Telegram Web Link
Midnight sketch
نقاشی: حدیث م.
@Beyondthemusic
Line drawing series
نقاشی: حدیث م.
@Beyondthemusic
🔗 #تلگرامی_شدن_زندگی_روزمره

🔗 #عباس_کاظمی

.............................................................
پدیده هایی چون اینستاگرام، تلگرام و نظایر آن پدیدی هایی سیال ، فرار و تحول یابنده اند. مثلا هر نوبت به رنگی در می ایند و کارکردی متفاوت بر کارکردهای پیشین می افزایند. یعنی درست وقتی که تحلیل می شوند، همان زمان ممکن است چهره ای متفاوت یابند. نکته دیگری هم باید اضافه کنم. شما وقتی این پدیده ها را تحلیل می کنی تا زمانی که آنها به چاپ می رسند اساسا ممکن است دیگر وجود نداشته باشند مانند وایبر، یا آن عظمت گذشته را نداشته باشند، مانند فیس بوک. حالا خیلی نمی شه برای تلگرامی شدن روابط اجتماعی هم جشن بر پا کرد.

وقتی از تلگرامی شدن حرف میزنیم بیشتر بر نقش و قدرت فضای مجازی سخن می گویم. حالا یک روز دکتر کوثری از وایبری شدن می نویسد و من در این یادداشت کوتاه از تلگرامی شدن نوشتم. در این بازار مستعجل شبکه های اجتماعی، آنچه می ماند فضای نیرومند حضور مردم در شبکه های مجازی است.
عمدتا، بر نقش سیاسی شبکه های اجتماعی تاکید شده است. اگرچه وقتی که این یادداشت را می نوشتم نه هنوز به انتخابات نزدیک بودیم و نه هنوز انقلاب تلگرامی مردم تهران رخ داده بود. انقلابی که بر تلویزیون رسمی چیره شد و نتایج خارق العاده ای را ببار آورد. اما من عامدانه علاقه ای بر برجسته کردن نقش سیاسی تلگرام نداشتم. وقتی شما به همه چیز وجه سیاسی می دهی درواقع آن را به عنوان خطری برای قدرت سیاسی به رسمیت می شناسی، و راه را برای مداخله و محدود سازی توسط دولت باز می کنی. بدین ترتیب فکر میکنم، محققان اجتماعی در تحلیلهای شان به مصلحت بینی نیاز دارند. بعدها بیشتر راجع به این رویکرد در تحلیلهای اجتماعی صحبت خواهم کرد اما منظورم از این مفهوم تذکر این نکته است که ما با تحلیلهای مان صرفا واقعیتی را نشان نمی دهیم، صرفا چیزی را برای دیگران آشکار نمی کنیم، بلکه ما واقعیت را برای دیگران جعل می کنیم. تحلیلهای ما خود، واقعیتی را می آفرینند و موجب جهت دهی جامعه و قدرت می شوند.

به این معنا، وقتی نشان می دهی که تلگرام کارکرد اجتماعی نیرومندی دارد و بر کارکردهای سیاسیش می چربد، در واقع ما چشم قدرت را متوجه نگاهی متفاوت می کنیم و در همان حال نگاه او را از تاکید ویژه و تکراری بر موضوعاتی خاص بر می گیریم. این بود که من در تلگرامی شدن زندگی روزمره، صرفا بر قدرت بسط دهندگی مناسبات اجتماعی تاکید کردم.
@Varijkazemi


https://ibb.co/c9L5Vd

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
این نوع زندگی که ما امروزه داریم، زندگی نیست، رکود است. مرگ در حال زندگی است. به تمام این خانه های لعنتی نگاه کن و همین طور به افراد بی هدف داخل خانه ها! گاهی اوقات فکر می کنم ما همه جسد هستیم، فقط فرقمان با جسد این است که درحالی که ایستاده ایم، درحالی پوسیدنیم.

🔵 کم نیستند نویسندگانِ ایرانی که بدین نحو آرایش نگارشی شأن را در مواجهه با وضعیت امروز سروشکل دادند، اما جای ارجاع خالی است.

https://ibb.co/jqUZad

📖 #همه_جا_پای_پول_در_میان_است
📝#جورج_اورول
🔗 #George_Orwell

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Forwarded from اتچ بات
آدم خوشبخت خوشبختی خودش را حس نمی کند مگر وقتی که بدبخت ها را ببیند که بار خودشان را در خاموشی به دوش می کشند. بدون این خاموشی خوشبختی غیر ممکن است، این یک منتر عمومی است که چشم ها را خیره، باید که پشت در هر آدم راضی و خوشبخت؛ یک نفر دیگر با زنگوله بایستد و از تکان دادن پی در پی آن، او را آگاه بکند که بدبختی هایی وجود دارند و خوشبختی بیخودی است و دیر یا زود زندگی چنگال خودش را به او نشان خواهد داد. یک بدبختی ناگهانی روی می دهد. ناخوشی، تنگدستی، ورشکست و هیچ کسی نخواهد دید، نخواهد شنید، چنانکه اکنون او‌ مال دیگران را نمی بیند و نمی شنود. اما کسی که زنگوله در دستش باشد نیست. آدم خوشبخت زندگی می کند و همان گیر و دارهای زندگی او را به تکان می آورد. تقریبا همانطوری که باد درخت تبریزی را به لرزه می اندازد و همه چیز به خوشی می گذرد!

📚 برشی از داستان کوتاه “تمشک تیغ دار”؛ آنتوان چخوف
@Beyondthemusic
Video_20180514124110459_by_videoshow.mp4
35.7 MB
🎞 #انیمیشن one man band،
#پول و #هنر را در یک ساحت مفهومی به تصویر می کشد ونگاه بازاری برخی هنرمندان را به چالش می‌کشد.
🔵 تحلیل این انمیشین در پست های آتی

#رسانه_ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
🔗#سه_شنبه_ها_با_موری

🔗 #یک_بهشت_این_جهانی


.............................................................
سه شنبه ها با موری، نوشته میچ آلبوم، نویسنده کتاب های "در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند" و "برای یک روز بیشتر"(کتاب هایی که من از میچ آلبوم خوانده ام)، یک سیر و سلوک نه به جهان دیگر بلکه پرداختن به جهانی است که در آن زیست میکنیم؛ جهانی که به زعم او مرمانش بدون توقف در حال دویدن اند، بدون این که بدانند چرا و به کجا؛ مردمانی که بدون ساختن زیستی که خود معنابخش و سازنده ی آن باشند، مقلد و درگیر زیاده خواهی هایی هستند که نظام های تعریف شده ی بیرونی به آن ها القا و تحمیل می کنند. سه شنبه ها با موری یک تلنگر محکم است به انسان که بایستد و موشکافانه تر به اطراف و روابط و رفتار خود با دیگران بیاندیشد؛ به معنای بودنش بیاندیشد قبل از این که بمیرد. مرگ که با وجود سادگی پدیده ای شگرفی است. پدیده ای به سادگی خندیدن و غذا خوردن و به پیچیدگی تفکر در مورد اینکه چقدر دیگران را دوس داشته ایم؟ نگاهی که در روابط انسانی امروز کمتر مجال تفکر راجع به آن است. حدودا ده سال پیش زمانی که فیلم سه شنبه ها با موری را دیدم به واقع گریستم؛ چندین بار و در قسمت های مختلف فیلم خصوصا قسمت های آخر فیلم گریستم. حالا هم که برای چندمین بار فیلم را دیده ام و کتاب را خوانده ام همین حس را دارم. سه شنبه ها با موری یک بهشت این جهانی می سازد. فارغ از پیچیدگی ها، اغراق ها و حسادت ها در روابط انسانی و مدام به ما تکرار که آدم ها را ببینیم، بفهمیم و تحمل کنیم.

https://ibb.co/gUnngJ

🔗 سه شنبه با موری

🔵 موری شوراتز استاد جامعه شناسی دانشگاه براندیس (۱۹۱۶-۱۹۹۵)
🔗 #Morrie_Schwartz

📝 #کاظم_امامی_گلستانه

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #درباره_شباهت_دو_تصویر

🔗 #هرزه_های_فرهنگی
🔗 #گروه_گره
🔗 #به_وقت_اجرا

.............................................................
درباره شباهت دو تصویر؛ در هر دو تصویر ابتذال خالص امروز را می بینیم. و مردمی که این ابتذال را پاس می دارند. کسی نمی پرسد چرا تعداد زیادی فیلم توقیفی در وزارت ارشاد خاک می خورد و آنوقت گروهی برای یک تبلیغ آنهم به شیوه بدوی عمل می کنند. در تصویر بالا هم همین امر را در موسیقی راک و متال دیگر روی زمینی مشاهده می کنیم. به سخره گرفتن موسیقی در تمام ابعاد خودش و کسانی که با افتخار در این اجراها شرکت می کنند. و نمی پرسند این همان چیزی نیست که تمام بستر فرهنگی، می خواهد که حیات داشته باشد. چرا کسی نپرسید نشست #اورهان_پاموک در ایران لغو شد، اما این متهجران فرهنگی نه! بستر اندیشه ناب همیشه لغو می شود، مثل موسیقی، استاد بزرگ #شجریان حق اجرا در اینجا را ندارد ، اما هر روز این هرزه های فرهنگی و لمپن حضور دارند. نه تنها سیستم فرهنگی ، بلکه مردم هم این هرزه ها را بازتولید می کنند. فیلمی که با بودجه سپاه ساخته می شود و موفقیت یا عدم آن در گیشه اولویت ثانوی دارد، چرا فضا را در اختیار دارد بسان همین هرزه های موسیقی در هر ژانری که نه موسیقی را درک کرده اند و نه توان آن را دارند که اصالت را حفظ کنند. نان به نرخ روز خور نباشند، با فریب دنبال پر کردن سالن اجرای کنسرت و سینما نباشند، برای هم فضا نسازند و در پشت پرده به بدترین نحو ممکن نشان می دهند که حتا اخلاق را در سطح معقول هم حفظ نمی کنند. آنها داعشی نبودند، اما کنش آنها به مراتب تاثیر بیشتری از داعش دارد در سوی دیگر (تصویر بالا) آنها هم موزیسین که نه حتا در پایین ترین حد قابل وقع هم نیستند، اما تاثیرشان هر چند ناچیز، مرگبار است. یک شباهت دیگر ایدولوژیک است داعشی ها با ریش ، لباس های سیاه و خشونت و پرچم شأن شناخته می شوند(نشانه های اولیه) در بالا موسیقی متال هم با ریش بلند و جدی بودن های مضحک و خاص بودگی پوپولیستی مشخص می شوند. مردم مشغول سلفی گرفتن هستند از ابتذال خود و در ابتذال خود روی صندلی اجرایی می نشینند که هر چی هست غیر از اجرا. ته مانده ناخودآگاه ایدولوژیکی که از دست و هورا چهار نفر به خود غره می شوند، همان داعشی ها ی نمادین هستند که از گرفتن سلفی با مردم لبخند می زنند. لبخندی به بلندای تراژیک ترین مواجهه امروز.
🔵 مانیفست این هرزها: موسیقی و سینما را به جایگاه خودش می رسونیم ، بله با چند سلفی دیگر و ابتذال ...




https://ibb.co/ggJwMJ
#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔵به در خواست مخاطبان

🔗 #در_مورد_یک_قطعه؛
در سال ٢٠٠۴ گروه
Band: #Pain_of_salvation
Gener: #Progressive_metal
Country: #Sweden
(رویکرد گروه در موسیقی تحت تاثیر #مکتب_فرانکفورت است.)

آلبومی را منتشر کرد با عنوان BE به معنای حضور یا بودن, یک آلبوم مفهومی ، که در تلاش بود با مثال های متفاوت حضور انسان در هستی را نشان دهد. آلبوم با روایت یک کل موجود آغاز می شود . وسپس شخصیت های متفاوت آلبوم ظاهر می شوند. به طور کل مضمون آلبوم از نظر گاه خدایی است که از بشریت نا امید شده و حال قصد ترک آنها را دارد. خدایی که خوش بینی اش به بشر به بد بینی و در نهایت نا امیدی و یاس تبدیل می شود . شخصیت های متفاوت در آلبوم همه در تکمیل نیمه پنهان و زشت بشریت ساخته پرداخته شده اند. اما فارغ از بررسی البوم که در فرصت مقتضی انجام خواهیم داد , این پست به قطعه ای جالب و در عین حال در خور تامل از این آلبوم می پردازد Vocar Dei قطعه ای که در معنای لاتین (پیامی برای خدا ) ترجمه می شود . گروه از تمام طرفدارهای خود از سرتاسر دنیا می خواهد با شماره ای که اعلام کرده اند تماس بگیرند و پیغامی برا خدا بگذارند. این موضوع با اقبال طرفداران گروه مواجه می شود و از تمام دنیا افراد به شماره ای خاص تماس می گیرند و پیغامی برای خدا(نه خدای مورد نظر در مذاهب خدا در این البوم آنیما است چیزی که همه جا حضور دارد و بیرون از او چیزی نیست ر.ک. به نظریات اسپینوزا فیلسوف هلندی) می گذاشتند. دست آخر این پیغام ها گلچین شد و قطعه ای برای آن ساخته شد و با نام پیغامی برای خدا در آلبوم جای گرفت. در ادامه قطعه و ترجمه پیغام ها قرار می گیرد .

🔵 «پیغام ها( موسیقی در پس زمینه و گاهی به موازات)؛
هر سطر توسط یک صدا و یک نفر گفته شده است.
من فقط می خوام با من حرف بزنی
من هنوز منتظرم, خدا، من دعا می کنم, برای اینکه این جهنم تموم بشه، خداحافظ، خدا، خداحافظ ,

من به هیچ خدایی اعتقاد ندارم. من نمیدونم خدا کیه. اما می دونم بهتر چی باشه.
خب، یه نگاهی اینجا بنداز خدا، نگاهی بنداز به چیزهایی که خلق کردی!
سلام، خدا. من لورنزو هستم. من می خوام یه چیزی ازت بپرسم: چرا زندگی اینقدر سخته؟ چرا عشق اینقدر بی رحم هست؟ چرا واقعا نمیتونم خودم باشم، نه کسی دیگه؟ من فقط می خوام خودم باشم.
هی، خدا، من جان بیل هستم. من تماس گرفتم باهات که ازت تشکر کنم برای همراهی من وقتی به نظر می رسید زندگیم در سراشیبی سقوط قرار گرفته. تو من رو دوشت کشیدی و در تاریکترین لحظات زندگیم راهنماییم کردی. من بهت مدیونم.
سلام, خدا, منم, از زمین, میدونم هیچ کدوم از پیغام های قبلی من رو جواب ندادی، ظاهرا خونه نیستی، اما من پیغامم رو می زارم. من می خوام ازت تشکر کنم برای اینکه یه فرصت دیگه بهم دادی که تو دنیا باشم . اما ضمنا مگه به ما قدرت تفکر و تعقل ندادی؟ پس... کجا هستی؟ کجا بودی وقتی بیشترین نیاز رو بهت داشتیم؟
من یکم مستم, من دیگه به تو اعتقاد ندارم. خب فکر می کردم تو هیچ وقت وجود نداشتی، این دلیل خوبیه برای این همه بلایی که تو سر دنیا آوردی , یا اون.قدر بی رحمی که چیزی برات مهم نیست تغییر کنه

لطفا بگو چرا اینقدر باید شاهد چیزهای وحشتناک باشیم؟ چرا اون اتفاق افتاد و دو برج سقوط کرد و مردم بی گناه کشته شدند و همین باعث جنگ و خونریزی شد؟ چرا این همه نفرت تو دنیا هست؟ و هیچ کس تاب تحمل دیگری رو نداره؟
من هر روز هفته دعا می کنم ، چرا جواب دعاهای من رو نمیدی؟ ثابت کن به من و خیلی های دیگه ، چرا باید دعاهام رو ادامه بدم! من به خانوادم و دوستانم ایمان دارم این کافی نیست؟

زبان یونانی؛لطفن پدر و مادرم رو حفظ کن.


خدایا اگر وجود داری، کمک کن اعتقاد پیدا کنم این دنیا واقعی هست ، من واقعی هستم، و همه چیز واقعی هست. و ما بیشتر از یک تصادف وبرخورد هستیم.
این دنیا همون چیزی هست که میتونیم تصور کنیم.

حرف بزن با من. نمی خوام ازت بخوام من رو حفظ کنی ، فقط می خوام باهام حرف بزنی.
هی، من یه عذر خواهی بهت بدهکارم, می دونی، چی بگم ، من متاسفم، فقط می تونم بگم متشکرم. و یه چیز دیگه کمک کن پرواز کنم.
خدا لطفا, من رو از این دنیا ببر، دیگه تحملش رو ندارم , فشار اطرافیانم داره نابودم می کنه ، من از دست رفتم . خدا؟
چه دلیلی هست که تو وجوداری ؟
چه چیز مهمی در این دنیا وجود داره؟ ما در نهایت کجا میریم؟
خدایا خدایا من می خوام ازت یه تشکر ویژه کنم به خاطر همه چیز اما الان خیلی چیزها از دست رفته و من بهت احتیاج دارم.»

https://ibb.co/nkRXiy
#رسانه_ورای_موسیقی👇

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Line art series #2
نقاشی: حدیث م.
@Beyondthemusic
🔗#موسیقی

🔗 #مطالعات_فرهنگی

🔗 #نقل_قول

🔗 #ترس
🔗 #سیاستمدار
🔗 #احساسات

🔵 ترجمه: رسانه ورای موسیقی
.............................................................
سیاستمدار حق نداره در ملا عام احساساتی بشه، در عوض کاری که میکنه اینه که ذره ای از حس اش رو بروز میده تا جماعت به مرور احساساتی بشن. وقتی حس اش در مردم ایجاد شد، حال سیاستمدار میتونه بوسیله این احساس و عواطف جمعیت رو به مسیری که دلخواهش است، ببرد .
سیاستمدار می‌تواند جامعه را بر اساس احساساتش هدایت کند. ترس یک احساس است که اغلب به واسطه ی سیاستمداران القا می شود. یک سیاستمدار باهوش می‌داند که اگر بتواند ترس را به جامعه القا کند، مردمان اون چیزی را که واقعا می خواهند، رها خواهند کرد. و هدفی را که سیاست مداران در پی آن هستند، برآورده خواهند کرد.


https://ibb.co/g29uDy

🔗 #ویکتور_ووتن
🎸 #Victor_Wooten
🎸#Bass_Player
🔗 #Freestyle_Bassplayer
🎼 #Master
🎼 #Respect
#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
مطالعه_گمنامی_در_روابط_اینترنتی.pdf
558.2 KB
«مطالعه گمنامی در روابط اینترنتی و عوامل جامعه شناختی موثر بر آن»
نویسندگان:
محمد امین کنعانی
حمیده محمد زاده

#اختصاصی_کانال

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #سینما
🔗 #نقل_قول
.............................................................
تا آنجا که بتوانم هر آنچه را که ممکن است از درام درونی منحرف شود، حذف می‌کنم. برای من سینما کاوشی در درون است، در محدوده‌ی ذهن. دوربین توان هر کاری را دارد. همواره کوشیده‌ام آنچه را که طرح خوانده می‌شود نادیده بگیرم. طرح ترفند نویسندگان است. داستان‌های دراماتیک باید دور ریخته شود، چرا که چیزی برای سینما ندارد. حس می‌کنم کسی که می‌کوشد تا با فیلم، عملی دراماتیک انجام دهد، شبیه به کسی است که تلاش می‌کند از اره به جای چکش استفاده کند. اگر هنر درام مانع نشود، سینما رسانه‌ای حیرت‌آور خواهد بود.


https://ibb.co/cLMNGJ
🔗 #روبرت_برسون
🎥 #Robert_Bresson

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
هرگز خشونت ،گرسنگی ،طرد از جامعه،نابرابری ،ستم اقتصادی در تاریخ بشریت و کره زمین تا این اندازه دامن گیر انسان نبوده است. به جای نغمه سر دادن از کامیابی آرمان دموکراسی لیبرال و بازار کاپیتالیستی در شادکامی پایان تاریخ ،به جای برگزاری جشن پایان ایدئولوژِی و پایان گفتمان های رهایی بخش ،هرگز نباید این نکته بدیهی عالم گیر را که از رنج های منحصر به فرد بی شماری فراهم آمده اند،از نظر دور داریم که هرگز اینقدر زن و مرد و کودک بر روی زمین به بردگی کشیده نشده اند،گرسنه نمانده و نابود نشده اند.

https://ibb.co/mqjc1J

بخشی از سخنرانی #ژاک_دریدا در مراسم تدفین #لویی_آلتوسر

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🔗 #رهایی_از_انضباط_سبک_در_موسیقی
🔗 #مطالعات_فرهنگی
Band: #Tambour (Simon piche- Castonguay)

مهمترین مساله امروز در موسیقی دست و پنجه نرم کردن با سبک ها است . مقاومت در مقابل انضباط سبکی چطور شکل می گیرد ؟ امروزه اهمیت موسیقی ذیل سبک های ساخت شده معنا پیدا می کند . یک درجه از مقاومت، تولید موسیقی بدون تعلق به سبک خاصی است. در این صورت هنرمند بدون کوچکترین تعلقی پیشینی تنها همان چیز را حس می کند که در بزنگاه خاص خویش هنرمند را در بر می گیرد. چنین میشود که دوباره هنرمند نقش خود را دوباره پالایش میکند. گروه Tambour با موسیقی در معنای ماهوی خویش ارتباط برقرار کرده است. و ارایه کننده نه سبکی از موسیقی ، بلکه موسیقی تمام است.


https://ibb.co/hOmRdy
#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
2024/10/02 22:29:10
Back to Top
HTML Embed Code: