Telegram Web Link
🏀🥇چنین به نظر می‌رسید که کشور به موفقیت‌هایی دست یافته است.جمهوری دموکراتیک آلمان[آلمان شرقی]در عرصه ورزش سرآمد جهان بود.در المپیک هزار و نهصد و هشتاد ،ورزشکاران آلمان شرقی برنده چهل و هفت مدال طلا شدند در حالیکه بریتانیا و فرانسه مجموعا یازده طلا گرفتند...آلمان شرقی با جمعیت اندکش طی دو دهه حضور در بازی‌های المپیک بیش از چهارصد مدال طلا به دست آورد.رژیم دیکتاتوری اریش هونکر گمان می‌کرد این پیروزی‌های ورزشی برایش مشروعیت  و حقانیت سیاسی ایجاد می‌کند....کودکان مستعد در مدارس شناسایی و تحویل باشگاه های ورزشی می‌شدند.در زمانی که مبارزه با دوپینگ شروع نشده بود سازمان ورزش آلمان شرقی به صورت گسترده از داروهای استروییدی برای تقویت ورزشکارانش بهره می‌برد.ورزش آلمان شرقی به «اوج»رسید و چشمان جهانیان را خیره کرد.ظاهراً ملاک‌های آموزشی هم در آلمان شرقی بالاتر از هر کشور دیگری در قاره اروپا بود.ظاهرا نیروی کار این کشور هم بسیار تحصیل کرده بود...بانک جهانی در هزار‌و‌نهصد‌و‌هشتاد‌و‌چهار گزارش کرد آلمان شرقی در رده دوازدهم بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان قرار دارد.حتی سیا در گزارش محرمانه‌ای به پرزیدنت ریگان اعلام کرد که سطح تولید ناخالص ملی آلمان شرقی به سرعت در حال رسیدن به آلمان غربی است....

📌اما همه اینها سرابی بود شکل گرفته بر اساس مجموعه ای از دروغ های ماهرانه که توسط رژیم آلمان شرقی به جهان خارج ارائه می‌شد.کشور به واسطه بدهی‌های سنگین خارجی‌اش دچار بحرانی ویرانگر شده بود....کشور کاملا ورشکسته شده بود و هیچ راهی برای خروج از این مهلکه نداشت...دولت حتی نمی توانست اقساط وام هایش را بپردازد...گونتر اسپرگر، کارشناس اقتصادی حزب کمونیست نزد رهبر حزب رفت تا هشدار دهد...اسپرگر بعدها گفت:"اریش هونکر،رهبر حزب و کشور،موقعی که گزارش من را از وضع اقتصادی کشور شنید،گفت:از حالا به بعد حق کار کردن روی چنین موضوعی را نداری و از این پس هیچ آمار و اطلاعاتی در اختیارت قرار نخواهد گرفت و در این باره مجاز نیستی با هیچ کس دیگری حرف بزنی"...

اسپرگر در ادامه حرفهایش می‌گوید:"رژیم هر زمان مجبور می‌شد برخی آمار را علنی کند،آن ها را در چنان چارچوب پیچیده‌ای ارائه می‌کرد که از معنا تهی می‌شد"...در این مقطع کشور آلمان شرقی فقط  پنج سال با نابودی کامل و ادغام در آلمان غربی فاصله داشت.....
با این حال، دیکتاتور عاشق مدال‌های طلای المپیک بود و پیروزی ورزشکاران آلمان شرقی را نشانه پیشرفت سوسیالیسم و موفقیت‌های رژیمش عنوان می‌کرد
.


📚از کتاب "انقلاب‌های هزار‌و‌نهصدوهشتاد‌و‌نه "، ترجمه بیژن اشتری.

🤖 @cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽ویدیو تاریخی و کمتر دیده شده از
🔩 افتتاح کارخونه ارج توسط شاهنشاه آریامهر ،
رقیب سرسخت سامسونگ
از عرش تا فرش

@cafe_andishe95
اسرائیل هم نمود شکست سوسیالیسم و اصلاح با سرمایه داری بوده💰


رهبری ملی اسرائیل هنگامی که این کشور در سال 1948 تأسیس شد، اقتصادی سوسیالیستی ایجاد کرد. هدف از این رویکرد تأمین خودکفایی اقتصادی، به ویژه در زمینه کشاورزی، و فراهم کردن شغل برای جمعیتی بود که به سرعت از طریق مهاجرت در حال گسترش بود. ماهیت سوسیالیستی اقتصاد باعث ایجاد ناکارآمدی‌هایی شد که دولت توانست از طریق کمک‌های خارجی، ابتدا به شکل غرامت‌های هولوکاست از آلمان غربی و سپس از طریق کمک‌های مستقیم، عمدتاً از کشورهای غربی، آن را جبران کند.
🇮🇱
پس از جنگ یوم کیپور، هزینه‌های دفاعی اسرائیل به طور چشمگیری افزایش یافت و ضعف‌های اقتصاد دولتی را نمایان کرد. این موضوع منجر به تورم شدید شد که اسرائیل را وادار کرد تا در سال 1980 پوند را احیا کند و شِکِل را معرفی نماید. این اقدام نتوانست به طور کافی تورم را کنترل کند و به همین دلیل شِکِل در سال 1985 احیا شد و شِکِل جدید اسرائیل معرفی گردید، حرکتی که همراه با یک برنامه جامع تثبیت اقتصادی اجرا شد که تورم را کاهش داد و زمینه‌ای برای رشد بالا در دهه 1990 فراهم کرد. اسرائیل همچنین از اواخر دهه 1970 به یک تلاش برای خصوصی‌سازی پرداخته بود.

اقتصاد در اوایل دهه 1990 با ورود پول از ایالات متحده و سایر کشورهای اروپایی تقویت شد. اسرائیل به سرعت خصوصی‌سازی را دنبال کرد تا کارگران با مهارت بالا را به ماندن ترغیب کند و از طریق پول ایالات متحده، نیروی کار جدیدی را جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی کرد.
📊 رشد اسرائیل در دهه‌های اخیر با کشورهای توسعه‌یافته غربی متناسب بوده و درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی (PPP) آن حدود 35,000 دلار در سال است که بالاترین رتبه را در بین کشورهای خاورمیانه‌ای غیر وابسته به منابع طبیعی دارد.

در سپتامبر 2010، اسرائیل به OECD (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) پیوست که پیشرفت علمی و فناوری اسرائیل را ستود و آن را به عنوان کشوری با "نتایج برجسته در سطح جهانی" توصیف کرد. بخش زیادی از رشد اقتصادی کشور در دو دهه گذشته به بخش‌های نرم‌افزار، بیومدیکال، الکترونیک، ارتباطات از راه دور و سایر بخش‌های فناوری پیشرفته مرتبط می‌شود، زیرا درصد زیادی از اسرائیلی‌ها در تحقیقات علمی و فناوری مشغول به کار هستند و میزان هزینه‌های تحقیق و توسعه (R&D) به نسبت تولید ناخالص داخلی (GDP) در بین بالاترین‌ها در جهان است. صنعت فناوری‌برتر حدود 43 درصد از صادرات اسرائیل را تشکیل می‌دهد

@cafe_andishe95
🪶در نظر کانت آزادی بنیادِ تمام ارزش های اخلاقی است.


آزادی بخشی از ظرفیتی است که باعث سودمندی بی‌نهایت تمام ظرفیت‌ها و قوای دیگر می شود، آزادی بالاترین درجهٔ حیات و شرط الزم تمامی سعادت هاست، اگر همه مخلوقات قوهٔ انتخابی محدود به انگیزه‌های حسی داشتند جهان هیچ ارزشی نداشت،( ارزش درون جهان، خیر اعلی)، آزادی عمل بنا به قوه انتخابی است که تعین یافته نیست. بنابراین، آزادی ارزش درونیِ جهان است،


📗کانت
درس های فلسفه اخلاق
آرسین
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دیوید هیوم مقابل برهان نظم 🗝

@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩سوسیالیسم چه بلایی بر سرِ ونزوئلا آورد؟
🇻🇪
سوسیالیست‌ها یه بار دیگه انتخابات رو دزدیدند. برای مردم ونزوئلا، این خبر عجیبی نیست؛ چون از زمانی که چاوز قدرت رو به دست گرفت، روند دزديدن رای مردم و کشتارشون یک ماجرای ثابت و سریال تکراری شده
ساسان آقایی

@cafe_andishe95
🗽در نظر کانت آنچه که مسئلهٔ اخلاق را معنادار می کند مفهوم آزادی است.
به بیان دیگر،  اخلاق بدون آزادی هیچ انعکاسی ندارد که بتوان ذهنیتِ عقلانی انسان را در آن تفسیر کرد، می توان گفت انسان از طریقِ آزادی، به غایتِ اعلای خودش می رسد. در واقع انسان بر اساس مقولهٔ  آزادی تکلیفی بر دوش دارد که می تواند تمام قوانينِ اخلاق را پایه گذاری کند. اما این آزادی در نظر کانت؛ آزادی اصیل ( مثبت) است که باید نشئت گرفته از عقل او باشد. ( خود آیین)، لذا عدم پذیرش آن می شود وابستگی، بنابراین، عقل و آزادی در نظر کانت جدا از انسان نیست، پس سوبژکتیو است. یعنی با انقلاب کوپرنيکی کانت از درون قانون اخلاقی استخراج می شود. که می تواند تعین بخش اعمال او باشد، به همین دلیل، کانت اعتقاد دارد آزادی زمانی تحقق پیدا می کند که در راستای انسانیتِ انسان باشد. یعنی پاسداری از عقلانیت که باید آن را  غایت خود قلمداد کرد.‌ و همین طور بر اساس قوانینی که حقوقِ دیگری را نیز تضمین کند. 

اساسا تمام دغدغهٔ کانت در مسئلهٔ آزادی این است که وضعیت فردی را حفظ کند، بنابراین، کانت نه‌تنها یک فیلسوف آزادی خواه است. بلکه از سردمداران لیبرالیسم نیز می باشد، نخست به این دلیل :که بر پایه مفهوم آزادی، انسان چرا و چگونه باید جنبهٔ حقوقی _ اخلاقی داشته باشد.‌ یعنی( صورت فردی )، دوم: به این دلیل که در پی آن است برای پایداری جامعه تلاش کند.( صورتِ اجتماعی )،  در نظر کانت این آزادی است که نشان می دهد چرا فرد باید رفتارهای درست را در محدودهٔ زندگی مشخص کند، گویی کانت بر مبنای( خودآیینی) وضعیتی را رقم می زند. که آزادی وعدالت در کنار هم ارزش های درست را نشان دهند، یعنی:

۱)آزادی انسان از آن جهت که انسان است.‌

۲)حقوق و برابری برای نشان دادن وحدتِ اجتماعی و سیاسی،

آرسین
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥مستند تلویزیون سوئیس- ۱۳۵۵
درباره پادشاهی ایران
@cafe_andishe95
📆🚩سال ۱۹۷۸، الکساندر سولژنیتسین نویسنده، سرباز جنگ دوم جهانی و بازمانده اردوگاه‌های کار اجباری شوروی کمونیست که در تبعید به سر می‌برد یکی از مشهورترین سخنرانی‌های قرن ۲۰ام در مورد کمونیسم و خطرات آن را در دانشگاه هاروارد انجام داد.
این رشته توییت خلاصه‌ای از آن سخنرانی است.

۱. سوسیالیسم در هر نوع و شکلی جز به ویرانی کامل روح انسانی و با خاک یکسان کردن نوع بشر نمی‌انجامد.

۲. بارزترین چیزی که هر ناظر خارجی این روزها در تمدن غرب می‌بیند یک روند نزولی در شهامت و شجاعت است.

۳. آیا باید به این نکته اشاره کرد که در طول تاریخ همیشه نزول شهامت و شجاعت -در یک ملت- آغاز سقوط آن‌ها بوده است؟

۴. آنچه که زیست‌شناسی به ما می‌گوید این است که راحتی و رفاهِ بیش از اندازه برای یک موجود زنده اصلا امری سودمند نیست. امروزه در غرب رفاه و زندگی بدون مشکل، آن روی ویرانگر خود را آشکار کرده است.

۵. دفاع از حقوق فردی به چنان راه دیوانه‌واری رفته است که جامعه را به عنوان یک کُل در مقابل برخی افراد مشخص بی‌دفاع کرده است.
(نقدهای بسیاری را به این گفته فارق از نوع روایت و شرایطی که در آن چنین نظری ابراز می‌شود وارد می‌دانم.)

۶. بی‌مایگی، سطحی نگری و عجول بودن مهمترین بیماری‌های روانی عصر حاضرند که ما این مسائل را بیش از همه چیز در مطبوعات و روزنامه‌نگاری می‌بینیم.

۷. من اینجا در آمریکا با آدم‌های باهوش و فهمیده بسیاری مکاتبه داشته‌ام. شاید استادی در یک کالج کوچک، کسانی که می‌توانند در مسیر سازندگی کشورشان نقش مهمی ایفا کنند اما صدایشان در رسانه‌ها بازتاب نمی‌یابد (یا رسانه‌ها علاقه‌ای به بازتاب اندیشه‌های آنان ندارند).

۸‌. اما در پاسخ به این سوال که آیا جامعه امروزی غرب را به عنوان الگویی برای ساخت آینده‌ی جامعه‌ام می‌بینم یا نه؟ پاسخم منفی خواهد بود. جامعه امروز غربی، آن چیزی نیست که من بخواهم آن را -به عنوان ایده‌آلی- برای آینده کشورم تجویز کنم.

۹. این یک واقعیت خدشه‌ناپذیر است که انسان غربی امروزی در حال ضعیف‌تر شدن است، در حالی که در شرق، برعکس آن در حال وقوع است.

۱۰. تاریخ از پیش هشدارهای معناداری به جوامع در حال نابودی می‌دهد. انحطاط هنر و فقدان دولتمردان بزرگ از این قبیل هشدارها است.

۱۱. تنها توسل به معیارها و ضوابط اخلاقی/معنوی می‌تواند غرب را در مقابل این استراتژی به شدت برنامه‌ریزی شده‌ی جهانی کمونیسم نجات دهد.

۱۲. علی‌رغم در دسترس بودن و فراوانی اطلاعات، شاید هم اصلا به خاطر این، غرب در درک واقعیات کنونی آن‌چنان که هستند کاملا مشکل دارد.

۱۳. با این حال... هر سلاحی، هر چقدر هم که قوی، نمی‌تواند در غرب برای فائق آمدن بر کمبود اراده‌ای که در آن وجود دارد کمک کند. در حالتی که ضعف روانی -بر جوامع- مستولی است، اسلحه جز باری سنگین بر شانه‌های آن‌ها نیست.

۱۴. تمام دستاوردهای باشکوه تکنولوژیک قرن ۲۰ام، از جمله تسخیر فضا، نتوانست این قرن را از فقراخلاقی‌ای که به آن دچار شده است و هیچکس تا اواخر قرن ۱۹ام حتی فکرش را هم نمی‌کرد نجات دهد.

۱۵. لیبرالیسم به ناچار توسط رادیکالیسم بیرون رانده شد، رادیکالیسم باید تسلیم سوسیالیسم می‌شد و سوسیالیسم نمی‌تواند که در مقابل کمونیسم شدن مقاومت کند.

۱۶. در کشورهای شرقی، کمونیسم با یک شکست ایدئولوژیک کامل مواجه شده است و اساسا فاقد ارزش است اما اینجا در غرب روشنفکران همچنان با همدلی و علاقه به آن نگاه می‌کنند.

۱۷. حتی اگر بتوان گفت که سایه نابود شدن در اثر جنگ هم از سر ما برداشته شده باشد، ما باید نوع زندگی کردنمان را برای جلوگیری از خودتخریبی تغییر دهیم.

۱۸. اگر این پایان جهانِ -بشر- نباشد، باید گفت که جهان ما امروز به یک پیچ تاریخی مهم رسیده است، چیزی با اهمیت مشابه گذر از قرون وسطی به رنسانس.

۱۹. ما باید بینشی عمیق‌تر را برگزینیم، بینشی که در آن طبیعت مادی/فیزیکی زندگی ما نه مانند دوران قرون وسطی مورد نفرین قرار بگیرد و نه طبیعت معنوی ما مانند عصر مدرن زیر پا له بشود.
محمد الف
@cafe_andishe95
جمهوری اسلامی در حالی برای اسرائیل و آمریکا رجز می‌خواند و به بهانه حذف رهبر یک سازمان تروریستی، بر طبل جنگ می‌کوبد، که از تامین آب و برق و سوخت و نان مردم ایران عاجز است.

روزها و هفته‌هاست که کارگران و بازنشستگان بخش‌های مختلف، پرستاران و کادر درمان، کشاورزان، پیمانکاران و کامیون‌داران در سرتاسر ایران در اعتراض و اعتصاب به سر می‌برند، اما رژیمِ بی‌کفایتِ دزدسالار، از برآورده کردن خواسته‌های به حق آنها نیز ناتوان است.

ایران، کشوری با منابع عظیم ثروت و نیروی انسانی متخصص، هرگز نباید مشکلی برای تامین نیازهای اولیه و روزانه مردم خود داشته باشد، و کارگر و کارمند و بازنشسته‌اش نمی‌بایست در خیابانها به دنبال حق‌شان باشند. اینها کمترین وظایف یک دولت ملی و کارآمد در ایران است. جمهوری اسلامی اما نه ملی است و نه کارآمد. ایران برای این رژیم به مثابه غنیمتی است که تصرف کرده تا از طریق آن، خلافت اسلامی مخرب خود را به تمام منطقه و جهان گسترش دهد.

انتهای مسیری که جمهوری اسلامی می‌رود ویرانی ایران، فلاکت بیشتر ایرانیان، و به خطر انداختن تمامیت ارضی کشور است.

پیام من به نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی، به کارمندان و مدیران دستگاه اداری، و به آن بخشی از جامعه که هنوز به خاطر اعتقادات مذهبی در کنار این رژیم ایستاده این است:

به جای ایستادن روبروی ملت ایران، روبروی رژیم بایستید. پیش از آنکه جمهوری اسلامی، میهن ما را به پرتگاه نیستی فرو بیندازد در کنار ملت ایران، جمهوری اسلامی را به زباله‌دان تاریخ بیندازید و برای استقرار دوباره دولت ملی در ایران بکوشید که این برای شما، خانواده‌تان، ملت بزرگ ایران، و کشور باشکوه ایران بهتر است.

پاینده ایران،
رضا پهلوی

@OfficialRezaPahlavi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙گفتگوی صوتی ایلان ماسک با دونالد ترامپ در ایکس با ترجمه فارسی همزمان

@cafe_andishe95
⚡️بر خلاف عقیده روسو آدمیان همیشه خیر عموم را هدف خود قرار نمیدهند حتی اگر فرض کنیم که امری خاص یا وضعی خاص وجود داشته باشد که به مصلحت همۀ افراد آن گروه باشد روسو از آن رو دچار این مشکل میشود که فرض میکند آدمیان فطرتاً موجوداتی خوبند و طبیعتاً روشن ضمیرند.

،بنابراین اولاً چنین تصور میکند که اگر آدمیان به حال خود گذاشته شوند پی خواهند برد که بالاترین نفع شخصی آنان همانا نفع اجتماعشان است و

ثانیاً رفتار خویش را مطابق با این برداشت از خیر انجام خواهند .داد در یک کلام آدمیان اگر به حال گذاشته شوند اراده هایشان همیشه با ارادۀ عام یکی خواهد بود روسو معتقد است که مردم بیشک بر اثر عوامفریبی از این راه منحرف میشوند همچنین مسلم است که چون آدمیان به حزبها یا دسته هایی بپیوندند به جای آنکه منافع و خیر خود را با کل اجتماع که حزبها و دسته ها جزئی از آن هستند یکی ،بدانند آنها را با منافع و هستی حزب یا دسته ای که خود به آن پیوسته اند همسان می شمارند

🌎وضع فرانسه در سالهای پیش از ۱۹۴۰ که باید آن را "دورۀ سقوط فرانسه" ،نامید نمونه خوبی است از آنچه روسو در ذهن دارد
فرانسویان در درجه اول خود را سوسیالیست ،کمونیست و جمهوریخواه میدانستند و فرانسوی بودنشان در درجه دوم اهمیت قرار داشت

بدين ترتيب وحدت ملی آنان از بین رفت و مردم فرانسه خیر و رفاه شخصیشان را فدا کردند زیرا از آنجا که به وسیلهٔ تحریکات و هیجاناتی که حاصل مبارزات حزبی و گروهی بود از راه درست منحرف شده ،بودند نمیتوانستند بفهمند که بالاترین منافع شخصی آنان به امنیت و رفاه کشور فرانسه وابسته ،است نه پیروزی حزب یا گروه خاصی که خود به عضویت آن درآمده بودند.


📚خداوندان اندیشه سیاسی-ویلیام توماس جونز
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩☪️وقتی سوسیالیست‌های خداپرست، متولی اقتصاد شدند!

در بهار ۱۳۵۸، سه ماه پس از پیروزی انقلاب، آیت‌الله هادی خسروشاهی به ریاست بنیاد مسکن منصوب شد. تب انقلابیون تند بود و ابوذر غفاری را الگوی خود ساخته و هنوز نچاییده بودند! اینان آمده بودند تا به صِرف داشتن روزی چند ساعت برنامه در رادیو، جامعه‌‌‌ی توحیدی بدون طبقه‌ای را ابتناء کرده و درهای باغ سبز را به روی دیدگان مومنان گشوده، و بی‌عدالتی را از ساحت جامعه بزدایند.

این در حالی‌ست که مرحوم خسروشاهی متصف به صفت فرهیختگی در میان همتایان خود بود. وی در اولین مصاحبه خود گفت: «باید مسکن مثل پیراهن شود! یعنی همانطور که هر کسی یک پیراهن دارد، باید حداقل یک خانه نیز داشته باشد و خانه اجاره‌ای همانند صدر اسلام، تنها مختص کسانی باشد که به مسافرت می‌روند و در شهر دیگر بطور موقت برای خود خانه‌ای اجاره می‌کنند.»

پس از این سخنان رئیس بنیاد مسکن انقلاب، مردم در بسیاری از شهرها به سمت خانه‌های خالی هجوم بردند تا آنها را تصرف کنند که البته در بسیاری موارد بین مردم و مالکین ساختمان‌ها درگیری رخ داد./ غلامرضا علیزاده
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩🎥کارل مارکس در برابر لودویگ فون میزس

کمونیسم در مقابل لیبرالیسم



@cafe_andishe95
⚫️◻️نقد نیچه

🗓مغالطه تکوینی

یک انتقاد اساسی بر نیچه در تبارشناسی اخلاق این است که روش شناسی او مرتکب مغالطه تکوینی میشود.

مغالطه تکوینی روشی نامعتبر در استدلال است که در آن آنچه را چیزی در مرحله ای بوده است مبنای استدلال در باره ماهیت کنونی آن قرار می دهند.
مثلاً از این واقعیت که واژه « nice » در اصل معنای « fine» ، به مفهوم نیک ، می داده است به هیچ وجه لازم نمی آید که واقعیت مزبور مطلب مهمی را در باره کاربردهای فعلی این اصطلاح منکشف سازد.

مثالی دیگر بیاوریم : از این واقعیت که منشأ درختان بلوط هسته های بلوط است نمی توانیم نتیجه بگیریم که درختان بلوط هسته های کوچک قهوه ای مایل به سبز هستند،  یا اصولاً وجه مشترک بسیاری با هسته های بلوط دارند.

شماری از منتقدان نیچه احتجاج کرده اند که روش تبارشناسانه در همه حال ایـن مغالطه را مرتکب می شود، و بنابراین بر این زمینه روشنگر نیست.

کاربردهای فعلی اصطلاحات اخلاقی کورسویی بیش نمی اندازد یا اصلاً در و با همه این احوال، اگر چه به نظر می رسد که حرف نیچه در تبارشناسی اخلاق این است که چون پاره ای مفاهیم اخلاقی در احساساتی زننده و ناگوار سرچشمه دارند،بنیاد ارزش و اعتبار آنها بر آب است ( و این جاست که می توان او را به مغالطه تکوینی متهم کرد )، منظور نیچه از روش خود عمدتاً این است که معلوم دارد مفاهیم اخلاقی مطلق نیستند و ارزشگذاری های مجدد ارزش ها در گذشته روی داده است و بنابراین، ای بسا باز هم صورت بگیرد. 

روش تبارشناسی علی الخصوص هنگامی مناسب است که بخواهیم معلوم داریم مفاهیمی که آنها را در همه دورانها ثابت پنداشته ایم چه بسا دستخوش تغییر شوند. این شکل استفاده از روش تبارشناسی متضمن مغالطه تکوینی نیست.

از باب مثال ، برای آنکه بر مطلق بودن کاربردهای اخلاقی واژه « خوب » سایه تردید بیندازیم ، تنها کافی است که نشان دهیم در گذشته این واژه به وجه یا وجوهی بسیار متفاوت اطلاق شده است.  ولی لزوما نمی توانیم بگوییم از آن جایی که اطلاق یا کاربرد این واژه در گذشته شکل دیگری داشته است این معنای سابق کلمه ضرورتاً به نحوی از انحا بر کاربردهای کنونی آن تأثیر می نهد.



📗آثار کلاسیک فلسفه، صص ۲۵۶_ ۲۵۷
نایجل واربرتون-آرسین
@cafe_andishe95
📄شازده کوچولو از گل پرسید: آدم ها کجان؟

گل گفت: باد به اینور و آنورشان می بَرَد، این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده ...



«شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری»
@cafe_andishe95
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙به‌راستی چه کسی در بیست‌و‌هشتم مرداد کودتا کرد؟

دکتر عباس میلانی، تاریخ‌پژوه و مدیر برنامهٔ مطالعهٔ ایران در دانشگاه استنفورد به این پرسش پاسخ می‌هد؛ پاسخی که با روایت‌های غالب متفاوت است.
@cafe_andishe95
🧭ما بدونِ ترسیمِ خط در فکرمان، هرگز نمی‌توانیم به خط بیاندیشیم؛ بدون رسم کردنِ دایره، نمی‌توانیم به آن بیاندیشیم؛ بدونِ عمود گذاشتنِ سه خط بر یکدیگر از یک نقطه‌ی واحد، هرگز نمی‌توانیم سه بُعدِ مکان را بازنمایی کنیم؛ و حتی اگر در جریانِ ترسیمِ یک خطِ مستقیم – که باید بازنماییِ مجازیِ زمان در خارج باشد – توجهِ خود را صرفاً به عملِ ترکیبِ کثرتی معطوف نکنیم که به وسیله‌ی آن، حسِ درونی را متوالیاً تعیین می‌کنیم و بدین طریق به توالیِ این تعینِ‌ حسِ درونی توجه نکنیم، نمی‌توانیم حتی به زمان نیز بیاندیشیم. حرکت به عنوانِ عملِ سوژه (نه به عنوانِ تعینِ یک اُبژه) و در نتیجه ترکیبِ کثرت در مکان، کاملاً مفهومِ توالی را نیز تولید می‌کند. بنابراین، فاهمه در حسِ درونی، پیشاپیش چنین هم‌آمیزی‌ای از کثرت را نمی‌یابد، بلکه با متاثر ساختنِ حسِ درونی، این هم‌آمیزی‌ را تولید می‌کند... ما زمان را که هرچند به هیچ وجه اُبژه‌ی شهودِ بیرونی نیست، به شیوه‌ای دیگر نمی‌توانیم بازنمایی کنیم، مگر به کمکِ تصویرِ یک خط – تا آن‌جا که آن را ترسیم کنیم – و بدونِ این شیوه‌ی بازنمایی، ما به هیچ وجه نمی‌توانیم وحدتِ مقیاس زمان را بشناسیم...

💎اگر ما بپذیریم که اُبژه‌ها را فقط تا آن‌جا می‌شناسیم که از خارج بر ما اثر می‌گذارند، پس در موردِ حسِ درونی باید اذعان کنیم که به وسیله‌ی آن، خود را فقط چنان شهود می‌کنیم که از درون به وسیله‌ی خودمان متاثر شده‌ایم؛ یعنی ما، تا آن‌جا که به شهودِ درونی مربوط است، سوژه‌مان را فقط به عنوانِ نمود می‌شناسیم، اما نه مطابق با آن‌چه فی‌نفسه هست.


📖📚کانت
نقد عقل محض

@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖤Alain Delon🎥
امروز در 88سالگی بدرود حیات گفت


🎼ترانه «قاتل زیبا» با صداى مدونا که به یاد آلن دلون ساخته شده است، توصيفى‌ست از كاراكترهاى سينمایی دلون كه در آن بخصوص به شخصيت جف كاستلو در فیلم «سامورائى» ژان پیر ملویل اشاره می‌شود.


⭕️چپ و کمونیستهای فرانسه که بر هنر آن کشور سایه گسترده اند همواره دلون را مثل همۀ مخالفانشان متهم به راست افراطی میکردند اما او هرگز مقابل آنها کوتاه نیامد
@cafe_andishe95
2024/11/16 07:15:33
Back to Top
HTML Embed Code: