💢اگر به سخن آنها(اولیای دین) گوش دهیم باید قبول کنیم مردم موقعی از ته دل مسیحی میشوند که مانند چارپایان به طویله روند
توماس پین
📗تاریخ فلسفه-ویل دورانت-زریاب خوئی
@cafe_andishe95
توماس پین
📗تاریخ فلسفه-ویل دورانت-زریاب خوئی
@cafe_andishe95
👵پیرزنی جلوی مقبرهٔ لنین ایستاده بود و داشت زار زار گریه میکرد. یک سرباز سرخ به او نزدیک میشود و میگوید: «مادرجان چرا گریه میکنی؟ لنین مرده ولی لنینیسم زنده است».
پیرزن میگوید: «من هم به خاطر همین گریه میکنم. ایکاش لنین زنده میماند و لنینیسم میمرد!»
👤میخائیل میلنیچینکو-چکش و خنده
این لطیفهها جدای از مضمون طنز و گاه تلخ و انتقادی خود که میتوان آن را جزئی لاینفک از ساختار طنز اجتماعی به شمار آورد از این منظر حائز اهمیت به شمار میرود که مخاطب آن بداند که در سالهای بسیاری از حیات نظام کمونیستی بیان و بازگو کردن لطیفه به ویژه با مضامین انتقاد از ساختار حاکمیت، میتوانست منجر به تعقیب قضایی و حتی حبس راوی آن شود. با این همه این لطائف راه و جای خود را در زندگی و ذهن و زبان مردمان این سرزمین باز کردند. برخی در حافظه و برخی در گوشه و کنار یادداشتها و حتی در حاشیه دفاتر تلفن مردم ثبت شدند و پس از فروپاشی کشور شوراها، سرانجام در معرض دید و خوانش و قضاوت عام قرار گرفتند.
@cafe_andishe95
پیرزن میگوید: «من هم به خاطر همین گریه میکنم. ایکاش لنین زنده میماند و لنینیسم میمرد!»
👤میخائیل میلنیچینکو-چکش و خنده
این لطیفهها جدای از مضمون طنز و گاه تلخ و انتقادی خود که میتوان آن را جزئی لاینفک از ساختار طنز اجتماعی به شمار آورد از این منظر حائز اهمیت به شمار میرود که مخاطب آن بداند که در سالهای بسیاری از حیات نظام کمونیستی بیان و بازگو کردن لطیفه به ویژه با مضامین انتقاد از ساختار حاکمیت، میتوانست منجر به تعقیب قضایی و حتی حبس راوی آن شود. با این همه این لطائف راه و جای خود را در زندگی و ذهن و زبان مردمان این سرزمین باز کردند. برخی در حافظه و برخی در گوشه و کنار یادداشتها و حتی در حاشیه دفاتر تلفن مردم ثبت شدند و پس از فروپاشی کشور شوراها، سرانجام در معرض دید و خوانش و قضاوت عام قرار گرفتند.
@cafe_andishe95
🎖 رای ندادن در دوران دیکتاتوری
▫️ رای ندادن انتخاب یک فضیلت و پسانداز سرمایهی اجتماعیست
رای ندادن نیاز به هیچ نتیجهای ندارد، نیاز به هیچ توضیح و توجیهی ندارد، رای ندادن نیاز به هیچ دفاعی ندارد، رای ندادن بدون نیاز از پاسخ گفتن دربارهی پرسشهایی ساختگیست مانند "رای ندهیم که چه بشود؟"، رای ندادن نه تنها رفتاری قابل مواخذه نیست که در جایگاه مدعی حق عمومی(مدعیالعموم) میتواند دیگران را به محاکمه و صلابه بکشد؛ این قدرت از فضیلت عمل کردن به مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری میآید: پس از دوران هیلتریسم در آلمان نازی، هیچ کدام از شهروندانی که انتخاب کرده بودند هرگونه مشارکت خود در فرآیند سیاسی و اجتماعی نازیها را متوقف کنند، نهتنها تحت تعقیب قرار نگرفتند که انتخاب "اخلاقی" آنها در دوران دیکتاتوری، به تنهایی این "حق" و این قدرت را برای "شهروندان مسوول" به وجود آورد که دیگرانی را که از همکاری و همدستی با نازیها سرباز نزده بودند، مورد پرسش، محاکمه و داوری قرار دهند.
رای ندادن در عصر نوتوتالیتریسم، یک انتخاب فردی، طبیعی، عقلایی و به تمامی اخلاقیست؛ فردیست چون شما را از هرگونه پیروی جمعی، بینیاز میکند، طبیعیست چون انسان در شکل طبیعی از مشارکت در فرآیند شرورانه دوری میگزیند، عقلاییست چون شهروند مسوول نسبت به تباه شدن عمر و سرمایه و زندگی خود و سرزمینش واکنش نشان میدهد و اخلاقیست چون کنشیست که خیر فردی و جمعی و پایدار را در بر میگیرد.
📝شهروند مسئولی که در عصر دیکتاتوری مشارکت در هر کنش سیاسی را متوقف میسازد و تعطیل میکند، به جای مصرف سرمایهی اجتماعی برای دستیابی به سود تصادفیِ کوچک، آنی، ناپایدار و پرریسک، سرمایهی اجتماعی خود را انباشت و پسانداز میکند و از این راه، سرمایهای سیاسی پدید میآورد که بر مطلوبیتی بزرگتر، پایدارتر و قطعیتر در آینده سرمایهگذاری میشود؛ چنین شهروندی حتا اگر خود نتیجهی این کنش فردی، طبیعی، عقلایی و اخلاقی خود و بازدهی سرمایهگذاریاش بر آن مطلوبیت دستیافتنی در آینده را نبینید، اندوخته و میراثی از خود بر جای گذاشته که چون کاشتن بذری در زمین، نسل بعدی از آن بهرهمند میشوند.
تاریخ بشر به ما میگوید که این فرآیندی بیهوده نیست! آبادانی سرزمینها و سپیدبختی ملتها را کسانی رقم زدهاند که از فضیلت انتخابهای درست برخوردار بودهاند، اسیر سقف کوتاه جبر تحمیلی نشدهاند و رویاهای شکوهمند و بزرگ در سر داشتهاند و به قدری دوراندیش بودهاند که از مصرف نادرست سرمایهی اجتماعی و سیاسی برای سپری کردن روزمرهای فلاکتبار پرهیز کنند و توشهای پدید آوردند که برپایهی آن بتوان آیندهای دیگر ساخت!
ساسان آقایی
@cafe_andishe95
▫️ رای ندادن انتخاب یک فضیلت و پسانداز سرمایهی اجتماعیست
رای ندادن نیاز به هیچ نتیجهای ندارد، نیاز به هیچ توضیح و توجیهی ندارد، رای ندادن نیاز به هیچ دفاعی ندارد، رای ندادن بدون نیاز از پاسخ گفتن دربارهی پرسشهایی ساختگیست مانند "رای ندهیم که چه بشود؟"، رای ندادن نه تنها رفتاری قابل مواخذه نیست که در جایگاه مدعی حق عمومی(مدعیالعموم) میتواند دیگران را به محاکمه و صلابه بکشد؛ این قدرت از فضیلت عمل کردن به مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری میآید: پس از دوران هیلتریسم در آلمان نازی، هیچ کدام از شهروندانی که انتخاب کرده بودند هرگونه مشارکت خود در فرآیند سیاسی و اجتماعی نازیها را متوقف کنند، نهتنها تحت تعقیب قرار نگرفتند که انتخاب "اخلاقی" آنها در دوران دیکتاتوری، به تنهایی این "حق" و این قدرت را برای "شهروندان مسوول" به وجود آورد که دیگرانی را که از همکاری و همدستی با نازیها سرباز نزده بودند، مورد پرسش، محاکمه و داوری قرار دهند.
رای ندادن در عصر نوتوتالیتریسم، یک انتخاب فردی، طبیعی، عقلایی و به تمامی اخلاقیست؛ فردیست چون شما را از هرگونه پیروی جمعی، بینیاز میکند، طبیعیست چون انسان در شکل طبیعی از مشارکت در فرآیند شرورانه دوری میگزیند، عقلاییست چون شهروند مسوول نسبت به تباه شدن عمر و سرمایه و زندگی خود و سرزمینش واکنش نشان میدهد و اخلاقیست چون کنشیست که خیر فردی و جمعی و پایدار را در بر میگیرد.
📝شهروند مسئولی که در عصر دیکتاتوری مشارکت در هر کنش سیاسی را متوقف میسازد و تعطیل میکند، به جای مصرف سرمایهی اجتماعی برای دستیابی به سود تصادفیِ کوچک، آنی، ناپایدار و پرریسک، سرمایهی اجتماعی خود را انباشت و پسانداز میکند و از این راه، سرمایهای سیاسی پدید میآورد که بر مطلوبیتی بزرگتر، پایدارتر و قطعیتر در آینده سرمایهگذاری میشود؛ چنین شهروندی حتا اگر خود نتیجهی این کنش فردی، طبیعی، عقلایی و اخلاقی خود و بازدهی سرمایهگذاریاش بر آن مطلوبیت دستیافتنی در آینده را نبینید، اندوخته و میراثی از خود بر جای گذاشته که چون کاشتن بذری در زمین، نسل بعدی از آن بهرهمند میشوند.
تاریخ بشر به ما میگوید که این فرآیندی بیهوده نیست! آبادانی سرزمینها و سپیدبختی ملتها را کسانی رقم زدهاند که از فضیلت انتخابهای درست برخوردار بودهاند، اسیر سقف کوتاه جبر تحمیلی نشدهاند و رویاهای شکوهمند و بزرگ در سر داشتهاند و به قدری دوراندیش بودهاند که از مصرف نادرست سرمایهی اجتماعی و سیاسی برای سپری کردن روزمرهای فلاکتبار پرهیز کنند و توشهای پدید آوردند که برپایهی آن بتوان آیندهای دیگر ساخت!
ساسان آقایی
@cafe_andishe95
📺پروپاگاندا یعنی چه؟
گونهای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای اثرگذاری بر افکار عمومی از طریق تبلیغات سیاسی پخش و فرستاده میشود. پروپاگاندا برخلاف تهیه اطلاعات غیر جانبدارانه، در اصلیترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف نفوذ بر مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیتها به طور گزینشی بیان و بازنمایی میشوند تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه و خردمندانه سربزند.
📻روش های رایج برای موفقیت پروپاگاندا
_برچسب زدن: برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه.
_شعارهای فریبنده: دادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی.
_حمله شخصی: حمله کردن به شخصیت فرد؛ اتهام روابط نامشروع یا خیانت به کشور به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او.
_تکرار: تکرار بی وقفه یک حرف، مخصوصا اگر یک شعار ساده باشد، باعث می شود که کم کم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود.
_توسل به اکثریت: القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است.
_دروغ بزرگ: بیان دروغی چنان بزرگ که هیچ کس فکرش را هم نمیکند که کسی آنقدر بی شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند، در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد.
بهترین کتابها
@cafe_andishe95
گونهای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای اثرگذاری بر افکار عمومی از طریق تبلیغات سیاسی پخش و فرستاده میشود. پروپاگاندا برخلاف تهیه اطلاعات غیر جانبدارانه، در اصلیترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف نفوذ بر مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیتها به طور گزینشی بیان و بازنمایی میشوند تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه و خردمندانه سربزند.
📻روش های رایج برای موفقیت پروپاگاندا
_برچسب زدن: برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه.
_شعارهای فریبنده: دادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی.
_حمله شخصی: حمله کردن به شخصیت فرد؛ اتهام روابط نامشروع یا خیانت به کشور به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او.
_تکرار: تکرار بی وقفه یک حرف، مخصوصا اگر یک شعار ساده باشد، باعث می شود که کم کم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود.
_توسل به اکثریت: القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است.
_دروغ بزرگ: بیان دروغی چنان بزرگ که هیچ کس فکرش را هم نمیکند که کسی آنقدر بی شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند، در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد.
بهترین کتابها
@cafe_andishe95
🪧اخلاقگرایی و اقتصاد از دیدگاه آدام اسمیت🏷
آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد خود یک فیلسوف و برای مدتی استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه گلاسکو اسکاتلند بود. آدام اسمیت در کتاب «نظریۀ عواطف اخلاقی» که در سال ۱۷۵۹ منتشر کرد استدلال میکند که رفتار اخلاقی هر انسانی مبتنی بر حس «همدردی» یا «همدلی» است.
«همدردی یا همدلی نیرویی است که به واسطه آن انسان در لذت، الم یا درد، شادی و غم دیگران شرکت میکند و اخلاقی بودن یعنی مطابق حس همدردی رفتار کردن».
برخی از روانشناسان معتقدند که همدردی همان «همحسی» است – یکی از معمولیترین محرکهای همحسی، دیدن، شنیدن یا آگاهی از این مورد است که دیگری در پریشانی است – در این موارد عمل «همانندسازی» انجام میگیرد و شخص خود را در درون دیگری احساس میکند.
در مورد اینکه چرا ما نسبت به دیگران همحسی نشان می دهیم، بعضیها معتقدند که هم حسی یک پدیده ذاتی است. آدام اسمیت به این اعتقاد رسید که همدردی و عواطف و احساسات اخلاقی به آن منتهی میشود و طبیعت بهگونهای عواطف و احساسات انسانی را سامان داده که خیرخواهی یا نیکخواهی شامل فرد و اجتماع هر دو میشود. این عواطف اخلاقی به هیچ وجه ناشی از درک منافع شخصی نیست، بلکه آدام اسمیت آن را نوعی استعداد و لیاقت شخصی تلقی میکند که اساس آن همدردی است.
📑در الگوی فکری آدام اسمیت در مورد اخلاقگرایی و اقتصاد نکات زیر بسیار مهم است.
اول، اسمیت معتقد است که انسانها زمانی قادر خواهند بود جامعه اخلاقی را پیریزی کنند که خود در یک جامعه آزاد زندگی کنند. دوم، اسمیت، برخلاف نیاکان اروپایی خود که در قرون وسطی زندگی میکردند، انسان را ذاتا منحرف و گناهکار نمیپنداشت بلکه پاک طینت میانگاشت و معتقد بود که فعالیت آزادانه انسانها در جامعه آزاد تنها ضمانت اخلاقی بودن جامعه خواهد بود. سوم، تعبیر اسمیت از نکته اول این است که در جوامع غیرآزاد، اخلاقیات و اخلاقگرایی رشد نمیکند و به جای آن مسائل اقتصادی، اجتماعی و بیعدالتی رشد میکند.
🧧امروز هم آمارتیا سن استاد هندی تبار انگلیسی دانشگاه کمبریج انگلستان و برنده جایزه نوبل در اقتصاد در کتاب خود تحت عنوان «توسعه به مثابه آزادی» میگوید: «فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی با آزادی و افزایش آن رابطه مستقیم دارد.» وی در این کتاب با مثالهای تاریخی، شواهد تجربی، و تحلیلهای قوی و محکم استدلال میکند که توسعه و آزادی مکمل یکدیگرند.
بحث سن توضیح میدهد که آزادی به مفهوم قدرت انتخاب است که شامل آزادی از قید جهل، فقر، بردگی و غیره میباشد. فرد باید توانایی این را داشته باشد که آموزش ببیند. بنابراین، افردی که بی سواد است حق انتخاب کمتری دارد تا فردی که آموزش دیده است. سن مثال دیگری را هم ارائه میکند. روزه گرفتن اختیاری با اجبار به گرسنگی کشیدن فرق دارد. یعنی، فرد فقیری که گرسنگی میکشد، حق انتخاب ندارد که گرسنگی میکشد، ولی اگر کسی که روزه میگیرد و آدم ثروتمندی است و توانایی آن را دارد که از تغذیه مناسب برخوردار باشد ولی روزه میگیرد، او آزادتر از فرد اول است. بنابراین، از نظر من روزه گرفتن اختیاری با گرسنگی کشیدن اجباری تفاوت دارد. داشتن گزینه خوردن، روزه گرفتن را تعریف میکند.
در مجموع، از دیدگاه اسمیت و همچنین سن آزادی انسانی و توسعه آن منجر به اخلاق اجتماعی و رشد آن میشود. برای مثال، در قرن هجدهم آزادیهای انسانی در تمام حوزههای اجتماعی همان رسیدن به اخلاق اجتماعی بود. آزادی و اخلاق در کنار یکدیگر قرار گرفتند و علم اقتصاد محصول آن بود. وقتی قرار است که حرکت آزادانه انسانها موجبات ایجاد جامعه اخلاقی را فراهم آورد، بی تردید در بلندمدت عدالت چهره خود را به عنوان مظهری از اخلاق به جامعه نشان خواهد داد.
شواهد تجربی نشان می دهد که شاخصهای عدالت در جوامعی بیشتر است که از آزادیهای اقتصادی و سیاسی برخوردارند. یک نمونه کشور ژاپن است که اکنون به عنوان نمادی از سرمایهداری نوین چهره خود را به عنوان مظهری از اخلاق و عدالت نشان میدهد. ژاپن یک کشور پیشرفته صنعتی است که یک جامعه قانونمند و آزاد را همراه با مظاهر تمدن شرق و غرب دارد و در ضمن حفظ موازین اخلاقی و ارزشی شامل آداب و رسوم فرهنگی شود و همچنین شاخصهای عدالت در عملکرد نظام اقتصادی و اجتماعی آن رعایت میشود.
منبع:
تاریخ عقاید اقتصادی
دکتر فریدون تفضلی
فلسفهی علوم اجتماعی
@cafe_andishe95
آدام اسمیت بنیانگذار علم اقتصاد خود یک فیلسوف و برای مدتی استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه گلاسکو اسکاتلند بود. آدام اسمیت در کتاب «نظریۀ عواطف اخلاقی» که در سال ۱۷۵۹ منتشر کرد استدلال میکند که رفتار اخلاقی هر انسانی مبتنی بر حس «همدردی» یا «همدلی» است.
«همدردی یا همدلی نیرویی است که به واسطه آن انسان در لذت، الم یا درد، شادی و غم دیگران شرکت میکند و اخلاقی بودن یعنی مطابق حس همدردی رفتار کردن».
برخی از روانشناسان معتقدند که همدردی همان «همحسی» است – یکی از معمولیترین محرکهای همحسی، دیدن، شنیدن یا آگاهی از این مورد است که دیگری در پریشانی است – در این موارد عمل «همانندسازی» انجام میگیرد و شخص خود را در درون دیگری احساس میکند.
در مورد اینکه چرا ما نسبت به دیگران همحسی نشان می دهیم، بعضیها معتقدند که هم حسی یک پدیده ذاتی است. آدام اسمیت به این اعتقاد رسید که همدردی و عواطف و احساسات اخلاقی به آن منتهی میشود و طبیعت بهگونهای عواطف و احساسات انسانی را سامان داده که خیرخواهی یا نیکخواهی شامل فرد و اجتماع هر دو میشود. این عواطف اخلاقی به هیچ وجه ناشی از درک منافع شخصی نیست، بلکه آدام اسمیت آن را نوعی استعداد و لیاقت شخصی تلقی میکند که اساس آن همدردی است.
📑در الگوی فکری آدام اسمیت در مورد اخلاقگرایی و اقتصاد نکات زیر بسیار مهم است.
اول، اسمیت معتقد است که انسانها زمانی قادر خواهند بود جامعه اخلاقی را پیریزی کنند که خود در یک جامعه آزاد زندگی کنند. دوم، اسمیت، برخلاف نیاکان اروپایی خود که در قرون وسطی زندگی میکردند، انسان را ذاتا منحرف و گناهکار نمیپنداشت بلکه پاک طینت میانگاشت و معتقد بود که فعالیت آزادانه انسانها در جامعه آزاد تنها ضمانت اخلاقی بودن جامعه خواهد بود. سوم، تعبیر اسمیت از نکته اول این است که در جوامع غیرآزاد، اخلاقیات و اخلاقگرایی رشد نمیکند و به جای آن مسائل اقتصادی، اجتماعی و بیعدالتی رشد میکند.
🧧امروز هم آمارتیا سن استاد هندی تبار انگلیسی دانشگاه کمبریج انگلستان و برنده جایزه نوبل در اقتصاد در کتاب خود تحت عنوان «توسعه به مثابه آزادی» میگوید: «فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی با آزادی و افزایش آن رابطه مستقیم دارد.» وی در این کتاب با مثالهای تاریخی، شواهد تجربی، و تحلیلهای قوی و محکم استدلال میکند که توسعه و آزادی مکمل یکدیگرند.
بحث سن توضیح میدهد که آزادی به مفهوم قدرت انتخاب است که شامل آزادی از قید جهل، فقر، بردگی و غیره میباشد. فرد باید توانایی این را داشته باشد که آموزش ببیند. بنابراین، افردی که بی سواد است حق انتخاب کمتری دارد تا فردی که آموزش دیده است. سن مثال دیگری را هم ارائه میکند. روزه گرفتن اختیاری با اجبار به گرسنگی کشیدن فرق دارد. یعنی، فرد فقیری که گرسنگی میکشد، حق انتخاب ندارد که گرسنگی میکشد، ولی اگر کسی که روزه میگیرد و آدم ثروتمندی است و توانایی آن را دارد که از تغذیه مناسب برخوردار باشد ولی روزه میگیرد، او آزادتر از فرد اول است. بنابراین، از نظر من روزه گرفتن اختیاری با گرسنگی کشیدن اجباری تفاوت دارد. داشتن گزینه خوردن، روزه گرفتن را تعریف میکند.
در مجموع، از دیدگاه اسمیت و همچنین سن آزادی انسانی و توسعه آن منجر به اخلاق اجتماعی و رشد آن میشود. برای مثال، در قرن هجدهم آزادیهای انسانی در تمام حوزههای اجتماعی همان رسیدن به اخلاق اجتماعی بود. آزادی و اخلاق در کنار یکدیگر قرار گرفتند و علم اقتصاد محصول آن بود. وقتی قرار است که حرکت آزادانه انسانها موجبات ایجاد جامعه اخلاقی را فراهم آورد، بی تردید در بلندمدت عدالت چهره خود را به عنوان مظهری از اخلاق به جامعه نشان خواهد داد.
شواهد تجربی نشان می دهد که شاخصهای عدالت در جوامعی بیشتر است که از آزادیهای اقتصادی و سیاسی برخوردارند. یک نمونه کشور ژاپن است که اکنون به عنوان نمادی از سرمایهداری نوین چهره خود را به عنوان مظهری از اخلاق و عدالت نشان میدهد. ژاپن یک کشور پیشرفته صنعتی است که یک جامعه قانونمند و آزاد را همراه با مظاهر تمدن شرق و غرب دارد و در ضمن حفظ موازین اخلاقی و ارزشی شامل آداب و رسوم فرهنگی شود و همچنین شاخصهای عدالت در عملکرد نظام اقتصادی و اجتماعی آن رعایت میشود.
منبع:
تاریخ عقاید اقتصادی
دکتر فریدون تفضلی
فلسفهی علوم اجتماعی
@cafe_andishe95
✉️گاهی کاری نکردن بهترین مقاومت است...
رژیمهای ستمگر بدون همدستی از نفس میافتند...اگر نمیتوانیم به مخالفان بپیوندیم همچنان موظفایم که به تکلیف خود در عرصهی کاری نکردنِ هشیارانه عمل کنیم. تنها این مهم نیست که چه میکنیم بلکه کاری که نمیکنیم هم مهم است.
گوییلیم دیوید بلانت
جامعهشناسی
@cafe_andishe95
رژیمهای ستمگر بدون همدستی از نفس میافتند...اگر نمیتوانیم به مخالفان بپیوندیم همچنان موظفایم که به تکلیف خود در عرصهی کاری نکردنِ هشیارانه عمل کنیم. تنها این مهم نیست که چه میکنیم بلکه کاری که نمیکنیم هم مهم است.
گوییلیم دیوید بلانت
جامعهشناسی
@cafe_andishe95
Forwarded from کتابخانهٔ کافه اندیشه
☑️رژیم های اقتدارگرا به بسیج مشروط انحصاری و محدود متکی هستند.رژیم اقتدار گرا به دنبال درگیرکردن مردم یا حداقل بخشی ازآنها درزندگی عمومی از طریق مشارکت شان درسازمان های رسمی تحت حمایت رژیم و مراسم مختلف دولتی است.
👁🗨هدف از این کار غیرسیاسی کردن زندگی عمومی ودرنهایت گرفتن جشن برای رژیم و دستاوردهایش است.
این بسیج یا فعالیت اجتماعی کنترل شده است و هیچ گونه بسیج مردمی مستقلی صورت نمی گیرد.روی دیگر این گونه بسیج مردمی تخرییب و سرکوب مداوم تمامی انواع سازمان های مستقلی است که پتانسیل خصوصی شدن دارند.
مشکل رژیم های اقتدارگرا این است که بدون کنترل گسترده سازمانی و بدون استفاده از اجبار و تهدید نگه داشتن مردم دروضعیت منفعل سیاسی بسیار دشوار خواهد بود
📚گریم گیل/کتاب پویایی دموکراسی سازی-سرای نسک
@cafe_andishe95
👁🗨هدف از این کار غیرسیاسی کردن زندگی عمومی ودرنهایت گرفتن جشن برای رژیم و دستاوردهایش است.
این بسیج یا فعالیت اجتماعی کنترل شده است و هیچ گونه بسیج مردمی مستقلی صورت نمی گیرد.روی دیگر این گونه بسیج مردمی تخرییب و سرکوب مداوم تمامی انواع سازمان های مستقلی است که پتانسیل خصوصی شدن دارند.
مشکل رژیم های اقتدارگرا این است که بدون کنترل گسترده سازمانی و بدون استفاده از اجبار و تهدید نگه داشتن مردم دروضعیت منفعل سیاسی بسیار دشوار خواهد بود
📚گریم گیل/کتاب پویایی دموکراسی سازی-سرای نسک
@cafe_andishe95
📍«انگار بعد از حوادث بهتآور و شوکهکنندهی اخیر [...] امید مردم به آینده و به امکان اصلاح امور و معنای مبارزه برای حقیقت و عدالت هم از دست رفته است. چون دیگر به هر چیزی که از دغدغههای روزمره و معمول معیشتشان فراتر رود اعتنایی ندارند؛ فقط دنبال راه فرار میگردند؛ تسلیم میشوند و تن میدهند به دلمردگی، به بیتفاوتی در قبال ارزشهای فراشخصی و همنوعان خودشان، به انفعال روحی و افسردگی. [...]
ولی برخلاف انتظار، این بیتفاوتی خودش یک نیروی اجتماعی فعال شده است. آیا به جای ترس، همین بیتفاوتی ساده نیست که خیلی از مردم را پای صندوقهای رأی میکشاند و باعث حضورشان در گردهماییها و عضویتشان در سازمانهای رسمی میشود؟ [...]
🔗بیشتر مردم خوش ندارند روزها و شبهایشان به درگیری و ستیز مدام با قدرت سپری شود، خصوصاً وقتی نتیجهاش جز شکست آدمهای منفرد و از هم جدا نباشد. بنابراین چرا کاری را که از تو انتظار دارند انجام ندهی؟ هزینهای برایت ندارد، و به مرور زمان هم دیگر خیالش از سرت بیرون میرود. اصلاً ارزش فکر کردن ندارد.
یأس و سرخوردگی به دلمردگی منجر میشود، دلمردگی به سازگاری و همرنگی با جماعت، و همرنگی هم به ایفای نقشهای معمول و از پیش تعیینشده—که بعدها همین را شاهدی بر «مشارکت سیاسی آحاد مردم» میگیرند. همهی اینها مفهوم امروزی رفتار «بهنجار» را شکل میدهند، مفهومی که از اساس بهشدت بدبینانه است.»
📚نامههای سرگشاده، واتسلاف هاول، ترجمه احسان کیانیخواه، نشر نو، صص. ۹۸-۱۰۰
@cafe_andishe95
ولی برخلاف انتظار، این بیتفاوتی خودش یک نیروی اجتماعی فعال شده است. آیا به جای ترس، همین بیتفاوتی ساده نیست که خیلی از مردم را پای صندوقهای رأی میکشاند و باعث حضورشان در گردهماییها و عضویتشان در سازمانهای رسمی میشود؟ [...]
🔗بیشتر مردم خوش ندارند روزها و شبهایشان به درگیری و ستیز مدام با قدرت سپری شود، خصوصاً وقتی نتیجهاش جز شکست آدمهای منفرد و از هم جدا نباشد. بنابراین چرا کاری را که از تو انتظار دارند انجام ندهی؟ هزینهای برایت ندارد، و به مرور زمان هم دیگر خیالش از سرت بیرون میرود. اصلاً ارزش فکر کردن ندارد.
یأس و سرخوردگی به دلمردگی منجر میشود، دلمردگی به سازگاری و همرنگی با جماعت، و همرنگی هم به ایفای نقشهای معمول و از پیش تعیینشده—که بعدها همین را شاهدی بر «مشارکت سیاسی آحاد مردم» میگیرند. همهی اینها مفهوم امروزی رفتار «بهنجار» را شکل میدهند، مفهومی که از اساس بهشدت بدبینانه است.»
📚نامههای سرگشاده، واتسلاف هاول، ترجمه احسان کیانیخواه، نشر نو، صص. ۹۸-۱۰۰
@cafe_andishe95
⛓شكلگيرى حكومتهاى خودكامه،
بدون حضور روشنفكران كوتهبين و حقير ممكن نيست
اين گونه روشنفكران در عمل به رژيمی خدمت میكنند كه مدعى مبـارزه بـا آن هـسـتند.
هانا آرنت
@cafe_andishe95
بدون حضور روشنفكران كوتهبين و حقير ممكن نيست
اين گونه روشنفكران در عمل به رژيمی خدمت میكنند كه مدعى مبـارزه بـا آن هـسـتند.
هانا آرنت
@cafe_andishe95
💡اگر مصیبت چشیدهاید و کماکان با جنایتکاران دست میدهید، پس دیگر شایستگی این را ندارید که شما را پدر، دوست و یا معشوق بنامند؛ و مرتبه و جایگاه شما هم در هستی هر چه باشد، دلتان دل ِ بزدلان است و ذهنتان ذهن چاپلوسان.
✍🏻 توماس پین/عقل سلیم
@cafe_andishe95
✍🏻 توماس پین/عقل سلیم
@cafe_andishe95
Forwarded from کتابخانهٔ کافه اندیشه
⌛️زمانی که از آنان پرسیده میشد که چرا از سیاستهای ظالمانه حکومت اطاعت کردهاند، عموما پاسخ میدادند که ما فقط ماندیم و همکاری کردیم تا اوضاع از آن بدتر نشود،
ماباور داشتیم که همراهی ما قرار است از ستمهای بیشتر جلوگیری کند، همکاری ما قرار است حداقل تعدادی را نجات دهد.
اما همچنان که قساوت ظالمانه حکومت ادامه پیدا کرد و نه تنها تغییری در شرایط ایجاد نشد بلکه ظلم حتی ساختارمندتر هم شد، آنان گفتند که ما در واقع قدرتی برای تغییر شرایط نداشتیم.
⏳بعدها مشخص شد که در نگر آنها مقاومت بیفایده بوده است و اعمال فردی آنها قادر به ایجاد تغییری در شرایط نبوده است.
سیستم پاسخگویی و مسئولیت اخلاقی افراد در این نقطه دیگر به کلی از هم پاشیده شده است.
در نهایت کسانی که با سیاستهای رژیم همراهی میکنند تا از نتایج بدتر جلوگیری کنند، خود را در همان جنایاتی که امیدوار بودند از آن جلوگیری کنند، دخیل میبینند.
✍هانا آرنت
https://www.tg-me.com/book_archives
ماباور داشتیم که همراهی ما قرار است از ستمهای بیشتر جلوگیری کند، همکاری ما قرار است حداقل تعدادی را نجات دهد.
اما همچنان که قساوت ظالمانه حکومت ادامه پیدا کرد و نه تنها تغییری در شرایط ایجاد نشد بلکه ظلم حتی ساختارمندتر هم شد، آنان گفتند که ما در واقع قدرتی برای تغییر شرایط نداشتیم.
⏳بعدها مشخص شد که در نگر آنها مقاومت بیفایده بوده است و اعمال فردی آنها قادر به ایجاد تغییری در شرایط نبوده است.
سیستم پاسخگویی و مسئولیت اخلاقی افراد در این نقطه دیگر به کلی از هم پاشیده شده است.
در نهایت کسانی که با سیاستهای رژیم همراهی میکنند تا از نتایج بدتر جلوگیری کنند، خود را در همان جنایاتی که امیدوار بودند از آن جلوگیری کنند، دخیل میبینند.
✍هانا آرنت
https://www.tg-me.com/book_archives
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود پزشکیان، ۶ آذر ۱۳۹۳:
اول انقلاب مسئول پاکسازی بودم هنوز بحث حجاب نشده بود حجاب را در بیمارستانها و دانشگاهها اجباری کردم
با دادگاه انقلاب هماهنگ کردم بخشنامه کردم که همه باید روسری و مانتو و لباس آستینبلند بپوشید
دانشگاه را ما بستیم. انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها را ما شروع کردیم
@cafe_andishe95
اول انقلاب مسئول پاکسازی بودم هنوز بحث حجاب نشده بود حجاب را در بیمارستانها و دانشگاهها اجباری کردم
با دادگاه انقلاب هماهنگ کردم بخشنامه کردم که همه باید روسری و مانتو و لباس آستینبلند بپوشید
دانشگاه را ما بستیم. انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها را ما شروع کردیم
@cafe_andishe95
🔲عدهای فکر میکردند و فکر میکنند که نفس رفتن مردم به پای صندوقهای رای و انداختن برگه رای در صندوق ،حتی اگر آن انتخابات قلابی و مهندسیشده هم باشد ،عمل مثبتی است.
حتی آدمی مثل اوسیپ ماندلشتام ،شاعر بزرگ روسیه و مخالف سرسخت حکومت استالین،چنین نظری داشت.ماندلشتام که به دلیل نوشتن شعر بسیار تندی علیه استالین به چهار سال تبعید در شهری دورافتاده محکوم شده بود در سال آخر تبعیدش(یک سال قبل از کشته شدنش) در یک انتخابات عمومی برای گزینش نمایندگان شورایعالی اتحاد شوروی شرکت کرد.این اولین انتخابات پس از تصویب قانون اساسی جدید شوروی در سال هزار و نهصد و سی و شش بود.
همسر ماندلشتام مخالف شرکت در این انتخابات بود چون همه نامزدها را حزب تعیین کرده بود و عملا هیچ حق انتخابی برای مردم وجود نداشت اما ماندلشتام اعتقاد داشت که نفس رفتن مردم به پای صندوقهای رای و انداختن رای در صندوق،یک «تمرین» برای دموکراسی است و اگر این عمل تکرار شود به تدریج انتخابات واقعیتر و سالمتر خواهد شد.اما دولت شوروی تا پنجاه سال بعد، تقریبا هر سال یک انتخابات عمومی برگزار کرد و این انتخابات ها هم یک از یک قلابیتر بودند.
خلاصه اینکه در عمل ثابت شد جناب ماندلشتام اشتباه فکر میکرده.برخلاف نظر مارکس که میگوید «کثرت در کمیت عاقبت به جهش کیفی منجر میشود» ،کثرت در برگزاری انتخابات قلابی هرگز به هیچ انتخابات واقعی و دموکراتیکی منجر نشد و نهایتا نظام شوروی با انقلاب مسالمتآمیز مردمی ساقط شد و نه از طریق صندوق آرا.
♦️به گمانم موقعی که ساختارهای استبدادی در کشوری قوی و ریشه دار باشد و گرایش های دموکراتیک در بین مردم ضعیف و جامعه مدنی غایب یا نحیف ،انتخاباتهای قلابی اگر هزاران بار هم تکرار شوند نه تنها به هیچ نتیجه مثبتی ختم نخواهد شد بلکه پایههای غیردموکراتیک رژیم استبدادی را مستحکمتر خواهد کرد.
بیژن اشتری
@cafe_andishe95
حتی آدمی مثل اوسیپ ماندلشتام ،شاعر بزرگ روسیه و مخالف سرسخت حکومت استالین،چنین نظری داشت.ماندلشتام که به دلیل نوشتن شعر بسیار تندی علیه استالین به چهار سال تبعید در شهری دورافتاده محکوم شده بود در سال آخر تبعیدش(یک سال قبل از کشته شدنش) در یک انتخابات عمومی برای گزینش نمایندگان شورایعالی اتحاد شوروی شرکت کرد.این اولین انتخابات پس از تصویب قانون اساسی جدید شوروی در سال هزار و نهصد و سی و شش بود.
همسر ماندلشتام مخالف شرکت در این انتخابات بود چون همه نامزدها را حزب تعیین کرده بود و عملا هیچ حق انتخابی برای مردم وجود نداشت اما ماندلشتام اعتقاد داشت که نفس رفتن مردم به پای صندوقهای رای و انداختن رای در صندوق،یک «تمرین» برای دموکراسی است و اگر این عمل تکرار شود به تدریج انتخابات واقعیتر و سالمتر خواهد شد.اما دولت شوروی تا پنجاه سال بعد، تقریبا هر سال یک انتخابات عمومی برگزار کرد و این انتخابات ها هم یک از یک قلابیتر بودند.
خلاصه اینکه در عمل ثابت شد جناب ماندلشتام اشتباه فکر میکرده.برخلاف نظر مارکس که میگوید «کثرت در کمیت عاقبت به جهش کیفی منجر میشود» ،کثرت در برگزاری انتخابات قلابی هرگز به هیچ انتخابات واقعی و دموکراتیکی منجر نشد و نهایتا نظام شوروی با انقلاب مسالمتآمیز مردمی ساقط شد و نه از طریق صندوق آرا.
♦️به گمانم موقعی که ساختارهای استبدادی در کشوری قوی و ریشه دار باشد و گرایش های دموکراتیک در بین مردم ضعیف و جامعه مدنی غایب یا نحیف ،انتخاباتهای قلابی اگر هزاران بار هم تکرار شوند نه تنها به هیچ نتیجه مثبتی ختم نخواهد شد بلکه پایههای غیردموکراتیک رژیم استبدادی را مستحکمتر خواهد کرد.
بیژن اشتری
@cafe_andishe95
⚫️▪️شکاف عمیق حکومت-ملت و« کنشگران مرزی» متوهم
در ایران امروز «کنشگری مرزی» به عملی ناممکن تبدیل شده است.در یکی دو سال گذشته ،حول ایده ساخته و پرداخته شده توسط جناب دکتر مقصود فراستخواه ، شاهد شکلگیری جریان موسوم به «روزنهگشایان» و «راهگشایان» در آستانه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بودیم.بحث درباره ایده خیرخواهانه دکتر فراستخواه مفصل است اما تجربه عملی دو انتخابات اخیر ثابت کرد که کنشگری مرزی در ایران امروز عملی ناممکن است.
در کتاب دکتر فراستخواه خواندم که کنشگر مرزی انسان خیرخواهیست که یک پایش در حاکمیت است و یک پایش در بین مردم و در اندازه و وسع خودش میکوشد کار مثبتی،ولو کوچک ، برای مردم انجام دهد.انصافا در ساحت تئوری ایده قشنگ و زیباییست.اما در جمهوری اسلامی این ایده جواب نمیدهد.
شکاف حکومت-ملت چنان عمیق شده که هیچ کنشگر مرزی ای نمیتواند یک پایش را در حکومت بگذارد و پای دیگرش را در بین مردم. در واقع،عمق شکاف اجازه چنین عملی را نمیدهد.جناب دکتر محمد فاضلی که جزو کنشگران مرزی است در آن مناظره تلویزیونی که مجبور به پرتاب میکروفون اش شد به خوبی پی به عمق آن شکاف برد و احتمالا فهمید که چرا کنشگری مرزی در جمهوری اسلامی ناممکن است.مرز میان حکومت و ملت به چنان درهی عمیقی تبدیل شده که حالا جناب فراستخواه و همفکران ایده پردازشان باید به مفاهیم تازه ای مثل «کنشگران درهای» یا «کنشگران شکافهای عمیق »فکر کنند.
بیژن اشتری
@cafe_andishe95
در ایران امروز «کنشگری مرزی» به عملی ناممکن تبدیل شده است.در یکی دو سال گذشته ،حول ایده ساخته و پرداخته شده توسط جناب دکتر مقصود فراستخواه ، شاهد شکلگیری جریان موسوم به «روزنهگشایان» و «راهگشایان» در آستانه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بودیم.بحث درباره ایده خیرخواهانه دکتر فراستخواه مفصل است اما تجربه عملی دو انتخابات اخیر ثابت کرد که کنشگری مرزی در ایران امروز عملی ناممکن است.
در کتاب دکتر فراستخواه خواندم که کنشگر مرزی انسان خیرخواهیست که یک پایش در حاکمیت است و یک پایش در بین مردم و در اندازه و وسع خودش میکوشد کار مثبتی،ولو کوچک ، برای مردم انجام دهد.انصافا در ساحت تئوری ایده قشنگ و زیباییست.اما در جمهوری اسلامی این ایده جواب نمیدهد.
شکاف حکومت-ملت چنان عمیق شده که هیچ کنشگر مرزی ای نمیتواند یک پایش را در حکومت بگذارد و پای دیگرش را در بین مردم. در واقع،عمق شکاف اجازه چنین عملی را نمیدهد.جناب دکتر محمد فاضلی که جزو کنشگران مرزی است در آن مناظره تلویزیونی که مجبور به پرتاب میکروفون اش شد به خوبی پی به عمق آن شکاف برد و احتمالا فهمید که چرا کنشگری مرزی در جمهوری اسلامی ناممکن است.مرز میان حکومت و ملت به چنان درهی عمیقی تبدیل شده که حالا جناب فراستخواه و همفکران ایده پردازشان باید به مفاهیم تازه ای مثل «کنشگران درهای» یا «کنشگران شکافهای عمیق »فکر کنند.
بیژن اشتری
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
مردم عزیز و بزرگ ایران، روز جمعه هشتم تیر، بخش بزرگی از ما در کنار هم ایستادیم و با رای ندادن و نه قاطع ، نشان دادیم که جمهوری اسلامی یک اقلیت بازنده و ورشکسته است.
در دور دوم اصلاح طلبان ماشین تبلیغات خود را با قدرت روشن کرده اند تا دوباره وعده بفروشند و بفریبند و با ترساندن در جبهه مخالفان رخنه و شکاف انداخته و مردم ترسیده و فریب خورده را پای صندوق ببرند.
ما فراموش نکرده ایم که کارنامه اصلاح طلبان در هشت سال دوره روحانی رشد اقتصادی منفی و صفر بود. آنها در این هشت سال زندگی میلیون ها ایرانی را برای همیشه آتش زدند؛ ایران را بیشتر منزوی کردند و وعده فروختند و شعار دادند و سفره های مردم کوچک تر شد. به معترضان شلیک کردند هم به پا زدند و هم به سر. اینها همان قصابان ابان 98 هستند. آبان خونین 98. این ها گرگی هستند در پوستین گوسفند! فراموش نکنیم که وضعیت حجاب و فشار به زنان و تحمیل حجاب اجباری در دوره حسن روحانی تفاوتی با دوره ریسی که اطرافیان علم الهدی به قدرت رسیدند نداشت. در دوره حسن روحانی و اصلاح طلبان نه تنها مشکل ارتباط با آمریکا و اروپا حل نشد بلکه نتوانستند رابطه با عربستان و همسایگان را بهبود بدهند.
هموطنان بیایید تا روز جمعه به کمپین تحریم فعال بپیوندیم و نگذاریم اینها با دستکاری کردن احساسات، با فریب و نیرنگ با تحریک عصبیت و تعصبات محلی، قبیله ای و قومی و مذهبی بخشی از مردم ما را بفریبند. ما نه تنها می توانیم با رای ندادن و تحریم انتخابات اتحاد خود را نگه داریم بلکه می توانیم بسیاری از عزیزانی را که دور نخست رای دادند منصرف کنیم. به آنها بگوییم که خودشان و رایشان ارزشمند است؛ با رای دادن تبهکاران و فاسدان و آدم کشان را سوار گرده خود می کنیم و به پاستور می فرستیم. بیایید با احترام به عزیزانی که برای شکوه ایران و فردای بهتر جان خود را فدا کردند؛ باهم و در کنار هم شرکت نکردن در انتخابات را انتخاب کنیم.
اتحاد ما برای رای ندادن باشکوه و بخشی از مبارزه بزرگ و تاریخ ساز ما برای رسیدن به پیروزی و شکست دادن انقلابسیاه 57 است. با رای ندادن همه آنچه می خواهیم را به یکباره بدست نمی آوریم، با رای ندادن به پیروزی نهایی نمی رسیم اما در کنار هم و جای درست ایستادن نخستین گام برای پیروزی بزرگ است.
@kalashi_hojjat
در دور دوم اصلاح طلبان ماشین تبلیغات خود را با قدرت روشن کرده اند تا دوباره وعده بفروشند و بفریبند و با ترساندن در جبهه مخالفان رخنه و شکاف انداخته و مردم ترسیده و فریب خورده را پای صندوق ببرند.
ما فراموش نکرده ایم که کارنامه اصلاح طلبان در هشت سال دوره روحانی رشد اقتصادی منفی و صفر بود. آنها در این هشت سال زندگی میلیون ها ایرانی را برای همیشه آتش زدند؛ ایران را بیشتر منزوی کردند و وعده فروختند و شعار دادند و سفره های مردم کوچک تر شد. به معترضان شلیک کردند هم به پا زدند و هم به سر. اینها همان قصابان ابان 98 هستند. آبان خونین 98. این ها گرگی هستند در پوستین گوسفند! فراموش نکنیم که وضعیت حجاب و فشار به زنان و تحمیل حجاب اجباری در دوره حسن روحانی تفاوتی با دوره ریسی که اطرافیان علم الهدی به قدرت رسیدند نداشت. در دوره حسن روحانی و اصلاح طلبان نه تنها مشکل ارتباط با آمریکا و اروپا حل نشد بلکه نتوانستند رابطه با عربستان و همسایگان را بهبود بدهند.
هموطنان بیایید تا روز جمعه به کمپین تحریم فعال بپیوندیم و نگذاریم اینها با دستکاری کردن احساسات، با فریب و نیرنگ با تحریک عصبیت و تعصبات محلی، قبیله ای و قومی و مذهبی بخشی از مردم ما را بفریبند. ما نه تنها می توانیم با رای ندادن و تحریم انتخابات اتحاد خود را نگه داریم بلکه می توانیم بسیاری از عزیزانی را که دور نخست رای دادند منصرف کنیم. به آنها بگوییم که خودشان و رایشان ارزشمند است؛ با رای دادن تبهکاران و فاسدان و آدم کشان را سوار گرده خود می کنیم و به پاستور می فرستیم. بیایید با احترام به عزیزانی که برای شکوه ایران و فردای بهتر جان خود را فدا کردند؛ باهم و در کنار هم شرکت نکردن در انتخابات را انتخاب کنیم.
اتحاد ما برای رای ندادن باشکوه و بخشی از مبارزه بزرگ و تاریخ ساز ما برای رسیدن به پیروزی و شکست دادن انقلابسیاه 57 است. با رای ندادن همه آنچه می خواهیم را به یکباره بدست نمی آوریم، با رای ندادن به پیروزی نهایی نمی رسیم اما در کنار هم و جای درست ایستادن نخستین گام برای پیروزی بزرگ است.
@kalashi_hojjat
Telegram
attach 📎
Audio
فایل صوتی گفتگو با دکتر بیژن عبدالکریمی درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات در وضعیت سیاسی الان ایران.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
Audio
فایل صوتی کامل گفتگو با عباس عبدی درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
Audio
MP3 Recorder
فایل صوتی گفتگو با سایت دیدار نیوز درباره وضعیت سیاسی امروز ایران و انتخابات که نمی دانم بنا به چه مصلحتی این سایت آن را منتشر نکرد.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
Forwarded from رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) (Mostafa Mehraeen)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM