Telegram Web Link
⚫️ اگر آدم‌ها غم را با هم تقسیم نکنند، غم آدم‌ها را تقسیم می‌کند.

#غم_غرق_شدن_نفتکش_سانچی
هیچ کس خیالش نبود، آنها خود خیال بودند.

#جشنواره_غم_داریم_برای_معدود_فجر

@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
🔗 #فلسفه_هنر

🔗 #هنرمندان_و_مشق_مرگ_شوپنهاور

نوشته: #جولیان_یانگ

تأثیر شوپنهاور بر هنرمندان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بیشتر از تأثیر هر فیلسوف دیگری بوده است: تولستوی، تورگنیف، زولا، موپاسان، پروست، هاردی، کُنراد، مان، جویس، و بکت همگی تحت تأثیر آثار او بودند و آثارش را می‌ستودند. سنت فلسفی غرب، سرسپرده به آموزهٔ مسیحی جهان‌آفرینی نیک‌خواه و با قدرت مطلق، به اجبار نتیجه گرفته است که ما در بهترین جهان ممکن زندگی می‌کنیم. هنرمندان در شوپنهاور فیلسوفی را یافتند که برای نخستین‌بار نشان داد که این آموزه چقدر از حقیقت به دور است. هنرمندی که عمیق‌ترین رابطه را با شوپنهاور داشت ریچارد واگنر بود (که خودش فیلسوفی با توانایی اصیل بود). واگنر در آغاز سوسیال‌آنارشیست بود و به‌سختی از حکم اعدام به جرم نقش در «انقلاب ۱۸۴۸» گریخت؛ او شوپنهاور را در میانهٔ نگارش «اُپرای حلقه» کشف کرد. نتیجهٔ این کشف اثری بود که به‌عنوان استدلالی در دفاع از آنارشیسم آرمان‌شهری آغاز می‌شود و آن‌چنان که واگنر به دوستش می‌نویسد، با دفاع از «نفی نهایی آرزوی حیات» پایان می‌یابد. او می‌نویسد: این «تنها رستگاری ممکن است... آزادی از تمامی رؤیاها تنها رستگاری نهایی است». شاگرد پرشور واگنر، فریدریش نیچهٔ جوان، نخستین کتاب خود، زایش تراژدی از بطن موسیقی، را به واگنر تقدیم می‌کند و آن را «با منش شوپنهاور و به افتخار او» می‌نویسد. چرخش نیچهٔ بالغ علیه شوپنهاور و به‌ سوی «دفاع از حیات» به دوستی او با واگنر پایان بخشید.

به باور من، شوپنهاور نخستین بودایی اروپایی بود (نخستین ترجمه‌های متون هندی و بودایی هنگامی منتشر شدند که او مشغول نگارش اثر اصلی خود بود). او به ما می‌گوید زیستن یعنی خواستن، و خواستن یعنی شرکت در کشمکش داروینیِ پراضطراب و فرساینده و بی‌پایانی که تنها لایق‌ترین از آن جان سالم به در می‌برد. لذات دستیابی به یک هدف یا زودگذرند یا ناموجود. و به‌محض اینکه به هدف دست یافتیم، باید به‌سوی هدف بعدی بشتابیم تا از تهدید همیشه‌حاضر ملال بگریزیم. زندگی یک رونده بی توقف است: «چرخ ایکسیون» هرگز از حرکت باز نمی‌ایستد. اما شوپنهاور به ما می‌گوید که مجبور نیستیم در این بازی شرکت کنیم. ما می‌توانیم از حیات معطوف به خواهش کناره‌گیری کنیم و به زندگی متفکرانه -یا به زبان امروزی «ذهن‌آگاهی»- روی بیاوریم، کناره‌گیری‌ای که برای فرد روشن‌بین با مرگِ آسان کامل خواهد شد. شوپنهاور می‌گوید فلسفهٔ او، همانند فلسفهٔ سقراط، در ژرف‌ترین لایه‌اش «مشق مرگ» است.

🔶 اپرای حلقه از واگنر شامل یک درام موسیقیایی شامل چهار بخش.

🔶 ایکسیون پادشاه تسالی بود که به دلیل دست درازی به هرات همسر زئوس، به چرخی آتشین بسته شد که هر گز از حرکت باز نمی ایستد.



.

🔴بخشی از نوشتار «فلسفه شوپنهاور مشق یا دغدغه ی مرگ است» ترجمه ابتدایی از #ترجمان برگرفته شده است. در بعضی از اصطلاحات به متن اصلی رجوع کردیم و اصلاحاتی صورت گرفت.

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
#کتابِ_فاخر

#تاریخ_عمومی_هنرهای_مصور

نوشته: #علینقی_وزیری

این کتاب اولین بار در سال ۱۳۴۶ با زحمات بسیار علیلنقی وزیری طبع شد.

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
تاریخ عمومی هنرهای مصور.pdf
21.7 MB
#کتاب_فاخر

#تاریخ_عمومی_هنرهای_مصور

نوشته: #علینقی_وزیری

این کتاب اولین بار در سال ۱۳۴۶ با زحمات بسیارِ علیلنقی وزیری طبع شد.

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
🖤 #سانچی
نقاشی: حدیث م.
@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
🔗 #فلسفه_هنر

🔗 #زیبایی_شناسی_مجذوبیت

🔗 #تالیفی

🔶 مفهوم بی طرفی در بنابین امر زیبا و امر والا امکان ظهور پدیده ای به مراتب تاثیر گذارتر در درک زیبایی شناختی طبیعی را به وجود می آورد که امر "خوش نما" نام داشت.در این شیوه فقط کافی بود که بیننده توجه خود را معطوف به آ ن دسته از ویژگی های شبه تصویری کند که سطح حسی و ترکیب بندی صوری را در بر می گرفت تا به این ترتیب به راحتی به تجربه ی زیبایی شناختی هر نوع محیطی طبیعی دست یابد. مقاله ای از هیپبورن با نام زیبایی شناسی معاصر و غفلت آن از زیبایی طبعیت و محیط زیست ( هیپبورن، 1966) استدلال می کند آن دسته از ویژگی هایی که از نگاه دیگر فیلسوفان علت نقص و نارسایی زیبایی شناختی عالم طبیعت تلقی می شود و این علتی می شود بر اینکه موضوع درک زیبایی شناختی عالم طبیعت بی اهمیت، ذهنی، و یا حتا غیر زیبایی شناختی جلوه کند. در واقع منابعی هستند که می توان با بهره گیری از آنها به نوعی تجربه ی زیبایی شناختی متفاوت دست یافت که بالقوه بسیار قوی و با ارزش است. بدین ترتیب هیپبورن دو منظر را متمایز می کند:
• اول تفاوت میان هنر و طبیعت در زمینه ی منابعی که برای رسیدن به درک زیبایی شناختی وجود دارد.
• دوم مساله شناخت محیط طبیعی که در قید و بند پارادایم قدیمی تامل بی طرفانه در ویژگی های حسی و صوری بود.
بریلنت با تاکید بر شباهت هایی میان درک هنر و طبیعت به این موضوع می پردازد. او نه تنها نظریه ی بی طرفی را نقض می کند بلکه به رد آن دسته از اصول جزمی عالم هنر می پردازد که از هنر بت می سازند و این گونه پیوند آن را با کل جهان قطع می کنند.( بریلنت،1990). " زیبایی شناسی مجذوبیت" نامی است که او برای پارادایم درک طبیعت و هنر پیشنهاد می کند . همان طور که بریلنت اشاره می کند زیبایی شناسی مجذوبیت محدود به هنر و طبیعت نیست، بلکه الگویی است برای درک هر نوع محیطی که جهان را در بر می گیرد.( بریلنت، 1997). به عنوان مثال توآن در تحقیقات خود به مفهوم جایگاه پرداخته و آن را از دو جنبه ی میراث فرهنگی و هنری بسط داده است.( توآن،1974). به همین ترتیب سپانما (1993)هم در تحقیقات گسترده اش در زمینه ی زیبایی شناسی زیست محیطی ، به شرح تاثیر شعر طبیعت فلاند بر درک زیبایی شناختی مناظر و چشم اندازهای این سرزمین پرداخته است. به بیان دیگر زیبایی زیست محیطی زیبایی شناسی زندگی روزمره است. مانرو بیردزلی(1981)در توصیف و تمییز دقیقتر ویژگیهای زیبایی شناختی بر حق است که این ویژگی ها مستقیما در ارزیابی ها و ارزش های آثار هنری سهیمند.چرا که او سپس ارزش ارزش زیبایی شناختی را با معیار ایجاد تجربه ی زیبایی شناختی توصیف می کند.روشن است این نظریه را پی گیریم، در تبیین ویژگی های زیبایی شناختی نیاز به پرداختن به تجربه زیبایی شناسی نخواهیم داشت.اگر پرداختن به ارزش و تجربه در اینجا انکار ناپذیر باشد، این خود دلیل دیگری است که ویژگی های زیبایی شناختی نه تنها اعتباری که نسبی اند. از آنجا که مخاطبان تجربه های متفاوتی از اثری واحد دارند و ارزشیابیهایشان نیز متفاوت است، ویژگی های بنیادی نازیبایی شناختی باید در نسبت خود با این مخاطبان ویژگی های زیبایی شناختی متفاوتی ایجاد کنند. در بینش فوق بیردزلی اشاره بر این دارد که تجربه زیبایی شناختی تحت تاثیر شی پدیداری است که مخاطب درگیر آن می شود؛ از همین رو رابطه ی عمیقی میان مخاطب و شی وجود دارد که منش زیبایی شناسانه را فارغ از اعتباریات پیشینی تعیین می کند.

تصویر الحاقی:

🔗Embodied Modernism: Visual Arts and the Aesthetics of #Roger_Kemp and #Rudlof_Steiner


#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Forwarded from اتچ بات
🔗 #موسیقی

🔗 #نقل_قول

🔗 #درباره_زنان

«من در موقعیتی نیستم که درباره زنان دگر قضاوت کنم. می دونید،
مثالی می زنم: اصلا چرا باردار شد؟ این اصلا خوشایند نیست که زنان تحت این عمل سقط قرار بگیرند و به نوعی، موجود زنده ای را از بدنشان بیرون بیندازند. گرچه برخی زنان شاید بگویند: "سقط کردن از نظر من اشکالی ندارد", اما در حقیقت با هر بار سقط کردن، عزت نفسشان را هرچه بیشتر می شکنند. شواهد مرا به این باور رسانده که جنین یا موجود تولد نیافته نیز یک انسان است.»

🔗#دلورس_اوریوردن
🎼 #Dolores_O,riordam

🎼 #The_Cranberries

🔴 دلورس اریوردن خواننده گروه #کرنبریز که در دهه نود محبوبیت فراوانی نزد مخاطبان پیدا کرد و تا به امروز جسته و گریخته فعالیتشان را ادامه می دادند، دیروز در استودیوی در لندن به طور غیر منتظره ای فوت می کند. دلورس ۴۶ سال و دارای سه فرزند بود. در سال ۲۰۱۴ بعد از بیست سال زندگی مشترک از همسرش جدا می شود. همچنین در چند سال گذشته از افسردگی مزمن رنج می برده است. کارهای او با گروه #کرنبریز در دهه نود از بهترین آثار راک متأخر است.

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Forwarded from اتچ بات
🔗 #موسیقی

🔗 #درباره_یک_قطعه

🔗 #روسپیان_شرم_زده

🔗 #بعدی
.............................................................

🔶 در سال ۱۹۶۴ «جاکویس بریل» قطعه ای را می خواند به نام « بعدی» که دو سال بعد «اسکات واکر» بازخوانی قوی از این قطعه را به زبان انگلیسی ارائه می دهد.

اما داستان این قطعه درخور توجه است.

🔶 داستان قطعه درباره ی روسپیانی است که با شرم داستان های خود را تعریف می کنند. کسانی که ناچارا تن فروشی می کنند. هر کدام از این زنان داستان خود را کوتاه روایت و شرم و انزجار خویش را از جامعه و انسانها ابراز می دارند. در این قطعه واژه « نکست» به بعدی، یعنی سوژه به قهقرا رفته بعدی اشاره دارد؛ که ظاهر می شود و داستان خود را تعریف می نماید.
🔶 نکته ای که در پس این قطعه پنهان
است اینست که با جلو رفتن قطعه، صدای خواننده هم وجه اعتراضی و دلزدگی افسار گسیخته به خود می گیرد.
اما نکته دیگر، این ایهام وجود دارد که خواننده هم در قامت یکی از این افراد قرار می گیرد تا به نحوی خود را هم به مثابه هنرمند در بوته نقدِ این وضعیت قرار دهد. با شنیدن «نکست» داستانی تمام و داستان دیگر آغاز می شود. در انتها واژه مزبور تعبیری جالب پیدا می کند که زن ابژه داستان می گوید من نمی خوام بعدی باشم، یا هیچوقت نمی خواستم، قطعه در اینجا تمام می شود. واژه بعدی به همان ابژه جنسی و متنوع زنان اشاره می کند که ناخواسته در این دایره قرار گرفتند و بعدی هستند و هیچ وقت این چرخه تمام نمی شود بلکه هر روز متکثر تر می شود.

همچنین بعدی با میل اینهمان می شود و به زن اشاره دارد. و زنان روسپی بعدی هستند و افراد که به آنها مراجعه می کنند در جای خود ثابت و منتظر بعدی هستند، بریل در اینجا به تنوع مبتذل مدرنیته هم اشاره دارد که تمامی ندارد و تنها در بطن واژه و بازی با کلمات قطعه می تواند پایان پذیرد.

🔴 در ادامه این قطعه با صدای بریل و اسکات واکر را می شنویم تا هر چه بهتر به حس و فضای درونی آن پی ببریم.

🔗 #جاکویس_بریل
🔗 #اسکات_واکر
🔗 #Next
🎤 #Jacques_Brel
🎤 #Scott_Walker

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
نگاهی به آثار منوچهر صفرزاده
✍🏻 حدیث م.

منوچهر صفرزاده (متولد ۱۳۲۲)، معروف به “مش صفر”، از نقاشان برجسته ی ایرانی است.
همانطور که در یکی از مصاحبه هایش اشاره می کند، او چهره هایی را نقاشی می کند که در کوچه و خیابان دیده و در واقع این چهره ها هستند که او را وادار می کنند دست به قلمو ببرد. وی همچنین خاطرنشان می کند که هنر چیزی نیست که به کسی پیشکش شود، بلکه چیزی است که باید از وجود خود بیرون کشید و این امر جز با زندگی کردن و لمس همه ی اجزا زندگی میسر نمی شود.
این دیدگاه صفرزاده در آثارش به وضوح دیده می شود. نقاشی های او پر از توصیف صحنه و اتفاقند، اما نه از جنس صحنه ها و اتفاقاتی بس منحصر به فرد و سرنوشت ساز که هر فرد در طول زندگی خود به دفعات معدودی آن را تجربه می کند و تا پایان عمر به سبب خاص بودگیشان از آن ها یاد می کند، بلکه از جنس روزمرگی اند. او درواقع همان وقایع و لحظاتی را روایت می کند که روزانه تکرار می شوند، گاهی به سرعت و گاهی به کندی، اما هرچه که هست بیخ گوشمان است و ما همواره شاهد آن ها هستیم و بدین ترتیب بی راه نیست که از آثار او نوعی لودگی و البته طنز تلخ را دریافت کنیم. در نقاشی های صفرزاده به دنبال آن پیام و مفهوم والا و فلسفی که خیلی از نقاشان در آثارشان به دنبال تحمیل آن به بیننده هستند نباید گشت، بلکه به دنبال همان لحظات در حال سپری شدن زندگی روزمره باید گشت. بنابراین می توان گفت که صفرزاده نقاشی معطوف به هدف نیست، او منتظر آن لحظه ی با شکوه نیست تا آن را بلافاصله به تصویر بکشد و در نهایت به یک سکون برسد. او تجربه گراتر از این صحبت هاست، او بی وقفه در حال به تصویر کشیدن هر آنچه که می بیند و می شنود و لمس می کند است و همین پویایی و سیالیت نگاه و ذهن او در تاش های قوی و رنگ های پر کنتراستی که به کار برده، متجلی شده است.
پ.ن: عکس ها از نمایشگاه اخیر این هنرمند در گالری هور است.
@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
🔗 #فلسفه

🔗 #نقل_قول

🔗 #در_باب_حقیقت
🔗 #پدیدار_شناسی
🔗 #اصالت_وجود
.............................................................

"حقیقت مثل تله می ماند، پا در آن بگذاریم خودمان گیر افتاده ایم. نمی توان حقیقت را به دام انداخت، بلکه این حقیقت است که ما را به دام خود می اندازد."

📝 #سورن_کریکیگارد

📎 #Soren_kierkegaard

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
Forwarded from اتچ بات
🔗#موسیقی
🔗#معرفی
🔗#درباره_یک_قطعه

🎸 #اشکان_بختیاری
.............................................................

🔶 چندی پیش سینگل جدید نوازنده گیتار الکتریک « اشکان بختیاری» که پیشتر کارهای او در گروه «ریبل اف هون» را بررسی کردیم. فارغ از هرگونه تعارف و فضای تعریف مآبانه که اساسا رسانه ورای موسیقی انتقاد را متقدم بر تعریف و تمجید بی جا می داند؛ این تراک سینگل برای من به عنوان مخاطب نه تنها جای انتقاد را باقی نگذاشت، بلکه بیشتر تعریف از اثر را در ذهنم شکل داد. اما قبل از همه چیز چند نکته:
🔵 اشکان بختیاری به دور از هرگونه فضای مافیایی و عمویی این موسیقی، اثرش را تنها محدود منتشر کرد. و اولین بار در فضای مجازی در اختیار ما قرار گرفت.
🔵 اثر را گوش کنید و مقایسه کنید با سولو های دسته چندمی که در این کنسرت های کاور با آن اصالت مصنوعی می خرند.
🔵 اصالت کار در جای جای قطعه مشخص است. نه خودنمایی برای سرعتی زدن بی هدف و نه آنکه کپی برداری از آثار این و آن.
🔵 موضوع حس، اصلی که در موسیقی امروز وجود ندارد و در این قطعه به وضوح نمایان است.
🔵 و در انتها فضای مافیایی و عمویی چنین آثار بکری را بر نمی تابد، چرا که آنها از بدو اینکه ساز زده اند دروغین بوده اند. ما برای خود بودن اشکان بختیاری در این قطعه و تولید محتوا اصیل سپاسگزاریم.

🔶 لازم به ذکر است،کاور آرت آلبوم هم اثر نوازنده است.

🌐 در انتها بخشی از صحبت های وی در مورد این قطعه و قطعات دیگر که به مرور منتشر می شوند:
« این در واقع یه سینگل تراک هست از قطعاتی که ناکامل هستند و به مرور قصد تکمیل آنها را دارم. از لحاظ فرم و سازبندی ساز هایی مثل #پیانو، #ویالونسل و #گیتار نقش اصلی و کلیدی رو بازی میکنند. قطعات دیگر به مرور به عنوان سینگل منتشر می شوند، چرا اینکه آلبوم کارکردن کار سختی است.»

#رسانه_ورای_موسیقی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ
2024/10/04 21:17:01
Back to Top
HTML Embed Code: