Telegram Web Link

🔗 #تاملات

ترجمه از
رسانه ورای موسیقی


با دين يا بدون دين؛ مهم نیست، انسانهاى خوب كارهاى خوب ميكنند و انسانهاى بد، كارهاى بد...

اما براى اينكه انسان باظاهر خوب،
پلید باشد، قطعاً به یک دستاویز مثل دين نياز دارد!

🔗 #استيون_واينبرگ

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
فصل انتقادی

عموهای موسیقی

🖌 یوسف محمدی

اینکه من برای موسیقی خیابانی ارزش زیادی قائلم سراسر مسأله ای دیگر است. تنها آنان هستند که حوزه عمومی را منعطف می کنند ، این انعطاف گرچه بدن های خشک مردم را آنچنان شکل نمی دهد، اما قادر است تا حدی زمختی را از آنها بگیرد. در سوی دیگر اگر با کسانی که به اسم موسیقی زیر زمینی متال در حال برگزاری کنسرت هستند، همان «گره ای های» مکتب چابکی در دنبال کردن دختران، متزور، به ظاهر برای خود مصاحبه می سازند ، مثل دختر بچه ای که به زور بر سرش روسری به سر کنی، و پیش خود بگویی چه طراوتی ، چه زیبایی، این عموهای موسیقی «گره» را در سرآغاز می آورم که چون در همه چیز آخر هستند. آخر در فهم هنر، آخر در فهم جامعه ، آخر در بی تفاوتی و آخر در فساد و دروغ گویی و فریب مخاطب روسری به سر می کنند که هم از توبره بخورند و هم از آخور ، اما کیست نداند که اینها در نهایت مثل یک چرخ خیاطی بدترین لباس ها را می دوزند و با کَلک یا کِلک آنها را بر تن مخاطب می کنند. اگر بدانند که من نمی دانم آنها چطور عمل می کنند سخت در اشتباه هستند. اگر آن ارباب عروسک های خیمه شب بازی نبود در دست مرد موسیقی ریش دار متمدن ، آنها به که آویزان می شدند؟ آویزانی در گذشته شرف داشت، طرف دست از پا درازتر نمی کرد ، اما این عموهای موسیقی نه تنها دستشان از پایشان درازتر است ، بلکه با سرخوشی به دنبال لیس زدن به زور کف دست مخاطب هستند. من دنبال جلیقه مشکی هایی هستم که این عموها رو از بیخ و بن بزنند نه از ساقه بلکه از ریشه فساد آور فساد پراکنده شأن، چنانکه این ریشه های فساد برکنده شوند تا ریشه های نو به بار نشینند. سالن های موسیقی ما امروز به طور عجیبی هستند وقتی عموها در آن اجرا می کنند در هر گوشه صدا به نحو متفاوتی شنیده می شود ، اگر گوش ها را تیز کنیم صدایی نیست. چرا که اگر صدایی داشتند به زیر کشیده می شدند. این اواخر یک مسأله دیگر هم اضافه شده است که با آن فریب آنها کامل می شود. سولد اوت، کیست که نداند آنها خود سولد اوت هستند. اگر فکر می کنند ما نمی دانیم چطور این فریب را عملی می کنند سخت در اشتباه هستند ، اگر آن ادب همیشگی ام نبود ، ردیفشان می کردم.
کسانی که در این عرصه هستند: هادی کیانی: لطافت زنانه با صدایی اوراق، سهیل زرین کِلک یا کَلک: به روز وب سایت ها مسائل احمقانه یک بانک اطلاعاتی متفرعن، محمد نیک: ریش دار بی ریشه ضد ماشین موزر متخصص در صداهای نابهنجار، شهروز گودرزی: کافه نشینی با دل انگیزان و خود را از جنس طباخی نشین معرفی کردن، صدایی برای فروش اجناس دست دوم در کوچه های دخترانه، شهاب صادقی: احمق در عین حال سودای سیر و سیروان دارد. آندره خاکیچیان: متخصص در صدا در آوردن از اندام تحتانی و فرشید اعرابی: خیره به دوربین، نردبان چوبی کهنه با سازی کهنه که عموها سیم هایش را عوض کردند و خود نمی داند.

https://ibb.co/4T98h2D

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
کالایی شدن آموزش

✍🏻 #ایمان_نمدیان_پور

نظام آموزش و پرورش یکی از بنیادی ترین نهادهای موجود برای بسط و انتقال مقوله فرهنگ و پروسه اجتماعی شدن محسوب می شود. در ایران نهاد آموزش و پرورش اسلامی یکی از مهم ترین اهداف خود را بسط ایده آموزش اسلامی و پرورش دانش آموزان در یک بستر برابر و فارغ از تبعیض و نابرابری می داند. به طور مشخص اهداف ایدئال این نظام که بر گرفته از قرآن، آیات و سنت پیامبر است نشان از خواستگاه برابر انسان ها در تمام شئون زندگی دارد و کمک به مستضعفان به مثابه یک آرمان و ایدئولوژی در ذهنیت این نظام وجود دارد. حکومت اسلامی تلاشش ساخت یک موقعیت آموزشی برابر برای تمام دانش آموزان فرای موقعیت اقتصادی نظام خانواده است. آنچنان که می دانیم تفاوت و تمایز گذاری انسان ها در آموزش با روند برابر دیدن انسان ها تناقض دارد و بهکودک در کودکی و شاید در سنین دیگر ضربه شدید وارد کند. اگر این تمایز به صورت سیستماتیک به وساطت دولت به مثابه یک نهاد قدرتمند عمومیت پیدا کند و دولت از خصوصی شدن مدارس حمایت کند ما شاهد نابرابری در آینده کودک خواهیم بود. این امر ضربه ای به آینده آموزشی و شغلی طبقات کم در آمد خواهد زد، زیرا آنها توان رقابت با امکانات سخت افزاری و نرم افزاری طبقات مرفه از بعد آموزشی را نخواهند داشت. ریشه های این نگاه را می توان در معرفت شناسی نظام سرمایه داری کشف کرد. خواستگاه روشنگری اساساً با نفی نابرابری و سلطه کلیسایی آغاز می شود. چنین ایده هایی در روند مدرنیته و مدرنیزاسیون پیامدها و نتایج دیگری را به عرصه زیست جهان کشاند. می توان گفت قسمتی از جهان معاصر از پیامدهای ناخواسته ی ایده ی روشنگری بوده است و
جهان مدرن اساساً برساخت دو وضعیت مشخص است.رشد جهان علمی تکنولوژیک و ظهور نظام سرمایه داری و عقل سودمحور. به طور مشخص هیج نقطه ای از جهان فارغ از این دو رخداد نیست و ما در دیالکتیک این دو وضعیت در حرکت و تکاپو هستیم و آنچه که سیاست های کلی جهان را سامان می دهد همان سرمایه داری افسار گسیخته است که در سرتاسر جهان به مثابه یک وضعیت هژمونیک حضور دارد. می توان گفت فرآیند اقتصادی شدن و کالایی شدن همه موجودات، از دست آوردهای نظام سرمایه داری و به طور مشخص نئولیبرالیسم است. با این نگاه نه همه دانش بلکه قسمت اعظم دانش در تسخیر ایده ی نئولیبرالیسم در آمده است و چنین جهانی از بعد بنیادی بستری برای کالایی شدن و پولی شدن تمام شئون زندگی انسانها فراهم کرده است که از نتایج بی واسطه آن ظهور نابرابری آموزشی و پرورشی است. اساس نئولیبرالیسم بر سود حداکثری بنا نهاده شده است و چنین نگاه سود محوری در حیاط نظام آموزشی با تفکیک دانش آموزان، دقیقا بر مبنای پول، خود را آشکار می کند. تمایزی که نه به وساطت دانش بلکه به وساطت سرمایه شکل می گیرد و روندهای آموزشی را متاثر از خود می کند. این امر به معنای کالایی شدن دانش در حیات علم محسوب می شود و به یک معنا روند ایده علم و نظام پرورشی در زیر سلطه منطق اقتصادی شدن قرار می گیرد. در این ایده دانش آموز نه به مثابه یک انسان فرای موقعیت ساختاری بلکه انسان به وساطت منطق اقتصادی نگریسته می شود. مطابق این منطق مدارس به صورت انضمامی به دو نوع کلی تقسیم می شوند؛ در یک سو مدارسی با امکانات خاص و آموزش های ویژه و معلمانی با سوابق درخشان و در سوی دیگر مدارسی فاقد امکانات استاندارد برای رشد فکری و جسمی دانش آموز.
به این رخ داد می توان به مثابه یک امر مسئله مند نگریست زیرا بسیاری از انسانها و دانش آموزان را چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه درگیر یک نابرابری کرده است.

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
اندکی شوپنهاور

🔗 #دپارتمان_فلسفه

«... اگر پرسیده می شد این به اصطلاح کرامت انسان بر چه چیز مبتنی است، بی درنگ پاسخ می‌آمد که بر اخلاق او مبتنی است. به عبارت دیگر، اخلاق انسان بر کرامت او مبتنی است و کرامت او بر اخلاق اش.
اما جدای از این استدلال دوری، به نظرم می‌رسد که برای موجودی چون انسان که اراده اش معصیت است و عقلش محدود و جسمش بس ضعیف و استهلاک پذیر، مفهوم کرامت فقط به معنایی کنایی قابل استفاده است. چه افتخاری است انسان را، که بستن نطفه اش معصیت است و تولدش مجازات، و زندگی اش رنج و مرگش ضرورت! *»

بریده‌ای از مقاله طبیعت بشری در کتاب در باب طبیعت انسان ترجمه رضا ولی یاری

🖇#م_صمصامی
____________________

*«Quid superbit homo? Cujus conception culpa, Nasci poena, labor vita, necesse mori!»

https://ibb.co/TTZYWTy

نگاره از گوستاو دوره برای کمدی الهی دانته، جلد دورزخ


🔗#Schopenhauer
🔗#Gustave_Doré

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
هنرمندان چگونه می توانند به مسائل اجتماعی جامعه خود واکنش داشته باشند؟

🔗# جامعه‌شناسی_هنر

🖌 همایون خشندیش(نوازنده گیتار الکتریک)

زمان تقریبی خواندن: ۶ دقیقه

هنرمندان تفاوت هایی با دیگر اقشار جامعه دارند از جمله این تفاوت ها نحوه نگرش آنها به مسائل مختلف، روش و سبک زندگی، روحیات، نحوه متفاوت بیان اعتراضات و... یک هنرمند از هر طبقه اجتماعی که باشد چه در قامت یک دانشجوی هنر و چه در قامت یک پیشه و حرفه معمولا با سایر اقشار جامعه در بیان نوع اعتراضات کمتر همراه هستند. همراهی نه از نظر اینکه مشکلات یا معضلات اجتماعی را نبینند بلکه برعکس می بینند اما با توجه به روحیات مانند بقیه در بیان انتقادات و اعتراض ها نگاهی معطوف به هنر خود دارند.
کار هنرمند مشت گره کرده یا راه پیمایی های اعتراضی نیست و اگر هم شرکتی در چنین مسائلی داشته باشد کمتر ثمر بخش است. کار هنرمند فرهنگ سازی در یک نگاه کلان است. هنرمند خلاق تمام افکار و احساسات خود را در اثر خود خلق می کند.اثر یک هنرمند به مثابه اعتقادات، نوع نگاه و همچنین بیان هر چیزی است که از یک اثر هنری می توان استنباط کرد.
واکنش یک هنرمند به معضلات اجتماعی از جنس فریادهای خیابانی نیست بلکه می تواند مشوقی باشد برای حرکت ها و همراه کننده جنبش هایی که به دنبال اصلاح امور یا تغییر برخی رویدادهای اجتماعی هستند.
هنرمند، شومن(showman) نیست، بلکه خالق است. اثری را خلق می کند و این اثر می تواند در عالمی از خیال قرار گیرد و توجه ذهن های خسته مردم یک جامعه را به خود جلب کند؛ با مطالعه تاریخ هنر معاصر در غرب متوجه این موضوع می شویم که اغلب جنبش های هنری قرن بیستم مخصوصا در اوایل قرن، بی تفاوت نسبت به رویکردهای اجتماعی نبودند. البته منظور این نیست که هنر رئالیستی راترویج کنیم( مانند هنرهایی که در اواسط قرن توسط کمون ها ترویج شد) بلکه حتی در حوزه هنرهای انتزاعی مانند هنرهای تجسمی از جمله نقاشی و مجسمه سازی و یا حتی موسیقی و در کل مجموعه ی هنرهای زیبا دنبال بیانی مستقیم یا غیر مستقیم از حوادث و اتفاقات سیاسی و اجتماعی و گاها اقتصادی هستند.
هنرمندان حال حاضر ایران نیز می توانند به جای اینکه کورکورانه از فرم های هنر غربی با نگاهی فرمالیستی تبعیت کنند، خود خالق ژانری هم سو با ارزش های فرهنگی و واقعیت های اجتماعی و سیاسی کشور خود باشند. هنرمندان نیز مانند دیگر اقشار جامعه باید نسبت به رویدادهای اجتماعی جامعه خود واکنش داشته باشند اما جنس این واکنش نیز مانند خود هنرمند، یک اثر هنری است.
بیان اعتراض اجتماعی و سیاسی یک هنرمند می تواند خلق یک اثر نقاشی، مجسمه ای نمادین، تصویرسازی، فیلم کوتاه، موسیقی، تئاتر رسمی یا خیابانی و... باشد. نکته ای که باید به آن دقت کرد این است که خیلی وقت ها این هنرمندان نیستند که در جامعه خود را به عنوان هنرمند معرفی می کنند بلکه دوست داران هنر هستند که حتی با نوع پوشش و انواع و اقسام مسائل دیگر سعی دارند هنرمند به چشم بیایند.قطعا این قشر پای خود را از همان طرفدار هنر بودن هیچ وقت نمی توانند فراتر بگذارند چرا که چیزی در چنته به جزء همان تیپ و قیافه، ژست های شبه روشنفکری، حرف های توخالی با کمی چاشنی مهارتی هنر ندارند.
اما یک هنرمند واقعی با عمق نگاه خود به رویدادهای اجتماعی، خود را از جامعه کنار نمی کشد. این جامعه می تواند کارگران زحمت کش هفت تپه یا فولاد خوزستان باشند و یا معلمان سخت کوش و محروم جامعه ایران. یک هنرمند با تیپ و ژست یک تینیجر خود را از دامن این جامعه کنار نمی کشد بلکه فریاد اعتراض و عدالت خواهی خود را با خلق یک اثر هنری همراه با اقشار مختلف مردم از کارگران تا معلمان، دانشجویان، اصناف و... خواهد کرد.
بسیاری افرادی که بوی علفشان از طول نگاه و مغزشان با ادعای روشنفکری از فهم یک شهروند عادی کمتر است چگونه می توانند در جامعه هنرمندان جایگاهی داشته باشند؟ قطعا جامعه هنرمندان ایران به احمق هایی شبه فیلسوف نیازی ندارد.
هنرمندان واکنش خود را به رویدادهای اجتماعی با هنر خود نشان خواهند داد، همانگونه که کارگران با اعتصاب خود، دانشجویان با فریادهای خود، معلمان با انزجار خود از استبداد نشان می دهند. یک هنرمند می تواند نقش وحدت و اتحاد یک جامعه را داشته باشد. در جامعه ای که در حال پاره پاره شدن است، هنرمند می تواند صدای آزادی خواهی خود را به گوش جهانیان برساند.

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #خطوط_برجسته

خب، چیزی که خیلی جالب توجه است این است که افلاطون یک بار، در محاوره لاخس خودش، به زندگی موسیقایی اشاره می کند. و در لاخس راجع به چی حرف می زند؟ در آنجا این پرسش را مطرح می کند که شجاعت چیست؟ برای او زندگی موسیقایی شجاعانه ترین زندگی است. اما منظورش از این حرف چیست؟
او آنجا اشاره ای به کسی که آلات موسیقی را می نوازد ندارد، بلکه درواقع منظورش کسی است که سعی می کند نوع خاصی از آهنگ و هماهنگی را با هم پدید بیاورد..
گرچه می داند که هیچ آهنگ و هماهنگی ای بدون ناهمخوانی، بدون کلیدهای کوچک وجود ندارد.

https://ibb.co/3pBFVRN

🖌 #آسترا_تایلر
#Astra_Taylor
📖 فیلسوفان در خیابان

(این کتاب شامل گفتگوهای آسترا تایلر نویسنده و مستند ساز کانادایی-آمریکایی با فیلسوفانی از جمله مایکل هارت، اسلاوی ژیژک، جودیت باتلر و... در خیابان ها و در بین مردم است)

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
بی خیالی ما

🖌 محمد مهدی اردبیلی

هفت‌تپه نمونه‌ی کوچکی است از تجربه‌ی خودآئینی در قانون‌گذاری، و وحدتِ آزادی و قانون.
ایده‌ی شوراهای کارگری اگر از تجارب شکست‌خورده‌ی آن درس گرفته باشیم، و اگر واقعا شوراهای "کارگری" باشند، می‌تواند امکانی تازه‌ باشد برای گشودن انسداد جانفرسای ناشی از دوقطبیِ اقتصاد دولت‌گرای ناکارآمد و ورشکسته، از یک سو و اقتصاد مبتنی بر بازار آزادِ ویرانگر و هار، از سوی دیگر.
تجربه‌ی هفت‌تپه، در مقام مُهر پایانی بر خوش‌خیالیِ سی‌ساله‌ی آرمان خصوصی‌سازی در ایران، نه تنها بیانگر فروپاشی این خیال، بلکه برخلاف وراجی‌ها و غرغرهای نهادستیزِ شایع، اعلامیه‌ای زنده و انضمامی برای چگونگیِ برون رفت ایجابی-نهادی از آن است.
اینکه سرانجام کار چه باشد، چندان مهم نیست، آنچه مهم است شنیدن صدایی است که تاکنون نه تنها شنیده نشده بود، بلکه به نظر، حتی عزمی برای شنیدنش در لابلای هیاهوی حزبی و جناحی مسلط بر فضای سیاسی و اقتصادی کشور وجود نداشت. مابقی ماجرا به خلاقیت، تعهد و تاحدی اقبالِ کارگران بستگی دارد و البته به بی‌خیالیِ ما... .


رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #تاملات

🔗 #دپارتمان_ادبیات

چیزهایی که نمی‌بینیم

و تن پروری زورمندان ، نادانی ناتوانان و شباهت آن ها با جانوران ... به دور یک زندگی مسکنت آمیز و دور از حقیقت زیست می کنند و با فساد ، شرابخواری و دروغ به سر می برند. با وجود همه این ها در همه خانه ها ، در کوچه ها ، چه خاموشی و چه آرامشی؟
میان پنجاه هزار مردم شهر ، یک نفر پیدا نمی شود که فریاد بزند و ناسزا بگوید. می بینم می روند به بازار ، روز می خورند ، شب را می خوابند ، حرف های بی مزه به هم می زنند ، زناشویی می کنند ، پیر می شوند ، با چهره گشاده مرده های خودشان را به گور می سپارند .
ولی آن هایی که درد می کشند ما نمی بینیم ، ما نمی شنویم ...

🖌 #آنتون_چخوف

📚 #تمشک_های_تیغ_دار

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
درباره تراکتاتوس

🔗 #دپارتمان_فلسفه

🖌 شهروز نویدی پور

‍ برای کسی که دغدغه فلسفی دارد ، شناخت «جهان» آنگونه که هست یا «گمان»میکند که هست ، مسئله ای حائز اهمیت محسوب می شود. ازینرو در نظام «آنتولوژیک»(هستان شناسی/بودشناسی) ، سرشت «بود / هستان» است که موضوع دانستن قرار می گیرد. «جهانی» منظم و شاکله یافته، آنچنانکه همه می شناسند، وجود ندارد. بلکه «جهان» چنانکه بخواهد متعلَق آگاهی قرار بگیرد بایست شاکله مند نمایانده شود.

۱.این مقدمه کوتاه، ارزش ابتدایی ترین بندهای کتاب«تراکتاتوس» نوشته ی لودویگ ویتگنشتاین را روشن می کند. به زعم من ، با تعمق و تامل بر پاره های ۱ تا ۳.۳ رساله ، ویتگنشتاین در پی عملی است که نام «تکه /قطعه کردن»(Fragment) را برای آن گویا می دانم. این عمل نوعی تبدیل «جهان» (آنچنان که ما بدان تعلق داریم) به «خرده مراتبی» است که با عنایت به پاره های مفروض ، شامل: «بوده»(Fact)، «شی»(Thing) ، «معنا»(sense) و «مدلول»(Meaning) هستند. ویتگنشتاین ، به روشی کاهنده «جهان» آنتولوژیک را به «قطعه»های دلالت شناسانه تقسیم می کند. عمل «قطعه کردن» (Fragment) ، چنان که خود ویتگنشتاین در پاره ۱.۲ اشاره می کند ، نوعی «تجزیه»(Divide) جهان است.(به این نسق شی یا Thing کوچکترین قطعه است)

۲.بدین نحو است که «جهان» های متعلَق آگاهی سوژه ، پیش و پس از این مُثله کردن، تفاوت وسیعی با یکدیگر داشته و از لحاظ ریخت واره(Figurative) متمایز هستند.

۳.ارزش بی بدیل این شروع ، باعث می شود تا ویتگنشتاین جوان در «رساله ی منطقی-فلسفی» موسوم به «تراکتاتوس» ، توسعاً بتواند با «روابطی» که بین این قطعات (Fragments) برقرار می کند ، درباره ی امکانات «جهان» ، آنچنان که با این روابط «زبانی» قابل تبیین هستند(یعنی این قطعات اجازه می دهند) ، صحبت نماید. این تقریر با «وضعیت بوده های ممکن»(Possible States of Affaires ) و «وضعیت بوده های محقق»(Actual States of Affaires ) شکل می یابد. این وضعیتها بوسیله «گزاره» ها(ی درست ساخت) که با خاصیت «ارتباطی»(Relational) از این قطعه ها(Fragments) برساخته می شود ، مرزهای «جهان» را مشخص میکند. ازینرو «گزاره» واحد و متر «جهان» ویتگنشتاین می گردد. (معادل دیگرش [فضای منطقی بوده ها] ست)

با این توضیح می توان دریافت که ارزش اولیه عمل ویتگنشتاین همین «قطعه قطعه کردن» جهان و سپس جرح و تحدید آن، البته بواسطه «زبان» است.

https://ibb.co/gJ0s8Fn


رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
به ریشه نزدیک بودن

🖌 یوسف محمدی

ما به ایده های شادی و شور نیازمندیم تا ایده هایی که هر روز ما را محتاط تر می کند. ایده های شاد و سرمست کننده رهایی بخش اند، تغییرات بزرگ را به همراه دارند. همچون زلزله ای که قادر چشمه های پنهان را برای ما نمایان کند. در سوی دیگر، میل به ایده های عقلانی شدن، خرد عمیق، در خود انسان را فرو می برد. اگر کسی امروز از ایده های شاد حرف بزند، او را احمق خطاب می کنند، بی روح اندیشیدگی، او را از این جهت می رانند که انسان زمانه خویش نیست، مگر این انسان زمانه خویش بودن چه امتیازی دارد؟ همان امتیازی که میوه بالای درخت به میوه های پای درخت دارد. میوه ی پای درخت از شدت رسیدگی خود را رها می کند و میوه بالای درخت، به خود می بالد، بالیدنی از جنس میان مایگی که شاخه بیشتر نزدیک است تا به ریشه.
به ریشه نزدیک بودن یعنی شور، سرمستی و دیدن از آغاز سیاهی که تلألو دارد.

https://ibb.co/QK72775

تصویر اثر هنرمند هندی Pushpa nath jha با نام «سرمستی در هستی» است.

Happiness in Universe

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #خطوط_برجسته


چیزی که همواره اگاهی اخلاقی ساده را غافلگیر می کند این است که چگونه همان افرادی که نسبت به دشمنان شان مرتكب اقدامات خشونت بار وحشتناک می شوند می توانند نسبت به اعضای گروه خودشان انسانیت صمیمانه و دلسوزی مهربانانه نشان دهند. آیا شگفت نیست که همان سربازی که غیرنظامیان بی گناه را قصابی می کرد آماده بود جان خودش را فدای واحد نظامی خویش کند؟ یا فرمانده ای که دستور تیراندازی به گروگان ها را می داد می توانست همان روز عصر نامه ای سرشار از عشق صمیمانه به خانواده اش بنویسد؟

https://ibb.co/WF13fkb

📚 #خشونت
#Violence
🖌 #اسلاوی_ژیژک

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #تاملات

خودت باش

خودت باش... سبک خودت، راهت را پیدا کن... مرز را پیدا کن و از آن رد شو. وگرنه شکست خواهی خورد یا حتی بدتر از آن؛ کسل کننده خواهی شد. فراموش نکن که واقعا می خواهی چه بگویی. دستورالعملی وجود ندارد، دستورالعمل خود تو هستی.

https://ibb.co/8jq8jXT


🔗 #بلاتار(فیلم ساز صاحب سبک مجارستانی)
Bélaa tarr
تصویر: بلاتار در پشت صحنه فیلم «اسب تورین»
Turin Horse

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
باید همیشه مست بود!

انتخاب:

نوشین معتمدی

مسئله همین است! برای حس نکردن بار سنگین زمان، که شانه هایتان را څرد می کند، و به زمینتان می زند؛ باید مدام مست شوید! | اما از چه چیزی؟ شراب؟ شعر؟ یا زهد؟ هر طور که میل شماست! اما مست شوید...

https://ibb.co/HNVdPhH
#شارل_بودلر
🔗#Charles_Baudelaire


#Honore_Daumier (The drinkers)

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic

یک لطیفه قدیمی است که می گوید، بنده خدایی می رود پیش روانکاو می گوید: «برادرم دیوانه است، فکر می کند مرغ است»، روانکاو به او می گوید «خوب چرا پیش من نمی آوریش». جواب می گیرد: «چون تخم مرغ هایش را نیاز داریم». خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من درباره روابط انسانی است. این روابط کاملا غیر منطقی و احمقانه اند ولی فکر می کنم که ما آنها را ادامه می دهیم چون به تخم مرغ ها احتیاج داریم.

https://ibb.co/yBnFN5j

🎞 آنی هال (۱۹۷۷)
#وودی_آلن
🔗 #Woody_Allen

این فیلم را با دوبله فارسی بسیار عالی می توانید دانلود و تماشا کنید.

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
جامعه شناسی انتقادی

🖌 یوسف محمدی

امروز فیلمی دیدم که آقای حسینی استاد دانشگاه تهران که برای سخنرانی در دانشگاه سیستان و بلوچستان حضور پیدا کرده بود با دیدن فقر و تبعیض آموزشی و وضعیت فلاکت بار آنجا ، متن سخنرانی خود را پاره می کند و می گوید: «با دیدن این وضعیت حرفی برای گفتن ندارد.» این عمل ایشان می تواند بدعت گذار شیوه ای از اعتراض حوزه آکادمیک به وضعیت حاضر باشد ، نه آنکه تمام وضعیت را در چند صفحه گزارشی با ادبیات آکادمیک مبتذل امروز تعدیل نماییم و در نهایت با چند پیشنهاد کلیشه ای سخن را تمام کنیم. آنجا که سخن می گویند، عمل ، هر نوع عملی به محاق فراموشی سپرده می شود. چنین شده است که حتمن باید حرفی برای گفتن داشت، زبان در مواجهه با این وضعیت اَلکن است ، چه ضعیف است و چه میان مایه. کاش و ای کاش همه بفهمند که باید تمام کاغذها را پاره کرد و آن را به جایگاه امروز خودش یعنی سطل آشغال برگرداند. کاش روزی برسد که سطل آشغال ها از کاغذ پر شود و این سخن پراکنی ها جای خود را به عمل در خور تری دهد. ما سال ها است که از سخن، استعاره و تشبیه، مقایسه و آمار خسته شده ایم، گوش هایمان از این مهملات جرم گرفته است و چشم هایمان کم سو تر شده است. سالهاست می گویند این شود و اینچنین باید شود‌، اما کیست که گوید این باید ها، این اینچنین شوندها، تنها آبشخور بی فضیلتان است. روش حل موضوع با دستور زبان؛ دستور زبانی که در ذهن ما رسوب کرده است.
آنجا که سخن هم پای عمل قرار گیرد، سخن نمی رانند، سخن را از هرگونه برتری مومیایی گونه رها می کنند.
https://ibb.co/KxYbpy5

Don't Talk changes Society.

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#زن_در_شاهنامه

📚#هادی_عزیزی

شاهنامه کتابی است که زن در سراسر آن حضور دارد؛ برعکس ایلیاد همر که در آن سیمای زن پریده رنگ و کم اهمیت است. زن در ایلیاد، آتش فاجعه را برمی افروزد و خود کنار می نشیند. این گونه است هلن که زیبایی شوم و تباه کننده اش موجد جنگ است.
در دوران پهلوانی شاهنامه، حضور زن لطف و گرمی و نازکی و رنگارنگی به ماجراها می بخشد. این زن ها هستند که به داستان های شاهنامه آب و رنگ بخشیده اند. اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آن قدر موثر و غم انگیز جلوه نمی کرد. همین گونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود، و مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود. سیمای تراژیک زن در شاهنامه به نجیب ترین و پاکیزه ترین نحو یعنی به عنوان مادر و همسر جلوه می کند، نه به عنوان معشوقه. در تمام داستانهای شاهنامه حضور زن را می بینیم. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم، یک زن پتیاره دیده نمی شود. اکثر زنان شاهنامه نمونه ی بارز زنِ تمام عیار هستند که در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگ منشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهره مندند.
زن خوب در شاهنامه، زنی است که زیبایی و رعنایی را با آهستگی و فرزانگی، و شرم را با خواهش جمع داشته باشد. شرم، نخستین صفت زن است. آوای نرم نشانه ی ادب و آزرم است و آهستگی نشانه ی بزرگ منشی.
صفت دوم، خرد و فرزانگی است. از این لحاظ زن همپایه ی مرد است، زیرا برای مرد نیز خردمندی مهم ترین صفت شناخته شده است. در کنار آهستگی و خردمندی و شرم و شایستگی، چاره گری و زبان آوری نیز صفت مقبولی است. نمونه ی بارز زنان کدبانو و چاره گر و سخندان، سیندخت زن مهراب کابلی و مادر رودابه است. این زن در جریان عشقبازی دخترش با زال چنان پختگی و تدبیر به خرج می دهد و چنان ظرافت را با زیرکی می آمیزد، که امر مشکل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان می شود و کشورش از بلایی بزرگ که تا آستانه اش آمده نجات می یابد.
عشق در شاهنامه در عین برهنگی، پاک و نجیبانه است. رابطه ی زن و مرد بی آنکه به تکلّف و تصّنع گراییده باشد از تمدن و فرهنگ آن قدر مایه دارد که بتواند با ظرافت و پاکیزگی همراه باشد. در دوران پهلوانی شاهنامه، تنها یک مورد می بینیم که عشق به کام نمی رسد و آن عشق ناگهانی و نافرجام سهراب به گردآفرید است. و تنها در یک مورد، عشق، ناپاک و نارواست و آن عشق سودابه به سیاوش است.

از کتاب "آواها و ایماها"
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن

رسانه‌ی ورای موسیقی
@beyondthemusic
#رنج
📚#هادی_عزیزی

بزرگترین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست.

🔗 #چزاره_پاوزه

رسانه‌ی ورای موسیقی
@beyondthemusic
🔗 #تاملات

آدم‌های بیخود و بی‌مصرفی شده‌ایم،
دیگر حتی متاثر هم نمی‌شویم،

دلمان به حال خودمان هم نمی‌سوزد و این عجیب و غم‌انگیز است...

🔗 #اریش_ماریا_رمارک

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #خطوط_برجسته

«همه‌کس ممکن است... روی صحنه خود را انسان شریفی بنمایاند؛ ولی مسئلهٔ مهم پیروی از قاعده‌ای در درون خویش است، آن‌جا که همه‌چیز ممکن است و همه‌چیز پنهان است... ما که زندگی خصوصی‌ای می‌گذرانیم که تنها خود آن را می‌بینیم باید در درون خود محکی داشته باشیم تا با آن اعمال خود را بیازماییم... من برای داوری دربارهٔ خود قوانین خود و دادگاه خود را دارم.»

📚#اندیشه_مونتنی

🖌 #پیتر_برک

🔄 ترجمه : اسماعیل سعادت

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
در سالگرد مرگش

عصر ما حقیقتا عصر نهایت هاست. چرا که ما تحت تهديد دائم دو سرنوشت به یک اندازه رعب آور اما ظاهرا در تقابل با یکدیگر قرار داریم: پیش پا افتادگی بی پایان و دهشت غیرقابل تصور. خیال پردازی است که به بیشتر مردم امکان می دهد تا با این اشباح دوگانه کنار بیایند، خیالی که هنرهای عامه پسند در ابعادی عظیم آن را در اختیارمان می گذارد.

https://ibb.co/71Nf07K

🔗 #سوزان_سانتاگ(۲۰۰۴-۱۹۳۳)

🔗 #Susan_Sontag

📖 از کتاب عليه تفسیر، مقاله ی تخیل فاجعه محور.

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
2024/11/05 23:22:20
Back to Top
HTML Embed Code: