Telegram Web Link
Forwarded from اتچ بات
فیلم کوتاه Jazzin' for Blue Jean با حضور دیوید بووی و به کارگردانی جولین تمپل به قصد تبلیغ تک‌آهنگ دیوید بووی با نام Blue Jean ساخته شد. بووی در این فیلم کوتاه که جایزه گرمی را از آن خود کرد (این جایزه بعدها با عنوان موزیک ویدئو شناخته شد) بارها به کارنامه کاری خود نقب زده و گاهی حتی آن را هجو می‌کند.
این فیلم کوتاه داستان مردی معمولی به‌نام ویک (با بازی بووی) است که با قول معرفی دختری زیبا به راک‌استار مورد علاقه‌اش (با نام لرد بایرون!) سعی در جذب او می‌کند، ویک به هر ترفندی شده دختر را به کلاب مورد نظر می‌برد و از لرد بایرون می‌خواهد تظاهر به آشنایی با ویک کند اما لرد بایرون پیش از این با دختر آشناست، آن دو با هم ویک را ترک می‌کنند.
در پایان وقتی لرد بایرون با دختر ویک را ترک می‌کند بووی دیوار چهارم را شکسته و به کارگردان می‌گوید چرا پایان‌بندی داستان را تغییر داده است.
#grammyawardforbestmusicvideo
#davidbowie
@DissolveFilmStudio
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاثیر نقاشی برسینما.

ویدیویی از تاثیر چند نقاشی معروف برای ساخت سکانس هایی مهم از فیلم های سینمایی
از جمله کارگردانانی که در این ویدئو می توان بدان اشاره کرد که از نقاشی های معروف تاریخ استفاده کرده اند:
آلفرد هیچکاک
ترنس مالیک
لارس فون تریر
پل توماس اندرسون
کوینتن تارانتینو

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
مدت‌زمانی که در روسیه به سر بردم، برایم مانند کابوسی بود که روز به روز بر شدت آن افزوده می‌شد. من تاکنون آن‌چه را که با تأمل و تعمق به نظرم حقیقت امور جاری در روسیه می‌رسید، در مطبوعات منتشر کرده‌ام. اما از احساس وحشت و هراس فوق‌العاده‌ای که در این مدت وجود مرا فراگرفته بود تا امروز چیزی به زبان نیاورده‌ام: سنگدلی و بی‌رحمی، فقر، بی‌اعتمادی، فضایی پرتنش که همه‌جا حاکم بود و اذیت و آزاری که به امری عادی تبدیل شده بود. مدام گپ و گفت‌وگوهای ما را مخفیانه به گوش نشسته بودند. نیمه‌شب صدای شلیک تیر به گوش می‌رسید و معلوم بود که آرمان‌گرای دیگری را در زندان تیرباران می‌کنند. با ظاهرسازی ریاکارانه‌ای ادعای برابری می‌شد و چنان وانمود می‌شد که همه با هم برابرند. همدیگر را رفیق صدا می‌کردند، ولی چگونگی بر زبان آوردن این واژه، بسته به این که مخاطب لنین باشد یا یک خدمتکار هیچ‌کاره، به‌گونه‌ای حیرت‌آور متفاوت بود.

برتراند راسل

از کتاب خردکشی؛ روشنفکران و انقلاب اکتبر

نوشته‌ی خسرو ناقد

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
وقتی گفتگو عقیم است چه باید کرد؟ (۱)

✍️عقیل دغاقله- پژوهشگر اجتماعی

📌 فیلم پیوست بخشی از یک گفتگو بین جیمز بالدوین، نویسنده و روشنفکر مشهور سیاه پوست، و پروفسور پال وایز استاد فلسفه دانشگاه یل است. فیلم در سال ۱۹۶۸ میلادی ضبط شده است ولی محتوی آن کماکان برای جهان ما مفید است.

📌پروفسور وایز در این مصاحبه رو به جیمز بالدوین می کند و می گوید اینهمه تاکید بر سفید و سیاه را نمی فهمد. وایز می گوید بشر به رنگ نیست: «چیزهای دیگری غیر از نژاد و دین هستند که ما را به هم می رسانند.» او از تجربه فردی اش می گوید: «من یک فرد آکادمیک هستم و این من را به شما (سیاه) نزدیک تر می کند تا یک فرد سفید که آکادمیک نیست.»

📌بالدوین پاسخ پروفسور وایز را می دهد. او پیامبر گونه توضیح می دهد که چرا رنگ مهم است. بالدوین برای آنکه درد و رنجش را منتقل کند به تجربه های تلخ خود اشاره می کند. پاسخ او را در فیلم ببینید که من نمی توانم بهتر از او بنویسم.

📌بالدوین که سخن می گوید، پروفسور وایز او را با علامت استفهام نگاه می کند. او صحبت های بالدوین را نمی فهمد. درک نمی کند که بالدوین از چه می گوید. دردش چیست. نگاه او به بالدوین نگاه فردی بزرگسال به کودکی نابخرد است. در نوع نگاه پروفسور وایز و درخشم جیمز بالدوین لایه های زیرین روابط نژادی را می بینیم.

📌دلیل این دو نوع نگاه، دو جهانی است که وایز و بالدوین از آنها برآمده اند. دوجهانی که دریایی به وسعت تاریخ معاصر بین آنها فاصله است. دو جهانی که مانند دو خط موازی به هم نمی رسند و هیچ چیزشان مشترک نیست.

📌 بالدوین از جهان رنج هایش می گوید که به واسطه نژاد شکل گرفته است و پرفسور وایز از جهانی می گوید که در آن نژاد اهمیت ندارد. نژاد برای بالدوین همه چیز است. اما وایز نمی تواند نژاد را ببیند. برای وایز عجیب است که کسی در دنیای مدرن هنوز از نژاد می گوید!

📌 وقتی بالدوین سخن می گوید، وایز ابروانش را بالا می کشد، تمام زبان و اشارات ممکن بدنی را بکار می گیرد تا به بیننده برساند که بالدوین مهمل می گوید، یا حداقل آنکه نمی تواند او بفهمد.

📌نقطه دردناک این ویدیو نه در گفته های بالدوین است و نه در صحبت های وایز. دردناکی ویدیو در این است که متوجه می شویم در چنین شرایطی (بالادست-فرودست) گفتگو عقیم است. گفتگو مولد نیست. راه حلی پیش پای ما نمی گذارد. پروفسور وایز مانند کسی است که به کور رنگی مبتلاست. هر چه بالدوین توضیح می دهد، ‌او باز قادر نیست رنگی که بالدوین از آن می گوید را ببیند. بالدوین جان می کند، اما وایز تنها بیشتر متعجب و متحیر می شود.

📌این گفتگوی عقیم نظریه هابرماس درباب گفتگو و کنش ارتباطی را به چالش می کشد. آن را به نسخه ای هنجاری مبدل می سازد که بر روی زمین واقع ناتوان است.

📌اهمیت این موضوع همچنین در این نکته نهفته است که بدانیم این پروفسور وایز است که تصمیم گیر نهایی خواهد بود. با همان شیوه ای که جهان را می بیند برای دنیای آینده برنامه ریزی می کند، دنیایی که جهان بینی بالدوین در آن ابلهانه، خرد، خنده دار، کودکانه و بی اهمیت است که می شود به راحتی از آن گذشت. جهان بینی که در آن صداهای بالدوین نامفهوم، ناخوانا، تضادگرایانه، و غیر قابل ترجمه است.

📌 همین عقیم بودن گفتگوست که باعث می شود چهار دهه پس از این فیلم، هنوز همین این گفتگو ادامه داشته باشد. مشکل نژادی در آمریکا نه تنها حل نشده که بغرنج تر نیز شده است.

📌 و همین عقیم بودن و ناممکن بودن گفتگو است که اندیشمند پسا استعماری چون فرانتس فانون را به سمت تجویز خشونت و قهر هدایت می کند. اگر گفتگو عقیم باشد؟ اگر دیگری مسلط نمی تواند زبان من را بفهمد؟ اگر مسئله من برای او خرد و خنده دار است؟ مهم نباشد؟ قابل درک نباشد؟ دیوانگی تلقی شود؟ حماقت ارزیابی شود؟ چه راهی باقی می ماند؟ فانون خشونت را تنها راه می بیند.

📌دهه ها پس از فانون، نگاهی به جهان اطراف نشان می دهد که خشونت نیز عقیم است. آن نیز تولیدی ندارد به جز متصلب تر کردن مرزهای دو جهان.
نامفهوم کردن زبانی که هم اکنون نیز فهمیده نمی شود و دادن ابزاری به دست نیروی مسلط جهت سرکوب بیشتر و گوش ندادن مطلق.

📌اگر هم گفتگو عقیم باشد و هم خشونت چه راهی باقی می ماند؟ این سئوالی است که ارزش اندیشیدن دارد. سعی می کنم در آینده در یاداشتی دیگر برخی راه های ممکن را بحث کنم.
#کانال_ریزوم
#گفتگو #نژاد #روابط_نژادی

«این متن را اگر می پسندید، برای دیگران نیز بفرستید.»
https://www.tg-me.com/adagha/77
Forwarded from فرهنگ امروز
📚📚اسپینوزیسم برخلاف انواع و اقسام فلسفه‌های آپوکالیپتیک و هزیمت‌طلبانه در دل تاریکی این «قرون‌وسطای» پایان تاریخ، به عوضِ چرخیدن به دور مغاک یأس، ترس، تسلیم و مرگ، به‌سوی شاهراه امید، مقاومت، خرد و حیات جهت‌گیری کرده است؛ نزد اسپینوزا هیچ خبری از فروکاهش انسان و هر حالتی، به ابژه و تابعی در مقابل قدرت برساختۀ (potestas) حاکم نیست.
ytre.ir/hxA
@farhangemrooz
بزرگترین اشتباهی که می توانید در طول زندگی مرتکب شوید این است که همیشه از اینکه مرتکب اشتباه شوید بترسید.

آلبرت هوبارد

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #معمای_کاسپار_هاوزر
🔗 #ورنر_هرتزوگ
🔗 #موج_نوی_آلمان
🔗 #سینمای_آلمان

🔗 #دپارتمان_سینما

انتخاب و تحلیل
#فائزه_پورپیغمبر

🔵 زیر نویس فارسی فیلم توسط نگارنده به صورت نوشتار در متن ذیل گنجانده شده است.

•کاسپر! پروفسور اومده تا سوالی ازت بپرسه، می‌خواد بدونه طی این دو سال چه چیزهایی یاد گرفتی، چقدر توانایی تفکر مناسب رو پیدا کردی، و اینکه اصلا قادر هستی "منطقی" فکر کنی. جوابش رو میدی؟

••آره!

•••کاسپر! تصور کن این یک دهکده هست که همه مردم اون راستگو هستند. فکر کن این هم یک دهکده دیگه هست که اهالی اون فقط دروغ میگن. دو راه از اونها به تو منتهی میشه که تو در تقاطع اون دو ایستادی. یکی داره به سمتت میاد که دوست داری بدونی اهل کدوم دهکده هست. برای حل این مساله به صورت "منطقی"، تنها و تنها یک سوال وجود داره و اون چی هست؟

•این سوال برای کاسپر خیلی سخته!

•••اقرار می‌کنم که سوال آزاردهنده ای هست؛ اگر ازش بپرسی که از اهالی دهکده راستگوهاست و واقعا هم همینطور باشه در اینصورت با صداقت تمام خواهد گفت: بله. اما اگر از اهالی اون یکی دهکده باشه اون هم خواهد گفت: بله، البته به دروغ! با اینهمه، سوالی وجود داره که به تشخیص این مساله کمک می‌کنه...

•این برای کاسپر خیلی پیچیده هست حتی برای من!

•••کاسپر! پس بذار خودم بهت بگم. اگر خودت راستگو باشی و من بپرسم که اهل دهکده دروغگوها "نیستی"، جوابت به من "نه" خواهد بود؟ واضح هست که یک دروغگو با یک سوالِ نفی اندر نفی، ناخواسته وادار میشه تا حقیقت رو به زبون بیاره. من اسم اینو می‌ذارم منطق.

••اما من یک سوال دیگه هم سراغ دارم!

•••امکان نداره کاسپر! طبق قوانین منطق، هیچ سوال دیگه‌ای نمی‌تونه وجود داشته باشه.

••اما وجود داره؛ اگه به من بود می‌پرسیدم که اون مرد یک قورباغه درختی هست؟ اگه راستگو بود جوابش منفی و نه بود، اما اگه دروغگو بود جوابش مثبت بود چون اصلا کارش دروغ گفتن هست! ...........

این سکانس درخشان برای من نشان‌دهنده نهایت نبوغ کاسپر در عینِ سادگی هست که زیر پایِ منطقِ دست و پاگیرِ پروفسور را که نمایندهٔ "انسان" هست، خالی کرده. حال آنکه کاسپر نماینده‌ٔ افرادی هست که تمایز اساسی با دیگران دارند و از نظر افراد عادی جامعه، نه یک انسان بلکه یک "معما" شمرده می‌شوند؛ عنوان فیلم هم از همین حیث، گویاست. اگر بپذیریم هر "فرد" انسان، شخصیت منحصربه‌فرد خودش را داراست، در آنصورت هر کسی می‌تواند خودش را جای کاسپر گذاشته و با او احساس همذات‌پنداری کند.
کاسپر در این سکانس به دور از استهزای مختص "انسان‌ها" و در کمالِ طمأنینه و سادگی، به مسالهٔ پیچیده و اصطلاحا منطقیِ پروفسور تاخته و به دور از هر ‌تکلفی یک راه‌حل ساده‌تر پیشِ روی سوال وی می‌نهد. شخصا با کاسپر همدل هستم.


#The_Enigma_of_Kaspar_Hauser
#werner_herzog
#german_new_wave
#german_cinema

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
پریود و بی حیایی
✍🏻حدیث م.

تقارن روز جهانی بهداشت قاعدگی با ماه رمضان باعث شد خاطره ای که از زبان یکی از کاربران اینستاگرام نقل شده بود را به یاد بیاورم و موضوع این نوشتار قرار بدهم.
با این که یک کامنت چند خطی بود اما پشیمانی و تاسف برای خود در لحنش موج می زد. او نقل کرد که تا همین چند سال پیش در ماه رمضان، حتی اگر دوران قاعدگی خود را طی می کرد، برای آن که «قباحت» این عملکرد طبیعی بدن خود را از نظر پدر و برادر خود پنهان کند به همراه آن ها سحری می خورد و در طول روز تا افطار رنج گرسنگی و تشنگی را به خود می داد تا مبادا پدر و پسر متوجه این عملکرد طبیعی بدن او بشوند.
آن کاربر روایت بسیار آشنایی را نقل کرد، آنقدر آشنا که قبل از مکتوب شدنش در فضای اینستاگرام شاید هرگز به مخیله خیلی از افراد هم خطور نکرده بود که این کار خب یعنی چی؟ که چی؟ این خودآزاری با چه قصد و غرضی واقعا انجام می شود؟
همین کامنت چند خطی مرا به یاد مرام و مسلک بسیاری از مادران و مادر بزرگان انداخت که به این نوع «احترام گذاشتن» و «حجب و حیای زن» بارها به خود بالیده اند و چه بسا به رخ «نسل‌ِ جدیدِ وقیح» هم کشیده اند. باری، از نظر آنان هرچه بیشتر هر چیز زنانه ای را آشکار نکنی باحیا تری و چنانچه که عمدا یا سهوا این کار را بکنی و به نظم مقدس موجود خدشه ای وارد کنی برچسب وقیح چسبیدن به تو حتمی است.
آن کاربر احتمالا و تلویحا خود را قربانی مرام مسلک «فاخر» نسل های پیشین می داند و حال، يك آن با خود فكر كرده خب كه چی؟ همین «خب که چی؟» و نبود جوابی قانع کننده برایش نقطه ی شروعی برای تغییر دیدگاه و رویه ی او نسب به پدیده ی قاعدگی بوده است.
در نهایت، با دیدن مثال های این چنینی گاهی با خود فکر می کنم که در برخی موارد و موقعیت ها بیش از آن که مردان در بزک کردن سرکوب ها
و سانسورها مهارت داشته باشند، مادران و مادربزرگان هستند که در این زمینه به مقام استادی دست یافته اند و چه بسا با تمام توان و نیرو سعی می کنند که باورهایی این چنین احمقانه و مازوخیستی را با مفاهیمی چون حيا، احترام و... پيوند دهند و به خورد دختران خود بدهند.

Artwork by: Georgia Gibson

#عادت_ماهیانه_شرم_نیست
#پریود
#زنان
#فمینیسم
#رسانه_ورای_موسیقی
Forwarded from اتچ بات
#کوتاه_کوتاه
#حالنوشت
#خاطره

✍🏻 حدیث م.

مصداق واقعی در پرانتز گذاشتن زمان حال و ارجاع آدم ها به آینده ی گل و بلبل موهومی رو زمانی فهمیدم که خاطره ای از سال سوم دبیرستانم برایم زنده شد.
سر کلاس درس دینی بودیم و بحث با معلم دینی بالا گرفته بود و همه ی بچه ها به طور همزمان ده ها سوال درباره ی تبعیض ها و قوانین جنسیت زده ی ادیان مطرح می کردند... به یاد دارم که من پرسیدم چرا اجازه ی پدر برای ازدواج دختران واجبه؟؟
معلم دینی به آن ده ها سوال فقط یک پاسخ داد: «روز قیامت خدا رو سجده می کنید بابت این که زن هستید.»

#رسانه_ورای_موسیقی
🔗 #تاملات


🔗 #قدرت_و_اعتبار_یکی_هستند.

🔵 من می گویم چون اعتبار دارم، اعتبار دارم، پس من می گویم
.
.............................................................

لیوتار در کتاب "وضعیت پست مدرن" مشروعیت یک حکم را در اتوریته گوینده می داند. اگر گوینده اوتوریته لازم برای ابراز حکمی را داشته باشد حکم خود به خود معتبر است ... به نظر لیوتار، دانش و قدرت دو روی یک سکه هستند و هر دو به این پرسش باز می گردند که چه کسی تعیین می کند که دانش چیست؟
این نظریه که سرچشمه آنرا می توان در آثار نیچه یافت، یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده اندیشه پست مدرن است.
به اعتقاد میشل فوکو یکی از ویژگی های جامعه مدرن این است که یکی بودن قدرت و اعتبار را پنهان می کند و به این توهم دامن می زند که اعتبار و قدرت یکی نیستند!

📖 #گذار_از_مدرنیته؟
📝 #شاهرخ_حقیقی،(ص 50)

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #یک_پیمایش_تامل_برانگیز_و_در_عین_حال _بدیهی

دکتر مقصود فراستخواه (جامعه‌شناس) یک پیمایش آزمایشی در سطح ملی، که پرسش‌هایی دربارۀ خلقیات اجتماعی ایرانیان به شکل الکترونیکی با کمک تعدادی از اعضای هئیت علمی دانشگاه های سراسر کشور انجام داده است و یکی از سؤالات آن پیمایش این بود:

⁉️ " اگر روحیات و خلقیات ایرانی بحث انگیز است، بیشتر به کدام مؤلفه‌ها از خلقیات ایرانی مربوط می‌شود "؟

🔵 نتایج برحسب رتبه به شرح زیراست:

۱. بالاترین جوابی که در بحث انگیز بودن خلقیات ایرانی داده بودند، «ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی» بود.

۲. در رتبه بعد «انتقاد پذیری» را بحث‌انگیز دیدند. این که ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت می‌شوند و وقتی کسی از آن ها انتقاد کند، به دل می‌گیرند.

۳. در رتبۀ سوّم به رودربایستی زیاد، تعریف و تمجید در حضور یکدیگر و قضاوت‌های منفی در غیاب یکدیگر اشاره کردند. گفتند تعارف ایرانیان در حد واقعیت و رفتارشان نیست.

۴. در رتبۀ چهارم گفتند، ایرانیان معمولا ً پنهان‌کاری می‌کنند و غالباً شفاف نیستند.

۵. رتبۀ پنجم گفتند، ایرانی‌ها خودمدارند؛
بیشتر خواسته‌های خود را مبنا قرار می‌دهند. بیش از این که به خواسته‌های جمعی و گروه و منافع عمومی فکر کنند، می‌خواهند خود را نجات دهند.

۶. در رتبۀ ششم معتقد بودند، احساسات در ایران بیشتر بر خردورزی چیره می‌شود.

۷. در رتبۀ هفتم گفتند، «دروغ» بین ایرانیان رواج دارد.

۸. سرانجام معتقد بودند ایرانی‌ها به سختی می‌توانند گفت‌و‌گو و توافق پایداری انجام دهند.

رجوع کنید به کتاب #ما_ایرانیان

نوشته: #مقصود_فراستخواه

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#تاملات

امروز دیگر مردم "سرکوب" نمی شوند، "سرگرم" می شوند...
رسانه ها از مخاطب خود می پرسند که "چه برنامه هایی را بیشتر دوست داری" تا پروژه ی "احمق سازی" خود را تکمیل کنند.

#تئودور_آدورنو

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#تاملات

همه‌ی آن‌چه می‌خواستم آن بود که صادقانه به مردم بگویم: «نگاه کنید به خودتان. نگاه کنید چه زندگیِ نا به سامان و ملال‌انگیزی می‌گذرانید.» این مهم‌ترین چیزی است که مردم باید دریابند. و وقتی آن را به راستی دریافتند، بی‌گمان زندگی تازه و بهتری خواهند آفرید. انسان زمانی نیک‌تر خواهد شد که او را چنان که هست به خودش بنمایانیم.

#آنتوان_چخوف

Pic: Portrait of The Author #Anton_Chekhov by #Melanie_Welsh

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#طرح_تابستانه
#حراج_کتاب

سلام و درود بی پایان

ضمن عرض ادب و احترام خدمت اساتید گرانقدر و دانشجویان عزیز و گرامی و همچنین اعضای محترم کانال

خانه کتاب دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با اجرای #طرح_تابستانه در #کانال_تلگرامی 👇
@utbook

1- #حراج_کتاب از 5هزارتومان به بالا
2- معرفی‌ و فروش کتاب با همان #قیمت_قدیمی (بدون افزایش قیمت)
3- معرفی #تازه_های_کتاب با #تخفیف_ویژه
(بخاطر گران قیمت بودن کتابهای جدید)
4- فروش و معرفی منابع
#کنکور #کارشناسی_ارشد و #کنکور_دکتری با #تخفیف

حتما در کانال خانه‌کتاب عضو‌شوید.👇
@utbook

#فروش_آنلاین_کتاب
برای ثبت سفارش به آی دی زیر پیام دهید.👇
@mirhoseini_utbook
سفارش های تلفنی
02161117952
09384439577
خرید حضوری:
پل گیشا دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران خانه کتاب-میرحسینی

کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید.👇
@utbook
"عشق برای فروش نیست"

آلن بدیو فیلسوف نامدار فرانسوی از عشق سخن می گوید:

- در عشق آرامش و وقاری وجود دارد که گویا در بهشت هستی.

- عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرآیند بازساختن و باز آفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی می نماید. برای این که عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هردم باز آفرید. برای پیداکردن و پایداری عشق باید زیاد کار نمایید و زحمت بکشید!

- تنها یکبار در زندگی خود از عشق به ستوه آمده و از آن دست کشیدم. آن عشق نخستینم بود، بعد از آن متوجه حقیقت موضوع شده و تلاش ورزیدم که اشتباه خود را با عجله زیاد و از روی نیاز شدید در مورد عشق نخست خود جبران نمایم اما خیلی نیز دیر شده بود. مرگ آن عزیزم بی نهایت نزدیک بود. با تمام دل شکستگی ها و تردیدها، هرگز دو باره از عشق دوری نجستم و از خوبان پرهیز نکردم. زیرا با احساس عمیق دریافتم که از صمیم قلب به آنها عشق ورزیده ام.

- در حالی که میل جنسی بر فرد مقابل، با همان دلبستگی فتشیستی به اندام های زنانه و مردانه، تمرکز دارد، عشق، به خود انسانیت انسان توجه دارد. این آن چیزی هست که در زندگی من بارها و بارها به انواع مختلف جلوه کرده است.

- عشق بر تقدیر آدمی می بارد و در چهره اش هویدا می گردد. با آغاز عاشقی، انسان از طالع و بخت به سوی یک تقدیر جدید می رود، و این خود سفر پر خطر و همراه با بارگران است و با قدم گذاشتن به مرحلۀ هول و نگرانی زیاد.

- در عشق، وفاداری به پیروزی عاشق داوم می بخشد: عشقی که با نگاه و ملاقات زود گذری به وجود می آید، روز به روز از این حالت خامی بیرون شده، پوست بیندازد و به آن چیزی که می پسندیم در بیاید. باید بالای عشق کار صورت گیرد.

- در پاریس امروز نصف زوج ها بیشتر از پنج سال با یک دیگر زندگی نمی کنند. این واقعاً غم انگیز است، چون بسیاری از این زوج ها لذت واقعی عشق را نمی دانند. آنها لذت جنسی را به خوبی می شناسند، اما، همه می دانیم که ژان لاکان در بارۀ لذت جنسی چی گفت.از بعضی جهات با لاکان موافق هستم. اگر خود را به لذت جنسی محدود نمایید، این خودشیفتگی است. با این کار نمی توانید با معشوق تان ارتباط بر قرار نمایید. زیرا هدف تان کام گرفتن و لذت بردنی مورد نظر می باشد. با آزادی جنسی شما نمی توانید به عشق دست یابید و گره از کار خود بگشایید. برای همین من فلسفۀ جدید برای عشق ورزی پیشنهاد می کنم که با آن از مشکلات روابط عاطفی فرار کرده نمی توانید ولی با همکاری هم برای رفع مشکل تلاش کرده می توانید.

- از نظر من این گونه شعارها و تبلیغات[ تبلیغات مجازی و رسانه ای برای همسر یابی] مهر و شاعرانگی هستی را نابود می سازد. با این سخنان هیجان و شگفتی را از عشق می زدایند. آنها به ما می گویند که با حساب و کتاب به دنبال کسی باش که سلیقه، افکار و رویاها، سرگرمی های مشابه خودت را داشته باشد.{یعنی هیچ چیز جدیدی اتفاق نخواهد افتاد.} سایت میتیک به دنبال تنظیم ازدواج است اما به شکل جدید؛ نه به وسیله والدین که به واسطه خود عشاق. در این رابطه به دنبال قراردادی است که فرد را در برابر ریسک بیمه کند. اما این عشق نیست. شما عشق را با پول نمی توانید بخرید. سکس را می شود خرید اما عشق را نه.

رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
سلام و درود فراوان


کتابهای رمان خود را از کانال
@roman_utbook
با 15% #تخفیف خریداری کنید.

معرفی و فروش تازه‌های کتاب رمان و ادبیات و هنر ...

#نمایشگاه_کتاب رمان و ادبیات با
15% #تخفیف_دائمی

پذیرش و سفارش کتاب و رمان دلخواه شما
#ارسال_پستی به تمام نقاط کشور

کانال #کتاب_رمان_با15%تخفیف را به دوستان خود معرفی کنید.👇👇👇👇
@roman_utbook
@roman_utbook
آنچه که در تصویر میبینید یک اعلامیه ترحیم نیست
🖌احسان کوتاهی


بله، آنچه که میبینید یک اعلامیه ترحیم ساده نیست، چیزیست که من آن را نماد و نشان سلطه میپندارم
آنچه که در نگاه اول و در سطور ابتدایی جلب نظر میکند این کلمات است: مادر مهربان و دلسوز که گاهی هم مادری مهربان و همسری دلسوز نوشته میشود
بیایید کمی دقیق تر بنگریم، مادر بودن، نقش است و همسر بودن نیز نقش اجتماعی دیگری در کنار آن( تا اینجا همه چیز عادیست، برای اعلامیه ترحیم آقایان نیز عباراتی مانند پدری مهربان و... عباراتی روتین و کلیشه ای هستند)
اما آنچه که این متن را( مادری مهربان و همسری دلسوز) با متن اعلامیه پدران متفاوت تر میکند، شاید این نکته باشد که مادر بودن و همسر بودن برای زنان به عنوان مهمترین نقش آنان مطرح است، یعنی مادر شدن منبعیست برای کسب هویت زنان که حتی پس از مرگ نیز با این نام شناخته میشوند، بهتر بگویم تنها منبع کسب هویت برای آنان، حتی در جامعه امروز ما، بگذارید کمی پیشتر رویم
در سطور بعدی اینگونه نوشته:
همسر مهربان: فلانی
خواهر گرامی: فلانی
مادربزرگ عزیز: فلانی
و...
گویی تمام فک و فامیل مرحومه همه مرد بوده اند و زنی در میان آنان نبوده، یا اگر بوده لابد آوردن نام آنان نوعی بی غیرتی محسوب میشده که یک عمر حیثیت خاندان را به باد میداده، گفتم خاندان، بگذارید لحظاتی برگردیم به سطر اول، برای پدران فوت کرده عموما چنین عبارتی درج میشود: بزرگ خاندان، عبارتی که هیچگاه مشابه آن را برای بانوان نمیبینیم، اصلا مگر میشود زنی بزرگ خاندان باشد، بزرگ بودن و رئیس بودن مال مردهاست و زن ها فقط با وصل شدن به مردها هست که هویت می یابند، زن های ضعیف و مردان قوی، در نظام پدرسالاری مردان قوی و سرپرستند و زنان، ضعیف و مطیع، برای همین هم در ابتدا گفتم که تصویر فقط یک اعلامیه ترحیم نیست، نشانه و نماد سلطه است و پدرسالاری، پس آنطور که گفتیم تمامی فک و فامیل مرحومه همه مرد هستند و اگر زبانم لال زنی نیز در بین آنان باشد، دونِ شأن است که نامی از آنان برده شود، زن را چه به این حرف ها
اکنون که با دقت بیشتری اعلامیه را برانداز میکنم میبینم جای تصویر نیز خالیست، و نام مادر به جای آن حک شده، شاید در سالهای نه چندان دور اگر از فرد داغدار میپرسیدیم که چرا اعلامیه زنت یا مادرت عکس ندارد جواب میداد: مگر من مرده باشم که عکس ناموسم به دست نامحرم بیفتد ( حتی بعد مرگ) اما اکنون چه، شاید عده ای این تفکر و اعتقاد را داشته باشند، اما آن عده دیگر چه، شاید بگوییم که رسمیست که بوده و بر طبق سنت اسلاف پیش میرویم، جامعه شناس کارکردگرا نیز شاید به اقتباس از مرتون بگوید که بلی سنتیست که از گذشته مانده و کارکرد خاصی ندارد، «بی کارکرد» است، اما آنکه فراتر از ساختار و کارکرد می اندیشد چه، حقیقت این است که ما در جامعه ای زندگی میکنیم که زنان حتی بعد مرگ نیز پنهان نگه داشته میشوند، و حتی این حق را ندارند که عکسشان بر روی اعلامیه ترحیمشان باشد.

اینکه گمان کنیم تمامی اینها نقشه مردانیست با صورتی وحشتناک و سیرتی پلید این نیز اشتباه است، اشتباهی که فمینیست های رادیکال مرتکب شده اند، یعنی فرد را دیدن و نه ساختار را، اینکه بپنداریم سلطه گران مردانند اشتباه است، چراکه مردان خود نیز به همان اندازه قربانی این ساختارند، ساختاری که به غلط نام پدرسالاری بر آن نهاده شده تا ماهیت سلطه آشکار نباشد، میشل فوکو در «تولد زندان» برای آنکه نهادینه شدن قدرت را نشان دهد سراغ ساختارهایی بینابینی میرود، زندان، مدرسه، بیمارستان، تیمارستان... اکنون چرا ما سلطه را در این ساختارها پیدا نکنیم، گفتم مردان نیز درست به همان اندازه قربانی ساختارند، پسرانی که مجبورند دو سال از عمر خود را به اسم خدمت مقدس سربازی تباه کنند و زیر سلطه به معنای برهنه و واقعی آن قرار گیرند،ساختار است که با مقدسیزه کردن خدمت سربازی دوسال نیروی کار رایگان را بدون جیره و مواجب درخدمت خود میگیرد و او را استثمار میکند، همان ساختار پدرسالاری که نه پدر دارد و نه مادر

اما،سلطه بر روی زنان شدیدتر است،این را در سه سال گذشته به چشم دیده ام، ساختاری که زنان را ساکت به بار می آورد و مطیع،در همین دانشگاه خودمان، ندیده ام دختری با استاد بحث کند،اقناع بخواهد یا قانع کند، یا جواب سوالی را که میداند درست است به زبان بیاورد، خب کاملا منطقیست، وقتی که منیت او را از همان بچگی سرکوب میکنیم نمیتوان انتظار معجزه داشت یکی از اقسام سلطه نیز همین کارِ خانگی بدون مزد زنان است، سربازِ بدون مزد و مادرِ بدون مزد، دوگانه ای که من آنرا نزدیک تر از چیزی که به نظر میرسد میپندارم.
https://ibb.co/WnjFjHc

رسانه ورای موسیقی👇
@Beyondthemusic
کلیسا میگوید زمین تخت است اما من میدانم که گرد است. چرا که سایه آن را روی ماه دیده ام و من به سایه بیشتر از کلیسا ایمان دارم....

#فردیناند_ماژلان

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
من هم نقشى در زندگى ايفا مى كنم. كسانى بودند كه به من نياز داشتند.
كسانى كه مرده اند و كسانى كه هنوز زنده اند. آيا كسى مى تواند جاى مرا پر كند؟ جاى مرا، فكرم را، دلواپسى هايم را، دلبستگى هايم را، عشق هايم را؟

📘زمانى ‌كه‌ يک‌ اثر ‌هنرى‌ بودم

اریک امانوئل اشمیت

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
2024/09/30 17:21:52
Back to Top
HTML Embed Code: