حقوق و آزادیهای فردی و گروهی؛ تکثر و تعدد گروهها و منافع و ارزشهای اجتماعی؛ امکان بحث عمومی و مبادلهی آزاد افکار دربارهی مسائل سیاسی و قدرتمندی جامعهی مدنی؛ اصل نسبیت اخلاق و ارزشها؛ تساهل در برابر عقاید مختلف و مخالف؛ برابری سیاسی گروههای اجتماعی از لحاظ دسترسی به قدرت؛
📖📚تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم، جلد دوم؛ لیبرالیسم و محافظهکاری، حسین بشیریه، تهران: نشر نی، ۱۳۷٨.
@cafe_andishe95
💡وفاداری ملی🌏
کشورهای دموکراتیک هستی خود را مدیون وفاداری ملی هستند- وفاداری که ظاهراً حکومت و مخالفان، تمامی احزاب سیاسی و رأیدهندگان بهعنوان یک کل در آن سهیماند.
🗽هرجا که تجربه ملیت ضعیف یا ناموجود شده است، دموکراسی نتوانسته نضج بگیرد، زیرا با نبود وفاداری ملی مخالفت با حکومت یک تهدید تلقی میشود، و مخالفان سیاسی هیچ وجه مشترکی پیدا نمیکنند.
اما هر جا ایده ملت در معرض حمله قرار گیرد- یا بهعنوان شکلی از وحدت اجتماعی شبیه به نیاکان نادیده گرفته شود، یا حتی بهعنوان علت جنگ و منازعه محکوم شود، تا با اشکال آگاهانهتر و فراگیرتر قلمروی قدرت جایگزین یا تقسیم شود.
ما در اروپا در نقطه عطف تاریخی قرار داریم. مجالس و نظامهای حقوقیمان هنوز حاکمیت سرزمینی دارند. آنها کماکان با الگوهای تاریخی استقراری همخوانی دارند که فرانسویان، آلمانیها، اسپانیاییها، بریتانیاییها و ایتالیاییها را به گفتن “ما” و وقوف به این نکته که منظورشان چه کسی است سوق دهند.
برای بهبود اختیارات قانونی و رویههای اجرایی شکلدهنده به دولتهای ملی اروپایی فرصت هست.
🔻در عین حال، این فرآیند به این امر منجر شده است که حاکمیت فعلی، پارلمانها و دادگاههای ما را تصاحب کنند، مرزهای میان حوزههای اقتدارمان را از بین ببرد، اتباع اروپایی را در یک مشارکت بیمعنای تاریخی، نه وحدت از طریق زبان، مذهب، آداب و رسوم، حاکمیت و قانون به ارث رسیده، مضمحل کند.
ما باید انتخاب کنیم که آیا با شرایط جدید پیش برویم، یا به حاکمیت آشنا و فرسوده دولت ملی سرزمینی بازگردیم. با این حال، نخبگان سیاسی ما به گونهای صحبت و رفتار میکنند که گویی هیچ ]حق[ انتخابی وجود ندارد.
آنها یک فرآیند گریزناپذیر و تغییرات برگشتناپذیر را ترجیح میدهند، و، درحالیکه گاهی آماده تشخیص مسیر “سریع” از مسیر “کند” در آینده هستند، در ذهن خود میپندارند که در این مسیر به همان مقصد میرسند- مقصد حکومت گذار، تحت نظام قانون عرفی، که در آن وفاداری ملی به هیچوجه در مقایسه با حمایت از تیم فوتبال محلی، محلی از اعراب ندارد.
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95
کشورهای دموکراتیک هستی خود را مدیون وفاداری ملی هستند- وفاداری که ظاهراً حکومت و مخالفان، تمامی احزاب سیاسی و رأیدهندگان بهعنوان یک کل در آن سهیماند.
🗽هرجا که تجربه ملیت ضعیف یا ناموجود شده است، دموکراسی نتوانسته نضج بگیرد، زیرا با نبود وفاداری ملی مخالفت با حکومت یک تهدید تلقی میشود، و مخالفان سیاسی هیچ وجه مشترکی پیدا نمیکنند.
اما هر جا ایده ملت در معرض حمله قرار گیرد- یا بهعنوان شکلی از وحدت اجتماعی شبیه به نیاکان نادیده گرفته شود، یا حتی بهعنوان علت جنگ و منازعه محکوم شود، تا با اشکال آگاهانهتر و فراگیرتر قلمروی قدرت جایگزین یا تقسیم شود.
ما در اروپا در نقطه عطف تاریخی قرار داریم. مجالس و نظامهای حقوقیمان هنوز حاکمیت سرزمینی دارند. آنها کماکان با الگوهای تاریخی استقراری همخوانی دارند که فرانسویان، آلمانیها، اسپانیاییها، بریتانیاییها و ایتالیاییها را به گفتن “ما” و وقوف به این نکته که منظورشان چه کسی است سوق دهند.
برای بهبود اختیارات قانونی و رویههای اجرایی شکلدهنده به دولتهای ملی اروپایی فرصت هست.
🔻در عین حال، این فرآیند به این امر منجر شده است که حاکمیت فعلی، پارلمانها و دادگاههای ما را تصاحب کنند، مرزهای میان حوزههای اقتدارمان را از بین ببرد، اتباع اروپایی را در یک مشارکت بیمعنای تاریخی، نه وحدت از طریق زبان، مذهب، آداب و رسوم، حاکمیت و قانون به ارث رسیده، مضمحل کند.
ما باید انتخاب کنیم که آیا با شرایط جدید پیش برویم، یا به حاکمیت آشنا و فرسوده دولت ملی سرزمینی بازگردیم. با این حال، نخبگان سیاسی ما به گونهای صحبت و رفتار میکنند که گویی هیچ ]حق[ انتخابی وجود ندارد.
آنها یک فرآیند گریزناپذیر و تغییرات برگشتناپذیر را ترجیح میدهند، و، درحالیکه گاهی آماده تشخیص مسیر “سریع” از مسیر “کند” در آینده هستند، در ذهن خود میپندارند که در این مسیر به همان مقصد میرسند- مقصد حکومت گذار، تحت نظام قانون عرفی، که در آن وفاداری ملی به هیچوجه در مقایسه با حمایت از تیم فوتبال محلی، محلی از اعراب ندارد.
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95
♨️بزرگترین خطای ما در فهم نظام سرمایه داری این است که نفهمیدیم جامعه سرمایه داری نه به معنی سلطه سرمایه دار بلکه به معنای سلطه مصرف کنندگان است.
💰ذلیل بودن مصرف کننده در جامعه امروز نتیجه یک عمر کاپیتالیسم ستیزی ما است.
کاپیتالیسم ستیزی ناگزیر به مصرف کننده ستیزی می انجامد.
فراسرمایه
@cafe_andishe95
💰ذلیل بودن مصرف کننده در جامعه امروز نتیجه یک عمر کاپیتالیسم ستیزی ما است.
کاپیتالیسم ستیزی ناگزیر به مصرف کننده ستیزی می انجامد.
فراسرمایه
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
♨️بزرگترین خطای ما در فهم نظام سرمایه داری این است که نفهمیدیم جامعه سرمایه داری نه به معنی سلطه سرمایه دار بلکه به معنای سلطه مصرف کنندگان است. 💰ذلیل بودن مصرف کننده در جامعه امروز نتیجه یک عمر کاپیتالیسم ستیزی ما است. کاپیتالیسم ستیزی ناگزیر به مصرف…
🔸شرّی به نام عدالت اجتماعی ( سوسیالیسم) ، عامل عقب ماندگی و فقر و دیکتاتوری کشورها
◾️چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است .تورم ماهانه که در دسامبر گذشته ، موقع آمدن خاویر میلی لیبرتارین، به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه ۲۰۲۴،به زیر پنج درصد رسید. مردم آرژانتین با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» و دولت مداخله گر به پا خاستند و نتیجه گرفتند.
◾️دو مفهوم «برابری »و «آزادی» در کانون نزاع سوسیالیست ها و لیبرالها قرار دارد. سوسیالیست ها برابری را بر آزادی ترجیح می دهند و لیبرالها آزادی را برتر از برابری می دانند. از دید سوسیالیست ها برابری یعنی بازتوزیع درآمدها . اما از دید لیبرالها برابری یعنی « برابری در مقابل قانون» نه برابری در درآمد.
◾️زیباترین و گیراترین شعار مخالفان لیبرالیسم ، «عدالت اجتماعی» است. عدالت اجتماعی یعنی قسمتی از درآمد افراد موفق را بگیریم و به افراد ناموفق بدهیم. چنداتفاق مهم می افتد : اولا انگیزه افراد موفق برای تولید ثروت و نو آوری از بین می رود یا کاهش می یابد. دوم اینکه بخشی از جامعه به خدمات دولتی معتاد می شوند . سوم اینکه برای بازتوزیع ثروت نیاز به دولت بزرگ و مداخله گر پیدا می شود و چهارم اینکه فساد و دزدی در سیستم دولتی افزایش می یابد.
◾️علاوه بر کاهش خلاقیت و نو آوری ، ایجاد یک طبقه مفتخوار حامی دولت ، دولت اقتدارگرا و افزایش فساد و رانت در سیستم مبتنی بر عدالت اجتماعی، کارآفرین ها و افراد موفق از این کشورها می گریزند و صاحبان سرمایه، سرمایه خود را خارج می کنند. نتیجه نهایی اجرای عدالت اجتماعی، کاهش تولید ناخالص داخلی ،عقب ماندگی تکنولوژی و انواع محدودیتها از طریق وضع قوانین است.
◾️لیبرالیسم طرفدار آزادی فرد در برابر دولت و احترام به مالکیت است. لیبرالها هم به برابری اعتقاد دارند اما «برابری در برابر قانون» و «برابری فرصت ها »، نه برابری در توزیع ثروت. در لیبرال دمکراسی ها حمایت های اجتماعی شامل حال افرادی می شود که توانایی کارکردن ندارند یا درآمدشان از حدی پایین تر است.
◾️در نظام های لیبرالی دولت کوچک است . وظیفه دولت حفظ فضای رقابتی بین تولید کنندگان و انواع و اقسام حرفه ها و شرکتها از طریق جلوگیری از انحصار و تشکیل کارتل تولید کنندگان و ایجاد امنیت و اجرای قانون است. رقابت بین تولیدکنندگان باعث پایین آمدن قیمت و احترام به مشتری و به سود مصرف کننده است.
◾️اجرای عدالت اجتماعی( توزیع پول و کالا ) توسط دولت ، بدون محدود کردن آزادی افراد، میسر نیست. به همان درجه که اختیارات دولت در توزیع ثروت افزون تر شود، دیکتاتوری و فقر و فساد بیشتر می شود. در نظام های سوسیالیستی و کمونیستی مانند شوروی سابق ، کوبا ، کره شمالی ، ونزوئلا، فقر و فساد و دیکتاتوری بیداد می کرد و می کند. رژیم های کمونیستی و سوسیالیستی به همان درجه که قواعد بازار آزاد و کاپیتالیسم را بپذیرند، از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند ( چین و ویتنام )
◾️افزایش قدرت دولت ، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی به زیان همه ، حتی کسانی است که از سوبسید و مزایای اجتماعی نظام استفاده می کنند. نظام های کمونیستی و سوسیالیستی فقر را به مساوات تقسیم می کنند. در ایران دولت با شعار حمایت از مستضعفان چنان گسترش یافته که کل زندگی شهروندان را رقم میزند و همه اسیر دولتیم.مردمی که از اتوپیای دولتگرایی برهند، مزد روشنبینی و عقلانیت خود را زود میستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند که عدالت اجتماعی یعنی سوسیالیسم در همه اشکال آن ایدهای ناعادلانه است.
نجات بهرامی
- ارسالی و یادداشت مهمان
@cafe_andishe95
◾️چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است .تورم ماهانه که در دسامبر گذشته ، موقع آمدن خاویر میلی لیبرتارین، به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه ۲۰۲۴،به زیر پنج درصد رسید. مردم آرژانتین با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» و دولت مداخله گر به پا خاستند و نتیجه گرفتند.
◾️دو مفهوم «برابری »و «آزادی» در کانون نزاع سوسیالیست ها و لیبرالها قرار دارد. سوسیالیست ها برابری را بر آزادی ترجیح می دهند و لیبرالها آزادی را برتر از برابری می دانند. از دید سوسیالیست ها برابری یعنی بازتوزیع درآمدها . اما از دید لیبرالها برابری یعنی « برابری در مقابل قانون» نه برابری در درآمد.
◾️زیباترین و گیراترین شعار مخالفان لیبرالیسم ، «عدالت اجتماعی» است. عدالت اجتماعی یعنی قسمتی از درآمد افراد موفق را بگیریم و به افراد ناموفق بدهیم. چنداتفاق مهم می افتد : اولا انگیزه افراد موفق برای تولید ثروت و نو آوری از بین می رود یا کاهش می یابد. دوم اینکه بخشی از جامعه به خدمات دولتی معتاد می شوند . سوم اینکه برای بازتوزیع ثروت نیاز به دولت بزرگ و مداخله گر پیدا می شود و چهارم اینکه فساد و دزدی در سیستم دولتی افزایش می یابد.
◾️علاوه بر کاهش خلاقیت و نو آوری ، ایجاد یک طبقه مفتخوار حامی دولت ، دولت اقتدارگرا و افزایش فساد و رانت در سیستم مبتنی بر عدالت اجتماعی، کارآفرین ها و افراد موفق از این کشورها می گریزند و صاحبان سرمایه، سرمایه خود را خارج می کنند. نتیجه نهایی اجرای عدالت اجتماعی، کاهش تولید ناخالص داخلی ،عقب ماندگی تکنولوژی و انواع محدودیتها از طریق وضع قوانین است.
◾️لیبرالیسم طرفدار آزادی فرد در برابر دولت و احترام به مالکیت است. لیبرالها هم به برابری اعتقاد دارند اما «برابری در برابر قانون» و «برابری فرصت ها »، نه برابری در توزیع ثروت. در لیبرال دمکراسی ها حمایت های اجتماعی شامل حال افرادی می شود که توانایی کارکردن ندارند یا درآمدشان از حدی پایین تر است.
◾️در نظام های لیبرالی دولت کوچک است . وظیفه دولت حفظ فضای رقابتی بین تولید کنندگان و انواع و اقسام حرفه ها و شرکتها از طریق جلوگیری از انحصار و تشکیل کارتل تولید کنندگان و ایجاد امنیت و اجرای قانون است. رقابت بین تولیدکنندگان باعث پایین آمدن قیمت و احترام به مشتری و به سود مصرف کننده است.
◾️اجرای عدالت اجتماعی( توزیع پول و کالا ) توسط دولت ، بدون محدود کردن آزادی افراد، میسر نیست. به همان درجه که اختیارات دولت در توزیع ثروت افزون تر شود، دیکتاتوری و فقر و فساد بیشتر می شود. در نظام های سوسیالیستی و کمونیستی مانند شوروی سابق ، کوبا ، کره شمالی ، ونزوئلا، فقر و فساد و دیکتاتوری بیداد می کرد و می کند. رژیم های کمونیستی و سوسیالیستی به همان درجه که قواعد بازار آزاد و کاپیتالیسم را بپذیرند، از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند ( چین و ویتنام )
◾️افزایش قدرت دولت ، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی به زیان همه ، حتی کسانی است که از سوبسید و مزایای اجتماعی نظام استفاده می کنند. نظام های کمونیستی و سوسیالیستی فقر را به مساوات تقسیم می کنند. در ایران دولت با شعار حمایت از مستضعفان چنان گسترش یافته که کل زندگی شهروندان را رقم میزند و همه اسیر دولتیم.مردمی که از اتوپیای دولتگرایی برهند، مزد روشنبینی و عقلانیت خود را زود میستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند که عدالت اجتماعی یعنی سوسیالیسم در همه اشکال آن ایدهای ناعادلانه است.
نجات بهرامی
- ارسالی و یادداشت مهمان
@cafe_andishe95
🟥شارلاتانیسم دموکراتها و چپ ها!
در خبرها آمده:اگر کامالا هریس به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، متعهد می شود که صدها میلیون دلار برای ساخت دیوار در امتداد مرز جنوبی هزینه کند - پروژه ای که او زمانی با آن مخالف بود و در دوران دولت ترامپ آن را "غیر آمریکایی" خواند.
چپها و دموکراتها پیش از این ساخت دیوار مرزی را مساوی فاشیسم قلمداد میکردند.
حالا خود هریس هم به فاشیسم گرویده!!
ضمن اینکه خود هریس مسئول بر طرف کردن مشکلات مرزی بود که مطلقاً شکست خورد و صدای اعتراض همه بلند شد.
حالا با وقاحت تمام همان ایده ترامپ را که فاشیستی میخواندند را سرقت کرده و برای فریب رای دهنده ها استفاده میکند!
این نشانگر بی پایه و بی مبنا بودن اتهامات احمقانه دموکراتها به ترامپ بود که حتی منجر به ترور شدن او شد.
وقتی مدام در مورد هیتلر و فاشیست بودن یک پرزیدنت سابق دروغپردازی کنید این خطر پیش می آید که کسی هم قصد کشتن او را پیدا کند.
اتهام فاشیست هم مثل اکثر اتهامات دموکراتها و چپها تنها یک لیبل و برچسب برای نابود کردن طرف ملیگرا است و از اساس دروغین است.
و از قضا این رفتارهای تمامیت خواه حزبی دموکراتها و چپها خود نشانی از فاشیسم در این گروه است که مخالفی بر نمی تابند و از شیوه های کثیف علیه او استفاده میکنند
@cafe_andishe95
در خبرها آمده:اگر کامالا هریس به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، متعهد می شود که صدها میلیون دلار برای ساخت دیوار در امتداد مرز جنوبی هزینه کند - پروژه ای که او زمانی با آن مخالف بود و در دوران دولت ترامپ آن را "غیر آمریکایی" خواند.
چپها و دموکراتها پیش از این ساخت دیوار مرزی را مساوی فاشیسم قلمداد میکردند.
حالا خود هریس هم به فاشیسم گرویده!!
ضمن اینکه خود هریس مسئول بر طرف کردن مشکلات مرزی بود که مطلقاً شکست خورد و صدای اعتراض همه بلند شد.
حالا با وقاحت تمام همان ایده ترامپ را که فاشیستی میخواندند را سرقت کرده و برای فریب رای دهنده ها استفاده میکند!
این نشانگر بی پایه و بی مبنا بودن اتهامات احمقانه دموکراتها به ترامپ بود که حتی منجر به ترور شدن او شد.
وقتی مدام در مورد هیتلر و فاشیست بودن یک پرزیدنت سابق دروغپردازی کنید این خطر پیش می آید که کسی هم قصد کشتن او را پیدا کند.
اتهام فاشیست هم مثل اکثر اتهامات دموکراتها و چپها تنها یک لیبل و برچسب برای نابود کردن طرف ملیگرا است و از اساس دروغین است.
و از قضا این رفتارهای تمامیت خواه حزبی دموکراتها و چپها خود نشانی از فاشیسم در این گروه است که مخالفی بر نمی تابند و از شیوه های کثیف علیه او استفاده میکنند
@cafe_andishe95
⚜️ کدام نیرو بشریت را پیش برده، تاریخ را ساخته، زندگی بشر را آسانتر و لذتبخشتر نموده و از دردها و رنجهای بزرگ او کاسته است؟ کارل مارکس، پرولتاریای جهانی و کاسترو و چهگوارا؟ یا اخوانالمسلمین و سید قطب و علی شریعتی؟
به خودتان و اطرافتان نگاه کنید: هر چیزی که زندگی، رفاه و سلامت شما را حفظ میکند، از لباس و کفش راحتتان تا لامپی که روی سرتان روشن است و یا وسایل پزشکی، تلفن همراه، اینترنت، تلویزیون، اتومبیل، یا همین کولری که در این روزهای گرم، اجازه میدهد که نفسی بکشید، از غرب آمده و در آنجا اختراع و تولید انبوه شده است، یعنی آفریده ترکیب ویژهی سرمایهداری و فنآوری در تمدن غربی است.
🏺فلاکت، رقتانگیزی و مضحک بودن تمام جنبشهایی که به جنگ سرمایهداری و تمدن غربی رفتهاند، با یک نگاه ساده به زندگی روزمرهتان آشکار میشود. کارل مارکس گمان میکرد که میتواند شعبده بازی کند و با حذف دانشمندان، مخترعان، سرمایهگذاران و آن فرماسیون اجتماعی که آزادی کسب و کار، نوآوری و رقابت را تضمین و برای رواج محصولات نو بازار فروش فراهم میکند، طبقه کارگر را به عنوان سازندگان جهان و آفرینندگان مرحله پیشرفتهتر تاریخ جعل کرد.
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
به خودتان و اطرافتان نگاه کنید: هر چیزی که زندگی، رفاه و سلامت شما را حفظ میکند، از لباس و کفش راحتتان تا لامپی که روی سرتان روشن است و یا وسایل پزشکی، تلفن همراه، اینترنت، تلویزیون، اتومبیل، یا همین کولری که در این روزهای گرم، اجازه میدهد که نفسی بکشید، از غرب آمده و در آنجا اختراع و تولید انبوه شده است، یعنی آفریده ترکیب ویژهی سرمایهداری و فنآوری در تمدن غربی است.
🏺فلاکت، رقتانگیزی و مضحک بودن تمام جنبشهایی که به جنگ سرمایهداری و تمدن غربی رفتهاند، با یک نگاه ساده به زندگی روزمرهتان آشکار میشود. کارل مارکس گمان میکرد که میتواند شعبده بازی کند و با حذف دانشمندان، مخترعان، سرمایهگذاران و آن فرماسیون اجتماعی که آزادی کسب و کار، نوآوری و رقابت را تضمین و برای رواج محصولات نو بازار فروش فراهم میکند، طبقه کارگر را به عنوان سازندگان جهان و آفرینندگان مرحله پیشرفتهتر تاریخ جعل کرد.
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕑ایزاک آسیموف درباره این سوال که "اگر خدا مرده باشد، آیا همه چیز مجاز است؟"
(ایده امثال داستایوفسکی و نیچه)
🔅آسیموف استدلال میکند که اخلاقیات نباید وابسته به دین یا بهشت و جهنم باشد. او معتقد است که انسانها میتوانند و باید به دلایل درونی و انسانی خوب باشند، نه صرفاً به خاطر ترس از مجازات یا امید به پاداش. او میگوید که اگر تنها دلیل ما برای درستکاری، ترس از مجازات دینی باشد، این نشاندهنده بیاحترامی به انسانیت است.
او تأکید میکند که حتی در جوامعی که دین بسیار قدرتمند است، باز هم جرم و گناه وجود دارد. بنابراین، انسانها باید بر اساس وجدان خود و برای ساختن دنیایی بهتر، شایسته رفتار کنند، نه صرفاً به خاطر باور به یک سیستم پاداش و مجازات. برای آسیموف، اخلاق چیزی است که باید از درون فرد بجوشد، نه از ترس یا امید به جهان دیگر
@cafe_andishe95
(ایده امثال داستایوفسکی و نیچه)
🔅آسیموف استدلال میکند که اخلاقیات نباید وابسته به دین یا بهشت و جهنم باشد. او معتقد است که انسانها میتوانند و باید به دلایل درونی و انسانی خوب باشند، نه صرفاً به خاطر ترس از مجازات یا امید به پاداش. او میگوید که اگر تنها دلیل ما برای درستکاری، ترس از مجازات دینی باشد، این نشاندهنده بیاحترامی به انسانیت است.
او تأکید میکند که حتی در جوامعی که دین بسیار قدرتمند است، باز هم جرم و گناه وجود دارد. بنابراین، انسانها باید بر اساس وجدان خود و برای ساختن دنیایی بهتر، شایسته رفتار کنند، نه صرفاً به خاطر باور به یک سیستم پاداش و مجازات. برای آسیموف، اخلاق چیزی است که باید از درون فرد بجوشد، نه از ترس یا امید به جهان دیگر
@cafe_andishe95
📤هدف لیبرالیسم📥
هدف [ لیبرالیسم] ایجاد یک ملت است، نه ملتی از کارگرانی که گرچه متواضعند با آنها خوشرفتاری شده و وابسته به طبقهٔ ثروتمند کوچکی اند که جز آن طبقه کسی نمی تواند از مزایای زندگی متمدنانه برخوردار باشد؛
و نه از پرولترهایی یکسان و یکرنگ و یک شکل و زیر کنترل که گروهی دیکتاتور یا بوروکرات که به نام دولت عمل میکنند رفاه استاندارد در اختیار آنها بگذارند؛ بلکه ملتی از مردان و زنان آزاد، مسئول، تابع قانون و متکی به خود - آزاد از نوکری و فقر خردکننده و (تا آنجا که برای بشر مقدور باشد) آزاد از جباریت محیط؛
با بدنهایی سالم و ذهنهایی هشیار و تربیت شده؛ برخوردار از برابری واقعی در فرصتها برای تحصیل بیشترین و بهترین بهره از توان خویش در جهت خیر خویش و صلاح جامعه، و برای انتخاب مناسبترین روش برای زندگی؛ با سهمی واقعی از مسئولیت در ادارهٔ امور مشترک و شرایط زندگی و کار خویش ؛
و با تأمین فراغت کافی برای زندگی غنی و برخوردار از لذات طبیعت، ادبیات و ھنر.
📒مرام لیبرال: بررسی سیاست لیبرال انتشار یافته با تأیید فدراسیون ملی لیبرال (۱۹۳۴)
@cafe_andishe95
هدف [ لیبرالیسم] ایجاد یک ملت است، نه ملتی از کارگرانی که گرچه متواضعند با آنها خوشرفتاری شده و وابسته به طبقهٔ ثروتمند کوچکی اند که جز آن طبقه کسی نمی تواند از مزایای زندگی متمدنانه برخوردار باشد؛
و نه از پرولترهایی یکسان و یکرنگ و یک شکل و زیر کنترل که گروهی دیکتاتور یا بوروکرات که به نام دولت عمل میکنند رفاه استاندارد در اختیار آنها بگذارند؛ بلکه ملتی از مردان و زنان آزاد، مسئول، تابع قانون و متکی به خود - آزاد از نوکری و فقر خردکننده و (تا آنجا که برای بشر مقدور باشد) آزاد از جباریت محیط؛
با بدنهایی سالم و ذهنهایی هشیار و تربیت شده؛ برخوردار از برابری واقعی در فرصتها برای تحصیل بیشترین و بهترین بهره از توان خویش در جهت خیر خویش و صلاح جامعه، و برای انتخاب مناسبترین روش برای زندگی؛ با سهمی واقعی از مسئولیت در ادارهٔ امور مشترک و شرایط زندگی و کار خویش ؛
و با تأمین فراغت کافی برای زندگی غنی و برخوردار از لذات طبیعت، ادبیات و ھنر.
📒مرام لیبرال: بررسی سیاست لیبرال انتشار یافته با تأیید فدراسیون ملی لیبرال (۱۹۳۴)
@cafe_andishe95
"ویترین کتابفروشی"ها قطعا از زیباترین ساخته های دست بشر محسوب میشن
لینک کتابخانه کافه اندیشه👇🏽👇🏽👇🏽
https://www.tg-me.com/book_archives
لینک کتابخانه کافه اندیشه👇🏽👇🏽👇🏽
https://www.tg-me.com/book_archives
🏛وجود دولت مدرن به دلایل مختلفی حائز اهمیت و ضرورت است.
برخی از این موارد عبارتند از:
1. حفظ امنیت و نظم: دولت مدرن قابلیت ایجاد امنیت و نظم عمومی را دارد، که از طریق قدرت قانونی و سیستمهای پلیس و قضایی تأمین میشود.
2. توسعه اقتصادی: دولتهای مدرن نقش مهمی در توسعه زیرساختها، ایجاد محیط مناسب برای سرمایهگذاری و حمایت از صنایع دارند که به رشد اقتصادی کمک میکند.
3. حفاظت از حقوق بشر: دولتهای مدرن به رعایت حقوق بشر و آزادیهای فردی متعهد هستند و سازوکارهایی برای حفاظت از این حقوق فراهم میکنند.
4. ارائه خدمات عمومی: دولت مدرن مسئولیت ارائه خدمات عمومی نظیر بهداشت، آموزش، و خدمات اجتماعی را بر عهده دارد که به ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان کمک میکنند.
5. توسعه فرهنگ و هویت ملی: دولتها میتوانند با ترویج فرهنگ و هویت ملی به انسجام اجتماعی و فرهنگی کمک کنند.
6. مدیریت بحرانها: دولتهای مدرن میتوانند در شرایط بحرانی نظیر بلایای طبیعی یا بحرانهای اقتصادی به سرعت و کارآمد عمل کنند.
7. تنظیم امور بینالمللی: دولتها در نظام بینالملل نقش مهمی در دیپلماسی و روابط بینالملل ایفا میکنند که به صلح و همکاری بین کشورها کمک میکند.
8. تحقق عدالت اجتماعی: دولتهای مدرن برای دستیابی به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابریها تلاش میکنند و سیاستهای حمایتی را اجرا میکنند.
این موارد تأکید میکند که وجود دولت مدرن نه تنها برای مدیریت امور داخلی کشورها ضروری است، بلکه در سطح بینالمللی نیز اهمیت دارد.
@cafe_andishe95
برخی از این موارد عبارتند از:
1. حفظ امنیت و نظم: دولت مدرن قابلیت ایجاد امنیت و نظم عمومی را دارد، که از طریق قدرت قانونی و سیستمهای پلیس و قضایی تأمین میشود.
2. توسعه اقتصادی: دولتهای مدرن نقش مهمی در توسعه زیرساختها، ایجاد محیط مناسب برای سرمایهگذاری و حمایت از صنایع دارند که به رشد اقتصادی کمک میکند.
3. حفاظت از حقوق بشر: دولتهای مدرن به رعایت حقوق بشر و آزادیهای فردی متعهد هستند و سازوکارهایی برای حفاظت از این حقوق فراهم میکنند.
4. ارائه خدمات عمومی: دولت مدرن مسئولیت ارائه خدمات عمومی نظیر بهداشت، آموزش، و خدمات اجتماعی را بر عهده دارد که به ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان کمک میکنند.
5. توسعه فرهنگ و هویت ملی: دولتها میتوانند با ترویج فرهنگ و هویت ملی به انسجام اجتماعی و فرهنگی کمک کنند.
6. مدیریت بحرانها: دولتهای مدرن میتوانند در شرایط بحرانی نظیر بلایای طبیعی یا بحرانهای اقتصادی به سرعت و کارآمد عمل کنند.
7. تنظیم امور بینالمللی: دولتها در نظام بینالملل نقش مهمی در دیپلماسی و روابط بینالملل ایفا میکنند که به صلح و همکاری بین کشورها کمک میکند.
8. تحقق عدالت اجتماعی: دولتهای مدرن برای دستیابی به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابریها تلاش میکنند و سیاستهای حمایتی را اجرا میکنند.
این موارد تأکید میکند که وجود دولت مدرن نه تنها برای مدیریت امور داخلی کشورها ضروری است، بلکه در سطح بینالمللی نیز اهمیت دارد.
@cafe_andishe95
🚌اتوبوسهای ایرانی در جادههای مصر و اردن!
و قابی تاریخی از صادرات خودروی سیتروئن از ایران به امارات در دهه ۵۰
اردن در تابستان سال ۱۳۵۳ تعداد ۴۵ دستگاه اتوبوس بیابانی و ۵ دستگاه اتوبوس شهری به مبلغ بیش از ۲ میلیون دلار از ایران خریداری کرد. این معامله بعد از فروش ۱۰۰۰ دستگاه اتوبوس به مصر برای مدیران کارخانجات خودروسازی ایران ناسیونال موفقیت تجاری قابل توجهی بود.
شرکت ایرانناسیونال همچنین از دهه 40 تا 50 یکی از صادرکنندگان خودرو به کشورهای حوزه خلیج فارس بود. یکی از محصولات صادره، خودروهای سیتروئن بود که مشتری زیادی در امارات داشت.
این تصویر هم خودروهای سیتروئن تولید ایران در دهه 50 شمسی را نشان میدهد که در گمرک خرمشهر آماده صادرات به امارات متحده عربی هستند.
🗞روزنامه اطلاعات ۲ شهریور ۱۳۵۳ این خبر را در صفحه اول خود منعکس کرد. خبر را بخوانید و عکسی از جلسه معامله اتوبوس با نمایندگان کشور اردن به همراه عکسی از اعزام اتوبوسها
مطالب آموزشی و فرهنگی
@cafe_andishe95
و قابی تاریخی از صادرات خودروی سیتروئن از ایران به امارات در دهه ۵۰
اردن در تابستان سال ۱۳۵۳ تعداد ۴۵ دستگاه اتوبوس بیابانی و ۵ دستگاه اتوبوس شهری به مبلغ بیش از ۲ میلیون دلار از ایران خریداری کرد. این معامله بعد از فروش ۱۰۰۰ دستگاه اتوبوس به مصر برای مدیران کارخانجات خودروسازی ایران ناسیونال موفقیت تجاری قابل توجهی بود.
شرکت ایرانناسیونال همچنین از دهه 40 تا 50 یکی از صادرکنندگان خودرو به کشورهای حوزه خلیج فارس بود. یکی از محصولات صادره، خودروهای سیتروئن بود که مشتری زیادی در امارات داشت.
این تصویر هم خودروهای سیتروئن تولید ایران در دهه 50 شمسی را نشان میدهد که در گمرک خرمشهر آماده صادرات به امارات متحده عربی هستند.
🗞روزنامه اطلاعات ۲ شهریور ۱۳۵۳ این خبر را در صفحه اول خود منعکس کرد. خبر را بخوانید و عکسی از جلسه معامله اتوبوس با نمایندگان کشور اردن به همراه عکسی از اعزام اتوبوسها
مطالب آموزشی و فرهنگی
@cafe_andishe95
🚩«سوسیالیسم آنقدر خوب بود که مجبور شدند دیواری بسازند تا مردم را درونش نگه دارند.»
⚫️ررژیمهای کمونیستی مانند شوروی و آلمان شرقی.
اگر سیستم اقتصادی و اجتماعی، آنقدر جذاب و خوب و کارامد بود، نیازی به ایجاد دیواری (مثل دیوار برلین) برای جلوگیری از فرار مردم نبود.
@cafe_andishe95
⚫️ررژیمهای کمونیستی مانند شوروی و آلمان شرقی.
اگر سیستم اقتصادی و اجتماعی، آنقدر جذاب و خوب و کارامد بود، نیازی به ایجاد دیواری (مثل دیوار برلین) برای جلوگیری از فرار مردم نبود.
@cafe_andishe95
Forwarded from لیبراسیون/لیبرالیسم
📃برگه امتحانی شناخت دموکراسی مدرن رشته علوم سیاسی.
1-اهمیت جامعه مدنی برای آزادی چیست؟(5 نمره)
جواب:جامعه مدنی باعث و عامل خودخواهی زیاده خواهی و پول پرستیه بهتر است نباشد
2-سکولاریسم چه نسبتی با آزادی در جامعه دارد؟(5نمره)
پاسخ:سکولاریسم بهتر از حکومت دینی است اما خود آن اصلن مطلوب نیست بلکه باعث پایداری دین در جامعه مدنی شده.دین از خود بیگانگی هست و باید کاملن از بین بره.
3-حقوق بشر چه نقشی در کرامت فرد و آزادی افراد دارد؟(5 نمره)
پاسخ:نسبت ضدیت دارد.حقوق بشر یعنی بورژوازی به صورت قانونی حق قیام پرولتاریا و ضعفا را نابود کند.بربریت مالکیت و فردگرایی خودخواهانه را پرو بال دهد.
4-دولت مدرن چه رابطه ای با تحقق آزادی در جوامع مدرن دارد؟(5 نمره)
پاسخ :دولت مدرن ابزار دست طبقات برتر و اقلیت برای سرکوب اکثریت پرولتاریا هست و تابع زیربنای اقتصادی هست و اهمیتی آنچنانی هم ندارد و باید در نهایت محو شود
نمره کسب شده صفر.
ایشان خوش شانس بود که آزمون نمره منفی نداشت وگرنه به سبب پاسخ های کاملا برعکس -20 شایسته ایشان بوده اما نمره کسب شده 0 هست.
دوباره واحد باید گذرانده پاس بشه.
=================
جالب است بدانیم این برگه با اندیشه ای مارکس پر شده گویی خودش امتحان داده .این برگه افتضاح امتحانی گویای فهم نازل دموکراسی از جانب مارکس است
و مصحح کاری ندارد که خودش فیلسوف و صاحب کتاب و تئوریسن بوده.
در باب علم سیاست معطوف به دموکراسی و جامعه آزاد نمرۀ کارل مارکس مطلقاً صفر و تجدید شدند.
@cafe_andishe95
1-اهمیت جامعه مدنی برای آزادی چیست؟(5 نمره)
جواب:جامعه مدنی باعث و عامل خودخواهی زیاده خواهی و پول پرستیه بهتر است نباشد
2-سکولاریسم چه نسبتی با آزادی در جامعه دارد؟(5نمره)
پاسخ:سکولاریسم بهتر از حکومت دینی است اما خود آن اصلن مطلوب نیست بلکه باعث پایداری دین در جامعه مدنی شده.دین از خود بیگانگی هست و باید کاملن از بین بره.
3-حقوق بشر چه نقشی در کرامت فرد و آزادی افراد دارد؟(5 نمره)
پاسخ:نسبت ضدیت دارد.حقوق بشر یعنی بورژوازی به صورت قانونی حق قیام پرولتاریا و ضعفا را نابود کند.بربریت مالکیت و فردگرایی خودخواهانه را پرو بال دهد.
4-دولت مدرن چه رابطه ای با تحقق آزادی در جوامع مدرن دارد؟(5 نمره)
پاسخ :دولت مدرن ابزار دست طبقات برتر و اقلیت برای سرکوب اکثریت پرولتاریا هست و تابع زیربنای اقتصادی هست و اهمیتی آنچنانی هم ندارد و باید در نهایت محو شود
نمره کسب شده صفر.
ایشان خوش شانس بود که آزمون نمره منفی نداشت وگرنه به سبب پاسخ های کاملا برعکس -20 شایسته ایشان بوده اما نمره کسب شده 0 هست.
دوباره واحد باید گذرانده پاس بشه.
=================
جالب است بدانیم این برگه با اندیشه ای مارکس پر شده گویی خودش امتحان داده .این برگه افتضاح امتحانی گویای فهم نازل دموکراسی از جانب مارکس است
و مصحح کاری ندارد که خودش فیلسوف و صاحب کتاب و تئوریسن بوده.
در باب علم سیاست معطوف به دموکراسی و جامعه آزاد نمرۀ کارل مارکس مطلقاً صفر و تجدید شدند.
@cafe_andishe95
🔅امر ملی تعطیل بردار نیست
در این دوران بی دولتی در ایران که فرقه تبهکارِ در قدرت نه توان تامین منافع ملی را دارد و نه اراده آن را و نه اساسا چنین هدفی را دنبال میکند و در سوی دیگر برای بخشی از اپوزیسیون انتخابات امریکا و مسائل اسرائیل مهم تر از مسائل حیاتی ایران است، وظیفه ی هر ایرانی است که با هر ابزاری از منافع ملی دفاع کند.
اینک که دوباره روسیه در پی تحمیل ترکمانچای دیگری است و پانترکیسم نیز برای خفه کردن ایران خیز برداشته است و فرقه ی تبهکار نیز نه توان جنگ دارد، نه درایت مذاکره و نه توازنی برای صلح، هر فرد ایرانی باید نسبت مسائل ژئوپولتیک حساسیت فراوانی نشان دهد. این وظیفه ملی و تاریخی تمام باشندگان این مرز و بوم است.
#زنگزور
@cafe_andishe95
در این دوران بی دولتی در ایران که فرقه تبهکارِ در قدرت نه توان تامین منافع ملی را دارد و نه اراده آن را و نه اساسا چنین هدفی را دنبال میکند و در سوی دیگر برای بخشی از اپوزیسیون انتخابات امریکا و مسائل اسرائیل مهم تر از مسائل حیاتی ایران است، وظیفه ی هر ایرانی است که با هر ابزاری از منافع ملی دفاع کند.
اینک که دوباره روسیه در پی تحمیل ترکمانچای دیگری است و پانترکیسم نیز برای خفه کردن ایران خیز برداشته است و فرقه ی تبهکار نیز نه توان جنگ دارد، نه درایت مذاکره و نه توازنی برای صلح، هر فرد ایرانی باید نسبت مسائل ژئوپولتیک حساسیت فراوانی نشان دهد. این وظیفه ملی و تاریخی تمام باشندگان این مرز و بوم است.
#زنگزور
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
زادروز قهرمانان جاویدنام وطن همچون پویا بختیاری، فرصتی است تا بار دیگر بر پیمانی که با آنان بستهایم تأکید کنیم و اهداف والا و عزم میهنپرستانهشان را راهنمای عمل خویش قرار دهیم. پویا بختیاری که جان عزیز خود را در راه آزادی ایران فدا کرد، در دامان مادر و پدری شریف، دلیر و آگاه پرورش یافت و درس دلاوری و عشق به میهن را از آنان آموخت.
در زادروز جاویدنام پویا، بار دیگر با او و تمامی جانباختگان میهن عهد میبندیم که راهشان را ادامه خواهیم داد. در این روز گرامی، همچنین ایستادگی و پایداری سرفرازانه خانوادههای جاویدنامان انقلاب ملی ایران، بهویژه دادخواهان زندانی: ناهید شیرپیشه، منوچهر و مهرداد بختیاری، ماشالله کرمی، علی آدینهزاده و کمال لطفی را ارج مینهیم.
@OfficialRezaPahlavi
در زادروز جاویدنام پویا، بار دیگر با او و تمامی جانباختگان میهن عهد میبندیم که راهشان را ادامه خواهیم داد. در این روز گرامی، همچنین ایستادگی و پایداری سرفرازانه خانوادههای جاویدنامان انقلاب ملی ایران، بهویژه دادخواهان زندانی: ناهید شیرپیشه، منوچهر و مهرداد بختیاری، ماشالله کرمی، علی آدینهزاده و کمال لطفی را ارج مینهیم.
@OfficialRezaPahlavi