🧮اَنوَر خُوجَه حاکم کمونیست آلبانی پس از پایان جنگ جهانی دوم تا ١٩٨۵ رهبر این کشور بود، انور خوجه مبتلا به بیماری اجنبی هراسی بود و در طول دوران چهل سالۀ حکومتش بر کشور فقیر آلبانی مدام مردم را از حمله ارتشهای متجاوز امپریالیستی و آمریکا میترساند
کار جنون خوجه به آنجا کشید که دستور داد هر خانوادهای برای خودش یک سنگر بتونی چهارنفره بسازد، مجموعا حدود یک میلیون سنگر بتونی با هزینههای گزاف در سراسر خاک کشور ساخته شد آن هم در کشوری که کل جمعیتش چهار پنج میلیون نفر بیشتر نبود، آلبانی عملا به دور خود دیواری کشیده و هیچگونه ارتباطی با جهان خارج نداشت و مردم آلبانی تحت حکومت رهبر دیوانهاش به سومین کشور فقیر جهان بدل شدند!
🏷خوجه عاقبت مرد بدون اینکه هیچ سرباز خارجی پای در خاک آلبانی بگذارد، اصولا نیازی به حمله خارجی نبود چون دشمن اصلی خود خوجه بود که با توهماتش چنان بلایی به سر مردم آورد که هیچ دشمن خارجی قادر به انجامش نبود، اگر میخواهید عمق جنون بیگانه هراسی انور خوجه را دریابید، بقایای این سنگرهای بتونی هنوز در آلبانی دیده میشود
@cafe_andishe95
کار جنون خوجه به آنجا کشید که دستور داد هر خانوادهای برای خودش یک سنگر بتونی چهارنفره بسازد، مجموعا حدود یک میلیون سنگر بتونی با هزینههای گزاف در سراسر خاک کشور ساخته شد آن هم در کشوری که کل جمعیتش چهار پنج میلیون نفر بیشتر نبود، آلبانی عملا به دور خود دیواری کشیده و هیچگونه ارتباطی با جهان خارج نداشت و مردم آلبانی تحت حکومت رهبر دیوانهاش به سومین کشور فقیر جهان بدل شدند!
🏷خوجه عاقبت مرد بدون اینکه هیچ سرباز خارجی پای در خاک آلبانی بگذارد، اصولا نیازی به حمله خارجی نبود چون دشمن اصلی خود خوجه بود که با توهماتش چنان بلایی به سر مردم آورد که هیچ دشمن خارجی قادر به انجامش نبود، اگر میخواهید عمق جنون بیگانه هراسی انور خوجه را دریابید، بقایای این سنگرهای بتونی هنوز در آلبانی دیده میشود
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙اعترافات تکان دهنده فرج سرکوهی نویسنده و منتقد ادبی، عضو کانون نویسندگان ایران، عضو سابق چریک های فدایی خلق، یکی از چهره های شناخته شده جریان چپ در ایران:
⌛️🚩بیژن جزنی بسیار به دیکتاتوری پرولتاریا معتقد بود. کتابهای جزنی، تبدیل به کتابهای مقدسی شدهاند که اصلا نمیتوان آنها را نقد کرد. اعضای گروه بیژن جزنی در زندان، دیگر جریانات فکری چپ را به دلیل اختلاف فکری کتک میزدند! زمان هایی که خلیل ملکی قصد رفتن به دستشویی را داشت، عمدا در صف می ایستادند تا نوبت به خلیل ملکی نرسد و به خود ادرار کند!
گرایش اکثریت به جمهوری اسلامی، حاصل افکار بیژن جزنی است. ما کمونیسم روسی را با مذهب شیعی قاطی کرده بودیم. فضای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰، بخش عظیمی از دستاوردهای ادبی و هنری غیر چپ را مطرود میدانست و بایکوت میکرد.
پینوشت: مصاحبه ی فوق در رابطه با ۳ کتابی است به نام یاس و داس از رفیق فرج سرکوهی که حال به زعم خود از کمونیسم شیعی رهایی یافته و به نئومارکسیسم روی آورده است! به هر روی کتاب حاوی اعترافات و حقایق و فجایعی است که به نقد جریان چپ می پردازد
از کتاب
@cafe_andishe95
⌛️🚩بیژن جزنی بسیار به دیکتاتوری پرولتاریا معتقد بود. کتابهای جزنی، تبدیل به کتابهای مقدسی شدهاند که اصلا نمیتوان آنها را نقد کرد. اعضای گروه بیژن جزنی در زندان، دیگر جریانات فکری چپ را به دلیل اختلاف فکری کتک میزدند! زمان هایی که خلیل ملکی قصد رفتن به دستشویی را داشت، عمدا در صف می ایستادند تا نوبت به خلیل ملکی نرسد و به خود ادرار کند!
گرایش اکثریت به جمهوری اسلامی، حاصل افکار بیژن جزنی است. ما کمونیسم روسی را با مذهب شیعی قاطی کرده بودیم. فضای روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰، بخش عظیمی از دستاوردهای ادبی و هنری غیر چپ را مطرود میدانست و بایکوت میکرد.
پینوشت: مصاحبه ی فوق در رابطه با ۳ کتابی است به نام یاس و داس از رفیق فرج سرکوهی که حال به زعم خود از کمونیسم شیعی رهایی یافته و به نئومارکسیسم روی آورده است! به هر روی کتاب حاوی اعترافات و حقایق و فجایعی است که به نقد جریان چپ می پردازد
از کتاب
@cafe_andishe95
Audio
🔅گفتگوی جنجالی حجت کلاشی در کلاب هاوس صدای فردا
ما از دموکراسی در درون نظامها میتوانیم صحبت کنیم که چگونه در درون یک نظام، دموکراسی بوجود بیاوریم.
در دوره پهلوی اتفاقا ما در مسیر دموکراسی حرکت میکردیم؛ به این معنا که رضاشاه ایران را از یک کشور عشایری، روستایی و با سوادِ پایین تحویل گرفت.
دموکراسی یک پدیده شهریست!
شما برای اینکه بتوانید دموکراسی را بوجود بیاورید باید شهرهای مدرن داشته باشید؛ نظام اقتصادیتان هم از کشاورزی و دامپروری تبدیل بشود به صنعت!
بنابراین رضاشاه آمده با انقلابی در زیربنای اقتصادی ایران و از طرف دیگر با آوردن دانش، ایجاد شهرهای بزرگ و مرفهتر و ادامهاش دوران پهلوی دوم کشور را در مسیر دموکراسی پیش برده.
آزادیهای مدنی که در دوره پهلوی اول و دوم داشتیم بسیار درخشان بود و هنوز که هنوزه ما حسرت آن دوره را میخوریم.
دموکراسی نیازمند وجود یک نظامی هست که آن نظام بتواند با ایجاد قانون و امنیت اجازهی مشارکت جمعی و مشارکت مردمی را بدهد.
یعنی یک نظامی باشد که بر اساس حقوق شهروندی بچرخد اما آن نظام بتواند ایران را از شر نیروهای اغتشاشگر و نا آرامیها نجات دهد.
@kalashi_hojjat
ما از دموکراسی در درون نظامها میتوانیم صحبت کنیم که چگونه در درون یک نظام، دموکراسی بوجود بیاوریم.
در دوره پهلوی اتفاقا ما در مسیر دموکراسی حرکت میکردیم؛ به این معنا که رضاشاه ایران را از یک کشور عشایری، روستایی و با سوادِ پایین تحویل گرفت.
دموکراسی یک پدیده شهریست!
شما برای اینکه بتوانید دموکراسی را بوجود بیاورید باید شهرهای مدرن داشته باشید؛ نظام اقتصادیتان هم از کشاورزی و دامپروری تبدیل بشود به صنعت!
بنابراین رضاشاه آمده با انقلابی در زیربنای اقتصادی ایران و از طرف دیگر با آوردن دانش، ایجاد شهرهای بزرگ و مرفهتر و ادامهاش دوران پهلوی دوم کشور را در مسیر دموکراسی پیش برده.
آزادیهای مدنی که در دوره پهلوی اول و دوم داشتیم بسیار درخشان بود و هنوز که هنوزه ما حسرت آن دوره را میخوریم.
دموکراسی نیازمند وجود یک نظامی هست که آن نظام بتواند با ایجاد قانون و امنیت اجازهی مشارکت جمعی و مشارکت مردمی را بدهد.
یعنی یک نظامی باشد که بر اساس حقوق شهروندی بچرخد اما آن نظام بتواند ایران را از شر نیروهای اغتشاشگر و نا آرامیها نجات دهد.
@kalashi_hojjat
🔴ما تروریسم را زیر نام اغواکننده " مبارزه مسلحانه - هم استراتژی هم تاکتیک" (کتابی از مسعود احمد زاده یکی از تئوریسین های سازمان چریکهای فدایی خلق) تئوریزه کرده بودیم و رژیم نیز سرکوب مخالفان را هم استراتژی و هم تاکتیک خویش قرار داده بود.
✖️باورهایی که ما را به حرکت و ایستادگی در می آورد آش هفت جوشی بود از اندیشه ها و مکاتب گوناگون سیاسی در اینجا چند تا یی را با پسوند ایسم " ردیف میکنم تا برای خواننده روشن گردد چه دنیای رنگارنگ و در عین حال بی رنگی بود این "ایدئولوژی " سیاسی ما مارکسیسم لنینیسم مائوئیسم، کاستریسم ،اسلامیسم ،صوفیسم رمانتیسم پاتریوتیسم ناسیونالیسم، تروریسم آوانگار دیسم آنارشیسم، اگالیتاریسم و....
می بینید که چندان مبالغه نکرده ام ما از همه این نحله های فکری تغذیه میکردیم و میخواستیم با این معجون غریب ، بیماری های جامعه را شفا بخشیم خود را روشنفکر میدانستیم.
سرانجام تعادل فرهنگی جامعه را به گونه ای نامناسب و انفجاری در هم ریخت و ملتی را که در هر حال در قیاس با کشورهای مشابه زندگی به مراتب بهتری داشت به سوی انقلاب سوق داد و چه انقلابی!
📗_کتاب یادمامانده ها از زندان تا تبعید-
@cafe_andishe95
✖️باورهایی که ما را به حرکت و ایستادگی در می آورد آش هفت جوشی بود از اندیشه ها و مکاتب گوناگون سیاسی در اینجا چند تا یی را با پسوند ایسم " ردیف میکنم تا برای خواننده روشن گردد چه دنیای رنگارنگ و در عین حال بی رنگی بود این "ایدئولوژی " سیاسی ما مارکسیسم لنینیسم مائوئیسم، کاستریسم ،اسلامیسم ،صوفیسم رمانتیسم پاتریوتیسم ناسیونالیسم، تروریسم آوانگار دیسم آنارشیسم، اگالیتاریسم و....
می بینید که چندان مبالغه نکرده ام ما از همه این نحله های فکری تغذیه میکردیم و میخواستیم با این معجون غریب ، بیماری های جامعه را شفا بخشیم خود را روشنفکر میدانستیم.
سرانجام تعادل فرهنگی جامعه را به گونه ای نامناسب و انفجاری در هم ریخت و ملتی را که در هر حال در قیاس با کشورهای مشابه زندگی به مراتب بهتری داشت به سوی انقلاب سوق داد و چه انقلابی!
📗_کتاب یادمامانده ها از زندان تا تبعید-
@cafe_andishe95
داروین صبوری:
محمدرضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفتوگویی تلویزیونی از حسرت خود را در باب گذشته و آینده سخن میگوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی از زمانمندی مناسبی برخوردار نبود. میشد این پروژه را چندسال زودتر یا چند سالی هم دیرتر به سرانجام رساند. او که تجربهی فضای باز سیاسی در دههی ۲۰ را در چنته داشت، میدانست که عملا دهان تمام بدیلهای منتظر در پشت دروازههای سیاست حاکم در ایران، بوی سیر ارتجاع و پیاز سیاهی میدهند. اینکه حتا نمیتوان از یک جریان مخالف در دوران پهلوی نام برد که عملا خاستگاه امر مدرن را به تبلیغ نشسته باشد، جالب نیست؟ کدامیک از آنها در پس مبارزات مسلحانه خود دنبال چیزی بودند که امروز به بار ننشسته باشد؟ حزب توده؟ کار؟ پیکار؟ چریکهای فدایی؟ مجاهدین؟ جبههی ملی!؟ بچهمسلمونهای حسینیه ارشاد؟
زبان روایتگری در فرهنگ ایرانی نه تنها در شعر و حماسه و عرفان دچار افسانهبازیست، که روایتهای سیاسی ما نیز در آغوش باز افسانهخانوم جا خوش کردهاند. این را راجر اسکروتن، فیلسوف سیاسی به خوبی فهمید. او در مقالهی «به یاد ایران» مینویسد:
«روشنفکران غربی مدام این افسانه که شاه ایران مسئول انقلاب است را تکرار کردند، درحالیکه مارکسیستها نقشه این انقلاب را از سیسال قبل از آن ریخته بودند».
اسکروتن فیلسوف ریزبینی بود. این افسانههای سیاسی دامان شاه را نیز گرفته بود. همانطور که بعد از انقلاب، جماعتی پشیمان از شوری شوربای خود مدام زمزمه میکردند که اشتباه شاه این بود که شاهپور بختیار را دیر به میدان آورد. اما اینگونه نبود؛ او هر زمان که دربهای سیاست را به روی آلترناتیوهای معرفتی خود باز میکرد، ائتلاف سیر و پیاز از جنازهی او رد میشد. گیرم کمی زود یا اندکی دیرتر. مساله این است که دیدیم و شد.
رفیق کمونیست تاریخنویس ما، حاج یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دوانقلاب» با اشاره به گزارش «خبرنگاری اروپایی» عقیده دارد که ارتش شاهنشاهی با هلیکوپترهای جنگی، مردم جنوب شهر را لت و پار کرده و کوهی از «جنازههای تکهپاره شده» بر جای گذاشته است. او و رفیقان همپیالهاش در افسانهسازی و شهیدسازی، در دستوپاکردن آمار برای خبرنگاران غربی، ید طولایی دارند. آنها هیچگاه به ساحت تاریخ شهروندی مخابره نکردند که رژیم پهلوی ارتش را برای کنترل اوضاع به خیابان آورد، چون که پلیس ضدشورش نداشت. قدر آن «ژنرالهای قرمساق» در ارتش که شاهپور بختیار از اعلام بیطرفیشان چنین خشمگین و بددهن شد، امروز و در چنین شرایطی که بر ما میرود، پیداست. انقلاب ۵۷، پیروزی ایدهی پهلوی بود. این تنها سلسلهای در تاریخ ایران است که با شکست سیاسی، به پیروزب دست یافت. مهمترین وظیفهی تاریخی در نزد پهلوی، بدلساختن ما از امت به ملت بود، تولد مفهوم «مردم». مردم کسانی هستند که میتوانند برای آیندهی سیاسی خود تصمیم بگیرند. نمیخواهید؟ میروم.
برخی مدام در نوشتههای خود تکرار میکنند که آن جملهی «صدای انقلاب شما را شنیدم» اشتباهی تاریخی از جانب شاه و مشاوران او بود. من اما اینچنین باور ندارم؛ این جمله در تمام عمر تاریخ سیاسی- اجتماعی ما بیسابقه است. جاییست که مفهوم «ملت» به ظهور میرسد و امروز به تجربه دریافتیم که گوش شنوایی برای این صداها وجود ندارد. کسی به شما نمیگوید صدایتان را شنیدیم، هرچند که چنین گوشخراش و عیان باشد. ما یک روایت منصفانه به تاریخ بدهکاریم. تاریخ معاصر ما با تار سیبیلهای زرد چپهای مُصِر در نفهمیدن نوشته شد. این تاریخ آنقدر دچار افسانه و دوکسا گشته است که بدون تجربههای نوین اجتماعی، بدون محکخوردنهای اینگونهی تاریخی، قابلیت حذف و راستیآزمایی به خود نمیدید. این دوکسا را راجر اسکروتن دیده بود:
«چه کسی به یاد دارد هزاران دانشجوی ایرانی در دانشگاههای غربی مشتاقانه مزخرفات مدشده مارکسیستی را در آغوش کشیدند؟ مدی که توسط «رادیکالهای در مبل راحتی نشسته» به آنها ارائه میشد و به شکلگیری کمپین شورش و دروغی آنجایمید که منجر به سقوط شاه شد…درست است، شاه حاکم مطلق بود ولی حاکمیت مطلق با حکومت ستمگرانه یکی نیست. حاکم مطلق ممکن است مجلس نمایندگان، دستگاه قضای مستقل و حتی مطبوعات آزاد و دانشگاه خودمختار را هدایت کند، چنانکه شاه تلاش داشت این کار را بکند. شاه به حاکمیت مطلق خود بهعنوان وسیلهای برای خلق و محافظت از چنین نهادهایی مینگریست. چرا هیچیک از عالمان سیاسی غربی به خود زحمت نداد به این نکته اشاره کند، یا نظریهای که به ما میگوید نباید تنها فرآیند دموکراتیک شدن را مهم قلمداد کرد، بلکه نهادهای محدودکننده و نیابتی که میتوانند بدون دموکراسی هم پا بگیرند نیز مهم هستند. چرا کسی در آن زمان به ما سفارش نکرد سیستم سیاسی ایران را با عراق و سوریه مقایسه کنیم؟» .
╔═.🍃.══════╗
🆔 @Discourseees
╚══════.🍃.═
محمدرضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفتوگویی تلویزیونی از حسرت خود را در باب گذشته و آینده سخن میگوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی از زمانمندی مناسبی برخوردار نبود. میشد این پروژه را چندسال زودتر یا چند سالی هم دیرتر به سرانجام رساند. او که تجربهی فضای باز سیاسی در دههی ۲۰ را در چنته داشت، میدانست که عملا دهان تمام بدیلهای منتظر در پشت دروازههای سیاست حاکم در ایران، بوی سیر ارتجاع و پیاز سیاهی میدهند. اینکه حتا نمیتوان از یک جریان مخالف در دوران پهلوی نام برد که عملا خاستگاه امر مدرن را به تبلیغ نشسته باشد، جالب نیست؟ کدامیک از آنها در پس مبارزات مسلحانه خود دنبال چیزی بودند که امروز به بار ننشسته باشد؟ حزب توده؟ کار؟ پیکار؟ چریکهای فدایی؟ مجاهدین؟ جبههی ملی!؟ بچهمسلمونهای حسینیه ارشاد؟
زبان روایتگری در فرهنگ ایرانی نه تنها در شعر و حماسه و عرفان دچار افسانهبازیست، که روایتهای سیاسی ما نیز در آغوش باز افسانهخانوم جا خوش کردهاند. این را راجر اسکروتن، فیلسوف سیاسی به خوبی فهمید. او در مقالهی «به یاد ایران» مینویسد:
«روشنفکران غربی مدام این افسانه که شاه ایران مسئول انقلاب است را تکرار کردند، درحالیکه مارکسیستها نقشه این انقلاب را از سیسال قبل از آن ریخته بودند».
اسکروتن فیلسوف ریزبینی بود. این افسانههای سیاسی دامان شاه را نیز گرفته بود. همانطور که بعد از انقلاب، جماعتی پشیمان از شوری شوربای خود مدام زمزمه میکردند که اشتباه شاه این بود که شاهپور بختیار را دیر به میدان آورد. اما اینگونه نبود؛ او هر زمان که دربهای سیاست را به روی آلترناتیوهای معرفتی خود باز میکرد، ائتلاف سیر و پیاز از جنازهی او رد میشد. گیرم کمی زود یا اندکی دیرتر. مساله این است که دیدیم و شد.
رفیق کمونیست تاریخنویس ما، حاج یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دوانقلاب» با اشاره به گزارش «خبرنگاری اروپایی» عقیده دارد که ارتش شاهنشاهی با هلیکوپترهای جنگی، مردم جنوب شهر را لت و پار کرده و کوهی از «جنازههای تکهپاره شده» بر جای گذاشته است. او و رفیقان همپیالهاش در افسانهسازی و شهیدسازی، در دستوپاکردن آمار برای خبرنگاران غربی، ید طولایی دارند. آنها هیچگاه به ساحت تاریخ شهروندی مخابره نکردند که رژیم پهلوی ارتش را برای کنترل اوضاع به خیابان آورد، چون که پلیس ضدشورش نداشت. قدر آن «ژنرالهای قرمساق» در ارتش که شاهپور بختیار از اعلام بیطرفیشان چنین خشمگین و بددهن شد، امروز و در چنین شرایطی که بر ما میرود، پیداست. انقلاب ۵۷، پیروزی ایدهی پهلوی بود. این تنها سلسلهای در تاریخ ایران است که با شکست سیاسی، به پیروزب دست یافت. مهمترین وظیفهی تاریخی در نزد پهلوی، بدلساختن ما از امت به ملت بود، تولد مفهوم «مردم». مردم کسانی هستند که میتوانند برای آیندهی سیاسی خود تصمیم بگیرند. نمیخواهید؟ میروم.
برخی مدام در نوشتههای خود تکرار میکنند که آن جملهی «صدای انقلاب شما را شنیدم» اشتباهی تاریخی از جانب شاه و مشاوران او بود. من اما اینچنین باور ندارم؛ این جمله در تمام عمر تاریخ سیاسی- اجتماعی ما بیسابقه است. جاییست که مفهوم «ملت» به ظهور میرسد و امروز به تجربه دریافتیم که گوش شنوایی برای این صداها وجود ندارد. کسی به شما نمیگوید صدایتان را شنیدیم، هرچند که چنین گوشخراش و عیان باشد. ما یک روایت منصفانه به تاریخ بدهکاریم. تاریخ معاصر ما با تار سیبیلهای زرد چپهای مُصِر در نفهمیدن نوشته شد. این تاریخ آنقدر دچار افسانه و دوکسا گشته است که بدون تجربههای نوین اجتماعی، بدون محکخوردنهای اینگونهی تاریخی، قابلیت حذف و راستیآزمایی به خود نمیدید. این دوکسا را راجر اسکروتن دیده بود:
«چه کسی به یاد دارد هزاران دانشجوی ایرانی در دانشگاههای غربی مشتاقانه مزخرفات مدشده مارکسیستی را در آغوش کشیدند؟ مدی که توسط «رادیکالهای در مبل راحتی نشسته» به آنها ارائه میشد و به شکلگیری کمپین شورش و دروغی آنجایمید که منجر به سقوط شاه شد…درست است، شاه حاکم مطلق بود ولی حاکمیت مطلق با حکومت ستمگرانه یکی نیست. حاکم مطلق ممکن است مجلس نمایندگان، دستگاه قضای مستقل و حتی مطبوعات آزاد و دانشگاه خودمختار را هدایت کند، چنانکه شاه تلاش داشت این کار را بکند. شاه به حاکمیت مطلق خود بهعنوان وسیلهای برای خلق و محافظت از چنین نهادهایی مینگریست. چرا هیچیک از عالمان سیاسی غربی به خود زحمت نداد به این نکته اشاره کند، یا نظریهای که به ما میگوید نباید تنها فرآیند دموکراتیک شدن را مهم قلمداد کرد، بلکه نهادهای محدودکننده و نیابتی که میتوانند بدون دموکراسی هم پا بگیرند نیز مهم هستند. چرا کسی در آن زمان به ما سفارش نکرد سیستم سیاسی ایران را با عراق و سوریه مقایسه کنیم؟» .
╔═.🍃.══════╗
🆔 @Discourseees
╚══════.🍃.═
Telegram
پشتیبان
رفیق حاج یرواند آبراهامیان ایشون هستند
📖 کتابی که اقتصاد ایران را ویران کرد⚡️
غلو نیست اگر بگوئیم اقتصاد ایران بیش از پنجاه سال است که تحت تاثیر آموزههای مارکسیستی است.56 سال پیش کتابی به اسم" اقتصاد به زبان ساده "به قلم محمود عسکریزاده نوشته و در بین همسازمانیهایش،مجاهدین خلق،توزیع شد.این کتاب درونسازمانی خلاصهای از دو کتابی بود که قبلاً عبدالحسین نوشین عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران در دهه بیست شمسی از روی آثار کارل مارکس ترجمه کرده بود.
باری،تاثیر کتاب عسکریزاده به فراسوی سازمانش رفت.تقریبا همهی آنچه در این کتاب درباره اقتصاد از نگاه کمونیستی مطرح شده مورد توجه و قبول اکثریت مخالفان رژیم شاه،از مسلمان سنتی تا چپ افراطی، قرار گرفت، توگویی وحی منزل بود و در درستی احکامش جای هیچ شک و تردید نبود.حتی روحانیون انقلابی زمان شاه هم عملا به طرفداران این آموزهها مبدل شدند تا آنجا که در دوره حکمرانیشان در دوران جمهوری اسلامی ،حق مالکیت خصوصی را که از مسلمات شرع اسلام است نادیده گرفتند و در مقیاس عظیم به مصادره و تصرف اموال و املاک به اصطلاح طاغوتیها رو آوردند.
💰اقتصاد جمهوری اسلامی در دهه اول حیاتش به شدت تحت تاثیر آموزههای اقتصادی مارکسیستی بوده است.همین بزرگان اصلاح طلب امروز در دهه اول جمهوری اسلامی با اجرای سیاستهای کوپنیستی،ملی کردن صنایع و دولتی کردن همه چیز ، عملا جزو اجرا کنندگان سفت و سخت این آموزهها بودند.به طور خلاصه تاثیرگذاریهای منفی آموزههای مارکسیستی بر اقتصاد ایران را ،که تا همین امروز نیز ادامه یافته، میتوان این گونه فهرستبندی کرد:نفی حقوق مالکیت خصوصی؛ اولویت دادن صنعت بر تجارت؛ غیرمولد انگاشتن تجارت و سپردن انحصار آن به دولت؛مخالفت با ورود سرمایه خارجی به کشور ؛سرمایه گذار خارجی را استثمارگر و عامل نفوذ تلقی کردن؛ملی کردن کارخانه ها و بنگاههای بزرگ؛قیمتگذاری دستوری؛خودکفایی اقتصادی را والاترین ارزش تلقی کردن؛سرکوب بخش خصوصی و نابود کردن عامل رقابت در اقتصاد و.....
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
غلو نیست اگر بگوئیم اقتصاد ایران بیش از پنجاه سال است که تحت تاثیر آموزههای مارکسیستی است.56 سال پیش کتابی به اسم" اقتصاد به زبان ساده "به قلم محمود عسکریزاده نوشته و در بین همسازمانیهایش،مجاهدین خلق،توزیع شد.این کتاب درونسازمانی خلاصهای از دو کتابی بود که قبلاً عبدالحسین نوشین عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران در دهه بیست شمسی از روی آثار کارل مارکس ترجمه کرده بود.
باری،تاثیر کتاب عسکریزاده به فراسوی سازمانش رفت.تقریبا همهی آنچه در این کتاب درباره اقتصاد از نگاه کمونیستی مطرح شده مورد توجه و قبول اکثریت مخالفان رژیم شاه،از مسلمان سنتی تا چپ افراطی، قرار گرفت، توگویی وحی منزل بود و در درستی احکامش جای هیچ شک و تردید نبود.حتی روحانیون انقلابی زمان شاه هم عملا به طرفداران این آموزهها مبدل شدند تا آنجا که در دوره حکمرانیشان در دوران جمهوری اسلامی ،حق مالکیت خصوصی را که از مسلمات شرع اسلام است نادیده گرفتند و در مقیاس عظیم به مصادره و تصرف اموال و املاک به اصطلاح طاغوتیها رو آوردند.
💰اقتصاد جمهوری اسلامی در دهه اول حیاتش به شدت تحت تاثیر آموزههای اقتصادی مارکسیستی بوده است.همین بزرگان اصلاح طلب امروز در دهه اول جمهوری اسلامی با اجرای سیاستهای کوپنیستی،ملی کردن صنایع و دولتی کردن همه چیز ، عملا جزو اجرا کنندگان سفت و سخت این آموزهها بودند.به طور خلاصه تاثیرگذاریهای منفی آموزههای مارکسیستی بر اقتصاد ایران را ،که تا همین امروز نیز ادامه یافته، میتوان این گونه فهرستبندی کرد:نفی حقوق مالکیت خصوصی؛ اولویت دادن صنعت بر تجارت؛ غیرمولد انگاشتن تجارت و سپردن انحصار آن به دولت؛مخالفت با ورود سرمایه خارجی به کشور ؛سرمایه گذار خارجی را استثمارگر و عامل نفوذ تلقی کردن؛ملی کردن کارخانه ها و بنگاههای بزرگ؛قیمتگذاری دستوری؛خودکفایی اقتصادی را والاترین ارزش تلقی کردن؛سرکوب بخش خصوصی و نابود کردن عامل رقابت در اقتصاد و.....
✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
🪱سوسیالیسم خزنده چیست؟
دست اندازی تدریجی دولت در بخش خصوصی اقتصاد را سوسیالیم خزنده مینامند در جوامعی که دولت به تدریج مؤسسات اقتصادی را ملی و دامنه بخش خصوصی را محدود کند و بر فعالیت های اقتصادی دولت بیفزاید، تحقق می یابد
چنین چیزی برای تحقق آزادی و دموکراسی نیز خطرناک است
چرا که قوت و استقلال مالی جامعه مدنی در قوت این بخش اساسی از جامعه در تحقق آزادی بسیار حیاتی است
و برای جهان توسعه نیافته حتی خطرناکتر.
@cafe_andishe95
دست اندازی تدریجی دولت در بخش خصوصی اقتصاد را سوسیالیم خزنده مینامند در جوامعی که دولت به تدریج مؤسسات اقتصادی را ملی و دامنه بخش خصوصی را محدود کند و بر فعالیت های اقتصادی دولت بیفزاید، تحقق می یابد
چنین چیزی برای تحقق آزادی و دموکراسی نیز خطرناک است
چرا که قوت و استقلال مالی جامعه مدنی در قوت این بخش اساسی از جامعه در تحقق آزادی بسیار حیاتی است
و برای جهان توسعه نیافته حتی خطرناکتر.
@cafe_andishe95
🕷🚩"حکومت شوروی به نام آموزهای فرمان میرانَد، که به قلم روشنفکری، که تمام عمر خود را در کتابخانهها سپری کرده، تدوین شده است و تعداد بیشماری از دیگر روشنفکران از یک قرن پیش تاکنون آن آموزه را تفسیر کردهاند.
در رژیم کمونیست روشنفکران که بیشتر سوفسطایی هستند تا فیلسوف، حکم پادشاه را دارند. قضات تحقیق که تخلّفات را برملا میکنند، نویسندگانی که در بند رئالیسم سوسیالیستیاند، مهندسان و مدیرانی که ملزم به اجرای برنامهها و تفسیر دستورات غامض قدرت مرکزیاند، همه باید اهل جدل (دیالکتیک) باشند. دبیرکل حزب نیز که حاکم بر زندگی و مرگ میلیونها انسان است خود روشنفکر است:
او در اواخر دورهی فعالیت پیروزمندانهی خود، نظریهی سرمایهداری و سوسیالیسم را به وفاداران حزب ارائه میدهد -تو گویی نگارش کتاب بالاترین دستاورد است. امپراتوران قدیم اغلب شاعر یا متفکر بودند، و برای نخستین بار است که امپراتور در قامت آدمی جدلی یا مفسر نظریه یا تاریخ بر تختگاه تکیه میزند"
📄 ریمون آرون، افیون روشنفکران
@cafe_andishe95
در رژیم کمونیست روشنفکران که بیشتر سوفسطایی هستند تا فیلسوف، حکم پادشاه را دارند. قضات تحقیق که تخلّفات را برملا میکنند، نویسندگانی که در بند رئالیسم سوسیالیستیاند، مهندسان و مدیرانی که ملزم به اجرای برنامهها و تفسیر دستورات غامض قدرت مرکزیاند، همه باید اهل جدل (دیالکتیک) باشند. دبیرکل حزب نیز که حاکم بر زندگی و مرگ میلیونها انسان است خود روشنفکر است:
او در اواخر دورهی فعالیت پیروزمندانهی خود، نظریهی سرمایهداری و سوسیالیسم را به وفاداران حزب ارائه میدهد -تو گویی نگارش کتاب بالاترین دستاورد است. امپراتوران قدیم اغلب شاعر یا متفکر بودند، و برای نخستین بار است که امپراتور در قامت آدمی جدلی یا مفسر نظریه یا تاریخ بر تختگاه تکیه میزند"
📄 ریمون آرون، افیون روشنفکران
@cafe_andishe95
🏮اشخاص مختلف دنیا را به صور مختلف میبینند، زیرا حواس ما، اگرچه به ظاهر یکی است، دنیا را متفاوت دریافت میکنند.
ما نمونه ای از این حقیقت را در معانی مبهم و نامحدود کلمات میبینیم. یک کلمه واحد ممکن است برای اشخاص مختلف معانی گوناگون در برداشته باشد...
بنابراین زبان قادر نیست که افکار دقیق ما را بیان کند، و این ناشی از آن است که حواس ما برای دریافت صحيح عالم نابسنده است.
⭐️از دانستن این حقیقت چه چیز نتیجه می شود؟ ضرورت تساهل و اغماض.
از آنجا که ما حداکثر قادریم که به امور محتمل پی ببریم نه به يقينيات، و از آنجا که حتی این امور محتمل را اشخاص مختلف به صورت های مختلف مشاهده میکنند، ما نباید عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم.
(( با یارانت به تعقل سخن بگوی، و نیز اجازه بده تا آنان تعقل کنند.))
📖جان لاک
هنری توماس
مترجم : فریدون بدره ای
صفحه : 354
@cafe_andishe95
ما نمونه ای از این حقیقت را در معانی مبهم و نامحدود کلمات میبینیم. یک کلمه واحد ممکن است برای اشخاص مختلف معانی گوناگون در برداشته باشد...
بنابراین زبان قادر نیست که افکار دقیق ما را بیان کند، و این ناشی از آن است که حواس ما برای دریافت صحيح عالم نابسنده است.
⭐️از دانستن این حقیقت چه چیز نتیجه می شود؟ ضرورت تساهل و اغماض.
از آنجا که ما حداکثر قادریم که به امور محتمل پی ببریم نه به يقينيات، و از آنجا که حتی این امور محتمل را اشخاص مختلف به صورت های مختلف مشاهده میکنند، ما نباید عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم.
(( با یارانت به تعقل سخن بگوی، و نیز اجازه بده تا آنان تعقل کنند.))
📖جان لاک
هنری توماس
مترجم : فریدون بدره ای
صفحه : 354
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
[email protected]
🎬هفت سال در تبت
Seven Years in Tibet
محصول 1997
🎭کارگردان ژان ژاک آنوی
معرفی فیلم
🔻نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی ژان-ژاک آنو و بر پایهٔ کتابی با همین نام نوشتهٔ هاینریش هارر ساخته شد. هارر، کوهنورد اتریشی، تجربیات خود از تبت را بین سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۵۱ در این کتاب نوشتهاست.
در کشاکش داستان واقعی (همانگونه که از عنوان فیلم برمیآید) پس از ورود آنها به تبت آغاز میشود و البته با خوشآمد نامطمئنی که آنها در یک تمدن ایزوله و صلحطلب مییابند. از لحظه نخستین حضور «دالاییلاما»، فیلم جذابیتبیشتری پیدا میکند.
او در جانپناه قصر خود در »لهاسا« ایستاده است و مجذوب غریبههایی میشود که پا در پادشاهیاش گذاشتهاند،
به کشتار و تجاوز ارتش سرخ چین و کمونیستهای طرفدار مائو می پردازد.
بیش از یک ملیون نفر تبتی بی آزار توسط مائو سلاخی شدند!به سرزمینشان تجاوز شد و تا کنون در اشغال و خفقان به سر میبرند.
@cafe_andishe95
Seven Years in Tibet
محصول 1997
🎭کارگردان ژان ژاک آنوی
معرفی فیلم
🔻نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی ژان-ژاک آنو و بر پایهٔ کتابی با همین نام نوشتهٔ هاینریش هارر ساخته شد. هارر، کوهنورد اتریشی، تجربیات خود از تبت را بین سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۵۱ در این کتاب نوشتهاست.
در کشاکش داستان واقعی (همانگونه که از عنوان فیلم برمیآید) پس از ورود آنها به تبت آغاز میشود و البته با خوشآمد نامطمئنی که آنها در یک تمدن ایزوله و صلحطلب مییابند. از لحظه نخستین حضور «دالاییلاما»، فیلم جذابیتبیشتری پیدا میکند.
او در جانپناه قصر خود در »لهاسا« ایستاده است و مجذوب غریبههایی میشود که پا در پادشاهیاش گذاشتهاند،
به کشتار و تجاوز ارتش سرخ چین و کمونیستهای طرفدار مائو می پردازد.
بیش از یک ملیون نفر تبتی بی آزار توسط مائو سلاخی شدند!به سرزمینشان تجاوز شد و تا کنون در اشغال و خفقان به سر میبرند.
@cafe_andishe95
🟥جنایات سرخ در تبت🚩
در طی هفت سال ابتدایی تسلط چین کمونیستی بر تبت (از 1950 تا اوایل دهه 1960)، جنایات و نارساییهای متعددی به وقوع پیوست که به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر، سرکوب فرهنگی و مذهبی، و اقدامات نظامی قابل توجه بود. برخی از این جنایات عبارتند از:
1. سرکوب مذهبی: دولت چین به شدت به کنترل و سرکوب مذهب بخصوص بودیسم در تبت پرداخت. معابد و دلاوزهای بودایی تخریب شدند و راهبان و پیروان مذهبی تحت فشار و سرکوب قرار گرفتند.
2. خلق و تحمیل تغییرات فرهنگی: تلاش برای تحمیل فرهنگ چینی و حذف عناصر فرهنگی و مذهبی تبت. زبان و شیوه زندگی بومی مردم تبت تحت فشار قرار گرفت.
3. تبعید و دستگیری رهبران مذهبی: بسیاری از رهبران مذهبی تبت، شامل دالایی لاما، به تبعید Forced exile یا تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
4. اقدامات نظامی: در روند تسلط بر تبت، دولت چین به استفاده از نیروهای نظامی و خشونت برای فرونشاندن مقاومت مردم تبت روی آورد. این اقدامات شامل بمباران و حملات نظامی به مناطقی بود که در آنها اعتراضاتی شکل میگرفت.
5. نقض حقوق بشر: مردم تبت با نقضهای جدی حقوق بشر مواجه شدند، از جمله دستگیریهای غیرقانونی، شکنجه و سوءاستفاده از زندانیان.
6. کار اجباری و نظام کار اجباری: برخی از مردم تبت به کار اجباری در پروژههای مختلف دولتی گمارده شدند.
این وضعیت در طول زمان تغییری نکرد و به رغم گزارشهای مختلف درباره نقض حقوق بشر در تبت، حکومت چین همچنان به سرکوب و کنترل منطقه ادامه داد.
@cafe_andishe95
در طی هفت سال ابتدایی تسلط چین کمونیستی بر تبت (از 1950 تا اوایل دهه 1960)، جنایات و نارساییهای متعددی به وقوع پیوست که به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر، سرکوب فرهنگی و مذهبی، و اقدامات نظامی قابل توجه بود. برخی از این جنایات عبارتند از:
1. سرکوب مذهبی: دولت چین به شدت به کنترل و سرکوب مذهب بخصوص بودیسم در تبت پرداخت. معابد و دلاوزهای بودایی تخریب شدند و راهبان و پیروان مذهبی تحت فشار و سرکوب قرار گرفتند.
2. خلق و تحمیل تغییرات فرهنگی: تلاش برای تحمیل فرهنگ چینی و حذف عناصر فرهنگی و مذهبی تبت. زبان و شیوه زندگی بومی مردم تبت تحت فشار قرار گرفت.
3. تبعید و دستگیری رهبران مذهبی: بسیاری از رهبران مذهبی تبت، شامل دالایی لاما، به تبعید Forced exile یا تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
4. اقدامات نظامی: در روند تسلط بر تبت، دولت چین به استفاده از نیروهای نظامی و خشونت برای فرونشاندن مقاومت مردم تبت روی آورد. این اقدامات شامل بمباران و حملات نظامی به مناطقی بود که در آنها اعتراضاتی شکل میگرفت.
5. نقض حقوق بشر: مردم تبت با نقضهای جدی حقوق بشر مواجه شدند، از جمله دستگیریهای غیرقانونی، شکنجه و سوءاستفاده از زندانیان.
6. کار اجباری و نظام کار اجباری: برخی از مردم تبت به کار اجباری در پروژههای مختلف دولتی گمارده شدند.
این وضعیت در طول زمان تغییری نکرد و به رغم گزارشهای مختلف درباره نقض حقوق بشر در تبت، حکومت چین همچنان به سرکوب و کنترل منطقه ادامه داد.
@cafe_andishe95
📄اسکندر در میان جوامع آریستوکراسی ایران چنان درجه ای از ادب و فرهنگ و اصالت کردار مشاهده کرده بود که کمتر در جوامع پرآشوب دموکراسی یونان به چشم می خورد. اسکندر با شگفتی و تحسین به طرز تشکیلاتی که شاهان بزرگ هخامنشی در کشور ایجاد کرده و آن را اداره میکردند مینگریست و نمی دانست که چگونه مقدونیهای خشن و بدوی می توانند به جای آن 《ایرانیان 》حکمرانان بنشینند!
سرانجام به این نتیجه رسید که تنها راه دوام دادن به فتوحات خود این است که نجیب زادگان ایرانی را با رهبری خود موافق سازد و از آنها در اداره امور مملکتی بهره گیرد.
بن مایه :
📘 تاریخ تمدن
🖌ویلیام جیمز دورانت ، بخش یونان باستان، فصل بیست و دوم
@cafe_andishe95
سرانجام به این نتیجه رسید که تنها راه دوام دادن به فتوحات خود این است که نجیب زادگان ایرانی را با رهبری خود موافق سازد و از آنها در اداره امور مملکتی بهره گیرد.
بن مایه :
📘 تاریخ تمدن
🖌ویلیام جیمز دورانت ، بخش یونان باستان، فصل بیست و دوم
@cafe_andishe95
مستند_فارسی_فاجعه_استالین_قسمت_سوم.mp4
192.2 MB
📽مستند فاجعه استالین🔺
🎞سه قسمت با دوبله فارسی
🎥مستند بسیار جالب درمورد ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی است که به مسائلی همچون انقلاب اکتبر 1917 روسیه و جنگ جهانی دوم نیز میپردازد
تصاویر و فیلمهای واقعی و رنگی شده از آن دوران نیز بر جذابیت این مستند افزوده است.
از کانال از کتاب
@cafe_andishe95
🎞سه قسمت با دوبله فارسی
🎥مستند بسیار جالب درمورد ژوزف استالین دیکتاتور اتحاد شوروی است که به مسائلی همچون انقلاب اکتبر 1917 روسیه و جنگ جهانی دوم نیز میپردازد
تصاویر و فیلمهای واقعی و رنگی شده از آن دوران نیز بر جذابیت این مستند افزوده است.
از کانال از کتاب
@cafe_andishe95
بازدید محمدرضا شاه از پروژه شهرکهای خورشیدی
🌞
تصویر فوق مربوط به بازدید محمدرضا شاه پهلوی از پروژه ساخت ۲۰۰۰ آپارتمان با تامین حرارت خورشیدی در مشهد است که توسط "داریوش بوربور" طراحی شده بود.
در همان زمان خمینی این طرح را به باد تمسخر گرفته بود که مگر می شود از چیز خوشید چیز!گرفت( انرژی و نیرو خورشید)گرفت.
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95
🌞
تصویر فوق مربوط به بازدید محمدرضا شاه پهلوی از پروژه ساخت ۲۰۰۰ آپارتمان با تامین حرارت خورشیدی در مشهد است که توسط "داریوش بوربور" طراحی شده بود.
در همان زمان خمینی این طرح را به باد تمسخر گرفته بود که مگر می شود از چیز خوشید چیز!گرفت( انرژی و نیرو خورشید)گرفت.
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95