Telegram Web Link
🕊ما در تعریف آزادی از توصیف جان لاک، فیلسوف انگلیسی پیروی می‌کنیم. او معتقد بود افراد هنگامی آزادند که: اختیار کامل نظم بخشیدن به کنش‌هایشان را داشته باشند و جان و مالشان را هرگونه که مناسب می‌دانند، بدون استجازه، یا وابستگی به ارادهٔ هر شخص دیگری، در خدمت بگیرند.

آزادی به این معنا یک آرزوی اساسی برای تمامی انسان‌ها شمرده می‌شود. لاک تأکید می‌کرد: هیچ‌کس نباید به حیات، سلامت، آزادی یا اموال دیگری آسیب بزند.

با این حال روشن است که در طول تاریخ آزادی گوهری کمیاب بوده و امروزه نیز موهبتی نادر است. هر ساله میلیون‌ها نفر در خاورمیانه، آفریقا، آسیا و آمریکای مرکزی از خانه و کاشانهٔ خود می‌گریزند و در فرآیند فرار جانشان را به خطر می‌اندازند، نه برای دستیابی به درآمد بالاتر یا راحتی مادی بیشتر، بلکه در تلاش برای حمایت از خود و خانواده‌هایشان در برابر خشونت و ترس.
🔻
فیلسوفان تعاریف بسیاری از آزادی ارائه کرده‌اند. اما همان‌گونه که لاک تشخیص می‌داد، آزادی در بنیادی‌ترین سطح باید با به سر بردن در وضعیت عاری از خشونت، ارعاب و سایر اقدامات تحقیرآمیز آغاز شود. افراد باید بتوانند امور زندگی خود را آزادانه انتخاب کنند و بدون تهدید شدن به کیفرهای نامعقول یا واکنش‌های اجتماعی بسیار ظالمانه، ابزارهایی برای به اجرا گذاشتن آن انتخاب‌ها داشته باشند.





📚راه باریک آزادی
👥دارون عجم اوغلو جیمز رابینسون
↔️مترجمین:سیدعلیرضا_بهشتی‌شیرازی_جعفرخیرخواهان
نشر روزنه
@cafe_andishe95
جمهوری اسلامی در حالی به تامین مالی و آموزش نیروی نیابتی خود در یمن، یعنی حوثی‌ها ادامه می‌دهد، که متاسفانه دولت آمریکا دسترسی مستمر این گروه تروریستی به پول را تسهیل می‌کند.

رییس‌جمهور بایدن پس از روی کار آمدن، مرتکب دو اشتباه اساسی شد: حذف حوثی‌ها از فهرست سازمان‌های تروریستی، و خودداری از اجرای تحریم‌های نفتی علیه رژیم دیکتاتوری در ایران.

تازه‌ترین آتشی که منطقه را فرا گرفته، نتیجه این دو اشتباه است که از یک سو، موجب مشروعیت‌بخشی به این گروه تروریستی شد، و از سوی دیگر، صادرات نفت رژیم حامی آن در تهران را دو برابر کرد؛ به طوری که از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، جمهوری اسلامی توانسته بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار نفت بفروشد.

در حالی که حوثی‌های تحت فرمان خامنه‌ای بذر درگیری و جنگ را می‌کارند، تنها راه‌حل درازمدت، اعمال دوباره فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، و هم‌زمان، حمایت حداکثری از مردم ایران در مبارزه‌شان با رژیم است.

While the Islamic Republic is financing and training its Houthi proxies, the American administration is facilitating this terror group’s continued access to capital. When he took office, President Biden made two critical mistakes: delisting the Houthis and refusing to implement oil sanctions on the dictatorship in Tehran. This capitulation has brought about the latest regional conflagration by legitimizing this terror group and doubling the oil exports of their patron in Tehran— which has sold more than $100 billion worth since this administration took office.

While Khamenei’s Houthis are sowing conflict, the only long-term solution lies in reimposing maximum pressure on the Islamic Republic and offering maximum support to the Iranian people in their fight against the regime.

@OfficialRezaPahlavi
توسعه توریسم سنگاپور آزاد و کوبای کمونیست
🇸🇬...🇨🇺
@cafe_andishe95
🔺تصویر چپ آینه تمام نمای کارنامه شصت و پنج‌ساله انقلابیون ضد امپریالیست کوبایی است که از پول و دیسکو متنفر بودند و می‌خواستند انسان نوینی خلق کنند که به دنبال فردیت و منافع شخصی نباشد و بخش عمده‌ای از وقتش را به کار داوطلبانه در راه اهداف اجتماعی صرف کند.

تصویر راست هم متعلق به سنگاپور است که تا اوائل دهه شصت میلادی مستعمره انگلستان بوده و پس از آن تا گلو خود را در شبکه جهانی سرمایه‌داری غرق کرده‌است. سنگاپور معتبرترین پاسپورت جهان را دارد و یکی از بزرگترین مراکز مالی و تجاری بین‌المللی است. این کشور سومین مرکز پالایش و تجارت نفت جهان، بزرگترین تولید کننده تاسیسات نفتی و یکی از بزرگترین مراکز تعمیر کشتی جهان است.
❤️ سنگاپور سومین مرکز مالی و تبادل ارز خارجی و دومین بازار قمارخانه‌ای جهان است. این کشور یازدهمین ذخیره ارز خارجی در جهان را دارد و بیش از هفت‌هزار ابر شرکت چند ملیتی از آمریکا، اروپا و ژاپن در آن فعالند.
در حالی که میانگین درآمد ماهانه در کوبا هفده دلار است، در سنگاپور از هر شش خانواده یک خانواده به جز دارایی‌های غیر منقول، بیش از یک میلیون دلار دارایی نقد دارند و میانگین درآمد ماهانه حدود ده هزار دلار است.

🪦انقلابیون کوبایی از صنعت توریسم این کشور که آن را به شکوفاترین اقتصاد منطقه آمریکای مرکزی تبدیل کرده بود نفرت داشتند و آنرا موجب نفوذ سیاسی و اقتصادی ایالات متحده و ترویج فساد می‌دانستند. در خاطرات چند نفر از آنها به صحنه‌هایی نظیر این اشاره شده که آن را یکی از انگیزه‌های اصلی خود برای پیوستن به مبارزه انقلابی برشمرده‌اند: یک آمریکایی ثروتمند از هتل بیرون می‌آید و چند پسر بچه فقیر کوبایی دورش را می‌گیرند، او چند اسکناس به سمت آنها پرتاب می‌کند و آنها به سرعت اسکناس‌ها را از روی زمین جمع می‌کنند.
کاسترو و چه‌گوارا صنعت توریسم شکوفا و کم نظیر کوبا را به کلی تعطیل کردند اما سی و شش سال بعد زمانی که کشور به مرز ورشکستگی مطلق و گرسنگی همگانی رسیده بود، کاسترو ناچار شد دوباره توریسم کوبایی را راه بیندازد. اما این بار در یک منطقه ویژه و محصور با سیم خاردار که مردم عادی کوبا به آن راه ندارند، مگر عده محدودی خوش شانس که مجوز مخصوص کار در این محدوده را دارند. درآمد یک راننده یا خدمتکار در آنجا ده تا پانزده برابر یک پزشک و استاد دانشگاه کوبایی است. امروز در کوبا بیشتر از اتومبیل گاری اسبی دیده می‌شود و اتومبیل‌ها هم عموما ساخت هفتاد یا هشتاد سال قبل هستند. مردم کوبا در حسرت یک وعده غذای پروتئینی، دستمال توالت و تلفن همراه هستند. شرایط آنان از مردم بسیاری از کشورهای فقیر آفریقایی بدتر است. آنها به علاوه تحت یک اختناق پلیسی مخوف قرار دارند که بیشترین تعداد زندانی سیاسی را در کل قاره آمریکا به خود اختصاص داده است.
امروز همین حیات بی رمق و محتضر اقتصاد کوبا مدیون توریسم است که تنها سایه‌ای کم رمق از وضعیت دوران رویایی قبل از انقلاب را دارد. انقلاب کوبا برای بستن صنعت توریسم آمد و آن را بست. اما سی و شش سال بعد دستهایش را بالا برد و آن را دوباره بازگشایی کرد. از این روند چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟ نبرد با عدد و رقم و قوانین تغییر ناپذیر اقتصاد و جامعه جز فلاکت و تباهی و حقارتی دهشتناک هیچ نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.طوس طهماسبی
@cafe_andishe95
🎹🎭🎨🎬🎸
هنر برای هنر؛

و بی مقصد ؛

همه مقاصد منجر به تحریف هنر می گردند


🎖ّبنژامن کونستان.لیبرال فرانسوی

@cafe_andishe95
📄کانت بر آن بود که درک و دریافتِ قانونِ اخلاق، مستقل از دیانت است. . .

در نظرِ کانت، هرگونه عبادتِ ظاهری بیهوده است. و می‌نویسد: «سوای پیش گرفتنِ طریقه‌ی اخلاقی در زندگی، هر کار که انسانِ معتقد  بتواند برای خوشنودیِ خدا انجام دهد،  توهمِ مذهبیِ صرف و پرستشِ ساختگی و دروغینِ خداوند است.» شالوده‌ی فلسفه‌ی دینیِ کانت همین است و شیوه‌ی زندگانیِ او در سراسرِ عمر گواهِ اعتقادِ راسخ‌اش به این قول است.

📙اشتفان کورنر، فلسفه کانت
@cafe_andishe95
📚معرفی کتاب


ضد روشنگری
از قرن هجدهم تا امروز

گریم جرارد
فرهاد سلیمان‌نژاد

«روشنگری» یک مفهوم کلیدی نظام بخش در فلسفه علوم اجتماعی و تاریخ اندیشه است که میراث آن حتی امروز موضوع بحثها و مجادلات جدی است. ضد روشنگری از قرن هجدهم تا امروز اولین کتابی است که به اجمال به بررسی تاریخ و سیر تحول انتقاد از روشنگری از خاستگاه آن در قرن ۱۸ تاکنون می پردازد و این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد که «روشنگری» چگونه توسط دشمنانش از جناحهای راست و چپ و میانه به شیوه های مختلف بر ساخته یا درک شد و در آماج حمله قرار گرفت.
این کتاب ضمن پرداختن به گفت وگویی نقادانه با کار جریان ساز آیزایا برلین درباره ی این موضوع مفهوم ضد روشنگری و برخی از مهمترین موضوعات و مسائل مفهومی برآمده از آن را مورد تحلیل قرار میدهد گریم جرارد با مرور آرای طیف وسیعی از مخالفان اصلی روشنگری طی ۲۵۰ سال اخیر به بررسی شکلهای مختلف اندیشه ی ضد روشنگری میپردازد و بحث خود را با حکم به قانع کننده بودن برخی از مهمترین و متداول ترین انتقادات ضد روشنگری از «روشنگر» به پایان میرساند گریم جرارد استاد نظریهی سیاسی و اندیشه ی اروپایی در دانشگاه کاردیف ولز است
روشنفکران ایران در جبهه ضدروشنگری
روشنفکران ایران در جبهه ضدروشنگری

بسیاری از روشنفکران ایرانی در جبهه ضدروشنگری بوده‌اند که اتفاقا در غرب ظهور کرد و ویژگی اصلی این جبهه، ضدیت با ارزش‌های مدرن از جمله اعتقاد به حقوق اساسی و خلق ثروت است. برای فهم ریشه‌های فلسفی این اندیشه، دانستن جنبش ضد روشنفگری ضروری است.

به همین دلیل در این قسمت از برنامه کتاب فردا درباره کتاب ضدروشنگری از گریم جرارد با مترجم این کتاب فرهاد سلیمان نژاد صحبت کردیم، این کتاب برای فهم اندیشه روشنگری و دشمنان آن یک منبع معتبر است. 

در این گفت‌وگو درباره موضوعاتی به مانند روشنگری دستاورد های آن، جدال ولتر و روسو، روشنفکران ایرانی و ستیز با مدرنیته صحبت شده است.


کتاب فردا
مانی بشرزاد
۲۶ دی ماه سالروز خروج شاه از ایران و سقوط دولت شاهنشاهی و چیرگی مشروعه خواهان و نیروهای ایرانستیز بر سرنوشت میهن است.

تیتر «شاه رفت..» که در سال ۵۷ نخستین خنده‌های فتح تباه‌ترین نیروهای تاریخ بود، امروز بیان حال پشیمانی عمومی مردمی ست که رفتن شاه را با رفتن ایران یکی می‌دانند. رفتنی که ایران را چهار دهه به کژراهه نیستی و تباهی انداخت. «شاه رفت» روایت تلخ آگاهی جامعه از شکست انقلاب ۵۷ است.

ملّت ایران با تکیه بر این تجربه تلخ تاریخی و آگاهی بر این امر که منافع ملّی ایران در این نظام مشروعه تامین نخواهد شد، با مرزبندی دقیق با انقلاب ۵۷ خواهان بازگرداندن شکوه تاریخی ایران است. بازگشت از کژراهه انقلاب ۵۷  با بازگشت به مشروطه و حاکمیت قانون اولین گام در مسیر احیای دولت ملّی ایران و ایجاد نظم نوین فردای روشن ایران است.
@na_ta_ma
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رای دادن یعنی تبرئه‌کردن رژیم از تمام جنایت‌هایی که کرده.

‏⁧ #رای_نمیدهم
‏⁧ #نه_به_جمهوری_اسلامی

@OfficialRezaPahlavi
⚠️خطر بزرگ تفکرات ضد سرمایه داری غرب ستیز : بنیادگرایی〽️

🔗نیروهای ضد سرمایه داری همچون کمونیستها و بومی گرایان غربستیز که فقر و فلاکت را گسترش می دهند و راه توسعه سرمایه داری را مسدود میکنند از عوامل مهم رشد جنبش های فاندامنتال هستند.

📌اسطوره سازی از طبقه فرودست هم اشتباه بزرگ کمونیستهاست.

"در نگاهی میتوان عوامل مؤثر بر پیدایش بنیادگرایی را از منظر روانشناسی،اقتصادی، سیاسی و اجتماعی-فرهنگی نگریست. بر اساس نظریه روانشناسانه، پدیده
مهاجرت روستاییان به شهر عامـل عمده رشـد بنیـادگرایی بوده است؛ این نظریه درواقع میگوید که خاستگاه طبقاتی و فرهنگی بنیادگرایان، روستاسـت.

در عرصه اقتصادی، شکاف طبقاتی، محرومیـت و فقـر در ایـن کشورها
وجود دارد. در عرصه اجتماعی هم بحران جوانان و خدماترسانی دولـت موجـب واکنش گروههای بنیادگرا میشود.


گروههای دینـی نگران اند که با ورود مدرنیسم به جوامعشان، مبانی دینی
آنان تـضعیف شـود و ایـن را تهدیـدی جدی برای خود میدانند. بنابراین برای جلوگیری از گسترش مدرنیسم با آن مقابله میکنند و مبارزهشان شکل قهرآمیز و مسلحانه هم میگیرد.  نظریه اجتماعی- فرهنگی، بحران فرهنگی را عامل رشد بنیادگرایی میداند.

ایـن نظریـه تغییرات فرهنگی در جوامع دینی را موجـب بـروز حـساسیت گروههای بنیـادگرا
میداند، به طوریکه این تغییرات از منظر آنها ساحت فرهنگی آنان را تهدید میکند ودقیقـاً بـه همـین دلیل به آن واکنش نشان میدهند .

گروهها و طبقات اجتماعی مستعد پاسخگویی به درخواست بنیادگرایانه از طریق جهتگیریهای روانی- فرهنگی و مواضع خاص اجتماعی- اقتصادی خود در جامعه و نظم اقتصادی جهان؛ که همانا فرودستان هستند


باید گفت فقر و طردشدگی گروههای مختلف اجتماعی میتواند به ناکامی-
سرخوردگی منجر شود؛ مطابق با نظریه ناکامی-سرخوردگی، عامل اصلی رشد بنیادگرایی اسلامی، فقر است.


پستی ـ برتری احساس حقارت و پستی در میان بنیادگرایان، نتیجه مسـتقیم بیـزاری و ناتوانی آنها دریافتن یک جایگاه در جامعه است. این احساس حقارت، به محض گرایش
و پیوستن آنان به عقیده اسلامی، به نوعی احساس برتری شدید تبدیل میشود.

بنیادگرایان معمولا در ازای محرومیتهایشـان در جامعـه
و در اثراعتقاد به این مسئله که غیر متعهدین، گمراه هستند، رفتار ستیزه جویانهای با کفار و مسلمانان غیرفعال دارند.
📰(بخشی از مقاله" عوامل موثر بر پیدایش و گرایش به بنیادگرایی")
@cafe_andishe95
فلسفه_و_جامعه_و_سیاست_عزت_الله_فولادوند.pdf
26.8 MB
📚 کتاب خواندنی

📖فلسفه و جامعه و سیاست

گزیده و نوشته و ترجمه: عزت‌الله فولادوند

لودویگ فون میزس
آیزایا برلین
کارل پوپر
یورگن هابرماس
زیگموند باومن
ماریو بارگاس یوسا
فردریش نیچه
رابرت نازیک
بردنارد لوئیس
سیدنی هوک
مایکل والتسر
توماس. مان
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺اعتراف خانبابا تهرانی از کمونیست‌های سرشناس در فتنه ۵۷ و از اعضای حزب توده

"تمام افراد رهبری حزب توده از قشر ثروتمند بودند و از میان فقرا نبودند؛ مثلاً آقای رادمنش زمین‌دار بزرگ لاهیجان بود. آقای ایرج اسکندری شاهزاده قاجاری بود.
من مخالفم اگر کسی فکر کند که انقلاب ۵۷ به علت فقر و مشکلات اقتصادی بوده باشد. انقلاب اسلامی سال ۵۷ به هیچ عنوان به علت فقر نبود. در زمان شاه مردم در رفاه بودند، دولت در آن دوره جوشکار از فیلیپین، شوفر از کره، باغبان از پاکستان و کلفت از سایر کشور های خارجی می‌آورد و کارگر چلوکباب می‌خورد‌. "

پشت پرده ها
@cafe_andishe95
🔰دین برای زندگی کردن است نه زندگی برای دین داشتن و

دینی که نتواند پاسخگوی نیازهای زندگی زمانه‌ی خود باشد حق طبیعی آن حذف از صحنه‌ی زندگی است‌.

✝️اعمالی که بنا بر سنت برای جلب رضای خدا انجام میشود از قبیل نذر‌، زیارت اماکن مقدس و غیره جزو اغوای دینی است و دین حقیقی جز کوشش برای اصلاح اخلاق‌، چیز دیگری نیست‌. به عبارت دیگر‌، دین طبیعی‌، دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی هر کس باید به عقل خود پناه ببرد ...



📖امانوئل کانت -دین درمحدوده عقل تنها
@cafe_andishe95
‏نوشته مرتضی مردیها در مورد ⁧ #خروج_شاه ⁩ از ایران

@cafe_andishe95
جمهوری اسلامی از زمان تاسیس، تروریست‌پروری را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است و با این تروریست‌پروری، تمام منطقه را درگیر جنگ و تنش کرده است.

پیش از فاجعه ۵۷، رابطه پاکستان و ایران بر اساس دوستی و احترام متقابل بود. ایران نه تنها میانجی صلح میان هند و پاکستان بود بلکه در موقع دشواری‌های اقتصادی به کمک این همسایه شرقی می‌رفت. آن احترام، برآمده از اقتدار اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فرهنگی ایران بود.

چهار دهه بعد، جمهوری اسلامی با ماجراجویی‌هایی منطقه‌ای سپاه پاسدارانش و با بی‌کفایتی اقتصادی و سیاسی و امنیتی، ایران را دچار چنان فلاکتی کرده که پاکستان کیلومترها درون مرزهای ایران عملیات نظامی می‌کند و در صداوسیمای ضدملی بابت آن خدا را شکر می‌گویند.

موشک‌پراکنی دیوانه‌وار جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه و ناتوانیش در محافظت از مرزها و شهروندان، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، دو روی یک سکه‌‌اند و محکوم.

راه حل روشن است: مُهرِ پایان نهادن بر رژیمِ برآمده از فاجعه ۵۷، بازگرداندن قطار ایران به روی ریل ترقی و تمدن، بازسازی اقتدار اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فرهنگی کشور و برقراری روابط صلح آمیز و دوستانه با همسایگان بر اساس منافع ملی، و بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه.


Since its establishment, the Islamic Republic has placed terrorism at the forefront of its foreign policy, and with this terrorism, it has devolved the entire region into war and tension.

Before the disastrous revolution of 1979, Pakistan's relationship with Iran was based on friendship and mutual respect. Iran was not only the mediator of peace between India and Pakistan, but also assisted our eastern neighbor in times of economic difficulties. That respect and relationship was a result of Iran's economic, military, diplomatic and cultural strength.

Four decades later, the Islamic Republic, with the regional adventurism of its Revolutionary Guards and with its economic, political and security incompetence, has caused Iran such a disaster that Pakistan conducts military operations inside Iran's borders for which the regime has the audacity to thank God on its anti-national radio and television.

The Islamic Republic's deranged missile attacks on neighboring countries and its inability to protect our borders and citizens, national sovereignty and territorial integrity are uniquely intertwined. We condemn each of these.

The solution is clear: putting an end to the regime that emerged from the disaster of 1979, returning the Iranian train to the track of progress and civilization, rebuilding the country's economic, diplomatic, military and cultural strength and establishing peaceful and friendly relations with our neighbors based on national interests, and restoring stability and peace to the region.

Iranians and our neighbors deserve better.

@OfficialRezaPahlavi
گمگشتگان صحاری عالم!
از اتوپیانیسم تا خاکسترهای رنج




🔅آیزایا برلین در اوایل مقاله معروف خود، «دومفهوم ازآزادی»(1958) ازهاینریش هاینه نقل قول می کند که هاینه آن را درکتاب مشهورخود «تاریخ دین و فلسفه درآلمان»(1834) آورده است. برلین می نویسد:

«بیش ازیکصدسال پیش شاعرآلمانی به فرانسویان هشدار داد که قدرت اندیشه را دستکم نگیرندزیرا مفاهیم فلسفی که درآرامش اتاق کار فیلسوف پرورانده شود ممکن است تمدنی را نابود کند»(برلین،1391، ص 1).

این سخن مردی است که عمرخودرا درگزارش تاریخ اندیشه ها و کاوش درخاستگاه ها و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی افکار مردان اندیشه سپری کرد.

درک اندیشه گذشتگان، خاصه فیلسوفان و روشنفکران تاثیرگذار بسیار حائز اهمیت است. به گفته فیلسوف آمریکایی جورج سانتایانا کسانی که تاریخ نخوانند باید دوباره آن را زندگی کنند، چنانکه ما بارها کرده ایم و برخی ازما هنوز ازآن پند نگرفته ایم»(برلین،1391، ص 11)
برلین همچنین درنوشته ای دیگر «آیا هنوز اندیشه سیاسی وجود دارد؟» به نکته بسیار مهمی اشاره می کند. ازهگل نقل قول می کند که تاریخ اندیشه الگویی متغیر ازاندیشه های بزرگ رهایی بخش است که به شیوه ای اجتناب ناپذیر به قفس هایی خفه کننده تبدیل می شود.(بروجردی،1377،مقدمه کتاب) می توان این جملات را به گونه ای دیگر فهمید. اندیشه های به اصطلاح رهایی بخش که عمدتاً با حسن نیت هم همراه هستند می توانند به اندیشه هایی مخرب وویرانگر بدل شوند و به جای رهایی و آزادی و سعادت، بردگی، مرگ وویرانی را نثار جامعه کنند. تمثیل بذری که درجای مناسب قرارنگرفته است و ازرشد و نمو بازایستاده است می تواند رسا و خوانا باشد.

🔑بدون تردید نخستین گام برای فهمیدن انسان ها آگاهی ازالگوهایی است که براندیشه و عمل آنان تسلط می یابد و درآن رخنه می کند. پرداختن به الگوهای فکری غالب روشنفکران ایرانی نیز گامی است بسیار دشوار و البته با پیامدهایی ناراحت کننده، بویژه اگر دامنه آسیب های فکری این روشنفکران و لغزش های نظری آنان سرنوشت مردم و نسل های آتی کشور را با تاریکی، فقر، نابسامانی، عقب ماندگی و درجازدن تاریخی گره بزند.
انقلاب بهمن 57/فوریه 1979 درایران بسیاری ازاندیشمندان علوم اجتماعی، مورخان و تحلیل گران سیاسی را با بهت وشگفتی مواجه کرد. انقلابی که درآن مذهب و باورهای دینی و البته غرب هراسی و غرب ستیزی نقش عمده ای ایفا نمود. رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی مردی روحانی با زبان و سبک بیان دینی ازهمان آغاز نقد و نکوهش غرب و ارزش های غربی ودریک کلمه مدرنیته درکلیتش را دردستورکارقرارداد. البته وی تنها کسی نبود که با یکسان گرفتن مدرنیته و غرب به مصاف آن می رفت. دیگرروشنفکران ایرانی خاصه روشنفکران چپ گرا تحت عنوان مبارزه با امپریالیسم غرب درشکل دادن به گفتمان غرب ستیزی و مدرنیته هراسی و هراس ازارزش های سکولار غربی نقشی عمده ایفا کردند.

◾️دفاع پرشور روشنفکران ایرانی ازبومی گرایی-پوششی برای ستیز با ارزش های جهانشمول غرب-و ضدیت متعصبانه آنها با ارزش های مدرنیته به رنج هایی ختم شدند که کاملاً امکان داشت ازآنها پرهیزکرد. (میرسپاسی،2007). مصداق روشنفکران ایرانی که مدرنیته غرب را درک نکردند و به هراس و ترس از آن دامن زدند مصداق مردی محروم از بینایی است که می خواهد دیگران را هدایت کند و البته نتیجه آن احتمالاً جزگمراهی چیزی نخواهد بود.

🟰رضا براهنی یکی از این اندیشه ورزان آرمان پرداز بود که آمدن آیت الله خمینی را مترادف حذف دروغ و ریا و استبداد از جامعه ایرانی دانسته بود.معتقد بود چو فرشته ازدری وارد شود لابد دیو از دری دیگر خواهد گریخت.چهل سال بعد او دروصف اندیشه ها و تبعات آرمان پردازی اش را چنین توصیف می کند
«چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه درشکم روزگارخویش دویدم
شبانه روز دویدم و دویدم
دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد.»

و بالاخره تایید کرد
شیدایی خجسته که ازمن ربوده شد
با مکرهای شعبده بازسپیدی که دروغین بود
اینک منم
پیغمبری که خواب ندارد
مردی که درصحاری عالم گم شده و
درخاکستر چشمانش ققنوس های رنج می زایند
🔚
این آخر و عاقبت روشنفکرانی است که به خاطر سانتی مانتالیسم و ندیدن واقعیت های جهان و با اتوپیایی گرایی ناشیانه سرنوشتی شوم را برای خلق خویش رقم زدند.می توان چنان روشنفکرانی که بربحران نیندیشیدن شان اعتراف کردند بخشود اما برآنها که هنوز شجاعت اعتراف به حقیقت را ندارند و بر طبل ندانم کاری شان می کوبند هرگز.
✍🏼دکتر قربان عباسی
@cafe_andishe95
🚩چرا کارل مارکس در سطح نازلتری از رابینهود قرار دارد

در داستان قدیمی رابینهود که به قرون وسطای بریتانیا نظر دارد که با اسطوره نیز آمیخته شده  ما با شخصیتی طرف هستیم که با ظلم واقعی و مالیات ستانی ظالمانه و نفی حقوق شهروندان مخالف است و نقش منجی دارد و این رابینهود را به مبارزه با این شاه غاصب وا میدار.
شاه ظالم که برادرش در خارج اسیر شده خود را جانشین خودخوانده شاه اصلی میداند و شروع به ظلم و تعدی میکند.
رابینهود در مبارزه خود معتقد نیست حق مالکیت خصوصی بر ابزار تولید یا غیر آن باید لغو شود بلکه خواهان عادلانه شدن مالیات ها و پایان ظلم است.در انتهای داستان که شاه اصلی آزاد میشود و بر میگردد شاه ظالم به زندان افتاده و مبارزه اش در قامت رفرمیست و ناجی پایان می پذیرد.
این مبارزه ای آزادی خواهانه است چنانکه جان لاک پدر لیبرالیسم حق شورش علیه حکومت ظالم که مالیات ظالمانه از تنگدستان می گیرد ،محفوظ و تجویز می کند.


اما مارکس از رابینهود هم در سطح نازلتری است.او قرائت غلطی از استثمار دارد.نبرد مانوی بین سرمایه دار و کارگر تخیل میکند.با مغلطه
دوگانه ایی گذر ناپذیر کاذب میساز که یا باید کارگر پیروز شود یا بمیرد.
از طبقه کارگر اسطوره میسازد و با نفی حقوق بشر در مالکیت بر دزدی اموال(ابزار تولید)با انقلابی خشن تاکید دارد.
اصلاح پذیری سیستم سرمایه داری دگماتیسم انقلابی او را بر باد داده.بقای آن نیز تئورهای او را کاذب ساخته و بحران های مقطعی ان تئوری فشل مارکس را اثبات نمی کند.
او فهمی از خطرات استبداد نداشت و آن را برای طبقه کارگر تجویز می کرد و در افق درکش نمی گنجید که ذات دیکتاتوری بد است نه اینکه وقتی پرولتاریا در مسند دیکتاتوری بنشیند بر حق باشد!
توهمات او در مورد فقر فزاینده طبقه کارگر نیز نقش بر آب شد و با گسترش طبقه متوسط رفاه توسط سرمایه داری ایجادشد و طبقه بی چیز گسترش نیافت.
پس انقلابی هم نشد.با فروپاشی انقلاب علیه سرمایه داری دگمای فروپاشی محتوم سرمایه داری در حیطه جادو و اسطوره باقی ماند.
او چنین مغلطه و اشتباهات ضد حقوق بشریی و ضد آزادی  و ضد دموکراسی را علمی می خواند که خود میراث برِ توهمات قرن نوزدهمی بشر  در علمِ مطلق دانستنِ دستاوردهای ناچیز خویش بوده است.

امروزه از منظر حقوقی تصاحب مالکیت ابزار تولید جرم انگاری شده و تئوری اقتصادی مارکس مجرمانه است.

کارگران علاوه بر اینکه زنجیری در دست ندارند به رفاه نیز رسیدند و مارکس که تاریخگرایی اشتباه هگل را به ارث برده بود پیش بینی اش را محقق ندید و روسیاه شد.

پس تئوری و عمل رابینهود از هر لحاظ بر مارکس برتری دارد.
@cafe_andishe95
💰" تکاپوی ثروت‘‘، ’’جست وجوی منفعت“، جست وجو به دنبال پول آن هم حداکثر ممکن پول في نفسه هیچ ربطی به سرمایه داری ندارد.


چنین عطشی برای ثروت ممکن است در میان پیش خدمتان،پزشکان، درشکه چیان، هنرمندان، روسپیان، کارمندان فاسد، سربازان، دزدان، جنگجویان صلیبی، قماربازان، و گدایان یافت شود و خلاصه می توان گفت که افراد مختلف با موقعیتهای متفاوت در همه ی اعصار و همه ی سرزمینها، هرجا که شرایط عینی ایجاب کند یا ایجاب کرده باشد، چنین عطشی را از خودنشان میدهند.

💡 انصراف از این مفهوم ساده لوحانه از سرمایه داری باید جزء الفبای تاریخ تمدن قـرار بگیرد.

حرص بی پایان برای تحصیل ثروت به هیچ وجه با سرمایه داری یکی نیست تا چه رسد با ”روح“آن.

بلکه سرمایه داری را می توان رام کردن این غریزه ی غیرعقلانی یا لااقل تعدیل عقلانی آن دانست.

درحقیقت، سرمایه داری مساوی است با جست وجـوی منفعت، از طریق فعالیتی مستمر، عقلانی، و
سرمایه دارانه در پی منفعتی همواره تجدیدشونده؛ در پی ’’ سوادآوری‘‘، و سرمایه داری به واقع باید چنین
باشد.

🔅 هرجا كل اقتصاد تابع نظم سرمایه داری شده باشد، یک مؤسسه ی منفرد سرمایه داری که از هر موقعیتی برای سودآوری استفاده نکند محکوم به نابودی است.

اکنون مقدمتاً اصطلاحات خود را به نحوی دقیق تر از معمول تعریف می کنیم. مـا عـمـل اقتصادی
'سرمایه دارانه را عملی مینامیم
که بر انتظار کسب منفعت از طریق بهره برداری از امکانات مبادله، یعنی
امکانات (از نظر صوری) مسالمت آمیز کسب سود، متکی باشد. تحصیل ثروت از طریق زور (به نحو
صوری و به نحو واقعی) از قوانین خاص خود تبعیت میکند و نباید با عملی که (در تحلیل نهایی) متوجه
کسب منفعت از امکانات مبادله است در یک مقوله گنجانده شود (هرچند نمی توان کسی را از این کار منع کرد)


📘ماکس وبر جامعه شناس بزرگ آلمانی.کتاب متنهای برگزیده از مدرنیسم تا پست مدرنیسم

@cafe_andishe95
2024/09/30 10:29:06
Back to Top
HTML Embed Code: