Telegram Web Link
لیبراسیون/لیبرالیسم
🏵 هر فردی حق دارد به طور یکسان از آزادی برخوردار باشد. برخورداری از چنین حقی دقیقاً هم به دلیل متفاوت انسان‌ها با یکدیگر، و هم به دلیل متمایز بودن تمایلات آنان در قبال نحوه استفاده از آزادی خویش بسیار مهم و اساسی است، و این متمایز بودن تمایلات در عمل ممکن…
💢 هرجا می‌بینیم دولت کنترل فعالیت‌های اقتصادی شهروندان خویش را تا سطح جزئیات در دست گرفته است و حتی جزئیات اقتصادش هم از مرکز برنامه‌ریزی می‌شود، این را هم می‌بینیم که شهروندان عادی به زنجیر سیاسی کشیده شده‌اند و سطح زندگیشان بسیار پایین است و مردم اختیار ندارند حتی سرنوشت خود را خود تعیین کنند.

📚📖 آزادی انتخاب، میلتون و رُز فریدمن
ترجمه حسین حکیم‌زاده جهرمی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚖️ قانون در مفهوم راستین‌اش آن‌قدر محدود کننده نیست بلکه راهنما و راه‌گشایِ شخص هوشمند و آزاد است تا در جهتِ تحصیلِ منافعِ خویش از آن استفاده کند. قانون هدفی بیش از خیر و سعادتِ عمومِ کسانی که تابعِ آنند ندارد. 🛑 هرگاه قانونی باشد که مردم بدونِ آن شادتر…
⚖️حکومت قانون به صورت آگاهانه تنها در عصر آزادی تکامل یافت و یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای آن، نه تنها در مقام تضمین آزادی بلکه همچنین در مقام تجسم حقوقی آن است. همان‌طور که ایمانوئل کانت مطرح کرد (و ولتر قبل از وی با عباراتی یکسانی مکرراً اظهار نمود)، «انسان آزاد است اگر نیازمند اطاعت از هیچ‌کس دیگری نباشد جز قوانین». ...

⚜️حکومت قانون متضمن محدودیت‌هایی بر دامنه قانون‌گذاری است: این حکومت، دامنه قانون‌گذاری را به نوعی از قواعد عمومی موسوم به قوانین رسمی محدود می‌کند و مانع قانون‌گذاری می‌شود، که یا مستقیماً به قشر خاصی از مردم کمک کند و یا هر کس را قادر به استفاده از قوه قهری دولت در راستای هدف چنین تبعیضی بکند. این سخن بدین معنا نیست که هر چیزی با قانون ضابطه‌مند می‌شود بلکه برعکس، به این معناست که قوه قهری دولت تنها در مواردی که از قبل توسط قانون تعریف می‌شود قابل اِعمال است و در چنین حالتی است که می‌توان پیش‌بینی کرد این قوه چگونه اِعمال خواهد شد. بدین ترتیب، یک مصوبه خاص می‌تواند حاکمیت قانون را زیر پا بگذارد.

📚📖 راه بردگی، فردریش فون هایک
ترجمه فریدون تفضلی و حمید پاداش
@cafe_andishe95
🚩متوهمان طرفدار پرولتاریا(طبقه کارگر)



غلامحسین ساعدی در شماره‌ی هفتم فصلنامه الفبا می‌نویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله‌....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه‌ زبانش. همان بود که سرمایه‌دار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."

منظور ساعدی از "سرمایه‌دار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق می‌گذرد، می‌شناسند.

محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز می‌کند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان می‌کنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یک‌تنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.

⚙️فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامه‌ی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند می‌رود. پس از بازگشت از هند باخبر می‌شود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه می‌کنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیل‌کردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشق‌اش پافشاری می‌کند و با وی ازدواج می‌کند. جالب آنکه این صنعت‌کار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکان‌ها و محله‌ها را که در کرج می‌سازد نام "جهان" را بر آن‌ها می‌گذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل: 
- کارخانه «جهان‌چیت» در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336
-   «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341  (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه‌ جهان‌چیت تاسیس می‌شود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بوده‌اند)؛
- کارخانه «یخ‌سازی جهان» 
-  کارخانه «روغن موتور جهان»
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولین‌ها بوده
-  پلاستیک‌سازی آرمه  
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....

🥦علاوه بر آن، "فاتح" در کشاورزی نیز فعالیت‌هایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوب‌های صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمین‌های زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.

با توسعه شرکت‌ها و کارخانه‌ها، مهاجرت به شهر کرج افزایش می‌یابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعه‌بندی زمین‌های اطراف و خیابان‌کشی آن‌ها می‌کند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهان‌شهر» منجر می‌شود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهان‌آباد» یا «کوی کارگران جهان‌چیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهان‌چیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا می‌کند. قسمت شمالی خانه‌های بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانه‌های کوچکتر و اقتصادی‌تر برای افراد کم در آمد بود. البته بخشی از خانه‌ها بعد کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغ‌جهان" هم که یکی از قدیمی‌ترین رستوران‌های دایر در کرج است به همین جهان‌شهر چسبیده است.

بعد‌ از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همه‌ی این اموال و کارخانه‌ها مصادره شده و به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده واز بین رفتند! در نتیجه آن تلاش شبانه‌روزی خستگی‌ناپذیر به باد فنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.

سال ۱۳۵۰ است. شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهان‌چیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب می‌کنند. فاتح امتیازاتی می‌دهد و  آنها را بیمه می‌کند. اما باز هم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران می‌شوند. روند اعتراض وارد فاز امنیتی شده سه نفر کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام می‌کنند ۲۰ نفر کشته شده‌اند. فاتح از این حادثه غمگین می‌شود. دو سالی سرکار نمی‌رود اما به اصرار مدیران کارخانه‌ها بعد‌ از دوسال سرکار برمی‌گردد.

اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیل‌اش می‌بندند. ابتدا به راننده تیری شلیک می‌کنند. سپس بورژوای(سرمایه‌دار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی می‌کشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند! وقتی دقیق می‌شویم، می‌بینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصت‌های ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفته‌اند.

✍️سعید معدنی

@cafe_andishe95
برخلاف تصور خیلی از مردم لائیسیته فرانسه ضد دین نیست و دولت نیز به خدمات مذهبی کمک میکند.بر خلاف آمریکایی که سکولار است!
🔻🔻
🕍قانون جدایی کلیساها و دولت مصوبه ۹ دسامبر ۱۹۰۵ نزدیک می‌شود. در واقع، ماده ۱ این قانون اعلام می‌دارد: «جمهوری آزادی وجدان را تأمین می‌کند. جمهوری آزادی عمل به دین‌ها را فقط درچارچوب محدودیت‌هایی که [خود همین قانون تعیین کرده] در جهت تأمین منافع عمومی تضمین می‌کند.». ماده ۲ تصریح می‌کند: «جمهوری نه دینی را به رسمیت می‌شناسد و نه به آن دستمزد و یارانه پرداخت می‌کند»، اما، درنهایت، ماده ۲ با اعلام اینکه در مکان‌های دربسته، با هدف «تأمین آزادی اجرای فریضه‌های دینی» (به نقل از قانون)، هزینه‌ی خدمات دین‌یاری از بودجه دولتی تأمین خواهد شد، اولویت ماده ۱ را می‌پذیرد.

📃در تصمیم شورای قانون اساسی در ۲۰۱۳، «آزادی وجدان» با «احترام به همه اعتقادها» جایگزین شده است، از سوی دیگر، اصل عدم پرداخت یارانه حذف شده است. ولی به نظرما، این امر اهمیت دارد که در آنجا نیز، اصولی که بیان شده به جز فرانسه در کشورهای دیگر نیز به اجرا در می‌آیند. به‌ویژه که این تصمیم شورای قانون اساسی درخواست انجمنی را رد کرد که خواستار پایان دادن به نظام کیش‌های به رسمیت شناخته شده در سه اُستانِ آلزاس-موزل شده بود که در سال ۱۹۰۵ جزو آلمان بودند و جدایی هرگز در آنجا به اجرا در نیامد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که از جنبه قضائی، لائیسیته ویژگی خاص فرانسوی ندارد، به‌ویژه که اگر سرزمین‌های آن‌سوی دریاهای فرانسه را در نظر گیریم، فرانسه‌ی به‌اصطلاح «تجزیه‌ناپذیر» دارای نیم دوجین رژیم‌های دینی است.

@cafe_andishe95
🕊موفقیت لیبرال دموکراسی ناشی از دو امر است:

1️⃣نخست میزان و امکانِ پاسخگویی در سیستم لیبرال دموکراسی از طریق شماری از کانال های ارتباطی که میان حکومت و حکومتشوندگان وجود دارد


2️⃣دوم از آنجایی که لیبرال دموکراسی همواره با کاپیتالیسم عجین است،با رفاه مصرف کنندگان همگام می شود

سیستم لیبرال دموکراسی نه تنها سیستم سیاسی است که هم آزادی سیاسی و هم فرصت های اقتصادی را در خود دارد بلکه فرایندهای آن در برابر تمام مباحث مهم جامعه بسیار حساس و مسئولیت پذیرند.

✔️قوی ترین حمایت از لیبرال دموکراسی از طرف نظریه پردازان کثرت گرا(پلورالیست)بوده است که بر این نکته تاکید دادند که لیبرال دموکراسی می تواند قدرت سیاسی را میان گروه های رقابتی توزیع کند.

📚مفاهیم کلیدی علم سیاست، اندرو هیوود
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🚩🧨 لنین و رفقای او از همان ابتدا، خود را رهبران یک جنگ بی‌امان طبقاتی می‌دیدند که در آن حریف سیاسی و یا ایدئولوژیکی و حتی بخش‌های سرکش و نافرمان مردم به عنوان دشمنانی که باید ریشه‌کن شوند نگریسته، از همان قرار نیز با آنها رفتار می‌کردند. بلشویک‌ها تصمیم…
☠️ جنایت‌های بی‌پایان کمونیستی

◾️کولاک زدایی از 1930 تا 1932 چیزی جز تکرار قزاق‌زدایی در ابعاد وسیع نبود که استالین خود از آن حمایت کرد و در لوای راه حلی رسمی زیرعنوان: «کولاک‌ها به عنوان طبقه نابود گردند» - که به وسیله تبلیغات دولتی پخش شد- انجام گرفت. کولاک‌هایی که با اشتراکی شدن مخالفت کردند تیرباران شدند و دیگران به همراه زن‌ها و بچه‌ها به اجبار به محل دیگری انتقال یافتند.
مطمئناً همه آن‌ها بر اساس نظم و قاعده خاص نابود نشدند، اما کار اجباری در سیبری و ارتفاعات شمالی کشور به دشواری شانس جان به در بردن برای آن‌ها باقی گذاشت. صدها هزار نفر در آن‌جا از بین رفتند، اما رقم مجموع قربانی‌ها مجهول ماند. قحطی بزرگ سال‌های 33-1932 در اوکراین- که با مقاومت روستاییان در برابر اشتراکی کردن مرتبط بود- در طول تنها چندماه، شش میلیون نفر قربانی گرفت.

🔺در اینجا «نسل کشی نژادی» و «نسل کشی طبقاتی» شباهت بسیاری با یکدیگر دارد.
مرگ یک کودک کولاک اوکراینی که رژیم استالینیستی با هدف و برنامه او را تسلیم مرگ کرد به همان اندازه مرگ یک کودک یهودی در گئومای ورشو- که قربانی گرسنگی ایجاد شده به وسیله رژیم ناسیونال سوسیالیست شد- مهم و ناگوار است. این مقایسه، بی‌نظیر بودن آشویتس در نوع خود را زیر سوال نمی‌برد- به کارگیری مدرن‌ترین امکانات فنی، راه اندازی یک فرآیند صنعتی منظم و با قاعده دستگاه‌های نابودسازی با استفاده از گاز و سوزاندن اجساد.
🛑 اما این شناخت، ویژگی بسیاری از دیکتاتوری‌های کمونیستی را آشکار می‌سازد: به کارگیری سیستماتیک گرسنگی به عنوان سلاح. رژیم به طور طبیعی بر همه ذخایر غذایی قابل دسترسی نظارت داشت، اما بعضی اوقات بر اساس یک نظام زیرکانه و ابداعی و فقط بر مبنای «استحقاق» و یا «تقصیر» آن را جیره‌بندی و بین افراد تقسیم می‌کرد. این روش می‌تواند به قحطی‌های عظیم منجر شود.
🔻در اینجا باید یادآور شد که در دوران پس از 1918 فقط کشورهای کمونیستی بودند، که در آنها قحطی‌هایی- که صدها هزار و شاید میلیون‌ها نفر قربانی آن‌ها شدند- بروز کرد.
در دهه گذشته نیز دو کشور آفریقایی- که خود را مارکسیستی لنینیستی می‌نامیدند (اتیوپی و موزامبیک) - به چنین قحطی‌های ویرانگری دچار شدند.

🧨☭ به عنوان نخستین بیلان سراسری جهانی این جنایت‌ها، ترتیب آماری زیر را می‌توان معتبر دانست:

-تیرباران ده‌ها هزار نفر از گروگان‌ها و یا افرادی که بدون محاکمه در زندان بودند و کشتار صدها هزار نفر از کارگران و روستاییان به پاخاسته بین سال‌های 1918 تا 1922؛
-قحطی 1922 که منجر به مرگ پنج میلیون نفر شد؛
-نابودی و انتقال اجباری قزاق‌های ساکن در منطقه دُن در 1920؛
-قتل ده‌ها هزار نفر در اردوگاه‌های کار اجباری بین 1918 تا 1930؛
-انتقال اجباری دو میلیون کولاک (و یا افرادی که کولاک دانسته شدند) از 1930 تا 1932؛
-نابودی حدود 690 هزار نفر در طول پاکسازی بزرگ 1938-1937؛
-نابودی شش میلیون نفر اوکراینی از طریق قحطی سال‌های 1933-1932 که به عمد به وجود آمد و برای جلوگیری از شدت آن اقدامی انجام نشد؛
-انتقال اجباری صدها هزار نفر لهستانی، اوکراینی، بالتی، مولداویایی، بسارابیایی در 1939 تا 1941 و بار دیگر در 1945-1944؛
-انتقال اجباری آلمانی‌های ساکن کناره‌های رودخانه ولگا در 1941؛
-تبعید تاتارهای کریمه در 1943؛
-تبعید چچن‌ها در 1944؛
-تبعید اینگوشها در 1944؛
-انتقال اجباری و نابودی جمعیت شهری کامبوج بین سال‌های 1975 تا 1978؛
-نابودی تدریجی اهالی تبت به وسیله چینی‌ها از 1950، و ...

📍رقم جنایت‌های لنینیسم و استالینیسم تقریباً بی‌نهایت است، این جنایت‌ها پی در پی و به همین گونه از جانب دیکتاتورهای مائو تسه‌تونگ، کیم ایل سونگ و پول پوت تکرار می‌شوند.

📚📖 کتاب سیاه کمونیسم: سرکوب، جنایت و ترور، نویسندگان استفان کورتوا- نیکلاس ورث- ژان لوئی پنه- آنژی پاکوفسکی- کارل بارتوسک- ژان لوئی مارگولن
ترجمه عبدالحمید فریدی
@cafe_andishe95
🔖‏این سخنان که «جمهوری‌اسلامی، ایران را به صدر اسلام برگرداند» و یا اینکه «الگوی رژیم اسلامی، حجاز ۱۴۰۰ سال پیش است» به باور من که اعتقادی به دین هم ندارم، درست نیست.

👳🏾‍♂️ ‏جمهوری اسلامی در زمین واقعیت و همینطور انقلاب اسلامی، همه از دل روحانیت و فقه اسلامی بیرون نیامد. «اسلام انقلابی»، اسلام روحانیت حوزه نبود. برای همین است که علی شریعتی، طالقانی و خمینی را استثنا حوزه می‌دانست.
‏طالقانی به عنوان یکی از «بزرگانی» که حلقه واصل خمینی و طرفدارانش، نهضت آزادی، مجاهدین خلق و‌ گروهای مارکسیستی بود، کاملا گرایش چپ داشت و این چپ‌گرایی مارکسیستی در تفسیر او از قرآن ‌و در منش سیاسی‌ای آشکار بود.
‏سیطره گفتمان چپ مارکسیستی- لنینیستی- بر فصای سیاسی ایران نه تنها بر امثال آل احمد و شریعتی که بر روحانیان نیز تاثیر فراوان گذاشت و روحانیان برای اینکه ثابت کنند از چپ‌ها به روزتر! هستند، اندیشه‌های دینی خود را چپْ تفسیر می‌کردند.
‏اگر چپ‌ها از «پرولتاریا» می‌گفتند که در‌ پایان تاریخ معجزه خواهد آفرید، آخوندها هم از «مستضعفان» گفتند و «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ و …» و اینکه پایان تاریخ با مستضعفین است.

☪️☭ ‏امتزاج ارتجاع سرخ و ارتجاع سیاه
- آنچنان که ⁧ محمدرضاشاه⁩ فقید می‌گفت- شد آنچه جمهوری‌اسلامی نام گرفت و تا امروز دوام یافته است.

‏جمهوری‌اسلامی نه به عربستان سعودی که محل تولد اسلام است شبیه است و نه به دیگر کشورهای اسلامی. اسلام ‌ِجمهوری اسلامی هم خاص خودش است؛ اسلامی با قرائت کمونیستی،
‏جمهوری‌ اسلامی آرزوی کره شمالی اسلامی شدن دارد؛ پیوند سرخ و سیاه.

✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📌سوسیالیسم یک حرکت و جنبش مردمی نیست، بلکه یک جنبش روشن‌فکری است که از روشنفکران سرچشمه گرفته، توسط آنها هدایت و کنترل شده و توسط آنان از برج‌های عاجشان به میان میدان‌های خون‌آلود عمل آمده است، یعنی جایی که این روشنفکران با هم‌پیمانان و همدستان خود، یعنی جلادان،…
🔰هنگامی که به ویرانه‌های ایجاد شده در جهان توسط سوسیالیسم نگاه می‌کنید، و به دریای خون و میلیون‌ها قربانی بی‌گناه، به یاد داشته باشید که آنها نه برای «خیر و صلاح بشر» و نه برای هیچ «آرمان شریفی» قربانی نشدند بلکه برای نخوت نفرت‌انگیز برخی درنده‌خویان بیم‌زده یا برخی فرومایگان ریاکار قربانی شدند تا آنها بتوانند به آرزوی پوشالی خود برای رسیدن به بزرگی و شکوه جامه عمل بپوشانند.

📚📖 فضیلت خودخواهی، آین رند
ترجمه پارسا بامشادی
@cafe_andishe95
🛑 سرانجام این «فقیرسازی عمدی» حکومت کجاست؟

‏هر سال حدود ۵۰۰ هزارنفر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه در آزمون استخدامی آموزش‌و‌پرورش شرکت‌ می‌کنند تا شاید یک‌نفر از حدود ۲۰ هزارنفری باشند که این دستگاه طبق ماده‌ی ۲۸ قانون جذب معلم، استخدام‌می‌کند. البته این با وجود محدودشدن شرکت در این آزمون به مواردی چون سن داوطلب و فارغ‌التحصیلی در یکی از معدود رشته‌‌های متناسب با آموزش‌و‌پرورش است، وگرنه تعداد داوطلبان از میلیونها نفر هم عبور می‌کرد.
‏از آن طرف هر سال شاهد اعتراض و اعتصاب و بازداشت‌های متعدد معلمانی هستیم که به حقوق بسیار کم خود معترض هستند!

‏تا حدود دو دهه قبل، بازنشستگان آموزش‌و‌پرورش و سایر دستگاههای دولتی، پاداش پایان خدمت خود را صرف راه‌اندازی یک بیزینس جدید یا شراکت در یک کار اقتصادی برای سالهای بازنشستگی خود می‌کردند. یعنی وضعیت اقتصادی آنها به گونه‌ای بود که این پول، یک پس‌انداز مفید محسوب می‌شد. اما سالهاست که یک کارمند پیش از رسیدن به بازنشستگی، پاداش و مزایای آن را از قبل پیش‌خور کرده و به هر ریال حقوق ماهانه‌اش برای مایحتاج روزمره‌اش نیاز مبرم دارد. این به علت رکود اقتصادی طولانی‌مدت و ماندگاری است که حکومت ولایت‌فقیه بر ایران تحمیل‌کرده و از طرفی، دولت نه توان افزایش ناگهانی حقوق‌ها را دارد و نه سرعت همین افزایش‌های گاه‌و‌بیکاه به سرعت تورم می‌رسد.

🔺حکومت در این شرایط چه می‌کند؟ گسترش عمدی فقر و تنگدستی در ایران، حرکت به سمت بسط اقتصاد کمیته‌امدادی، توزیع پول خیلی کم در میان جمعیتی بسیار وسیع‌، ممانعت از شکل‌گیری بخش خصوصی واقعی، تبدیل ادارات و نهادها از اجزای یک بوروکراسی کارآمد به مکان‌هایی برای تبلیغ ایدئولوژی در میان کارکنان، استفاده از کارت استخدام برای خرید هوادار یا خنثی‌کردن معترض بالقوه، جذب نوجوانان فقیر در حاشیه‌ شهرها به بسیج مساجد و محلات با وعده‌ی استخدام، شکل‌دهی یک بخش به‌ظاهر خصوصی ولی وابسته و مطیع که برای منافعش کاسه‌ی داغ‌تر از آش می‌شوند و در کنار سرکوبگر می‌ایستند ‌و …

▪️اگر این حکومت فرصت بقا پیدا‌کند، تاکتیک قورباغه‌ی پخته را روی مردم پیاده می‌کند و کار به جایی می‌رسد که خواسته‌ی شهروند ایرانی اعم از کارمند و کارگر و … از مسکن و ماشین و زندگی نرمال به تامین دو قرص نان در روز خواهد رسید و برای دستیابی به آن هم خوشحال خواهد بود.
🔺‏اگر هم منابع مالی حکومت گسترش پیدا کند، طبیعتا با توجه به راه طولانی و بدون بازگشتی که رفته، این منابع به مردم نخواهد رسید و تحول ماندگاری در زندگی شهروندان ایجاد نخواهد کرد.
پس بهتر است شریانهای مالی آن بیش‌از پیش قطع شود تا حداقل توان مدیریت این فرایند فوق‌الذکر را هم از دست داده و هواداران مصلحتی و‌ منفعتی و اقشار خاموش هم علیه او بشورند.
‏⁧
✍️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
📌واقعیت این است که متون آثار نیچه علی رغم درخشش و ژرف بینی شان
سرشار از پیشداوری هایی هستند که لباس فلسفه بر تن کرده اند، و مملو از استفاده حیله گرانه از نثر ادبی و گه گاه پر از استدلالهایی هستند که به طرز وحشتناکی از پایه نا استوارند.
نقد فلسفه نیچه کاریست بایسته.

متن تعریف پذیر یا بهتر بگوییم متون تعریف پذیر وجود دارند و پی بردن به آنها برخلاف انگونه که وانمود می شود چندان دشوار نیست و این نکته ایی حیاتی است.در غیر این صورت با ورود به هزارتوی اندیشه نیچه کسی راه بازگشت را نخواهد یافت.

📚فلسفۀ هنر نیچه، جولیان یانگ
🖼تصویر:نیچه اثر ادورد مونک نقاش بزرگ نروژی
@cafe_andishe95
🚩مارکس بحق با آنچه « ناکجا آبادگرایی» می نامید مبارزه می کرد اما چون خودش آدمی رمانتیک بود، از تشخیص خطرناکترین عنصر در ناکجا آبادگرایی - یعنی هیستری_رمانتيک و زیباپرستی غیر عقلانی نهفته در آن - باز ماند و به عوض، با حربه اعتقاد به اصالت تاریخ، با مساعی ناپخته ناکجا آبادیان برای برنامه ریزی عقلی به پیکار برخاست.

🔎مارکس با همه تیزبینی و دقت در استدلال و به رغم همه کوشش هایی که برای استفاده از روش علمی می‌کرد در بعضی مواقع اجازه می‌داد زمام اندیشه‌هایش را احساس زیباپرستی و عواطف غیر عقلی غصب کنند. امروز این کار را تشفی آرزو [یا آرزو را به جای واقعیت گرفتن] می خوانند .
تشفی آرزو به شیوه رمانتیک و غير عقلانی و حتی عرفانی، مارکس را در جهت اتخاذ این فرض سوق داد که حتی پس از تغییر وضع طبقاتی نیز وحدت و همبستگی کارگران پایدار خواهد ماند.

🔚آنچه مارکس را به پیشگویی ظهور حتمی
سوسیالیسم برانگیخت، تشفی آرزو بود و  اعتقاد عرفانی به جمع و گونه ای واکنش غیر عقلانی در برابر فشار تمدن .

📚📖 جامعه باز و دشمنان آن، کارل پوپر ترجمه عزت‌الله فولادوند
@cafe_andishe95
💠 تازه‌ترین آمار اقتصاد جهانی نشان می‌دهد که حجم اقتصاد ایران به کمتر از یک سوم اقتصاد ترکیه و عربستان سقوط کرده است. در این رده بندی که مربوط به سال دو هزار بیست و سه است، چهار پله از بنگلادش پایین‌تر است.
امروز دیدم که خیلی‌ها به این آمار منتشر شده اشاره کرده‌اند اما ندیدم که کسی به این واقعیت مهم اشاره کند که پیش از انقلاب پنجاه و هفت، تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصاد ایران از ترکیه و عربستان بیشتر بود. اگر به جدول جی دی پی جهانی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج یعنی سال پنجاه و چهار شمسی مراجعه کنید می‌بینید که در شرایطی که حجم اقتصاد عربستان چهل و شش میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیارد و حجم اقتصاد ترکیه چهل و چهار میلیارد و ششصد و سی و سه میلیون دلار بوده، ایران عصر پهلوی با پنجاه و یک میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیون دلار بالاتر از آنها ایستاده است.
همین آمار در سال هفتاد و هفت میلادی یا پنجاه و شش شمسی از این قرار است:
عربستان هفتاد و چهار میلیارد و صد و هشتاد و نه میلیون دلار
ترکیه پنجاه و هشت میلیارد و ششصد و هفتاد و شش میلیون دلار
و ایران هشتاد میلیارد و ششصد میلیون دلار

⚜️این آمارها دیگر حقیقت روشن‌تر از آفتاب است و با هیچ شعبده بازی یا هیاهویی نمی‌شود آن را پوشاند و پنهان کرد. از راه همین آمار می‌توانید ریشه‌های گرایش سیاسی اکثر مردم و شعارهای خاص معترضان این سال‌ها در خیابان‌های ایران را بهتر بشناسید. فکر می‌کنید که کدام گرایش‌ها و تفکرات ایران را به چهار پله پایین‌تر از بنگلادش کشانده و کدام گرایش‌ و تفکر در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی ایران را بالاتر از عربستان، ترکیه و کره جنوبی قرار داده بود؟

✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
💠باید اسطوره مصدق را شکست💠


در محضر یکی از دوستان بودم گفتند که قرار است یکی از پژوهشگران حوزة مسائل سیاسی ایران (قبل از انقلاب) که کتابی هم در مورد شورشیان آرمانخواه چپ نوشته است بیاید. خواستم عذر بخواهم و برخیزم گفتند ایشان خیلی هم چپ نیست و خودش منتقد چریکهای چپ بوده است. نشستم. آمدند و گفتگوهائی پیش آمد و بحث به بیست و هشت مرداد رسید. من البته طرف اصلی بحث نبودم. نه علاقه‌ای به مناظره دارم نه اعتقادی به آن و نه هیچوقت زیر بار پذیرش آن رفته‌ام. ولی وقتی حضور داشتم و بحث درگرفت تحمل شنیدن بعضی حرف‌ها برایم آسان نبود.
سخنانشان با کلیشة مشهور در این مورد تفاوتی نداشت. شاه با همدستی سازمان سی آی ا کودتا کرد و در یک حرکت غیرقانونی نخست وزیر....؛ شمه‌ای از عقایدم را گفتم که چشم‌هایشان گرد شد. گفتند خدا را شکر که کسی حرفهای شما را قبول ندارد. گفتم بله نداشتند. حدود پانزده سال پیش که برای اول بار حرف‌هایم را در باره بیست هشت مرداد و ماجرای مصدق گفتم برای بسیاری حیرت‌آور بود اما بعد‌ها بعضی دیگر از محققان و روشنفکران هم جرأت کردند در این زمینه اشاراتی داشته باشند و اینک حجم قابل توجهی از جوانان علاقمند به خوبی دریافته‌اند قضیه از چه قرار بوده. گفتند نه، همین ماه آینده در لندن سمیناری در این زمینه هست که اکابر دانشگاهی از سراسر جهان می‌ایند. فقط یک نفر از سخنرانان هست که بر این ایدة مستطاب مصدقیه ان قلتی دارد که او هم در مقابل هجوم ما همه نابود خواهد شد، بخصوص که جثه‌اش هم کوچک است. در این مورد فقط سکوت کردم.
در مقابل انتقاد من مبنی بر اینکه مصدق بدون درک درستی از دنیای سیاست و مصالح ملت روی چیزی پافشاری کرد که نه درست بود نه اصلاً شدنی، ایشان گفت شدن یا نشدنش مهم نیست مهم این بود که او مقاومت کند تا ما سمبل شویم برای مقاومت در ویتنام و فلسطین. گفتم پس بی‌دلیل نبود امریکائی‌ها هم هرچه راه حل جلوی پای مصدق گذاشتند ایشان از قبولش امتناع کرد گویا فقط می‌خواست قهرمان بشود. بعد از حق ملت ایران در ماجرای نفت صحبت کردند و وقتی من گفتم صرفِ بودنِ نفت زیر پای ما آنقدر حق ایجاد نمی‌کرد وقتی نه کشف نه استخراج نه تصفیه نه فروش و نه هیچ چیز دیگرش در توان ایرانیان نبود، پس بهتر بود بر سر سهمی بیشتر مصالحه می‌شد، ایشان فرمودند من این حرف‌ها را نمی‌فهمم، من دوست ندارم زیر بار زور بروم. من گفتم حق در میان قوانین و هم واقعیتهای قدرت معلوم می‌شود؛ مصدق این را نفهمید و شکست خورد. وانگهی شما که اینقدر دوست دارید زیر بار زور نروید چرا الان مبارزه نمی‌کنید. از صحنة زیر بار زور تشریف برده‌اید در دامن امپریالیسم از او حقوق بگیرید و با خود او مبارزه کنید و هی بگوئید مک‌کارتی مک‌کارتی.
گفتند شاه کودتا کرد. گفتم مصدق زود‌تر کودتا کرده بود. گفتند شاه قدرت‌طلب بود و قانون را قبول نداشت. گفتم مصدق هم همینطور، دلیلش بستن مجلس. گفتند مصدق با زیرکی کوشید با امریکائیان مذاکره کند ولی حزب توده راست می‌گفت که نباید این کار را می‌کرد. گفتم مصدق با حزب توده فاصله‌ای به اندازة مو داشت و عقلش نرسید که نمی‌تواند امریکا را علیه انگلیس با خودش متحد کند. گفت آخر چه انتظاری دارید وقتی سی آی ا هفتاد نفر از اعضای مجلس را خریده بود تا علیه مصدق وارد عمل شوند. گفتم (به فرض صحت این مدعا!) مصدق اگر هوش سیاسی داشت می‌فهمید که جائی که مجلسی که گویا پشتیبان اصلی او است اینطوری است، لابد کارتهای زیادی برای بازی‌ای به آن بزرگی در دست ندارد. گفتند مجلس چیست، مردم. مصدق مستظهر به پشتیبانی مردم بود. گفتم بود ولی نه دیگر وقتی که با لجاج کشور را به بن‌بست کشاند و معیشت مردم را هم در تنگنا انداخت. تن‌هایش گذاشتند. بگذریم که از «مردم» خصوصاً در آن زمان زیاد نگوئید: خشم مهار نشده‌ای که برخی با برخی فوت و فن‌ها می‌توانند بخشی از آن‌ها را به میدان بیاورند. گفتند نتیجة بیست هشت مرداد شد بیست و دو بهمن. گفتم بله اگر مصدق پیروز شده بود شاید اصلاً نیازی به انقلاب پنجاه و هفت نبود. این سی سال را سی سال زود‌تر شروع کرده بودیم.
گفتند شما می‌توانید کمی معتدل‌تر از این حرف بزنید. گفتم پنجاه سال شما با اسطوره‌سازی، از یک آدم متوسط ناموفق یک ابرقهرمان ساختید و چه خطایا و چه مصائبی که نیافریدید. بگذارید ما هم کمی با روشهای خود شما این اسطوره را بشکنیم بعداً که بی‌حساب شدیم آنوقت من هم نرم‌تر سخن خواهم گفت. گفتند من شما را نمی‌شناسم و این حرف‌ها را هم تا به حال نشنیده‌ام. نگفتم که جالب است که پژوهشگر مسائل سیاسی و تاریخی ایران هستید و اسمی از من نشنیده‌اید، ولی گفتم من مطمئنم که در آینده باز هم بیشتر از این حرف‌ها خواهید شنید.
🔘مرتضی مردیها
🔮 @cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
💠باید اسطوره مصدق را شکست💠 در محضر یکی از دوستان بودم گفتند که قرار است یکی از پژوهشگران حوزة مسائل سیاسی ایران (قبل از انقلاب) که کتابی هم در مورد شورشیان آرمانخواه چپ نوشته است بیاید. خواستم عذر بخواهم و برخیزم گفتند ایشان خیلی هم چپ نیست و خودش منتقد…
🏷 مصدق به لحاظ تاریخی دولتمردی متوسط‌الحال بود؛ در حکمرانی کارنامه مردودی دارد؛ او حتا نتوانست به یاری آن همسازی و هم‌آوایی بزرگی که برای ملی شدن نفت فراهم آمده بود؛ از طرف مقابل امتیاز بگیرد و در نهایت آن جبهه به هم ریخت و چند شاخه و شعبه شد و او دولتی غرق در مشکلات سیاسی و اقتصادی و درحالی که نیروهای کمونیست از یک سوی و اسلامی از سوی دیگر خیابان‌های تهران را میدان نبرد خود ساخته بودند؛ تحویل داد.
🔘 کارنامه دوره زمامداری‌اش به لحاظ آزادی فاجعه است؛ کشور را با حکومت نظامی اداره کرد؛ اختیارات مجلس را به دست گرفت به حدود پارلمان و تفکیک قوا تجاوز و انتخابات را به بازیچه تبدیل کرد و هر چه دلش می‌خواست در مقام یک مستبد انجام داد اما در داستانی که برایش سراییدن؛ او یک دموکرات و یک قربانی منزه و قهرمان مبارزه با امپریالیسم بود.

🔰از گفتگوی حجت کلاشی با بنیاد همایون
@cafe_andishe95
🤡 لات‌ بازی های مصدق در مجلس شورای ملی

بسیاری از رهبران جبهه ملی که در گذشته نزدیک، اصل 50/50 را بهترین راه حل برای مسئله نفت می‌دانستند اینک نگران بودند که مبادا رزم‌آرا با طرح خود، پیشدستی کرده و عرصه را از چنگ عناصر جبهه ملی بدر آرد تا خود- به عنوان پیشگام در حل مسئله نفت- دارای وجاهت سیاسی و ملّی گردد. در چنان فضایی، شخصیت حقوقدان و برجسته‌ای مانند دکتر مصدق از تریبون مجلس شورای ملّی خطاب به رزم آرا فریاد کرد:
-«به وحدانیت حق، خون می‌کنیم! خون می‌کنیم! می‌زنیم و کشته می‌شویم! اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامی‌ترم. می‌کُشم! در همین مجلس شما را می‌کُشم!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329، روزنامه شاهد،12 تیرماه 1329)

در اعتراض به تهدید و توهین مصدق و یاران اون در مجلس، جمال امامی خطاب به دکتر مصدق گفت:
-«من از آقای مصدق تعجب می‌کنم! مجلس جای استدلال و بحث است نه جای منازعه و مشاجره و فحش. اگر جای فحش بود، چند نفر چاله‌میدانی می‌آمدند اینجا!» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 8 تیرماه 1329)

چندی بعد، عبدالقدیر آزاد، یکی از بنیان‌گذاران جبهه ملی، نماینده سبزوار و از مخالفان سرسخت رزم‌آرا نیز از «ضرورت گلوله و هفت‌تیر در کشتن خائن‌ها» سخن گفت. غلامرضا فولادوند، نماینده شاهرود، نیز در اعتراض به رُعب و وحشت حاکم بر مجلس تأکید کرد:
صحبت کردن در این مجلس بسیار خطرناک است زیرا جماعتی که تظاهر به وطن‌پرستی می‌کنند، اگر یک وکیل واقعاً وطن‌پرست خواست در اینجا، حقایقی را به اطلاع مردم ایران برساند، به انواع و اقسام [وسائل] بیاناتش را تحریف می‌کنند و آبرویش را می‌برند...»

📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🏷 مصدق به لحاظ تاریخی دولتمردی متوسط‌الحال بود؛ در حکمرانی کارنامه مردودی دارد؛ او حتا نتوانست به یاری آن همسازی و هم‌آوایی بزرگی که برای ملی شدن نفت فراهم آمده بود؛ از طرف مقابل امتیاز بگیرد و در نهایت آن جبهه به هم ریخت و چند شاخه و شعبه شد و او دولتی غرق…
📜 مشروطه‌خواهان فقدان حکومت قانون را سرچشمه همه مشکلات از جمله مداخلات بیگانگان در امور داخلی کشور می‌دانستند. از این رو، ان‌ها تمام هّم خود را در درجه اول به استقرار حکومت قانون گذاشتند و نه ستیز با بیگانگان. در ثانی، نهضت مشروطه هیچگاه تحت تأثیر رادیکالیسم چپ جریان‌هایی مانند اجتماعیون عامیون، از مسیر اصلاحی و اعتدالی خود منحرف نشد گرچه تبلیغات و اقدامات افراطی آن‌ها موجب تفرقه در صفوف مشروطه‌خواهان و تضعیف قدرت آنان گردید.

💢به رغم شباهت‌های ظاهری، نه تنها ناسیونالیسم دهه 1320 و دوران قدرت گرفتن دکتر مصدق ربطی به تجدد خواهی اصلاح‌طلبانه نهضت مشروطه ندارد بلکه از جهاتی در تضاد با آن است. آرمان ناسیونالیستی نهضت ملی‌کردن صنعت نفت فراتر از استقلال‌طلبی سیاسی نهضت مشروطه، بر استقلال اقتصادی تأکید داشت که متأثر از ایدئولوژی‌های سوسیالیستی و مارکسیستی بود. از این رو ناسیونالیسم مصدقی، به ویژه در جریان ملی کردن صنعت نفت، به نوعی رنگ و بوی خصومت با دنیای صنعتی پیشرفته یا به اصطلاح سرمایه‌داری غربی به خود گرفت. به علاوه، شیوه حکمرانی دکتر مصدق در مدت دو سال و سه ماه نخست‌وزیری وی با اصول حکومت قانون، یعنی آرمان اصلی نهضت مشروطه، آشکارا ناسازگار بود.

📚📖اقتصاد و دولت در ایران، موسی غنی نژاد
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🤡 لات‌ بازی های مصدق در مجلس شورای ملی بسیاری از رهبران جبهه ملی که در گذشته نزدیک، اصل 50/50 را بهترین راه حل برای مسئله نفت می‌دانستند اینک نگران بودند که مبادا رزم‌آرا با طرح خود، پیشدستی کرده و عرصه را از چنگ عناصر جبهه ملی بدر آرد تا خود- به عنوان…
⭕️ پوپولیسم، مظلوم نمایی و اسلام‌گرایی

🔸مصدق
برای پیشبرد آرمان‌هایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» می‌آمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم می‌شد به طوری که در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیا الدین طباطبایی، مصدق ضمن تمسّک به صحرای کربلا و امام حسین تأکید کرد:
-«مردم به حضرت سیّدالشهدا چرا معتقدند؟ برای اینکه او در راه آزادی صدماتی کشید و جان خود را فدای امّت کرده «بابی انتَ و اُمّی یا اباعبدالله» پس من هم که سگ آستان حضرتم باید به آقا و مولای خود تأسّی کنم و برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه هرگونه فحش و ناسزا بشنوم و خود را برای هر کاری آماده نموده، آرزومندم [تا] به درجه شهادت نائل شوم». (مذاکرات مجلس، دوره چهاردهم، چهارشنبه 17 اسفند 1322)

مصدق حتی ملّی شدن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» می‌پنداشت و معتقد بود:
-«در خواب دیدم که شخصی نورانی به من گفت: دکتر مصدق! برو و زنجیرهایی که به پای ملّت ایران بسته‌اند، باز کن... وقتی به اتفاق آراء (طرح) ملّی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی غیر از الهام چیز دیگری نبوده است».

🔺بدین ترتیب: مصدق کوشش می‌کرد تا اقداماتش ضمن داشتن مشروعیت سیاسی، رنگی از مشروعیت یا حقانیت مذهبی نیز داشته باشد. با چنان اعتقاداتی، مصدق تاریخ تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک برای رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران را - به علت همزمانی با ایّام عزاداری تاسوعا و عاشورا - سه روز به تاخیر انداخت.

📚📖 دکتر محمد مصدق: آسیب شناسی یک شکست، علی میرفطروس
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⭕️ پوپولیسم، مظلوم نمایی و اسلام‌گرایی 🔸مصدق برای پیشبرد آرمان‌هایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیت» و «دادخواهی مذهبی» می‌آمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم می‌شد به طوری که در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیا الدین طباطبایی، مصدق ضمن تمسّک به صحرای کربلا…
🔺 شارلاتانیسم و تمارض

توصیف احمد زیرک زاده از نزدیک‌ترین یاران مصدق و از اعضای رادیکال جبهه ملی در کتاب خاطراتش می‌نویسد:

⚠️ در تغییر قیافه دادن مهارت خاصی دارد. به موقع خود را به کَری می‌زند، عصبانی می‌شود یا قاه‌قاه می‌خندد. حتی اگر بخواهد حالش بهم می‌خورد، مریض می‌شود و غَش می‌کند. روزی به من می‌گفت «نخست وزیر مملکتی حقیر و بیچاره باید ضعیف و رنجور به نظر بیاید.» و از این هنر در در پیش بردن مقاصد سیاسی خود استفاده می‌کند.

📚📖 پرسش‌های بی‌پاسخ در سال‌های استثنایی، احمد زیرک‌ زاده به کوشش ابوالحسن ضیا ظریفی و خسرو سعیدی
@cafe_andishe95
🔘 ‏با شاه جنگیدند و بر «مصرف‌گرایی» پیروز شدند اما خود برای دسترسی به زندگی بهتر و مصرف بیشتر، به غرب رفتند!

📍‏به هیچ فرد و جریانی که هنوز از ⁧ فتنه ۵۷⁩ دفاع می‌کند، اعتماد نکنید!
▫️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔘 ‏با شاه جنگیدند و بر «مصرف‌گرایی» پیروز شدند اما خود برای دسترسی به زندگی بهتر و مصرف بیشتر، به غرب رفتند! 📍‏به هیچ فرد و جریانی که هنوز از ⁧ فتنه ۵۷⁩ دفاع می‌کند، اعتماد نکنید! ▫️نجات بهرامی @cafe_andishe95
تصورش خیلی دشوار است که یک ایرانی این آمار مربوط به سرانه مصرف گوشت در خاورمیانه در سال گذشته را ببیند و بر خود نلرزد، پشتش خم نشود، خرد نشود. تصور سقوط وحشتناکی که از دهه نود شمسی آغاز و از سال نود و هفت سرعتش بیشتر شد، آسان نیست. دهه نود برای جامعه و اقتصاد ایران چیزی بیش از یک دهه گمشده بود، همچون یک سیاه‌چاله‌ی دهشتناک بود که هر امید، تلاش و رمقی را به سرعت می‌بلعید و محو می‌کرد.
حتی تا چهار یا پنج سال پیش تصور این که مثلا مصرف گوشت سرانه در ایران به یک پنجم عراق و یک ششم مصر برسد، خیلی دشوار بود...
📍سال‌ها است معتقدم هر تفکر سیاسی که معتقد باشد چیزی مهم‌تر از رفاه و آسایش مادی وجود دارد، بسیار مخرب و خطرناک است. در جهان سوم و همین خاورمیانه برخی کشورها به سیاه‌چاله افتادند و برخی نه. کوبا و ونزوئلا و نیکاراگوئه سقوط کردند اما کاستاریکا و برزیل و آرژانتین و بقیه در امان ماندند. عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و یمن سقوط کردند اما کویت و اردن و عربستان و امارات تونس در امان ماندند. مصر در نیمه راه سقوط توسط انور سادات نجات یافت و چهل سال بعد پس تجربه یکسال سیاهی حکومت اخوان باز هم جان به در برد.
شاخص و معیار تمایز میان آنها که فرو رفتند و آنها که در امان ماندند چیست؟ این البته بحث نسبتا مفصلی می‌خواهد اما اینجا می‌شود یک فرمول مختصر ارائه کرد. آنها که از سقوط به سیاه‌چاله جان به در بردند، در مجموع از یک خرد سیاسی محتاط و متواضع پیروی می‌کردند که سیاست داخلی و جهانی را عرصه تحقق رویاهای ناب و آرزوهای هزاره‌ای و یا میدانی برای تشفی زخم‌ها و ترس‌های اگزیستانس ( وجودی ) و آفرینش انسان کامل یا طراز نوین نمی‌دید.
پس بر این اساس می‌توانست امنیت و رشد اقتصادی را به عنوان تنها هدف سیاست و حکومت قرار دهد و این تنها راه پیشگیری از سقوط به سیاه‌چاله است.

✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
2024/10/02 08:15:01
Back to Top
HTML Embed Code: