🏮اشخاص مختلف دنیا را به صور مختلف میبینند، زیرا حواس ما، اگرچه به ظاهر یکی است، دنیا را متفاوت دریافت میکنند.
ما نمونه ای از این حقیقت را در معانی مبهم و نامحدود کلمات میبینیم. یک کلمه واحد ممکن است برای اشخاص مختلف معانی گوناگون در برداشته باشد...
بنابراین زبان قادر نیست که افکار دقیق ما را بیان کند، و این ناشی از آن است که حواس ما برای دریافت صحيح عالم نابسنده است.
⭐️از دانستن این حقیقت چه چیز نتیجه می شود؟ ضرورت تساهل و اغماض.
از آنجا که ما حداکثر قادریم که به امور محتمل پی ببریم نه به يقينيات، و از آنجا که حتی این امور محتمل را اشخاص مختلف به صورت های مختلف مشاهده میکنند، ما نباید عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم.
(( با یارانت به تعقل سخن بگوی، و نیز اجازه بده تا آنان تعقل کنند.))
📖جان لاک
هنری توماس
مترجم : فریدون بدره ای
صفحه : 354
@cafe_andishe95
ما نمونه ای از این حقیقت را در معانی مبهم و نامحدود کلمات میبینیم. یک کلمه واحد ممکن است برای اشخاص مختلف معانی گوناگون در برداشته باشد...
بنابراین زبان قادر نیست که افکار دقیق ما را بیان کند، و این ناشی از آن است که حواس ما برای دریافت صحيح عالم نابسنده است.
⭐️از دانستن این حقیقت چه چیز نتیجه می شود؟ ضرورت تساهل و اغماض.
از آنجا که ما حداکثر قادریم که به امور محتمل پی ببریم نه به يقينيات، و از آنجا که حتی این امور محتمل را اشخاص مختلف به صورت های مختلف مشاهده میکنند، ما نباید عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم.
(( با یارانت به تعقل سخن بگوی، و نیز اجازه بده تا آنان تعقل کنند.))
📖جان لاک
هنری توماس
مترجم : فریدون بدره ای
صفحه : 354
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
[email protected]
🎬هفت سال در تبت
Seven Years in Tibet
محصول 1997
🎭کارگردان ژان ژاک آنوی
معرفی فیلم
🔻نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی ژان-ژاک آنو و بر پایهٔ کتابی با همین نام نوشتهٔ هاینریش هارر ساخته شد. هارر، کوهنورد اتریشی، تجربیات خود از تبت را بین سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۵۱ در این کتاب نوشتهاست.
در کشاکش داستان واقعی (همانگونه که از عنوان فیلم برمیآید) پس از ورود آنها به تبت آغاز میشود و البته با خوشآمد نامطمئنی که آنها در یک تمدن ایزوله و صلحطلب مییابند. از لحظه نخستین حضور «دالاییلاما»، فیلم جذابیتبیشتری پیدا میکند.
او در جانپناه قصر خود در »لهاسا« ایستاده است و مجذوب غریبههایی میشود که پا در پادشاهیاش گذاشتهاند،
به کشتار و تجاوز ارتش سرخ چین و کمونیستهای طرفدار مائو می پردازد.
بیش از یک ملیون نفر تبتی بی آزار توسط مائو سلاخی شدند!به سرزمینشان تجاوز شد و تا کنون در اشغال و خفقان به سر میبرند.
@cafe_andishe95
Seven Years in Tibet
محصول 1997
🎭کارگردان ژان ژاک آنوی
معرفی فیلم
🔻نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی ژان-ژاک آنو و بر پایهٔ کتابی با همین نام نوشتهٔ هاینریش هارر ساخته شد. هارر، کوهنورد اتریشی، تجربیات خود از تبت را بین سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۵۱ در این کتاب نوشتهاست.
در کشاکش داستان واقعی (همانگونه که از عنوان فیلم برمیآید) پس از ورود آنها به تبت آغاز میشود و البته با خوشآمد نامطمئنی که آنها در یک تمدن ایزوله و صلحطلب مییابند. از لحظه نخستین حضور «دالاییلاما»، فیلم جذابیتبیشتری پیدا میکند.
او در جانپناه قصر خود در »لهاسا« ایستاده است و مجذوب غریبههایی میشود که پا در پادشاهیاش گذاشتهاند،
به کشتار و تجاوز ارتش سرخ چین و کمونیستهای طرفدار مائو می پردازد.
بیش از یک ملیون نفر تبتی بی آزار توسط مائو سلاخی شدند!به سرزمینشان تجاوز شد و تا کنون در اشغال و خفقان به سر میبرند.
@cafe_andishe95
🟥جنایات سرخ در تبت🚩
در طی هفت سال ابتدایی تسلط چین کمونیستی بر تبت (از 1950 تا اوایل دهه 1960)، جنایات و نارساییهای متعددی به وقوع پیوست که به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر، سرکوب فرهنگی و مذهبی، و اقدامات نظامی قابل توجه بود. برخی از این جنایات عبارتند از:
1. سرکوب مذهبی: دولت چین به شدت به کنترل و سرکوب مذهب بخصوص بودیسم در تبت پرداخت. معابد و دلاوزهای بودایی تخریب شدند و راهبان و پیروان مذهبی تحت فشار و سرکوب قرار گرفتند.
2. خلق و تحمیل تغییرات فرهنگی: تلاش برای تحمیل فرهنگ چینی و حذف عناصر فرهنگی و مذهبی تبت. زبان و شیوه زندگی بومی مردم تبت تحت فشار قرار گرفت.
3. تبعید و دستگیری رهبران مذهبی: بسیاری از رهبران مذهبی تبت، شامل دالایی لاما، به تبعید Forced exile یا تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
4. اقدامات نظامی: در روند تسلط بر تبت، دولت چین به استفاده از نیروهای نظامی و خشونت برای فرونشاندن مقاومت مردم تبت روی آورد. این اقدامات شامل بمباران و حملات نظامی به مناطقی بود که در آنها اعتراضاتی شکل میگرفت.
5. نقض حقوق بشر: مردم تبت با نقضهای جدی حقوق بشر مواجه شدند، از جمله دستگیریهای غیرقانونی، شکنجه و سوءاستفاده از زندانیان.
6. کار اجباری و نظام کار اجباری: برخی از مردم تبت به کار اجباری در پروژههای مختلف دولتی گمارده شدند.
این وضعیت در طول زمان تغییری نکرد و به رغم گزارشهای مختلف درباره نقض حقوق بشر در تبت، حکومت چین همچنان به سرکوب و کنترل منطقه ادامه داد.
@cafe_andishe95
در طی هفت سال ابتدایی تسلط چین کمونیستی بر تبت (از 1950 تا اوایل دهه 1960)، جنایات و نارساییهای متعددی به وقوع پیوست که به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر، سرکوب فرهنگی و مذهبی، و اقدامات نظامی قابل توجه بود. برخی از این جنایات عبارتند از:
1. سرکوب مذهبی: دولت چین به شدت به کنترل و سرکوب مذهب بخصوص بودیسم در تبت پرداخت. معابد و دلاوزهای بودایی تخریب شدند و راهبان و پیروان مذهبی تحت فشار و سرکوب قرار گرفتند.
2. خلق و تحمیل تغییرات فرهنگی: تلاش برای تحمیل فرهنگ چینی و حذف عناصر فرهنگی و مذهبی تبت. زبان و شیوه زندگی بومی مردم تبت تحت فشار قرار گرفت.
3. تبعید و دستگیری رهبران مذهبی: بسیاری از رهبران مذهبی تبت، شامل دالایی لاما، به تبعید Forced exile یا تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
4. اقدامات نظامی: در روند تسلط بر تبت، دولت چین به استفاده از نیروهای نظامی و خشونت برای فرونشاندن مقاومت مردم تبت روی آورد. این اقدامات شامل بمباران و حملات نظامی به مناطقی بود که در آنها اعتراضاتی شکل میگرفت.
5. نقض حقوق بشر: مردم تبت با نقضهای جدی حقوق بشر مواجه شدند، از جمله دستگیریهای غیرقانونی، شکنجه و سوءاستفاده از زندانیان.
6. کار اجباری و نظام کار اجباری: برخی از مردم تبت به کار اجباری در پروژههای مختلف دولتی گمارده شدند.
این وضعیت در طول زمان تغییری نکرد و به رغم گزارشهای مختلف درباره نقض حقوق بشر در تبت، حکومت چین همچنان به سرکوب و کنترل منطقه ادامه داد.
@cafe_andishe95
📄اسکندر در میان جوامع آریستوکراسی ایران چنان درجه ای از ادب و فرهنگ و اصالت کردار مشاهده کرده بود که کمتر در جوامع پرآشوب دموکراسی یونان به چشم می خورد. اسکندر با شگفتی و تحسین به طرز تشکیلاتی که شاهان بزرگ هخامنشی در کشور ایجاد کرده و آن را اداره میکردند مینگریست و نمی دانست که چگونه مقدونیهای خشن و بدوی می توانند به جای آن 《ایرانیان 》حکمرانان بنشینند!
سرانجام به این نتیجه رسید که تنها راه دوام دادن به فتوحات خود این است که نجیب زادگان ایرانی را با رهبری خود موافق سازد و از آنها در اداره امور مملکتی بهره گیرد.
بن مایه :
📘 تاریخ تمدن
🖌ویلیام جیمز دورانت ، بخش یونان باستان، فصل بیست و دوم
@cafe_andishe95
سرانجام به این نتیجه رسید که تنها راه دوام دادن به فتوحات خود این است که نجیب زادگان ایرانی را با رهبری خود موافق سازد و از آنها در اداره امور مملکتی بهره گیرد.
بن مایه :
📘 تاریخ تمدن
🖌ویلیام جیمز دورانت ، بخش یونان باستان، فصل بیست و دوم
@cafe_andishe95
مستند_فارسی_فاجعه_استالین_قسمت_سوم.mp4
192.2 MB
📽مستند فاجعه استالین🔺
🎞سه قسمت با دوبله فارسی
🎥مستند بسیار جالب درمورد ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی است که به مسائلی همچون انقلاب اکتبر 1917 روسیه و جنگ جهانی دوم نیز میپردازد
تصاویر و فیلمهای واقعی و رنگی شده از آن دوران نیز بر جذابیت این مستند افزوده است.
از کانال از کتاب
@cafe_andishe95
🎞سه قسمت با دوبله فارسی
🎥مستند بسیار جالب درمورد ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی است که به مسائلی همچون انقلاب اکتبر 1917 روسیه و جنگ جهانی دوم نیز میپردازد
تصاویر و فیلمهای واقعی و رنگی شده از آن دوران نیز بر جذابیت این مستند افزوده است.
از کانال از کتاب
@cafe_andishe95
بازدید محمدرضا شاه از پروژه شهرکهای خورشیدی
🌞
تصویر فوق مربوط به بازدید محمدرضا شاه پهلوی از پروژه ساخت ۲۰۰۰ آپارتمان با تامین حرارت خورشیدی در مشهد است که توسط "داریوش بوربور" طراحی شده بود.
در همان زمان خمینی این طرح را به باد تمسخر گرفته بود که مگر می شود از چیز خوشید چیز!گرفت( انرژی و نیرو خورشید)گرفت.
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95
🌞
تصویر فوق مربوط به بازدید محمدرضا شاه پهلوی از پروژه ساخت ۲۰۰۰ آپارتمان با تامین حرارت خورشیدی در مشهد است که توسط "داریوش بوربور" طراحی شده بود.
در همان زمان خمینی این طرح را به باد تمسخر گرفته بود که مگر می شود از چیز خوشید چیز!گرفت( انرژی و نیرو خورشید)گرفت.
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95
🎛جمعگرایی مشکلزای روسو مقدمه ای برای نفی حقوق مالکیت توسط مارکس.
🔻پیش از اینکه مارکس جمعگرا به مقابله با حقوق بشر مدرن در مالکیت بپردازد این روسو فیلسوف نیمه رمانتیک فرانسوی بود که تخم جهالت ضد حقوقی نفی مالکیت خصوصی را در دوره مدرن کاشت
پس می توان روسو را نیای راستین کمونیسم مارکس دانست و وجوه رمانتیک مشترک این دو را ارزیابی کرد،روسو میگوید:
«لازم است در این جا بگویم که نظرم این نیست که مالکیت خصوصی را به کلی نابود کنم. چون چنین چیزی غیر ممکن است، بلکه امیدوارم که آن را در تنگ ترین حصارها محصور کنم، برای آن اندازه و قاعده ای برقرار کنم، مانعی بر سر راه گسترش آن قرار دهم تا آن را مهار کند و برای همیشه تحت انقیاد مالکیت عمومی قرار دهد. در یک کلمه به همان اندازه که میل دارم مالکیت عمومی گسترده و نیرومند باشد، آرزو دارم که مالکیت خصوصی تا آن جا که امکان دارد به همان نسبت محدود و ضعیف باشد. به همین دلیل است که از قرار دادن بسیاری از چیزها در محدوده این مالکیت اجتناب میکنم، چیزهایی که دارنده آن اختیاری بی چون و چرا بر آن چیزها خواهد داشت، مثل پول که به راحتی می توان آن را از چشم بازرسی عمومی پنهان نگه داشت.»روسو ۱۷۷۸
==========
🔼در این متن به وضوح مشخص است ایده رمانتیک و ضد مدرن روسو چگونه در تزهای ضد حقوق مدرن مارکس استمرار داشت.
اشتباه بزرگ این رمانتیکها این بود که درک درستی از حکومت قانون نداشتند.
هم مارکس هم روسو نمی فهمیدند که اثرات مخرب سو استفاده از مالکیت را باید با نظام قانونی کنترل کرد و نه با تحدید و تعدی و سرقت اموال مردم!
قانون صحیح حقوق بشری باید مانع شود تا فرد ثروتمند و مالک حق غیر را پایمال کند همچنان که فرد غیر مالک هم حق دزدی از کار و پایمال کردن حق صاحبکار را ندارد.
این بازگشتی ارتجاعی و رمانتیک به پیش مدرن است
این اشتباه مثل این است که برای جلوگیری از قتل با چاقو به جای ایجاد نظام قانون و مجری و قضاوت درست قانونی و آموزش و فرهنگ سازی و..تولید و ساخت و داشتن خود چاقو را ممنوع کنیم!
@cafe_andishe95
🔻پیش از اینکه مارکس جمعگرا به مقابله با حقوق بشر مدرن در مالکیت بپردازد این روسو فیلسوف نیمه رمانتیک فرانسوی بود که تخم جهالت ضد حقوقی نفی مالکیت خصوصی را در دوره مدرن کاشت
پس می توان روسو را نیای راستین کمونیسم مارکس دانست و وجوه رمانتیک مشترک این دو را ارزیابی کرد،روسو میگوید:
«لازم است در این جا بگویم که نظرم این نیست که مالکیت خصوصی را به کلی نابود کنم. چون چنین چیزی غیر ممکن است، بلکه امیدوارم که آن را در تنگ ترین حصارها محصور کنم، برای آن اندازه و قاعده ای برقرار کنم، مانعی بر سر راه گسترش آن قرار دهم تا آن را مهار کند و برای همیشه تحت انقیاد مالکیت عمومی قرار دهد. در یک کلمه به همان اندازه که میل دارم مالکیت عمومی گسترده و نیرومند باشد، آرزو دارم که مالکیت خصوصی تا آن جا که امکان دارد به همان نسبت محدود و ضعیف باشد. به همین دلیل است که از قرار دادن بسیاری از چیزها در محدوده این مالکیت اجتناب میکنم، چیزهایی که دارنده آن اختیاری بی چون و چرا بر آن چیزها خواهد داشت، مثل پول که به راحتی می توان آن را از چشم بازرسی عمومی پنهان نگه داشت.»روسو ۱۷۷۸
==========
🔼در این متن به وضوح مشخص است ایده رمانتیک و ضد مدرن روسو چگونه در تزهای ضد حقوق مدرن مارکس استمرار داشت.
اشتباه بزرگ این رمانتیکها این بود که درک درستی از حکومت قانون نداشتند.
هم مارکس هم روسو نمی فهمیدند که اثرات مخرب سو استفاده از مالکیت را باید با نظام قانونی کنترل کرد و نه با تحدید و تعدی و سرقت اموال مردم!
قانون صحیح حقوق بشری باید مانع شود تا فرد ثروتمند و مالک حق غیر را پایمال کند همچنان که فرد غیر مالک هم حق دزدی از کار و پایمال کردن حق صاحبکار را ندارد.
این بازگشتی ارتجاعی و رمانتیک به پیش مدرن است
این اشتباه مثل این است که برای جلوگیری از قتل با چاقو به جای ایجاد نظام قانون و مجری و قضاوت درست قانونی و آموزش و فرهنگ سازی و..تولید و ساخت و داشتن خود چاقو را ممنوع کنیم!
@cafe_andishe95
🚩▪️ترور شخصیت، میراث شوم چپ ایرانی....؛
شروع اندیشهٔ ترور شخصیت مخالفان بهطور سیستماتیک را باید از شهریور ۲۰ و تشکیل حزب تودهٔ ایران دانست. حزب توده که توسط بقایای گروه ۵۳ نفر تشکیل شده بود را میتوان منسجمترین و بزرگترین حزب کمونیستی خاورمیانه دانست. اصول سازمانی و تشکیلات بوروکراتیک در این حزب بهشدت قوی و قدرت بسیج تودهها را بهطور زیادی دارا بود. این حزب برای تبلیغ و نشر اندیشههای خویش چندین و چند روزنامه تٲسیس نمود. از جمله روزنامهٔ مردم و دنیا. نشریهٔ دنیا بیشتر به مسائل تئوریک حزب میپرداخت و روزنامهٔ مردم راهی برای ارتباط با تودهها بود از همان بدو شکلگیری حزب و شروع به کار، فحاشیها و ناسزاهای آن نثار تمام شخصیتهای ملّی و غیرملّی شد از قوام و مصدق و محمدرضاشاه گرفته تا سیدضیا و جمال امامی و مسعودی و .... تقریباً شخصیتی نبود که از حملههای این حزب در امان مانده باشد تنها استثنا اعضا و سمپاتهای حزب بودند آن هم تا زمانی که در موضعگیریهایشان زاویهای با نظر شورای مرکزی حزب پیدا نکرده باشند.
به دنبال غائلهٔ آذربایجان و دستور مستقیم شوروی به اعضای حزب مبنی برحمایت از فرقهٔ جداییطلب پیشهوری ( جهانشاهلو، ۱۰۸:۱۳۸۸) بعضی از اعضای اصلی از حزب بنا بر علایق میهنپرستی خویش جدا شده و از این عمل آنها اعلام برائت نمودند. مهمترینشان خلیل ملکی بود تا پیش از آن ملکی از دید تودهایها رفیق و همسنگر و مبارز راه آزادی بود ولی به یکباره تبدیل به عامل امپریالیست و دشمن شد و حزب در بیانیهای وی را جاسوس انگلیس خواند طبری دربارهٔ ملکی چنین گفت:
«ملکی جاسوس و خائنی است که سرانجام به زبالهدان تاریخ افتاد». در همین باره و حملهٔ بیامان تودهایها به ملکی، وی بیان میدارد رنج و شکنجهٔ روحیای که همرزمان سابق من (تودهایها) بر من تحمیل کردهاند خیلی کشندهتر از شکنجههای جسمانیای است که در زندان به من دادهاند و یا میتوانند بدهند. (پیشداد و کاتوزیان ۵۰۸-۵۰۹) حزب با دیگر انشعابکنندگان هم همین رویه را در پیش گرفت و شخصیت آنها را لجنمال نمود. البته یادآوری این نکته لازم است که ایدئولوژی رسمی حزب توده ماركسیم-لننيسم بود و بر اساس آموزههای لنین، ترور سیاسی مخالفین نهتنها درست بلکه لازم است.
لنین دربارهٔ نقد و شیوهٔ آن میگوید زبان بخشهای نقدشده میباید در خواننده نسبت به کسانی که به اینگونه اقدامات دست میزنند نفرت، دلزدگی و خشم برانگیزاند این زبان برای متقاعد کردن نیست، میخواهد صف دشمن را از هم بپاشاند نمیخواهد خطای مخالفان را اصلاح کند، میخواهد آنان را نابود و زمین را از لوث وجودشان پاک کند. سرشت این زبان چنان است که بدترین اندیشهها و بدترین شک و تردیدها نسبت به مخالفان را در خواننده برمیانگیزاند.
(لنین مجموعه آثار جلد ۱۲، صص ۴۲۴-۴۲۵)
برشی از مقالهٔ ترور شخصیت، میراث شوم چپ ایرانی....
✍️ بهروز حسینی-از کتاب
@cafe_andishe95
شروع اندیشهٔ ترور شخصیت مخالفان بهطور سیستماتیک را باید از شهریور ۲۰ و تشکیل حزب تودهٔ ایران دانست. حزب توده که توسط بقایای گروه ۵۳ نفر تشکیل شده بود را میتوان منسجمترین و بزرگترین حزب کمونیستی خاورمیانه دانست. اصول سازمانی و تشکیلات بوروکراتیک در این حزب بهشدت قوی و قدرت بسیج تودهها را بهطور زیادی دارا بود. این حزب برای تبلیغ و نشر اندیشههای خویش چندین و چند روزنامه تٲسیس نمود. از جمله روزنامهٔ مردم و دنیا. نشریهٔ دنیا بیشتر به مسائل تئوریک حزب میپرداخت و روزنامهٔ مردم راهی برای ارتباط با تودهها بود از همان بدو شکلگیری حزب و شروع به کار، فحاشیها و ناسزاهای آن نثار تمام شخصیتهای ملّی و غیرملّی شد از قوام و مصدق و محمدرضاشاه گرفته تا سیدضیا و جمال امامی و مسعودی و .... تقریباً شخصیتی نبود که از حملههای این حزب در امان مانده باشد تنها استثنا اعضا و سمپاتهای حزب بودند آن هم تا زمانی که در موضعگیریهایشان زاویهای با نظر شورای مرکزی حزب پیدا نکرده باشند.
به دنبال غائلهٔ آذربایجان و دستور مستقیم شوروی به اعضای حزب مبنی برحمایت از فرقهٔ جداییطلب پیشهوری ( جهانشاهلو، ۱۰۸:۱۳۸۸) بعضی از اعضای اصلی از حزب بنا بر علایق میهنپرستی خویش جدا شده و از این عمل آنها اعلام برائت نمودند. مهمترینشان خلیل ملکی بود تا پیش از آن ملکی از دید تودهایها رفیق و همسنگر و مبارز راه آزادی بود ولی به یکباره تبدیل به عامل امپریالیست و دشمن شد و حزب در بیانیهای وی را جاسوس انگلیس خواند طبری دربارهٔ ملکی چنین گفت:
«ملکی جاسوس و خائنی است که سرانجام به زبالهدان تاریخ افتاد». در همین باره و حملهٔ بیامان تودهایها به ملکی، وی بیان میدارد رنج و شکنجهٔ روحیای که همرزمان سابق من (تودهایها) بر من تحمیل کردهاند خیلی کشندهتر از شکنجههای جسمانیای است که در زندان به من دادهاند و یا میتوانند بدهند. (پیشداد و کاتوزیان ۵۰۸-۵۰۹) حزب با دیگر انشعابکنندگان هم همین رویه را در پیش گرفت و شخصیت آنها را لجنمال نمود. البته یادآوری این نکته لازم است که ایدئولوژی رسمی حزب توده ماركسیم-لننيسم بود و بر اساس آموزههای لنین، ترور سیاسی مخالفین نهتنها درست بلکه لازم است.
لنین دربارهٔ نقد و شیوهٔ آن میگوید زبان بخشهای نقدشده میباید در خواننده نسبت به کسانی که به اینگونه اقدامات دست میزنند نفرت، دلزدگی و خشم برانگیزاند این زبان برای متقاعد کردن نیست، میخواهد صف دشمن را از هم بپاشاند نمیخواهد خطای مخالفان را اصلاح کند، میخواهد آنان را نابود و زمین را از لوث وجودشان پاک کند. سرشت این زبان چنان است که بدترین اندیشهها و بدترین شک و تردیدها نسبت به مخالفان را در خواننده برمیانگیزاند.
(لنین مجموعه آثار جلد ۱۲، صص ۴۲۴-۴۲۵)
برشی از مقالهٔ ترور شخصیت، میراث شوم چپ ایرانی....
✍️ بهروز حسینی-از کتاب
@cafe_andishe95
«به ما اجازه داده نمیشد هر فیلمی که میخواهیم در تلویزیون ببینیم. حتی حق نداشتیم به موسیقی کلاسیک، که مورد علاقهمان بود گوش بدهیم. مسئول تلویزیون،که همیشه یکی از هواداران چریکها بود، برای کل بند تعیین میکرد کدام برنامهها را ببینیم و کدام را نبینیم، او بود که در واقع به جای همهٔ ما تشخیص میداد و تکلیف تعیین میکرد….
تا بعد از انقلاب نفهمیده بودم که آزادی به نظر آنها، مقولهای لیبرالی است.
هیچ کس جرات نداشت آشکارا نسبت به آن نظم آهنین و بیربط حاکم بر بند تردید نشان داد.»
📕داد بیداد
جلد اول- ویدا حاجبی تبریزی-بهزاد مهرانی
🔻ویدا حاجبی چریک کمونیست( ۱۳۱۴ – ۱۳۹۵) با آشنایی با اندیشههای جنبش چریکی در آمریکای جنوبی در سالهای ۱۳۴۰ جذب اندیشههای آنها شد. او فعالیتهای سیاسی را در جنبش چریکی آمریکای لاتین در ونزوئلا آغاز کرد. بعدها به کوبا و الجزایر رفت و در فعالیتهای چریکهای چپ گرا در این کشورها شرکت داشت.در ایران او در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به فعالیت پرداخت
@cafe_andishe95
تا بعد از انقلاب نفهمیده بودم که آزادی به نظر آنها، مقولهای لیبرالی است.
هیچ کس جرات نداشت آشکارا نسبت به آن نظم آهنین و بیربط حاکم بر بند تردید نشان داد.»
📕داد بیداد
جلد اول- ویدا حاجبی تبریزی-بهزاد مهرانی
🔻ویدا حاجبی چریک کمونیست( ۱۳۱۴ – ۱۳۹۵) با آشنایی با اندیشههای جنبش چریکی در آمریکای جنوبی در سالهای ۱۳۴۰ جذب اندیشههای آنها شد. او فعالیتهای سیاسی را در جنبش چریکی آمریکای لاتین در ونزوئلا آغاز کرد. بعدها به کوبا و الجزایر رفت و در فعالیتهای چریکهای چپ گرا در این کشورها شرکت داشت.در ایران او در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به فعالیت پرداخت
@cafe_andishe95
🟥یک کلام، مَخلَصِ کلام:
"حقوق بشرِ موضعی، ساعتی و سلیقهای!
اندیشه "چپ" و "چپگرایان"(از هر نوعش) با موضوع حقوق بشر، نوع رفتار یک دولت یا رژیم با شهروندان و افراد جامعه_هرقدر ظالمانه_ کوچکترین مشکلی ندارد. اصولاً باید دانست که "چپگرایی" یک تفکر "سَلبی" است، بدین معنا که در اِزای نفیِ اندیشه راست و غیرِ خود (بخوانید محافظهکاری، کاپیتالیسم، جهانِ کشورهای آزاد ودموکراتیک و همه دستاوردهای دموکراسی) حاضرست با هرچیزی و هرکسی کنار بیاید، و ترسناکتر آنکه این جماعت خطرناک حاضرند با هر فرد یا عقیدهای که در این نوع نگرش رادیکال با آنها فصل مشترک دارد دستِ یاری و برادری بدهد: با حماس، طالبان، القاعده، حُکام مستبد غربستیز، دیکتاتورهای خونخوار مذهبی و ایدئولوژیک، اولیگارشهای فاسد، فاشیستها و... .
درست شبیه یک آدم لجباز و پرخاشجو که به هر قیمت و تحت هر شرایطی میداند که باید هماکنون و در لحظه، فلان "نهاد" ، "چیز" ، "امر" یا "شخص" را نابود کند و از میان بردارد؛ قاطعانه میداند چه چیزی را نمیخواهد، اما همزمان نمیداند بعد از این کار اصلاً چه میشود و باید چکار کند؛ تبعات و عواقب این از میان برداشتن و ویرانگری چیست و از همه مهمتر آلترناتیو (جایگزین یا بدیل) سیستم یا شخص قبلی چیست یا کیست!؟
اگر همین یک نکته به ظاهر ساده و پیشپاافتاده را درک کنیم به سرعت متوجه میشویم که چرا چپها در مقابل جنایات چین، روسیه، ج.ا، ونزوئلا، کره شمالی، کوبا و... به کلی خواب و بیتوجهند و نسبت به وقوع جنایت از سوی این دست دولتها کاملا ساکت؛ چنان که از سنگ و صخره صدا در میآید و به آسمان میرود و از این آرمانگرایانِ پریشانحال و خشمگین دریغ از یک آه و نیمنگاه!
معادله و منطق حاکم بر ذهن این جنزدگان حقیقتاً اینگونه است: فقط و فقط اینها و شبیه به اینان نباشند، حالا هر کس که میخواهد باشد و بماند!
ذکر مثال:
آمریکا / اسرائیل / استرالیا، فرانسه، ژاپن و.... نباشند؛ اما طالبان، دیکتاتوری جنایتکار چین و کشتار مسلمانان بیگناهِ اویغور، سرکوب و تجاوز نظامی پوتین به اوکراین، حکام جائر و مذهبی خاورمیانه، توحش القاعده، فقر مرگبار کوبا، فساد سیستماتیک ونزوئلا و.... به هر قیمت باشد!
خب چرا؟ چون فقط میدانند و مطمئنند که با غرب، کاپیتالیسم، دموکراسی، محافظهکاری و آزادی بیان و اندیشه میجنگند و نباید باشند؛ اما خودشان برای تخریب و حمله و سرکوب دیگری و مخالفان از همه این مواهب جهان غرب و ابزارهای دموکراتیک برای پاشاندن لجنشان به همه جا نهایت استفاده را میبرند!
البته بخش اعظم این کارها یا از سر بیکاری و بیهیجانی است یا شوآف و یا از همه خطرناک تر از سر نادانی و حماقت!
🔺پینوشت: باور کنید اگر رژیم اسرائیل یک حکومت "چپگرا" بود و من به عنوان معترض کوچکترین سخنی درباره جنایات دولت یهود علیه مردم بیگناه غزه و فلسطين به زبان میآوردم با تهدید و فحاشی بیچارهام میکردند و البته خودشان هم در چنین لحظاتی یا خواب و گیج بودند، و یا بیهوش و کور و کر.
خلاصه که: "مُشت نمونه خروار است
✍🏼رضیالدین طبیب
@cafe_andishe95
"حقوق بشرِ موضعی، ساعتی و سلیقهای!
اندیشه "چپ" و "چپگرایان"(از هر نوعش) با موضوع حقوق بشر، نوع رفتار یک دولت یا رژیم با شهروندان و افراد جامعه_هرقدر ظالمانه_ کوچکترین مشکلی ندارد. اصولاً باید دانست که "چپگرایی" یک تفکر "سَلبی" است، بدین معنا که در اِزای نفیِ اندیشه راست و غیرِ خود (بخوانید محافظهکاری، کاپیتالیسم، جهانِ کشورهای آزاد ودموکراتیک و همه دستاوردهای دموکراسی) حاضرست با هرچیزی و هرکسی کنار بیاید، و ترسناکتر آنکه این جماعت خطرناک حاضرند با هر فرد یا عقیدهای که در این نوع نگرش رادیکال با آنها فصل مشترک دارد دستِ یاری و برادری بدهد: با حماس، طالبان، القاعده، حُکام مستبد غربستیز، دیکتاتورهای خونخوار مذهبی و ایدئولوژیک، اولیگارشهای فاسد، فاشیستها و... .
درست شبیه یک آدم لجباز و پرخاشجو که به هر قیمت و تحت هر شرایطی میداند که باید هماکنون و در لحظه، فلان "نهاد" ، "چیز" ، "امر" یا "شخص" را نابود کند و از میان بردارد؛ قاطعانه میداند چه چیزی را نمیخواهد، اما همزمان نمیداند بعد از این کار اصلاً چه میشود و باید چکار کند؛ تبعات و عواقب این از میان برداشتن و ویرانگری چیست و از همه مهمتر آلترناتیو (جایگزین یا بدیل) سیستم یا شخص قبلی چیست یا کیست!؟
اگر همین یک نکته به ظاهر ساده و پیشپاافتاده را درک کنیم به سرعت متوجه میشویم که چرا چپها در مقابل جنایات چین، روسیه، ج.ا، ونزوئلا، کره شمالی، کوبا و... به کلی خواب و بیتوجهند و نسبت به وقوع جنایت از سوی این دست دولتها کاملا ساکت؛ چنان که از سنگ و صخره صدا در میآید و به آسمان میرود و از این آرمانگرایانِ پریشانحال و خشمگین دریغ از یک آه و نیمنگاه!
معادله و منطق حاکم بر ذهن این جنزدگان حقیقتاً اینگونه است: فقط و فقط اینها و شبیه به اینان نباشند، حالا هر کس که میخواهد باشد و بماند!
ذکر مثال:
آمریکا / اسرائیل / استرالیا، فرانسه، ژاپن و.... نباشند؛ اما طالبان، دیکتاتوری جنایتکار چین و کشتار مسلمانان بیگناهِ اویغور، سرکوب و تجاوز نظامی پوتین به اوکراین، حکام جائر و مذهبی خاورمیانه، توحش القاعده، فقر مرگبار کوبا، فساد سیستماتیک ونزوئلا و.... به هر قیمت باشد!
خب چرا؟ چون فقط میدانند و مطمئنند که با غرب، کاپیتالیسم، دموکراسی، محافظهکاری و آزادی بیان و اندیشه میجنگند و نباید باشند؛ اما خودشان برای تخریب و حمله و سرکوب دیگری و مخالفان از همه این مواهب جهان غرب و ابزارهای دموکراتیک برای پاشاندن لجنشان به همه جا نهایت استفاده را میبرند!
البته بخش اعظم این کارها یا از سر بیکاری و بیهیجانی است یا شوآف و یا از همه خطرناک تر از سر نادانی و حماقت!
🔺پینوشت: باور کنید اگر رژیم اسرائیل یک حکومت "چپگرا" بود و من به عنوان معترض کوچکترین سخنی درباره جنایات دولت یهود علیه مردم بیگناه غزه و فلسطين به زبان میآوردم با تهدید و فحاشی بیچارهام میکردند و البته خودشان هم در چنین لحظاتی یا خواب و گیج بودند، و یا بیهوش و کور و کر.
خلاصه که: "مُشت نمونه خروار است
✍🏼رضیالدین طبیب
@cafe_andishe95
⚫️احمد کامرانی درگذشت⚫️
احمد کامرانی، ضارب و مهاجم ترور ناموفق محمدرضا پهلوی در کاخ مرمر، در ۸۴ سالگی درگذشت.
او در وصیتنامهی خود خواسته است که مراسم تشییع و تدفین پیکرش، در سپیدهدم، بدون دعوت از کسی، بر سر مزارش واقع در آرامگاه دشتافروز کاشان برگزار گردد.
به گزارش مجلهی خبری "اهل کاشانم"، در اعلامیه فوت مرحوم احمد کامرانی به استناد متن وصیتنامهاش آمده است که به جای برگزاری مراسم ختم و تالار و دادن غذا به شرکت کنندگان، مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان برای امور خیریه هزینه شد و *ضمناً وصیت کرده بود هیچ روحانی حق حضور در مراسم تدفین وی را ندارد!*
📆احمد کامرانی متولد ۱۳۱۸ کاشان است. او دوست دوران تحصیل رضا شمسآبادی، سرباز گارد شاهنشاهی بود که به اتفاقِ هم، ترور نافرجام محمدرضاشاه پهلوی را انجام دادند.
احمد کامرانی در تاریخ ۱۰ ابان ۱۳۴۴ در دادگاه بدوی به اعدام محکوم میشود. این رأی در ۲۴ آذر همان سال در دادگاه تجدیدنظر تأیید میشود، اما طی فرجامخواهی در ۵ دی ۱۳۴۴، حکم وی به حبس ابد تبدیل میشود.
کامرانی به مناسبت جشنهای دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران مورد عفو قرار میگیرد و در ۲۰ ابان ۱۳۵۰ از زندان رهایی مییابد.
*لطفاً فقط وضعیت قضایی این متهم را با وضعیت قضایی مجرمین سیاسی در جمهوری اسلامی قیاس کنید.*
مادر احمد کامرانی، یک ماه قبل از اعدام، هر روز جلوی درِ کاخ بر سر راه شاه مینشیند تا شاه را ملاقات کند و کسی مانعش نمیگردد.
شاه، مادرِ سوءقصد کننده به خودش را به حضور میپذیرد!
مادر، با اشک و آه و گریه میگوید:
شاهنشاها! من فقط یک پسر دارم، از جانش بگذر!
و شاهنشاه میپرسد:
تو که از روحیات پسرت آگاهی، بگو چرا پسرت این کار را کرد؟
مادر با التماس میگوید پسرم بیکار است و...
شاه با روی باز دستور میدهد که بروند برای ایشان در بهترین جای کاشان مغازهای بخرند و سرمایهی کافی برای ایجاد یک کسب و کار به ایشان بدهند!
در آنزمان، یعنی در سال ۱۳۵۰ محله "سه راه پنجه شاه کاشان" که بهترین مکان کسب کاشان بوده، مغازهای از طرف دولت خریداری و با سرمایهی کافی به احمد کامرانی داده میشود و میگویند "شاهنشاه بخشید شما را؛ این مغازه و این هم سرمایه، مال شما؛ حالا شما بنشین و کار کن.
کامرانی چندی بعد، با فروش مغازه، کارگاه یخچال سازی دایر میکند و با هنر و نبوغ خود به تولید یخچال میپردازد و جزو موفقترینها در آن صنعت میگردد.
*احمد کامرانی* واقعاً صنعتگر بود و شاه هم با درایت بینظیر خود، این را زود درک کرد و نگذاشت که اعدام شود، دل مادرش را هم نشکست و نیز هم یک صنعتگر قابل، با دهها نانآور را در یک واحد تولیدی به کار مشغول کرد و به جامعه تحویل داد.
روحشان شاد
*"عدالت بین که میکردند زین پیش*
*نه با دردانه، بل با ضارب خویش !"*
@cafe_andishe95
احمد کامرانی، ضارب و مهاجم ترور ناموفق محمدرضا پهلوی در کاخ مرمر، در ۸۴ سالگی درگذشت.
او در وصیتنامهی خود خواسته است که مراسم تشییع و تدفین پیکرش، در سپیدهدم، بدون دعوت از کسی، بر سر مزارش واقع در آرامگاه دشتافروز کاشان برگزار گردد.
به گزارش مجلهی خبری "اهل کاشانم"، در اعلامیه فوت مرحوم احمد کامرانی به استناد متن وصیتنامهاش آمده است که به جای برگزاری مراسم ختم و تالار و دادن غذا به شرکت کنندگان، مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان برای امور خیریه هزینه شد و *ضمناً وصیت کرده بود هیچ روحانی حق حضور در مراسم تدفین وی را ندارد!*
📆احمد کامرانی متولد ۱۳۱۸ کاشان است. او دوست دوران تحصیل رضا شمسآبادی، سرباز گارد شاهنشاهی بود که به اتفاقِ هم، ترور نافرجام محمدرضاشاه پهلوی را انجام دادند.
احمد کامرانی در تاریخ ۱۰ ابان ۱۳۴۴ در دادگاه بدوی به اعدام محکوم میشود. این رأی در ۲۴ آذر همان سال در دادگاه تجدیدنظر تأیید میشود، اما طی فرجامخواهی در ۵ دی ۱۳۴۴، حکم وی به حبس ابد تبدیل میشود.
کامرانی به مناسبت جشنهای دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران مورد عفو قرار میگیرد و در ۲۰ ابان ۱۳۵۰ از زندان رهایی مییابد.
*لطفاً فقط وضعیت قضایی این متهم را با وضعیت قضایی مجرمین سیاسی در جمهوری اسلامی قیاس کنید.*
مادر احمد کامرانی، یک ماه قبل از اعدام، هر روز جلوی درِ کاخ بر سر راه شاه مینشیند تا شاه را ملاقات کند و کسی مانعش نمیگردد.
شاه، مادرِ سوءقصد کننده به خودش را به حضور میپذیرد!
مادر، با اشک و آه و گریه میگوید:
شاهنشاها! من فقط یک پسر دارم، از جانش بگذر!
و شاهنشاه میپرسد:
تو که از روحیات پسرت آگاهی، بگو چرا پسرت این کار را کرد؟
مادر با التماس میگوید پسرم بیکار است و...
شاه با روی باز دستور میدهد که بروند برای ایشان در بهترین جای کاشان مغازهای بخرند و سرمایهی کافی برای ایجاد یک کسب و کار به ایشان بدهند!
در آنزمان، یعنی در سال ۱۳۵۰ محله "سه راه پنجه شاه کاشان" که بهترین مکان کسب کاشان بوده، مغازهای از طرف دولت خریداری و با سرمایهی کافی به احمد کامرانی داده میشود و میگویند "شاهنشاه بخشید شما را؛ این مغازه و این هم سرمایه، مال شما؛ حالا شما بنشین و کار کن.
کامرانی چندی بعد، با فروش مغازه، کارگاه یخچال سازی دایر میکند و با هنر و نبوغ خود به تولید یخچال میپردازد و جزو موفقترینها در آن صنعت میگردد.
*احمد کامرانی* واقعاً صنعتگر بود و شاه هم با درایت بینظیر خود، این را زود درک کرد و نگذاشت که اعدام شود، دل مادرش را هم نشکست و نیز هم یک صنعتگر قابل، با دهها نانآور را در یک واحد تولیدی به کار مشغول کرد و به جامعه تحویل داد.
روحشان شاد
*"عدالت بین که میکردند زین پیش*
*نه با دردانه، بل با ضارب خویش !"*
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙🗒گزارشی تاریخی از سرنوشت شش برند معروف و بزرگ خاورمیانه که بعد از انقلاب سال 57 در
ایران نابود شدند ...
🏭سیاست سرقت کمونیستی و دولتی کردن شرکت های خصوصی در انقلاب 57 ایران پیگیری شد و مطلقاً شکست خورد
کارخانجات
⚙️ارج،
🧼تولی پرس،
⚙️آزمایش،
👠بلا
📺پارس
@cafe_andishe95
ایران نابود شدند ...
🏭سیاست سرقت کمونیستی و دولتی کردن شرکت های خصوصی در انقلاب 57 ایران پیگیری شد و مطلقاً شکست خورد
کارخانجات
⚙️ارج،
🧼تولی پرس،
⚙️آزمایش،
👠بلا
📺پارس
@cafe_andishe95
📃در زمان محمدرضاشاه هم صنایع پیشرفت کردند اما چون تمام روشنفکران، چپ یا مصدقی بودند، از هر کار مثبتی که میشد انتقاد میکردند. وقتی صنایع خودروسازی گسترش یافت، گفتند این مونتاژ است. خب از اول که نمیتوان بوئینگ ساخت!
⚙️همه چیز با مونتاژ آغاز، و رفته رفته دارای ارزش افزوده میشود. یا در ایران کارآفرینانی مانند رضاییها، خیامیها، لاجوردیها و ایروانیها ظهور کردند که به آنها "بورژوازی کمپرادور" میگفتند!
گفتگو با شایگان مهرنامه۴۵ - ص57
ارسالی اعضا
@cafe_andishe95
⚙️همه چیز با مونتاژ آغاز، و رفته رفته دارای ارزش افزوده میشود. یا در ایران کارآفرینانی مانند رضاییها، خیامیها، لاجوردیها و ایروانیها ظهور کردند که به آنها "بورژوازی کمپرادور" میگفتند!
گفتگو با شایگان مهرنامه۴۵ - ص57
ارسالی اعضا
@cafe_andishe95
🤢آدمخواری در صفویه
اولین گزارش آدم خواری درباره این رویداد در تاریخ شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی (گاهی اوقات
با نام ذیل حبیب السیر نیز شناخته میشود اثر فرزند خواندمیر با نام امیر محمود که حدود سال ۹۵۷/۱۵۵۰ نگارش آن به پایان رسیده آورده شده است محمود نوشته است که بعد از تار و مار کردن [دشمن] شاه اسماعیل با دو نفر از فرماندهان [اوزیک] که زنده دستگیر شده بودند در صحنه حاضر شد و از آنها درباره سرنوشت شیبانی خان پرسید آنها گفتند که او فرار نکرده و با جستجوی میدان نبرد ممکن است جسدش
شاه اسماعیل و قزلباشان آدمخواری در تاریخ مذهبی... بهزاد کریمی
یافته شود. محمود . ادامه می دهد
غازیان جلادت شعار چون از آن دو سرمایه دار نامدار این سخن شنیدند در جستجوی کالبد وی مبالغه نموده، بعد از تفحص بسیار، جسد او را در زیر اجساد اوزبکان مقتول یافتند بی زخمی و جراحتی در حال سرش از تن جدا کردند نزد نواب کامیاب همایون آوردند آن حضرت پس از احضار سر، جسد پر حسد او را طلب داشت تیغ بندان درگاه فی الحال جسد او را حاضر آوردند و قهرمان صفدر سه ضربت شمشیر بر شکمش زده، فرمود که قورچیان کثیر الاخلاص و ملازمان کثیر الاختصاص هر کس سر نواب همایون ما را دوست میدارد از گوشت بدن این دشمن من قدری میل نماید.
از مردم صادق القول که در آن حاضر بودند استماع افتاد که بر سر گوشت جسد آن ناپاک به نوعی ازدحام و هجوم عام شد که چند کس مجروح و زخمی گشتند و جمعی که دورتر بودند یک لقمه گوشت او را از که نزدیک تر بودند به مبلغ کلی میخریدند و میخوردند و گوشت خام و حرام با خاک و خون آغشته را بر وجهی خوردند که بنگیان گرسنه محتاج در وقت در رسیدن کیف بنگ و طغیان جوع، گوشت بره فربه بریان را چنان برغبت تناول ننمایند.
جمعی همانند گزارش مربوط به مرادبیک در اینجا نیز قزلباشان همچون جنگ جویانی مؤمن، توصیف شده اند که آدم خواریشان عملی غیرارادی بود و آشکارا با هدف اثبات محبت و سرسپردگی نسبت به شاه اسماعیل انجام شده است.
📑شاه اسماعیل و قزلباشان
@cafe_andishe95
اولین گزارش آدم خواری درباره این رویداد در تاریخ شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی (گاهی اوقات
با نام ذیل حبیب السیر نیز شناخته میشود اثر فرزند خواندمیر با نام امیر محمود که حدود سال ۹۵۷/۱۵۵۰ نگارش آن به پایان رسیده آورده شده است محمود نوشته است که بعد از تار و مار کردن [دشمن] شاه اسماعیل با دو نفر از فرماندهان [اوزیک] که زنده دستگیر شده بودند در صحنه حاضر شد و از آنها درباره سرنوشت شیبانی خان پرسید آنها گفتند که او فرار نکرده و با جستجوی میدان نبرد ممکن است جسدش
شاه اسماعیل و قزلباشان آدمخواری در تاریخ مذهبی... بهزاد کریمی
یافته شود. محمود . ادامه می دهد
غازیان جلادت شعار چون از آن دو سرمایه دار نامدار این سخن شنیدند در جستجوی کالبد وی مبالغه نموده، بعد از تفحص بسیار، جسد او را در زیر اجساد اوزبکان مقتول یافتند بی زخمی و جراحتی در حال سرش از تن جدا کردند نزد نواب کامیاب همایون آوردند آن حضرت پس از احضار سر، جسد پر حسد او را طلب داشت تیغ بندان درگاه فی الحال جسد او را حاضر آوردند و قهرمان صفدر سه ضربت شمشیر بر شکمش زده، فرمود که قورچیان کثیر الاخلاص و ملازمان کثیر الاختصاص هر کس سر نواب همایون ما را دوست میدارد از گوشت بدن این دشمن من قدری میل نماید.
از مردم صادق القول که در آن حاضر بودند استماع افتاد که بر سر گوشت جسد آن ناپاک به نوعی ازدحام و هجوم عام شد که چند کس مجروح و زخمی گشتند و جمعی که دورتر بودند یک لقمه گوشت او را از که نزدیک تر بودند به مبلغ کلی میخریدند و میخوردند و گوشت خام و حرام با خاک و خون آغشته را بر وجهی خوردند که بنگیان گرسنه محتاج در وقت در رسیدن کیف بنگ و طغیان جوع، گوشت بره فربه بریان را چنان برغبت تناول ننمایند.
جمعی همانند گزارش مربوط به مرادبیک در اینجا نیز قزلباشان همچون جنگ جویانی مؤمن، توصیف شده اند که آدم خواریشان عملی غیرارادی بود و آشکارا با هدف اثبات محبت و سرسپردگی نسبت به شاه اسماعیل انجام شده است.
📑شاه اسماعیل و قزلباشان
@cafe_andishe95
☑️ ادعای من این نیست که دولت ملی تنها پاسخ به مشکلات حکومت مدرن است، بلکه تنها پاسخی است که وجود داشته است.
ما شاید به تجربه کردن انواع دیگر نظم سیاسی وسوسه شویم، اما تجربههای در این سطح خطرناکند، زیرا هیچکس از پیشبینی یا وارونه شدن نتایج آنها خبر ندارد.
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95
ما شاید به تجربه کردن انواع دیگر نظم سیاسی وسوسه شویم، اما تجربههای در این سطح خطرناکند، زیرا هیچکس از پیشبینی یا وارونه شدن نتایج آنها خبر ندارد.
📚📖فلسفه سیاسی، راجر اسکروتن (فیلسوف محافظه کار لیبرال)
@cafe_andishe95