Telegram Web Link
⚫️فریدریش نیچه، درباره انقلاب فرانسه، حقوق بشر و دموکراسی

او به طور کلی نسبت به ایده‌های مدرنیستی و دموکراتیک قضاوتی انتقادی و نفی کننده دارد


1- انقلاب فرانسه: نیچه به انقلاب فرانسه به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ بشر نگاه می‌کند، اما او معتقد است که این انقلاب در نهایت به ظهور "گله واری" جدیدی منجر شد که بر اساس ایده‌های برابری و حقوق بشر استوار بود. او به این اندیشه‌ها به عنوان نشانه‌ای از ضعف انسانیت و دگرگونی‌های نادرست اجتماعی و اخلاقی حمله می‌کند .برعکس دریافت درست؛ آن را قیام بردگان در جهت به زیر کشیدن سروران دانسته، مردود می‌شمارد.

که کالا غلط است او قله را فروشد می نامد و برعکس!.. و مسیر مدرنیته غربی با انقلاب بزرگ دموکراتیک فرانسه و امریکا به سمت برابری حقوقی و نه رمه واری و برابری مطلق رفت.ایجاد دولت مدرن سکولاریسم حقوق مدنی فردگرایی کاپیتالیسم نفی نظام اربابی از محصولات این انقلاب سترگ مهم دوران ساز بود.

2. حقوق بشر: نیچه به محتوا و پایه‌گذاری حقوق بشر انتقاد دارد. او معتقد است که این حقوق بر پایه اخلاق مسیحی و احساسات انسانی بنا شده‌اند که به نظر او مانع از رشد و تعالی واقعی انسان می‌شوند. در واقع، نیچه حقوق بشر را ماحصل تفکر ضعیف و علیه قدرت و برتری فردی می‌بیند.
این هم مبتنی بر مغلطه ها و اشتباه است و هیچ پایگاهی نداشته و قدرت و قدرتمداری می تواند در چارچوب قانون به شکوفایی فردی منجر شود.ضمن اینکه مسیحی دانستن کلیت ارزشهای مدرن در حالی که جنگ بزرگی را با ارتجاع دینی برای آزادی داشته و اصولی دارد که ادیان را به شدت می آزارد سخنی خام و ناآگاهانه است.
برده داری ادیان با نظر خود نیچه میخواند نه مدرنیته!!

3- دموکراسی: نیچه نگاه مثبتی به دموکراسی ندارد. او دموکراسی را به عنوان سیستمی می‌بیند که به تساوی ارزش‌ها و تفکرات ضعیف‌تری می‌انجامد و در نتیجه مانع از برقراری ارزش‌های برتر می‌شود. نیچه تأکید دارد که یک جامعه سالم باید بر ارزش‌های قدرتمند و برتر بنا شود، نه بر اساس برابری و همبستگی‌های احساساتی.

این هم دید غلط و مغلطه امیزی هست و کشورهای دموکرات بیشترین میزان فردگرایی و رشد فردی را تجربه کرده اند و جو امع غیر دموکرات بسته و فاسد با افرادی شبیه هم(گله واری)هستند.
هم نظریه دموکرات لیبرال مدرن ضد رمه واری است هم در عمل نتیجه خلاف ادعای نیچه است.

این هر سه مورد برعکس درک شده و مبنای تفکر نیچه بی راهه رفته.
در واقع منتقد در موضع پیشا نقد قرار دارد
یعنی به علت عدم فهم درست از الفبا و بیسیک موضوع خود را در جایگاه منتقد نشانده منتقدی که الفبا نداند منتقد نتواند بود.

@cafe_andishe95
روسیه بیانیه پایانی کشورهای حاشیه خلیج فارس مبنی بر مالکیت امارات بر جزایر سه‌گانه ایران را امضا کرد.

روسیه و برادر پوتین، ضمن گرفتن آفتابه مبسوط و ملزوم بسمت آرمان های امام راحل، تنها کاری که با روسوفیل ‌های ایرانی نکرده، همون کاری هست که می‌دونیم.

#فکت
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽لیبرالیسم را می‌توان با خصوصیات متعددی تعریف کرد که آن را از دیگر آموزه‌ها و نظام‌های سیاسی متمایز می‌کند. به گفته جان گری، ویژگی مشترک انواع سنت‌های لیبرال مفهوم‌بندی صراحتاً مدرن از جامعه و انسان است. 💠 لیبرالیسم فردگراست چون از اولویت اخلاقی شخص در برابر…
💠 جوامع لیبرال حقوق معینی برای افراد قائل‌اند اساسی‌ترین آن همانا حق داشتن استقلال و اختیار یعنی توانایی انتخاب باورها، اظهارات، با هم بودن‌ها و در نهایت نوع زندگی سیاسی است. جنبه دیگر صاحب اختیار بودن؛ حق مالکیت شخصی و انجام فعالیت‌های اقتصادی است.

📚📖لیبرالیسم و ناراضیانش، فرانسیس فوکویاما ترجمه رحمان قهرمان‌پور
@cafe_andishe95
🔻مرزبندی، همواره پیچیدگی واقعی را فرومی‌کاهد؛ و گواهی است آشکار بر وجود زاینده قوی سیاه. هرگونه فروکاهی جهان پیرامون، می‌تواند پیامدهای انفجار آمیز داشته باشد زیرا برخی از سرچشمه‌های عدم قطعیت را از قلم می‌اندازد و ما را به سوی کژفهمی بافت جهان سوق می‌دهد. برای نمونه، ممکن است به این نتیجه برسید که اسلام رادیکال (و ارزش‌هایش) در برابر کمونیسم یاور شما است، پس به گسترش آن کمر همت ببندید، تا آنگاه که دو هواپیما به مرکز منهتن برسند.

📚📖 قوی سیاه؛ اندیشه‌ورزی پیرامون ریسک، نسیم نیکلاس طالب ترجمه محمد ابراهیم محجوب
@cafe_andishe95
🗽"ایستادن در پای دموکراسی"🗽

اوکراین، در "دو پرده"

🇺🇦
شناخت اوکراین نه از این روزها که با تهاجم تمام‌عیار نظامی روسیه روبروست، حاصل شدنی‌ست بلکه مردمان آن را باید در یک مرحله‌ی پیش‌تر ز این دید، تا به شناخت دقیق‌تری از آنان دست یافت. به عبارتی اوکراین را باید در دو پرده، دید و شناخت:

پرده‌ی اول؛ خواستن و بدست آوردن.

پرده‌ی دوم؛ ایستادن و ایستادگی کردن.

حدود یک دهه پیش نام اوکراین سرِ زبان‌ها افتاد تا شُهره‌ی جهانی شود تلاش مردمانی که در قالب یک حرکت جمعیِ مسالمت‌آمیز بدور از خشونت با حضور گسترده‌ی فراگیرِ منسجم در خیابان‌ها و ماندن شبانه روزی در میدان اصلی شهرها حتی در سرد‌ترین شب‌ها، "خواستن" و "توانستن" را عینیت بخشیدن؛ تا ثابت نمایند:

۱_دمُکراسی را "باید خواست" و "باید بدست آورد".

۲_دمُکراسی "با التماس از حاکمانِ مستبد"، اجابت نمی‌شود.

۳_دمُکراسی زمانی بدست می‌آید که به خواست عمومی مردم بدل شود؛ و اراده‌ی تحقُق آن خواسته، توسط مردمان به منصه ظهور برسد آن هم در سخت‌ترین میدان‌ها، که حاکمان مستبدِ حکومت‌های توتالیتری را نه به میل، که به اجبار وادار به عقب نشینی نمایند تا خواسته‌های دمُکراتیک خود را از طریق برگزاری یک "انتخابات به قاعده"، نه انتخابات فرمایشی _نمایشی، به کُرسی بنشانند.

"اوکرائینی‌های اراده‌گرا"، چنین کردند و با انقلابی که به "انقلاب مخملی" معروف شد، به دمُکراسی نوپایِ مورد نظر خود دست یافتند و با همه‌ی کش و قوس‌ها و با همه‌ی مخالفت‌ها و کارشکنی‌های نیروهای تمامیت‌خواهِ مورد حمایت مستقیم حاکمان روسی، اما توانستند با محافظت از این "نهال نورس"؛ آن را تا این‌جا و این زمان محفوظ بدارند از شر شریرانی که هم‌چنان در سودای بازیابی حکومت توتالیتاری سابق بوده و هستند.

اوکرائنی‌هایی که آن مرحله را با خواستن و توانستن و با همدلی و انسجام با موفقیت پشت‌سر گذاشته‌اند، اکنون اما در آزمونی دیگری قرار گرفته‌اند؛ آزمونی سخت‌تر از آزمون اول. آنان از این آزمون هم آیا سربلند بیرون خواهند آمد تا در این پرده نیز، نمایش دهنده‌ی خواستن و توانستنِ خویش باشند این‌بار اما با عزم و اراده‌ای قوی‌تر؟

بدست آوردن دمُکراسی بعنوان یک خواست عمومی، نیاز به اراده‌ای استوار دارد اما ایستادن و ایستادگی به پای دمُکراسی، نیاز به اراده‌ای پولادین دارد بویژه اگر نه تنها دمُکراسی‌شان مورد هجوم، بلکه کشورشان نیز به اشغال دشمن در آمده باشد؛ آن هم دشمنی که برنمی‌تابد وجود یک حکومت دمُکراتیک را در همسایگی خود حتی اگر آن دمُکراسی، خود نوپا باشد و در حال رفع ایرادات و ترمیمِ خود. "تزار ژُزف پوتین" اما قصد پایمال کردن همان نهال نورس را دارد تا مبادا روزی تناور شود و نمادی شود برای دیگر کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیرِ شوروی سابق!

⭕️مردمان اوکراین و بویژه رئیس‌جمهور منتخب آن‌ها تا همین جایِ کار با مقاومت و ایستادگی‌های خود در مقابله با اشغالگران روسی که برای "خاموش کردن چراغ دمکراسی"شان آمده‌اند، نشان داده‌اند هم‌چنان در سر، سودای ایستادن دارند بر پای دمُکراسی خود؛ و برای حفظ تمامیت کشور، "سر" به پایِ وطن می‌دهند تا هر دو را یک‌جا حفظ نمایند و پایدار بدارند برای خود و نسل‌های پس از خود.

این همان رئیس‌جمهوری‌ست که این روزها رسانه‌های حکومتی و بویژه طرفداران حکومت در فضای مجازی، به تحقیر او برآمده و می‌آیند و او را "رئیس‌جمهور دلقکِ دستپخت دمکراسی" می‌نامند!! در دنیای حقیقی، او که در قالب کُمدین، روزگاری به مردمان شادی می‌بخشید؛ در این روزهای سخت‌تر از زهر، اما "در قامت رئیس‌جمهور مُنتخب" با ایستادگی‌های منحصر بفرد خود تا این‌جا درس اساسی داده است نه تنها به این "مدعیانِ پروپاگاندای پوتینی"، بلکه درس بزرگی داده است به حاکمان فاسد جهانی اعم از حاکمان مُستبد دام‌العمر مدعی دانایی، و تمامیِ آن مدعیان خودبزرگ بین در غرب و شرقِ جهان.

سوای از این که سرنوشت این تهاجم هولناکِ ویران‌گر به چه سرانجامی برسد، این دو پرده از نمایش مردمان اوکراین برای دیگر ملت‌هایی که دستیابی به دمُکراسی و ایستادنِ به پای آن را هم‌زمان با حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، در صدر خواسته‌های خود قرار داده باشند؛ هم‌چنان اما الهام‌بخش خواهد بود برای آنان.

نبشته‌ی: اسفنداد ایرانیاد
🇺🇦
@cafe_andishe95
VID-20240910-WA0026.mp4
8.8 MB
📺بازنمایی شهر در سینمای قبل انقلاب🎥

🏢انقلاب 57 انقلاب علیه شهر


علیه مدنیت مدرن

@cafe_andishe95
🔆ولتر میگوید در عصری زندگی میکنیم که خرد هر روز بیشتر از روز پیش هم در کاخ های مجلل بزرگان مهمان است و هم در فروشگاه های شهروندان و حجرۀ بازرگانان. این پیشرفت توقف ناپذیر است و سرانجام میوه های خرد خواهند رسید و باید هم برسند. احترام به گذشته و سنت نباید مانع چیدن این میوه ها شود، زیرا قانون اساسی جهان عقلی این است که

💡این جهان تنها هنگامی وجود پیدا میکند و مستقر میشود که هر روز آن را از نو بیافرینیم.


«زمان های گذشته چنان اند که گویی هرگز وجود نداشته اند. همیشه ضروری است که از نقطه ای که در آن ایستاده ایم و ملت ها بدان رسیده اند آغاز کنیم.»


این گفته برخاسته از اندیشه‌هایی است که فقط ولتر می‌توانست آن را با چنین ایجاز و وضوحی بیان کند. این جمله گویای تمام اعتقادات و گرایش‌های عقلی عصر روشنگری است

یدالله موقن

@cafe_andishe95
📖📍همه ی دانشمندان دنیا خودپرستی را مذموم، و غیرپرستی و شفقت را مستحسن شمرده اند. نیچه به خلاف همه، خودپرستی را حق دانسته و شفقت را ضعف نفس و عیب پنداشته است.
ما راجع به این موضوع باید صحبت كنیم كه آیا واقعاً شفقت، ضعف نفس است یا نه؟ این خودش یك مطلبی است.

از رأی داروین، نیچه كوشش در بقا را پذیرفته و آن را به معنی تنازع گرفته و آنچه را دیگران نتیجه ی فاسد رأی داروین شمرده اند او درست پنداشته كه افراد با یكدیگر در كشمكش باشند و تحصیل توانایی كنند تا غلبه یابند.

عموم خیرخواهان عالم انسانیت، رعایت حال اكثر را واجب شمرده و مدار امر دنیا را بر صلاح حال عامّه قرار داده اند. نیچه جمعیت اكثر را خوار پنداشته، جماعت قلیل یعنی خواص را ذی حق شمرده است و بس.

بنیاد فكر نیچه این است كه شخص باید هرچه بیشتر توانا شود و زندگانی اش پر حدّت و خوشتر و «من» یعنی نفسش شكفته تر و نیرومندتر و از تمایلات و تقاضای نفس برخوردارتر باشد.


📘سیر حکمت در اروپا-محمد علی فروغی-متفکر لیبرال📕
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
مسئولین حکومتی می‌گویند شما نباید زیاد نان بخورید وگرنه چاق می‌شوید. اما آنها می‌گویند شما گوشت هم نباید زیاد بخورید، چون این هم باعث چاقی‌تان می‌شود، اما گرگها را در نظر بگیرید آنها گوشت می‌خورند و شما هیچ گرگ چاقی نمی‌بینید، اما شاید مسئولین محترم بگویند…
مقامات شوروی مدام ادعا می‌کنند که اوضاع در شوروی بسیار خوب و عالی است اما در کمال تعجب به جای این که غربی‌ها به کشور آباد ما پناهنده شوند این ماییم که از کشور آبادمان به ممالک خرابۀ آنها پناهنده می‌شویم. واقعاً چه کار عجیبی ما انجام می‌دهیم! ناسلامتی ما در کشورمان بیکاری نداریم! آپارتمانهای‌مان ارزان است! خدمات پزشکی‌مان مفت و مجانی است! و مردم رفتار رفیقانه و دوستانه‌ای با یکدیگر دارند!

📚📖شوروی ضد شوروی، ولادیمیر واینوویچ، ترجمه بیژن اشتری
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔱 کسانی که به خیابان‌ها آمده بودند، پیش از این هیچ‌وقت چنین کاری نکرده بودند، در آشپزخانه‌های گرمشان می‌نشستند و از محرومیت‌هایشان می‌گفتند. اما حالا بیرون آمده بودند... 📚📖 سرانجام انسان طرازنوین، سوتلانا الکسیویچ ترجمه مهشید معیری و موسی غنی‌نژاد @cafe_andishe95
⚜️ جامعه با اینکه مدت‌ها تلفات سنگینی داده و دهانش بسته شده و کلیتش از هم گسسته ، آهسته‌ آهسته صبرش لبریز شده است. حالا که دگرگونی‌ها در کشورهای همسایه تلنگری به او زده و ناکارامدی حکومت در حل مشکلات روزافزون بیزارش کرده ، به مرور زمان از خواب غفلت و بی‌خبری برخاسته است. مردم کم‌ کم توجه بیشتری به مسائل عمومی نشان می‌دهند، به دنبال اطلاعات و اخبار درست می‌روند و ترسشان از بیان عقایدشان می‌ریزد.

📚📖نامه‌های سرگشاده، واتسلاف هاول ترجمه احسان کیانی‌خواه
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️جمهوری‌خواهی در ایران یعنی نظریه آشوب

- بستری که اصلاح‌طلبان برای جریان‌های تجزیه‌طلب می‌گسترانند، شرایط اپوزیسیون پس از اجرای تاکتیکهای سیاسی و انتخاباتی خامنه‌ای، تهدیدهای ژئوپلتیک که متوجه ایران است و وضعیت کنونی باندهای تجزیه‌طلب، از دیگر موارد مطرح شده در گفتگو با حجت کلاشی هستند.


@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای مهسا امینی همچنان زنده است و راه همه قهرمانان جاویدنام وطن که جان خود را برای آزادی و سربلندی ایران فدا کردند، ادامه دارد.

نام پرافتخارشان را با صدای رسا فریاد بزنید؛ داستان شجاعت‌شان را به اشتراک بگذارید؛ یاور خانواده‌های دلیرشان باشید؛ و دوشادوش هم در برابر رژیم جمهوری اسلامی بایستید. ما با هم قوی‌تریم.

#مهسا_امینی

Mahsa Amini's voice lives on, and the path of all the immortal heroes of our homeland, who sacrificed their lives for the freedom and dignity of Iran, continues.

Shout their eternal names. Share their stories of courage. Stand by their brave families. Stand shoulder to shoulder against the Islamic Republic regime. Together, we are stronger.

#MahsaAmini

@OfficialRezaPahlavi
لیبراسیون/لیبرالیسم
🗽اگر جامعه‌ای می‌خواهد آزاد باشد حکومت آن باید مهارشده و کنترل شده باشد. 📌در یک نظام اجتماعی مناسب و شایسته، هر فردی از لحاظ قانونی آزاد است هر کاری که دوست دارد را انجام دهد (به شرط آنکه به حقوق دیگران تجاوز نکند)، در حالی که هر مقام حکومتی باید تنها در چهارچوب…
💎 هر اندازه درجه تمدن بشر بیشتر باشد، نیاز او به حکومت کمتر است؛ زیرا چنین مردمی شایستگی اداره امور خود را بیشتر دارند و بهتر می‌توانند خود را اداره کنند.

📚📖 حقوق بشر؛ برگ پر ماجرایی از انقلاب کبیر فرانسه، توماس پین ترجمه اسدالله مبشری
@cafe_andishe95
📍دفاع از حقوق مالکیت به معنای دفاع از ثروت‌های نامشروع نیست. دفاع از اصول حقوق مالکیت به معنی مصون کردن اغنیا از بازپرسی در برابر راه‌های به دست‌آوردن اموالشان نیست بلکه کاملاً برعکس، داده‌ها و اطلاعات تجربی نشان می‌دهد که این جامعه است که از حقوق مالکیت بیشترین سود را می‌برد نه ثروتمندان، اگر حقوق مالکیت شفاف نبوده یا محترم شمرده نشوند، این فقرا هستند که ممکن است خیلی راحت همه هست و نیست خود را از دست بدهند. زیرا افرادی که دارای قدرت سیاسی هستند یا ارتباطات مناسبی با حاکمان محلی دارند، می‌توانند با زدوبند و اعمال نفوذ نامشروع دارایی‌های اندک آن‌ها را تصاحب کنند.
اطمینان از پابرجایی و استحکام حقوق مالکیت، سرمایه‎‌گذاران داخلی و خارجی را به سرمایه‌گذاری تشویق می‌کند و افزایش سرمایه‌گذاری هم باعث کاهش نرخ بیکاری و افزایش تولیدات اقتصادی می‌شود که به معنای افزایش قدرت خرید مردم است و فقرا از این دو به مراتب بیشتر سود می‌کنند.

📚📖در دفاع از سرمایه‌داری، یوهان نوربرگ ترجمه سعید نوروزی و طاهر نوروزی
@cafe_andishe95
📕در کشور من فقر وجود ندارد. تعداد انگشت‌شماری گوشه‌ی مملکت من و کنار خیابان گدایی می‌کنند، اما فاقد اعتبار و قدرت درونی و حق اخلاقی ویژهٔ گدایان حقیقی‌اند. در مملکت من هیچ‌کس چوب کبریت را چهار قسمت نمی‌کند، هیچ‌کس دانه‌های نمک را نمی‌شمرد، وانگهی، امروز روز چهار قسمت کردن چوب کبریت بی‌معنی است، چون همین‌طوری‌اش هم از هر سه تا چوب کبریت به ندرت یکی‌اش بگیرد.

📍فقر معاصر ما مثل شیشه شفاف و مثل هوا نامرئی است. فقر ما صف‌های یک کیلومتری، تنه زدن‌های مدام، مقام‌های رسمی بدخواه، تأخیر بی‌دلیل قطارها، قطع جریان آب به دلیل بروز فاجعه یا کم‌آبی، تعطیل شدن نامنتظر یک مغازه، همسایه عصبانی، روزنامه‌های دروغگو، تلویزیونی که به جای پخش رویدادهای ورزشی سخنرانی‌های چندساعته پخش می‌کند، عضو شدن اجباری در حزب، ماشین لباسشوییِ خراب خریداری شده از فروشگاهی دولتی است که اجناسش را به دلار می‌فروشد، زندگی یکنواخت خالی از امید، شهرهای تاریخی رو به زوال، خالی شدن شهرستان‌ها و مسموم شدن آب رودخانه‌هاست.

فقر ما موهبت حکومتی توتالیتر است که در سایهٔ لطفش زندگی می‌کنیم.


📖محشر صغرا. تادئوش کونویتسکی
مترجم فروغ پوریاوری-نشر ثالث📚

کونویتسکی در این رمان به وضعیت اجتماعی لهستان تحت حکومت توتالیتر کمونیستی ؛قبل از فروپاشی بلوک شرق می پردازد
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚یکی از مهم‌ترین نوشته‌های تاریخ فلسفه سیاسی، دو رساله در باب حکومت جان لاک است. در این کتاب لاک به ما می‌گوید چه نوع حکومتی عادلانه است.

📐جان لاک در عین اینکه حامی محدودیت قدرت و اندازه دولت بود، وجود آن را برای محافظت از جان، مال، آزادی و حل تعارضات ضروری می‌دانست.

🎥در این ویدئو با وظیفه‌های دولت از دیدگاه جان لاک آشنا می‌شویم
@cafe_andishe95
فردا با پیام مردم ایران در اجلاس سالانه «شورای اسرائیلی آمریکایی» سخنرانی خواهم کرد.

جمعه‌شب ۳۰ شهریور به وقت ایران

Tomorrow I will address the IAC Summit with a message from the people of Iran.

As the Islamic Republic wages war on Iran, Israel, the U.S., and the Arab world, we face a historic struggle against evil. We are on the precipice of history and it’s time to act.

@OfficialRezaPahlavi
⚠️ضعف حاکمیت قانون در ایران◼️

ضعف حاکمبت قانون در ایران دلایل متعددی دارد که می‌توان آن‌ها را به دسته‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی تقسیم کرد.:

1. ساختار سیاسی متمرکز و غیر شفاف:

در ایران، تمرکز قدرت در دست نهادهای خاص و غیر شفاف بودن تصمیم‌گیری‌های سیاسی منجر به تضعیف حاکمیت قانون شده است. نهادهایی مانند شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و رهبری قدرت‌های فوق‌العاده‌ای دارند که گاهی اوقات مستقل از دیگر قوا عمل می‌کنند.

عدم شفافیت در ساختار قدرت باعث می‌شود که برخی قوانین و مقررات تنها در ظاهر وضع شده و در عمل به‌طور کامل اجرا نشوند یا اجرایشان تحت تأثیر منافع خاص باشد.

2. فساد گسترده و ریشه‌دار:

فساد در سطوح مختلف دولتی و اقتصادی به تضعیف حاکمیت قانون کمک کرده است. وقتی فساد در نهادهای دولتی و قضایی وجود دارد، اجرای قانون به‌طور ناعادلانه و گزینشی صورت می‌گیرد.

افراد و گروه‌هایی که به قدرت سیاسی و اقتصادی دسترسی دارند، می‌توانند از اجرای قانون فرار کنند یا آن را به نفع خود تغییر دهند.

3. نبود استقلال قضایی:

قوه قضاییه در ایران استقلال کافی از نهادهای سیاسی ندارد. این عدم استقلال باعث می‌شود که دستگاه قضایی نتواند به‌طور مستقل و بی‌طرفانه عمل کند، به ویژه در پرونده‌های سیاسی یا مواردی که منافع نخبگان سیاسی و اقتصادی در میان است.

مداخلات سیاسی در روندهای قضایی باعث می‌شود که عدالت در اجرای قانون خدشه‌دار شود.

4. نبود شفافیت در فرآیند قانون‌گذاری:

فرآیند قانون‌گذاری در ایران گاهی اوقات غیرشفاف و پیچیده است. نهادهای مختلف مانند مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام در تصویب و اصلاح قوانین دخیل هستند، که این ساختار می‌تواند منجر به پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات شود.

گاهی اوقات قوانینی وضع می‌شود که در تضاد با حقوق شهروندان یا اصول حقوق بشر قرار دارند و این خود باعث کاهش اعتماد عمومی به قانون می‌شود.

5. تفسیرهای متفاوت از قانون اساسی:

قانون اساسی ایران به‌گونه‌ای تدوین شده که تفسیرهای متفاوتی از آن وجود دارد. برخی از اصول قانون اساسی، به‌ویژه در رابطه با حقوق فردی و اجتماعی، به شکل کلی بیان شده‌اند و این باعث شده که مجریان قانون تفاسیر متفاوتی از آن داشته باشند.

در نتیجه، این تفسیرهای متفاوت و گاه متناقض می‌تواند منجر به عدم اجرای یکنواخت قانون در سراسر کشور شود.

6. موانع اقتصادی:

مشکلات اقتصادی مانند تورم، بیکاری و فساد اقتصادی نیز به تضعیف حاکمیت قانون کمک کرده‌اند. بحران‌های اقتصادی اغلب باعث می‌شوند که اجرای قانون به شکل مؤثر صورت نگیرد یا نادیده گرفته شود. در چنین شرایطی، برخی از گروه‌های قدرتمند می‌توانند از نارضایتی اقتصادی برای تقویت نفوذ و سلطه خود استفاده کنند.

7. ضعف در نهادهای نظارتی و بازرسی:

نهادهای نظارتی و بازرسی در ایران اغلب ضعیف و ناکارآمد هستند. این نهادها که وظیفه نظارت بر اجرای قانون را دارند، به‌خوبی عمل نمی‌کنند و گاهی اوقات تحت نفوذ قدرت‌های سیاسی و اقتصادی قرار می‌گیرند.

8. فقدان فرهنگ قانونی قوی:

در برخی بخش‌های جامعه ایران، فرهنگ عمومی پایبندی به قانون به شکل کافی رشد نکرده است. عدم آگاهی عمومی از حقوق و تکالیف قانونی، همچنین بی‌اعتمادی عمومی به سیستم قضایی و اجرایی، باعث کاهش احترام به قانون و نهادهای دولتی می‌شود.

نتیجه‌گیری:

مجموعه این عوامل، از تمرکز قدرت و فساد گرفته تا فقدان شفافیت و فرهنگ قانونی ضعیف، همگی به تضعیف حاکمیت قانون در ایران کمک کرده‌اند. برای تقویت حاکمیت قانون، اصلاحات عمیق در نهادهای سیاسی، اقتصادی و قضایی، همراه با تقویت نهادهای مدنی و ارتقای فرهنگ عمومی پایبندی به قانون ضروری است.
@cafe_andishe95
نویسنده این کتاب از اعضای حزب سوسیالیست متحد آلنده و از عناصر رده بالای اتحادیه‌های کارگری چپ گرا بوده است. بخش عمده کتاب به نقد دوران پینوشه اختصاص دارد، اما در فصل اول نویسنده به حقایق مهمی پیرامون سیاست اقتصادی فاجعه‌بار دولت آلنده اشاره می‌کند که می‌تواند یکی دیگر از ابراسطوره‌های پوچ چپ جهانی در دوران جنگ سرد را پیش چشم خوانندگان درهم شکسته و فروریزد.
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
نویسنده این کتاب از اعضای حزب سوسیالیست متحد آلنده و از عناصر رده بالای اتحادیه‌های کارگری چپ گرا بوده است. بخش عمده کتاب به نقد دوران پینوشه اختصاص دارد، اما در فصل اول نویسنده به حقایق مهمی پیرامون سیاست اقتصادی فاجعه‌بار دولت آلنده اشاره می‌کند که می‌تواند…
📄✍🏼هرالدو مونیز می گوید:
"در ابتدای دولت آلنده حقوق‌ها افزایش یافت و قیمت‌ها به شکل غیرواقعی پایین نگه داشته‌شد. از آنجا که قیمت کالاها در سطوح پایین ثابت بود، تقاضا افزایش یافت، سرمایه گذاری سقوط کرد، تولید کاهش یافت و مشاغل ورشکسته شدند... افراط گرایی در حال افزایش ائتلاف سیاسی حاکم و سوءمدیریت ناخوشایند اقتصاد و تورم شدید ( ۳۶۰ درصد در ۱۹۷۲ )، رشد بازار سیاه و افزایش فزاینده صفوف طولانی مصرف کنندگانی که مجبور بودند برای خرید در صف‌ها بایستند تا کالاهای کمیاب را با قیمت ثابت بخرند، انتقادهای بیش‌تری را باعث شد. به صورت خلاصه اقتصاد شیلی به شکل مارپیچ‌واری از کنترل خارج شد. ( صص ۵۹ و ۶۰ )

مونیز می گوید: " همراستا با برنامه اقتصادی آلنده یک بخش "مالکیت اجتماعی" ایجاد شد. پانصد کمپانی به بخش مالکیت اجتماعی منتقل شدند. از هشت تای آنها سلب مالکیت شد و از طریق قوه مجریه در بقیه مداخله شد. ( دولت رسما کنترل اجرایی شرکت را بدون انتقال مالکیت غصب کرد. ) بقیه کمپانی‌ها توسط دولت زیر قیمت بازار خریداری شدند." ( ص ۵۹ ) البته کار به همینجا محدود نمی‌ماند. مونیز اعتراف می‌کند که دولت قادر یا مایل به کنترل فعالیت های افسار گسیخته گروه‌های چپ افراطی که بعضا مسلح بوده و دست به اقدامات خشونت آمیز می‌زدند، نبود.
به علاوه کم کم کارگران بطور خودسر اقدام به تصرف کارخانه‌ها کرده و دولت هم این اقدام را مورد تایید قرار می‌داد. مونیز می گوید: "اوایل ۱۹۷۳ رئیس حزب سوسیالیست (حاکم) در بخش من دستور داد که فورا به کارخانه شلوار جین ال آس در نزدیک خانه‌ام در محله استاسیون سنترال سانتیاگو بروم. او گفت: "برو به مردم کمک کن." منظورش کارگران بود. "کارگران کارخانه رو تصرف کردن. اون‌ها خواهان راهنمایی ما هستن و به خصوص اسم تو رو بردن."" ( ص ۶۰)

موضوع بسیار مهمی که هیچ‌گاه چپگرایان و ضد امپریالیست‌ها در مورد دولت آلنده به شما نخواهند گفت آن است که دولت او اکثریت خیلی ضعیف و شکننده‌ای داشت که به او مشروعیت قانونی و دمکراتیک برای اهداف بلندپروازانه‌اش نظیر تغییر قانون اساسی و سلب مالکیت از صاحبان سرمایه را نمی‌داد. در انتخاباتی که آلنده با ۳۶/۶ درصد آرا پیروز شد، دو نامزد دیگر با گرایش‌های سیاسی و پایگاه اجتماعی نسبتا مشابه حضور داشتند: خورخه الساندرو رودریگز با گرایش لیبرال-محافظه‌کار که ۳۵/۸ درصد آرا را بدست آورد و رادومیرو تومیک با گرایش دمکرات مسیحی که ۲۷/۹ درصد آرا را کسب نمود. از آنجا که آلنده حد نصاب لازم را کسب نکرده بود، رئیس جمهور شدنش نیازمند یک رای اضافی از مجلس ملی شیلی بود که همراه با آرزوی پایبندی به قانون اساسی به او داده شد.

در چنین شرایطی در دمکراسی‌ها منتخبین یا دولت ائتلافی تشکیل می‌دهند و یا خیلی دست به عصا و با مراعات احزاب مخالف پیش می‌روند اما آلنده همچون رهبری برآمده از یک انقلاب مسالمت آمیز با نود درصد آرا رفتار می‌کرد و همین امر سرآغاز بحران سیاسی حاد، دو قطبی شدن خطرناک جامعه شیلی و در نهایت نابودی این دمکراسی ریشه دار در آمریکای لاتین گردید. در می ۱۹۷۳ دادگاه عالی شیلی به اتفاق آرا دولت آلنده را به دلیل نقض قانون اساسی و تصمیما نادرست قضایی محکوم کرد. در ۲۲ اوت ۱۹۷۳ مجلس ملی شیلی هم قطعنامه‌ای در ۷ بند علیه آلنده صادر کرد که شامل مواردی چون نقض قانون اساسی، تخطی از اصل تفکیک قوا، ایجاد انحصار در رادیو و تلویزیون، محدود کردن غیر قانونی مهاجرت و مسلح کردن هوادارانش می‌شد.
✍🏼توس تهماسبی
@cafe_andishe95
2024/09/30 19:23:02
Back to Top
HTML Embed Code: