🚩«کمونیسم یک عقیده نیست، جنایت است.»
انساندوستی و خشونت، ص ۱۴۰
✍️ موریس مرلوپونتی-آرسین
@cafe_andishe95
انساندوستی و خشونت، ص ۱۴۰
✍️ موریس مرلوپونتی-آرسین
@cafe_andishe95
🟥آلبر کامو و درک اشتباهش از آزادی
کامو با اینکه به کمونیسم مارکسی نقد داشت و از حزب کمونیسم خارج شده بود اما همچنان عقاید سوسیالیستی غلطی داشت:
«نظام سرمایهداری آزادی میدهد ولی نانت را میستاند و کمونیسم نانت میدهد آزادیات میستاند، در صورت کدامیک، اول من تُف کنم. این حرف کامو است؛ نان و آزادی و عدالت و رهایی، در غیر این صورت، سیاست عقیم خواهد بود و بیانصافی حاکم. باید با تمهید هنرمندانه، خود را از این باتلاق سیاسی رهانید و نجات داد.»
( از کتاب «پرواز منروا: نگرش نوینی به خرد بزرگان ادب جهان». نویسنده: دکتر قربان عباسی. انتشارات شمع آوید)
🔻جمله اول را علی شریعتی نیز کپی و تکرار کرده اما کلاً اشتباه است.
نظام آزاد و دموکرات آزادی هایی فراهم میکنم از جمله در ساحت اقتصاد، آزادی اقتصادی در قالب سرمایه داری را عرضه کرده که عامل رشد و رونق اقتصادی است وقتی سرمایه داری عامل رشد و توسعه اقتصادی است پس نان و شکم فرد (که برای چپها خیلی مهم و مهمتر از آزادی است) را نیز تامین میکند پس برعکس نان به سفره کارگر می برد و با افزایش تولید و خدمات و رونق اقتصادی باعث بهبود وضع معیشت افراد می شود چنانکه حتی چین کمونیستی با اقتصاد سرمایه داری میلیونها انسان را از فقر خارج کرده است.پس آزادی می دهد و نان میگیرد و کمونیسم برعکس در هر دو وجهش غلط است.
نظام کمونیستی هم با اقتصاد عقب مانده و بستۀفاسد و ضد حقوق بشری که آزادی اقتصادی و رونق بازار فراهم نیست هم مردم را فقیر تر میکند و از نان خبری نیست پس آنچه در مورد کمونیسم هم گفته غلط است.یک کشور دموکرات و فرد دموکرات باید آزادی را در تمام مراتبش خواستار باشد از جمله اقتصاد که همانا بازار آزاد سرمایه داری است.
پس چپگرایی ضد سرمایه داری همان باتلاقی است که روشنفکران را اسیر خود کرده و از رسیدن به آزادی باز میدارد
@cafe_andishe95
کامو با اینکه به کمونیسم مارکسی نقد داشت و از حزب کمونیسم خارج شده بود اما همچنان عقاید سوسیالیستی غلطی داشت:
«نظام سرمایهداری آزادی میدهد ولی نانت را میستاند و کمونیسم نانت میدهد آزادیات میستاند، در صورت کدامیک، اول من تُف کنم. این حرف کامو است؛ نان و آزادی و عدالت و رهایی، در غیر این صورت، سیاست عقیم خواهد بود و بیانصافی حاکم. باید با تمهید هنرمندانه، خود را از این باتلاق سیاسی رهانید و نجات داد.»
( از کتاب «پرواز منروا: نگرش نوینی به خرد بزرگان ادب جهان». نویسنده: دکتر قربان عباسی. انتشارات شمع آوید)
🔻جمله اول را علی شریعتی نیز کپی و تکرار کرده اما کلاً اشتباه است.
نظام آزاد و دموکرات آزادی هایی فراهم میکنم از جمله در ساحت اقتصاد، آزادی اقتصادی در قالب سرمایه داری را عرضه کرده که عامل رشد و رونق اقتصادی است وقتی سرمایه داری عامل رشد و توسعه اقتصادی است پس نان و شکم فرد (که برای چپها خیلی مهم و مهمتر از آزادی است) را نیز تامین میکند پس برعکس نان به سفره کارگر می برد و با افزایش تولید و خدمات و رونق اقتصادی باعث بهبود وضع معیشت افراد می شود چنانکه حتی چین کمونیستی با اقتصاد سرمایه داری میلیونها انسان را از فقر خارج کرده است.پس آزادی می دهد و نان میگیرد و کمونیسم برعکس در هر دو وجهش غلط است.
نظام کمونیستی هم با اقتصاد عقب مانده و بستۀفاسد و ضد حقوق بشری که آزادی اقتصادی و رونق بازار فراهم نیست هم مردم را فقیر تر میکند و از نان خبری نیست پس آنچه در مورد کمونیسم هم گفته غلط است.یک کشور دموکرات و فرد دموکرات باید آزادی را در تمام مراتبش خواستار باشد از جمله اقتصاد که همانا بازار آزاد سرمایه داری است.
پس چپگرایی ضد سرمایه داری همان باتلاقی است که روشنفکران را اسیر خود کرده و از رسیدن به آزادی باز میدارد
@cafe_andishe95
🔴باید به خاطر داشت که بلشویکها به خشونت عادت دارند. درست همین باعث میشود که کمونیستها قادر به سیاست اتحاد نباشند.
اتحاد برای آنها تنها با کسانی قابل تصور است که چنان ضعیف باشند که زیر سلطهی آنها درآیند، همانطور که تنها بالاییها حاضر به گفتگو هستند. مثلاً در زمینهی فرهنگی در برابر نویسندگان غیرکمونیست این بدیل را قرار میدهند که یا دشمن باشند و یا آنطور که نامیده میشوند «ابلهان مفید».
☑️آنها روشنفکرانی را ترجیح میدهند که هرگز کلامی سیاسی یا فلسفی ننوشتهاند و در فهرستهای روزنامههای کمونیستی قابل نمایش باشند.
اگر هم گاهبهگاه از نوشتههای دیگران استقبال میکنند، نه تنها همراه با قید و شرطی که البته طبیعی است، بلکه همراه با چنان داوریهای اخلاقی توهینآمیزی است که انگار میخواهند آنها را با یک ضربه در نقشی که برایشان در نظر گرفته شده، وارد کنند: نقش شهیدان بیایمان. روشنفکران کمونیست آن چنان گفتوگو را ممنوع کردهاند که از شرکت در هر کار مشترکی که دستور علنی یا پنهانی آن را دریافت نکرده باشند، امتناع میکنند. این ترس و کم بها دادن به پژوهش انتقادی، پیوندی نزدیک با تحولات کمونیسم معاصر دارد که دیگر تفسیر استوار بر امید از تاریخ خودانگیخته نیست، بلکه محدود است به دفاع از اتحاد جماهیر شوروی.
انساندوستی و خشونت، صص ۴۱
✍️ موریس مرلوپونتی-آرسین
@cafe_andishe95
اتحاد برای آنها تنها با کسانی قابل تصور است که چنان ضعیف باشند که زیر سلطهی آنها درآیند، همانطور که تنها بالاییها حاضر به گفتگو هستند. مثلاً در زمینهی فرهنگی در برابر نویسندگان غیرکمونیست این بدیل را قرار میدهند که یا دشمن باشند و یا آنطور که نامیده میشوند «ابلهان مفید».
☑️آنها روشنفکرانی را ترجیح میدهند که هرگز کلامی سیاسی یا فلسفی ننوشتهاند و در فهرستهای روزنامههای کمونیستی قابل نمایش باشند.
اگر هم گاهبهگاه از نوشتههای دیگران استقبال میکنند، نه تنها همراه با قید و شرطی که البته طبیعی است، بلکه همراه با چنان داوریهای اخلاقی توهینآمیزی است که انگار میخواهند آنها را با یک ضربه در نقشی که برایشان در نظر گرفته شده، وارد کنند: نقش شهیدان بیایمان. روشنفکران کمونیست آن چنان گفتوگو را ممنوع کردهاند که از شرکت در هر کار مشترکی که دستور علنی یا پنهانی آن را دریافت نکرده باشند، امتناع میکنند. این ترس و کم بها دادن به پژوهش انتقادی، پیوندی نزدیک با تحولات کمونیسم معاصر دارد که دیگر تفسیر استوار بر امید از تاریخ خودانگیخته نیست، بلکه محدود است به دفاع از اتحاد جماهیر شوروی.
انساندوستی و خشونت، صص ۴۱
✍️ موریس مرلوپونتی-آرسین
@cafe_andishe95
📩آخرین خواستهی یک محکوم به اعدام را پیش از تیربارانش جویا میشوند و او میگوید:
«دوست دارم پیش از اعدامم کمونیست شوم و وارد حزب شوم.» از او میپرسند:
«دلیل این خواستهات چیست؟ شما که دارید تیرباران میشوید؟» و محکوم پاسخ میدهد:
«مسئله دقیقاً همینجاست! من عاشق دیدن صحنهی تیرباران کمونیستها هستم!»
به آن میخندم، ص ۴۰
✍️ میخائیل میلنیچینکو
@cafe_andishe95
«دوست دارم پیش از اعدامم کمونیست شوم و وارد حزب شوم.» از او میپرسند:
«دلیل این خواستهات چیست؟ شما که دارید تیرباران میشوید؟» و محکوم پاسخ میدهد:
«مسئله دقیقاً همینجاست! من عاشق دیدن صحنهی تیرباران کمونیستها هستم!»
به آن میخندم، ص ۴۰
✍️ میخائیل میلنیچینکو
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🟥آلبر کامو و درک اشتباهش از آزادی کامو با اینکه به کمونیسم مارکسی نقد داشت و از حزب کمونیسم خارج شده بود اما همچنان عقاید سوسیالیستی غلطی داشت: «نظام سرمایهداری آزادی میدهد ولی نانت را میستاند و کمونیسم نانت میدهد آزادیات میستاند، در صورت کدامیک،…
آلبرکامو متوجه اشتباه مارکس میشود اما همچنان گمراه می ماند!
کامو می نویسد:
"پس از مارکس، این شایعه پراکنده شد و قوت گرفت که "آزادی"، چیزی جز فریبی بورژوایی نیست که بزرگش کردهاند. به سبب اشتباه کوچکی که در این تعریف رخ داد، هنوز که هنوز هست داریم با آشوبهای زمانهمان تاوان پس میدهیم. در واقع باید گفته میشد فقط آزادیِ بورژوایی دروغ است و نه همهی انواع آزادی، یا صرفاً میگفتند آزادی بورژوایی، آزادی نیست، یا در بهترین شرایط هنوز به آزادی ختم نشده است.با اینحال آزادیهای بزرگ و کوچکی را میبایست کسب و صیانت کرد.این کاملاً درست است که برای مردی که تمام روز با وسیلهی کارش دست و پنجه نرم میکند و وقتی غروب به خانه برمیگردد، خود و خانواده اش در اتاقی محقر میچَپند، صحبت از آزادی بیمعناست، اما این امر، جامعه، طبقهی اجتماعی خاص و برده داریهایش را زیر سؤال میبرد، نه الزاماً خود مفهوم آزادی را. "
او نیز با وجود اینکه مارکس را در تقلیل آزادی های غربی نقد میکند اما به عنوان یک سوسیالیست هنوز در گمراهی مانده وتصور دارد چیزی بنام آزادی بورژوایی داریم که دروغین است!وجود فقر مالی را نافی آزادی می داند ،که حتی با پذیرش آن راه برون رفت از فقر گسترش سرمایه داری است و نه دشمنی با بازار آزاد تا با رونق کاروکسب درامد و شغل مناسب فراهم شود.او هنوز در این گمراهی ایت که شیوه اقتصادی سرمایه داری برده داری است.
اولویت او برای آزادی درست و قابل تحسین است:
"استدلال غالب این بود که باید ابتدا به "عدالت" دست یابیم تا بعداً "آزادی" نیز محقق شود، انگار که اصلاً برده جماعت میتواند به عدالت دست یابد. روشنفکران و اندیشمندان تحکم گر نیز این باور را به کارگران خوراندند که یگانه دغدغهشان بایستی نان باشد و نه آزادی (غافل از آنکه نان کارگر تا قسمتی در گِروی آزاد بودن است). البته انصافاً هم با وجود بیعدالتیهای دیرپای جوامع بورژوا، چارهای جز تمسک به این افکار باقی نماند."
اما باز هم سرمایه داری و آزادی بورژوایی را به غلط معادل بی عدالتی میگیرد.
سپس با ستایش انقلاب کمونیستی روسیه اشتباهش را تکمیل میکند:
"انقلابی که کارگران در ۱۹۱۷ در رأسش بودند، پیروز شد و نشانههایی از طلوع آزادی راستین و امیدی بزرگ به همراه داشت که دنیا نظیرش را تا آن زمان ندیده بود. اما این انقلاب از بیرون محاصره شد، از درون و بیرون مورد تهدید قرار گرفت و قدرتی سرکوبگر از آن حاصل آمد. در تعاریف و اصول فکریای که انقلاب وارثش بود، به آزادی با ظن و تردید نگاه میشد. انقلاب روز به روز قدرت یافت و بزرگترین امید جهان به کار بلدترین دیکتاتوری بدل گشت. در عین حال آزادیِ واهی بورژوایی بیهیچ خللی به جولانش ادامه داد. "
🚩انقلاب کمونیستی روسیه که بلشویکها آن را برای قبضه قدرت و ساختن حکومت توتالیتر بکار بردند هیچ افقی از آزادی نداشت و محاصره بیرون یا برخی اشتباهات داخلی نبود که باعث تخریب آن شد.این انقلابها چون اپوزیسیون غیر دموکرات و آلترناتیو توتالیتر دارند به کل افق آزادی در آینده ندارند.
خود این نظریه انقلابی کمونیستی ذاتاً توتالیترو ضد حقوق بشر و دموکراسی و آزادی بود چون نظریه سوسیالیستی لنین و مارکس چنین ضدیتی با آزادی دارند.اینجاست که گزاره های کاذبش را مطرح میکند:
"آنچه در محاکم مسکو و دیگر جاها، در زندانهایِ انقلابیون کشتند، یا آنگاه که در مجارستان به یک کارگر خط آهن به صرف ارتکاب خطایی شغلی شلیک کردند، آنچه ترور و قلع و قمع شد، نه آزادی از نوع بورژوایی، بلکه آزادی کسب شده در انقلاب ۱۹۱۷ بود. آزادی بورژوایی با خیال راحت توانست از آب گل آلود ماهی بگیرد و به دروغهای واهیاش ادامه دهد، چه اینکه، محاکمهها و ددمنشیهای انقلابیون در آنِ واحد به بورژواها، هم وجدان آرام اعطا کرد و هم توجیه عقلانی در مواجهه با مخالفانشان."
کامو می نویسد:
"پس از مارکس، این شایعه پراکنده شد و قوت گرفت که "آزادی"، چیزی جز فریبی بورژوایی نیست که بزرگش کردهاند. به سبب اشتباه کوچکی که در این تعریف رخ داد، هنوز که هنوز هست داریم با آشوبهای زمانهمان تاوان پس میدهیم. در واقع باید گفته میشد فقط آزادیِ بورژوایی دروغ است و نه همهی انواع آزادی، یا صرفاً میگفتند آزادی بورژوایی، آزادی نیست، یا در بهترین شرایط هنوز به آزادی ختم نشده است.با اینحال آزادیهای بزرگ و کوچکی را میبایست کسب و صیانت کرد.این کاملاً درست است که برای مردی که تمام روز با وسیلهی کارش دست و پنجه نرم میکند و وقتی غروب به خانه برمیگردد، خود و خانواده اش در اتاقی محقر میچَپند، صحبت از آزادی بیمعناست، اما این امر، جامعه، طبقهی اجتماعی خاص و برده داریهایش را زیر سؤال میبرد، نه الزاماً خود مفهوم آزادی را. "
او نیز با وجود اینکه مارکس را در تقلیل آزادی های غربی نقد میکند اما به عنوان یک سوسیالیست هنوز در گمراهی مانده وتصور دارد چیزی بنام آزادی بورژوایی داریم که دروغین است!وجود فقر مالی را نافی آزادی می داند ،که حتی با پذیرش آن راه برون رفت از فقر گسترش سرمایه داری است و نه دشمنی با بازار آزاد تا با رونق کاروکسب درامد و شغل مناسب فراهم شود.او هنوز در این گمراهی ایت که شیوه اقتصادی سرمایه داری برده داری است.
اولویت او برای آزادی درست و قابل تحسین است:
"استدلال غالب این بود که باید ابتدا به "عدالت" دست یابیم تا بعداً "آزادی" نیز محقق شود، انگار که اصلاً برده جماعت میتواند به عدالت دست یابد. روشنفکران و اندیشمندان تحکم گر نیز این باور را به کارگران خوراندند که یگانه دغدغهشان بایستی نان باشد و نه آزادی (غافل از آنکه نان کارگر تا قسمتی در گِروی آزاد بودن است). البته انصافاً هم با وجود بیعدالتیهای دیرپای جوامع بورژوا، چارهای جز تمسک به این افکار باقی نماند."
اما باز هم سرمایه داری و آزادی بورژوایی را به غلط معادل بی عدالتی میگیرد.
سپس با ستایش انقلاب کمونیستی روسیه اشتباهش را تکمیل میکند:
"انقلابی که کارگران در ۱۹۱۷ در رأسش بودند، پیروز شد و نشانههایی از طلوع آزادی راستین و امیدی بزرگ به همراه داشت که دنیا نظیرش را تا آن زمان ندیده بود. اما این انقلاب از بیرون محاصره شد، از درون و بیرون مورد تهدید قرار گرفت و قدرتی سرکوبگر از آن حاصل آمد. در تعاریف و اصول فکریای که انقلاب وارثش بود، به آزادی با ظن و تردید نگاه میشد. انقلاب روز به روز قدرت یافت و بزرگترین امید جهان به کار بلدترین دیکتاتوری بدل گشت. در عین حال آزادیِ واهی بورژوایی بیهیچ خللی به جولانش ادامه داد. "
🚩انقلاب کمونیستی روسیه که بلشویکها آن را برای قبضه قدرت و ساختن حکومت توتالیتر بکار بردند هیچ افقی از آزادی نداشت و محاصره بیرون یا برخی اشتباهات داخلی نبود که باعث تخریب آن شد.این انقلابها چون اپوزیسیون غیر دموکرات و آلترناتیو توتالیتر دارند به کل افق آزادی در آینده ندارند.
خود این نظریه انقلابی کمونیستی ذاتاً توتالیترو ضد حقوق بشر و دموکراسی و آزادی بود چون نظریه سوسیالیستی لنین و مارکس چنین ضدیتی با آزادی دارند.اینجاست که گزاره های کاذبش را مطرح میکند:
"آنچه در محاکم مسکو و دیگر جاها، در زندانهایِ انقلابیون کشتند، یا آنگاه که در مجارستان به یک کارگر خط آهن به صرف ارتکاب خطایی شغلی شلیک کردند، آنچه ترور و قلع و قمع شد، نه آزادی از نوع بورژوایی، بلکه آزادی کسب شده در انقلاب ۱۹۱۷ بود. آزادی بورژوایی با خیال راحت توانست از آب گل آلود ماهی بگیرد و به دروغهای واهیاش ادامه دهد، چه اینکه، محاکمهها و ددمنشیهای انقلابیون در آنِ واحد به بورژواها، هم وجدان آرام اعطا کرد و هم توجیه عقلانی در مواجهه با مخالفانشان."
لیبراسیون/لیبرالیسم
🟥آلبر کامو و درک اشتباهش از آزادی کامو با اینکه به کمونیسم مارکسی نقد داشت و از حزب کمونیسم خارج شده بود اما همچنان عقاید سوسیالیستی غلطی داشت: «نظام سرمایهداری آزادی میدهد ولی نانت را میستاند و کمونیسم نانت میدهد آزادیات میستاند، در صورت کدامیک،…
🔺تمام متن اسطوره اندیشی کامو و ناآگاهی او از مفهوم آزادی است.انقلاب کمونیستی 1917یک سرقت انقلابی بود که توسط حزب توتالیتر بلشویک قیام مردمی دزدیده آزادیها نابود و دولت موقت منتخب از بین رفت آرای عمومی بی ارزش شد و لنین دیکتاتور روسیه شد پس نمی توان افق گشای آزادی باشد و کامو با نقد مارکس همچنان لنینیست می ماند و درکی از آزادی نمی یابد.اصولاً نباید آزادی های دموکراتیک و ارزش های آزادیخواهانه سرمایه داری را به انگ بورژوای مزین کرد.او میگوید جامعه بورژوایی آزادی را وسیله تحمیق مردم میکند که سخنی غلط و بی معنی است.بورژوازی عامل و حامل آزادیهای دموکراتیک مفید موجود لیبرال دموکراسی غربی است که سوسیالیستی مثل کامو توان تشخیص و تمیز آن را از دیکتاتوری پرولتاریایی نداشته. آزادی هایی که سوسیالیستها بورژوایی نامیده و نمی پذیرند اتفاقا خودِ همان آزادی های مدنی درستی است که جامعه دموکرات به آن نیاز دارد.
🏮تقسیم آزادی به بورژوایی و غیر آن بزرگترین گمراهی سوسیالیستهاست.
کامو یک قدم از مارکس جلوتر می رود اما تا رسیدن به درک و فهم آزادی راه درازی دارد.
@cafe_andishe95
🏮تقسیم آزادی به بورژوایی و غیر آن بزرگترین گمراهی سوسیالیستهاست.
کامو یک قدم از مارکس جلوتر می رود اما تا رسیدن به درک و فهم آزادی راه درازی دارد.
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«ایران: پایان دادن به خلافت اسلامی و بازگشت به دولت-ملت»
ویدئوی کامل سخنرانی در کنفرانس «محافظهکاری ملی» با زیرنویس فارسی
واشینگتن دیسی
۱۰ ژوئیه ۲۰۲۴
متن کامل فارسی
@OfficialRezaPahlavi
ویدئوی کامل سخنرانی در کنفرانس «محافظهکاری ملی» با زیرنویس فارسی
واشینگتن دیسی
۱۰ ژوئیه ۲۰۲۴
متن کامل فارسی
@OfficialRezaPahlavi
🔎نقد جان رالز به اشتباهات مارکس🔴
جان رالز به عنوان چپترین متفکر طیف لیبرال به نقد و رد اندیشه مارکس پرداخته و بر خلاف تصور اشتباه رایج پیرو مارکس نیست:
🔻پرداختن به نقد مارکس از لیبرالیسم
ما عمدتاً به یک وجه از دیدگاههای مارکس نظر میکنیم نقد او از لیبرالیسم سعی میکنیم به آن دسته از انتقادات او بپردازیم که بیش از بقیه
نیازمند پاسخ است. برای مثال:
◾️(الف) یکی از اعتراضات مارکس این است که برخی از حقوق و آزادیهای اساسی حقوق و آزادیهایی که به نظر او با حقوق بشر ارتباط دارند و ما آنها را آزادیهای متجددین خوانده ایم)، بیانگر و حافظ خودخواهیهای متقابل شهروندان در جامعه مدنی جهان سرمایه داری هستند. در پاسخ میگوییم که در دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت بسامان این حقوق و آزادیها که به درستی مشخص می شوند، به طرز مطلوبی بیانگر و حافظ منافع والاثر شهروندان آزاد و برابر هستند. و هرچند حق مالکیت داراییهای تولیدی مجاز شمرده میشود این حق حقی اساسی نیست بلکه تابع این قید و شرط است که در شرایط موجود، کارآمدترین راه برای تحقق اصل عدالت باشد.
◾️◾️(ب) در پاسخ به این اعتراض که حقوق و آزادیهای سیاسی رژیم مبتنی بر قانون اساسی صرفاً صوری هستند باید گفت که با ارزش منصفانه آزادیهای سیاسی همراه با دیگر اصول ،عدالت میتوان برای تمام شهروندان، فارغ از موقعیت اجتماعی آنها فرصت منصفانه اعمال نفوذ سیاسی را تضمین کرد.
◾️◾️◾️(ج) یک اعتراض دیگر او این است که رژیم مبتنی بر قانون اساسی و در برگیرنده مالکیت خصوصی فقط آزادیهای به اصطلاح منفی را تضمین می کنند در پاسخ میگوییم که نهادهای زمینه ای دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت همراه با برابری منصفانه فرصتها و اصل تفاوت به اندازه کافی از آزادیهای به اصطلاح مثبت حمایت می کند. (۵۱) (د) در پاسخ به اعتراض علیه تقسیم کار در نظام سرمایه داری میگوییم که پس از تحقق نهادهای دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت، ویژگیهای کوته بینانه و تحقیر آمیز این تقسیم تا حد زیادی از میان میرود (نظریه)
هر چند ایده دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت می کوشد به اعتراضات مشروع سنت سوسیالیستی پاسخ دهد ایده جامعه بسامان مبتنی بر] عدالت به مثابة انصاف با ایده مارکس درباره جامعه کمونیستی کامل به کلی تفاوت دارد.
➖به نظر میرسد که جامعه کمونیستی فراتر از عدالت باشد به این معنا که در این جامعه شرایطی که به مشکل عدالت توزیعی می انجامد وجود ندارد و لازم نیست شهروندان در زندگی روزمره خود دغدغه آن را داشته باشند. برعکس نظریه عدالت به مثابۀ انصاف بر آن است که با توجه به واقعیتهای عمومی جامعه شناسی سیاسی رژیمهای دموکراتیک از جمله واقعیت پلورالیسم معقول)، اصول و فضایل سیاسی مربوط به عدالت همواره در زندگی سیاسی عمومی نقشی ایفا میکنند نابودی عدالت، حتی عدالت توزیعی نه ممکن است و نه به نظر من مطلوب ولی به این مسئله نمی پردازم).
👁🗨البته مارکس خواهد گفت که حتی در صورت پذیرش آرمان دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت چنین رژیمی عوامل سیاسی و اقتصادی ای میآفریند که سبب گسست شدید آن از توصیف نهادی آرمانی اش میشوند. او خواهد گفت که هیچ رژیم در برگیرنده مالکیت خصوصی ابزارهای تولید نمیتواند دو اصل عدالت را برآورده سازد، یا حتی کار زیادی برای تحقق آرمانهای شهروند و جامعه مورد توصیف عدالت به مثابة انصاف انجام دهد.
این معضل عمده ای است و باید با آن روبرو شد، ولی حتی اگر تا حد زیادی درست باشد مسئله هنوز فیصله نیافته است.
🔹عدالت به مثابه انصاف-جان رالز
@cafe_andishe95
جان رالز به عنوان چپترین متفکر طیف لیبرال به نقد و رد اندیشه مارکس پرداخته و بر خلاف تصور اشتباه رایج پیرو مارکس نیست:
🔻پرداختن به نقد مارکس از لیبرالیسم
ما عمدتاً به یک وجه از دیدگاههای مارکس نظر میکنیم نقد او از لیبرالیسم سعی میکنیم به آن دسته از انتقادات او بپردازیم که بیش از بقیه
نیازمند پاسخ است. برای مثال:
◾️(الف) یکی از اعتراضات مارکس این است که برخی از حقوق و آزادیهای اساسی حقوق و آزادیهایی که به نظر او با حقوق بشر ارتباط دارند و ما آنها را آزادیهای متجددین خوانده ایم)، بیانگر و حافظ خودخواهیهای متقابل شهروندان در جامعه مدنی جهان سرمایه داری هستند. در پاسخ میگوییم که در دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت بسامان این حقوق و آزادیها که به درستی مشخص می شوند، به طرز مطلوبی بیانگر و حافظ منافع والاثر شهروندان آزاد و برابر هستند. و هرچند حق مالکیت داراییهای تولیدی مجاز شمرده میشود این حق حقی اساسی نیست بلکه تابع این قید و شرط است که در شرایط موجود، کارآمدترین راه برای تحقق اصل عدالت باشد.
◾️◾️(ب) در پاسخ به این اعتراض که حقوق و آزادیهای سیاسی رژیم مبتنی بر قانون اساسی صرفاً صوری هستند باید گفت که با ارزش منصفانه آزادیهای سیاسی همراه با دیگر اصول ،عدالت میتوان برای تمام شهروندان، فارغ از موقعیت اجتماعی آنها فرصت منصفانه اعمال نفوذ سیاسی را تضمین کرد.
◾️◾️◾️(ج) یک اعتراض دیگر او این است که رژیم مبتنی بر قانون اساسی و در برگیرنده مالکیت خصوصی فقط آزادیهای به اصطلاح منفی را تضمین می کنند در پاسخ میگوییم که نهادهای زمینه ای دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت همراه با برابری منصفانه فرصتها و اصل تفاوت به اندازه کافی از آزادیهای به اصطلاح مثبت حمایت می کند. (۵۱) (د) در پاسخ به اعتراض علیه تقسیم کار در نظام سرمایه داری میگوییم که پس از تحقق نهادهای دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت، ویژگیهای کوته بینانه و تحقیر آمیز این تقسیم تا حد زیادی از میان میرود (نظریه)
هر چند ایده دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت می کوشد به اعتراضات مشروع سنت سوسیالیستی پاسخ دهد ایده جامعه بسامان مبتنی بر] عدالت به مثابة انصاف با ایده مارکس درباره جامعه کمونیستی کامل به کلی تفاوت دارد.
➖به نظر میرسد که جامعه کمونیستی فراتر از عدالت باشد به این معنا که در این جامعه شرایطی که به مشکل عدالت توزیعی می انجامد وجود ندارد و لازم نیست شهروندان در زندگی روزمره خود دغدغه آن را داشته باشند. برعکس نظریه عدالت به مثابۀ انصاف بر آن است که با توجه به واقعیتهای عمومی جامعه شناسی سیاسی رژیمهای دموکراتیک از جمله واقعیت پلورالیسم معقول)، اصول و فضایل سیاسی مربوط به عدالت همواره در زندگی سیاسی عمومی نقشی ایفا میکنند نابودی عدالت، حتی عدالت توزیعی نه ممکن است و نه به نظر من مطلوب ولی به این مسئله نمی پردازم).
👁🗨البته مارکس خواهد گفت که حتی در صورت پذیرش آرمان دموکراسی در برگیرنده حق مالکیت چنین رژیمی عوامل سیاسی و اقتصادی ای میآفریند که سبب گسست شدید آن از توصیف نهادی آرمانی اش میشوند. او خواهد گفت که هیچ رژیم در برگیرنده مالکیت خصوصی ابزارهای تولید نمیتواند دو اصل عدالت را برآورده سازد، یا حتی کار زیادی برای تحقق آرمانهای شهروند و جامعه مورد توصیف عدالت به مثابة انصاف انجام دهد.
این معضل عمده ای است و باید با آن روبرو شد، ولی حتی اگر تا حد زیادی درست باشد مسئله هنوز فیصله نیافته است.
🔹عدالت به مثابه انصاف-جان رالز
@cafe_andishe95
https://www.youtube.com/watch?v=xZ6D9U-9uXM
🌟دولت و اقتصاد
🎙گفتگوی آقایان نجات بهرامی با محمد ماشینچیان
🌑درباره انحطاط قاجاری و ضدیتش با رشد و توسعه
اقتصاد ایران.راهکارها، سوسیالیسم، لیبرالیسم
ویدئو در یوتیوپ📽🔺
@cafe_andishe95
🌟دولت و اقتصاد
🎙گفتگوی آقایان نجات بهرامی با محمد ماشینچیان
🌑درباره انحطاط قاجاری و ضدیتش با رشد و توسعه
اقتصاد ایران.راهکارها، سوسیالیسم، لیبرالیسم
ویدئو در یوتیوپ📽🔺
@cafe_andishe95
YouTube
دولت و اقتصاد در گفتگو با محمد ماشین چیان
آنارشیستها و برخی باورمندان به لیبرتاریانیسم درباره بیدولتی چه میگویند؟
با توجه به گسترش فقر و محرومیت در ایران، آیا حکومت بعدی مرعوب سوسیالیسم و سیاستهای توزیعی خواهدشد؟
محمد ماشینچیان پژوهشگر ارشد حکمرانی، نویسنده، مترجم و مدیر وبسایت «بورژوا»ست و…
با توجه به گسترش فقر و محرومیت در ایران، آیا حکومت بعدی مرعوب سوسیالیسم و سیاستهای توزیعی خواهدشد؟
محمد ماشینچیان پژوهشگر ارشد حکمرانی، نویسنده، مترجم و مدیر وبسایت «بورژوا»ست و…
♨️کمونیست کسی است که قابلمهی شما را قرض میگیرد تا در آن غاز خودتان را بپزد!
به آن میخندم، ص ۱۴
✍️ میخائیل میلنیچینکو
@cafe_andishe95
به آن میخندم، ص ۱۴
✍️ میخائیل میلنیچینکو
@cafe_andishe95
⚓️در کلام رفقای کمونیست، شوروی بهشت موعود بود، جایی که بهترین آرمان بشری بالاخره به نتیجه رسیده است.
🚀الکساندر بلونکین یکی از دانشمندان صنایع هوا-فضای شوروی و استاد دانشگاه مسکو بود که در سال ۱۹۷۲ به عنوان «عنصر نامطلوب» بازداشت و ۱۵ سال از زندگیاش را در زندان و تبعید داخلی گذراند. در تصویر بالا او نوشتهای را به دست گرفته است:
🪧«خواهش میکنم یک بلیط برای خروج از این بهشت سوسیالیستی و رفتن به جهنم کاپیتالیستی به من بدهید.»
سرانجام او در سال ۱۹۸۷ به آمریکا پناهنده شده و باقی عمرش را در ناسا، نیروی هوایی آمریکا و آکادمی ملی علوم مشغول کار شد.
محمد الف
@cafe_andishe95
🚀الکساندر بلونکین یکی از دانشمندان صنایع هوا-فضای شوروی و استاد دانشگاه مسکو بود که در سال ۱۹۷۲ به عنوان «عنصر نامطلوب» بازداشت و ۱۵ سال از زندگیاش را در زندان و تبعید داخلی گذراند. در تصویر بالا او نوشتهای را به دست گرفته است:
🪧«خواهش میکنم یک بلیط برای خروج از این بهشت سوسیالیستی و رفتن به جهنم کاپیتالیستی به من بدهید.»
سرانجام او در سال ۱۹۸۷ به آمریکا پناهنده شده و باقی عمرش را در ناسا، نیروی هوایی آمریکا و آکادمی ملی علوم مشغول کار شد.
محمد الف
@cafe_andishe95
⚫️تعبیر اشتباه و پیشامدرن نیچه از آزادی✖️
در کتاب غروب بتان نیچه بدون هیچ پرده پوشی و ابهام در پاسخ به سوال "آزادی چیست؟"پاسخ های هولناکی می دهد که مشخص میکند چه درک واپسگرایی از آزادی داشته.وقتی آلترناتیو او چنین بر خطا و محقر است مشخص است که نقدهای او به آزادی مدرن تا چه پایه می تواند معتبر باشد.
در کنه اندیشه او نوعی خواست حیوانی-غریزی برایِ دلبخواهِ خود رفتار کردن دیده میشود که اساسا پدیده ای غیر تمدنی است.زیرا زندگی جمعی انسانهای متمدن غریزه و خواست مطلقاً خودخواهانه بشر را به حق لگام می زند.از طرفی بی تفاوتی به رنج و دردِ غیر، ضد بشری است و دارایِ قوه سمپاتی بودن، حیاتی و ویژگی مهم و ضروری زیست بشر اجتماعی است که زندگی را تسهیل کرده و بهبود بخشیده.
🔻در نازلترین بخش متن آزادی را قربانی کردن دیگران برای غایت خویش می داند،که با بربریت و توحش قرابت دارد و ضد تمدنی است.چگونه روشنفکران می توانند با خواندن این مواضع او را نکوهش نکنند؟!
📍در سخنانی نژادگرا و زنستیز این رفاه را به زنان و انگلیسیها در کنار مسیحی و عطار!نسبت داده.
او با مغلطه این کجرفتاریها را بهایی میداند که باید برای مثلاً" آزادی"پرداخت شود!دلیلی بزه کارانه و ناصواب.
آزادی ای که چارچوب اخلاقی و حقوقی نداشته باشد مساوی توحش و قانون جنگل است.
📍و اینجا نیز بندگی و بردگی تلویحاً تایید شده.
الگوی او نیز که جولیوس سزار دیکتاتور مادام العمر و خونریز رومی معرفی شده.
خصومت کور او با دموکراسی هم منشا از جهالتش دارد که آن را روسویی و در برابری مطلق میفهمد و از امکانات آزادی و خودمختاری درون دموکراسی چنانکه الکسی توکویل تحلیل کرده بی اطلاع بوده.
نهاد های آزادیخواه به صراحت رد کرده و غریزه تبه کارانه و ضایع کننده حقوق دیگران که مبتنی بر تبعیض است را در جایگاه برتری قرار میدهد و با مغلطه هزینه لازم برای ساختن چنان آدمهایی می داند:
➖➖🔻➖
«اصلاً آزادی چیست؟
داشتن گونه ای خواست پاسخگوی به خویشتن نگاه داشت فاصله ای که ما را از هم جدا میکند
بی تفاوت شدن به اندوه ها، به دشواریها، به ناداریها و حتی به زندگی است
آمادگی قربانی کردن انسانها بهر غایت خویش بی آنکه خویشتن را جدا کنیم آزادی یعنی آنکه غریزه های نفسانی غریزه های شادی بخش پیکار و پیروزی بر هر چه غریزه دیگر چیره شود برای نمونه بر غریزه «نیکبختی انسان آزاد شده انسانی که جانش رسته وارستگان روحی چنین رفاه نفرت انگیزی را تا چه مایه زیر گامهاشان پامال می کنند
رفاهی که عطارها، مسیحیان، زنان، انگلیسی ها و دیگر هواخواهان مردم سالاری بس آن را آرزو می کنند.
انسان آزاد منش پیکارگر است اما با کدامین سنجه می توان آزادی کسان و گروه مردمان را بر سنجید؟ با پایداری که باید ورزید و به آن رنجی که باید به بهای بر جای ماندن در بالا پرداخت نمونه برتر انسان آزادمنش را می باید در آنجا جست، آنجایی که همواره نیرومندترین پایمردیها می باید در هم شکسته شود در پنج گامي زورمداری، حتی در آستانه خطر بندگی البته چنین رخدادی از نظرگاه فیزیولوژیکی راست می آید، اگر مراد از زور مداری غرایز هول انگیز و نامهربانانه ای باشد که بیشترین دستگاهمندی و نیرومندی را به انسان بر می نهد که البته به عنوان بهترین نمونه میتوان از ژول سزار نام برد - از نظرگاه سیاسی نیز راست می آید همین بس که هم نگاهی به تاریخ داشته باشیم ملتهایی که ارزشی داشتهاند ملتهایی که ارزشی به دست آورده اند، هرگز چنین ارزشهایی را با چنگ آویختن به نهادهای آزادیخواهی به کف نیاورده اند بلکه خطرهای هولناک از آنان چیزی بایسته نکوداشت بر ساخته است چنین مهلکه ای که به تنهایی شناخت سرچشمه هامان فضیلتهامان شیوه های بازدارندگیمان و سرانجام جانهامان را به ما باز شناسانده است...»(غروب بتان)
@cafe_andishe95
در کتاب غروب بتان نیچه بدون هیچ پرده پوشی و ابهام در پاسخ به سوال "آزادی چیست؟"پاسخ های هولناکی می دهد که مشخص میکند چه درک واپسگرایی از آزادی داشته.وقتی آلترناتیو او چنین بر خطا و محقر است مشخص است که نقدهای او به آزادی مدرن تا چه پایه می تواند معتبر باشد.
در کنه اندیشه او نوعی خواست حیوانی-غریزی برایِ دلبخواهِ خود رفتار کردن دیده میشود که اساسا پدیده ای غیر تمدنی است.زیرا زندگی جمعی انسانهای متمدن غریزه و خواست مطلقاً خودخواهانه بشر را به حق لگام می زند.از طرفی بی تفاوتی به رنج و دردِ غیر، ضد بشری است و دارایِ قوه سمپاتی بودن، حیاتی و ویژگی مهم و ضروری زیست بشر اجتماعی است که زندگی را تسهیل کرده و بهبود بخشیده.
🔻در نازلترین بخش متن آزادی را قربانی کردن دیگران برای غایت خویش می داند،که با بربریت و توحش قرابت دارد و ضد تمدنی است.چگونه روشنفکران می توانند با خواندن این مواضع او را نکوهش نکنند؟!
📍در سخنانی نژادگرا و زنستیز این رفاه را به زنان و انگلیسیها در کنار مسیحی و عطار!نسبت داده.
او با مغلطه این کجرفتاریها را بهایی میداند که باید برای مثلاً" آزادی"پرداخت شود!دلیلی بزه کارانه و ناصواب.
آزادی ای که چارچوب اخلاقی و حقوقی نداشته باشد مساوی توحش و قانون جنگل است.
📍و اینجا نیز بندگی و بردگی تلویحاً تایید شده.
الگوی او نیز که جولیوس سزار دیکتاتور مادام العمر و خونریز رومی معرفی شده.
خصومت کور او با دموکراسی هم منشا از جهالتش دارد که آن را روسویی و در برابری مطلق میفهمد و از امکانات آزادی و خودمختاری درون دموکراسی چنانکه الکسی توکویل تحلیل کرده بی اطلاع بوده.
نهاد های آزادیخواه به صراحت رد کرده و غریزه تبه کارانه و ضایع کننده حقوق دیگران که مبتنی بر تبعیض است را در جایگاه برتری قرار میدهد و با مغلطه هزینه لازم برای ساختن چنان آدمهایی می داند:
➖➖🔻➖
«اصلاً آزادی چیست؟
داشتن گونه ای خواست پاسخگوی به خویشتن نگاه داشت فاصله ای که ما را از هم جدا میکند
بی تفاوت شدن به اندوه ها، به دشواریها، به ناداریها و حتی به زندگی است
آمادگی قربانی کردن انسانها بهر غایت خویش بی آنکه خویشتن را جدا کنیم آزادی یعنی آنکه غریزه های نفسانی غریزه های شادی بخش پیکار و پیروزی بر هر چه غریزه دیگر چیره شود برای نمونه بر غریزه «نیکبختی انسان آزاد شده انسانی که جانش رسته وارستگان روحی چنین رفاه نفرت انگیزی را تا چه مایه زیر گامهاشان پامال می کنند
رفاهی که عطارها، مسیحیان، زنان، انگلیسی ها و دیگر هواخواهان مردم سالاری بس آن را آرزو می کنند.
انسان آزاد منش پیکارگر است اما با کدامین سنجه می توان آزادی کسان و گروه مردمان را بر سنجید؟ با پایداری که باید ورزید و به آن رنجی که باید به بهای بر جای ماندن در بالا پرداخت نمونه برتر انسان آزادمنش را می باید در آنجا جست، آنجایی که همواره نیرومندترین پایمردیها می باید در هم شکسته شود در پنج گامي زورمداری، حتی در آستانه خطر بندگی البته چنین رخدادی از نظرگاه فیزیولوژیکی راست می آید، اگر مراد از زور مداری غرایز هول انگیز و نامهربانانه ای باشد که بیشترین دستگاهمندی و نیرومندی را به انسان بر می نهد که البته به عنوان بهترین نمونه میتوان از ژول سزار نام برد - از نظرگاه سیاسی نیز راست می آید همین بس که هم نگاهی به تاریخ داشته باشیم ملتهایی که ارزشی داشتهاند ملتهایی که ارزشی به دست آورده اند، هرگز چنین ارزشهایی را با چنگ آویختن به نهادهای آزادیخواهی به کف نیاورده اند بلکه خطرهای هولناک از آنان چیزی بایسته نکوداشت بر ساخته است چنین مهلکه ای که به تنهایی شناخت سرچشمه هامان فضیلتهامان شیوه های بازدارندگیمان و سرانجام جانهامان را به ما باز شناسانده است...»(غروب بتان)
@cafe_andishe95
🗽📄همه قدرت های حکومتی از قانون گذاری اجرایی و قضایی به نهاد قانون گذاری باز می گردد.
متمرکز نمودن این قدرتها در یک جا تعریف دقیق حکومت استبدادی است به اجرا درآوردن این قدرتها توسط گروهی از افراد و نه یک فرد از استبدادی بودن حکومت نمیکاهد ۱۷۳ مستبد قطعاً همان قدر سرکوبگرانه حکومت میکنند که یک نفر آنان که به این سخن مشکوکند نگاهی به جمهوری ونیز بیندازند.
این که آنها را خود انتخاب کرده باشیم فایده کمی برای مان در بردارد. ما برای یک استبداد انتخابی نبود که جنگیدیم.
ما برای حکومتی جنگیدیم که نه تنها برمبنای اصول آزادی بنا شده باشد، بلکه قدرتهای آن چنان میان چندین بخش به نحوی متعادل تقسیم شود که به هیچ یک اجازه ندهد بدون نظارت و مهار دیگران پا را از حیطه خود فراتر بگذارد.
🗽توماس جفرسون - یادداشتهای ایالت ویرجینیا
@cafe_andishe95
متمرکز نمودن این قدرتها در یک جا تعریف دقیق حکومت استبدادی است به اجرا درآوردن این قدرتها توسط گروهی از افراد و نه یک فرد از استبدادی بودن حکومت نمیکاهد ۱۷۳ مستبد قطعاً همان قدر سرکوبگرانه حکومت میکنند که یک نفر آنان که به این سخن مشکوکند نگاهی به جمهوری ونیز بیندازند.
این که آنها را خود انتخاب کرده باشیم فایده کمی برای مان در بردارد. ما برای یک استبداد انتخابی نبود که جنگیدیم.
ما برای حکومتی جنگیدیم که نه تنها برمبنای اصول آزادی بنا شده باشد، بلکه قدرتهای آن چنان میان چندین بخش به نحوی متعادل تقسیم شود که به هیچ یک اجازه ندهد بدون نظارت و مهار دیگران پا را از حیطه خود فراتر بگذارد.
🗽توماس جفرسون - یادداشتهای ایالت ویرجینیا
@cafe_andishe95
✖️امروز، تلاش دیگری برای ترور دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، در جریان یک تجمع انتخاباتی در باتلر، پنسیلوانیا صورت گرفت. بر اساس گزارشها، ترامپ از ناحیه گوش راست به ضرب گلوله مجروح شده است. این حادثه در حالی رخ داد که او در حال سخنرانی بود و پس از آن به آرامی به زمین افتاد. مهاجم و یکی از حضار در این حادثه کشته شدند و یک نفر دیگر نیز به شدت مجروح شد.
🇺🇸
این تنها یکی از چندین تلاش برای ترور ترامپ بوده است. در دوران ریاستجمهوری و حتی قبل از آن، چندین بار تلاشهای مختلفی برای جان او صورت گرفته است. از جمله مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، شامل تلاش برای استفاده از لیفتراک برای برگرداندن ماشین ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۷ و ارسال نامههای آلوده به ریسین در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ است.
🗽تاکنون چهار رئیسجمهور ایالات متحده به طور موفقیتآمیز ترور شدهاند و چندین رئیسجمهور دیگر از تلاشهای ترور جان سالم به در بردهاند.
روسای جمهوری که ترور شدند:
۱. آبراهام لینکلن: در ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ توسط جان ویلکس بوث در تئاتر فورد به ضرب گلوله کشته شد. لینکلن در ۱۵ آوریل ۱۸۶۵ بر اثر جراحات درگذشت.
۲. جیمز ای. گارفیلد: در ۲ ژوئیه ۱۸۸۱ توسط چارلز جی. گیتو در ایستگاه قطار بالتیمور و پوتوماک در واشنگتن دی.سی به ضرب گلوله کشته شد. او در ۱۹ سپتامبر ۱۸۸۱ به علت عفونتهای ناشی از زخمهایش درگذشت.
۳. ویلیام مککینلی: در ۶ سپتامبر ۱۹۰۱ توسط لئون چولگوش در نمایشگاه پان-آمریکایی در بوفالو، نیویورک، به ضرب گلوله کشته شد. او در ۱۴ سپتامبر ۱۹۰۱ به علت گانگرین درگذشت.
۴. جان اف. کندی: در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در دالاس، تگزاس، توسط لی هاروی اسوالد به ضرب گلوله کشته شد.
🇺🇸
❌تلاشهای ناموفق برای ترور:
۱. اندرو جکسون: در ۳۰ ژانویه ۱۸۳۵، ریچارد لارنس دو بار به جکسون شلیک کرد ولی هر دو بار اسلحهاش گیر کرد و جکسون نجات یافت.
۲. تئودور روزولت: در ۱۴ اکتبر ۱۹۱۲، جان شرانک به او شلیک کرد، اما گلوله به یک جعبه عینک و دستنوشتهای برخورد کرد و او را نجات داد.
۳. فرانکلین دی. روزولت: در ۱۵ فوریه ۱۹۳۳، جوزپه زانگارا چندین گلوله به سمت او شلیک کرد، اما او آسیبی ندید.
۴. هری اس. ترومن: در ۱ نوامبر ۱۹۵۰، اسکار کولازو و گریسلیو تورسولا به خانه بلر که محل اقامت موقت ترومن بود حمله کردند. ترومن آسیبی ندید ولی یکی از مهاجمان و یک پلیس کشته شدند.
۵. جرالد فورد: در دو تلاش جداگانه در سپتامبر ۱۹۷۵ توسط لینت فروم و سارا جین مور به او شلیک شد، اما او آسیبی ندید.
۶. رونالد ریگان: در ۳۰ مارس ۱۹۸۱ توسط جان هینکلی جونیور به ضرب گلوله در واشنگتن دی.سی. مجروح شد، ولی نجات یافت.
۷. جورج دبلیو بوش: دو تلاش برای ترور او صورت گرفت، یکی در سال ۲۰۰۱ که روبرت پیکت به کاخ سفید شلیک کرد و دیگری در سال ۲۰۰۵ در تفلیس، گرجستان، که یک نارنجک به سمت او پرتاب شد ولی منفجر نشد.
این تلاشها نشاندهنده خطرات مستمر و تهدیدات علیه رؤسای جمهور ایالات متحده است. اما تلاش برای حذف فیزیکی در رقابتهای سیاسی به هیچوجه منحصر در ایالات متحده نیست و متاسفانه در اغلب کشورهای دنیا از جمله در ایران سابقه دارد.
(گفت و شنود)
🇺🇸
@cafe_andishe95
🇺🇸
این تنها یکی از چندین تلاش برای ترور ترامپ بوده است. در دوران ریاستجمهوری و حتی قبل از آن، چندین بار تلاشهای مختلفی برای جان او صورت گرفته است. از جمله مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، شامل تلاش برای استفاده از لیفتراک برای برگرداندن ماشین ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۷ و ارسال نامههای آلوده به ریسین در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ است.
🗽تاکنون چهار رئیسجمهور ایالات متحده به طور موفقیتآمیز ترور شدهاند و چندین رئیسجمهور دیگر از تلاشهای ترور جان سالم به در بردهاند.
روسای جمهوری که ترور شدند:
۱. آبراهام لینکلن: در ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ توسط جان ویلکس بوث در تئاتر فورد به ضرب گلوله کشته شد. لینکلن در ۱۵ آوریل ۱۸۶۵ بر اثر جراحات درگذشت.
۲. جیمز ای. گارفیلد: در ۲ ژوئیه ۱۸۸۱ توسط چارلز جی. گیتو در ایستگاه قطار بالتیمور و پوتوماک در واشنگتن دی.سی به ضرب گلوله کشته شد. او در ۱۹ سپتامبر ۱۸۸۱ به علت عفونتهای ناشی از زخمهایش درگذشت.
۳. ویلیام مککینلی: در ۶ سپتامبر ۱۹۰۱ توسط لئون چولگوش در نمایشگاه پان-آمریکایی در بوفالو، نیویورک، به ضرب گلوله کشته شد. او در ۱۴ سپتامبر ۱۹۰۱ به علت گانگرین درگذشت.
۴. جان اف. کندی: در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در دالاس، تگزاس، توسط لی هاروی اسوالد به ضرب گلوله کشته شد.
🇺🇸
❌تلاشهای ناموفق برای ترور:
۱. اندرو جکسون: در ۳۰ ژانویه ۱۸۳۵، ریچارد لارنس دو بار به جکسون شلیک کرد ولی هر دو بار اسلحهاش گیر کرد و جکسون نجات یافت.
۲. تئودور روزولت: در ۱۴ اکتبر ۱۹۱۲، جان شرانک به او شلیک کرد، اما گلوله به یک جعبه عینک و دستنوشتهای برخورد کرد و او را نجات داد.
۳. فرانکلین دی. روزولت: در ۱۵ فوریه ۱۹۳۳، جوزپه زانگارا چندین گلوله به سمت او شلیک کرد، اما او آسیبی ندید.
۴. هری اس. ترومن: در ۱ نوامبر ۱۹۵۰، اسکار کولازو و گریسلیو تورسولا به خانه بلر که محل اقامت موقت ترومن بود حمله کردند. ترومن آسیبی ندید ولی یکی از مهاجمان و یک پلیس کشته شدند.
۵. جرالد فورد: در دو تلاش جداگانه در سپتامبر ۱۹۷۵ توسط لینت فروم و سارا جین مور به او شلیک شد، اما او آسیبی ندید.
۶. رونالد ریگان: در ۳۰ مارس ۱۹۸۱ توسط جان هینکلی جونیور به ضرب گلوله در واشنگتن دی.سی. مجروح شد، ولی نجات یافت.
۷. جورج دبلیو بوش: دو تلاش برای ترور او صورت گرفت، یکی در سال ۲۰۰۱ که روبرت پیکت به کاخ سفید شلیک کرد و دیگری در سال ۲۰۰۵ در تفلیس، گرجستان، که یک نارنجک به سمت او پرتاب شد ولی منفجر نشد.
این تلاشها نشاندهنده خطرات مستمر و تهدیدات علیه رؤسای جمهور ایالات متحده است. اما تلاش برای حذف فیزیکی در رقابتهای سیاسی به هیچوجه منحصر در ایالات متحده نیست و متاسفانه در اغلب کشورهای دنیا از جمله در ایران سابقه دارد.
(گفت و شنود)
🇺🇸
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙پیش از واکنش قوی ترامپ به ترورش
ریگان هم از جناح راست دو ماه بعد از سو قصد نافرجام در واکنش به صدای ترکیدن یک بادکنک گفت:
دلش برایم تنگ شد!
و بلافاصله به سخنرانیش ادامه داد😂
@cafe_andishe95
ریگان هم از جناح راست دو ماه بعد از سو قصد نافرجام در واکنش به صدای ترکیدن یک بادکنک گفت:
دلش برایم تنگ شد!
و بلافاصله به سخنرانیش ادامه داد😂
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاهین نژاد: علت محکومیت ایران در قرارداد کرسنت، اقدام غلط حسن روحانی بود
@cafe_andishe95
@cafe_andishe95
🚺تجربه به ما میگوید که هرگاه بشر قدمی در جهت پیشرفت برداشته است این قدم ملازم با ارتقای موقعیت اجتماعی زنان بوده است؛
از همین روست که تاریخدانان و
فیلسوفان اعتقاد دارند که در مجموع بهترین آزمون و محکمترین معیار برای سنجش میزان تمدن هر جامعه و هر عصر، موقعیت اجتماعی زنان است.
در همه دورههایی که بشر در مسیر پیشرفت و ترقی گام برداشته است، موقعیت زنان بهبود یافته و به تساوی با مردان نزدیک شده است.
⚜جان استوارت میل، انقیاد زنان، صفحه ۳۱.
استوارت میل و همسرش از پیشگامان لیبرال حقوق زنان بودند
@cafe_andishe95
از همین روست که تاریخدانان و
فیلسوفان اعتقاد دارند که در مجموع بهترین آزمون و محکمترین معیار برای سنجش میزان تمدن هر جامعه و هر عصر، موقعیت اجتماعی زنان است.
در همه دورههایی که بشر در مسیر پیشرفت و ترقی گام برداشته است، موقعیت زنان بهبود یافته و به تساوی با مردان نزدیک شده است.
⚜جان استوارت میل، انقیاد زنان، صفحه ۳۱.
استوارت میل و همسرش از پیشگامان لیبرال حقوق زنان بودند
@cafe_andishe95
📨سال ۲۰۰۰ است و شوروی به کمونیسم رسیده است.
🎰پسربچهای سکهای را در خیابان پیدا میکند، آن را به خانه میآورد و به مادرش نشان میدهد و میپرسد: «مادرجان، این چیست؟» مادرش نگاهی به سکه میاندازد و میگوید:
«پسرم، این سکه است، بیشتر مردم با این سکهها در مغازه، نان، گوشت و روغن میخریدند.»
پسر اینبار با تعجب بیشتر میپرسد: «نان، گوشت و روغن دیگر چیست، مادر جان؟»
به آن میخندم، ص ۱۹
✍️ میخائیل میلنیچینکو
آرسین
@cafe_andishe95
🎰پسربچهای سکهای را در خیابان پیدا میکند، آن را به خانه میآورد و به مادرش نشان میدهد و میپرسد: «مادرجان، این چیست؟» مادرش نگاهی به سکه میاندازد و میگوید:
«پسرم، این سکه است، بیشتر مردم با این سکهها در مغازه، نان، گوشت و روغن میخریدند.»
پسر اینبار با تعجب بیشتر میپرسد: «نان، گوشت و روغن دیگر چیست، مادر جان؟»
به آن میخندم، ص ۱۹
✍️ میخائیل میلنیچینکو
آرسین
@cafe_andishe95
🟥کارکنان چکا (سازمان امنیتی مخوف که لنین برای مبارزه با ضد انقلابها برپا کرد)سگی را برای یافتن اشیاء قیمتی و ارز خارجی تربیت کرده بودند.
یک روز به همراه سگ در خیابان داشتند قدم میزدند که سگ با دیدن مرد شیکپوشی شروع میکند به واقواق کردن. آن مرد را مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و یک اسکناس خارجی پیدا میکنند که به طرز ماهرانهای در ته کیفش جاساز کرده بود.
پس از ضبط پول به همراه سگ به راهشان ادامه میدهند که ناگهان سگ به سمت زنی حملهور میشود. آن زن را هم مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و چند قطعه برلیان را که در کمربندش جاساز کرده بود از او کشف و ضبط میکنند.
دوباره به راه میافتند که ناگهان سگ با دیدن کارگر بدبختی که لباسکار مندرس و روغنی به تن داشت شروع به واق واق میکند. کارگر بدبخت را هم مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و یک دسته «اوراق قرضه» در جیبش کشف میکنند!
📗میخائیل میلنیچینکو .کتاب چکش و خنده
@cafe_andishe95
یک روز به همراه سگ در خیابان داشتند قدم میزدند که سگ با دیدن مرد شیکپوشی شروع میکند به واقواق کردن. آن مرد را مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و یک اسکناس خارجی پیدا میکنند که به طرز ماهرانهای در ته کیفش جاساز کرده بود.
پس از ضبط پول به همراه سگ به راهشان ادامه میدهند که ناگهان سگ به سمت زنی حملهور میشود. آن زن را هم مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و چند قطعه برلیان را که در کمربندش جاساز کرده بود از او کشف و ضبط میکنند.
دوباره به راه میافتند که ناگهان سگ با دیدن کارگر بدبختی که لباسکار مندرس و روغنی به تن داشت شروع به واق واق میکند. کارگر بدبخت را هم مورد بازرسی بدنی قرار میدهند و یک دسته «اوراق قرضه» در جیبش کشف میکنند!
📗میخائیل میلنیچینکو .کتاب چکش و خنده
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
"قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تروریستی، مشوقی برای دموکراسیخواهان ایران خواهد بود"
یادداشتم در شماره دیروز یکشنبه (۱۴ ژوئیه ۲۰۲۴) روزنامه "تلگراف" چاپ لندن در خصوص اینکه چرا دولت تازه بریتانیا باید سپاه را در لیست تروریستی قرار دهد.
متن یادداشت در وبسایت روزنامه تلگراف
ترجمه فارسی در کیهان لندن
@OfficialRezaPahlavi
یادداشتم در شماره دیروز یکشنبه (۱۴ ژوئیه ۲۰۲۴) روزنامه "تلگراف" چاپ لندن در خصوص اینکه چرا دولت تازه بریتانیا باید سپاه را در لیست تروریستی قرار دهد.
متن یادداشت در وبسایت روزنامه تلگراف
ترجمه فارسی در کیهان لندن
@OfficialRezaPahlavi