✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) در حدیث دوم در کتاب شریف کلمه طیبه می فرمایند:
💠عبدالله بن جعفر در کتاب قرب الاسناد از بکر بن محمّد از حضرت صادق(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) روایت کرده:
💢قَالَ لِفُضَيْلٍ : تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ فقَالَ: نَعَمْ، فقَالَ: «إِنَّ تِلْكَ اَلْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا أَمْرَنَا فَرَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. يَا فُضَيْلُ ، مَنْ ذَكَرَنَا أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنِاهِ و لَوْ مِثْلُ جَنَاحِ اَلذُّبَابِ، غَفَرَ اَللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ اَلْبَحْرِ»
حضرت صادق(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) به فضیل فرمودند:
🔹آیا گرد هم می نشینید و با هم حدیث می کنید؟ عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: به درستی که من این مجالس را دوست می دارم.
پس زنده کنید امر ما را، خداوند رحمت کند کسی که زنده کند امر ما را.
ای فضیل، کسی که خود یاد آورد مصایب ما را یا نزد او یادآوری شود، پس بر ما اشک بریزد اگر چه به اندازه پر مگسی باشد، خداوند گناهان او را می آمرزد اگر چه به اندازه کف دریا باشد.🔸
📚کلمه طیبه📄صفحه: ۱۵
@Ayatollahnejabat
💠عبدالله بن جعفر در کتاب قرب الاسناد از بکر بن محمّد از حضرت صادق(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) روایت کرده:
💢قَالَ لِفُضَيْلٍ : تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ فقَالَ: نَعَمْ، فقَالَ: «إِنَّ تِلْكَ اَلْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا أَمْرَنَا فَرَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. يَا فُضَيْلُ ، مَنْ ذَكَرَنَا أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَيْنِاهِ و لَوْ مِثْلُ جَنَاحِ اَلذُّبَابِ، غَفَرَ اَللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ اَلْبَحْرِ»
حضرت صادق(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) به فضیل فرمودند:
🔹آیا گرد هم می نشینید و با هم حدیث می کنید؟ عرض کرد: بله، حضرت فرمودند: به درستی که من این مجالس را دوست می دارم.
پس زنده کنید امر ما را، خداوند رحمت کند کسی که زنده کند امر ما را.
ای فضیل، کسی که خود یاد آورد مصایب ما را یا نزد او یادآوری شود، پس بر ما اشک بریزد اگر چه به اندازه پر مگسی باشد، خداوند گناهان او را می آمرزد اگر چه به اندازه کف دریا باشد.🔸
📚کلمه طیبه📄صفحه: ۱۵
@Ayatollahnejabat
یکی از دوستان نقل می کند:
شهید هندیجانی بسیار مؤقّر و باحیا بود.
روزی در خدمت حضرت آیتاللّه نجابت (رحمه اللّهعلیه) کنار جویی نشسته بودیم، ایشان از روبرو عبور کرد.
✨حضرت آقا فرمودند:
🔹این (شهید هندیجانی) از همۀ شما بهتر است. «فکور» است.
یک روز دیگر فرمودند:
امروز صبح آمده بود و چند سؤال بسیار مشکل در معرفت خداوند کرد.🔸
💠یک روز با جمعی از طلّاب در خدمت حضرت آیتاللّه نجابت بودیم که ایشان یک مصرع از بیت شعری را فرمودند:
«حبِّ محبوب خدا حبّ خداست»
و گفتند هرکس مصرع دوم را گفت پنجاه تومان جایزه میگیرد.
💢هرکس مصرعی گفت، اما هیچکدام قبول نشد تا اینکه شهید هندیجانی عرض کرد:
{حبِّ محبوب خدا حبّ خداست
چون که حبّ از ذات پاک کبریاست}
حضرت آقا بسیار مسرور شدند و بعد از تشویق به او جایزه دادند.
📚صاحبدلان📄صفحه: ۶۶
@Ayatollahnejabat
شهید هندیجانی بسیار مؤقّر و باحیا بود.
روزی در خدمت حضرت آیتاللّه نجابت (رحمه اللّهعلیه) کنار جویی نشسته بودیم، ایشان از روبرو عبور کرد.
✨حضرت آقا فرمودند:
🔹این (شهید هندیجانی) از همۀ شما بهتر است. «فکور» است.
یک روز دیگر فرمودند:
امروز صبح آمده بود و چند سؤال بسیار مشکل در معرفت خداوند کرد.🔸
💠یک روز با جمعی از طلّاب در خدمت حضرت آیتاللّه نجابت بودیم که ایشان یک مصرع از بیت شعری را فرمودند:
«حبِّ محبوب خدا حبّ خداست»
و گفتند هرکس مصرع دوم را گفت پنجاه تومان جایزه میگیرد.
💢هرکس مصرعی گفت، اما هیچکدام قبول نشد تا اینکه شهید هندیجانی عرض کرد:
{حبِّ محبوب خدا حبّ خداست
چون که حبّ از ذات پاک کبریاست}
حضرت آقا بسیار مسرور شدند و بعد از تشویق به او جایزه دادند.
📚صاحبدلان📄صفحه: ۶۶
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) در باره این آیه شریفه {إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ} می فرمایند:
گفتند خدایِ ما حیِّ حاضرِ محیطِ قادرِ بر همه است، الان کَم کَم این را رساند به مرتبه فوقِ خیال، رساند به مرتبه فوقِ اعتقاد یعنی؛
فهمیدش و استقامت ورزید، باز اینجا هم استقامت دارد.
والله قسم دارم مُخ مطلب را میگویم.
موقعی که نظر شخص به غنى، اغنى الاغنیاء است.
بزرگواری می فرماید:
از خدادان خلاف دشمن و دوست
که دل هر دو در تصرف اوست
یعنی؛
تو استقامت خودت را حفظ بکن و بدان اگر خیری به تو نرساند شخصی، خدا نخواسته.
اگر خیری شخصی رساند، بدان خدا خواسته.
نه این که فلانی بد است، نه؛ خیلی خوب است. تو نرنجان او را، ولی مؤثّرش هم ندان.
🔸مستقیم آن است که؛
موقع سعه هوشش به خدا باشد،
موقع ضیق هوشش به خدا باشد.🔹
پادشاهی بود سَلمانی داشت، قصه اش شعرش مفصّل است کسی پیدا شد، ژنده پوشی پدید شد،
گفت: بنگار «بگذرد این هم»
در خوشی نگاه رویش بکن «بگذرد این هم»، در ناخوشی نگاه رویش بکن «بگذرد این هم».
بنده حالا نمیگویم روی به مخلوق کن، میگویم یاد خدا را داشته باش.
والله جلّ جلاله از هزار از این شعرها رتبه اش صد هزار میلیارد مرتبه بالاتر است.
یعنی؛
💢آدم التفات میکند به آقای همه آقاها، ابو العلوم، امّ العلوم، امّ الحكمة، ابوالمعارف، یعنی؛
خدای جلیل که همراهت است حالا آدم بشناسد یا نشناسد، یک مقداری یقینتان الحمد الله بیشتر از اعتقاد است.
یعنی؛
یک مقداری میدانی که بابا پیچ (حرکت) همه دست خدا است، از بدن بگیر تا برسد به روحش و برسد به ملکوت اعلایش.
همه اینها دست خداست.
💠پس به صاحبخانه نظرتان باشد. خدای جلیل والله قسم حاضر است و می فرماید: " تو هر جور به من نگاه کردی من هم همینجور با تو هستم."
اگر حسن ظّنت را، به خدا زیاد کردی خدا که خزینه دار همه اغنیا است، توجه به تو می کند. نه درب خانه نگه می دارد یعنی؛
▪️شما مشرف می شوید به شرف معرفت.
▪️شما مشرف می شوید به شرف محبت.
▪️شما مشرف می شوید به شرف چیز فهمی...
📚 مطالب حق📄صفحه: ۲۶۳
@Ayatollahnejabat
گفتند خدایِ ما حیِّ حاضرِ محیطِ قادرِ بر همه است، الان کَم کَم این را رساند به مرتبه فوقِ خیال، رساند به مرتبه فوقِ اعتقاد یعنی؛
فهمیدش و استقامت ورزید، باز اینجا هم استقامت دارد.
والله قسم دارم مُخ مطلب را میگویم.
موقعی که نظر شخص به غنى، اغنى الاغنیاء است.
بزرگواری می فرماید:
از خدادان خلاف دشمن و دوست
که دل هر دو در تصرف اوست
یعنی؛
تو استقامت خودت را حفظ بکن و بدان اگر خیری به تو نرساند شخصی، خدا نخواسته.
اگر خیری شخصی رساند، بدان خدا خواسته.
نه این که فلانی بد است، نه؛ خیلی خوب است. تو نرنجان او را، ولی مؤثّرش هم ندان.
🔸مستقیم آن است که؛
موقع سعه هوشش به خدا باشد،
موقع ضیق هوشش به خدا باشد.🔹
پادشاهی بود سَلمانی داشت، قصه اش شعرش مفصّل است کسی پیدا شد، ژنده پوشی پدید شد،
گفت: بنگار «بگذرد این هم»
در خوشی نگاه رویش بکن «بگذرد این هم»، در ناخوشی نگاه رویش بکن «بگذرد این هم».
بنده حالا نمیگویم روی به مخلوق کن، میگویم یاد خدا را داشته باش.
والله جلّ جلاله از هزار از این شعرها رتبه اش صد هزار میلیارد مرتبه بالاتر است.
یعنی؛
💢آدم التفات میکند به آقای همه آقاها، ابو العلوم، امّ العلوم، امّ الحكمة، ابوالمعارف، یعنی؛
خدای جلیل که همراهت است حالا آدم بشناسد یا نشناسد، یک مقداری یقینتان الحمد الله بیشتر از اعتقاد است.
یعنی؛
یک مقداری میدانی که بابا پیچ (حرکت) همه دست خدا است، از بدن بگیر تا برسد به روحش و برسد به ملکوت اعلایش.
همه اینها دست خداست.
💠پس به صاحبخانه نظرتان باشد. خدای جلیل والله قسم حاضر است و می فرماید: " تو هر جور به من نگاه کردی من هم همینجور با تو هستم."
اگر حسن ظّنت را، به خدا زیاد کردی خدا که خزینه دار همه اغنیا است، توجه به تو می کند. نه درب خانه نگه می دارد یعنی؛
▪️شما مشرف می شوید به شرف معرفت.
▪️شما مشرف می شوید به شرف محبت.
▪️شما مشرف می شوید به شرف چیز فهمی...
📚 مطالب حق📄صفحه: ۲۶۳
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) می فرمایند:
روایت از حضرت صادق(علیه السلام) است؛ می فرماید:
▪️{مَنْ نَفْسَ عَنْ مُؤْمِن كُرْبَة ...}
هرکسی غم و اندوه را از دل مؤمن بیرون آورد [نَفَّسَ اللهُ عنهُ كُرَبِ الاخرة] خداوند هر غم و غصه ای که در نشئه دوم برایش نصیب می شود، خداوند اجل عالی از دل این بیرون می کند.
▪️{وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ الْفُؤَاد ...}
موقعی که از قبرش می آید بیرون، قلبش مثل یخ خنک محتاج به هیچ چیز که نیست، اصلا از قیامت، از روز قیامت، از جهات دیگر هیچ در خطر نیست؛ چون؛
🔸قلبش قشنگ تبرید شده به لطف حضرت احدیت، حضرت احديث قلبش را خنک فرموده.🔹
▪️{وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوع ...} و اگر مومنی اطعام بدهد به برادر مومن خودش...
[أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَار الْجَنَّة ...]
خداوند علی اعلی اطعام به او می نماید از میوه های بهشت، هم در این دنیا ممکن است و صدی نود و نه در آخرت.
▪️{وَ مَنْ سَقَاه شَرْبَةً سَفَاه اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُوم}
و اگر کسی تشنه ای مؤمنی را آب داد خداوند علی اعلی از حوض کوثر، از شراباً طهور، از رحیق مختوم، از آن شرابی که موجب آسایش این شخص و موجب رفع هموم و کسالت این شخص و اول بهجت و سرور این شخص می باشد به او می چشاند.
📚مطالب حق📄صفحه: ۱۷۰
@Ayatollahnejabat
روایت از حضرت صادق(علیه السلام) است؛ می فرماید:
▪️{مَنْ نَفْسَ عَنْ مُؤْمِن كُرْبَة ...}
هرکسی غم و اندوه را از دل مؤمن بیرون آورد [نَفَّسَ اللهُ عنهُ كُرَبِ الاخرة] خداوند هر غم و غصه ای که در نشئه دوم برایش نصیب می شود، خداوند اجل عالی از دل این بیرون می کند.
▪️{وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ الْفُؤَاد ...}
موقعی که از قبرش می آید بیرون، قلبش مثل یخ خنک محتاج به هیچ چیز که نیست، اصلا از قیامت، از روز قیامت، از جهات دیگر هیچ در خطر نیست؛ چون؛
🔸قلبش قشنگ تبرید شده به لطف حضرت احدیت، حضرت احديث قلبش را خنک فرموده.🔹
▪️{وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوع ...} و اگر مومنی اطعام بدهد به برادر مومن خودش...
[أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَار الْجَنَّة ...]
خداوند علی اعلی اطعام به او می نماید از میوه های بهشت، هم در این دنیا ممکن است و صدی نود و نه در آخرت.
▪️{وَ مَنْ سَقَاه شَرْبَةً سَفَاه اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُوم}
و اگر کسی تشنه ای مؤمنی را آب داد خداوند علی اعلی از حوض کوثر، از شراباً طهور، از رحیق مختوم، از آن شرابی که موجب آسایش این شخص و موجب رفع هموم و کسالت این شخص و اول بهجت و سرور این شخص می باشد به او می چشاند.
📚مطالب حق📄صفحه: ۱۷۰
@Ayatollahnejabat
🥀آیت الله العظمی نجابت(اعلی الله مقامه) درباره مقام والای حضرت ابولفضل العباس (علیه السلام) می فرمایند:
💢اگر بنا باشد درباره حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) مطلبی گفت و أعتراف به حقیقت و منزلت ایشان کرد:
🔸باید به فرمایش حضرت امام سجاد زین العابدين توجه داشت که می فرمایند:
همه شهداء غبطه رتبه و مقام حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) می خورند.🔹
♦️اگر چه این مطلب که:
«وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَة»
از شفه(لب) مبارک علی بن الحسين حضرت سجاد (عليه السلام) بیرون آمده اما قائل آن رب الجليل است و رتبه و منزلت آقا حضرت عباس (علیه السلام) مورد تأیید و عنایت حضرت حق می باشد.
📚کلمه طیبه
@Ayatollahnejabat
💢اگر بنا باشد درباره حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) مطلبی گفت و أعتراف به حقیقت و منزلت ایشان کرد:
🔸باید به فرمایش حضرت امام سجاد زین العابدين توجه داشت که می فرمایند:
همه شهداء غبطه رتبه و مقام حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) می خورند.🔹
♦️اگر چه این مطلب که:
«وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَة»
از شفه(لب) مبارک علی بن الحسين حضرت سجاد (عليه السلام) بیرون آمده اما قائل آن رب الجليل است و رتبه و منزلت آقا حضرت عباس (علیه السلام) مورد تأیید و عنایت حضرت حق می باشد.
📚کلمه طیبه
@Ayatollahnejabat
آقا حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) خیلی عجیب است، هر چه رو به شهادت نزدیک می شدند شکوفایی آقا از حیث قلب بیشتر میشد لذا؛
🔹کربلا به تعبیر بعضیها مرکز عشق خداست.🔸
یعنی؛
(روز عاشورا) از دو ساعت مانده به ظهر رنگ مبارکشان برافروخته تر، شفافیت چشم بیشتر، جاذبه الهی ایشان را متوجه تر می کرد، لذا با تمام قدرت یعنی؛
💢با تمام خضوع البته به تعبیر دیگری با تمام تسلیم رسیدند به مبدأ اجل.
📚کلمه طیبه📄صفحه: ۶۸
@Ayatollahnejabat
🔹کربلا به تعبیر بعضیها مرکز عشق خداست.🔸
یعنی؛
(روز عاشورا) از دو ساعت مانده به ظهر رنگ مبارکشان برافروخته تر، شفافیت چشم بیشتر، جاذبه الهی ایشان را متوجه تر می کرد، لذا با تمام قدرت یعنی؛
💢با تمام خضوع البته به تعبیر دیگری با تمام تسلیم رسیدند به مبدأ اجل.
📚کلمه طیبه📄صفحه: ۶۸
@Ayatollahnejabat
نحوه آشنایی آقای محمد جواد زارعی با حضرت آیت الله نجابت(قدس السره)
💢تقریباً یک سال از آشنایی با آقا(حضرت آیت الله نجابت) گذشته بود که خانواده توسط دوستانشان به باغ پشت مُله دعوت شدند...
موقعی که به پشت مُله رسیدیم نزدیک ظهر بود بعد از نماز ظهر گفتند کمی منتظر باشید ناهار می آورند نیم ساعت گذشت که ناهار آوردند...
♦️آورنده غذا جوانی بود که اگر چه بعداً معلوم شد پانزده سال بیشتر ندارد اما هفده ساله به نظر می آمد این جوان نه به افراد محلی شباهت داشت و نه به نوجوانان آنچنانی، بدون اینکه توجهی یا نگاهی به زنها داشته باشد با نهایت وقار و ادب ایستاده بود که ظروف و وسایل غذا را به همراه خود ببرد، محبّت عجیبی در دل خود به او احساس کردم نزدیک شدم و سلام کردم با خوش رویی به طرفم آمد چند متر از زنها فاصله گرفتیم سر صحبت را باز کردم...
✨گفت که در سال سوم دبیرستان درس میخوانم با هم مانند دو دوست صمیمی صحبت می کردیم اسمش جواد بود و فامیلی زارعی.
💠به مجرد اینکه از حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) و بزرگواری و عظمت مقام ایشان برای او صحبت کردم، بسیار مشتاق شد.
چون اشتیاق او را دیدم گفتم اگر بخواهی می توانم تو را خدمت ایشان ببرم، چنان یگانگی و یکدلی نشان داد که حد نداشت...
برای فردا ساعت هشت قرار ملاقات گذاشتیم.
فردا ساعت هشت به میعادگاه رفتم.
🔹جواد آقا قبل از بنده آمده بود، با هم به حسینیه قوام رفتیم،
حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) از دیدار او بسیار خوشحال شدند.
یک ساعت برای ما صحبت فرمودند، با خوش دلی و خوشحالی از خدمت ایشان مرخص شدیم، از آن به بعد با جواد آقا مرتب دیدار می کردم و باهم به خدمت آقا مشرف می شدیم.🔸
📚طلب📄صفحه: ۵۴
@Ayatollahnejabat
💢تقریباً یک سال از آشنایی با آقا(حضرت آیت الله نجابت) گذشته بود که خانواده توسط دوستانشان به باغ پشت مُله دعوت شدند...
موقعی که به پشت مُله رسیدیم نزدیک ظهر بود بعد از نماز ظهر گفتند کمی منتظر باشید ناهار می آورند نیم ساعت گذشت که ناهار آوردند...
♦️آورنده غذا جوانی بود که اگر چه بعداً معلوم شد پانزده سال بیشتر ندارد اما هفده ساله به نظر می آمد این جوان نه به افراد محلی شباهت داشت و نه به نوجوانان آنچنانی، بدون اینکه توجهی یا نگاهی به زنها داشته باشد با نهایت وقار و ادب ایستاده بود که ظروف و وسایل غذا را به همراه خود ببرد، محبّت عجیبی در دل خود به او احساس کردم نزدیک شدم و سلام کردم با خوش رویی به طرفم آمد چند متر از زنها فاصله گرفتیم سر صحبت را باز کردم...
✨گفت که در سال سوم دبیرستان درس میخوانم با هم مانند دو دوست صمیمی صحبت می کردیم اسمش جواد بود و فامیلی زارعی.
💠به مجرد اینکه از حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) و بزرگواری و عظمت مقام ایشان برای او صحبت کردم، بسیار مشتاق شد.
چون اشتیاق او را دیدم گفتم اگر بخواهی می توانم تو را خدمت ایشان ببرم، چنان یگانگی و یکدلی نشان داد که حد نداشت...
برای فردا ساعت هشت قرار ملاقات گذاشتیم.
فردا ساعت هشت به میعادگاه رفتم.
🔹جواد آقا قبل از بنده آمده بود، با هم به حسینیه قوام رفتیم،
حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) از دیدار او بسیار خوشحال شدند.
یک ساعت برای ما صحبت فرمودند، با خوش دلی و خوشحالی از خدمت ایشان مرخص شدیم، از آن به بعد با جواد آقا مرتب دیدار می کردم و باهم به خدمت آقا مشرف می شدیم.🔸
📚طلب📄صفحه: ۵۴
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) درباره آیه شریفه {وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ} می فرمایند:
♦️اگر کسی خدا نگهبانش بود،خدا متولّی اش بود،خدا مدبّر خاصّش بود، دیگر غم و غصه ای ندارد.
هر جا بخواهد قدم بزند با توکل به خدا می تواند وارد شود.
هر مطلب مشکلی را با توکل بر خدا می تواند حل کند و داخل شود، وجوداً.
با توکل به خدا و بستن زانوی اُشتر، می تواند شتر را ده سال در صحرا رها کند و برود.
یعنی؛
▪️سلامتی آدم، ایمان آدم، حتى وضع مادّی آدم، تأمین و تضمین می شود.
وقتی آدم، نه خودش را از وظایف روزمرّه منعزل دانست و نه قیّوم خانواده و بُتی برای خانواده دانست بسیار راحت می شود.
یعنی؛
🔸نه خودش را از افعال کنار بگیرد، نه خود را قیّوم خودش و زن و بچه اش و دنیا و آخرت بداند؛ نه این و نه آن.
آدم همیشه بزرگترِ بسیار دانشمند و بسیارِ مهربان دارد.🔹
فکر تو در کار تو آزار تو
کردگار تو به فکر کار تو
💢اگر شخص التفات به حضرت احدیت داشته باشد و خودش را دیوانه قلمداد نکند که بگوید استغفر الله:
"بنشینیم در خانه و تکان نخوریم"
نه خودش را منعزل بداند و نه خودش را فاعل ما يشاء بداند است؛
فقط صِرفِ نظر به خدا و التفات به خدا.
💠یک راه وسیع ما همین است؛ کارهایمان را بدهیم دست خدا ولی هر آن هم بدهیم دستِ خدا،
نه این که موقع اوّل خدایا کارهایمان را گذاشته ایم دست خدا بعد هم هیچ؛ رها شود.
نه؛ هر آن، هر روز، هر ساعت.
📚چهل حدیث📄صفحه: ۱۷۰
@Ayatollahnejabat
♦️اگر کسی خدا نگهبانش بود،خدا متولّی اش بود،خدا مدبّر خاصّش بود، دیگر غم و غصه ای ندارد.
هر جا بخواهد قدم بزند با توکل به خدا می تواند وارد شود.
هر مطلب مشکلی را با توکل بر خدا می تواند حل کند و داخل شود، وجوداً.
با توکل به خدا و بستن زانوی اُشتر، می تواند شتر را ده سال در صحرا رها کند و برود.
یعنی؛
▪️سلامتی آدم، ایمان آدم، حتى وضع مادّی آدم، تأمین و تضمین می شود.
وقتی آدم، نه خودش را از وظایف روزمرّه منعزل دانست و نه قیّوم خانواده و بُتی برای خانواده دانست بسیار راحت می شود.
یعنی؛
🔸نه خودش را از افعال کنار بگیرد، نه خود را قیّوم خودش و زن و بچه اش و دنیا و آخرت بداند؛ نه این و نه آن.
آدم همیشه بزرگترِ بسیار دانشمند و بسیارِ مهربان دارد.🔹
فکر تو در کار تو آزار تو
کردگار تو به فکر کار تو
💢اگر شخص التفات به حضرت احدیت داشته باشد و خودش را دیوانه قلمداد نکند که بگوید استغفر الله:
"بنشینیم در خانه و تکان نخوریم"
نه خودش را منعزل بداند و نه خودش را فاعل ما يشاء بداند است؛
فقط صِرفِ نظر به خدا و التفات به خدا.
💠یک راه وسیع ما همین است؛ کارهایمان را بدهیم دست خدا ولی هر آن هم بدهیم دستِ خدا،
نه این که موقع اوّل خدایا کارهایمان را گذاشته ایم دست خدا بعد هم هیچ؛ رها شود.
نه؛ هر آن، هر روز، هر ساعت.
📚چهل حدیث📄صفحه: ۱۷۰
@Ayatollahnejabat
✨مرحوم آیت الله نجابت نقل فرمود:
وقتی آیت الحق سیّد علی قاضی قدس سره، آیت الله شیخ عباس قوچانی را به عنوان وصی خود معرفی کرد، آقای قوچانی گفت:
💠من نمی دانم چرا ایشان این کار را کردند در حالی که شاگردانی بهتر از من داشتند.
💢وقتی به آیت الله انصاری رحمة الله علیه گفتند، ایشان فرمود:
🔹به همین دلیل که می گوید من چیزی ندارم و خودش را هیچ می بیند و باطناً چنین اعتقادی دارد، آقای قاضی او را انتخاب نمود.🔸
📚شرح زیارت جامعه کبیره📄صفحه: ۱۵۱
@Ayatollahnejabat
وقتی آیت الحق سیّد علی قاضی قدس سره، آیت الله شیخ عباس قوچانی را به عنوان وصی خود معرفی کرد، آقای قوچانی گفت:
💠من نمی دانم چرا ایشان این کار را کردند در حالی که شاگردانی بهتر از من داشتند.
💢وقتی به آیت الله انصاری رحمة الله علیه گفتند، ایشان فرمود:
🔹به همین دلیل که می گوید من چیزی ندارم و خودش را هیچ می بیند و باطناً چنین اعتقادی دارد، آقای قاضی او را انتخاب نمود.🔸
📚شرح زیارت جامعه کبیره📄صفحه: ۱۵۱
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) می فرمایند:
آقا حضرت صادق می فرمایند:
«أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى الْمُفَتَّنُونَ التَّوّابُون»
محبوب ترین بندگان نزد حضرت احدیت "احب افعل تفضیل است".
یعنی؛
💠محبوبترین افراد بشر در نزد حضرت احدیت منحصر است حسب این روایت، به کسانی که؛
🔹گرفتار غلط شدند و راستی راستی عازم شدند که رو به این غلط نیاورند و شرمنده هستند از غلط سابق و عازم اند بر این که این غلط را انجام ندهند؛🔸
💢این شخص مورد محبت خداوند علی اعلی است.
📚مطالب حق📄صفحه: ۱۴۹
@Ayatollahnejabat
آقا حضرت صادق می فرمایند:
«أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى الْمُفَتَّنُونَ التَّوّابُون»
محبوب ترین بندگان نزد حضرت احدیت "احب افعل تفضیل است".
یعنی؛
💠محبوبترین افراد بشر در نزد حضرت احدیت منحصر است حسب این روایت، به کسانی که؛
🔹گرفتار غلط شدند و راستی راستی عازم شدند که رو به این غلط نیاورند و شرمنده هستند از غلط سابق و عازم اند بر این که این غلط را انجام ندهند؛🔸
💢این شخص مورد محبت خداوند علی اعلی است.
📚مطالب حق📄صفحه: ۱۴۹
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) درباره این فراز از دعای سحر «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْنَلُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّهَا وَكُلُّ عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ، اللهُمَّ إِنِّي أسْئلْكَ بِعِزَّتِكَ كُلّها» می فرمایند:
▪️خداوندا من سؤال می کنم تو را از عزّتت، تو حیّ هستی، محیط هستی، غنی هستی، علاوه عزیز هم هستی، عزّت حضرت عالی حقیقی است.
▪️به آن عزّتی که از تمام عزّتها عزّتش بیشتر است سؤال میکنم، عزّت یکی از اوصاف دائمی حضرت احدیت است. یعنی؛
♦️خداوند علی اعلی همیشه زنده است، همیشه حیّ است، همیشه تواناست، همیشه عزیز است، البته پروردگار عالم در تمام کارهایش عزّت دارد، غایت الامر خود عزّت و عزيز بودن کمیاب است، خود عزّت، خود عزیز بودن یک(صفت) کمیابی است.
▪️خیلی عزیز است پرودگار عالم، همه اسمائش عزیز است ولی؛
پروردگار عالم بعضی از اسمائش عزّتش بیش از کمیابی اش است، یعنی پیدا نمیشود مثلش.
"لیس کمثله شیء"، یعنی؛
دومی ندارد بسمه عزّ شأنه، شأنش هم عزیز است.
یعنی؛
کمیاب است، چنین طاقّه ای همه اسمائش کمیاب است، ولی بعضی از اسماء بالنسبه از اسماء دیگر کمیاب تر است.
خدای اجل عالی رازق است، استثنا هم ندارد. گاو می خورد شتر هم می خورد، مورچه ها هم می خورند.
▪️رازقی حضرت احدیت کمیاب است، هیچکس نتوانسته و نمیتواند که به فکرش خطور کند که خودش رازق باشد. خلاصه رازقیت حضرت احدیت منحصر به خودش است ولی این رازقیت بالنسبه به محبّت پروردگار عالم ظهور بیشتری دارد.
یعنی؛
💠عزّت محبّت کمیاب تر است،
یعنی؛
محبت این جور نیست که در دکان نانوایی به دست بیاید ولی رازقیت خدا در دکان نانوایی هست در صحرا رازقيت خدا خوب واضح است، در دریا رازقیت و خالقیت خدا خوب واضح است اما؛
▪️محبت خدا اگر چه واضح می شود لکن کمیاب تر از رازقیت خداست، کمیاب تر از خالقیت خداست، کمیاب تر از قادریت خداست.
تمام قدرتها مال خداست، نه مال زید است نه مال بکر است نه مال عمرو نه مال جناب عالی.
هـر حـول و قوه ای هست مال خداست غایت الامر قوّه بسیار عزیز است لکن محبّت از قوه عزیزتر است؛ چرا؟
▪️چون در محبّت، انسان میل دارد که به پروردگار عالم نزدیک بشود و نسبت به خودش متنفر باشد، ولی قوّت پروردگار عالم در یهودی هست در نصرانی هست در زندیق و گاو و گوسفند هست. قدرت خدا پر کرده است زمین و آسمان را، لکن گران بهایی اش به اندازه محبّت نیست یعنی؛
🔹محبّت منحصر به اولیاء خودش است، محبّت برای یک عده دلباخته و عاشق است که؛
خدا را بیشتر از زن و بچه دوست بدارد.
خدا را بیشتر از پول و خانه و رفیق دوست داشته باشد.🔸
گاو لایق محبّت نیست، زغن لایق محبّت نیست.
▪️یک عده خاصی که رغبتشان نسبت به خدا زیاد است محبت خدا هم به آنها داده میشود؛ لذا؛
دروغ نمی گویند، مال مردم را نمی خورند، غیبت نمی کنند، آبروی کسی را نمی ریزند، خلاف شرع نمی کنند، خلاصه دینش را محکم مواظب است پس؛
💢اعزّ تمام نعم خدا محبت است و لذا؛
در تمام انبیاء خلیل الله یک نفر بیشتر نداریم، اتفاقاً خـلـيـل مرتبه اش از حبیب کمتر است لذا حضرت ختمی مرتبت(ﷺ) فقط لقب حبیب الله گرفت؛ در انبیاء حبیب الله منحصر به حضرت ختمی مرتبت (ﷺ) است.
📚انوار هدایت📄صفحه: ۲۱۲
@Ayatollahnejabat
▪️خداوندا من سؤال می کنم تو را از عزّتت، تو حیّ هستی، محیط هستی، غنی هستی، علاوه عزیز هم هستی، عزّت حضرت عالی حقیقی است.
▪️به آن عزّتی که از تمام عزّتها عزّتش بیشتر است سؤال میکنم، عزّت یکی از اوصاف دائمی حضرت احدیت است. یعنی؛
♦️خداوند علی اعلی همیشه زنده است، همیشه حیّ است، همیشه تواناست، همیشه عزیز است، البته پروردگار عالم در تمام کارهایش عزّت دارد، غایت الامر خود عزّت و عزيز بودن کمیاب است، خود عزّت، خود عزیز بودن یک(صفت) کمیابی است.
▪️خیلی عزیز است پرودگار عالم، همه اسمائش عزیز است ولی؛
پروردگار عالم بعضی از اسمائش عزّتش بیش از کمیابی اش است، یعنی پیدا نمیشود مثلش.
"لیس کمثله شیء"، یعنی؛
دومی ندارد بسمه عزّ شأنه، شأنش هم عزیز است.
یعنی؛
کمیاب است، چنین طاقّه ای همه اسمائش کمیاب است، ولی بعضی از اسماء بالنسبه از اسماء دیگر کمیاب تر است.
خدای اجل عالی رازق است، استثنا هم ندارد. گاو می خورد شتر هم می خورد، مورچه ها هم می خورند.
▪️رازقی حضرت احدیت کمیاب است، هیچکس نتوانسته و نمیتواند که به فکرش خطور کند که خودش رازق باشد. خلاصه رازقیت حضرت احدیت منحصر به خودش است ولی این رازقیت بالنسبه به محبّت پروردگار عالم ظهور بیشتری دارد.
یعنی؛
💠عزّت محبّت کمیاب تر است،
یعنی؛
محبت این جور نیست که در دکان نانوایی به دست بیاید ولی رازقیت خدا در دکان نانوایی هست در صحرا رازقيت خدا خوب واضح است، در دریا رازقیت و خالقیت خدا خوب واضح است اما؛
▪️محبت خدا اگر چه واضح می شود لکن کمیاب تر از رازقیت خداست، کمیاب تر از خالقیت خداست، کمیاب تر از قادریت خداست.
تمام قدرتها مال خداست، نه مال زید است نه مال بکر است نه مال عمرو نه مال جناب عالی.
هـر حـول و قوه ای هست مال خداست غایت الامر قوّه بسیار عزیز است لکن محبّت از قوه عزیزتر است؛ چرا؟
▪️چون در محبّت، انسان میل دارد که به پروردگار عالم نزدیک بشود و نسبت به خودش متنفر باشد، ولی قوّت پروردگار عالم در یهودی هست در نصرانی هست در زندیق و گاو و گوسفند هست. قدرت خدا پر کرده است زمین و آسمان را، لکن گران بهایی اش به اندازه محبّت نیست یعنی؛
🔹محبّت منحصر به اولیاء خودش است، محبّت برای یک عده دلباخته و عاشق است که؛
خدا را بیشتر از زن و بچه دوست بدارد.
خدا را بیشتر از پول و خانه و رفیق دوست داشته باشد.🔸
گاو لایق محبّت نیست، زغن لایق محبّت نیست.
▪️یک عده خاصی که رغبتشان نسبت به خدا زیاد است محبت خدا هم به آنها داده میشود؛ لذا؛
دروغ نمی گویند، مال مردم را نمی خورند، غیبت نمی کنند، آبروی کسی را نمی ریزند، خلاف شرع نمی کنند، خلاصه دینش را محکم مواظب است پس؛
💢اعزّ تمام نعم خدا محبت است و لذا؛
در تمام انبیاء خلیل الله یک نفر بیشتر نداریم، اتفاقاً خـلـيـل مرتبه اش از حبیب کمتر است لذا حضرت ختمی مرتبت(ﷺ) فقط لقب حبیب الله گرفت؛ در انبیاء حبیب الله منحصر به حضرت ختمی مرتبت (ﷺ) است.
📚انوار هدایت📄صفحه: ۲۱۲
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) در تفسیر آیات شریفه {وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(۱۳)قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ۗ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ ۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(۱۴)} میفرمایند:
▪️خداوند علی اعلی در شب و روز سکونت به همه عطا می فرماید {ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ} چیزی که ایجاد سکونت می دهد یعنی؛
💢شخص را آرام می دارد، هیاهوی نفس را ازاله می فرماید در شب،
هیاهوی نفس را در روز ازاله می فرماید، مسكّن در لیل معطیِ آرامش در شب،
▪️آن چیزی که موجب آرامش می شود در شب مالِ خداست.
▪️آن چیزی که موجب آرامش می شود در روز مال خداست.
یعنی؛
سکونی که در شب و در روز پیدا می شود این سکون و آرامش و سکینه از ناحیه خلقت نیست، از ناحیه شخص نیست،
از ناحیه امر شخص است.
از ناحیه خدای شخص است.
سکون و آرامش افراد که صدی نود منتهی به اسباب نمی شود.
صدی ده آن ممکن است در اثر بعضی از اغذیه سکون برایش پیدا شود در شب و روز لكن؛
این باز بالمآل مسكّن "ما سَكَنَ" مال خداست و مسكّن خود خداست.
♦️{وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}
خدای تعالی می شنود گفتار مردم را در لیل و نهار.
عالم است به گفتار مردم در لیل و نهار که در اثر گفته ها امکان دارد ایجاد سکینه شود در اثر گفته ها امکان دارد موجب آرامش و وِقار شود؛
لهذا بعضی از کلماتِ قرآن، بعضی از آیات قرآن یقیناً اطمینان به شخص عطا می کند.
🔹{الَّذِينَ ءامَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللهِ اَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ}
كلمه طيبه الله و ياد خدا و یاد اولیاء خدا قطعاً از مسكّنات است و قطعاً در اثر طلب سکون از خدا و تقاضایِ آرامش از خدا چه در شب و چه در روز
صرف تقاضا،
صرف تذكّر،
صرف جریان آن کلمه مبارکه الله بر زبان، تسکین میدهد به آدم.🔸
یعنی؛
💠متذکر شدن به صاحب خانه که صاحب خانه همه چیز را می داند، همه چیز را میفهمد.
تو تذکر به او داشته باش قَلَق(نگرانی) از بین میرود.
تو تذکر به او داشته باش علاوه از اینکه قَلَق(نگرانی) از بین میرود،اُنس هم ایجاد میشود.
📚بصائر- جلد سوم📄صفحه: ۱۸۶
@Ayatollahnejabat
▪️خداوند علی اعلی در شب و روز سکونت به همه عطا می فرماید {ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهارِ} چیزی که ایجاد سکونت می دهد یعنی؛
💢شخص را آرام می دارد، هیاهوی نفس را ازاله می فرماید در شب،
هیاهوی نفس را در روز ازاله می فرماید، مسكّن در لیل معطیِ آرامش در شب،
▪️آن چیزی که موجب آرامش می شود در شب مالِ خداست.
▪️آن چیزی که موجب آرامش می شود در روز مال خداست.
یعنی؛
سکونی که در شب و در روز پیدا می شود این سکون و آرامش و سکینه از ناحیه خلقت نیست، از ناحیه شخص نیست،
از ناحیه امر شخص است.
از ناحیه خدای شخص است.
سکون و آرامش افراد که صدی نود منتهی به اسباب نمی شود.
صدی ده آن ممکن است در اثر بعضی از اغذیه سکون برایش پیدا شود در شب و روز لكن؛
این باز بالمآل مسكّن "ما سَكَنَ" مال خداست و مسكّن خود خداست.
♦️{وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}
خدای تعالی می شنود گفتار مردم را در لیل و نهار.
عالم است به گفتار مردم در لیل و نهار که در اثر گفته ها امکان دارد ایجاد سکینه شود در اثر گفته ها امکان دارد موجب آرامش و وِقار شود؛
لهذا بعضی از کلماتِ قرآن، بعضی از آیات قرآن یقیناً اطمینان به شخص عطا می کند.
🔹{الَّذِينَ ءامَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللهِ اَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ}
كلمه طيبه الله و ياد خدا و یاد اولیاء خدا قطعاً از مسكّنات است و قطعاً در اثر طلب سکون از خدا و تقاضایِ آرامش از خدا چه در شب و چه در روز
صرف تقاضا،
صرف تذكّر،
صرف جریان آن کلمه مبارکه الله بر زبان، تسکین میدهد به آدم.🔸
یعنی؛
💠متذکر شدن به صاحب خانه که صاحب خانه همه چیز را می داند، همه چیز را میفهمد.
تو تذکر به او داشته باش قَلَق(نگرانی) از بین میرود.
تو تذکر به او داشته باش علاوه از اینکه قَلَق(نگرانی) از بین میرود،اُنس هم ایجاد میشود.
📚بصائر- جلد سوم📄صفحه: ۱۸۶
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) درباره آیه شریفه {أَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ} می فرمایند:
ترجمه:
[آیا پس کسی که بر دلیلی از پروردگارش می باشد و در پی می آید او را گواهی از خودش..]
حاكم حسکانی: گوید نقل حدیث کرد ما را ابو عبدالله پسر فنجويه (ابو عبدالله گوید) نقل حدیث کرد ما را طلحه پسر محمد (طلحه گوید)... از عباد پسر عبدالله از علی (علیه السلام) در فرموده خداوند:
{أَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ و یتلوهُ شاهد منه} فرمود:
💢آن کسی که با بیّنه و دلیل خداوندیست او رسول خدا (ﷺ) است و من گواهی هستم که از پی او می آیم.
و همچنین حاكم حسکانی گوید: نقل حدیث کرد ما را ابو عبدالله فنجويه... و از عباد پسر عبدالله از علی(علیه السلام) در فرموده خداوند:
💠{أَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ} فرمود:
آن کسی که بر دلیل از پروردگارش می باشد رسول خداست.
🔸و در فرموده خداوند: {و يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}
و از پی در می آید او را گواهی از خودش، فرمود:
منم آن گواه.🔹
📚بصائر یا قرآن و اهلبیت(علیهم السلام)📄صفحه: ۲۸۱
@Ayatollahnejabat
ترجمه:
[آیا پس کسی که بر دلیلی از پروردگارش می باشد و در پی می آید او را گواهی از خودش..]
حاكم حسکانی: گوید نقل حدیث کرد ما را ابو عبدالله پسر فنجويه (ابو عبدالله گوید) نقل حدیث کرد ما را طلحه پسر محمد (طلحه گوید)... از عباد پسر عبدالله از علی (علیه السلام) در فرموده خداوند:
{أَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ و یتلوهُ شاهد منه} فرمود:
💢آن کسی که با بیّنه و دلیل خداوندیست او رسول خدا (ﷺ) است و من گواهی هستم که از پی او می آیم.
و همچنین حاكم حسکانی گوید: نقل حدیث کرد ما را ابو عبدالله فنجويه... و از عباد پسر عبدالله از علی(علیه السلام) در فرموده خداوند:
💠{أَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ} فرمود:
آن کسی که بر دلیل از پروردگارش می باشد رسول خداست.
🔸و در فرموده خداوند: {و يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}
و از پی در می آید او را گواهی از خودش، فرمود:
منم آن گواه.🔹
📚بصائر یا قرآن و اهلبیت(علیهم السلام)📄صفحه: ۲۸۱
@Ayatollahnejabat
نحوه آشنایی جناب آقای کریم محمود حقیقی به محضر آیت الله نجابت(قدس سرّه)
استاد كريم محمود حقیقی فرمود: هجده ساله بودم که کتاب "طوفان عشق" را به چاپ رساندم. این کتاب شرحی است در عبور از مجاز و روی آوردن به حقیقت.
💢احتمالا سال ۱۳۲۹ یا ۱۳۳۰ شمسی بود که حضرت آیت الله نجابت(قدس سرّه) بعد از گرفتن اجتهاد از نجف اشرف به طرف شیراز می آمدند.
🔹در اتوبوس کتاب طوفان عشق را در دست کسی می بینند؛ شاد روانش که با کلمه عشق هم عشق می ورزیدند.
این کتاب مورد توجه آن بزرگوار قرار گرفته، تا پایان مطالعه می فرمایند و تصمیم می گیرند مؤلف کتاب را پیدا کنند.🔸
♦️بعد که متوجه می شوند کتاب در چاپخانه مصطفوی شیراز به طبع رسیده، بر این امر استوارتر می گردند. وقتی به شیراز می رسند جریان را با اخوی بزرگوارشان جناب آقای دکتر نجابت مطرح می کنند. نامبرده می گوید به دنبال او نروید که چند شب دیگر او را در همین منزل ملاقات می کنید.
💠ماه رمضان بود و فصل تابستان.
جلسات هفتگی ما در ماه رمضان هر شب تشکیل می شد و آن شب جلسه در منزل آقای دکتر نجابت بود.
▪️آن شب دیدم شیخ بزرگواری در جلسه نشسته اند تصوّر کردم نامبرده اهل منبر است و امشب یک منبر هم گوش می کنیم. جلسه به پایان رسید؛ خواستم برخیزم، دیدم جناب آقای شیخ مصافحه فرمود، گرم گرفتند.
با عدم آشنایی از این الطاف بی سابقه، در شگفت بودم.
بعد فرمودند:
✨«شما میل داری با ما رفیق شوی؟».
عرض کردم کمال افتخار بنده است جلسه با این برخورد شروع شد و آشنایی از آن شب آغاز گردید.
📚طلب📄صفحه: ۴۷
@Ayatollahnejabat
استاد كريم محمود حقیقی فرمود: هجده ساله بودم که کتاب "طوفان عشق" را به چاپ رساندم. این کتاب شرحی است در عبور از مجاز و روی آوردن به حقیقت.
💢احتمالا سال ۱۳۲۹ یا ۱۳۳۰ شمسی بود که حضرت آیت الله نجابت(قدس سرّه) بعد از گرفتن اجتهاد از نجف اشرف به طرف شیراز می آمدند.
🔹در اتوبوس کتاب طوفان عشق را در دست کسی می بینند؛ شاد روانش که با کلمه عشق هم عشق می ورزیدند.
این کتاب مورد توجه آن بزرگوار قرار گرفته، تا پایان مطالعه می فرمایند و تصمیم می گیرند مؤلف کتاب را پیدا کنند.🔸
♦️بعد که متوجه می شوند کتاب در چاپخانه مصطفوی شیراز به طبع رسیده، بر این امر استوارتر می گردند. وقتی به شیراز می رسند جریان را با اخوی بزرگوارشان جناب آقای دکتر نجابت مطرح می کنند. نامبرده می گوید به دنبال او نروید که چند شب دیگر او را در همین منزل ملاقات می کنید.
💠ماه رمضان بود و فصل تابستان.
جلسات هفتگی ما در ماه رمضان هر شب تشکیل می شد و آن شب جلسه در منزل آقای دکتر نجابت بود.
▪️آن شب دیدم شیخ بزرگواری در جلسه نشسته اند تصوّر کردم نامبرده اهل منبر است و امشب یک منبر هم گوش می کنیم. جلسه به پایان رسید؛ خواستم برخیزم، دیدم جناب آقای شیخ مصافحه فرمود، گرم گرفتند.
با عدم آشنایی از این الطاف بی سابقه، در شگفت بودم.
بعد فرمودند:
✨«شما میل داری با ما رفیق شوی؟».
عرض کردم کمال افتخار بنده است جلسه با این برخورد شروع شد و آشنایی از آن شب آغاز گردید.
📚طلب📄صفحه: ۴۷
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(اعلی الله مقامه) درباره آیه{إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا} می فرمایند:
حاکم حسکانی گوید: خبر داد ما را ابوعبدالله دینوری... خبر داد ما را خالد پسر یزید از حمزه زیات از ابی اسحاق سبیعی از براء پسر عازب گفت:
💢رسول خداﷺ به علی بن ابیطالب(علیه السلام) فرمود: یا علی بگو خداوندا قرار بده برای من نزد خودت عهدی و قرار بده برای من در دلهای مؤمنین دوستی را.
💠پس خداوند فرستاد {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا} یعنی؛
🔹به درستی که کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک به جا آوردند خداوند رحمان برای ایشان دوستی قرار می دهد.
گفت: نازل شده درباره علی بن ابیطالب(علیه السلام).🔸
📚بصائر یا قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)📄صفحه: ۳۶۴
@Ayatollahnejabat
حاکم حسکانی گوید: خبر داد ما را ابوعبدالله دینوری... خبر داد ما را خالد پسر یزید از حمزه زیات از ابی اسحاق سبیعی از براء پسر عازب گفت:
💢رسول خداﷺ به علی بن ابیطالب(علیه السلام) فرمود: یا علی بگو خداوندا قرار بده برای من نزد خودت عهدی و قرار بده برای من در دلهای مؤمنین دوستی را.
💠پس خداوند فرستاد {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا} یعنی؛
🔹به درستی که کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک به جا آوردند خداوند رحمان برای ایشان دوستی قرار می دهد.
گفت: نازل شده درباره علی بن ابیطالب(علیه السلام).🔸
📚بصائر یا قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)📄صفحه: ۳۶۴
@Ayatollahnejabat
{إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي}.
✨حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) در شرح و توضیح این آیه می فرمایند:
🔹پروردگار عالم میفرماید اقامه کن نماز را بلکه من که رب الاجل هستم،
من که رب الاعلی هستم،
یاد تو بکنم.🔸
💠توی هیچ و نادان نماز را بخوان تا من یاد تو کنم که اگر من یاد تو کردم از هزار خطر جهل دور میشوى.
💢{وَأَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْری} تو نماز بخوان تا من یاد تو کنم یعنی؛
▪️اگر کسی بخواهد خدا یادش بکند باید نمازش را اوّل وقت بخواند.
▪️هر که بخواهد خدا یادش کند نماز را محترم بشمارد.
▪️هر که بخواهد خدای صاحب خانه که از هزار نماز برای ادم بیشتر نفع دارد یادش کند، باید نماز را بخواند و صحیح بخواند و مؤدّب باشد در نماز.
نماز را یک کاری مثل خیاطی، مثل چای درست کردن، مثل پلو پختن نشمارد، نماز را حضور بنده نادان در محضر خدا بشمارد.
📚امید به رحمت حضرت احدیت📄صفحه: ۱۵
@Ayatollahnejabat
✨حضرت آیت الله نجابت(قدس السره) در شرح و توضیح این آیه می فرمایند:
🔹پروردگار عالم میفرماید اقامه کن نماز را بلکه من که رب الاجل هستم،
من که رب الاعلی هستم،
یاد تو بکنم.🔸
💠توی هیچ و نادان نماز را بخوان تا من یاد تو کنم که اگر من یاد تو کردم از هزار خطر جهل دور میشوى.
💢{وَأَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْری} تو نماز بخوان تا من یاد تو کنم یعنی؛
▪️اگر کسی بخواهد خدا یادش بکند باید نمازش را اوّل وقت بخواند.
▪️هر که بخواهد خدا یادش کند نماز را محترم بشمارد.
▪️هر که بخواهد خدای صاحب خانه که از هزار نماز برای ادم بیشتر نفع دارد یادش کند، باید نماز را بخواند و صحیح بخواند و مؤدّب باشد در نماز.
نماز را یک کاری مثل خیاطی، مثل چای درست کردن، مثل پلو پختن نشمارد، نماز را حضور بنده نادان در محضر خدا بشمارد.
📚امید به رحمت حضرت احدیت📄صفحه: ۱۵
@Ayatollahnejabat
✨استاد حاج كريم محمود حقیقی می فرمود:
گاهی اوقات حضرت آیت الله نجابت رضوان الله علیه به منزل ما تشریف می آورد. یکبار ایشان را به اتاق کوچکی که در گوشه منزل ما بود بردیم؛
💠دیدم ایشان به در و دیوار به نحو خاصی نگاه می کند، عرض کردم آقا مشکلی است و در این اتاق ناراحت هستید؟
فرمود:
🔹نه مشکلی نیست بلکه هر چه دقت می کنم می بینم در و دیوار اینجا پر از نور است، قبلاً در اینجا چه کسی زندگی می کرده است؟🔸
💢عرض کردم پیرزنی در اینجا زندگی می کرد، او در ابتدای سن پانزده سالگی ازدواج می کند و به مناسبتی کار او به طلاق می انجامد و چون بی پناه بوده است جد من به او پناه داده در این اتاق ساکن می شود و تا سن پیری در اینجا ساکن بود و خیلی کم حرف بود و پیوسته به ذکر خدا و نماز مشغول بود.
📚آیه تطهیر📄صفحه: ۱۶۹
@Ayatollahnejabat
گاهی اوقات حضرت آیت الله نجابت رضوان الله علیه به منزل ما تشریف می آورد. یکبار ایشان را به اتاق کوچکی که در گوشه منزل ما بود بردیم؛
💠دیدم ایشان به در و دیوار به نحو خاصی نگاه می کند، عرض کردم آقا مشکلی است و در این اتاق ناراحت هستید؟
فرمود:
🔹نه مشکلی نیست بلکه هر چه دقت می کنم می بینم در و دیوار اینجا پر از نور است، قبلاً در اینجا چه کسی زندگی می کرده است؟🔸
💢عرض کردم پیرزنی در اینجا زندگی می کرد، او در ابتدای سن پانزده سالگی ازدواج می کند و به مناسبتی کار او به طلاق می انجامد و چون بی پناه بوده است جد من به او پناه داده در این اتاق ساکن می شود و تا سن پیری در اینجا ساکن بود و خیلی کم حرف بود و پیوسته به ذکر خدا و نماز مشغول بود.
📚آیه تطهیر📄صفحه: ۱۶۹
@Ayatollahnejabat
ایشان(آیت الله نجابت) مطلب تازه ای میفرمودند راجع به شیخ علی زاهد، میفرمودند:
✨در نجف اشرف اوایلی که ما رفته بودیم برای درس شیخ بسيار جليل القدری بود به او میگفتند شیخ علی زاهد، تمام علمای نجف اهتمام داشتند که در نماز جماعت ایشان شرکت کنند و صفوف جماعت بیشتر از اهل علم بود و مراجع و مدرسین مبرز.
میفرمودند:
شیخ علی زاهد آوازه اش در نجف و عتبات پیچیده بود،
می فرمودند:
♦️این شيخ على زاهد ابتداءً که به عنوان یک طلبه آمده بود نجف، لباسهای خیلی شیک میپوشیده و با زيّ طلبگی سازگار نبود.
به خصوص در جوِّ آن روز نجف که جوِّ زهد و بی اعتنایی به دنیا بوده است و در آن موقعیت که ایشان تاجر زاده بوده است و پدر ایشان فردی متموّل بوده است لباسهای فاخر میپوشیده است.
ایشان فرمودند:
💢آخوند ملا حسینقلی(رحمه الله علیه) که از مفاخر عرفا است و از موحدین است،
ایشان استاد عالی قدر مرحوم سید احمد کربلائی(رحمه الله علیه) است و ایشان حق استادی بر گردن مرحوم آقای قاضی(رحمه الله علیه) داشتند و مرحوم آقای قاضی(رحمه الله علیه) گردن مرحوم آیت الله نجابت (رحمه الله علیه).
بنابراین سلسله به مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی(رحمه الله علیه) ختم میشود و ایشان مرد عجیبی بودند.
فرمودند:
💠آخوند در صحن نشسته بود و شیخ علی زاهد که آمد رد شود ایشان به او سلام کرد مرحوم آخوند ملا حسینقلی(رحمه الله علیه) درِگوشی به ایشان چیزی گفت، یک جمله و این شیخ علی سرش را انداخت پایین و رفت و عوض شد.
🔹شیخ علی خرامان خرامان میآمد و آن لباسهای شیک را که میپوشید همه اش وِل شد و از این پس مشغول گریه و تهجد... و کار به جایی رسید که علما و اهل علم، تقرُّب می جستند به نماز جماعت او.
ببین این کار اولیای خداست که چه میکنند.🔸
📚جلوه عشق و محبت📄صفحه: ۱۴
@Ayatollahnejabat
✨در نجف اشرف اوایلی که ما رفته بودیم برای درس شیخ بسيار جليل القدری بود به او میگفتند شیخ علی زاهد، تمام علمای نجف اهتمام داشتند که در نماز جماعت ایشان شرکت کنند و صفوف جماعت بیشتر از اهل علم بود و مراجع و مدرسین مبرز.
میفرمودند:
شیخ علی زاهد آوازه اش در نجف و عتبات پیچیده بود،
می فرمودند:
♦️این شيخ على زاهد ابتداءً که به عنوان یک طلبه آمده بود نجف، لباسهای خیلی شیک میپوشیده و با زيّ طلبگی سازگار نبود.
به خصوص در جوِّ آن روز نجف که جوِّ زهد و بی اعتنایی به دنیا بوده است و در آن موقعیت که ایشان تاجر زاده بوده است و پدر ایشان فردی متموّل بوده است لباسهای فاخر میپوشیده است.
ایشان فرمودند:
💢آخوند ملا حسینقلی(رحمه الله علیه) که از مفاخر عرفا است و از موحدین است،
ایشان استاد عالی قدر مرحوم سید احمد کربلائی(رحمه الله علیه) است و ایشان حق استادی بر گردن مرحوم آقای قاضی(رحمه الله علیه) داشتند و مرحوم آقای قاضی(رحمه الله علیه) گردن مرحوم آیت الله نجابت (رحمه الله علیه).
بنابراین سلسله به مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی(رحمه الله علیه) ختم میشود و ایشان مرد عجیبی بودند.
فرمودند:
💠آخوند در صحن نشسته بود و شیخ علی زاهد که آمد رد شود ایشان به او سلام کرد مرحوم آخوند ملا حسینقلی(رحمه الله علیه) درِگوشی به ایشان چیزی گفت، یک جمله و این شیخ علی سرش را انداخت پایین و رفت و عوض شد.
🔹شیخ علی خرامان خرامان میآمد و آن لباسهای شیک را که میپوشید همه اش وِل شد و از این پس مشغول گریه و تهجد... و کار به جایی رسید که علما و اهل علم، تقرُّب می جستند به نماز جماعت او.
ببین این کار اولیای خداست که چه میکنند.🔸
📚جلوه عشق و محبت📄صفحه: ۱۴
@Ayatollahnejabat