Telegram Web Link
ریشه دانش یونانیان از ایران است📚

ابن خلدون:
📜 و اما ایرانیان بر شیوه‌ای بودند که به علوم عقلی اهمیت عظیم میدادند و دایره آن علوم در کشور ایشان توسعه یافته بود زیرا دولت‌های ایشان(ایرانیان) در منتهای پهناوری و عظمت بود و هم گویند که این علوم پس از آنکه اسکندر دارا را کشت و بر سرزمین کیانیان غلبه یافت از ایرانیان به یونانیان رسیده است.

چه #اسکندر بر دانش‌ها و کتاب‌های بی‌شمار و بی‌اندازه‌ای از ایشان دست یافت.

📙 سرچشمه :کتاب مقدمه ابن خلدون،ترجمه محمد پروین گنابادی،جلد دوم،صفحه ۱۰۰۲

#تمدن_ایران 🏛
#دانش_ایران_باستان
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☪️✝️🕎ارزش‌ها در دنیای بدون دین

این ترس بزرگ وجود دارد که اگر پشتوانه
دین نباشد، یا دین قدرتش را روی مردم از
دست بدهد، هیچ توافقی روی باورها یا
ارزش‌ها وجود نخواهد داشت ..
تمام ارزش‌ها نسبی می‌شوند و هیچ کسی
روی هیچ چیزی توافق نخواهد کرد.

🔍آلن دوباتن فیلسوف و نویسنده سوئیسی
در این ویدئو توضیحاتی را راجع به این
مسئله بیان می‌کند

ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری
@cafe_andishe95
🎄آغاز سال نو میلادی را به شما عزیزان شادباش می‌گوییم.💐


(8) ما از هر سو در فشاریم، اما خُرد نشده‌ایم؛ متحیریم، اما نومید نیستیم؛ (9) آزار می‌بینیم، اما وانهاده نشده‌ایم؛ بر زمین افکنده شده‌ایم، اما از پا در نیامده‌ایم.
(دوم قُرِنتیان 8:4-9)

📚📖عهد جدید، نامه دوم پولُس رسول به قُرِنتیان، باب 4، آیات 7 و 8
@cafe_andishe95
🖋«کانت» اولین فیلسوفی است که ما را دعوت می کند تا نه‌تنها به سیاست و حقوق، که به اخلاق و فرهنگِ مستقل از گرایش دینی بیندیشیم. به این دلیل است که او اندیشمند مدرنیته است.



📗لوک فری
گفتگو با فرانسوا والد.آرسین
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚫️از عجایب روزگار برخی هگلیان که هگل خود دولت پرست بود به لیبرالها میگویند دولت گرا! ⚫️دولت مد نظر هگل ارگانیک است یعنی مشابه دولت فاشیسم غایت است نه وسیله(تفاوت با دولت لیبرال) ⚫️جمعگرا و کل‌گرا هستند به لیبرال‌ها میگویند غیر فردگرا. ⚫️خود هگل ناسیونالیست…
ناسیونالیسم مخرب و رمانتیک هگلی:

"دولت تک ملیتی همانا روح است از نظر معقولیت متحقق و فعلیت بلواسطه و بنابراین قدرت مطلق روی زمین است....دولت عبارت از روح قوم است[ نه لزوماً منتخب قوم] دولت موجود بالفعل در تمام امور جزئی و جنگها و نهادهایش توسط همین روح جان می گیرد....روح زمان، اراده خویش را در آن به ودیعه می نهد. دیگر روح های ملی در برابر این اراده دارای هیچ حقی نیستند و همان ملت بر دنیا چیره می شود" (فلسفه حق -هگل)
📌🔺🔺🔺🔺
این احکام جادویی و اسطوره ایی هیچ خیری نداشته حتی در توصیف دوره های مختلف تاریخی نیز عاجز است.در قرن بیستم هم  شوروی ابر قدرت بود هم آمریکا ور در تضاد با هم.هیچ دولتی هم نباید مطلق باشد بلکه مشروط و محدود بودن دولت به آزادی راه می برد.
جمعگرایی و رد لیبرالیسم هم به مدرنیته سیاسی نمی رسد.برای همین جمعگرایانی چون هگل و روسو به برکشیدن فردیت مدرن نمی رسند.
مفهوم رمانتیک روح هیچ کمکی به درک ما از سیاست و حق نمی کند بلکه  با احکامی مبنی بر حق مطلق دولتی خاص به امپریالیسم می انجامد.نظریه نسنجیده و رمانتیک در سیاست دچار چنین مخاطراتی می شود.
@cafe_andishe95
🪽 جان گری اصول فلسفی چهارگانه‌ایی را که ارکان لیبرالیسم به شمار می‌آیند، در کتابش چنین جمع‌بندی کرده است :


۱ـ (لیبرالیسم) فردگراست، از این جهت که به اولویت اخلاقی فرد در مقابل مدعیات هرگونه کلیت اجتماعی قایل است.


۲ـ تساوی خواه است، به جهت اینکه به همگان شان و مقام اخلاقی یکسان اعطا می‌کند.


۳ـ عام‌نگر است، زیرا به یگانگی اخلاقی نوع بشر اعتقاد دارد و برای همگروهی‌های تاریخی و تشکل‌های فرهنگی مشخص (تنها) اهمیت ثانوی قایل است.


۴ـ بهبودگراست، چون به قابلیت اصلاح و بهبودپذیری همه نهادهای اجتماعی و ترتیبات سیاسی اذعان دارد.

این چهار ویژگی بهترین راه را برای تبویب نظریه سیاسی کانت پیش پای ما می‌نهند.

@cafe_andishe95
🎖یکی از صفات برجسته ی نظام تمامیت خواه پیوند ویژه ای است که میان اخلاق زدایی از انسان و سیاست زدایی از توده ها برقرار می کنند


در نتیجه
نبرد با این نظام محتاج اتکای آگاهانه به اخلاق و ورود اجتناب ناپذیر به سیاست است.


✉️📚ای میچنیک.نیویورک تایمز ۱۱مارس ۱۹۹۰.
از مدرنیسم تا پست مدرنیسم

@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💨در پی آلودگی هوا در شهرهای مختلف ایران و نابودی محیط زیست این ویدیو از مارگارت تاچر مورد توجه قرار گرفته است
@cafe_andishe95
🐗در رژیم‌های توتالیتر، فعالیت فکری ناممکن است. حتی افراد، فارغ از آنچه در درون دارند، ناگزیرند خودشان را با الگوی رسمی وفق دهند، قید و بندهایی هست که نمی‌گذارند شخصیت در افراد پرورده شود؛ و فضایی که در آن جان و ذهن انسان حرکت می‌کند دائما تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود.

ملّت‌ها این‌گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آن‌ها می‌دزدند، کتاب‌های‌شان را تباه می‌کنند، دانش‌شان را تباه می‌کنند، و تاریخ‌شان را نیز؛ و بعد کسی دیگر می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آن‌ها می‌دهد، و تاریخ دیگری را جعل می‌کند.

📚روح‌پراگ
ایوان‌کلیما
@cafe_andishe95
🔮نفی و انکار  فلسفی لیوتار (از بزرگترین پست مدرنها)درباره ارمانهای روشنگری نیز بر استدلالهای دقیق و متقن استوار نیستند.بلکه به ادعای
اثبات نشده ای متوسل میشود مبنی بر اینکه شیوه های تفکر علمی مشروعیت خود را تنها از یک اسطوره می گیرند...

📿همانند بسیاری از روشنفکران چپ فرانسه می ۶۸ شدیداً به ضدیت  با مارکسیسم برخاستندو در کتاب بحث برانگیز اقتصاد حیاتی(جنسی)با اتخاذ موضعی پسامارکسیستی به نفی مفروضات اساسی روش شناسی مارکسیستی پرداخته است این خط فکری در کتاب وضعیت پست مدرن (لیوتار)به اوج خود می رسد...

📚منبع کتاب پست مدرنینه و پست مدرنیسم.حسینعلی نوذری.
@cafe_andishe95
فرد_و_کیهان_در_فلسفه_رنسانس،_ارنست_کاسیرر،_ترجمه_یدالله_موقن.pdf
81.9 MB
📚کتاب فرد و کیهان در فلسفه رنسانس📚


در رنسانس به این نیروها انرژی تازه‌ای دمیده شده است که شرایط شکل‌گیری پرتحرک و سیال سمبل را آشکار می‌کنند. از خلاقیت این نیروها فرمول‌های جدید و زبان جدید و مفاهیم مدرنیته در حال سربرکشیدن‌اند. اما در دورهٔ رنسانس این تمایز تفاوتی هستی‌شناختی میان امر متناهی با امر نامتناهی و نیز تقابل رفع‌ناشدنی میان جهان محسوس با جهان معقول پیدا می‌کند، اما نه به شیوهٔ قرون وسطایی نوافلاطونیان، بلکه به معنایی که خود افلاطون در نظر داشت.

کاسیرر به‌دقت نشان می‌دهد که چگونه متفکران رنسانس به بینش خود از انتظام طبیعت دست یافتند؛ انتظامی که به اصول ریاضی فروکاستنی و تعریف‌پذیر است. او نشان می‌دهد که چگونه تلقی سلسله‌مراتبی نوافلاطونی از کیهان ــ که میان سلسله‌مراتب مختلف کیهان که جهان مادی و جهان روحانی را می‌ساختند تفاوت کیفی قائل بود ــ فروریخت و جایش را به اندیشهٔ همگون‌بودن طبیعت و نیز به همانندی اساسی میان رویدادهای تاریخی داد و با این جابه‌جایی راه را برای بررسی علمی طبیعت و تاریخ گشود.
↔️مترجم یدالله موقن
@cafe_andishe95
⚫️[محمدخان اعتماد السلطنه] وزیر دارالترجمۀ ناصرالدین شاه قاجاربود که وظیفۀ خواندن روزنامه‌های اروپا را برای شاه داشت . او در کتاب خاطرات خود به تاریخ سوم صفر 1304 هجری قمری (حول و حوش 1265 شمسی و 10 سال قبل از ترور ناصرالدین شاه) مینویسد :

✉️« بوآتال ، نمونه کوچکی از راه آهن آورده بود ، شاه فرمود : گه خورده چنین غلطی کرده . شتر و قاطر و خر صدهزار بار از راه‌آهن بهتر هستند . حالا چهل پنجاه نفر فرنگی در طهران هستند ما عاجزیم اگر راه‌آهن ساخته شد هزار نفر می‌آیند و چشم و گوش رعیت باز میشود . آن وقت چه کار کنیم ؟؟ رفتم به خانۀ (کتابچی) و صحبت از راه آهن شد من هم صریح گفتم شاه فرموه راه‌آهن مضر است برای استقلال و امنیت ایران و اینگونه کار متوقف شد.»

@cafe_andishe95
💎من هیچ وقت کوچک‌ترین تردیدی نداشتم که خدا وجود ندارد و مطمئنم که نیست ولی حس رهایی داشتم و فهمیدم می‌شود پلی به دنیای ادیان زد بدون اینکه نیازی باشد به اینکه قدرت الوهی و یا ماوراءطبیعی را باور داشت و به آن گردن نهاد. اگر بخواهم مفهومی‌تر اشاره کنم، راهی که بتوان به پدر‌ها فکر کرد بدون اینکه به یاد و خاطره پدرم بی‌احترامی کرده باشم. (در تفکر مسیحی، از خدا به عنوان پدر عیسی مسیح یاد می‌شود و در نتیجه پدر، معنایی مترادف خدا است). من به این نتیجه رسیدم که رد کردن افسانه زندگی پس از مرگ، دلیل نمی‌شود چشمم را روی موسیقی، بناهای کلاسیک، مراسم عبادت، رسوم و آیین‌ها و جشن‌ها و عبادتگاه‌ها و سفرهای زیارتی، می‌هانی‌های افطاری و یا نوشته‌های روشنگر متون دینی، ببندم.

💈جامعه سکولار به شکل غیرمنصفانه‌ای از خلاء نوعی مراسم و رفتار‌ها (ی آیینی) رنج می‌برد چرا که سکولار‌ها از هرچیزی که به قول نیچه، «بوی بد دین دارد» می‌گریزند و آن را بد می‌پندارند. ما از واژه “اخلاق” گریزان شده‌ایم و با شنیدن هرچیزی که ربطی به مناسک داشته باشد، فرار می‌کنیم. از اینکه باید ایده‌ای برای بهبود و بهتر شدن زندگی ما باشد، در می رویم. به سفر زیارتی نمی‌رویم، نمی‌توانیم معبد بسازیم. هیچ مکانیسمی که مراتب سپاس خود را نشان دهیم، نداریم. اینکه کسی بتواند از کتابی کمک بگیرد، بی‌مزه شده است. با هرگونه تمرین و نرمش ذهنی بیگانه شده‌ایم. به ندرت دیده می‌شود که غریبه‌ها با هم جایی آواز بخوانند. ما بین دو انتخاب بسیار نادلچسب گرفتار شده‌ایم، یا یک سری مناسک و روش‌ها و آیین‌ها را بگیریم و به خدای موهوم و متعلقات آن اعتقاد داشته باشیم یا اینکه در چالش باشیم و همه را پس بزنیم ولی چیزی معادل در دنیای سکولار خودمان نداشته باشیم.

با کنار کشیدن و پس زدن همه این‌ها، در مقابل ما به دنیای ادیان اجازه داده‌ایم همه آنچه در انحصار عصر تجربه گرایی است و به تمامی مردم متعلق است را به عنوان قلمروی خود اعلام کند. ما نباید از هیچ گونه بازگشت آن به جهان سکولاریسم، واپسگرایی داشته باشیم. مسیحیت در ابتدای سلطنت خود بسیار جدی به عقاید خوب دیگران اهمیت می‌داد و حتی شماری از مناسکی را که به کفار آن زمان نسبت می‌دادند را گرفت و آن را مال خود کرد. حالا اگر به برخی خداناباوران درباره آن بگویید، می‌گویند چون دینداران آن‌ها را به کار می‌گیرند، پس ما نباید به آن نزدیک شویم. مسیحیت، جشن نیمه زمستان را گرفته و آن را به کریسمس پیوند زد. همچنین ایده اپیکوری دور هم بودن که برای بهتر بودن و خوش زیستن بود را گرفت و آن را تبدیل به زندگی رهبانیت کرد. در میان خرابه‌های امپراتوری روم، معابد و بناهایی مطابق‌‌ همان چه به قول آن‌ها کافران می‌ساختند، بنا و معبد و پرستشگاه درست کردند.


بزرگ‌ترین چالشی که پیش روی خداناباوران است، این است که چطور روند مستعمره سازی بنیاد دینی را معکوس کنند: چطور مراسم و ایده‌هایی که دین آن‌ها را در انحصار خود گرفته و صاحب آن نیست را از دست آن‌ها بیرون بیاورند. برای مثال، آن چیزی که به طور غالب در مورد مراسم کریسمس این روز‌ها اجرا می‌شود، ربط بسیار کمی به داستان تولد عیسی دارد و همه‌اش در مورد جامعه و با هم بودن و جشن گرفتن است که ریشه آن به قرن‌ها پیش از مسیحیت بازمی گردد. آن خواسته‌های روحی ما حتی با اندکی رنگ دینی، سریع خود را آزاد می‌کنند حتی اگر – به شکل متناقضی – تحقیق روی ادیان باشد که کلید اصلی بازکشف و بازخوانی آن است.



✍🏼آلن دو باتن
@cafe_andishe95
🏚  فروپاشیِ کمونیسم و درس‌هایی که باید از آن گرفت🚩


سی و دو سال پیش در چنین روزهایی اتحاد شوروی رسما فروپاشی خود را اعلام کرد. ثمره این فروپاشی ایجاد پانزده کشور مستقل بود.

نظام‌های سیاسی به شیوه های گوناگون فرو می پاشند.شیوه فروپاشی شوروی از درون بود هر چند عامل خارجی به صورت غیر مستقیم اثرگذار بود.

🔻دلایل فروپاشی را می توانم فهرست وار برایتان ذکر کنم:

یک) سوق یافتن بخش اعظم بودجه و منابع کشور به سمت تولیدات نظامی و برنامه های فضایی و غفلت از تامین نیازهای ضروری مردم از قبیل غذا، مسکن و غیره.



دو) صرف بودجه های هنگفت برای ادامه جنگ افغانستان و حفظ پایگاه های نظامی در کشورهای اقماری و کمک های بلاعوض اقتصادی به کشورهای کمونیستی در اروپا و سایر نقاط جهان که در مجموع منجر به ضعف شدید اقتصادی کشور و رشد نارضایتی در بین مردم شد.

سه) سربرآوردن قشر فاسدی از سیاستمداران که جز حفظ مناصب و امتیازات مادی انحصاری شان به چیز دیگری فکر نمی کردند.

چهار) فرسودگی ایدئولوژی حکومتی و بی اثر شدن ماشین پروپاگاندا به مرور زمان.

پنج) نفی اقدامات اصلاحی از سوی نظامیان و هسته سخت قدرت.گورباچف و یاران اصلاح طلبش تلاش زیادی کردند که با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی نظام را از فروپاشی نجات دهند اما سران ارتش و اعضای گارد قدیم حاضر به پذیرش این اصلاحات نشدند و بر روش های سرکوبگرانه پیشین اصرار کردند.

شش) شکاف بین حکومت و مردم به حدی عمیق شد که اعتماد متقابل بین مردم و حکومت کاملا از بین رفت.این وضعیت منجر به حالت انقلابی شد به طوری که نه حاکمان می توانستند مثل سابق حکومت کنند نه مردم می‌خواستند مثل سابق از حکومت فرمان ببرند

هفت) بی اثر شدن ماشین سرکوب به نحوی که هزینه سرکوب برای حکومت بسیار بیشتر از هزینه تحمل اعتراضات عمومی شده بود.

من نمی‌توانم خوشحالی خودم را از فروپاشی کمونیسم بین‌الملل در سی و دو سال پیش ابراز نکنم. هر چه می‌گذرد مطمئن تر می‌شوم که کمونیسم چیزی جز شرارت مطلق نبوده و نیست.کمونیست‌ها حداقل باعث مرگ صد میلیون نفر در قرن بیستم شدند.

خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا لیبرال می‌نامند بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد.

امروزه کمونیست‌ها در صحنه های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم.

📌ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.

✍️ بیژن اشتری
*مترجم کتاب‌های حوزه‌ی رژیم‌های سوسیالیستی و توتالیتر

@cafe_andishe95
🏺یونان باستان و بردگی


ارسطو:بردگی امری صحیح و مصلحت آمیز است، منتها برده باید طبیعتا" پایین تر از صاحب خود باشد.برخی زیر دست به دنیا می آیند، و برخی زبردست. هر کسی که طبیعتا" متعلق به خود نه ، بلکه متعلق به دیگری باشد، طبیعتا" برده است .بردگان نباید یونانی باشند، بلکه باید از نژادی پست تر و دارای روحی کوچک تر باشند.
جانوران اهلی هنگامی که در دست آدمی باشند در وضع بهتری به سر می برند ، و بر همین قیاس ، کسانی که طبیعتا" پستند هنگامی که زیر دست برتران زندگی کنند روزگار بهتری دارند .

کسانی که برای امرار معاش کار می کنند نباید حق تابعیت شهر را داشته باشند. شهروندان نباید زندگی صنعتی یا تجارتی داشته باشند ، زیرا چنین زندگی پست است و با فضیلت منافات دارد. کشاورز هم نباید باشند زیرا به فراغت نیازمندند . شهروندان باید زمیندار باشند ، اما کشاورزان  باید بردگانی از نژاد دیگر باشند.(ص۲۸۴)

✉️ . تاریخ فلسفه غرب . بخش ارسطو.برتراند راسل
@cafe_andishe95
🚺 زنان هخامنشیان  🟩⬜️🟥

زن‌ها با به دنیا آوردن کودک پاداشی به صورت جو و شراب دریافت می‌کردند، که پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود و برای پسر آوردن دو برابر دختر محاسبه می‌گردید. آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را آگاهی می‌دهد ولی در برخی منابع مزدیسنا مانند بندهش از زنان به نیکی یاد نمی‌شود. منابع بسیار کم و اندکی دربارهٔ وضعیت زنان در دوران باستان، به‌جای مانده‌است اما آنچه از گِل نوشته‌های تخت جمشید به‌دست آمده نشان می‌دهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضور داشته‌اند، کار می‌کردند. وشتی همسر پاکدامن و ملکه نخست اخشورش (به روایتی خشایارشا) در کتاب استر است که به علت نپذیرفتن خواسته شاه برای پوشیدن لباس نیمه برهنه در جشن، از جایگاه ملکهٔ ایران برکنار شد.

در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار می‌کرده‌اند، از حقوقی برابر برخوردار بوده‌اند و گاه حتی کارهای سخت‌تر را به عهده داشته‌اند؛ مثلاً گروه‌های بزرگی از زنان کشاورز را می‌بینیم. سنگ سابان معمولاً بیشترشان زن هستند. البته دقیقاً نمی‌توانیم بگوییم که کار این زنان چه بوده‌است. شاید پس از حاضر شدن نگاره‌ها، صیقل نهایی را زن‌ها انجام می‌دادند، زیرا که برای این کار دست‌های ظریف زن‌ها کارایی بیش تری داشته‌است. در سال ۱۷۰۰ (میلادی) در میان بردگانی که نمایندهٔ امپراتور اتریش در استامبول خریداری و آزاد کرد، زن سنگ‌تراشی بود از بغداد وجود داشت. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که سده‌ها بعد هم هنوز به زن‌هایی برمی‌خوردیم که با سنگ سر و کار داشته‌اند. مسلم است که این کار برای زن‌ها باید دشوار بوده باشد.

پیشهٔ بیشتر زنان لوح‌های تخت جمشید دوخت و دوز و خیاطی بوده‌است. کاری بسیار متنوع، شامل دوخت لباس‌های کاملاً ساده یا لباس‌های پر زرق و برق که پس از دوخت، هنرمندانه سوزن کاری می‌شده‌است. امکانات آموزش‌های هنری و مهارت‌های حرفه‌ای، برای زن و مرد یکسان و حقوق آنان برابر بوده‌است.
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🚺 زنان هخامنشیان  🟩⬜️🟥 زن‌ها با به دنیا آوردن کودک پاداشی به صورت جو و شراب دریافت می‌کردند، که پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود و برای پسر آوردن دو برابر دختر محاسبه می‌گردید. آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را آگاهی می‌دهد ولی در برخی منابع…
🟥همزمان در یونان باستان

در آن دوران زنان اجازهٔ یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند در نتیجه نمی‌توانند در دفاع از شهر نقشی داشته باشند. همچنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیرمفید دانسته می‌شدند برای همین بیشتر دیده می‌شد که خانواده‌ها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آن‌ها را در طبیعت رها کنند یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران بسیار کمتر دیده می‌شد. ژان استوبه (سدهٔ پنجم) در مجموعهٔ خود دربارهٔ یونان باستان گفته‌است که دستور کار جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: «اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ می‌کنیم و نگه می‌داریم، حتی اگر ندار (فقیر) باشیم، ولی دختر، آن را بر سر راه می‌گذاریم، حتی اگر دارا (ثروتمند) باشیم» اگر هم فرزند دختری نگه داشته می‌شد و بر سر راه گذاشته نمی‌شد، باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود.

حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آن‌ها اجازهٔ ورود در کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند. سمونید آمورگُس (Sémonide d'Amorgos) در جای دیگر در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس می‌گوید: «این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید: زنان!»

@cafe_andishe95
◻️◼️اخلاق و دین

رفتار اخلاقی چنان که با دینِ حاکم تعریف میشود، معمولا در رعایت آداب آن دین حکم اساسی دارد. ولی نه اَعمال و نه اصول اخلاقی میباید که با دین توجیه و معرفی شوند.

🔻 رعایت اخلاق نیازی به توجیه دینی ندارد و اصول اخلاقی نمیباید بر اساس وحی و مشروعیت الاهی تدوین شوند – چنان چه آموزههای دینی همگی چنین اند. مهمترین صفت اخلاق تدوین شدن و قوام یافتن آن بر بستر خِرَد و تجربه ی بشری است.


📚 اخلاق :شناساییِ درستی و نادرستی -لویی پویمان و جیمز فیسر

@cafe_andishe95
چهار سال پیش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اقدامی جنایتکارانه ۱۷۶ سرنشین هواپیمای اوکراینی را به قتل رساند. پس از چهار سال، خانواده‌های قربانیان همچنان به دنبال احقاق عدالتند.

عاملان و آمران آن جنایت تروریستی، و متهم ردیف اول آن، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی بدانند که نمی‌توانند از دست عدالت فرار کنند و دیر یا زود باید در پیشگاه ملت بزرگ ایران در یک دادگاه عادلانه محاکمه و پاسخگو شوند.

Four years ago, the Islamic Revolutionary Guard Corps murdered 176 passengers aboard Ukrainian Airlines flight PS752. Four years later, the victims' families are still seeking justice.

The perpetrators and planners of that terrorist act along with their leader, Ali Khamenei, should know that they cannot escape justice. One day, not long from now, the Iranian nation will try them and hold them to account in a free and fair trial.

@OfficialRezaPahlavi
2024/09/30 14:24:08
Back to Top
HTML Embed Code: