Telegram Web Link
به حضرت علّامه عرض کرد: «برای رشد معنوی دستورالعمل میخواهم.»

آقا فرمودند: بهترین دستورالعمل و ریاضت «خوش اخلاقی با خانواده» است.

📚عَلّامه، صحفه۷۸

©️ @AlmizanMedia
﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّـهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾

و ايمان به خدا به صرف اين نيست كه انسان بداند و درك كند كه خدا حق است‌، زيرا مجردِ دانستن و درك كردن، ملازم با ايمان نيست، بلكه با استكبار و انكار هم می‌سازد، هم‌چنان كه خودش فرموده: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ»، و چون می‌دانيم ايمان با انكار نمی‌سازد، پس نتيجه می‌گيريم كه ايمان صرف ادراك نيست.

بلكه ایمان عبارت است از پذيرايی و قبول مخصوصی از ناحيه نفس، نسبت به آنچه كه درك كرده. آن نوع قبولی كه باعث شود نفس در برابر آن ادراك و آثاری را كه اقتضاء دارد #تسليم شود. علامتِ داشتن چنين قبولی اين است كه ساير قوا و جوارح آدمی نيز آن‌را قبول نموده، مانند خودِ نفس در برابرش تسليم شود.

اينجاست كه می‌بينيم بسياری از اشخاص با علم و درك زشتی و پليدی عملی، معذلك به آن عمل اعتياد دارند و نمی‌توانند خود را از آن بازدارند، برای همين است كه فقط قبح آن‌را درك كرده‌اند، ولی ايمان به آن ندارند، و در نتيجه تسليم درك خود نمی‌شوند.

📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد ۱۱، صفحهٔ۴۸۴

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
وقتی درس می‌داد کمی جلوتر از دیوار می‌نشست. به چیزی تکیه نمی‌داد. تشکچه هم نداشت. شاگردها حلقه‌وار می‌نشستند و او از سر تواضع جایی بین آنها می‌نشست و درس می‌داد.

به تعبیر آیت‌الله‌سید‌محمد‌حسین‌حسینی‌طهرانی: «از قریب به چهل سال پیش تا به حال دیده نشد که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه کنند، بلکه پیوسته در مقابل واردین مؤدب و قدری جلوتر از دیوار می‌نشستند و زیر دست مهمان وارده.»

📚اقیانوس‌آرام، صفحهٔ‌۱۰۸

©️ @AlmizanMedia
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


📺 #نماهنگ « خواهش می‌کنم نپُرسید! »

گریه و تأثر علامه‌طباطبایی‹ره› در غم از دست‌دادن شهیدمطهری‹ره›
موسیقی: آرش کامور

🎬 کاری از «رسانه المیزان» | شما هم‌ رسانه ما باشید.

📍اختصاصی روز معلم | ۱۲ اردی‌بهشت۱۴۰۱

المیزان مدیا؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia

خواهش‌ می‌کنم‌ نپرسید!
@AlmizanMedia
📻 «خواهش می‌کنم نپرسید!»

صدای سید محمدحسین طباطبایی‹ره›
را می‌شنوید.

بمناسبت ۱۲ اردی‌بهشت، سالروز شهادت مرتضی مطهری‹ره›
‌‌
©️ @AlmizanMedia
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🔹پرسشی از علامه طباطبایی‹ره›:
- میان شاگردانتون چه کسانی بودند که توانستند رابطه معنوی شاگرد و معلم رو به‌طور عمیق با شما داشته باشند؟

پاسخ: مرحوم مطهری بود، آقای منتظری بود، آقای امام زنجانی (سیدعزالدین حسینی زنجانی) بود و فعلا هم آقای جوادی آملی.

رسانه‌المیزان

@Haghighatznu
@AlmizanMedia
استاد شهيد مرتضى مطهّرى درباره آشنايى خود با مرحوم علّامه و تلمّذ در خدمت ايشان مى‌فرمايد:

در سال 1329 هجرى شمسى در محضر حضرت استاد علّامه كبير آقاى طباطبائى- روحى فداه- كه چند سالى [بود] به قم آمده بودند و چندان شناخته شده نبودند، شركت كردم و فلسفه بوعلى سينا را از معظم له آموختم و در يك حوزه درس خصوصى- كه ايشان براى بررسى فلسفه مادى تشكيل داده بودند- نيز حضور يافتم.
كتاب‌{اصول فلسفه و روش رئاليسم‌} كه در بيست سال اخير نقش تعيين كننده‌اى در ارائه بى‌پايگى فلسفه مادى براى ايرانيان داشته است، در آن مجمع شركت پايه‌گذارى شد. «3»
و نيز درباره دانش گسترده و معنويت و اخلاق والاى ايشان مى‌گويد:
حضرت استادنا الاكرم علّامه طباطبائى- روحى فداه- اين مرد واقعاً يكى از خدمتگزاران بسيار بسيار بزرگ اسلام است. او به راستى مجسمه تقوا و معنويت است. در تهذيب نَفْس و تقوا، مقامات بسيار عالى طى كرده است. من ساليان دراز از فيض محضر پربركت اين مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الآن هم هستم. كتاب تفسير{الميزان‌} ايشان يكى از بهترين تفاسيرى است كه براى‌{قرآن مجيد} نوشته شده است. من مى‌توانم ادّعا كنم كه بهترين تفسيرى است كه در ميان شيعه و سنى از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است.از آن‌جا كه قدر گل را بلبل مى‌داند و قدر گوهر را گوهرى، كسى مثل شهيد مطهرى- كه خود احاطه بر علوم و دانش‌هاى گوناگون داشت- مى‌فهمد چقدر عظمت و زواياى انديشه علّامه طباطبائى براى ديگران پوشيده مانده است و از اين رو با توصيف مقام و عظمت علمى آن بزرگوار مى‌فرمايد:
حضرت استاد و علّامه- دام بقائه- كه سال‌ها از عمر خويش را صرف تحصيل و مطالعه و تدريس فلسفه كرده‌اند و از روى بصيرت به آرا و نظريات فلاسفه بزرگ اسلامى- از قبيل فارابى و بوعلى و شيخ اشراق و صدرالمتألهين و غيرهم- احاطه دارند و به علاوه روى عشق فطرى و ذوق طبيعى، افكار محققين فلاسفه اروپا را نيز به خوبى از نظر گذرانيده‌اند، در سنوات اخير، علاوه بر تدريسات فقهى و اصولى و تفسيرى، يگانه مدرّس حكمت الهى در حوزه علميّه قم مى‌باشند.
مرحوم مطهرى گرچه معتقدند علّامه از تمامى زوايا و ابعاد شناخته شده نيست و بايد حداقل يك قرن بگذرد تا پى به افكار بلند ايشان ببرند، ولى اين بدان معنى نيست كه كسى او را نمى‌شناسد و لذا مى‌فرمايد:
او بسيار بسيار مرد عظيم و جليل القدرى است. مردى كه صدسال ديگر تازه بايد بنشينند و افكار او را تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پى ببرند. علّامه طباطبائى، چند تا نظريه در فلسفه دارند؛ نظرياتى در سطح جهانى كه شايد پنجاه يا شصت سال ديگر ارزش اينها روشن بشود.
البته ايشان تنها در ايران شناخته شده نيستند، بلكه در دنياى اسلام شناخته هستند. نه تنها در دنياى اسلام، در دنياى غير اسلام، در اروپا، در امريكا هم مستشرقينى كه با معارف اسلامى آشنا هستند، ايشان را به عنوان يك متفكر بزرگ مى‌شناسند.

📓مرزبان وحي و خرد، ص: 88

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
﴿أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّـهِ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ﴾

مراد(از اجابت مضطر وقتی كه او را بخواند) اين است كه خدا دعای دعا كنندگان را مستجاب و حوائج‌شان را بر می‌آورد، و اگر قيد اضطرار را در بين آورد برای اين است كه در حال اضطرار، دعای داعی از حقيقت برخوردار است و ديگر گزاف و بيهوده نيست، چون تا آدمی بيچاره و درمانده نشود، دعاهايش آن واقعيت و حقيقت را كه در حال اضطرار واجد است ندارد، و اين خيلی روشن است.

‏قيد ديگری برای دعا آورده و آن اين است كه فرموده:" اذا دعاه- وقتی او را بخواند"، و اين برای آن است كه بفهماند خدا وقتی دعا را مستجاب می‌كند كه داعی، به راستی او را بخواند، نه اينكه در دعا رو به خدا كند و دل به اسباب ظاهری داشته باشد و اين وقتی صورت می‌گيرد كه اميد داعی از همه اسباب ظاهری قطع شده باشد، يعنی بداند كه ديگر هيچ كس و هيچ چيز نمی‌تواند گره از كارش بگشايد، آن وقت است كه دست و دلش با هم متوجه خدا می‌شود و در غير اين صورت همانطور كه گفتيم غير خدا را می‌خواند.

‏پس، اگر دعا صادق بود، يعنی خوانده شده فقط خدا بود و بس، در چنين صورتی خدا اجابتش می‌كند و گرفتاريش را كه او را مضطر كرده بر طرف می‌سازد، هم چنان كه در جای ديگر فرموده: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ كه در اين آيه بطوری كه ملاحظه می‌فرماييد هيچ قيدی برای دعا نياورده جز اينكه فرموده در دعا مرا بخوانيد.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد ۱۵، ص۵۹۴

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
عنایت علامه به اربعین کلیمی
اهل کمال به این ایام نظر خاصی داشته‌اند

تلميذ: حضرت استاد عنایت خاصی به اربعین کلیمی داشتند و می فرمودند: اهل کمال به این ایام نظر خاصی داشته اند و سفارشات ذکری و غیره به شاگردان خود می نمودند و حضرت استاد نیز چنین بوده اند. حضرت علامه می فرمودند آن ایام (ایام مواعده حضرت موسی علیه السلام)، دارای آثار خاصی است؛ به خصوص دهه آخر آن. سفارشی که مرحوم ایشان می فرمودند، این بود که: اولا غسل و نماز توبه و تعقیباتش که در اول ماه ذی القعده وارد است، انجام شود و سپس، سفارش می فرمودند که نگاه کنید و ببینید موانعی که در محاسبه خود در اعمال شبانه روز مشاهده میکنید، کدام یک بیشتر ضرر به سير معنوی شما وارد می سازد. علاوه بر مراقبه كامل، آنکه ضرر معنوی بیشتر به شما می زند، در این اربعین برای رفع آن عنایت بیشتری داشته باشید و در دهه ذی الحجه که خاتمه اربعین حضرت موسی علیه السلام می باشد، به خصوص آن پنج دعای توحیدی که جبرییل‌‹ع› برای حضرت عیسی‹ع› آورده است و نیز تهليلات امير مؤمنان‹ع› را سفارش می نمودند. همچنین، بهره معنوی بردن از شب و روز عرفه، از سفارشات ایشان بود.

📓 ثمرات‌الحیات، جلد۲، ص‌۱۵۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
﴿فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ﴾

…وقتی حقيقت حال مشركين از اين قرار بود كه آن چيزهايی كه برای خود يار فرض كردند ابدا قدرت بر ياری ايشان نداشتند، و از سوی ديگر، هم مشركين و هم ياوران فرضيشان برای عذاب احضار می‌شوند، پس ديگر تو از شرك ايشان غمگين مباش، برای اينكه ما از كار آنها غافل نيستيم تا بتوانند غافلگيرمان نموده از عذاب ما فرار كنند. پس تو از سخنان ايشان محزون مشو، كه ما از آنچه از سخنان خود را كه پنهان دارند و يا آشكار گويند با خبريم. اين بود آن مطالبی كه در خصوص آيه مورد بحث به نظر ما رسيد.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۷، صفحهٔ۱۶۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
«رفتارشان با مادرم بسیار احترام‌آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می‌کردند که گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگومگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان می‌کردیم این‌ها هرگز با هم اختلافی ندارند.»

•نجمه‌السادات‌طباطبایی•

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
قمرالسادات را بسیار دوست داشت. واقعا مانند دو دوست بودند. می‌گفت:«این زن در نجف یازده سال و نیم هر سختی را تحمل کرد. هشت بچه‌اش را پس از تولد از دست داد و دم نزد و در همهٔ این مدت، من مشغول درس خواندن بودم و او تنها در خانه.»

#اقیانوس‌آرام، ص۱۳۱

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
حج اکبر

ابن عباس گفته است: حج اكبر عبارتست از روز عرفه، به اين معنا كه هر كس روز عرفه تا طلوع آفتاب روز عيد قربان را درك كند حج را درك كرده، و هر كس ديرتر برسد حج آن سال از او فوت شده، پس شب عرفه، هم براى قبل و هم براى بعد قرار داده شده. دليل بر اين قول هم اين است كه كسى كه شب قربان تا طلوع فجر را درك كند حج را درك كرده و از او مجزى است، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته.

📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۹، ص۲۳۹

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
دوستی با کفـــار

دوستى با كفار طغيان و افساد نظام دين است، كه بدترين و خطرناكترين ضرر را براى دين دارد، حتى ضررش از ضرر كفر كفار و شرك مشركين نيز بيشتر است، زيرا آن كس كه كافر و مشرك است، دشمنيش براى دين آشكار است، و به سهولت مى‌توان خطرش را از حومه دين دفع نموده و از خطرش بر حذر بود، و اما مسلمانى كه دعوى صداقت و دوستى با دين مى‌كند، و در دل دوستدار دشمنان دين است، و قهرا اين دوستى اخلاق و سنن كفر را در دلش رخنه داده، چنين كسى و چنين كسانى ندانسته حرمت دين و اهل دين را از بين مى‌برند، و خود را به هلاكتى دچار مى‌سازند كه ديگر اميد حيات و بقايى باقى نمى‌گذارد.
و سخن كوتاه اينكه اين قسم دوستى طغيان است، و امر طاغى به دست خود خداى سبحان است.

📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۳، ص۲۴۱

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

📺 ثواب المیزانم را با این بیت از شعر ایرج‌میرزا عوض می‌کنم...

ماجرای اشک و تأثر زیاد علامه‌طباطبایی با یک بیت از شعر ایرج‌میرزا | نقل خاطره از آیت‌الله علوی بروجردی

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغ پریده را

«کسی‌که این شعر را برای علی‌اکبرِ امام حسین ‹ع› می‌سراید، من نمی‌توانم توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت به‌او بی‌تفاوت باشد.»


رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
🪧 آیه‌ای که سیدالشهدا در صحرای کربلا در مورد سپاه مقابل قرائت کردند.

﴿إسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾

يعنى منافقان¹ در اثر استيلاء و غلبه شيطان بر نفس‌هايشان، ياد خدا را فراموش كرده‌اند و از گروه و حزب شيطان‌ مى‌باشند و هر آينه حزب شيطان زيانكارند، (چون سرمايه‌
عمر و نفس خود را از دست داده و عذاب ابدى را براى خود خريده‌اند)

اين آيه را حضرت سيدالشهداء عليه‌السّلام در صحراى كربلا پس از مشاهده عدم تذكّرپذيرى و هدايت لشكر يزيد قرائت فرمودند.

ترجمه خلاصه تفسير الميزان، ج ۴، ص۵۲۱



¹ - شيطان بر آنها مسلّط شده، پس ياد خدا را از دلهايشان برده، اينها حزب شيطانند، بدانيد كه حزب شيطان زيانكارند. / آیه ۱۸ سوره مجادله

@AlmizanMedia
#علامه_طباطبایی | حكمت آفرينش «حماسه بزرگ كربلا» همين است که وقتى خطر اصل و اصول دين را هدف مى‌گيرد بايد از جان، مال، اولاد، خانواده، طفل صغير شش ماهه نيز گذشت و از هياهوى عوامانه برخى از اهل بحث و غوغاى عوام، نهراسيد.

📔 نقدهاى علامه طباطبائى بر علامه مجلسى صفحه ۸۵

@AlmizanMedia
تفاوت تدریس در درس فلسفهٔ امام و علامه
سیدمصطفی محقق داماد:


تفکر علامه طباطبایی‹ره› نه گرایش به تصوف افراطی داشت و نه شیخی‌گری. مرحوم علامه طباطبایی یک فیلسوف به تمام معنا «عقل گرا» بود. اصلا در کارهایش تفکر عرفانی محض و تصوف محض مشهود نبود و از این منظر بین کار علامه و کربن از نظر من به عنوان یک طلبه فلسفه، با آشنایی‌ای که در دوران جوانی‌ام از علامه طباطبایی دارم و آشنایی ای که با آثار ایشان از نزدیک داشته‌ام، تفاوت خیلی زیاد است.

علامه طباطبایی حرف‌های شیخ‌الرئیس بوعلی سینا را خوب بیان می‌کرد. چون می‌دانید که این قضیه از قدیم وجود داشته و دو مکتب سینایی و صدرایی تقریبا در مقابل هم بوده‌اند. حتی در تهران عصر قاجار این دو مکتب مقابل هم بوده‌اند. مکتب سید جلوه و مکتب آقاعلی مدرس زنوزی و آقا محمدرضا قمشه‌ای دو راه می‌رفته اند و دو جور فکر می‌کرده اند.

من از یک‌بار از مرحوم استاد مطهری در مورد مقایسهٔ فلسفهٔ امام خمینی‹ره› و علامه طباطبایی‹ره› پرسیدم که شما چگونه قضاوت می‌کنید؟

آقای مطهری قضاوت بسیار خوبی کرد و گفت: «انصافا امام خمینی فلسفه ملاصدرا را بهتر بیان می‌کرد، ولی علامه طباطبایی فلسفه شیخ را بهتر بیان می‌کرد.»

آقای مطهری می‌گفت که علامه طباطبایی در فلسفهٔ شیخ عمقش بیشتر بود و بیشتر وقت گذاشته بود و بهتر بیان می‌کرد.


📓 آفاق حقیقت در سپهر شریعت، ص۱۵۴

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
«ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها»

كلمه" مصيبت" به معنای واقعه و حادثه‌ای است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، و اسم فاعل از مصدر اصابت است، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته، و هر چند اصابه حادثه از نظر مفهوم اعم است، هم شامل اصابه حوادث خير می‌شود و هم اصابه حوادث شر، و ليكن استعمال آن در شر غلبه دارد، در نتيجه هر وقت كلمه" مصيبت" اطلاق شود بلاء و گرفتاری به ذهن تبادر می‌كند، و در آيه مورد بحث هم به همين معنا است، و مراد از" مصيبتی كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها می‌رسد" قحطی و آفت ميوه‌ها و زلزله‌های ويرانگر و امثال آن است، و مراد از" مصيبتی كه به جان آدمی روی می‌آورد" بيماری و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است، و مراد از" برء" كه مصدر فعل" نبرأها" است خلقت از عدم است، و ضمير در فعل مذكور به مصيبت بر می‌گردد.

‏ولی بعضی‌ از مفسرين گفته‌اند: ضمير مذكور به"انفس" برمی‌گردد. و بعضی‌ ديگر گفته‌اند: به كلمه"ارض". و بعضی‌ ديگر گفته‌اند: به همه اين سه كلمه، يعنی “ارض" و"انفس"و "مصيبت" برمی‌گردد.

‏مؤيد احتمال اول كه همان برگشتن ضمير به مصيبت باشد اين است كه مقام آيه مقام بيان مصائبی است كه در دنيا واقع می‌شود، و باعث نقصی در اموال و انفس می‌گردد، و اين نيز باعث می‌شود كه مردم از انفاق دست برداشته از شركت در جهاد تخلف كنند.
‏و مراد از" كتاب" لوحی است كه در آن همه آنچه بوده و هست و تا قيامت خواهد بود نوشته شده، هم چنان كه آيات و روايات هم بر آن دلالت دارد، و اگر از ميان مصائب تنها به آنچه از زمين و از وجود خود انسانها ناشی می‌شود اكتفاء كرد برای اين بود كه گفتگو در باره آنها بود.

بعضی‌ از مفسرين گفته‌اند: اگر مصيبتی را مقيد كرد به قيد در زمين و در انفس، برای اين بود كه مطلق مصائب در لوح محفوظ نوشته نشده، چون لوح متناهی است، ولی حوادث نامتناهی است، و معلوم است كه متناهی گنجايش آن را ندارد كه ظرف غير متناهی شود.
‏و از اين گفتار پيداست كه صاحب گفتار لوح را يك لوحی فلزی و امثال آن گرفته، كه در ناحيه‌ای از نواحی جو آويزان است، حوادث را با يكی از لغات (يا فارسی يا عربی يا غير آن) در آن نوشته‌اند، و با خطی نوشته‌اند كه ما مقاصد خودمان را با آن می‌نويسيم، ولی ما در سابق لوح و قلم را معنا كرديم و به زودی تتمه‌ای نيز از نظر خواننده خواهد گذشت.

بعضی‌ هم در باره كتاب گفته‌اند كه: مراد از آن علم خدای تعالی است، ولی اين معنا خلاف ظاهر است، مگر اينكه منظورشان از علم همان كتابی باشد كه حوادث كه مراتبی از علم فعلی خداست در آن نوشته شده است.
‏آيه شريفه با جمله‌" إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّـهِ يَسِيرٌ" ختم شده، تا دلالت كند بر اينكه تقدير حوادث قبل از وقوع آن، و راندن قضای حتمی آن برای خدای تعالی صعوبتی ندارد.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۹۳

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
‏﴿وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً﴾

كلمه" لغو" به معنای هر عمل و گفتاری است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايده‌ای كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طوری كه گفته‌اند: شامل تمامی گناهان می‌شود. و مراد از"مرور به لغو" گذر كردن به اهل لغو است در حالی كه سرگرم لغو باشند.

‏و معنای آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو می‌گذرند و آنان را سرگرم لغو می‌بينند، از ايشان روی می‌گردانند، و خود را پاک‌ترو منزه‌تر از آن می‌دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينی كنند.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۵، ص۳۳۸

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
2024/09/28 06:12:27
Back to Top
HTML Embed Code: