Telegram Web Link
🔗 #تاملات

🔗 #طنز_نویسی

🔗 #بخش_سوم

🔵(در خوانش)، بخش های پیشین با هشتگ های فوق قابل دسترسی است. (یا کلید واژه شیطان)
.............................................................

#جانور: نگاه کنید به «شوهر»

#جاهل: کسی که از معلومات شما چیزی نمی داند و معلومات دیگری دارد که شما ندارید.

#خر: خواننده ای بلند آواز که صدایی خوش برای خواندن دارد و گوشی برای شنیدن نه.

#خرفتی: بلاهت ناشی از سن و سال که معمولا به صورت وراجی نمایان می شود.

#خستگی_و_درماندگی: حالت فیلسوف بعد از تأمل در حكمتها و فضيلتهای بشری.

#خاخام_کشیش_و_غیره: مردی که برای سر و سامان دادن به کارهای دنیوی خود به امور روحانی ما می پردازد.

#خارپشت: کاکتوس عالم حیوانات.

#خارجی: ( = بیگانه ) متعلق به کشوری دیگر و ایضا پست تر .

#خاطرات_گذشته: دلخوشی اصلی فلک زدگان.
.


📖 #دایره_المعارف_شیطان

📝 #آمبروز_بیرس

🔄ترجمه: رضی هیرمندی

🔗#فرهنگ_معاصر

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Forwarded from اتچ بات
کافه نشینی در تهران (۱۳۸۰)
عکاس: عباس عطار
او درباره ی این عکس چنین گفت: “زنان در کافه می خندیدند و سیگار می کشیدند. برای خودم هم عجیب بود که این عکس نمادین و ماندگار شد. شاید به دلیل نور محیط است، یا به دلیل فضای کل عکس.”
_______________
به شخصه وقتی با این عکس مواجه شدم بلافاصله به یاد دورانی افتادم که خودم در سن و سال کافه نشینی، رفیق بازی و روابط دوست دختری/دوست پسری نبودم، اما از نزدیک شاهد داستان ها و ملاقات های عاشقانه نزدیکانی بودم که در آن سال ها درست همسن دختران همین عکس بودند. خیلی از مواقع هم خودم را در جایگاه آن ها تخیل می کردم، یک روز عاشق می شدم و یک روز شکست عشقی می خوردم.
به چهره ی دختر سیگار به دست نگاه می کنم، انگار ۱۶-۱۷ سالِ پیش خاله ام را می بینم. به این فکر می کنم که امروز سنم به این مسائل رسیده، اما همچنان خودم را در برابر شخصیت های این عکس نظاره گر می دانم و نه کنشگر. آن ها از هر جهت کنشگران بهتری بودند، چون حتم دارم که باید همه ی هنر خود را به کار می گرفتند تا پنهانی سیگاری روشن کنند و حتی پنهانی در این کافه با جنس مخالفشان بگو و بخندی کنند و برای لحظاتی از شر آن قیود خانوادگی نفسی تازه کنند.

📝حدیث م.

#زندگی_روزمره
#حالنوشت
@Beyondthemusic
دانشجوی ۲۱ ساله اهل مقدونیه «#جاسمين_گلوبوفسکی»
🔗 #عکسی_که_متکثر_شد
.............................................................

در توضيح عکسی که در سال ۲۰۱۱ بازتاب جهانی پیدا کرد ، بر روی تصویر خود در سپر پلیس ضد شورش رژ لب می زند و بعد لبهایش را به سپر می چسباند می گوید: ما از ایستادن در هجمه جمعیتی که پلیس محاصره مان کرده بود خسته شدیم و من با این کار خواستم نشان بدهم که ما دانشجویان به دنبال «خشونت» نیستیم، ما به دنبال صلح و آرامش و حقوق خود هستیم
گلوبوفسکی می گوید: خشونت باید در اسرع وقت متوقف شود، ما به آغاز یک کشور بدون خشونت نیاز داریم. من خوشحالم که این عکس به مردم امکان می دهد ببینند که در مقدونیه چه می گذرد و در میان هزاران عکس، عكس ما دیده شود تا ما بتوانیم فشار قویتری به حکومت توتالیتر اعمال کنیم. من خوشحالم که مردم جهان از طریق این عکس می توانند همبستگی خود را با ما نشان دهند
#مقدونیه یک کشور نسبتا کوچک که با یونان، آلبانی، کوزوو، صربستان و بلغارستان هم مرز است.


#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://ibb.co/dAZ7bd
🔗 #تاملات
🔗 #نقل_قول
ترجمه ورای موسیقی

«انسان مدرن خود ساده است و جهان را پیچیده می­بیند، اما انسان سنتی خود پیچیده است و جهان را ساده می­بیند.»

🔗 #ماکس_شلر

#رسانه_ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #درباره_موسیقی_معاصر_و_مخاطبان
🔗 #موسیقی
🔗 #مطالعات_فرهنگی؛
🔗 #میشل_فوکو

اغلب گفته می شود که موسیقی معاصر [از مسیر خود] منحرف شده است؛ و سرشتی غریب داشته و به درجه ای از پیچیدگی رسیده است که آن را دسترس ناپذیر می کند؛ می شود که تکنیک هاش آن را به راه های بیش از پیش دور و انحرافی کشانده اند، اما برعکس، آنچه به نظر من شگفت انگیز می آید، کثرت پیوندها و روابط میان موسیقی و مجموعه ی عنصر های دیگر فرهنگ است.این کثرت به چند شیوه ظاهر می شود. از یک سو، موسیقی نسبت به دگرگونی های تکنولوژیک به مراتب حساس تر بوده است و در مقایسه با دیگر شکل های هنر (البته به استثنای سینما) رابطه‌ ای به مراتب تنگاتنگ تر با این دگرگونی ها داشته است. از سوی دیکر، تحول موسیقی از زمان«دبوسی» یا «استراوینسکی» به بعد نمایانگر همبستگی هایی قابل ملاحظه با تحول نقاشی است. وانگهی مسائل نظری که موسیقی برای خود مطرح کرده است و شیوه تأمل موسیقی در مورد زبان خود و ساختار ها و مصالح اش، همگی وابسته به پرسشی است که به اعتقاد من در سرتاسر سده بیستم مطرح بوده است: پرسش در مورد«شکل» که پرسش «سزان» یا کوبیست ها، پرسش «شوئنبرگ» و نیز پرسش شکل گرایان روس یا مکتب پراگ بود. به نظر من نباید از خود پرسید که چگونه موسیقی را که چنین فاصله‌ای گرفته است می توان دوباره تسخیر کرد یا دوباره به قلمرو بازگرداند؟ بلکه به جای آن باید از خود پرسید که چه شده که احساس می کنیم موسیقی با این همه نزدیکی و هم گوهری با کل فرهنگ ما، به دور دست ها پرتاب شده و تقریباً در فاصله ای دست نیافتنی قرار گرفته است.

https://ibb.co/iy0N98
پاورقی متن:
Paul Cezann (نقاش فرانسوی)
Form
Formalistes
#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #تاملات
🔗 #نقل_قول
ترجمه: ورای موسیقی
.............................................................
من برنامه ای برای آینده ندارم، آینده نگری مسخره است. من هیچ وقت برنامه نداشتم. حتا نمی دونم‌ فردا قرار چیکار کنم. حتا در روز هم برنامه مشخصی ندارم. من کاملن در لحظه زندگی می کنم. نه گذشته ای و نه آینده ای، حال را دریابیم هر طور که هست.

🔵 در فیلم شوالیه تاریکی شخصیت #جوکر دیالوگی دارد با این مضمون: من اهل نقشه نیستم، برنامه‌ای ندارم. نقشه برای احمق ها است.

https://ibb.co/n2FQU8


🔗 #هیث_لجر
🔗 #Heath_Ledger

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #پژوهش_هنر

🔗 #هنر_مدرن



فیلیپ جونو، مورخ هنر در سال 1976 درباره ی هنر متخصصان با تحلیل شفافیت و تیرگی بیان می کند. رساله ای درباره مبانی نظری هنر مدرن ، او در این اثر توضیح می دهد چگونه ادراک آثار از راه تقابل با محتوا یشان و موضوعشان تحول میابد. در آغاز این امر شفاف است. یعنی تقریبا نامریی، چون به مثابه ی یک ادراک تقلیدی هنر به عنوان بازنمایی واقعیت حاکم است. اما کم کم رو به کدر شدن می رود تا اینکه به موضوع اصلی نگاه مبدل می شود. بنا بر این در وهله اول ، تفاوت میان متن و صورت باید جدی تلقی شود، که غالبا متخصصان به عنوان امری بدون موضوع نفی کرده اند، در حالی که این تفاوت اساس رابطه با هنر است؛ و در وهله دوم نسبت به هیچ یک از آن دو نباید موضع گیری کرد، بلکه آنچه اهمیت دارد منطق تقابلشان است، یا برتری که متخصصان برایشان قایل هستند. اهمیت مساله وقتی اساسی تر می شود که بالسویه رابطه همگان با هنر را شامل می گردد: نه فقط زیبایی شناسی عالمانه، بلکه ادراک زیبایی شناختی عرف عام نیز از این گذر گاه از شفافیت به تیرگی صورت هنری عبور کرده است. جونو در مبانی نظری هنر مدرن زیبایی شناسی را از نقطه نظر اجتماع و ادراک همگانی تبیین می کند. بنا بر نظر او اگر هنر گذشته متعلق به نوعیی شفافیت تخصصی شده بود هنر معاصر به نوعی رابطه متقابل آثار با ادراکشان در طیف وسیع تری صورت می پذیرد. در این راستا هنر معاصر دیگر از رویکردی تخصص گرایانه به تعقلی همگانی مبدل شده است. به عنوان مثال یک اثر هنری امروزین که به وسیله مواد زاید خلق شده است در یک گستره ی ادراک کلی قرار می گیرد. گرچه در ابتدا به نظر می رسد نحوی از تخصص هنری در آن نهادینه شده است، اما با باز ادراک آن در میابیم که زیبایی شناسی معاصر در بستری از درک همگانی در وهله نخست و در وهله ی دیگر در یک منظومه ی شخصی قابل رویت است، بنا بر این تلاقی هنر معاصر با حوزه زیست محیطی در این راستا قرار می گیرد و موازنه ای میان زیبایی شناسی معاصر و نسبی گرایانه برقرار می شود.
#یوسف_محمدی

⭕️ (بخشی از جستار اینجانب در باب زیبایی شناسی، فوروارد آزاد است).

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
💎 مانه و ابژه‌ی نقاشی

#خوانش_فوکویی
#گزیده_از_سخنرانی_فوکو

بی تردید مانه سردمدار امپرسیونیسم است و در واقع او است که امپرسیونیسم را ممکن می سازد. اما به زعم فوکو، #مانه عملا کار دیگری می کند که شاید فراتر از صرفِ ممکن ساختنِ امپرسیونیسم باشد. حتی #ورای_امپرسیونیسم، #مانه کل نقاشیِ پس از امپرسیونیسم را ممکن می سازد؛ تمام نقاشی قرن بیستم؛ تمام نقاشی ای که در واقع #هنر_معاصر از آن سر بر آورده است. ایجاد این گسست عمیق از سوی مانه بی شک از ایجاد سلسله تغییراتی که امپرسیونیسم را امکان پذیر ساخت کمی دشوار تر است.

به زعم #فوکو، مانه در واقع کسی است که برای اولین بار در هنر غرب؛ دست کم از زمان رنسانس؛ به خودش اجازه می دهد؛ در نقاشی هایش؛ حتی در آنچه نقاشی هایش بازنمایی می کنند؛ از ویژگی های مادی فضایی که روی آن نقاشی می کشد استفاده کند یا با آنها بازی کند. کاری که او کرد (که به باور فوکو یکی از مهم ترین جنبه های تغییراتی است که مانه در نقاشی غربی ایجاد کرد)؛ این بود که ویژگی ها؛ کیفیات یا محدودیت های مادی بوم دو بعدی را که تا آن وقت نقاشی؛ یعنی سنتِ تصویر گری؛ می خواست از آنها طفره برود و پنهان کند؛ به نوعی در درون آنچه در تصویر بازنمایی می شود؛ دوباره ظاهر کرد.

سطح مستطیلی؛ محور های بزرگ عمودی و افقی؛ نورپردازی واقعی بوم؛ امکان اینکه تماشاگر بتواند از این طرف یا آن طرف بوم نگاه کند. همه ی این خصوصیات در #تصویرهای_مانه حضور دارند. مانه ابژه - تصویر را باز می آفریند؛ تصویر به مثابه مادیت؛ تصویر به مثابه چیزی رنگ شده که تصریح کننده ی نور بیرونی است و تماشاگر می تواند در برابرش یا دورش بگردد. آفرینش ابژه - تصویر و اندراج دوباره‌ی #مادیتِ #بوم در آنچه بازنمایی می شود. قلب تغییرات عظیمی است که مانه در نقاشی موجب شده و به این معنا می توان گفت مانه گذشته از پیشگامی امپرسیونیسم؛ چیزهایی که از کواتروچنتو در نقاشی غرب بنیادین بوده؛ زیر و رو کرده است.


#دپارتمان_نقاشی
#پژوهش_هنر

🎯کلیدواژه ها:
#مانه
#فوکو
#ورای_امپرسیونیسم


@beyondthemusic | رسانه ورای موسیقی
🔗 #موسیقی
🔗 #مطالعات_فرهنگی
🔗 #مصاحبه_با_جیم_موریسون
🔗 #Jim_Morrison

Band: #Doors
🔗 #پیشنهاد_برای_خوانش 👇(در دوبخش)
🔗 #بخش_اول

🔵 هنرمند به مثابه ی روشنفکر ارگانیک، نه مکانیک.

🔗 #دپارتمان_موسیقی

تنظیم: #داریوش_باقری

.............................................................
من فکر می کنم که طرفداران دورز (DoorS به شما به عنوان یک ناجی نگاه می کنند، رهبری که نیروی خود را معطوف آزادی کرده است. مسوولیت سنگینی به نظر می رسد. شما خودتان چطور به این موضوع نگاه می کنید؟

- این کاملا اشتباه است. من چطور می توانم منجی افرادی باشم که جرات ایستادن روی پای خود را ندارند و حاضر نیستند برای آزادی خود بجنگند؟ فکر می کنم که این حرف، دروغی بیش نیست. مردم فقط ادعا می کنند که می خواهند آزاد باشند. هر کسی می گوید آزادی بیشترین چیزی است که می خواهد، عزیز ترین و مقدس ترین چیزی که می تواند به دست بیاورد. ولی این حرف ها همه مزخرف است. مردم می ترسند زنجیرهای دور خودشان را پاره کنند. این زنجیر ها امنیت آنها را فراهم کرده... آنها چطور از من یا از هر کس دیگری می توانند انتظار داشته باشند که آنها را به آزادی برسانیم، وقتی خودشان دنبال آزادی نیستند؟
چرا فکر می کنید مردم از آزادی می ترسند؟
- فکر می کنم مردم به خاطر این در مقابل آزادی مقاومت می کنند که از چیزهای ناشناخته می ترسند. اما این مسخره است..... هر چیز ناشناخته می تواند شناخته شود. این جایی است که روح های ما به آنجا تعلق دارند. تنها چیزی که آنها را راحت می کند، راحتی خودشان است، با بیشترین ترس و محافظه کاری که می توان تصور کرد. چیزی که باعث می شود آنها حتی در مقابل خودشان هم بی پناه باشند و در گودال ژرفی در ترس هر روزه فرو روند. ضمن اینکه ترس هیچ قدرتی ندارد و ترس از آزادی باعث محدود و در نهایت ناپدید شدن آزادی می شود. لذا آنها فکر می کنند که آزادند.
منظور شما از کلمه «آزادی» چیست؟ |
- آزادی اقسام متفاوتی دارد، که غالبأ نیز دچار سوء تفاهم های زیادی می شود. مهم ترین نوع آزادی، در آن حالتی است که شما بتوانید همان طور که هستید باشید. شما در زندگی روزمره ی خود دائما نقش بازی می کنید. در نهایت توانایی احساس و تغییر در شما از بین می رود، چرا که ماسکی به صورت خود زده اید. تا زمانی که تک تک آدمها در درون خودشان انقلاب نکنند، هیچ انقلابی در مقیاس وسیع شکل نمی گیرد. این اتفاق ابتدا باید در درون انسانها بیفتد.
اما چگونه فردی می تواند قدرت کسب آزادی را که شما از آن صحبت می کنید به دست آورد؟
- بعضی از انسانها آزادی را مطابق میل خود رها کرده اند. ولی صرف نظر کردن آنها از آزادی در عین حال به آنها فشار می آورد. حبس با تولد آغاز می شود. جامعه و والدین تمام آزادی های ما، آزادی ای را که با تولد خود صاحب آنها هستیم، سلب می کننده روش های ماهرانه ای که توسط آن هر انسانی را که دارای عاطفه و احساس است، محاکمه می کنند. شما می بینید که تمام کسانی که اطراف شما هستند، احساسات واقعیشان از بین رفته است. و شما هم از آنها تقلید می کنید.
یعنی شما می گویید ما تحت تاثیر و حمایت دائمی جامعه ای هستیم که احساس آزادی را در انسان ها از بین می برد؟
- دقيقة... معلمان، مبلغان مذهب و دوستان اگر بشود نامشان را دوست گذاشت)، همه و همه جانشین والدین خود در این رفتار می شوند. آنها از ما می خواهند تنها آن احساسی را داشته باشیم که آنها می گویند. آنها از ما می خواهند احساسات واقعی خود را دور بریزیم. ما شبیه بازیگران آزادی هستیم که در این دنیا می توانیم در بین تحقیقات و توهمات خود پرسه بزنیم... جست وجوی بی پایان نیمه گمشده و حقیقی خودمان. وقتی دیگران می گویند که ما انسان هستیم، یعنی آن که باید حقیقت درونی خود را نابود کنیم. یعنی تقریبا مرده باشیم... بهترین و دلسوز ترین والدین و خویشاوندان کسانی هستند که همواره به این چهره های مرده صمیمانه لبخند می زنند.
به نظر شما آیا انسانی می تواند به صورت فردی خود را در مقابل این موانع سرکوبگر مصون نگه دارد؟
- این آزادی که من از آن صحبت می کنم دادنی نیست. هیچ کس نمی تواند آن را به شما بدهد. هر کس باید خودش بخواهد و به دستش بیاورد. تو هنوز وابسته به دیگران هستی، وابسته به همان نیروهای سرکوبگر و اهریمنی خارج از خودت.
https://ibb.co/cHyM48


#رسانه_ورای_موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #موسیقی
🔗 #مطالعات_فرهنگی
🔗 #مصاحبه_با_جیم_موریسون
🔗 #Jim_Morrison

Band: #Doors
🔗 #پیشنهاد_برای_خوانش 👇(در دوبخش)
🔗 #بخش_دوم

🔵 هنرمند به مثابه ی روشنفکر ارگانیک، نه مکانیک.

🔗 #دپارتمان_موسیقی

تنظیم: #داریوش_باقری
.............................................................

اما آیا امکان این نیست که انسان هایی که طالب آزادی هستند با هم متحد شوند و از نقاط قوت یکدیگر بهره ببرند؟
- دوستان می توانند به هم کمک کنند. یک دوست واقعی کسی است که به تو اجازه میدهد کاملا همان طوری که هستی، باشی (به خصوص در مورد احساسات). و هر آن چیزی که تو در لحظه حس می کنی برای آنها قابل باور و پذیرش باشد. این یک نوع عشق واقعی است. اغلب مردم عاشق تو هستند، برای این که تو این طوری وانمود کردی... و برای این که عشقت را نگه داری، | مجبوری که دائما در حال وانمود کردن و نقش بازی کردن باشی. این یک حقیقت است، ما در بند بازی ها و تصورات خود هستیم، و از بد روزگار مردم به این تصورات عادت کرده اند. آنها دائما اضافات و ماسک های تازه تری را بر چهره می زنند. مردم زنجیرههای دور خودشان را دوست دارند و فراموش کرده اند که واقعا چه کسی هستند. و اگر شما بخواهید به یادشان بیاورید، از شما متنفر می شوند. فکر می کنند شما قصد دزدیدن گرانبهاترین دارایی هایشان را دارید.
این خیلی ناراحت کننده است. واقعأ آن ها نمی توانند ببینند که شما در حال نشان دادن راه واقعی آزادی هستید؟
- اغلب مردم درباره چیزهایی که از دست دادند یا مکان هایی در اجتماع که حاوی ارزش هایی برای انسان است ذهنیتی ندارند. آن چه حس می کنند را مخفی می کنند. فرهنگ تقلیدی ما، که از قضا می گویند که فرهنگ قدیمی است و باید مایه مباهات ما نیز باشد، غرایز اصلی و محرکهای ما را واژگون کرده است.|
شما در بعضی اشعارتان، ستایش و تکریم زیادی درباره انسان های ماقبل ما، نظیر هندیها دارید؟ آیا منظور شما این است که جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، باعث تباهی و نابودی آن تمدن های کهن شده است؟

- نگاه کنید فرهنگ های دیگر چگونه زندگی می کنند، در صلح، در تطابق با طبیعت و جنگل و حیوانات. آنها هرگز دست به ساخت اسلحه های جنگی و میلیون ها دلار سرمایه گذاری برای حمله به کشوری که سیاست آن با سیاست کشورشان در تضاد است، نمی زنند.
ما در جامعه ای بیمار زندگی می کنیم.؟
- درست است... و بدبختانه نسبت به بسیاری از بیماری های خود آگاه نیستیم... جامعه بسیاری از ارزش ها را در خود مدفون کرده است. و آزادی آخرین اولویت جامعه است.
اما آیا کاری از دست هنرمندان هم ساخته نیست؟ اگر شما به عنوان یک هنرمند، فکر کنید که نمی توانید کاری انجام دهید، چگونه می توانید ادامه دهید؟
- من چیزهایی برای خودم درست می کنم. با جادوگری خاطرات آزادی را مثلا با به وجود آوردن گروه دورز Doors) میسازم. شما فقط می توانید در سالن را باز کنید و مردم را به داخل بیاورید. ولی تا زمانی که آنها خودشان نخواهند، من واقعا کاری نمی توانم بکنم. نه تنها من، بلکه هیچ کس نمی تواند. شاید مردمان قبل از ما مزخرفات کمتری برای از دست دادن داشته اند. فردی که حاضر است همه چیز، به جز پولش را از دست بدهد. تمام کارهایی که جامعه برای شست وشوی مغز ما انجام می دهد را باید بتوانی به گوشه ای پرت کنی و از شرش خلاص شوی. اما اغلب مردم نمی خواهند این کار را بکنند.


https://ibb.co/mCy6p8

🔵 جیمز داگلاس موریسون (۸ دسامبر ۱۹۴۳، ۳ ژوئیه ۱۹۷۱) آهنگساز، شاعر، نویسنده، کارگردان فیلم آمریکایی و خواننده گروه دورز (Doors) بود.
🔵 تصویر از وب سایت Wolfgang ، این تصویر به صورت پوستر برای فروش است.

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
Forwarded from yusef Mohammadi
🔗 #تاملات

🔗 #نقل_قول

ترجمه ورای موسیقی
...............‌..............................................

خیلی سخت است که تاثیر آموزش های اولیه را که در سمت و سوی خرافات است تخمین بزنیم. در اولین آموزش به کودکان یاد می دهند که یک کتاب حقیقت محض است. شک کردن در مورد حقیقت آن کتاب گناه است. انکار آن جرم است و اگر در حالی بمیرند به آن کتاب باور ندارند برای ابد لعنت بر آنها خواهد بود و از روحانیون نیز سودی نصیب آنها نخوهد شد. نتیجه این خواهد شد که مدتها پیش از اینکه آن کتاب را بخوانند آن را حقیقت می دانند. وقتی آن را می خوانند به این فکر نخواهند کرد که درباره ادعاهای آن کتاب تحقیق کنند. آنها آن کتاب را به عنوان یک آموزه می پذیرند. به این شیوه تعصب پیروز می شود و غریزه ی مطبوع آدمی(جستجو گری و تحقیق کردن)سرکوب می شود. وقتی صفحات مفتضح آن کتاب را می خواند حتی عدالت نیز ترازوی خود را زمین می اندازد و انتقام و کینه جویی فریاد برمی آورد و نیکوکاری با دستانی آغشته به خون سند قتل و آدمکشی را امضا می کند.


https://ibb.co/e9g7wo

🔗 #رابرت_گرين_اينگرسول


🔗 #فعال_اجتماعی_و_سیاسی
🔗#دوران_آزادی_اندیشه


🔗 #Robert_Green_Ingersoll
🔗 #مطالعات_فرهنگی

🔗 #رسانه_و_تبعیض

🔗 #دپارتمان_علوم_اجتماعی

📝 #حمید_رضا_شاهوردی
.............................................................

همه ما امروزه در انحصار #رسانه_ها هستیم و انحصار طلبی رسانه ها سبب آن شده است که بسیاری از حقوق افراد در جامعه نادیده گرفته شود و به نوعی دیگر ما شاهد تبعیض رسانه ای در جامعه هستیم امروزه هر رسانه ای که دارای ایده و تفکراتی همچون قدرت بیان ، قدرت سرمایه و قدرت ‌نفوذ و از همه مهمتر قدرت جناح های سیاسی باشد بهتر می تواند افراد را نسبت به خودش جذب کند لذا برای اینکه یک رسانه بتواند خودش را در جامعه بهتر جلوه دهد باید دارای سه قدرت اساسی و مهم باشد قدرت اول ، قدرت (شایعه سازی و شایعه پراکنی )، قدرت دوم (قهرمان سازی و مظلوم‌نمایی ) و قدرت سوم (سانور سازی سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی ) می باشد. در واقع ما آن چنان در حصر و انحصار رسانه ها قرار داریم که گاهی اوقات حتی خودمان نسبت به واقعیت ها ی درون زندگی مان به شک خواهیم افتاد این بدان معناست که ما نسبت به رسانه ها دارای دیدگاه #بیطرفانه_و_عقلانی نیستیم و هر چه رسانه ها بگویند برای ما همان #حقیقت است. مثلا: اگر در حال حاضر ما در موقعیت زمانی ( روز ) باشیم و رسانه ها بگویند که الان (شب) است ما بدون شک و بدون دیدگاه بی طرفانه و عقلانی ، سریع حرف رسانه ها را باور می کنیم که الان شب است نه روز.

بله یک رسانه برای جذب مخاطب زیاد باید دارای سه قدرت قوی همچون (قدرت شایعه سازی و شایعه پراکنی ، قدرت سانسور سازی و قدرت قهرمان سازی و مظلوم نمایی ) باشد و حتی اگر رسانه ای که هم دارای جنبه های قوی مانند جنبه اقتصادی ، فرهنگی ، نظامی ، اجتماعی ، سیاسی باشد اما اگر این #سه_قدرت_مهم را نداشته باشد دیگر نمی تواند یک رسانه خوب باشد. اصولا اساس یک #رسانه_خوب (تعداد مخاطبین و همراهان گوش به فرمان آن) می باشد در واقع اگر یک رسانه دارای جنبه های اقتصادی ، نظامی ، و سیاسی نباشد اما اگر از سه جهت مهم (شایعه سازی و شایعه پراکنی ، قدرت قهرمان سازی و مظلوم سازی و قدرت سانسور سازی ) قوی باشد می تواند مخاطبین زیادی را به خودش جذب کند.

امروزه انحصار طلبی رسانه ها به دلیل سه قدرت مهم آنها ، #تبعیض_های فراوانی را به وجود اورده است مثلا قهرمان سازی و مظلوم نمایی رسانه ، شاید مهم و قابل توجه باشد اما متاسفانه هر قشری از جامعه در رسانه به مظلوم و قهرمان تبدیل خواهد شد که دارای قدرتهای همچون قدرت سرمایه ای ، قدرت نفوذ و قدرت های نظامی ، سیاسی و قدرت شومنی و هنری باشد و اگر کسی که دارای چنین قدرتی نباشد مانند #قشر_کارگران_و_قشر_دانشجویان هرگز نمی تواند #صدای مظلومیت خودش را به گوش رسانه ها برساند. امروزه متاسفانه تبعیض رسانه ای در جامعه به صورت آشکار می باشد لذا باید یک سری سیاست گذاری در رابطه با نابودی این چنین تبعیض( رسانه ای) در جامعه به کار گرفته شود تا فضای ارتباط رسانی آزاد جامعه در جامعه محقق گردد.

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
بدون عنوان
نقاشی: حدیث م.
@Beyondthemusic
🔗 #اختصاصی

🔗 #ارسالی

🔗 #هر_آنچه_دریابید_همان_است
.............................................................

مردگان نمى ميرند.
هیچکس به پسِ مرگ نمی میرد.
مرگ از آنِ زندگانِ است و نه از آنِ مردگان.
مرگ با مردنِ آدمى مى ميرد.
مرگ با زندگى همراه است نه با مردگى.
زندگى گردونه ای ست بسته به یالِ توسنِ مرگ .
و تازیانه ی سرنوشت است كه مى راند.
با مرگ می زی ایم تا آن دم که بمیریم.
دمادم زندکی را می میرانیم و مرگ را می زی ایم.
بخت و بهره ی ما مردمان را به جز این مپنداریم.
سرنوشت و خدایان مارا این چنین خواستند.
و هرآنچه خواستند همان شد.
و دریغا!
که شده را ناشده اش نتوان کرد.

📝 #خسرو_یزدانی (دکتری فلسفه سوربن)
📅 ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۸ #فرانسه.

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #مطالعات_فرهنگی

🔗#فرهنگ_باوری
🔗#موسیقی_مردم_پسند

🔗#آنتونیو_گرامشی

🔗 #دپارتمان_علوم_اجتماعی
تنظیم: #یوسف_محمدی

............................................................

منظر فرهنگ باورانه بر سر فرهنگ مردمی به این مطلب می پردازد که رسانه بین ساختار های جامعه ،اقتصاد و سیاست که منافع مسلط را در جامعه نگه می دارد چگونه توافق بر قرار می کنند.کسانی که در این زمینه کار کرده اند به صورت قابل توجهی تحت تاثیر عقاید نظریه پرداز بزرگ مارکسیسم ایتالیایی آنتونی گرامشی قرار دارند ،به ویژه درک سیطره ی ایدولوژیک که توسط او مطرح شد .او توضیح می دهد که چگونه طبقه ی حاکم چگونه از طریق کسب رضایت اکثریت با بنیادهای گوناگون جامعه ،منجمله مدارس ،رسانه های جمعی،قانون ،مذهب و فرهنگ مردمی تسلط خود را بر جامعه تحمیل می کند .به این ترتیب سلطه ی ایدولوژیک نمایانگر سازو کار هم نظری است روندی که با تهدید ،زور گویی و خشونت حکومتی بنیادش مستحکم شده است .یکی از جنبه های مهم سلطه ،مرموز جلوه دادن قدرت در هم پوشی ارتباطات سلطه با نظم و ترتیب موجود در جامعه است.ایده ها و قوانین خاصی به عنوان قوانین طبیعی و جهانی عقل سلیم وضع می شوند و رسانه های مردمی نقش هدایت گر را در این بازی دارند در هر حال سلطه هرگز مطلق نیست بلکه مدام در حال چرخش و تعریف دوباره است.در بررسی متون مرتبط با موسیقی مردم پسند فرهنگ باوری را می توان به بهترین شکل در مطالعه مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام در دهه ی 1970 پیرامون موسیقی و خرده فرهنگ های جوانان (توسط هبدیگر1979،ویلیس1978، و هال و جفرسون 1976)مشاهده کرد این کار حجیم روی نقش فردیت در تعیین معنای فرهنگ تاکید دارد برای مثال مضمون گفته های چمبر تاثیر متقابل و دایمی بین عوامل تجاری و تجربه ی زنده را نشان می دهد:
با وجود قدرت تجاری شرکت های بزرگ ضبط ،توضیح و تفسیر رادیو ها و توصیه های جراید موسیقی ،و به رغم شرایط از پیش تعیین شده در تولید که قابلیت گسترده ای در موسیقی مردم پسند دارند ،در نهایت کسانی که آهنگ ها را می خرند و با ریتم ان می رقصند تعیین کنند خواهند بود (چمبر1985).

🎼 #Popular_music
📝 #Antonio_Gramesci

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic


https://ibb.co/k2Jcgo
🔗 #تاملات

🔗 #پرسش_از_خود

🔗 #بی_زمانی_ابدی
.............................................................

اگر در هر آن‌چه می‌خواهی بکنی، با این پرسش از خود بیآغازی: آیا مطمئنم که می‌خواهم این کار را بی‌نهایت بار بکنم، این تو را، استوارترین مرکز ثقل خواهد بود.


https://ibb.co/bXZYp8

📖 #نیچه_و_فلسفه

📝 #ژیل_دلوز

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #فلسفه_هنر

🔗 #موزیکولوژی

🔗 #زیست_حیات_موسیقی

🔗 #نواختن

🔗 #دپارتمان_فلسفه

📝 #یوسف_محمدی
............................................................

سگ از یک منطق دیالکتیکی پیروی می کند، بر این اساس که اگر بر سر سه راهی قرارگیرد و راه سوم در تعارض با دو راه دیگر باشد، او راه سوم را انتخاب می کند، بر خلاف انسان که برای راه سوم نه تنها موجودیتی، بلکه همه چیز را به یک صفر و یک تعدیل
می کند. اما هنر راه سوم را با چه نشان هایی و در چه موقعیت هایی پدیدار می کند. برای نمونه موسیقی و نوازندگی، اگر یک نوازنده در آستانه چنین دو راهی قرار گیرد خواه ، خواسته یا ناخواسته، سعی می کند بر اساس پیش فرض ها و چارچوب ها یکی از دو راه را انتخاب کند، او زیبایی شناسی نهادینه شده را در لحظه حال بازتولید می‌کند، اما راه سوم چه؟
راه سوم در بزنگاهی شکل می گیرد که نه صفری وجود دارد و نه یک، در واقع اگر ذهن را از چارچوب های متعلق خالی شده در نظر گیریم ، آنوقت در یک گستره وسیعی راه سوم پدیدار می شود، این رویکرد برای نوازندگان البته معدود، اتفاق می افتد کسانی که به زیست حیات موسیقی به عنوان امری درونی آگاه و از طرف دیگر خود جزیی از آن برای بالفعل کردنش در ساحت بیرونی قرار گیرند.


https://ibb.co/i3VFmo

🔵 شناسه تصویر:

✳️ A Matter Of Spirit-dialectical Answers To The Contemporary Way Of Living Art print
🖌 By: #Fabrizio_Cassetta

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #فلسفه_پراتیک

🔗 #فهم_بدن

🔗 #زیبایی_شناسی

✏️ #مارک_جانسون

تنظیم: دپارتمان فلسفه

🔶در زيبايي‌شناسي فهمِ انسان؛ معناي بدن، مارک جانسون کار پيش‌گام خود در مورد ارتباط ميان علوم شناختي، زبان و معنا را که نخستين‌بار در اثر کلاسيک استعاره‌هايي که با آن‌ها زندگي مي‌کنيم مطرح شد ادامه مي‌دهد. جانسون از پژوهش‌هاي اخير در مورد رشته‌ي جوان روان‌شناسي استفاده مي‌کند تا نشان بدهد که چه‌گونه بدن، حتي پيش از تکوين خودآگاهي، معنا توليد مي‌کند. از اين‌جا، او براي کاوش بيش‌تر خاستگاه‌هاي بدني معنا، انديشه، و زبان به علم عصب‌پايه‌ي شناختي روي مي‌آورد و ابعادِ فراوان معنا ـــ از جمله تصويرها، کيفيت‌ها، عواطف، و استعاره‌ها ـــ را که همه در برهم‌کنش‌هاي فيزيکي بدن با جهان ريشه دارند به بررسي مي‌گيرد. جانسون، با برداشت از روان‌شناسي هنر و فلسفه‌ي عمل‌گرا، استدلال مي‌کند که همه‌ي اين جنبه‌هاي معناسازي اساساً زيبايي‌شناسانه هستند. او نتيجه مي‌گيرد که هنرها اوج تلاش‌هاي انسان براي يافتن معنا هستند و مطالعه‌ي ابعاد زيبايي‌شناسانه‌ي تجربه‌ي ما براي کشف مبناي بدني معنا حياتي است.


https://ibb.co/kThq2T

🆔 #Professor of #Liberal_Arts in the Department of #Philosophy at the #University_of_Oregon

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
🔗 #هنر

🔗 #موسیقی

🔗 #هنرمندان_مهجور

🔗 #معرفی_و_آثار

🔗 #دپارتمان_موسیقی

.............................................................
Poppy Ackryd; نوازنده پیانو در سبک های کلاسیک و جز شناخته می شود. او فارغ التحصیل موسیقی از دانشگاه ادینبورگ است. او بعد از اتمام تحصیل برای گسترش ایده های موسیقیایی خود به گروه « هیدن ارکسترا» پیوست، گروهی که آثارش هم طعمی از موسیقی کلاسیک و هم نشانگان موسیقی مدرن را دارا است. پاپی آکرید، به عنوان پیانیست زن تبحر مثال زدنی در نواختن ویولا دارد، از این رو قلب هارمونیک گروه ایده ها و نوازندگی خلاقانه وی است. او تا کنون چند آلبوم ،شخصی، در قالب تکنوازی پیانو، منتشر کرده است که «اصالت شخصیت موسیقیایی» را می توان در آثارش احساس نمود. هنرمند دوم، مایکل مانرینج است.نوازنده گیتار باس که رویکرد خلاقانه اش در نوازندگی او را به یک هنرمند صاحب سبک بدل کرده است. ساز تخصصی وی گیتار باس چهار سیم فرت لس است. اما ، در کنار آن از ساز های فرت دار به تناوب استفاده کرده است. خلق فضاهای بدیع، استفاده از تکنیک های ترکیبی، و اسلوب نوازندگی در به هم آمیختن سبک ها از ویژگی های مطبوع در آثار او هستند
🔵 در ادامه قطعاتی از این دو هنرمند بارگذاری خواهد شد.


https://ibb.co/fU3OP8

🎹 #Poppy_Ackroyd

🎸 #Michael_Marning
.................................
#Piano
#Bass_Guitar
#Viola
#Hidden_Orchestra
#Instrumental
#Classic
#Jazz
#Modern_Classic
#Exprimental

#رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic
2024/11/20 07:16:10
Back to Top
HTML Embed Code: